پیش‌گویی شهادت امام حسین در معارف و سیره حسینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پیشگویی‌های سیدالشهدا(ع)

افزون بر آنکه امام حسین(ع) در مراحل مختلف قیامش، در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و گفت و گوهای مختلفی که با برخی از بنی هاشم و دیگر مسلمانان داشته، از فرجام قیام کربلا خبر داده است، سالها قبل، حتی از زمان حیات رسول خدا، از شهادت خود آگاه بوده و درباره آن آگاهی داده است. نمونه‌هایی را از هر دو دسته این اخبار می‌خوانیم:

روایت حذیفه

حذیفه می‌گوید: از حسین بن علی شنیدم که می‌فرمود: «به خدا سوگند ستمگران بنی امیه برای کشتن من اجتماع می‌کنند و عمر سعد بر آنان فرماندهی می‌کند. (خذیفه می‌گوید:) این اظهارات، در زمان پیامبر بود. من به حسین بن علی: گفتم رسول خدا تو را به این امر خبر داده است؟ فرمود: نه. پس خدمت پیامبر رسیدم و جریان را به ایشان گفتم. پیامبر فرمود: «دانش من، دانش اوست و دانش او دانش من است و ما به حوادث آینده، قبل از وقوع آنها آگاهی داریم»[۱].[۲]

تقاضای ام سلمه

امام حسین(ع) در برابر تقاضای‌ ام سلمه از ایشان برای نرفتن به عراق (چون از رسول خدا شنیده بود که حسین بن علی در سرزمین کربلا کشته خواهد شد) فرمود: «به خدا سوگند همان گونه که رسول خدا فرمود، من کشته می‌شوم؛ حتی اگر به عراق هم نروم، باز مرا خواهند کشت». «وَاللّهِ، إنّی مَقتولٌ کَذلِکَ،وإن لَم أخرُج إلَی العِراقِ یَقتُلونَنی أیضاً»[۳].[۴]

روایت فضیل بن یسار

فضیل بن یسار از امام باقر(ع) نقل می‌کند: چون امام حسین(ع) آهنگ عراق کرد، مقصود این است که سفر حضرت سرانجام به عراق منتهی شد؛ و گرنه روشن است که حضرت، از مدینه به قصد مکه حرکت کرد، وصیت نامه، کتاب‌های امامت او و چیزهای دیگر را به‌ ام سلمه همسر پیامبر سپرد و فرمود: هرگاه بزرگترین فرزندم نزد تو آمد، آنچه به تو داده‌ام، به او بسپار. پس از او شهادت امام حسین، علی بن الحسین نزد‌ ام سلمه آمد و او هرچه را که امام حسین(ع) به او داده بود، به وی سپرد[۵].[۶]

روایت سید بن طاووس

سید بن طاووس از امام صادق نقل می‌کند که در جریان مخالفت محمد بن حنفیه با رفتن امام به عراق، حضرت در پاسخ وی فرمود: «... رسول خدا به خوابم آمد و به من فرمود: ‌ای حسین؛ بیرون برو؛ چون خدا خواسته است تو را کشته ببیند «اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً». محمد گفت: «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، اگر چنین است پس چرا این زنان را همراه خود می‌بری؟» فرمود: «پیامبر به من گفت: خدا خواسته است آنان را اسیر ببیند «انّ اللَّه قد شاء ان یراهنّ سبایا». آن گاه با محمد بن حنفیه خداحافظی کرد و رهسپار عراق شد.[۷] مسعودی تنها جمله پایانی گفت و گوی امام و محمد بن حنفیه را آورده است[۸].

امام حسین در نامه‌ای که از مکه به برادرش محمد بن حنفیه و دیگر بنی هاشم نوشت، اعلام کرد: «هر کسی با من همراه شود، شهید خواهد شد و هر کسی از میان کناره گیرد (یا به من نپیوندد)، به پیروزی نخواهد رسید». «عن زرارة عن ابي جعفر... من لحق بي‌استشهد و من لم يلحق بي‌لم يدرك الفتح والسلام»[۹].[۱۰]

خبر از شهادت هنگام خروج از مکه

حسین بن علی به هنگام خروج از مکه، ضمن خطبه‌ای که خواند، حاضران را از شهادت خویش چنین آگاه کرد: مرگ، همچون گردنبند دختران، آویزه گلوی فرزندان آدم است. من مشتاق و شیفته دیدار پیشینیان خود هستم؛ آنگونه که یعقوب پیامبر مشتاق دیدار فرزندش یوسف بود. برای من قتلگاهی انتخاب شده است که به آنجا میروم. گویا می‌بینم گرگ‌های بیابانها بین نواویس («نواویس» جمع «ناووس» و به معنای مقبره‌های نصاراست[۱۱]. این منطقه در شمال غربی کربلا قرار دارد و اکنون به آن اراضی، جمالیه می‌گویند. یاقوت حموی می‌گوید: ناووس و قبر به یک معناست[۱۲]. در حفاری‌هایی که در منطقه کربلا انجام شده، تعداد زیادی از اجساد مردگان درون ظرفهای سفالین پیدا شده که تاریخ دفن آنها به پیش از عهد حضرت مسیح برمی گردد.)[۱۳] و کربلا مفاصل مرا از هم جدا کرده و شکم‌های گرسنه و انبانهای خالی خود را از من پر می‌کنند. از روزی (سرنوشتی) که قلم قضا رقم زده است، چاره و گریزی نیست.

در پایان این خطبه فرمود: «هرکسی می‌خواهد خون خویش را در راه ما نثار کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کند، با ما کوچ کند که من ان شاءالله بامداد کوچ خواهم کرد[۱۴].[۱۵]

پاسخ ابن زبیر

ابومخنف می‌گوید: حسین بن علی (ع) در پاسخ به پیشنهاد عبدالله بن زبیر درباره ماندن در مکه فرمود: به خدا سوگند اگر یک وجب بیرون حرم کشته شوم، برایم خوش‌تر است تا آنکه یک وجب داخل حرم کشته شوم. به خدا قسم اگر من در سوراخ خزنده‌ای از خزندگان باشم، آنان مرا بیرون خواهند آورد تا به خواسته‌ای که درباره من دارند (بیعت یا کشتن من)، برسند. ابن اعثم این پاسخ را در جواب عبدالله بن جعفر آورده است[۱۶]. به خدا سوگند در حق من تعدی و تجاوز خواهند کرد؛ همان گونه که یهود روز شنبه، از حق خود تجاوز کردند[۱۷].[۱۸]

پاسخ عمرو بن لوذان

سیدالشهدا در پاسخ درخواست عمرو بن لوذان درباره نرفتن به عراق فرمود: «به خدا سوگند حاکمان بنی امیه مرا رها نمی‌کنند تا آنکه خون مرا بریزند. وقتی چنین کاری را کردند، خدا کسی را بر آنان مسلط می‌کند که آنان را خوار خواهد کرد؛ آنگونه که خوارترین گروه امتها خواهند بود؛ «والله لا يدعوني حتي يستخرجوا هذه العلقة من جوفي، فاذا فعلوا سلط الله عليهم من يذلهم حتي يكونوا اذل فرق الامم»[۱۹]. (در نقل ابن سعد، طبری و ابن عساکر، به جای تعبیر اذل فرق الامم تعبیر اذل من فرم الامة آمده است که بنا بر این تعبیر، معنای فرمایش حضرت چنین خواهد بود: «آن گونه که آنان پست‌تر از کهنه حیض کنیزان می‌شوند.)

امام درباره علت سفرش به کوفه فرمود: «این، نامه‌های مردم کوفه به من است؛ هرچند می‌دانم که آنان کشنده من هستند، و زمانی که این کار را بکنند، هیچ کدام از حرمت‌های الهی را وانمی گذارند، مگر اینکه آن را هتک کنند. پس خدا نیز شخصی را بر آنها مسلط می‌کند که چنان خوارشان سازد که از کهنه حیض کنیزان نیز خوارتر گردند؛ «... والله لا يدعوني حتي يستخرجوا هذه العلقة من جوفي فاذا فعلوا سلط الله عليهم من يذلهم حتي يكونوا اذل من فرم الامة»[۲۰].[۲۱]

روئیای صادقه امام

امام حسین در راه کوفه بعد از حرکت از منزلگاه «قصر بنی مقاتل» به خواب سبکی رفت، سپس از خواب پرید، در حالی که آیه استرجاع را می‌خواند و خدا را حمد می‌کرد. علی اکبر پرسید: چرا بعد از بیداری از خواب، آیه بازگشت به سوی خدا را بر زبان جاری کردی و خدا را حمد نمودی؟ حضرت فرمود: «پسر عزیزم؛ من به خواب سبکی رفته بودم که (ناگاه) اسب سواری را دیدم که نزد من ایستاد و گفت: این قوم در حرکت هستند، در حالی که مرگ به استقبال آنان می‌آید. دانستم که به ما، خبر کشته شدنمان داده شد»[۲۲].

امام صادق(ع) می‌فرماید: چون حسین در راه کوفه از گردنه بطن بالا رفت، به یارانش فرمود: «خود را جز کشته نمی‌بینم. یاران گفتند: ‌ای اباعبدالله، برای چه؟ فرمود: به سبب رؤیایی که در خواب دیدم. گفتند: آن رؤیا چیست؟ فرمود: در خواب سگهایی را دیدم که مرا گاز می‌گرفتند؛ بدترین آنها، سگ لک داری بود»[۲۳].[۲۴]

روایت طلحة بن زید

طلحة بن زید از امام صادق از پدرش، از جدش، از حسین بن علی نقل می‌کند که حضرت فرمود: «سوگند به کسی که جان حسین در دست اوست، پادشاهی بنی امیه به پایان نمی‌رسد، مگر آنکه مرا کشته باشند؛ آنان کشندگان من هستند...»[۲۵].[۲۶]

روایت سالم بن ابی‌حفصه

سالم بن ابی حفصه گوید: روزی عمر بن سعد به حسین بن علی گفت: «نزد ما مردمی نابخرد هستند که می‌پندارند من تو را می‌کشم». حضرت فرمود: «آنان نابخرد نیستند؛ بلکه خردمند هستند. آگاه باش که آنچه چشم مرا روشن می‌کند، این است که تو پس از من، جز کمی از گندم عراق نمی‌خوری»[۲۷].

اخباری که نقل شد، نمونه‌های اندکی از اخبار فراوانی است که درباره آگاهی و خبر دادن معصومان که از شهادت سیدالشهدا در مآخذ تاریخی و حدیثی کهن شیعه و اهل سنت آمده است[۲۸]. همچنین از محققان معاصر، مرحوم علامه امینی و علامه عسکری بخشی از این اخبار را جمع‌آوری کرده‌اند[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. «عن الاعمش قال: سمعت ابا صالح التمار يقول: سمعت خذيفة يقول: سمعت الحسين بن علي يقول: والله ليجتمعن علي قتلي طغاة بني امية ويقدمهم عمر بن سعد وذلك في حياة النبي فقلت له: انباك بهذا رسول الله؟ قال: لا، فاتيت النبي فاخبرته، فقال علمي علمه و علمه علمي و انا لنعلم بالكائن قبل كينونته»؛ طبری، محمد بن جریر، دلایل الامام، ص۷۵.
  2. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۵.
  3. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، تحقیق مؤسسة الامام المهدی، ج۱، ص۲۵۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۹.
  4. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۵.
  5. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، تحقیق عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، ص۱۹۵-۱۹۶، ح۱۵۹.
  6. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۵.
  7. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۲۷-۱۲۸.
  8. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۱۶۶.
  9. ابن قولویه قمیف کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، باب ۲۳، ص۷۶. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۸۸. صفار قمی، محمدحسن، بصائرالدرجات، تصحیح محسن کو چه باغی تبریزی، ص۵۰۲، ح۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۰.
  10. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۶.
  11. ابن منظور، لسان العرب، تحقیق امین محمد عبدالوهاب و محمد صادق العبیدی، ج۶، ص۲۴۵.
  12. هاشمی، علی، الحسین فی طریقه الی الشهادة، ص۱۳۵. حموی، یاقوت، معجم البلدان، تحقیق فرید عبدالعزیز الجندی، ج۵، ص۲۵۴.
  13. خلیلی، جعفر، موسوعه العتبات المقدسه، ج۸، ص۱۶.
  14. «خُطَّ المَوتُ عَلى وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِ عَلى جيدِ الفَتاةِ، وما أولَهَني إلى أسلافِي اشتِياقَ يَعقوبَ إلى يوسُفَ، وخِيرَ لي مَصرَعٌ أنَا لاقيهِ، كَأَنّي بِأَوصالٍ يَتَقَطَّعُها حديث عَسَلانُ الفَلَواتِ بَينَ النَّواويسِ وكَربَلاءَ، فَيَملَأُنَّ مِنّي أكراشًا جَوفى وأجرِبَةً سَغبى، لا مَحيصَ عَن يَومٍ خُطَّ بِالقَلَمِ... مَن كانَ فينا باذِلاً مُهجَتَهُ ومُوَطِّنًا عَلى لِقائِنا (لقاءِ اللّه ِ ـ خ ل) نَفسَهُ فَليَرحَل، فَإِنّي راحِلٌ مُصبِحًا إن شاءَ الله»؛ آبی، منصوربن حسین، نثر الدر فی المحاضرات، تحقیق خالد عبدالغنی محفوظ، ج۱، ص۲۲۸. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۲۶. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۲۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۶۶-۳۶۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۲، ص۵.
  15. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۷.
  16. «والله لان اقتل خارجا منها بشبر احب الي من ان اقتل داخلا منها بشبر وايم الله لو كنت في جحر هامة من هذه الهوام لاستخرجوني حتي يقضوا في حاجتهم ووالله ليعتدن علي كما اعتدت اليهود في السبت»؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۲۸۹. ابن اعثم کوفی، احمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۶۷.
  17. بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش۱۰، ص۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۲۸۹. ابن اعثم کوفی، احمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۶۷. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۱۱. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق الکبیر، تحقیق علی عاشورالجنوبی، ج۱۴، ص۲۱۶.
  18. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۸.
  19. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۷۶. بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش۱۰، ص۱۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۲۹۶. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق الکبیر، تحقیق علی عاشور الجنوبی، ج۱۴، ص۲۱۶. ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین من تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۱۱.
  20. بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش۱۰، ص۵۰. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق الکبیر، تحقیق علی عاشوری الجنوبی، ج۱۴، ص۲۱۱. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۱۱. ابن کثیر، البدایه و النهایة، تحقیق مکتب تحقیق التراث، ج۸، ص۱۸۳.
  21. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۸.
  22. «... قال یا بنی، انی خفقت خفقة فعن لی فارس علی فرس وهو یقول: القوم یسیرون، والمنایا تسیر الیهم، فعلمت انها انفسنا نعیت الینا»؛ طبری، تاریخ الامم الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۳۰۸. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۸۲. ابن اعثم کوفی، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۷۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۲۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج٤٤، ص۳۷۹.
  23. «عن شهاب بن عبد ربّه عن أبي عبداللّه عليه السلام: لَمّا صَعِدَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام عَقَبَةَ البَطنِ، قالَ لِأَصحابِهِ: ما أراني إلّا مَقتولا. قالوا: وما ذاكَ يا أبا عَبدِ اللّه؟! قالَ: رُؤيا رَأَيتُها فِي المَنامِ. قالوا: وما هِيَ؟ قالَ: رَأَيتُ كِلابا تَنهَشُني، أشَدُّها عَلَيَّ كَلبٌ أبقَعُ»؛ قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، باب ۲۳، ص۷۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۷-۸۸.
  24. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۹.
  25. «.... عن طلحة بن زيد، عن ابي عبدالله، عن ابيه، عن جده، عن الحسين بن علي و قال: قال: والذي نفس حسين بيده لا يهنيء بني امية ملكهم حتي يقتلوني وهم قاتلي»؛ قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۱۵۶، ح۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۸.
  26. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۸۹.
  27. «رَوَى سَالِمُ بْنُ أَبِي حَفْصَةَ قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لِلْحُسَيْنِ يَا بَا عَبْدِ اَللَّهِ إِنَّ قِبَلَنَا نَاساً سُفَهَاءَ يَزْعُمُونَ أَنِّي أَقْتُلُكَ فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ لَيْسُوا بِسُفَهَاءَ وَ لَكِنَّهُمْ حُلَمَاءُ أَمَا إِنَّهُ يُقِرُّ بِعَيْنِي أَنَّكَ لاَ تَأْكُلْ بُرَّ اَلْعِرَاقِ بَعْدِي إِلاَّ قَلِيلاً»؛ شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۱۳۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۲۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۶۳.
  28. محمودی، محمدجواد، ترتیب الامالی، ج۵، ص۱۶۱-۱۸۰. طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید سلفی، ج۳، ص۱۰۵-۱۱۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۱۵۸-۱۷۰. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۱۶۵-۱۹۱. ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمدباقر محمودی، ص۲۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج٤٤، ص۲۲۳-۲۶۷.
  29. امینی، عبدالحسین، سیرتنا وستنا، ص۴۹-۱۵۰. محمودی، محمدباقر، عبرات المصطفین فی مقتل الحسین، ج۱، ص۱۵۸-۲۲۴. عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۳، ص۲۶-۴۴. موسوعة کلمات الامام الحسین، معاهد تحقیقات باقرالعلوم، ص۲۹۰ به بعد.
  30. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱، ص ۱۹۰.