پیشگویی شهادت امام حسین در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== پیشگویی پیامبر {{صل}} درباره مزار او و زائرانش == | == پیشگویی پیامبر {{صل}} درباره مزار او و زائرانش == | ||
در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آمده است: پیامبر {{صل}} روزی نشسته بود و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و حسین {{عم}} گردش را گرفته بودند. پیامبر {{صل}} به آنان فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که بر خاک بیفتید و مرقدهایتان پراکنده شود؟». حسین {{ع}} به پیامبر {{صل}} گفت: ما به [[مرگ طبیعی]] میمیریم، یا کشته میشویم؟ پیامبر {{صل}} فرمود: «پسرکم! تو به [[ستم]]، کشته میشوی و برادرت نیز به ستم، کشته میشود و فرزندانتان در زمین، رانده و پراکنده میشوند». [[حسین]] {{ع}} گفت: چه کسی ما را میکشد، ای [[پیامبر خدا]]؟ فرمود: «بدترین [[مردمان]]». گفت: پس از کشته شدن ما، کسی ما را [[زیارت]] میکند؟ فرمود: «آری؛ گروهی از امتم، که شما را به قصد [[نیکی]] و پیوند با من زیارت میکنند. چون [[روز قیامت]] شود، در ایستگاه [[حسابرسی]]، نزدشان میآیم و بازوهایشان را میگیرم و از هراسها و سختیهای آن، نجاتشان میدهم»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً وَ حَوْلَهُ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{ع}}فَقَالَ لَهُمْ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا كُنْتُمْ صَرْعَى وَ قُبُورُكُمْ شَتَّى فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} أَ نَمُوتُ مَوْتاً أَوْ نُقْتَلُ فَقَالَ بَلْ تُقْتَلُ يَا بُنَيَّ ظُلْماً وَ يُقْتَلُ أَخُوكَ ظُلْماً وَ تُشَرَّدُ ذَرَارِيُّكُمْ فِي الْأَرْضِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ {{ع}} وَ مَنْ يَقْتُلُنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ شِرَارُ النَّاسِ قَالَ فَهَلْ يَزُورُنَا بَعْدَ قَتْلِنَا أَحَدٌ قَالَ نَعَمْ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُرِيدُونَ بِزِيَارَتِكُمْ بِرِّيِ وَ صِلَتِي فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتُهُمْ إِلَى الْمَوْقِفِ حَتَّى آخُذَ بِأَعْضَادِهِمْ فَأُخَلِّصَهُمْ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ}} (الإرشاد، ج۲، ص۱۳۱؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۲۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۶.</ref> | در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آمده است: پیامبر {{صل}} روزی نشسته بود و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و حسین {{عم}} گردش را گرفته بودند. پیامبر {{صل}} به آنان فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که بر خاک بیفتید و مرقدهایتان پراکنده شود؟». حسین {{ع}} به پیامبر {{صل}} گفت: ما به [[مرگ طبیعی]] میمیریم، یا کشته میشویم؟ پیامبر {{صل}} فرمود: «پسرکم! تو به [[ستم]]، کشته میشوی و برادرت نیز به ستم، کشته میشود و فرزندانتان در زمین، رانده و پراکنده میشوند». [[حسین]] {{ع}} گفت: چه کسی ما را میکشد، ای [[پیامبر خدا]]؟ فرمود: «بدترین [[مردمان]]». گفت: پس از کشته شدن ما، کسی ما را [[زیارت]] میکند؟ فرمود: «آری؛ گروهی از امتم، که شما را به قصد [[نیکی]] و پیوند با من زیارت میکنند. چون [[روز قیامت]] شود، در ایستگاه [[حسابرسی]]، نزدشان میآیم و بازوهایشان را میگیرم و از هراسها و سختیهای آن، نجاتشان میدهم»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً وَ حَوْلَهُ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{ع}}فَقَالَ لَهُمْ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا كُنْتُمْ صَرْعَى وَ قُبُورُكُمْ شَتَّى فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} أَ نَمُوتُ مَوْتاً أَوْ نُقْتَلُ فَقَالَ بَلْ تُقْتَلُ يَا بُنَيَّ ظُلْماً وَ يُقْتَلُ أَخُوكَ ظُلْماً وَ تُشَرَّدُ ذَرَارِيُّكُمْ فِي الْأَرْضِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ {{ع}} وَ مَنْ يَقْتُلُنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ شِرَارُ النَّاسِ قَالَ فَهَلْ يَزُورُنَا بَعْدَ قَتْلِنَا أَحَدٌ قَالَ نَعَمْ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُرِيدُونَ بِزِيَارَتِكُمْ بِرِّيِ وَ صِلَتِي فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتُهُمْ إِلَى الْمَوْقِفِ حَتَّى آخُذَ بِأَعْضَادِهِمْ فَأُخَلِّصَهُمْ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ}} (الإرشاد، ج۲، ص۱۳۱؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۲۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]]، ص ۲۴۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
پیشگوییهای پیامبر اکرم(ص)
پیامبر اکرم که از طریق اخبار الهی، از شهادت فرزندش حسین در آینده خبر داشت، در مناسبتهای مختلف، از این موضوع سخن گفته و حتی در بعضی از احادیث به صراحت نام قاتل فرزندش حسین را متذکر شده است.
روایت انس بن حارث
انس بن حارث میگوید: شنیدم پیامبر میفرمود: «همانا این فرزند من (حسین) در زمینی از عراق کشته میشود. پس هرکس از شما آنجا بود، باید او را یاری کند». عن انس بن الحارث يقول سمعت رسول الله يقول: «ان ابني هذا - يعني الحسين - يقتل بارض من العراق فمن ادركه منكم فلينصره»[۱].[۲]
روایت امام باقر(ع)
امام باقر(ع) از ام سلمه نقل میکند که رسول خدا فرمود: «حسین زمانی کشته میشود که سفیدی مو بر او چیره شود». «».[۳] طبرانی در ذیل این خبر میگوید: «قتیر» به معنای «سفیدی مو» است[۴]
روایت ابن عباس
ابن عباس از رسول خدا روایتی را نقل میکند که در بخش پایانی آن، حضرت میفرماید: «به خدا سوگند، بعد از من فرزندم حسین را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا هرگز نصیب آنان نگرداند». «عن ابن عباس قال: قال رسول الله... وايم الله ليقتلن بعدي ابني الحسين، لا انالهم الله شفاعتی»[۵].[۶]
روایت عبدالله بن محمد صنعانی
عبدالله بن محمد صنعانی از امام باقر(ع) نقل میکند که حضرت فرمود: «هرگاه حسین نزد پیامبر میرفت، حضرت او را به (سینه) خود میچسباند و سپس به امیرالمؤمنین میفرمود: او را نگاه دار و آنگاه خم شده، او را میبوسید و میگریست. حسین میپرسید: ای پدر، چرا گریه میکنی؟ پیامبر میفرمود: ای پسر عزیزم: جای شمشیرها را میبوسم و گریه میکنم. حسین(ع) گفت: ای پدر، من کشته میشوم؟ رسول خدا فرمود: آری به خدا سوگند، تو، پدر و برادرت کشته خواهید شد. عرض کرد: قتلگاه ما از هم جدا خواهد بود؟ پیامبر فرمود: آری پسر عزیزم»[۷].[۸]
روایت دیگر
امام حسین(ع) دوساله بود که پیامبر به سفر رفتند. در میان راه در محلی توقف کردند و کلمه استرجاع را بر زبان راندند و چشمانشان پر از اشک شد. از ایشان علت آن را سؤال کردند. فرمودند: جبرئیل درباره زمینی که در کنار فرات قرار دارد و نامش کربلاست، برایم خبر آورد که فرزندم حسین پسر فاطمه در آن کشته میشود. به ایشان گفتند: چه کسی او را میکشد ای رسول خدا؟ فرمود: مردی به نام یزید و گویا من محل به خاک افتادن و محل دفن او را میبینم[۹].[۱۰]
پیشگویی درباره شهادت امام حسین، هنگام تولدش
از صفیه دختر عبد المطلب نقل است: هنگامی که حسین (ع) از شکم مادرش زاده شد، او را به پیامبر (ص) دادم و پیامبر (ص) زبانش را در دهان او نهاد و حسین (ع) زبان پیامبر خدا را مکید و من گمان میکردم که پیامبر خدا (ص) جز شیر یا عسل به او نخوراند. حسین (ع) بول کرد و پیامبر (ص) میان چشمانش را بوسید. سپس او را به من داد و در حالی که میگریست، فرمود: «ای پسرکم! خدا کسانی را که کشنده تو هستند، بکشد!» و سه بار، این را فرمود. گفتم: پدر و مادرم به فدایت! چه کسی او را میکشد؟ فرمود: «بازماندگان دسته متجاوز، از بنی امیه. خدا آنان را لعنت کند!»[۱۱].[۱۲]
پیشگویی درباره شهادتش، در یک سالگی او
در کتاب الملهوف آمده: هنگامی که امام حسین (ع) یک سالش تمام شد، دوازده فرشته بر پیامبر خدا فرود آمدند... که صورتشان [برافروخته و] قرمز و چشمانشان گریان بود و بالهای خود را گسترده بودند و میگفتند: ای محمد! به زودی بر سر حسین، فرزند فاطمه، آن خواهد آمد که قابیل بر سر هابیل آورد و پاداش هابیل را به او خواهند داد و مانند گناه و مجازات قابیل بر سر قاتل او خواهد آمد. و در آسمانها، فرشته مقربی نمیماند، جز آنکه همگی بر پیامبر (ص) فرود میآیند و به او سلام میکنند و عزای حسین (ع) را به او تسلیت میگویند و پاداش اعطایی به حسین (ع) را به او خبر میدهند و تربت او را به وی عرضه میکنند و پیامبر (ص) میفرماید: «خدایا! هر کس او را وا گذاشت، وا بگذارش و هر کس او را کشت، بکشش و از آنچه میطلبد، بیبهرهاش بگذار»[۱۳].[۱۴]
پیشگویی درباره شهادتش، در دو سالگی او
مسور بن مخرمه نقل میکند: هنگامی که حسین (ع) دو سالش کامل شد، پیامبر (ص) عازم یکی از سفرهایش شد و در جایی از راه ایستاد و کلمه استرجاع (إنا لله و إنا إلیه راجعون) بر زبان راند و چشمانش اشکبار شد و چون علت را پرسیدند، فرمود: «این، جبرئیل است که از سرزمین کنار فرات به نام کربلا برایم خبر آورده که فرزندم حسین، پسر فاطمه، در آنجا کشته میشود». گفته شد: ای پیامبر خدا! چه کسی او را میکشد؟ فرمود: «مردی به نام یزید، که خدا به عمرش برکت ندهد! گویی جایگاه به خاک افتادن و به خاک سپردنش را و سرش را که به هدیه آوردهاند، میبینم. به خدا سوگند، هیچ کس به سر فرزندم حسین نمینگرد و شادی نمیکند، جز آنکه خداوند، دل و زبانش را دوگونه میکند»[۱۵].[۱۶]
پیشگویی درباره شهادت او، نزدیک وفاتش
از ابن عباس نقل شده: پیامبر خدا (ص) در آن بیماری [منجر به فوتش] میفرمود: «محبوبم را برایم بیاورید» و مردان را یک به یک برایش فرا میخواندند؛ اما پیامبر (ص) از آنها روی میگرداند. به فاطمه (س) گفتند: کسی را به سوی علی روانه کن که به نظر ما مقصودش کسی غیر از علی نیست. فاطمه (س) به سوی علی (ع) فرستاد و چون علی (ع) آمد، پیامبر خدا (ص) چشمانش را گشود و صورتش [از خوش حالی] شکفته شد. سپس فرمود: «علی! نزدیک بیا. علی! نزدیک بیا» و پیوسته او را نزدیک کرد تا دستش را گرفت و بر بالینش نشاند و سپس از هوش رفت. حسن و حسین (ع) صیحهزنان و گریان آمدند و خود را بر روی پیامبر (ص) انداختند و علی (ع) خواست آنان را دور کند که پیامبر خدا به هوش آمد و فرمود: «ای علی! بگذار من آنها را ببویم و آنها نیز مرا ببویند و من از آنها توشه بگیرم و آنان نیز از من توشه بگیرند. بدان که پس از من، به این دو، ستم میشود و به ستم، کشته میشوند. لعنت خدا بر ستمکار به ایشان!» و سه بار این را فرمود[۱۷].[۱۸]
خبر دادن به فاطمه (س) از شهادت او
حسن بن زید از امام صادق، از پدرش (ع) نقل میکند: پیامبر (ص)، فاطمه (س) را از کشته شدن حسین (ع) باخبر کرد. فاطمه (س) گریست. پیامبر (ص) فرمود: «ای فاطمه! صبر کن و تسلیم باش». گفت: صبر کردم و تسلیم گشتم، ای پیامبر خدا! کشتن او کجا اتفاق میافتد؟ فرمود: «در سرزمینی به نام کربلا و دور از اهل و عشیره کشته میشود و - ای فاطمه - گروهی او را زیارت میکنند»[۱۹].[۲۰]
خبر دادن به ام سلمه از شهادت او
از داوود نقل است: ام سلمه گفت: حسین (ع) بر پیامبر (ص) در آمد و پیامبر خدا بیتاب شد. ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا! چه شده است؟ فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که این پسرم کشته میشود و خشم خدا بر کسی که او را میکشد، شدت میگیرد»[۲۱].[۲۲]
خبر دادن به عایشه از شهادت او
از حسین بن ابی غندر، از یکی از راویان شیعه از امام صادق (ع) نقل شده است: روزی حسین (ع) در دامان پیامبر (ص) بود و پیامبر (ص) با او بازی میکرد و او را میخنداند. عایشه گفت: ای پیامبر خدا! چه قدر از این بچه خوشت میآید! پیامبر (ص) به او فرمود: «وای بر تو، وای بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و از او خوشم نیاید، در حالی که میوه دلم و روشنی چشم من است؟! هان که امتم او را به زودی میکشند و هر کس او را پس از وفاتش زیارت کند، خداوند، حجی را [برابر یکی] از حجهای من، برایش مینویسد»[۲۳].[۲۴]
پیشگویی پیامبر (ص) درباره تاریخ شهادت او
از ام سلمه نقل است: پیامبر خدا (ص) فرمود: «حسین بن علی، شصت سال پس از هجرت من، کشته میشود»[۲۵].[۲۶]
پیشگویی درباره مکان شهادت او
سرزمین کربلا
در کتاب تاریخ دمشق از جمهان نقل شده: جبرئیل، خاکی از خاکهای سرزمینی را که حسین (ع) در آن کشته شد، برای پیامبر (ص) آورد. گفته شد که نام آن، کربلاست. پس پیامبر فرمود: کرب[۲۷] و بلا[۲۸].[۲۹]
سرزمین طف
عایشه از پیامبر خدا (ص) نقل میکند: جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین، پس از من در سرزمین طف، کشته میشود و این خاک را برایم آورد و به من خبر داد که آرامگاه او، در آنجاست[۳۰].[۳۱]
سرزمین عراق
از امسلمه نقل شده: پیامبر خدا شبی برای خوابیدن، دراز کشیده بود که سراسیمه بیدار شد. سپس دراز کشید و به خواب فرو رفت؛ ولی دوباره با پریشانی کمتری نسبت به بار نخست، بیدار شد. آنگاه دوباره خوابید و چون بیدار شد، خاکی سرخ در دست داشت که آن را میبوسید. گفتم: ای پیامبر خدا! این خاک سرخ چیست؟ فرمود: «جبرئیل - که درود و سلام بر او باد - درباره حسین به من خبر داد که: این، در سرزمین عراق، کشته میشود و من به جبرئیل گفتم: خاک سرزمینی را که در آن کشته میشود، به من نشان بده. و این، خاک همانجاست»[۳۲].[۳۳]
سرزمین بابل
در کتاب الطبقات الکبری آمده: عمره دختر عبدالرحمان، در نامهای به امام حسین (ع)، کار او را که میخواست انجام بدهد، بزرگ شمرد و به او سفارش کرد تا اطاعت کند و همراه جماعت باشد و به او خبر داد که به سوی قتلگاه خود، گام بر میدارد و گفت: گواهی میدهم که عایشه برایم گفت که از پیامبر خدا شنیده که فرموده است: «حسین در سرزمین بابل کشته میشود». امام حسین (ع) هنگامی که نامه او را خواند، فرمود: «پس در این صورت باید به قتلگاه خود بروم» و رفت[۳۴].[۳۵]
کناره فرات
عامر شعبی از امام علی از پیامبر خدا نقل میکند: جبرئیل به من خبر داد که حسین در کناره فرات، کشته میشود[۳۶].[۳۷]
نشان داده شدن خاکی که خون او در آنجا میریزد، به پیامبر (ص)
ابو اسامه زید شحام از امام صادق نقل میکند: جبرئیل خبر شهادت حسین (ع) را در خانه ام سلمه به پیامبر خدا داد. حسین (ع) بر پیامبر (ص) در آمد و جبرئیل که نزد ایشان بود، گفت: امت تو، این را میکشند. پیامبر خدا فرمود: «خاکی را که خونش در آن ریخته میشود، به من نشان بده» و جبرئیل یک مشت از آن را بر گرفت. خاکی سرخرنگ بود[۳۸].
از عایشه نقل شده: حسین بن علی بر پیامبر خدا (ص) در آمد و پیامبر (ص) فرمود: «ای عایشه! آیا شگفتزدهات نکنم؟ هماکنون فرشتهای بر من در آمد که تاکنون نزد من نیامده بود و گفت که این پسرم، کشته میشود و گفت: اگر بخواهی، خاکی را که در آن کشته میشود، به تو نشان میدهم. و با دستش از آنجا بر گرفت و خاکی سرخ را به من نشان داد»[۳۹].[۴۰]
دعوت پیامبر (ص) از امت خویش برای یاری او
از سحیم نقل است: انس بن حارث گفت: شنیدم که پیامبر خدا میفرماید: «این پسرم، حسین، در سرزمینی به نام کربلا کشته میشود. هر کس از شما که در آنجا حاضر بود، یاریاش دهد». انس بن حارث به سوی کربلا روانه شد و همراه حسین (ع) کشته شد[۴۱].[۴۲]
پیشگویی پیامبر (ص) درباره ویژگیهای قاتل او
در کتاب عیون أخبار الرضا از امام علی، از پیامبر خدا آمده است: بدترین فرد امت، حسین را میکشد و کسی از فرزندان حسین تبری میجوید که به من کفر میورزد[۴۳].
عبدالله بن جعفر بن ابیطالب از پیامبر خدا نقل است: «پسرم حسین، با شمشیر کشته میشود. او را طغیانگر فرزند طغیانگر، بینسب فرزند بینسب، منافق فرزند منافق میکشد[۴۴].
در کتاب الأمالی از امام زین العابدین (ع)، از اسماء بنت عمیس نقل شده: حسین (ع) که هفت روزه شد، پیامبر (ص) نزد من آمد و فرمود: «پسرم را برایم بیاور»... و سپس فرمود: «ای ابا عبدالله! بر من گران است» و سپس گریست. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد! امروز که روز اول است، چنین کردی؟ ماجرا چیست؟ فرمود: «بر این پسرم میگریم. او را دستهای متجاوز کافر از بنی امیه میکشند. خدا، شفاعت مرا در روز قیامت، نصیبشان نکند! مردی او را میکشد که به دین، ضربه میزند و به خدای بزرگ، کفر میورزد»[۴۵].
ابن عمرو از پیامبر خدا (ص) نقل میکند: «یزید! خداوند، یزید، آن طعنهزن نفرینگو را برکت ندهد! هان! خبر درگذشت محبوبم و فرزند نازنینم، حسین، به من رسید. خاک مرقدش را برایم آوردند و قاتلش را دیدم. هان که او پیش چشم گروهی کشته نمیشود و یاریاش نمیکنند، جز آنکه خدا همه آنان را کیفر میدهد![۴۶].[۴۷]
پیشگویی پیامبر (ص) درباره چگونگی شهادت او
ابن عباس از پیامبر خدا (ص) نقل میکند: هنگامی که حسین را دیدم، آنچه را پس از من با او میکنند، به یاد آوردم. گویی که میبینم به حرم و قبر من پناه آورده؛ اما پناهش نمیدهند و در رؤیایش، او را به سینهام میچسبانم و به او فرمان کوچ از هجرتگاهم میدهم و او را به شهادت، مژده میدهم، و او از آنجا به سوی قتلگاه و جایگاه بر خاک افتادنش، بار میبندد؛ [به سوی] سرزمین کرب و بلا و قتل و فنا. گروهی از مسلمانان، او را یاری میدهند. آنان از سروران شهیدان امت من در روز قیامت هستند. گویی به او مینگرم که تیر خورده و از اسبش به زمین افتاده و سپس مانند گوسفند، سرش را مظلومانه میبرند[۴۸].[۴۹]
پیشگویی پیامبر (ص) درباره مزار او و زائرانش
در کتاب الإرشاد آمده است: پیامبر (ص) روزی نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) گردش را گرفته بودند. پیامبر (ص) به آنان فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که بر خاک بیفتید و مرقدهایتان پراکنده شود؟». حسین (ع) به پیامبر (ص) گفت: ما به مرگ طبیعی میمیریم، یا کشته میشویم؟ پیامبر (ص) فرمود: «پسرکم! تو به ستم، کشته میشوی و برادرت نیز به ستم، کشته میشود و فرزندانتان در زمین، رانده و پراکنده میشوند». حسین (ع) گفت: چه کسی ما را میکشد، ای پیامبر خدا؟ فرمود: «بدترین مردمان». گفت: پس از کشته شدن ما، کسی ما را زیارت میکند؟ فرمود: «آری؛ گروهی از امتم، که شما را به قصد نیکی و پیوند با من زیارت میکنند. چون روز قیامت شود، در ایستگاه حسابرسی، نزدشان میآیم و بازوهایشان را میگیرم و از هراسها و سختیهای آن، نجاتشان میدهم»[۵۰].[۵۱]
منابع
پانویس
- ↑ طبری، احمدبن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۴۶. ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق مکتب تحقیق التراث، ج۸، ص۲۱۷. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق کبیر، تحقیق علی عاشور الجنوبی، ج۱۴، ص۲۲۴. ابن عساکر، ترجمه لامام الحسین من تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۷. بغدادی، ابن سعد، ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، پاورقی ص۵۱.
- ↑ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۷۹.
- ↑ طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۳، ص۱۰۵.
- ↑ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۷۹.
- ↑ محمودی، محمدجواد، ترتیب الامالی، ج۵، ص۱۶۷. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۶۸.
- ↑ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۰.
- ↑ «كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ الحُسَينُ عليه السلام جَذَبَهُ إلَيهِ، ثُمَّ يَقولُ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام: أمسِكهُ، ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلُهُ ويَبكي. يَقولُ: يا أبَه! لِمَ تَبكي؟ فَيَقولُ: يا بُنَيَّ! اُقَبِّلُ مَوضِعَ السُّيوفِ مِنكَ وأبكي. قالَ: يا أبَه! واُقتَلُ؟ قالَ: إي وَاللّه، وأبوكَ وأخوكَ وأنتَ. قال: يا ابه فمصارعنا شتي؟ قال، نعم يا بني» ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۲۲، ص۶۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۱، ج۱۰۰، ص۱۱۹.
- ↑ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۰.
- ↑ «لما اتي علي الحسين سنتان من مولده خرج النبي في سفر له فوقف في بعض الطريق فاسترجع ودمعت عيناه، فسئل عن ذلك، قال هذا جبريل يخبرني عن ارض بشط الفرات يقال لها كربلاء يقتل بها ولدي الحسين بن فاطمة فقيل له من يقتله يا رسول الله؟ فقال رجل اسمه يزيد و كاني انظر الي مصرعه و مدفنه». سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۹۳. کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۴، ص۳۲۵.
- ↑ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۰.
- ↑ «لَمَّا سَقَطَ الْحُسَيْنُ (ع) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ فَدَفَعْتُهُ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَوَضَعَ النَّبِيُّ لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ يَمُصُّهُ قَالَتْ وَ مَا كُنْتُ أَحْسَبُ رَسُولَ اللَّهِ يَغْذُوهُ إِلَّا لَبَناً أَوْ عَسَلًا قَالَتْ فَبَالَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ فَقَبَّلَ النَّبِيُّ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَيَّ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ لَعَنَ اللَّهُ قَوْماً هُمْ قَاتِلُوكَ يَا بُنَيَّ يَقُولُهَا ثَلَاثاً قَالَتْ فَقُلْتُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي وَ مَنْ يَقْتُلُهُ قَالَ بَقِيَّةُ الْفِئَةِ الْبَاغِيَةِ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» (الأمالی، صدوق، ص۱۹۹، ح۲۱۲؛ روضة الواعظین، ص۱۷۲).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۳۶.
- ↑ «فَلَمَّا أَتَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ (ع) مِنْ مَوْلِدِهِ سَنَةٌ كَامِلَةٌ هَبَطَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) اثْنَا عَشَرَ مَلَكاً... مُحْمَرَّةٌ وُجُوهُهُمْ بَاكِيَةٌ عُيُونُهُمْ قَدْ نَشَرُوا أَجْنِحَتَهُمْ وَ هُمْ يَقُولُونَ يَا مُحَمَّدُ (ص) سَيَنْزِلُ بِوَلَدِكَ الْحُسَيْنِ بْنِ فَاطِمَةَ (س) مَا نَزَلَ بِهَابِيلَ مِنْ قَابِيلَ وَ سَيُعْطَى مِثْلَ أَجْرِ هَابِيلَ وَ يُحْمَلُ عَلَى قَاتِلِهِ مِثْلُ وِزْرِ قَابِيلَ وَ لَمْ يَبْقَ فِي السَّمَاوَاتِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ إِلَّا وَ نَزَلَ إِلَى النَّبِيِّ (ص) كُلٌّ يُقْرِئُهُ السَّلَامَ وَ يُعَزِّيهِ فِي الْحُسَيْنِ (ع) وَ يُخْبِرُهُ بِثَوَابِ مَا يُعْطَى وَ يَعْرِضُ عَلَيْهِ تُرْبَتَهُ وَ النَّبِيُّ (ص) يَقُولُ اللَّهُمَّ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ اقْتُلْ مَنْ قَتَلَهُ وَ لَا تُمَتِّعْهُ بِمَا طَلَبَهُ» (الملهوف، ص۹۲؛ مثیر الأحزان، ص۱۷).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۳۷.
- ↑ «لَمَّا أتَتْ عَلَى الحُسَينِ (ع) مِن مَولِدِهِ سَنَتَانِ كَامِلَتَانِ، خَرَجَ النَّبِيُّ (ص) فِي سَفَرٍ لَهُ، فَلَمَّا كَانَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ وَقَفَ، فَاسْتَرجَعَ ودَمَعَتْ عَيْنَاهُ، فَسُئِلَ عَنْ ذلِكَ، فَقَالَ: هذا جَبرَئيلُ (ع) يُخبِرُني عَنْ أرْضٍ بِشاطِىِ الفُراتِ، يُقالُ لَها كَربَلاءُ، يُقتَلُ بِهَا وَلَدِيَ الحُسَيْنُ ابنُ فاطِمَةَ. فَقيلَ: مَن يَقتُلُهُ - يا رَسولَ اللّهِ (ص)؟ فَقالَ: رَجُلٌ يُقالُ لَهُ: يَزِيدُ، لَا بَارَكَ اللّهُ لَهُ فِي نَفسِهِ! وَ كَأَنّي أنظُرُ إلى مَصْرَعِهِ وَ مَدفَنِهِ بِهَا، وَ قَدْ اُهْدِيَ بِرَأسِهِ، و وَاللّهِ، مَا يَنظُرُ أحَدٌ إلى رَأْسِ وَلَدِيَ الحُسَيْنِ فَيَفْرَحُ، إلّا خالَفَ اللّهُ بَينَ قَلبِهِ وَ لِسَانِهِ» (الفتوح، ج۴، ص۳۲۵؛ مقتل الحسین (ع)، خوارزمی، ج۱، ص۱۶۳).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۳۷.
- ↑ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فِي ذَلِكَ الْمَرَضِ كَانَ يَقُولُ ادْعُوا لِي حَبِيبِي فَجَعَلَ يُدْعَى لَهُ رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ فَيُعْرِضُ عَنْهُ فَقِيلَ لِفَاطِمَةَ امْضِي إِلَى عَلِيٍّ فَمَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ (ص) يُرِيدُ غَيْرَ عَلِيٍّ فَبَعَثَتْ فَاطِمَةُ إِلَى عَلِيٍّ (ع) فَلَمَّا دَخَلَ فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَيْنَيْهِ وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ إِلَيَّ يَا عَلِيُّ فَمَا زَالَ (ص) يُدْنِيهِ حَتَّى أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع) يَصِيحَانِ وَ يَبْكِيَانِ حَتَّى وَقَعَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَرَادَ عَلِيٌّ (ع) أَنْ يُنَحِّيَهُمَا عَنْهُ فَأَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ دَعْنِي أَشَمُّهُمَا وَ يَشَمَّانِي وَ أَتَزَوَّدُ مِنْهُمَا وَ يَتَزَوَّدَانِ مِنِّي أَمَا إِنَّهُمَا سَيُظْلَمَانِ بَعْدِي وَ يُقْتَلَانِ ظُلْماً فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَظْلِمُهُمَا يَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً» (الأمالی، صدوق، ص۷۳۶، ح۱۰۰۴).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۳۸.
- ↑ «أخبَرَ رَسولُ اللّهِ (ص) فاطِمَةَ (س) بِقَتلِ الحُسَينِ (ع)، فَبَكَتْ، فَقَالَ: يَا فَاطِمَةُ، اصْبِرِي وَ سَلِّمِي، قَالَتْ: صَبَرْتُ وَ سَلَّمْتُ يَا رَسُولَ اللّهِ، فَأَيْنَ يَكُونُ قَتْلُهُ؟ قَالَ: يُقْتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا كَرْبَلاءُ، فِي غُرْبَةٍ مِنَ الأَهْلِ وَالعَشِيرَةِ، يَزورهُ - يَا فَاطِمَهُ - قَوْمٌ» (فضل زیارة الحسین (ع)، ص۳۴).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۳۹.
- ↑ «قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: دَخَلَ الْحُسَيْنُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَفَزِعَ، فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: مَالَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قال: إِنَّ جِبْرِيلَ أَخْبَرَنِي أَنَّ ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ وأَنَّهُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَقْتُلُهُ» (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۳، ح۳۵۲۹؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۰۹).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۰.
- ↑ «كَانَ الْحُسَيْنُ (ع) ذَاتَ يَوْمٍ فِي حَجْرِ النَّبِيِّ (ص) يُلَاعِبُهُ وَ يُضَاحِكُهُ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَشَدَّ إِعْجَابَكَ بِهَذَا الصَّبِيِّ! فَقَالَ لَهَا: وَيْلَكِ وَيْلَكِ، وَ كَيْفَ لَا أُحِبُّهُ وَ لَا أُعْجَبُ بِهِ، وَ هُوَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي، وَ قُرَّةُ عَيْنِي! أَمَا إِنَّ أُمَّتِي سَتَقْتُلُهُ، فَمَنْ زَارَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حِجَّةً مِنْ حِجَجِي» (الأمالی، طوسی، ص۶۶۸، ح۱۴۰۱؛ کامل الزیارات، ص۱۴۴، ح۱۶۹).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۰.
- ↑ «يُقْتَلُ حُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عَلى رَأْسِ سِتّينَ مِن مُهاجَرَتِي» (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۵، ح۲۸۰۷).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۰.
- ↑ کرب، به معنای رنج است.
- ↑ «إنَّ جِبْرِيلَ (ع) أتَى النَّبِيَّ (ص) بِتُرَابٍ مِنْ تُربَةِ القَريَةِ الَّتي قُتِلَ فِيهَا الحُسَينُ (ع)، وَ قِيلَ: اِسْمُها كَربَلاءُ، فَقَالَ رَسولُ اللّهِ (ص): كَربٌ و بَلاءٌ» (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۷، ح۳۵۳۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۰).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۱.
- ↑ «أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّ ابْنِي الْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بَعْدِي بِأَرْضِ الطَّفِ وَ جَاءَنِي بِهَذِهِ التُّرْبَةِ فَأَخْبَرَنِي أَنَّ فِيهَا مَضْجَعَهُ» (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۷، ح۲۸۱۴؛ أعلام النبوة، ص۱۸۲).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۱.
- ↑ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) اضْطَجَعَ ذَاتَ يَوْمٍ لِلنَّوْمِ فَاسْتَيْقَظَ وَ هُوَ خَاثِرٌ ثُمَّ اضْطَجَعَ فَرَقَدَ ثُمَّ اسْتَيْقَظَ وَ هُوَ خَاثِرٌ دُونَ مَا رَأَيْتُ بِهِ الْمَرَّةِ الْأُولَى ثُمَّ اضْطَجَعَ وَ اسْتَيْقَظَ وَ فِي يَدِهِ تُرْبَةٌ حَمْرَاءُ يَقْلِبُهَا فَقُلْتُ مَا هَذِهِ التُّرْبَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّ هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحُسَيْنِ (ع) فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ أَرِنِي تُرْبَةَ الْأَرْضِ الَّتِي يُقْتَلُ بِهَا فَهَذِهِ تُرْبَتُهَا» (المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۴۴۰، ح۸۲۰۲؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۹، ح۲۸۲۱).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۱.
- ↑ «كَتَبَتْ إِلَيْهِ [أي إلى الحسين (ع)] عَمْرَةُ بِنْتُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ تُعَظِّمُ عَلَيْهِ مَا يُرِيدُ أَنْ يَصْنَعَ، وَتَأْمُرُهُ بِالطَّاعَةِ وَلُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَتُخْبِرُهُ أَنَّهُ إِنَّمَا يُسَاقُ إِلَى مَصْرَعِهِ، وَتَقُولُ: أَشْهَدُ لَسَمِعْتُ عَائِشَةَ تَقُولُ إِنَّهَا سَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ: «يُقْتَلُ الْحُسَيْنُ بِأَرْضِ بَابِلَ». فَلَمَّا قَرَأَ كِتَابَهَا قَالَ: فَلَا بُدَّ لِي إِذًا مِنْ مَصْرَعِي وَمَضَى». (الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة)، ج۱، ص۴۴۶؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۱۸).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۲.
- ↑ «أخْبَرَنِي جِبْرِيلُ (ع) أنَّ حُسَيْنَاً يُقْتَلُ بِشَاطِئِ الفُرَاتِ» (الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة)، ج۱، ص۴۲۹، ح۴۱۷؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۹، ح۳۵۲۰).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۳.
- ↑ «نَعَى جَبْرَئِيلُ (ع) الْحُسَيْنَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ (ع) وَ جَبْرَئِيلُ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ هَذَا تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَرِنِي مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي يُسْفَكُ فِيهَا دَمُهُ فَتَنَاوَلَ جَبْرَئِيلُ (ع) قَبْضَةً مِنْ تِلْكَ التُّرْبَةِ فَإِذَا هِيَ تُرْبَةٌ حَمْرَاءُ» (کامل الزیارات، ص۱۲۸، ح۱۴۳؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۳۶، ح۲۳).
- ↑ «إنَّ الحُسَيْنَ بنَ عَلِيٍّ (ع) دَخَلَ عَلى رَسولِ اللَّهِ (ص)، فَقالَ النَّبِيُّ (ص): يا عَائِشَةُ، أَلَا اُعَجِّبُكِ؟ لَقَد دَخَلَ عَلَيَّ مَلَكٌ آنِفَاً، مَا دَخَلَ عَلَيَّ قَطُّ، فَقالَ: إنَّ ابْنِي هَذا مَقْتُولٌ، وَ قَالَ: إنْ شِئْتَ أرَيْتُكَ تُرْبَةً يُقْتَلُ فِيهَا، فَتَنَاوَلَ المَلَكُ بِيَدِهِ، فَأَراني تُرْبَةً حَمْراءَ» (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۷، ح۲۸۱۵).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۳.
- ↑ «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقولُ: إنَّ ابْنِي هَذا - يَعنِي الحُسَيْنَ (ع) يُقتَلُ بِأَرْضٍ يُقَالُ لَهَا: كَرْبَلاءُ، فَمَنْ شَهِدَ ذلِكَ مِنْكُم فَلْيَنْصُرْهُ. قَالَ: فَخَرَجَ أنَسُ بْنُ الحَارِثِ إلى كَرْبَلاءَ، فَقُتِلَ مَعَ الحُسَينِ (ع)» (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۴، ح۳۵۴۳؛ الإصابة، ج۱، ص۲۷۱).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۴.
- ↑ «قَالَ النَّبِيُّ (ص): يَقْتُلُ الْحُسَيْنَ شَرُّ الْأُمَّةِ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ وُلْدِهِ مَنْ يَكْفُرُ بِي» (عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۴، ح۲۷۷؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۰۰، ح۵).
- ↑ «يُقْتَلُ ابْنِيَ الْحُسَيْنُ بِالسَّيْفِ يَقْتُلُهُ طَاغٍ ابْنُ طَاغٍ دَعِيُّ بْنُ دَعِيٍّ ْ مُنَافِقِ ابْنِ مُنَافِقٍ» (کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۳۸، ح۴۲؛ بحار الأنوار، ج۳۳، ص۲۶۷، ح۵۳۴).
- ↑ «فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ سَابِعِهِ جَاءَنِي النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ: هَلُمِّي ابْنِي... ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، عَزِيزٌ عَلَيَّ، ثُمَّ بَكَى فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَعَلْتَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي الْيَوْمِ الْأَوَّلِ، فَمَا هُوَ فَقَالَ: أَبْكِي عَلَى ابْنِي هَذَا، تَقْتُلُهُ فِئَةٌ بَاغِيَةٌ كَافِرَةٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ، لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ، يَقْتُلُهُ رَجُلٌ يَثْلَمُ الدِّينَ وَ يَكْفُرُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ» (الأمالی، طوسی، ص۳۶۷، ح۷۸۱).
- ↑ «لَا بارَكَ اللَّهُ في يَزيدَ! الطَّعّانِ اللَّعّانِ، أما إنَّهُ نُعِيَ إلَيَّ حَبِيبي وَسُخَيلي حُسَينٌ، اُتيتُ بِتُربَتِهِ وَ رَأَيتُ قَاتِلَهُ، أما إنَّهُ لا يُقتَلُ بَينَ ظَهرانَي قَوْمٍ فَلَا يَنْصُرونَهُ إلّا عَمَّهُمُ اللَّهُ بِعِقابٍ» (کنز العمال، ج۱۲، ص۱۲۸، ح۳۴۳۲۴).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۴.
- ↑ «إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُهُ [أي الحسين (ع)] تَذَكَّرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهِ بَعْدِي كَأَنِّي بِهِ وَ قَدِ اسْتَجَارَ بِحَرَمِي وَ قُرْبِي فَلَا يُجَارُ فَأَضُمُّهُ فِي مَنَامِهِ إِلَى صَدْرِي وَ آمُرُهُ بِالرِّحْلَةِ عَنْ دَارِ هِجْرَتِي وَ أُبَشِّرُهُ بِالشَّهَادَةِ فَيَرْتَحِلُ عَنْهَا إِلَى أَرْضِ مَقْتَلِهِ وَ مَوْضِعِ مَصْرَعِهِ أَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ قَتْلٍ وَ فَنَاءٍ تَنْصُرُهُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أُولَئِكَ مِنْ سَادَةِ شُهَدَاءِ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ قَدْ رُمِيَ بِسَهْمٍ فَخَرَّ عَنْ فَرَسِهِ صَرِيعاً ثُمَّ يُذْبَحُ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ مَظْلُوماً» (الأمالی، صدوق، ص۱۷۷، ح۱۷۸؛ بشارة المصطفی، ص۱۹۹).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۵.
- ↑ «أَنَّ النَّبِيَّ (ص) كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً وَ حَوْلَهُ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع)فَقَالَ لَهُمْ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا كُنْتُمْ صَرْعَى وَ قُبُورُكُمْ شَتَّى فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ (ع) أَ نَمُوتُ مَوْتاً أَوْ نُقْتَلُ فَقَالَ بَلْ تُقْتَلُ يَا بُنَيَّ ظُلْماً وَ يُقْتَلُ أَخُوكَ ظُلْماً وَ تُشَرَّدُ ذَرَارِيُّكُمْ فِي الْأَرْضِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ مَنْ يَقْتُلُنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ شِرَارُ النَّاسِ قَالَ فَهَلْ يَزُورُنَا بَعْدَ قَتْلِنَا أَحَدٌ قَالَ نَعَمْ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُرِيدُونَ بِزِيَارَتِكُمْ بِرِّيِ وَ صِلَتِي فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتُهُمْ إِلَى الْمَوْقِفِ حَتَّى آخُذَ بِأَعْضَادِهِمْ فَأُخَلِّصَهُمْ مِنْ أَهْوَالِهِ وَ شَدَائِدِهِ» (الإرشاد، ج۲، ص۱۳۱؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۲۰).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۲۴۶.