ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[عصمت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت]] | ||
| تصویر = 110059.jpg | |||
| تصویر | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از عصمت (نمایه)|کلیاتی از عصمت]] | ||
| مدخل بالاتر = [[عصمت پیامبر خاتم]] | |||
| نمایه وابسته | | مدخل اصلی = [[عصمت از سهو]] - [[سهوالنبی]] | ||
| مدخل اصلی | | مدخل وابسته = [[پیامبر خاتم]] | ||
| | | تعداد پاسخ = 4 | ||
| | |||
}} | }} | ||
'''ادله موافقین سهوالنبی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. | '''ادله موافقین سهوالنبی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
[[ | قائلین به [[سهو النبی]] برای [[اعتقاد]] خود [[ادله]] و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است: | ||
حجت الاسلام و المسلمین | # وجود [[آیات]] متعدد<ref>آیات ۶۸ [[سوره انعام]]، ۲۴ و ۶۱ [[سوره کهف]]، ۱۱۵ [[سوره طه]] و تعداد دیگری از [[آیات قرآن]].</ref> و در حدود دوازده [[روایت]] در منابع [[شیعه]]<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹، ۳۵۵، ۳۵۶ و ۳۵۷؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳؛ طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲ و ۳۵۵؛ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۵۵، ۳۷۰ و ۳۷۷.</ref> پیرامون [[سهوالنبی]] و تعدادی روایت در منابع [[اهل سنت]]<ref>ر.ک: بخاری، الجامع المختصر الصجیج، ج۷، ص۸۵؛ همان، ج ۸، ص۱۳۳؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۸۶؛ نسائی، سنن، ج۳، ص۲۰؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.</ref> از جمله ادله قائلان به جواز صدور [[سهو]] از [[نبی]] است<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص۹۳-۱۱۹.</ref>. به عنوان نمونه از میان احادیث شیعه میتوان به این [[حدیث]] اشاره نمود: [[کلینی]] در [[کتاب کافی]] در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: [[سماعه بن مهران]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} سهو نمود و نماز ظهر را در رکعت دوم [[سلام]] داد. شخصی به نام ذوالشمالین پرسید: آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید [[پیامبر]] از [[مردم]] پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین میگویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو به جا آورد...<ref>کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز همین روایت را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است. همچنین از میان احادیث اهل سنت نیز میتوان به این [[حدیث]] اشاره نمود: [[بخاری]] (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: [[ابن سیرین]] از [[ابوهریره]] نقل میکند که [[رسول خدا]] یکی از دو نماز ظهر یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، [[نماز]] را [[سلام]] داد و از جای خود بلند شد و مانند [[آدم]] [[خشمناک]]، به چوبی که وسط [[مسجد]] انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و [[نمازگزاران]] با [[عجله]] از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند آیا نماز کوتاه شده است؟<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد ابراهیمی راد|محمد ابراهیمی راد]]، [[تحلیل و بررسی روایات سهو النبی (مقاله)|تحلیل و بررسی روایات سهو النبی]].</ref> | ||
# راویان این مطلب از اجلا و ثقات روات و از [[اصحاب اجماع]] میباشند. | |||
# [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این [[روایات]] را در کتب خود نقل کردهاند. به عنوان نمونه: [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به [[سهو النبی]]{{صل}} در این باب به شمار میآیند<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>. شیخ صدوق میگوید: شیعه درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمیکند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار میروند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار [[سهو]] النبی است<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. [[طبرسی]] نیز میگوید: علمای شیعه سهو و نسیان را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمیدانند ولی در غیر آن جایز میدانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب اعتماد [[مردم]] باشد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>. علاّمه تُستری هم در رساله «سهو النبیّ {{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمیکند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت میکند پس لازم است که آن را بپذیریم»<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>. | |||
# [[فقها]] براساس مضمون این [[روایات]] [[فتوا]] صادر کردهاند. | |||
# اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از [[روایت]] را میتوان [[انکار]] کرد؛ آن وقت اساس [[شریعت]] به هم میریزد. | |||
# علمای متقدّم [[سهوالنبی]] را قبول داشتند و این [[شیخ مفید]] بود که بعدها آن را انکار کرد. | |||
# سهو ذاتا نقص محسوب نمیشود، بلکه مثل [[کذب]] است که در برخی مواقع [[مصلحت]] دارد و [[حکیمانه]] است. | |||
با این وجود از منظر موافقین [[سهو النبی]]، مانع [[عقلی]] از [[اعتقاد]] به سهوالنبی وجود ندارد و دلیل نقلی بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۷۱.</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان؛ | |||
| تصویر = IM010459.jpg | |||
| پاسخدهنده = مصطفی سلیمانیان | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان]]''' در کتاب ''«[[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«قائلین به [[سهو النبی]] برای [[اعتقاد]] خود [[ادله]] و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است: | «قائلین به [[سهو النبی]] برای [[اعتقاد]] خود [[ادله]] و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است: | ||
# وجود [[آیات]] و [[روایات]] متعدد و | # وجود [[آیات]] و [[روایات]] متعدد<ref>برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}. «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵ و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}.«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴ و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}.«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱ و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}} «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳ و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}. «و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸ و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref> و متواتر درباره سهوالنبی. | ||
# | # راویان این مطلب از اجلاء و ثقات روات و از [[اصحاب اجماع]] میباشند. | ||
# [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این روایات را در کتب خود نقل کردهاند. | # [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این روایات را در کتب خود نقل کردهاند. | ||
# [[فقها]] براساس مضمون این روایات [[فتوا]] صادر کردهاند. | # [[فقها]] براساس مضمون این روایات [[فتوا]] صادر کردهاند. | ||
# اگر این | # اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از [[روایت]] را میتوان [[انکار]] کرد؛ آن وقت اساس [[شریعت]] به هم میریزد. | ||
# علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این [[شیخ مفید]] بود که بعدها آن را انکار کرد. | # علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این [[شیخ مفید]] بود که بعدها آن را انکار کرد. | ||
# [[سهو]] | # [[سهو]] ذاتا نقص محسوب نمیشود، بلکه مثل [[کذب]] است که در برخی مواقع [[مصلحت]] دارد و حکیمانه است. | ||
درنتیجه مانع [[عقلی]] از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و [[دلیل نقلی]] بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد»<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۷۱.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = 2. حجت الاسلام و المسلمین حمید محمدی راد؛ | |||
| تصویر = 151823.jpg | |||
| پاسخدهنده = حمید محمدی راد | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حمید محمدی راد|محمدی راد]]''' در مقاله ''«[[سهو النبی (مقاله)|سهو النبی]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«قائلان به [[سهو النبی]]{{صل}} و [[ادله]] آنها: | |||
# [[قرطبی]] از علمای [[عامه]] میگوید: «[[پیامبر]]{{صل}} در [[نماز]] [[سهو]] میکرد چه رسد به غیر نماز، منتها سهو آن حضرت در نماز به خاطر التفات به امور مهّمتر از نماز بود»<ref>قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.</ref>. | |||
# [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به سهو النبی{{صل}} در این باب به شمار میآیند<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>. | |||
شیخ صدوق میگوید: شیعه درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمیکند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار میروند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی است<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. | |||
# [[طبرسی]] نیز میگوید: علمای شیعه سهو و نسیان را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمیدانند ولی در غیر آن جایز میدانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب [[اعتماد]] [[مردم]] باشد<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>. | |||
# علاّمه تُستری هم در رساله «سهو النبیّ {{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمیکند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت میکند پس لازم است که آن را بپذیریم»<ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>. | |||
قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم»<ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[حمید محمدی راد|محمدی راد]]، [[سهو النبی (مقاله)|سهو النبی]].</ref> | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = 3. حجت الاسلام و المسلمین محمد ابراهیمی راد؛ | |||
| تصویر = 11536.jpg | |||
| پاسخدهنده = حمید محمدی راد | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد ابراهیمی راد|محمد ابراهیمی راد]]''' در مقاله ''«[[تحلیل و بررسی روایات سهو النبی (مقاله)|تحلیل و بررسی روایات سهو النبی]] در اینباره گفتهاند: | |||
«'''[[روایات]] [[سهو النبی]]''' | |||
'''احادیث شیعه''' | |||
# [[کلینی]] در [[کتاب کافی]] در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: [[سماعه بن مهران]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} [[سهو]] نمود و [[نماز ظهر]] را در رکعت دوم [[سلام]] داد. شخصی به نام [[ذوالشمالین]] پرسید: آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید [[پیامبر]] از [[مردم]] پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین میگویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو به جا آورد...<ref>کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز همین [[روایت]] را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است. | |||
# نیز در کتاب کافی در روایتی صحیح السند چنین آمده است: [[سعید اعرج]] میگوید: از امام صادق{{ع}} شنیدم که فرمود: رسول خدا{{صل}} نماز خواند و در رکعت دوم سلام داد. کسی از پشت سرش پرسید در نماز تغییری رخ داده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید. فرمود: ای [[ذوالیدین]]، آیا همین [[طور]] است که میگویند؟ عرض کرد: بلی. سپس حضرت دو رکعت دیگر خواند و نماز را چهار رکعتی تمام کرد. [[امام]] فرمود: [[خداوند]] از جهت [[رحمت]] به [[امت]]، پیامبر{{صل}} را به [[فراموشی]] [[مبتلا]] کرد...<ref>کلینی، کافی، ج۳، ح۶، ص۳۴۵.</ref>. شیخ صدوق نیز همین روایت را به سند دیگری از [[سعید الاعرج]] نقل کرده است. | |||
# همچنین در کتاب کافی آورده است: [[حسن بن صدقه]] میگوید: به امام گفتم: آیا پیامبر در دو رکعت اول نماز سلام داده است؟ امام فرمود: بله. به امام عرض کردم: آیا با این حال، [[وجاهت]] و عظمت پیامبر مثل سابق محفوظ است؟ فرمود: بله. با این [[اسها]] خداوند خواسته است که [[حکم شرعی]] سهو را به مردم [[تعلیم]] دهد و بفهماند<ref>همان، ج۳، ح۲، ص۳۵۵.</ref>. این [[حدیث]] به جهت وجود «[[منصور بن عباس]]» در سند، ضعیف است<ref>معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.</ref>. | |||
# [[شیخ صدوق]] در کتاب التهذیب آورده است: [[جمیل]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره شخصی که [[نماز]] را به [[اشتباه]] در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و رفته است، سوال کردم. [[امام]] فرمود: نماز را باید اعاده کند. به امام عرض کردم: پس [[مردم]] از قول پیامبر چه میگویند؟ امام در جواب، [[حدیث ذوالشمالین]] را یادآوری کرد و فرمود: [[پیامبر]] چون از جای خود برنخواست و صورت نماز را به هم نزده بود، نمازش را تمام کرد و اگر او هم از جای خود برمی خاست و صورت نماز را به هم میزد، باید نماز را اعاده میکرد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ح۱۴۳۴، ص۳۴۵.</ref>. این [[روایت]] از نظر سند، صحیح است. | |||
# همچنین در کتاب التهذیب آورده است: [[ابی بصیر]] میگوید: از امام صادق{{ع}} درباره شخصی که نماز را به اشتباه در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و دنبال انجام دادن کارهای خود رفته است، سوال کردم. امام فرمود: نماز را باید اعاده کند. به امام عرض کردم: پس چرا پیامبر هنگامی که به اشتباه نمازش را در رکعت دوم تمام کرد اعاده ننمود؟ امام در جواب فرمود: چون پیامبر از جای خود برنخاسته و صورت نماز را به هم نزده بود<ref>همان، ج۲، ح۱۴۳۵، ص۳۴۶.</ref>. این روایت از نظر سند، معتبر است. | |||
# نیز در همان کتاب آورده است: {{متن حدیث|محمد بن الحسن باسناده، عن سعد، عن ابی الجوازاء، عن الحسین بن علوان، عن عمروبن خالد، عن زیدبن علی، عن آبائه، عن علی{{ع}} قال: صلی بنا رسول الله{{صل}} الظهر خمس رکعات ثم انفتل، فقال له القوم: یا رسول الله! هل زید فی الصلاه شی؟ قال: و ما ذلک؟ قال صلیت بنا خمس رکعات، قال فاستقبل القبله و کبر و هو جالس ثم سجد سجدتین لیس فیهما قراء و لا رکوع، ثم سلم و کان یقول: هما المرغمتان}}<ref>همان، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. این روایت، گرچه از نظر سند، معتبر است، ولی مشهور [[فقها]] از آن [[اعراض]] کرده و بر طبق آن [[فتوا]] ندادهاند؛ چون زیاد شدن یک رکعت در [[نماز]]، هرچند به [[سهو]]، موجب بطلان نماز است<ref>مستند العروه، کتاب الصلاه، ج۶، ص۳۸۲.</ref>. | |||
# همچنین آورده است: {{متن حدیث|احمدبن محمد، عن الحسن بن علی بن فضال، عن ابی جمیله، عن زید الشحام ابی اسامه قال: سالته عن الرجل صلی العصر ست رکعات او خمس رکعات قال:...فان نبی الله{{صل}} صلی بالناس رکعتین، ثم نسی حتی انصرف، فقال له ذوالشمالین: یا رسول الله! احدث فی الصلاه شی؟ فقال: ایها الناس! اصدق ذوالشمالین؟ فقالوا:نعم، لم تصل الارکعتین، فقام فاتم ما بقی من صلاته}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲، ح۱۴۶۱.</ref>. این [[حدیث]] به جهت وجود «مفضل بن صالح ابی جمیله» در سند، ضعیف است<ref>معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۱۱.</ref>. | |||
# همچنین در همان کتاب آورده است: {{متن حدیث|فاما ما رواه سعدبن عبدالله، عن احمدبن محمد، عن الحسین، عن فضاله، عن سیف بن عمیره، عن ابی بکر الحضرمی قال:...ان رسول الله{{صل}} سها فسلم فی رکعتین، ثم ذکر حدیث ذی الشمالین، فقال: ثم قام فاضاف الیها رکعتین}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۴.</ref>. این حدیث نیز از نظر سند معتبر است. | |||
# همچنین آورده است: {{متن حدیث|عنه، عن موسی بن عمربن یزید، عن ابن سنان، عن ابی سعید القماط قال: سمعت رجلا یسال اباعبدالله{{ع}} عن رجل... انما هو بمنزله رجل سها فانصرف فی رکعه او رکعتین او ثلاث من المکتوبه، فانما علیه ان یبنی علی صلاته، ثم ذکر سهوالنبی {{صل}}}}<ref>همان، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. سند این حدیث به دلیل وجود «[[موسی بن عمر بن یزید]] و [[محمد بن سنان]]» در سند، ضعیف است. به علاوه، مضمون آن بر خلاف [[ضرورت]] [[فقه]] است؛ چون میگوید حتی در صورت اعراض از [[قبله]] نماز صحیح است<ref>مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۴، ص۴۳۷.</ref>. | |||
# باز [[صدوق]] آورده است: {{متن حدیث|محمد بن الحسن باسناده، عن سعدبن عبدالله، عن محمد بن الحسین، عن جعفر ابن بشیر، عن الحارث بن المغیر النضری قال: قلت لابی عبدالله{{ع}} انا صلینا المغرب فسها الامام فسلم فی الرکعتین فاعدنا الصلاة، فقال: و لم اعدتم الیس قد انصرف رسول الله{{صل}} فی رکعتین فاتم برکعتتین؟ الا اتممتم؟}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۵.</ref>. این [[روایت]] از نظر سند صحیح است. | |||
# نیز در کتاب [[عیون اخبار الرضا]]{{ع}} آورده است: {{متن حدیث|حدثنا تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشی قال: حدثنی ابی، عن احمدبن علی الانصاری، عن ابی الصلت الهروی قال: قلت للرضا{{ع}} یابن رسوال الله! ان فی سواد الکوفه قوما یزعمکون ان النبی{{صل}} لم یقع علیه السهو فی صلاته، فقال: کذبوا، لعنهم الله، ان الذی لایسهو هو الله الذی لااله الاهو}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. این روایت از نظر سند به جهت «تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشی ضعیف است»<ref>معجم رجال الشیعه، ج۴، ص۲۸۵؛ رجال ابن داوود، ص۲۳۴.</ref>. | |||
# [[علی بن بابویه]] در کتاب [[فقه الرضا]]{{ع}} آورده است: {{متن حدیث|وکنت یوما عند العالم{{ع}} و رجل ساله عن رجل سها فسلم فی رکعتین من المکتوبه، ثم ذکر انه لم یتم صلاته، قال{{ع}}: فلیتمها و لیسجد سجدتی السهو و قال{{ع}}: ان رسول الله{{صل}} صلی یوما الظهر فسلم فی رکعتین، فقال ذوالیدین: یا رسول الله! امرت بتقیر الصلاه، ام نسیت؟ فقال رسول الله{{صل}} للقوم: صدق ذوالیدین؟ فقالوا: نعم یا رسول الله لم تصل الا رکعتین فقال فصلی الیها رکعتین ثم سلم و سجد سجدتی السهو}} فقه الرضا، ص۱۲۰. این [[حدیث]] به جهت این که استناد کتاب فقه الرضا به [[امام رضا]]{{ع}} [[ثابت]] نیست، معتبر نیست<ref>مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. | |||
'''احادیث اهل سنت:''' [[روایات]] فراوانی در این زمینه در منابع اهل سنت وجود دارد، که تعدادی از آنها را نقل میکنیم<ref>ر.ک: صحیح بخاری باب ثالث از ابواب ماجاء فی السهو فی الصلوه و صحیح مسلم «فی ابواب السهو» و سنن النسائی «باب من سلم من الرکعتین ناسیا و تکلم» و مسند احمد، ج۲ و....</ref>. | |||
# [[بخاری]] (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: [[ابن سیرین]] از [[ابوهریره]] نقل میکند که [[رسول خدا]] یکی از دو [[نماز ظهر]] یا عصر را با ما خواند و در رکعت دوم، [[نماز]] را [[سلام]] داد و از جای خود بلند شد و مانند [[آدم]] [[خشمناک]]، به چوبی که وسط [[مسجد]] انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و [[نمازگزاران]] با [[عجله]] از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند آیا نماز کوتاه شده است؟<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.</ref>. [[ابوبکر]] و عمر هم در میان [[مردم]] بودند، ولی [[ترس]] مانع گردید که آنان با [[پیامبر]] در این موضوع گفت و گو نمایند. از میان مردم مردی به نام [[ذوالیدین]] ـ که دست هایش قدری بلندتر بود ـ عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، آیا نماز را فراموش کردی یا کوتاه شده است؟ رسول خدا فرمود: نه کوتاه شده و نه فراموش کرده ام. آن گاه رسول خدا سوال کرد: آیا جریان چنان است که ذوالیدین میگوید؟ گفتند: بلی. آنگاه پیامبر در صف جلو ایستاد و رکعاتی را که نخوانده بود، به جای آورد و سلام داد و سجدهای مانند [[سجده]] نماز یا قدری طولانیتر ادا کرد. | |||
# همچنین در کتاب صحیح البخاری آورده است: {{متن حدیث|حدثنا محمد، عن ابی هریره قال: صلی بنا النبی{{صل}} الظهر رکعتین ثم سلم، ثم قام الی خشبه فی مقدم المسجد و وضع یده علیها وفی القوم یومئذ ابوبکر و عمر، فهابا ان یکلماه و خرج سرعان الناس، فقالوا: قصرت الصلاه؟ و فی القوم رجل کان النبی{{صل}} یدعوه ذالیدین، فقال یا نبی الله! انسیت ام قصرت؟ فقال: لم انس و لم تقصر. قال: بل نسیت یا رسول الله. قال: صدق ذوالیدین، فقام فصلی رکعتین ثم سلم ثم کبر فسجد مثل سجوده او اطول، ثم رفع راسه و کبر ثم وضع مثل سجوده او اطول ثم رفع راسه و کبر}} <ref>همان، ج۷، ص۸۵.</ref>. | |||
# نیز در کتاب صحیح البخاری آورده است: {{متن حدیث|حدثنا حفص بن عمر، حدثنا شعبه، عن الحکم، عن ابراهیم، عن علقمه، عن عبدالله قال: صلی بنا النبی{{صل}} الظهر خمسا فقیل: ازید فی الصلاه؟ قال: و ماذلک قالوا: صلیت خمسا. فسجد سجدتین بعد ما سلم}} <ref>همان، ج ۸، ص۱۳۳.</ref>. | |||
# همچنین در کتاب صحیح البخاری آورده است: {{متن حدیث|عن ابی سلمه، عن ابی هریرة، قال: صلی بنا النبی{{صل}} الصلاه الظهر او العصر فسلم. فقال له ذوالیدین: یا رسول الله! انقصت؟ فقال النبی{{صل}} لاصحابه: احق ما یقول؟ قالوا: نعم. فصلی رکعتین اخریین ثم سجد سجدتین}}<ref>همان، ج۸، ص۱۳۳.</ref>. | |||
# مسلم نیشابوری در کتاب [[صحیح مسلم]] آورده است: {{متن حدیث|حدثنا عن ابی سفیان موی ابن ابی احمد، انه قال: سمعت ابا هریره یقول: صلی لنا رسول الله{{صل}} صلاة العصر فسلم فی رکعتین. فقام ذوالیدین فقال: اقصرت الصلاه یا رسول الله ام نیست؟ فقال رسول الله{{صل}}: کل ذلک لم یکن. فقال قد کان بعض ذلک یا رسول الله. فاقبل رسول الله{{صل}} علی الناس فقال: اصدق ذوالیدین؟ فقالوا: نعم یا رسول الله! فاتم رسول الله{{صل}} ما بقی من الصلاه ثم سجد سجدتین و هو جالس بعد التسلیم}}. همچنین در کتاب صحیح مسلم آورده است: {{متن حدیث|عن عمران بن حصین ان رسول الله{{صل}} صلی العصر فسلم فی ثلاث رکعات ثم دخل منزله فقام الیه رجل، یقال له الخرباق و کان فی یدیه طول، فقال: یا رسول الله! فذکر له صنیعه و خرج غضبان یجر رداءه حتی انتهی الی الناس، اصدق هذا؟ قالوا: نعم فصلی رکعه ثم سلم ثم سجد سجدتین ثم سلم}}<ref>صحیح مسلم، ج۲، ص۸۶.</ref>. | |||
# [[نسایی]] در کتاب سنن خود آورده است: {{متن حدیث|عن ابی سلمه، عن ابی هریرة ان رسول الله{{صل}} یوما فسلم فی رکعتین ثم انصرف، فادرکه ذوالشمالین فقال: یا رسول الله! انقصت الصلاه ام نسیت؟ فقال: لم تنقص الصلاه و لم انس. قال: بلی و الذی بعثک بالحق. قال رسول الله{{صل}} اصدق ذوالیدین؟ قالوا: نعم فصلی بالناس رکعتین}}<ref>سنن نسائی، ج۳، ص۲۰.</ref>. | |||
# [[هیثمی]] در کتاب [[مجمع الزوائد]] آورده است: {{متن حدیث|و عن ابن عباس ان رسول الله{{صل}} صلی بهم العصر ثلاثا فدخل علی بعض نسائه، فدخل علیه رجل من اصحابه، یسمی ذالشمالین فقال: یا رسول الله! انقصت الصلاه؟ قال: و ماذلک. قال: صلیت ثلاثا، فقام فاخذ بیده فخرج الی القوم الذین کانوا صلوا معه، فقال: اصدق ذوالیدین؟ قالوا: و ما ذلک یا رسول الله! قال؟ قال: انه زعم انی صلیت ثلاثا قالوا: اصدق فظننا انک امرت فی ذلک بامر فصلی بهم الرکعه و سجد سجدتین بعد التشهد}}<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.</ref>. | |||
# همچنین در کتاب مجمع الزوائد آورده است: {{متن حدیث|و عن عبدالله یعنی ابن مسعود قال: صلی بنا رسول الله{{صل}} ثم دخل، فقال بعض القوم: ازیدفی الصلاه؟ قال: و ما ذاک. صلیت خمسا فاخذ بیده ثم خرج الی المسجد فاذا حلقه فیها ابوبکر و عمر فقال: احقا ما یقول ذو الیدین؟ نعم یا رسول الله فاستقبل القبله ثم سجد سجدتین}}<ref>همان.</ref>. | |||
تحلیل و بررسی این دسته [[روایات]] | |||
# روایات شیعه: روایات دال بر [[سهو النبی]] چون موافق با روایات [[عامه]] است، بر [[تقیه]] حمل شده و طرد میشوند<ref>نفی السهو عن النبی، ص۳۰.</ref>. | |||
# روایات اهل سنت: این روایات با چشم پوشی از نظر سند – که قابل اعتماد نیستند – دارای اشکالات متعددی هستند»<ref>ر.ک: [[محمد ابراهیمی راد|محمد ابراهیمی راد]]، [[تحلیل و بررسی روایات سهو النبی (مقاله)|تحلیل و بررسی روایات سهو النبی]].</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = 4. آقای محمد ناصر فهیمی؛ | |||
| تصویر = IM010731.jpg | |||
| پاسخدهنده = محمد ناصر فهیمی | |||
| پاسخ = آقای '''[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی]]''' در مقاله ''«[[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«قائلان به [[سهوالنبی]]{{صل}} به [[آیه]] ۶۸ [[سوره انعام]] و آیه ۲۴ و ۶۱ [[سوره کهف]] و آیه ۱۱۵ [[سوره طه]] و تعداد دیگری از [[آیات قرآن]] [[استدلال]] نموده و در حدود [[دوازده]] [[روایت]] در [[منابع شیعه]] راجع به سهوالنبی ذکر نمودهاند که از قرار ذیل میباشند. | |||
# روایت [[سماعه بن مهران]] از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۵، دارالکتاب اسلامی ،تهران.</ref>. | |||
# روایت [[حسن بن صدقه]]، از ابی الحسن اول{{ع}}<ref>کلینی، [[فروع کافی]] ج۳، ص۳۵۶.</ref>. | |||
# روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹.</ref>. | |||
# روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۷.</ref>. | |||
# روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. | |||
# روایت ابی بکر حضرمی از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف.</ref>. | |||
# روایت [[جمیل]] از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. | |||
# روایت [[ابو بصیر]] از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. | |||
# مضمره زیدالشحام از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲.</ref>. | |||
# مضمره ابی سعید القماط از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۵.</ref>. | |||
# مضمره [[حارث بن مغیره]] از امام صادق{{ع}}<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.</ref>. | |||
# مضمره [[زید بن علی]] از علی{{ع}}»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref> | |||
}} | |||
== [[:رده:آثار عصمت|منبعشناسی جامع عصمت]] == | == [[:رده:آثار عصمت|منبعشناسی جامع عصمت]] == | ||
{{ | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده: | * [[:رده:کتابهای عصمت|کتابشناسی عصمت]]؛ | ||
* [[:رده: | * [[:رده:مقالههای عصمت|مقالهشناسی عصمت]]؛ | ||
* [[:رده: | * [[:رده:پایاننامههای عصمت|پایاننامهشناسی عصمت]]. | ||
{{پایان | {{پایان منبع جامع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۳۹: | خط ۱۲۴: | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان عصمت]] | [[رده:پرسمان عصمت]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای عصمت با | [[رده:(اا): پرسشهای عصمت با ۴ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۴
ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | عصمت از سهو - سهوالنبی |
مدخل وابسته | پیامبر خاتم |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
ادله موافقین سهوالنبی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
قائلین به سهو النبی برای اعتقاد خود ادله و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است:
- وجود آیات متعدد[۱] و در حدود دوازده روایت در منابع شیعه[۲] پیرامون سهوالنبی و تعدادی روایت در منابع اهل سنت[۳] از جمله ادله قائلان به جواز صدور سهو از نبی است[۴]. به عنوان نمونه از میان احادیث شیعه میتوان به این حدیث اشاره نمود: کلینی در کتاب کافی در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: سماعه بن مهران میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: رسول خدا(ص) سهو نمود و نماز ظهر را در رکعت دوم سلام داد. شخصی به نام ذوالشمالین پرسید: آیا درباره نماز چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید پیامبر از مردم پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین میگویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو سجده سهو به جا آورد...[۵]. شیخ صدوق نیز همین روایت را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است. همچنین از میان احادیث اهل سنت نیز میتوان به این حدیث اشاره نمود: بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: ابن سیرین از ابوهریره نقل میکند که رسول خدا یکی از دو نماز ظهر یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، نماز را سلام داد و از جای خود بلند شد و مانند آدم خشمناک، به چوبی که وسط مسجد انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و نمازگزاران با عجله از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند آیا نماز کوتاه شده است؟[۶].[۷]
- راویان این مطلب از اجلا و ثقات روات و از اصحاب اجماع میباشند.
- علما و محدثینی مثل شیخ طوسی و کلینی این روایات را در کتب خود نقل کردهاند. به عنوان نمونه: شیخ صدوق و استادش ابن ولید، از علمای بزرگ شیعه از جمله قائلان به سهو النبی(ص) در این باب به شمار میآیند[۸]. شیخ صدوق میگوید: شیعه درست و حسابی، سهو پیامبر(ص) در کارهای عادی را انکار نمیکند بلکه اهل غلوّ و تفویض که دو گروه منحرف به شمار میروند منکر سهو النبی(ص) هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی است[۹]. طبرسی نیز میگوید: علمای شیعه سهو و نسیان را در تبلیغ احکام الهی، بر پیامبران جایز نمیدانند ولی در غیر آن جایز میدانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب اعتماد مردم باشد[۱۰]. علاّمه تُستری هم در رساله «سهو النبیّ (ص)» آورده است: «سهو پیامبر(ص) در امور عادی از چیزهایی است که عقل آن را منع نمیکند بلکه دلیل نقلی نیز بر جواز آن دلالت میکند پس لازم است که آن را بپذیریم»[۱۱].
- فقها براساس مضمون این روایات فتوا صادر کردهاند.
- اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از روایت را میتوان انکار کرد؛ آن وقت اساس شریعت به هم میریزد.
- علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این شیخ مفید بود که بعدها آن را انکار کرد.
- سهو ذاتا نقص محسوب نمیشود، بلکه مثل کذب است که در برخی مواقع مصلحت دارد و حکیمانه است.
با این وجود از منظر موافقین سهو النبی، مانع عقلی از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و دلیل نقلی بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد[۱۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در اینباره گفتهاند:
«قائلین به سهو النبی برای اعتقاد خود ادله و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است:
|
2. حجت الاسلام و المسلمین حمید محمدی راد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمدی راد در مقاله «سهو النبی» در اینباره گفتهاند:
«قائلان به سهو النبی(ص) و ادله آنها:
شیخ صدوق میگوید: شیعه درست و حسابی، سهو پیامبر(ص) در کارهای عادی را انکار نمیکند بلکه اهل غلوّ و تفویض که دو گروه منحرف به شمار میروند منکر سهو النبی(ص) هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی است[۱۷].
|
3. حجت الاسلام و المسلمین محمد ابراهیمی راد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد ابراهیمی راد در مقاله «تحلیل و بررسی روایات سهو النبی در اینباره گفتهاند:
احادیث شیعه
احادیث اهل سنت: روایات فراوانی در این زمینه در منابع اهل سنت وجود دارد، که تعدادی از آنها را نقل میکنیم[۳۹].
تحلیل و بررسی این دسته روایات |
4. آقای محمد ناصر فهیمی؛ |
---|
آقای فهیمی در مقاله «اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید» در اینباره گفتهاند:
«قائلان به سهوالنبی(ص) به آیه ۶۸ سوره انعام و آیه ۲۴ و ۶۱ سوره کهف و آیه ۱۱۵ سوره طه و تعداد دیگری از آیات قرآن استدلال نموده و در حدود دوازده روایت در منابع شیعه راجع به سهوالنبی ذکر نمودهاند که از قرار ذیل میباشند.
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ آیات ۶۸ سوره انعام، ۲۴ و ۶۱ سوره کهف، ۱۱۵ سوره طه و تعداد دیگری از آیات قرآن.
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹، ۳۵۵، ۳۵۶ و ۳۵۷؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳؛ طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶؛ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲ و ۳۵۵؛ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۵۵، ۳۷۰ و ۳۷۷.
- ↑ ر.ک: بخاری، الجامع المختصر الصجیج، ج۷، ص۸۵؛ همان، ج ۸، ص۱۳۳؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، ج۲، ص۸۶؛ نسائی، سنن، ج۳، ص۲۰؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ فهیمی، محمد ناصر، اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید، ص۹۳-۱۱۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.
- ↑ ر.ک: محمد ابراهیمی راد، تحلیل و بررسی روایات سهو النبی.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.
- ↑ تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۷۱.
- ↑ برای نمونه: ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ﴾. «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵ و ﴿اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾.«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴ و ﴿فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا﴾.«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱ و ﴿قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ﴾ «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳ و ﴿وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾. «و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸ و ﴿سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى﴾«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
- ↑ قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.
- ↑ تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲.
- ↑ محمدی راد، سهو النبی.
- ↑ کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۳، ح۶، ص۳۴۵.
- ↑ همان، ج۳، ح۲، ص۳۵۵.
- ↑ معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ح۱۴۳۴، ص۳۴۵.
- ↑ همان، ج۲، ح۱۴۳۵، ص۳۴۶.
- ↑ همان، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ مستند العروه، کتاب الصلاه، ج۶، ص۳۸۲.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲، ح۱۴۶۱.
- ↑ معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۱۱.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۴.
- ↑ همان، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۴، ص۴۳۷.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۵.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۹.
- ↑ معجم رجال الشیعه، ج۴، ص۲۸۵؛ رجال ابن داوود، ص۲۳۴.
- ↑ مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۱، ص۱۳۶.
- ↑ ر.ک: صحیح بخاری باب ثالث از ابواب ماجاء فی السهو فی الصلوه و صحیح مسلم «فی ابواب السهو» و سنن النسائی «باب من سلم من الرکعتین ناسیا و تکلم» و مسند احمد، ج۲ و....
- ↑ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.
- ↑ همان، ج۷، ص۸۵.
- ↑ همان، ج ۸، ص۱۳۳.
- ↑ همان، ج۸، ص۱۳۳.
- ↑ صحیح مسلم، ج۲، ص۸۶.
- ↑ سنن نسائی، ج۳، ص۲۰.
- ↑ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ همان.
- ↑ نفی السهو عن النبی، ص۳۰.
- ↑ ر.ک: محمد ابراهیمی راد، تحلیل و بررسی روایات سهو النبی.
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۵، دارالکتاب اسلامی ،تهران.
- ↑ کلینی، فروع کافی ج۳، ص۳۵۶.
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۷.
- ↑ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف.
- ↑ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲.
- ↑ طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.
- ↑ طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ فهیمی، محمد ناصر، اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید، ص ۹۳-۱۱۹.