عدل الهی در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۰: خط ۲۰:


==[[عدل]] و [[نبوت]]==
==[[عدل]] و [[نبوت]]==
*[[عدل]] آن‌جا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، عدل الهی اقتضا می‌کند که [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به‌وسیله [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. اما [[آدم]] {{ع}} به آنچه [[نهی]] شد، [[اقدام]] کرد و [[علم]] [[خداوند]] درباره او تحقق یافت، تا آن که پس از [[توبه]]، او را از [[بهشت]] به‌سوی [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود [[زمین]] را آباد کند و بدین‌وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[وفات]] [[آدم]] {{ع}} [[زمین]] را از [[حجت]] خالی نگذاشت و میان [[فرزندان آدم]] {{ع}} و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود و قرن به قرن، [[حجت‌ها]] و دلیل‌ها را بر زبان [[پیامبران]] [[برگزیده]] آسمانی و حاملان [[رسالت]] خویش جاری ساخت تا این‌که سلسله [[انبیا]] با [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]] {{صل}} به اتمام رسید و بیان [[احکام]] و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]] به سرمنزل نهایی راه یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۹۱</ref>. هم‌چنین عدل الهی اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]] {{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]] {{ع}} در این‌باره می‌فرماید: [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند، زیرا آن‌ها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]]، از میان [[مردم]] نرفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561.</ref>.
*[[عدل]] آن‌جا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، عدل الهی اقتضا می‌کند که [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به‌وسیله [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. اما [[آدم]] {{ع}} به آنچه [[نهی]] شد، [[اقدام]] کرد و [[علم]] [[خداوند]] درباره او تحقق یافت، تا آن که پس از [[توبه]]، او را از [[بهشت]] به‌سوی [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود [[زمین]] را آباد کند و بدین‌وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[وفات]] [[آدم]] {{ع}} [[زمین]] را از [[حجت]] خالی نگذاشت و میان [[فرزندان آدم]] {{ع}} و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود و قرن به قرن، [[حجت‌ها]] و دلیل‌ها را بر زبان [[پیامبران]] [[برگزیده]] آسمانی و حاملان [[رسالت]] خویش جاری ساخت تا این‌که سلسله [[انبیا]] با [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]] {{صل}} به اتمام رسید و بیان [[احکام]] و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]] به سرمنزل نهایی راه یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۹۱</ref>. هم‌چنین عدل الهی اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]] {{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]] {{ع}} در این‌باره می‌فرماید: [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند، زیرا آن‌ها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]]، از میان [[مردم]] نرفتند<ref>{{متن حدیث|وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه  ۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561.</ref>.
 
==عدل الهی و [[قضا و قدر]]==
==عدل الهی و [[قضا و قدر]]==
*منظور از تقدیر [[الهی]] این است که [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل به‌تدریج تحقق می‌یابد. نیز، منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئله [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است که [[انسان]] نه به‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به‌واسطه مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا این‌که به‌دلیل انجام آن عمل آن‌ها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است، چرا که اگر آن‌ها را به خود واگذاشته بود، آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561-562.</ref>.
*منظور از تقدیر [[الهی]] این است که [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل به‌تدریج تحقق می‌یابد. نیز، منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئله [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است که [[انسان]] نه به‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به‌واسطه مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا این‌که به‌دلیل انجام آن عمل آن‌ها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است، چرا که اگر آن‌ها را به خود واگذاشته بود، آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561-562.</ref>.

نسخهٔ ‏۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۳۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عدل الهی است. "عدل الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

رابطه عدل با اصول دیگر

عدل و نبوت

عدل الهی و قضا و قدر

عدل الهی و آزمایش‌های خداوند

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 559.
  2. «وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَكَمٌ فَصَلَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۴
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 559.
  4. «الَّذِي صَدَقَ فِي مِيعَادِهِ وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِي خَلْقِهِ وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فِي حُكْمِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵
  5. «اللَّهُمَّ احْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لَا تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷
  6. نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱
  7. «وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا، لِ «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»، وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ، لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۸
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 559-560.
  9. «التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ، وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰
  10. فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛ سوره زلزال، آیه ۷ – ۸
  11. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ، ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ، وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸
  12. «الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 560.
  14. «وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْ‏ءَ فَلَا [تُعْطَاهُ‏] تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى‏ لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ فَالْمَالُ لَا يَبْقَى لَكَ وَ لَا تَبْقَى لَه‏»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  15. «فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَ الْكَبِيرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۷
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 560.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 561.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۹۱
  20. «وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 561.
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 561-562.
  23. نهج البلاغه، حکمت ۷۸
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 562.
  25. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 562.