ادله مخالفین سهوالنبی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
'''قبح امر الهی به اطاعت مطلق از غیر معصوم از سهو''' | '''قبح امر الهی به اطاعت مطلق از غیر معصوم از سهو''' | ||
به دستور [[قرآن کریم]]، بر ما [[واجب]] است که به طور مطلق و بدون قید و شرط، از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پیروی کنیم و در هیچ صورت [[حق]] [[مخالفت]] با آن حضرت را نداریم. اگر اشتباه و سهو بر او جایز باشد، به [[حکم]] [[قرآن کریم]]، بر ما [[واجب]] است که از [[سهو]] و [[اشتباه]] او [[پیروی]] کنیم؛ در حالی که بر [[خداوند]] | به دستور [[قرآن کریم]]، بر ما [[واجب]] است که به طور مطلق و بدون قید و شرط، از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پیروی کنیم و در هیچ صورت [[حق]] [[مخالفت]] با آن حضرت را نداریم. اگر اشتباه و سهو بر او جایز باشد، به [[حکم]] [[قرآن کریم]]، بر ما [[واجب]] است که از [[سهو]] و [[اشتباه]] او [[پیروی]] کنیم؛ در حالی که بر [[خداوند]] دانا و [[حکیم]] [[قبیح]] است که ما را به پیروی از اشتباه و سهو [[مأمور]] کند، و چون قبیح بر خداوند محال است، پس [[پیامبر اکرم]] {{صل}} باید مصون از اشتباه و سهو باشد<ref>شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۵.</ref>.<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|شیعه و سهوالنبی]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)| موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۸۹.</ref> | ||
'''امتناع دور و تسلسل''' | '''امتناع دور و تسلسل''' | ||
دلیل و [[فلسفه]] نیاز به [[پیامبر]] {{صل}} اشتباه [[امّت]] است. اگر پیامبر {{صل}} هم در کارهای خود دچار سهو و اشتباه شود، او نیز به پیامبر دیگری نیاز دارد؛ زیرا علّت مشترک است و | دلیل و [[فلسفه]] نیاز به [[پیامبر]] {{صل}} اشتباه [[امّت]] است. اگر پیامبر {{صل}} هم در کارهای خود دچار سهو و اشتباه شود، او نیز به پیامبر دیگری نیاز دارد؛ زیرا علّت مشترک است و ترجیح بلامرجح عقلاً [[باطل]] است. بنابراین [[تسلسل]] لازم میآید، و تسلسل باطل است. پس پیامبر {{صل}} باید مصون از سهو و اشتباه باشد<ref>شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۶.</ref>. | ||
برخی گفتهاند: اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم {{صل}} جایز باشد، امکان دارد آن | برخی گفتهاند: اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم {{صل}} جایز باشد، امکان دارد آن حضرت از روی اشتباه و [[فراموشی]]، [[مال]] [[مردم]] را تلف یا [[غصب]] کند. همچنین امکان دارد [[حق مردم]] را، که به عهده اوست، فراموش نموده و [[انکار]] کند، بلکه ممکن است به اشتباه دست به [[قتل]] مؤمنی بزنند و دیهای بر او [[واجب]] گردد. در این هنگام، اگر صاحبان این [[حقوق]] اقامه دعوا کنند، به [[پیامبر]] دیگری نیاز پیدا میشود که بین آنها [[حکومت]] و [[داوری]] کند. در این صورت یا دور لازم میآید یا [[تسلسل]] که هر دو [[باطل]] است<ref>شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۵؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۹.</ref>.<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|شیعه و سهوالنبی]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)| موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۸۹.</ref> | ||
'''محال بودن ارتکاب حرام و ترک واجب توسط نبی''' | '''محال بودن ارتکاب حرام و ترک واجب توسط نبی''' | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم {{صل}} جایز باشد، برای او جایز خواهد بود که از روی سهو و [[نسیان]] [[واجبات]] را ترک کرده و [[محرمات]] را انجام دهد؛ زیرا انجام واجب و ترک [[حرام]]، هر دو، [[عبادت]] است. وقتی از روی سهو و اشتباه ترک جزئی از عبادت [مانند دو رکعت اخیر [[نماز]] چهار رکعتی] جایز باشد، ترک تمام عبادت (تمام چهار رکعت) هم جایز است و این، با [[عصمت]] مطلق که تمام [[معاصی]] را از [[معصوم]] [[نفی]] میکند، سازگاری ندارد<ref>مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ التنبیه بالمعلوم، ص۴۷.</ref>. | اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم {{صل}} جایز باشد، برای او جایز خواهد بود که از روی سهو و [[نسیان]] [[واجبات]] را ترک کرده و [[محرمات]] را انجام دهد؛ زیرا انجام واجب و ترک [[حرام]]، هر دو، [[عبادت]] است. وقتی از روی سهو و اشتباه ترک جزئی از عبادت [مانند دو رکعت اخیر [[نماز]] چهار رکعتی] جایز باشد، ترک تمام عبادت (تمام چهار رکعت) هم جایز است و این، با [[عصمت]] مطلق که تمام [[معاصی]] را از [[معصوم]] [[نفی]] میکند، سازگاری ندارد<ref>مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ التنبیه بالمعلوم، ص۴۷.</ref>. | ||
این دلیل به نحو دیگری نیز تقریر شده است و آن اینکه اگر پیامبر اکرم {{صل}} از سهو و اشتباه مصون نباشد، ممکن است از روی سهو و نسیان حرامی را مرتکب شود. این، دو صورت دارد یا پیروی از او در آن | این دلیل به نحو دیگری نیز تقریر شده است و آن اینکه اگر پیامبر اکرم {{صل}} از سهو و اشتباه مصون نباشد، ممکن است از روی سهو و نسیان حرامی را مرتکب شود. این، دو صورت دارد یا پیروی از او در آن فعل واجب است که این قطعاً باطل است و با غرض [[بعثت]] او منافات دارد. یا پیروی از وی واجب نیست و این، با صریح [[قرآن]] مخالف است که میفرماید: {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>. بنابراین [[عقل]] [[حکم]] میکند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} باید از [[سهو]] و [[اشتباه]] مصون باشد<ref>مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۵؛ التنبیه بالمعلوم، ص۴۹.</ref>.<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|شیعه و سهوالنبی]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)| موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۸۹.</ref> | ||
===== دلیل قرآنی ===== | ===== دلیل قرآنی ===== |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۶
ادله مخالفین سهوالنبی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | عصمت از سهو - سهوالنبی |
مدخل وابسته | پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
ادله مخالفین سهوالنبی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
ادله عصمت انبیا از سهو و اشتباه
دلیل عقلی
برخی نوزده دلیل عقلی بر عصمت انبیا از سهو و نسیان و خطا اقامه کردهاند[۱] که عمده آنها به یک دلیل بر میگردد که همان نقض غرض باشد.
نقض غرض
عدم عصمت پیامبران از سهو و خطا موجب نقض غرض بعثت است که نقض غرض هم از مولاى حکیم محال است. پس احتمال سهو و خطا بر نبی(ص) هم محال خواهد بود.
توضیح اینکه؛ یکی از هدفهای بعثت انبیا و فرستادن پیامبران از سوی پروردگار حکیم، ارشاد و هدایت مردم به مصالح و مفاسد واقعى است تا با عمل به دستورهاى شرع، تزکیه و تربیت شده، به کمال شایسته انسانی و سعادت برسند. این هدف بدون عصمت پیامبران از سهو و خطا به دست نمیآید؛ زیرا با تجویز سهو و خطا بر انبیا، هر آینه ممکن است آنان در بیان اعمال و دستورات الهی که برای ارشاد و رسیدن بشر به مصالح واقعی وضع شدهاند سهو و اشتباه نمایند و انسان در متابعت از آنان به مصالح واقعى دست پیدا نکند و همچنین با احتمال سهو و خطا در افعال و گفتار پیامبران و لو در امور عادی که به امور شرعی سرایت میکند، انسان در متابعت کامل از او دچار تردید میگردد و ممکن است برخی از دستورات او را به جهت تردید به وجود آمده ترک نماید و از رسیدن به سعادت محروم گردد که این امور، موجب نقض غرض از ارسال پیامبران و بر خلاف حکمت است و خلاف حکمت از خداوند صادر نمىشود»[۲].[۳]
قبح امر الهی به اطاعت مطلق از غیر معصوم از سهو
به دستور قرآن کریم، بر ما واجب است که به طور مطلق و بدون قید و شرط، از پیامبر اکرم (ص) پیروی کنیم و در هیچ صورت حق مخالفت با آن حضرت را نداریم. اگر اشتباه و سهو بر او جایز باشد، به حکم قرآن کریم، بر ما واجب است که از سهو و اشتباه او پیروی کنیم؛ در حالی که بر خداوند دانا و حکیم قبیح است که ما را به پیروی از اشتباه و سهو مأمور کند، و چون قبیح بر خداوند محال است، پس پیامبر اکرم (ص) باید مصون از اشتباه و سهو باشد[۴].[۵]
امتناع دور و تسلسل
دلیل و فلسفه نیاز به پیامبر (ص) اشتباه امّت است. اگر پیامبر (ص) هم در کارهای خود دچار سهو و اشتباه شود، او نیز به پیامبر دیگری نیاز دارد؛ زیرا علّت مشترک است و ترجیح بلامرجح عقلاً باطل است. بنابراین تسلسل لازم میآید، و تسلسل باطل است. پس پیامبر (ص) باید مصون از سهو و اشتباه باشد[۶].
برخی گفتهاند: اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم (ص) جایز باشد، امکان دارد آن حضرت از روی اشتباه و فراموشی، مال مردم را تلف یا غصب کند. همچنین امکان دارد حق مردم را، که به عهده اوست، فراموش نموده و انکار کند، بلکه ممکن است به اشتباه دست به قتل مؤمنی بزنند و دیهای بر او واجب گردد. در این هنگام، اگر صاحبان این حقوق اقامه دعوا کنند، به پیامبر دیگری نیاز پیدا میشود که بین آنها حکومت و داوری کند. در این صورت یا دور لازم میآید یا تسلسل که هر دو باطل است[۷].[۸]
محال بودن ارتکاب حرام و ترک واجب توسط نبی
اگر سهو و اشتباه برای پیامبر اکرم (ص) جایز باشد، برای او جایز خواهد بود که از روی سهو و نسیان واجبات را ترک کرده و محرمات را انجام دهد؛ زیرا انجام واجب و ترک حرام، هر دو، عبادت است. وقتی از روی سهو و اشتباه ترک جزئی از عبادت [مانند دو رکعت اخیر نماز چهار رکعتی] جایز باشد، ترک تمام عبادت (تمام چهار رکعت) هم جایز است و این، با عصمت مطلق که تمام معاصی را از معصوم نفی میکند، سازگاری ندارد[۹].
این دلیل به نحو دیگری نیز تقریر شده است و آن اینکه اگر پیامبر اکرم (ص) از سهو و اشتباه مصون نباشد، ممکن است از روی سهو و نسیان حرامی را مرتکب شود. این، دو صورت دارد یا پیروی از او در آن فعل واجب است که این قطعاً باطل است و با غرض بعثت او منافات دارد. یا پیروی از وی واجب نیست و این، با صریح قرآن مخالف است که میفرماید: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ﴾[۱۰]. بنابراین عقل حکم میکند که پیامبر اکرم (ص) باید از سهو و اشتباه مصون باشد[۱۱].[۱۲]
دلیل قرآنی
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که نشان میدهد پیامبر خاتم(ص)، در عرصه تطبیق شریعت و امور شخصی خود، از سهو و اشتباه و خطا، مصون و معصوم است مانند: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۱۳]. دقت در فقرات آیه حدود و قلمرو صیانت نبی اکرم (ص) و عصمت آن حضرت را از سهو و خطا، به خوبی مشخص میکند.
هرچند آیاتی که پیامبر را شاهد بر اعمال امت معرفی کرده است نیز ثابت میکند که انبیا، در عرصه تطبیق شریعت و انجام دادن امور شخصی و اجتماعی، از سهو و نسیان و اشتباه مصون و معصوماند[۱۴].
علاوه بر این آیات دیگری [۱۵] نیز در این خصوص هستند که میتوان به آنها استناد نمود.
آیه تطهیر
به عنوان نمونه میتوان از آیه تطهیر یاد کرد که خداوند متعال در شأن پنج تن اصحاب کساء مىفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۶]. «رجس» در لغت به معنى شىء ناپاک است، خواه از نظر طبع آدمى آلوده و منفور باشد يا به حكم عقل يا شرع و يا همه اينها. به همين جهت راغب در مفردات بعد از آنكه رجس را به معناى شئ «قَذِر»؛ (آلوده) معنى مى كند؛ چهار صورت براى آن ذكر مى نمايد ـ آلوده از نظر طبع آدمى، يا عقل، يا شرع، و يا همه اينها ـ و اگر در بعضى از كلمات بزرگان، «رجس» به معنى گناه يا شرک يا اعتقاد باطل يا بخل و حسد تفسير شده، در حقيقت بيان مصداق هايى از آن مفهوم وسيع و گسترده است. به هر حال با توجه به «الف و لام جنس» كه بر سر اين كلمه آمده، ﴿الرِّجْسَ﴾ معنى عموم را مى رساند و مفهوم آيه چنين است كه خداوند اراده كرده هر گونه و هر نوع از انواع آلودگى را از آنان دور سازد. جمله ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ با توجه به اينكه معنى «تطهير»، پاک ساختن است؛ تأكيد مجددى است بر مسأله نفى «رجس» و نفى همه پليدىها كه در جمله قبل آمده است و واژه ﴿تَطْهِيرًا﴾ كه به اصطلاح، مفعول مطلق است تأكيد ديگرى بر اين معنى است. نتيجه اينكه خداوند با انواع تأكيدها اراده فرموده است كه اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پليدى و آلودگى پاک و مبرّا سازد[۱۷].
نسيان و سهو نيز يکی از گونههای رجس است، زيرا ريشه آن به شيطان باز میگردد و قرآن کریم هر چيزی که به شيطان بر میگردد را از اهل بيت (ع) دور کرده است[۱۸].[۱۹]
ادله روایی
در منابع روایی شیعه، روایات فراوانی وجود دارند که سهو و اشتباه را از پیامبر خاتم (ص) نفی میکنند. مانند اینکه زراره نقل میکند: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا هیچگاه رسول خدا (ص) دو سجده سهو انجام داده است؟ حضرت فرمود: «هرگز، و فقیه [که مصداق اتم و اکمل آن امام معصوم (ع) است] هم این دو سجده را انجام نمیدهد»[۲۰]. هرچند روایاتی مبنی بر سهو پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که با بررسی اسناد آنها مشخص میشود دارای ضعف در سند هستند[۲۱].
دلیل شهرت
یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، شهرت آن در میان علمای بزرگ امامیه است.به عنوان نمونه:
شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبیها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح میکنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۲۲].
شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچگاه سجده سهو بهجا نیاورد»[۲۳]. مراد ایشان این روایت میباشد: ابنبکیر از زراره نقل کرده: از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال کردم که آیا حضرت رسول الله (ص) سجده سهو کردند؟ امام (ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۲۴].
سید مرتضی (م ۴۳۶): «خبر ذوالیدین خبر خبیث و باطلی است و ما یقین به فاسد بودن آن داریم، زیرا متضمن کذب پیامبر (ص) و سهو اوست و از نظر بیشتر علما نمیتوان عدول کرد، زیرا ادله موثقی دارند و عدم اعتقاد به سهوالنبی مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و مقام والای اهل بیت دارد»[۲۵].
محقق حلّی (م۶۷۶): «مقام امامت بالاتر از آن است که بخواهد در عبادت سهو کند»[۲۶].
خواجه نصیرالدین طوسی (م۶۷۲): «واجب است پیامبر کمال عقل و هوشیاری و عدم سهو داشته باشد»[۲۷].
علامه حلّی (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما باطل است، زیرا پیامبر معصوم است و سهو بر او جایز نیست؛ و چه نسبتی ناقصتر و پستتر از این میتوان به پیامبر داد!؟ که میفهماند پیامبر از عبادت اعراض داشته است... نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده[۲۸].
شیخ طوسی (م۴۶۰) بعد از آنکه روایات سهوالنبی را در تهذیب نقل کرده، میفرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق عامه میباشد، و عقول و ادله قاطعهای که سهو و غلط را بر پیامبر جایز نمیداند این روایات را منع میکند»[۲۹].
شهید اول (م ۷۸۶): «روایت سهو پیامبر در بین امامیه متروک است، زیرا دلیل عقلی بر عصمت پیامبر از سهو داریم»[۳۰].
فاضل مقداد (م ۸۲۶): «سهوالنبی در امور شرعی و غیر آن جایز نیست، زیرا باعث نفرت مردم میشود»[۳۱].
شیخ بهایی (م ۱۰۳۰): «بلکه ابنبابویه سهو کرده است، او سزاوارتر به سهو، نسبت به پیامبر میباشد»[۳۲].
و همچنین جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد، زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق او میباشد»[۳۳].
ملاصدرا: «اهل بیت (ع) به حکم آیه تطهیر معصوم از هرگونه خطاء و نسیان و مطهر از هرگونه سهو و نقصان و رجس عصیان و ناپاکی جهالت و گمراهی شیطان هستند»[۳۴].
ملاصالح مازندرانی بعد نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست، زیرا برخی از اهل سنت دست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۳۵]!
علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد و آن وقت اطمینان به شریعتی که پیامبر اعلام میکند از بین میرود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف اصول مذهب شیعه معرفی میکند[۳۶] و بعد از ذکر نظرات و ادله دو طرف میفرماید: این مسئله در نهایت اشکال میباشد، زیرا از طرفی برخی از آیات و روایات دلالت بر سهوالنبی دارد و از طرف دیگر اجماع اصحاب و دلایل کلامی و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد میکند»[۳۷].
احمد بن محمد برقی: «این روایت مخالف مشهور امامیه است، زیرا مشهور امامیه اعتقادی به سهوالنبی ندارند، البته میتوان روایت را حمل بر تقیه کرد، زیرا راوی آن زیدی مذهب است که اکثر روایات ایشان موافق عامه است و سند آن هم ضعیف است»[۳۸].
صاحب جواهر (محمدحسن نجفی): «لازم است این روایات را به خاطر منافاتداشتن با عصمت رها کرد، و انصاف آن است که با توجه به آیات و روایاتی که دلالت بر عصمت و طهارت اهل بیت (ع) از گناه و خطا و سهو دارد، این طور مطالب به اهل بیت (ع) نسبت داده نشود»[۳۹].[۴۰]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. مصطفی سلیمانیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سلیمانیان در «مقامات امامان» در اینباره گفته است:
«محققین از امامیه سهوالنبی را حتی در تطبیق امور شریعت نفی میکنند و اعتقاد به آن را تقصیر در حق اهل بیت (ع) حساب میکنند، که به نظرات و ادله ایشان اشاره میشود: شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبیها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح میکنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۴۱]. شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچگاه سجده سهو بهجا نیاورد»[۴۲]. مراد ایشان این روایت میباشد: ابنبکیر از زراره نقل کرده: از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال کردم که آیا حضرت رسول الله (ص) سجده سهو کردند؟ امام (ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۴۳]. سید مرتضی (م ۴۳۶): «خبر ذوالیدین خبر خبیث و باطلی است و ما یقین به فاسد بودن آن داریم، زیرا متضمن کذب پیامبر (ص) و سهو اوست و از نظر بیشتر علما نمیتوان عدول کرد، زیرا ادله موثقی دارند و عدم اعتقاد به سهوالنبی مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و مقام والای اهل بیت دارد»[۴۴]. محقق حلّی (م۶۷۶): «مقام امامت بالاتر از آن است که بخواهد در عبادت سهو کند»[۴۵]. خواجه نصیرالدین طوسی (م۶۷۲): «واجب است پیامبر کمال عقل و هوشیاری و عدم سهو داشته باشد»[۴۶]. علامه حلّی (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما باطل است، زیرا پیامبر معصوم است و سهو بر او جایز نیست؛ و چه نسبتی ناقصتر و پستتر از این میتوان به پیامبر داد!؟ که میفهماند پیامبر از عبادت اعراض داشته است... نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده[۴۷]. شیخ طوسی (م۴۶۰) بعد از آنکه روایات سهوالنبی را در تهذیب نقل کرده، میفرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق عامه میباشد، و عقول و ادله قاطعهای که سهو و غلط را بر پیامبر جایز نمیداند این روایات را منع میکند»[۴۸]. شهید اول (م ۷۸۶): «روایت سهو پیامبر در بین امامیه متروک است، زیرا دلیل عقلی بر عصمت پیامبر از سهو داریم»[۴۹]. فاضل مقداد (م ۸۲۶): «سهوالنبی در امور شرعی و غیر آن جایز نیست، زیرا باعث نفرت مردم میشود»[۵۰]. شیخ بهایی (م ۱۰۳۰): «بلکه ابنبابویه سهو کرده است، او سزاوارتر به سهو، نسبت به پیامبر میباشد»[۵۱]. و همچنین جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد، زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق او میباشد»[۵۲]. ملاصدرا: «اهل بیت (ع) به حکم آیه تطهیر معصوم از هرگونه خطاء و نسیان و مطهر از هرگونه سهو و نقصان و رجس عصیان و ناپاکی جهالت و گمراهی شیطان هستند»[۵۳]. ملاصالح مازندرانی بعد نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست، زیرا برخی از اهل سنت دست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۵۴]! علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد و آن وقت اطمینان به شریعتی که پیامبر اعلام میکند از بین میرود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف اصول مذهب شیعه معرفی میکند[۵۵] و بعد از ذکر نظرات و ادله دو طرف میفرماید: این مسئله در نهایت اشکال میباشد، زیرا از طرفی برخی از آیات و روایات دلالت بر سهوالنبی دارد و از طرف دیگر اجماع اصحاب و دلایل کلامی و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد میکند»[۵۶]. احمد بن محمد برقی: «این روایت مخالف مشهور امامیه است، زیرا مشهور امامیه اعتقادی به سهوالنبی ندارند، البته میتوان روایت را حمل بر تقیه کرد، زیرا راوی آن زیدی مذهب است که اکثر روایات ایشان موافق عامه است و سند آن هم ضعیف است»[۵۷]. صاحب جواهر (محمدحسن نجفی): «لازم است این روایات را به خاطر منافاتداشتن با عصمت رها کرد، و انصاف آن است که با توجه به آیات و روایاتی که دلالت بر عصمت و طهارت اهل بیت (ع) از گناه و خطا و سهو دارد، این طور مطالب به اهل بیت (ع) نسبت داده نشود»[۵۸]. در مجموع، بیشتر دانشمندان شیعه سهوالنبی را قبول نکرده و آن را مخالف با ادله عقلی و نقلی عصمت میشمارند و برای انکار سهوالنبی به عمومیت و اطلاق ادله عصمت استدلال کرده و همچنین مطالب مختلفی را در برابر معتقدین به سهوالنبی آوردهاند»[۵۹] |
2. عبدالله مهدوی ارزگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مهدوی ارزگانی در « مقاله «شیعه و سهوالنبی»» در اینباره گفته است:
«دیدگاه قرآنی در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که نشان میدهد پیامبر خاتم(ص)، در عرصه تطبیق شریعت و امور شخصی خود، از سهو و اشتباه و خطا، مصون و معصوم است مانند: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۶۰]. دقت در فقرات آیه حدود و قلمرو صیانت نبی اکرم (ص) و عصمت آن حضرت را از سهو و خطا، به خوبی مشخص میکند. هرچند آیاتی که پیامبر را شاهد بر اعمال امت معرفی کرده است نیز ثابت میکند که انبیا، در عرصه تطبیق شریعت و انجام دادن امور شخصی و اجتماعی، از سهو و نسیان و اشتباه مصون و معصوماند[۶۱]. دیدگاه روایی در منابع روایی شیعه، روایات فراوانی وجود دارند که سهو و اشتباه را از پیامبر خاتم (ص) نفی میکنند. مانند اینکه زراره نقل میکند: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا هیچگاه رسول خدا (ص) دو سجده سهو انجام داده است؟ حضرت فرمود: «هرگز، و فقیه [که مصداق اتم و اکمل آن امام معصوم (ع) است] هم این دو سجده را انجام نمیدهد»[۶۲]. هرچند روایاتی مبنی بر سهو پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که با بررسی اسناد آنها مشخص میشود دارای ضعف در سند هستند»[۶۳]. |
3. علی اصغر رضوانی؛ |
---|
آقای رضوانی در «شیعهشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«ادله عصمت انبیا از سهو و اشتباه ادله عقلی برخی نوزده دلیل عقلی بر عصمت انبیا از سهو و نسیان و خطا اقامه کردهاند[۶۴] که عمده آنها به یک دلیل بر میگردد که همان نقض غرض باشد. نقض غرض عدم عصمت پیامبران از سهو و خطا موجب نقض غرض بعثت است که نقض غرض هم از مولاى حکیم محال است. پس احتمال سهو و خطا بر نبی(ص) هم محال خواهد بود. توضیح اینکه؛ یکی از هدفهای بعثت انبیا و فرستادن پیامبران از سوی پروردگار حکیم، ارشاد و هدایت مردم به مصالح و مفاسد واقعى است تا با عمل به دستورهاى شرع، تزکیه و تربیت شده، به کمال شایسته انسانی و سعادت برسند. این هدف بدون عصمت پیامبران از سهو و خطا به دست نمیآید؛ زیرا با تجویز سهو و خطا بر انبیا، هر آینه ممکن است آنان در بیان اعمال و دستورات الهی که برای ارشاد و رسیدن بشر به مصالح واقعی وضع شدهاند سهو و اشتباه نمایند و انسان در متابعت از آنان به مصالح واقعى دست پیدا نکند و همچنین با احتمال سهو و خطا در افعال و گفتار پیامبران و لو در امور عادی که به امور شرعی سرایت میکند، انسان در متابعت کامل از او دچار تردید میگردد و ممکن است برخی از دستورات او را به جهت تردید به وجود آمده ترک نماید و از رسیدن به سعادت محروم گردد که این امور، موجب نقض غرض از ارسال پیامبران و بر خلاف حکمت است و خلاف حکمت از خداوند صادر نمىشود»[۶۵].[۶۶] ادله قرآنی آیات[۶۷] و روایات متعددی دلالت بر عصمت پیامبر اسلام از خطا و سهو و نسیان دارند که اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم. خداوند متعال در شأن پنج تن اصحاب کساء مىفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۶۸]. «رجس» در لغت به معنى شىء ناپاک است، خواه از نظر طبع آدمى آلوده و منفور باشد يا به حكم عقل يا شرع و يا همه اينها. به همين جهت راغب در مفردات بعد از آنكه رجس را به معناى شئ «قَذِر»؛ (آلوده) معنى مى كند؛ چهار صورت براى آن ذكر مى نمايد ـ آلوده از نظر طبع آدمى، يا عقل، يا شرع، و يا همه اينها ـ و اگر در بعضى از كلمات بزرگان، «رجس» به معنى گناه يا شرک يا اعتقاد باطل يا بخل و حسد تفسير شده، در حقيقت بيان مصداق هايى از آن مفهوم وسيع و گسترده است. به هر حال با توجه به «الف و لام جنس» كه بر سر اين كلمه آمده، ﴿الرِّجْسَ﴾ معنى عموم را مى رساند و مفهوم آيه چنين است كه خداوند اراده كرده هر گونه و هر نوع از انواع آلودگى را از آنان دور سازد. جمله ﴿وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ با توجه به اينكه معنى «تطهير»، پاک ساختن است؛ تأكيد مجددى است بر مسأله نفى «رجس» و نفى همه پليدىها كه در جمله قبل آمده است و واژه ﴿تَطْهِيرًا﴾ كه به اصطلاح، مفعول مطلق است تأكيد ديگرى بر اين معنى است. نتيجه اينكه خداوند با انواع تأكيدها اراده فرموده است كه اهل بیت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه پليدى و آلودگى پاک و مبرّا سازد[۶۹]. نسيان و سهو نيز يکی از گونههای رجس است، زيرا ريشه آن به شيطان باز میگردد و قرآن کریم هر چيزی که به شيطان بر میگردد را از اهل بيت (ع) دور کرده است»[۷۰].[۷۱] |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ شبر، سید عبد الله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص۱۴۱ ـ ۱۴۳، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۵.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، شیعه و سهوالنبی، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۸۹.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۶.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۵؛ حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۴۹.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، شیعه و سهوالنبی، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۸۹.
- ↑ مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۴؛ التنبیه بالمعلوم، ص۴۷.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ مصابیح الانوار، ج۲، ص۱۳۵؛ التنبیه بالمعلوم، ص۴۹.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، شیعه و سهوالنبی، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۸۹.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۹۲.
- ↑ سوره نساء، آیات ۱۰۵ و ۱۱۳ و ۴۱ و ۶۴ و ۱۶۵؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳؛ سوره مائده، آیه ۱۱۷؛ سوره احزاب، آیه ۲۱ و ۳۳، سوره آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲ و ۳۳؛ سوره حشر، آیه ۹؛ سوره جن، آیات ۲۶ و ۲۷ و ۲۸؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره مریم، آیه ۵۸.
- ↑ «خدا چنین مىخواهد که هر رجس و پلیدى را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزّه گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن ج۹، ص۱۳۹.
- ↑ ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾، «لبته شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل و اعتماد میکنند تسلط نخواهد بود» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص ۲۴۱.
- ↑ «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) هَلْ سَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)سَجْدَتَيِ السَّهْوِ قَطُّ فَقَالَ لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ»؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۹۸ ـ ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ تنزیهالانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی (ص) و سهوه.
- ↑ مختصرالنافع، ص۴۵.
- ↑ شرح تجرید، ص۱۹۵.
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.
- ↑ ذکری، ص۱۳۴.
- ↑ ارشاد الطالبین، ص۳۰۵.
- ↑ ر.ک: الهیات، جعفر سبحانی، ص۲۰۲: بل ابن بابویه قد سهی، انه اولی باسهو من النبی.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح اصول کافی (ملاصدرا)، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید.
- ↑ الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر.ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج۱۳، ص۷۱.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
- ↑ ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ تنزیهالانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی (ص) و سهوه.
- ↑ مختصرالنافع، ص۴۵.
- ↑ شرح تجرید، ص۱۹۵.
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.
- ↑ ذکری، ص۱۳۴.
- ↑ ارشاد الطالبین، ص۳۰۵.
- ↑ ر.ک: الهیات، جعفر سبحانی، ص۲۰۲: بل ابن بابویه قد سهی، انه اولی باسهو من النبی.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح اصول کافی (ملاصدرا)، ج۱، ص۱۶۶.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید.
- ↑ الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر.ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج۱۳، ص۷۱.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
- ↑ «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۹۲.
- ↑ «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) هَلْ سَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)سَجْدَتَيِ السَّهْوِ قَطُّ فَقَالَ لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ»؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۹۸ ـ ۱۱۰.
- ↑ شبر، سید عبد الله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص۱۴۱ ـ ۱۴۳، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ سوره نساء، آیات ۱۰۵ و ۱۱۳ و ۴۱ و ۶۴ و ۱۶۵؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳؛ سوره مائده، آیه ۱۱۷؛ سوره احزاب، آیه ۲۱ و ۳۳، سوره آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲ و ۳۳؛ سوره حشر، آیه ۹؛ سوره جن، آیات ۲۶ و ۲۷ و ۲۸؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره مریم، آیه ۵۸.
- ↑ «خدا چنین مىخواهد که هر رجس و پلیدى را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزّه گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن ج۹، ص۱۳۹.
- ↑ ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾، «لبته شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل و اعتماد میکنند تسلط نخواهد بود» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۲۴۱.