دعا در تربیت اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = دعا | عنوان مدخل = دعا | مداخل مرتبط = دعا در لغت - دعا در قرآن - دعا در حدیث - دعا در اخلاق اسلامی - دعا در معارف دعا و زیارات - دعا در تربیت اسلامی - دعا در معارف و سیره نبوی - دعا در معارف و سیره علوی - دعا د...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
[[رده:دعا]] | [[رده:دعا]] | ||
[[رده:تربیت]] | |||
[[رده:آموزش عبادات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۱
مقدمه
در متون اسلامی بر دعا و ذکر بسیار تأکید شده است. خداوند در قرآن میفرماید: ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[۱] و نیز مؤمنان را به ذکر فراوان فرامیخواند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴾[۲].
در روایات نیز بر دعا و ذکر خدا تأکید شده است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «الدعاء مخ العبادة»[۳]؛ «دعا، مغز عبادت است». در این مبحث سیره اهل بیت را در آموزش ذکر و دعا و مطالب را ذیل این عناوین ارائه میکنیم: ۱. روشهای آموزش دعا؛ ۲. نکاتی در آموزش دعا. در روشهای آموزش دعا نیز از روشهای ۱. دعوت عملی به دعا و ذکر؛ ۲. توصیه به ذکر و دعا؛ ۳. تشویق کسانی که اهل دعا و ذکر بودند؛. ۴ ایجاد انس با دعا و ذکر بحث شده است[۴].
روشهای آموزش دعا و ذکر
دعوت عملی به دعا و ذکر
اهل بیت(ع) در روایات متعددی شیعیان و پیروان خود را به دعوت عملی و نه گفتاری فرا خواندهاند. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «کسی که منصب آموزگاری مردم را به عهده میگیرد، پیش از تربیت مردم، باید به تربیت خویش همت گمارد و باید که پیش از آنکه با زبان به تربیت مردم بپردازد، با سیره و رفتارش به این کار اقدام کند»[۵]. و امام صادق(ع) خطاب به شیعیان خود میفرماید: مردم را نه با زبان گفتار [بلکه با رفتار و اعمال خود] به راه حق فرا بخوانید»[۶]. براساس این دستورالعمل، خود آنان پیش از دعوت با زبان، گفتار با عمل و رفتار خود مردم را به دعا و ذکر فرا میخواندند. امام صادق(ع) میفرماید: «و كان أمير المؤمنين(ع) رجلا دعاء»[۷]؛ امیرمؤمنان علی(ع) مردی بسیار دعا کننده بود و نیز میفرماید: پدرم بسیار ذکر میگفت. من با او راه میرفتم در حالی که ذکر خدا میگفت، با او غذا میخوردم در حالی که یاد خدا میکرد و با مردم سخن میگفت و این کار، او را از ذکر خدا بازنمیداشت و میدیدم زبانش به کامش چسبیده، میگفت: «لا إله إلا الله»[۸].
تجربه نیز نشان داده است که دعوت با عمل و رفتار بیش از دعوت با زبان و گفتار مؤثر است. شاید بدین سبب است که احتمال و امکان ظاهرسازی و فریب در عمل بسیار کمتر از گفتار است؛ چراکه سخن گفتن کمهزینه و آسان است با زبان به آسانی میتوان رفتارهای نیکو را توصیف و در فوائد آن سخنها گفت و به آن امر کرد و متخلفان را مذمت نمود، ولی چه بسا به عمل درآوردن همان گفتهها بسیار سخت و طاقتفرسا و مستلزم غلبه بر موانعی عظیم است که از عهده هر کسی ساخته نیست. بنابراین رفتار بسیار بیشتر از گفتار میتواند میزان صداقت و در عین حال توانایی شخص را نشان دهد و از اینرو مؤثرتر است[۹].
توصیه به ذکر و دعا
آنچه انسان را به حرکت درمیآورد و به تکاپو وا میدارد، جلب منفعت و دفع مضرت است. ضرر و منفعت را گاه خود شخص تشخیص میدهد و گاه بنا به دلائلی از تشخیص سود و زبان خود بازمیماند. در اینجاست که وجود دوستی خیرخواه و صدیق ضروری است تا سود و زیان و مصلحت و مفسده را به وی گوشزد کند. چنین دوستانی همانند چراغ راه را از چاه بازمیشناسانند تا آدمی در گرداب گمراهی گرفتار نیاید. اینگونه راهنماییها معمولاً در قالب توصیه و سفارش ارائه میشود.
به هر حال، در بیشتر موارد، هنگامی که انسان خیر و صلاح خود را، گرچه با واسطه دوست یا مربی یا والدینی خیرخواه تشخیص بدهد خود به خود در صدد تأمین آن برمیآید؛ چراکه هر انسانی به دنبال خیر و صلاح خویش است، گرچه بدخواه دیگران باشد. معصومان(ع) در ترغیب مردم به ذکر و دعا از همین روش استفاده کرده و پیروان خود را به دعا و ذکر توصیه میکردند.
پیامبر(ص) به مردی برخورد که در مزرعهاش درخت میکاشت. ایستاد و به او فرمود: آیا میخواهی تو را به اصلههایی راهنمایی کنم که با دوامتر زودباردهتر و میوههایشان گواراتر و پایدارتر است؟ مرد گفت: آری، راهنماییام کن. پیامبر(ص) فرمود: صبح و شام بگو: «سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ». اگر این ذکر را بگویی، در قبال هر تسبیح ده اصله از انواع درختان میوهای که دائمی هستند، در بهشت به تو داده میشود. مرد گفت: ای رسول خدا تو را شاهد میگیرم که این مزرعه را وقف فقرا کردم[۱۰].
همچنین امیر مؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) را به یاد خدا سفارش میکند و میفرماید: «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ يَا بُنَيَّ وَ لُزُومَ أمْرِهِ، وَ عِمَارَةَ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ»[۱۱]؛ ای پسرم تو را به تقوای خدا و پایبندی به دستورهای او و آباد کردن قلبت به یاد او سفارش میکنم.
امام رضا(ع) نیز به یاران خود میفرمود: از سلاح انبیا بهره گیرید به او گفته شد سلاح انبیا چیست؟ فرمود: دعا[۱۲].[۱۳]
تشویق اهل ذکر و دعا
تشویق همواره روشی است که خاصیتی معجزهوار دارد. با این روش میتوان رفتارهای مطلوب را در متربی ایجاد کرد و رفتارهای نامطلوب را از میان برد. تحقیقات روانشناسان نیز ثابت کرده است که تشویق پس از انجام عمل موجب تکرار و تثبیت عمل در متربّی میشود. معصومان(ع) نیز در مقام ترغیب مردم به ذکر و دعا و تثبیت این عمل، گاه از روش تشویق استفاده میکردند. سکونی میگوید: پیامبر(ص) عربی را دید که در نمازش خدا را میخواند و با عبارتهای عمیق و مضمونهای عالی، به خدا تقرب میجست. کلمات محکم و عبارات شیوای او حاکی از آگاهی و درجه بالای ایمان و کمال او بود. پیامبر(ص) به شخصی را معین کرد تا منتظر بماند و بعد از اتمام نماز، او را نزد پیامبر(ص) بیاورد. همین که عرب از نماز فارغ شد، نزد پیامبر(ص) آمد و پیامبر(ص) قطعهای طلا به او هدیه کرد... و فرمود: آیا میدانی چرا این طلا را به تو هدیه دادم؟ عرب گفت: به سبب خویشاوندی و نزدیکی. پیامبر(ص) فرمود: خویشاوندی حقی دارد، اما این طلا را به تو هدیه دادم؛ زیرا خداوند عز وجل را خوب ثنا میگفتی[۱۴].[۱۵]
ایجاد انس با دعا و ذکر
مطالب و موضوعات آموزشی دوگونهاند: نظری و عملی. برای یادگیری موضوعات نظری درک و فهم و شناخت کافی است؛ اما برای یادگیری موضوعات عملی افزون بر شناخت و درک و فهم، تمرین و ممارست عملی هم لازم است. عبادات اسلامی عضوی از خانواده موضوعات عملی هستند و به همین سبب یادگیری آنها با آموزش نظری و شناخت به پایان نمیرسد و افزون بر آن، تمرین و تکرار هم لازم است تا متربی بر انجام آن تسلط پیدا کند و با آن مأنوس شود. از اینرو، معصومان(ع) به آموزش نظری ذکر و دعا بسنده نمیکردند و متربیان را به تمرین و تکرار آن دستور میدادند تا عادت دعا کردن و ذکر گفتن در آنها راسخ و پایدار گردد. از امام صادق(ع) نقل شده است: [پدرم] ما را جمع میکرد و امر میکرد ذکر خدا بگوییم تا خورشید طلوع کند[۱۶].
همچنین زید، پسر امام زین العابدین(ع) میگوید: امام زین العابدین(ع) در شب نیمه شعبان همه ما را جمع میکرد و شب را به سه قسمت تقسیم میکرد. سپس یک قسمت از آن را با ما نماز میخواند، آنگاه دعا میکرد و ما آمین میگفتیم. سپس استغفار میکرد و ما هم استغفار و دعا میکردیم تا فجر طلوع کند[۱۷].
همچنین روایت شده است: امام صادق(ع) به ابوهارون فرمود: ای ابوهارون! ما کودکانمان را به تسبیحات فاطمه(س) امر میکنیم، چنان که آنان را به نماز امر میکنیم. [به این ذکر] پایبند باش که هیچ بندهای این ذکر را رها نکرد جز آنکه بدبخت شد[۱۸].
ممکن است این پرسش ذهن شما را آزار دهد که انجام یک عمل از روی عادت، به ویژه اگر آن عمل عبادت باشد، امری نامطلوب است؛ چراکه در این صورت، انسان مقهور و مطیع عادت میشود، در حالی که مقصود تربیت دینی که تربیت عبادی جزئی از آن است، پرورش انسانی است که با اراده و خواست خود تنها و تنها در برابر خدا و دستورهای او سر تسلیم فرود آورد. در پاسخ باید گفت عادت همیشه مخالف تسلیم ارادی بودن انسان در برابر خداوند نیست. بلکه فراوان است مواردی که عادت یاور انسان در مسیر بندگی و در راه عملی کردن خواسته و دستور خداوند است. به دیگر سخن، انسان به حکم مخلوق و ضعیف بودنش نمیتواند هر آنچه را اراده میکند به اجرا درآورد چراکه در مقابل اراده او ارادههای دیگری هم صف کشیدهاند. مطابق برخی روایات، در وجود انسان دو لشکر صف آراسته و با یکدیگر در حال نبردند: لشکر عقل و لشکر جهل. هر یک از این دو لشکر که توانایی بیشتری داشته باشند در این نبرد پیروز میشود. یکی از عوامل تقویت کننده لشکر عقل در این نبرد، عادت به کارهای نیک است. عادت به عبادات توانایی اراده متربی را در انجام دستورهای خداوند متعال تقویت میکند و به این ترتیب مانع غلبه سستی، تنبلی و لذتهای مادی (از لشکریان جهل) بر لشکریان عقل میشود[۱۹].
نکات
آموزش متن دعاها و ذکرها
هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند است؛ عبادت نیز مغزی دارد و پوستی. مغز عبادت، چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: دعا[۲۰] و مناجات و یاد خداست، اما انسان با چه کلمات و جملاتی خدا را بخواند و در مناجات با خدا چه بگوید و با چه اوصافی خدا را یاد کند؟
دعا و ذکر و مناجات با خدا بیش از همه شامل حمد و ثنا و ستایش او و درخواست کمک از اوست. کسی میتواند بهتر از دیگران خداوند را حمد و ثناگوید و بستاید که خدا را بهتر از دیگران شناخته باشد و کسی میتواند بهترین خواستهها را از خداوند بخواهد که انسان را به شناخته باشد: از ضعفهای انسان، نیازمندیهای انسان و موانع موجود بر سر راه سیر کمالی انسان به خوبی آگاه باشد. بدیهی است معصومان(ع) در این زمینه دست بالا را دارند و بیش از هرکس خدا و انسان و نیازمندیهای آدمی را میشناسند؛ از اینرو بهتر از هر کس میتوانند پاسخ این پرسشها را به دست دهند. دعاهایی نیز که از ایشان باقی مانده و به دست شیعیان رسیده بهترین دعاهاست و نظیر آنها -اگر نگوییم در آموزههای هیچ دینی یافت نمیشود- در کمتر دینی یافت میشود. بدین سبب، شیعیان از روزگاران قدیم برای دست یافتن به بهترین دعاها و مناجاتها و ذکرها به آنان مراجعه کرده، آموزههای آنان را مکتوب در اختیار نسلهای پس از خود قرار دادهاند. سیرههای متعددی از معصومان(ع) در دست است که نشان میدهد آنان ابتدائاً یا پس از درخواست اصحاب، دعاها و اذکاری را به آنان آموخته یا املا کردهاند. برای نمونه میتوان از دعای کمیل نام برد. کمیل از یاران خاص امیر مؤمنان علی(ع) میگوید: با امیرمؤمنان در مسجد بصره نشسته بودم و گروهی از یاران ایشان نیز حضور داشتند و سخن از دعای خضر به میان آمد. هنگامی که ایشان از مسجد رفتند و پاسی از شب گذشته بود، خدمت ایشان رسیدم و ایشان فرمود: چه کارم داری؟ عرض کردم دعای خضر را میخواهم. فرمود: کمیل، بنشین. هرگاه این دعا را حفظ کردی هر شب جمعه یا در هر ماه یا در هر سال یا در عمرت یک بار با این دعا خدا را بخوان.... کمیل، دوستی طولانی من با شما اقتضا میکند خواستهات را به خوبی برآورده کنم. سپس فرمود: بنویس...[۲۱].
سپس امام همین دعای معروف کمیل را به وی املا کردند و کمیل آن را نوشت. همچنین امامان(ع) ذکرهایی را نیز به یاران خود آموزش دادهاند. کمیل میگوید: امیرمؤمنان علی(ع) به وی فرمود: کمیل، در هر سختی بگو: «لاحَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»، تا خداوند آن را برطرف کند و هرگاه نعمتی به تو رسید بگو: «الحمد لله» تا خدا آن را فراوان کند[۲۲].[۲۳]
آموزش آداب دعا
اگر کسی خواستهای از مقامی بلندپایه داشته باشد، سعی میکند آن را در قالب بهترین کلمات و زیباترین جملات ادا کند تا خواستهاش برآورده گردد. دعا و خواندن خداوند متعال هم که آفریننده آسمان و زمین و موجودات جهان هستی و پروردگار و اداره کننده و روزیدهنده آنهاست و هیچ قدرت و مقامی برتر و والاتر از او نیست، آدابی دارد. اما از آنجا که بسیاری از مسلمانان با این آداب آشنا نبودند، معصومان(ع) به آموزش آداب دعا اهمیت میدادند. امام صادق(ع) میفرماید: مردی وارد مسجد شد و قبل از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر(ص) به بیان خواستههای خود از خداوند پرداخت پیامبر(ص) فرمود: آن بنده در بیان درخواستش از خداوند عجله کرد. سپس دیگری وارد شد و حمد و ثنای خداوند عزوجل را گفت و بر پیامبر(ص) درود فرستاد. پیامبر(ص) به او فرمود: از خدا بخواه که عطا میکند[۲۴].
در روایت دیگری آمده است که یکی از یاران امام صادق(ع) به امام عرض کرد که در کتاب خداوند عزوجل دو آیه است که من آنها را میجویم ولی نمییابم. امام(ع) فرمود: کدام دو آیه؟ گفت: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۲۵]. ما خدا را میخوانیم و پاسخی نمیبینیم. امام(ع) فرمود: به نظر شما خداوند خلف وعده کرده است؟ گفتم: نه. فرمود: پس به چه سبب دعای تو مستجاب نمیشود؟ گفتم: نمیدانم. فرمود: اما من میگویم. کسی که دستورهای خداوند عزوجل را اطاعت کند؛ سپس او را چنان که باید بخواند و دعا کند، جوابش میدهد. گفتم: «چنان که باید» چگونه است؟ فرمود: نخست خداوند را ستایش میکنی و نعمتهایی را که به تو ارزانی داشته یادآور میشوی، بعد او را سپاس میگویی و بر پیامبر(ص) درود میفرستی و گناهانت را یادآوری و به آنها اقرار میکنی و از آنها به خداوند پناه میبری. «چنان که باید» این است[۲۶]. بر پایه این دو سیره، برخی مسلمانان نمیدانستند که دعا کردن و از خدا خواستن آدابی دارد که اگر رعایت نشود، خداوند به دعا کننده توجهی نمیکند. از اینرو، از امام(ع) درباره علت مستجاب نشدن دعای خود میپرسد که امام(ع) علت را بیان و آداب دعا را به وی گوشزد میکند.
مطابق روایاتی که از اهل بیت(ع) به دست ما رسیده است مهمترین آداب دعا به شرح ذیل است:
- حمد و ثنای خداوند: در روایات متعددی حمد و ثنای خدا را اولین ادب از آداب دعا به شمار آوردهاند. در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم هرگاه یکی از شما حاجتی از خدا میخواهد، باید او را ثنا گوید و بستاید. چنان که هرگاه مردی از پادشاهی خواستهای داشته باشد، بهترین سخنانی را که در توان اوست، برای بیان خواسته خود آماده میکند. پس هرگاه از خدا خواستهای داشتید، خداوند عزیز و جبار را تمجید کنید و مدح بگویید و بستأیید و بگویید: ای بخشندهترین عطاکنندگان و ای بهترین کسی که از او چیزی میطلبند و.»..[۲۷].
- درود بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع): یکی دیگر از آداب دعا که در بسیاری از روایات به آن تصریح شده درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «دعا پیوسته در پرده است و بالا نمیرود تا اینکه بر محمد(ص) و آل او(ع) درود بفرستد»[۲۸].
- یادآوری گناهان، اقرار به آنها و استغفار: سومین ادب دعا این است که انسان گناهان خود را به یاد آورد و به آنها اقرار کند و از خدا بخشش آنها را بخواهد. امام باقر(ع) فرمود: به خدا سوگند، کسی از گناه رهایی نمییابد مگر آنکه به آن اقرار کند»[۲۹].
- بیان خواسته: بیان خواستهها یکی دیگر از آداب دعا است. امام صادق(ع) فرمود: «هنگامی که بندهای دعا میکند خداوند میداند بندهاش از او چه میخواهد اما دوست دارد بندگانش حاجتهای خود را نزد او ببرند. پس هرگاه دعا کردی، حاجتت را بگو»[۳۰].
البته، باید توجه داشت که دعا افزون بر آداب، شروطی هم دارد که بدون رعایت آنها دعا بیپاسخ میماند. مهمترین شروط دعا عبارتاند از:
- همراه بودن با عمل: کسی که از خدا خواستهای بخواهد ولی برای دست یافتن به آن فعالیتی نکند، دعایش مستجاب نمیشود. پیامبر(ص) در سفارشهایش به ابوذر میفرماید: «ای ابوذر، حکایت دعاکننده بدون عمل حکایت تیرانداز بیکمان است»[۳۱]. با وجود این، عمل بیدعا نیز همیشه قرین موفقیت نخواهد بود. پیامبر(ص) فرمود: «دو نفر که هر دو یک شغل دارند، وارد بهشت میشوند و میبینند مقام یکی بالاتر از دیگری است. کسی که مقامش پایینتر است میگوید: خدایا، چرا به او مقام بالاتری عطا کردی با اینکه کار و بار ما هر دو یکی بود؟ خداوند متعال میفرماید: او دعا میکرد و از من میخواست و تو دعا نمیکردی»[۳۲].
- مخالف نبودن دعا با سنتهای الهی: علم و آگاهی انسان اندک و کاسه صبرش کمگنجایش است و به همین سبب ممکن است چیزی را از خداوند بخواهد که هم مخالف سنت خداوند و هم به زیان خود اوست: ﴿وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا﴾[۳۳]؛ از اینرو، امیرمؤمنان علی(ع) به دعاکننده سفارش میکند: «ای دعاکننده، چیزی را که شدنی نیست و چیزی را که حلال نیست از خدا مخواه»[۳۴].
- توبه و دوری از گناهان: در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «همانا بنده از خداوند متعال حاجتی را میخواهد که شأن آن این است که خداوند آن را در آیندهای دور یا نزدیک برآورده سازد. ولی بنده گناهی مرتکب میشود و خداوند به فرشته میفرماید: حاجت او را برآورده نکن و محرومش کن که او متعرض غضب من شده و سزاوار محرومیت است»[۳۵].
البته در برخی موارد ممکن است کسی همه آداب و شروط دعا را رعایت کند، ولی دعای او مستجاب نشود. امام صادق(ع) میفرماید: «بندهای دعا میکند و خداوند عزوجل به دو ملک میگوید: دعایش مستجاب است ولی آن را برآورده نکنید؛ چراکه دوست دارم صدای او را بشنوم»[۳۶]. همچنین در سفارش امیرمؤمنان علی(ع) به امام حسن(ع) آمده است: «دیر اجابت شدن دعایت، تو را از رحمت خداوند نومید نکند... چه بسا اجابت دعایت به تأخیر بیفتد تا پاداش دعا کننده بیشتر شود و عطای امید دارنده به رحمت الهی افزونتر گردد و بسا چیزی را بخواهی و به تو داده نشود، اما در آینده دور یا نزدیک بهتر از آن به تو عطا شود»[۳۷]. بنابراین، در چنین مواردی یا دعا مستجاب شده، ولی بنا به دلائلی به تأخیر افتاده است، یا بدین سبب که برآوردن خواسته، به مصلحت وی نبوده، خداوند چیز دیگری به او عطا کرده است. به هر حال اگر به هر دلیلی خواسته دعا کننده برآورده نشود خداوند به اندازه دعایش گناهانش را میآمرزد»[۳۸].[۳۹]
منابع
پانویس
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید * و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، ج۳، ص۲۴۵.
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۶۹.
- ↑ نهج البلاغه، ص۴۸۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۷۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۶۷.
- ↑ «قال: و کان أبی(ع) كَثِيرَ الذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ لَقَدْ كَانَ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لازِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لا إِلَهَ إِلاّ اَللَّهُ». (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۹۹)
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۰.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)، قَالَ: «مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) بِرَجُلٍ يَغْرِسُ غَرْساً فِي حَائِطٍ لَهُ، فَوَقَفَ عَلَيْهِ، فَقَالَ: أ لاَ أدُلُّكَ عَلَى غَرْسٍ أثْبَتَ أصْلاً، وَ أسْرَعَ إِينَاعاً، وَ أطْيَبَ ثَمَراً وَ أبْقَى؟ قَالَ: بَلَى، فَدُلَّنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ: إِذَا أصْبَحْتَ وَ أمْسَيْتَ فَقُلْ: سُبْحَانَ اَللّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ لا إِلَهَ إِلاّ اَللَّهُ، وَ اللَّهُ أكْبَرُ. فَإِنَّ لَكَ إِنْ قُلْتَهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ تَسْبِيحَ عَشْرِ شَجَرَاتٍ فِي اَلْجَنَّةِ مِنْ أنْوَاعِ الْفَاكِهَةِ، وَ هُنَّ [مِنَ] الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ. قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: إِنِّي أُشْهِدُكَ - يَا رَسُولَ اَللَّهِ - أنَّ حَائِطِي هَذَا صَدَقَةٌ مَقْبُوضَةٌ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ». (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۶۷)
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، ج۳، ص۴۱۷.
- ↑ «وَ عَنِ اَلرِّضَا(ع): أنَّهُ كَانَ يَقُولُ لِأصْحَابِهِ عَلَيْكُمْ بِسِلاَحِ الْأَنْبِيَاءِ فَقِيلَ وَ مَا سِلاَحُ الأَنْبِيَاءِ قَالَ الدُّعَاءُ» (محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، ج۲، ص۴۶۸)
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۱.
- ↑ «لقد رأي النبي(ص) أعرابيا يدعوا في صلاته و يتزلف إلي الله تعالي بعبارات عميقة و مضامين عالية، لقد أثرت كلمات المتينة و عباراته المشيرة إلي وعي صاحبها والكاشفة عن درجة الإيمان و الكمال التي هو عليها. فالنبي(ص) عين شخصا لانتظار الأعرابي حتي يفرغ من صلاته، فيأتي به إليه. و ما إن فرغ الأعرابي حتي مثل بين يديه، فأهداه النبي(ص) قطعة من الذهب، ثم سأله من أين أنت؟ قال: من بني عامر بن صعصعة. قال النبي(ص): هل عرفت لماذا أعطيتك الذهب؟ قال لما بيننا من القرابة والرحم، فقال النبي(ص): إن للرحم حقا و لكن وهبته لك لحسن ثنائك علي الله عزوجل».
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۹۸.
- ↑ «و عن زيد بن علي قال: كان علي بن الحسين(ع) يجمعنا جميعا ليلة النصف من شعبان، ثم يجزي الليل أجزاء ثلاثة، فيصلي بنا جزءا، ثم يدعو، فتؤمن علي دعائه، ثم يستغفر الله و نستغفره، و نسأله الجنة حتي ينفجر الفجر» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۱۵)
- ↑ «عن أبي هارون المكفوف، عن أبي عبدالله(ع) قال: يا أباهارون، إنا نأمر صبياننا بتسبيح فاطمة(س) كما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فإنه لم يلزمه عبد فشقي». (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۳، ص۳۴۳)
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۳، ص۳۴۳.
- ↑ «قال كميل بن زياد كنت جالسا مع مولاي أميرالمؤمنين(ع) في مسجد البصرة و معه جماعة من أصحابه فقال بعضهم ما معني قول الله عز وجل: ﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ﴾ قال(ع): ليلة النصف من شعبان والذي نفس علي بيده إنه ما من عبد إلا و جميع ما يجري عليه من خير و شر مقسوم له في ليلة النصف من شعبان إلي آخر السنة في مثل تلك الليلة المقبلة و ما من عبد يحييها و يدعو بدعاء الخضر(ع) إلا أجيب [له] فلما انصرف طرقته ليلا فقال(ع): ما جاء بك يا كميل؟ قلت: يا أميرالمؤمنين، دعاء الخضر، فقال: أجلس يا كميل، إذا حفظت هذا الدعاء فادع به كل ليلة جمعة أو في الشهر مرة أو في السنة مرة أو في عمرك مرة تكف و تنصر و ترزق و لن تعدم المغفرة يا كميل اوجب لك طول الصحبة لنا أن نجود لك بما سألت ثم قال اكتب». (سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۷۰۶)
- ↑ «عماد الدين الطبري في بشارة المصطفي في وصية أميرالمؤمنين(ع) لكميل، يا كميل! احمد الله تعالي والمؤمنين علي ذلك و علي كل نعمة يا كميل، قل عند كل شدة لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم تكفها و قل عند كل نعمة الحمد لله [تزد منها] و إذا أبطات الأرزاق عليك فاستغفر الله يوسع عليك فيها». (نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۱۳)
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۴.
- ↑ «عَنْ أبِي كَهْمَسٍ قَالَ سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع) يَقُولُ: دَخَلَ رَجُلٌ الْمَسْجِدَ فَابْتَدَأ قَبْلَ الثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ وَ الصَّلاَةِ عَلَى النَّبِيِّ(ص)، فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) عَجَّلَ الْعَبْدُ رَبَّهُ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَصَلَّى وَ أثْنَى عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) سَلْ تُعْطَهْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ(ع)، أنَّ اَلثَّنَاءَ عَلَى اللَّهِ وَ الصَّلاَةَ عَلَى رَسُولِهِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ أنَّ أحَدَكُمْ لَيَأْتِي الرَّجُلَ يَطْلُبُ الْحَاجَةَ فَيُحِبُّ أنْ يَقُولَ لَهُ خَيْراً قَبْلَ أنْ يَسْأَلَهُ حَاجَتَهُ». (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۸۶)
- ↑ «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «عن عثمان بن عيسي عمن حدثه عن أبي عبدالله(ع) قال: قلت: آيتان في كتاب الله عزوجل أطلبهما فلا أجدهما؟ قال: و ما هما؟ قلت: قول الله عز وجل ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ فندعوه و لا نري إجابة. قال: أفتري الله عزوجل أخلف وعده؟ قلت: لا، قال: فهم ذلك؟ قلت: لا أدري، قال: لكني أخبرك من أطاع الله عزوجل فيما أمره ثم دعاه من جهة الدعاء أجابه. قلت: و ما جهة الدعاء؟ قال: تبدأ فتحمد لله و تذكر نعمه عندك ثم تشكره ثم تصلي علي النبي(ص) ثم تذكر ذنوبك فتقر بها ثم تستعيذ منها فهذا جهة الدعاء. ثم قال: وما الآية الأخري؟ قلت: قول الله عز وجل و ما أنفقتم من شيء فهو يخلفه و هو خير الرازقين و إني أنفق و لا أري خلفا. قال: أفتري الله عز وجل أخلف وعده؟ قلت: لا قال: فهم ذلك؟ قلت: لا أدري، قال: لو أن أحدكم اكتسب المال من حله و أنققه في حله لم ينفق درهما إلا أخلف عليه». (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۸۶)
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۸۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۹۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۷۶.
- ↑ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۳۳.
- ↑ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص۴۲.
- ↑ «و آدمی بدی را چنان فرا میخواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.
- ↑ حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ص۱۲۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۶۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۸۹.
- ↑ نهج البلاغه، ص۳۹۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۷۸.
- ↑ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۷۵.