بحث:ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَمهایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفتهاند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] میداند، منظور این است که این [[حکومتها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمیتوان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه میتواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>. | *عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَمهایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفتهاند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] میداند، منظور این است که این [[حکومتها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمیتوان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه میتواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>. | ||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== | ||
*بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] میشود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا میکند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفتهایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>. | *بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] میشود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا میکند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفتهایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>. | ||
==پاسخ تفصیلی== | |||
==[[ضرورت تشکیل حکومت]]== | |||
*[[انسان]]، موجودی [[اجتماعی]] است و برای [[زندگی اجتماعی]]، به [[نظم]]، [[ امنیت]]، [[عدل و داد]] [[نیاز]] دارد تا بتواند روابط صحیح و سالم همراه با [[تعاون]] و [[همکاری]] را در [[جامعه]] ایجاد کند؛ اما سبب تأمین این امور جز با ایجاد یک [[قدرت]] [[مدیر و مدبر]] که نام آن را [[حکومت]] میگذاریم، ممکن نخواهد بود<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref> بنابراین ایجاد یک [[حکومت]] قدرتمند جزء ضرورتهای اجتماع محسوب میشود. چراکه نبود این [[حکومت]]، سبب اصلی [[هرج]] و [[مرج]] و بینظمی خواهد شد<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷. </ref>؛ علاوه براین [[تشکیل حکومت]] و تضمین [[اجرای قوانین]] در [[پیشرفت]] مادی و [[معنوی]] [[جوامع]]، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از این رو مسألۀ [[حکومت]] و اهمیت آن در میان [[آموزههای دینی]]، [[جایگاه]] ویژهای دارد؛ به گونهای که انبوهی از [[روایات اسلامی]]، در این زمینه وارد شده است، چنانکه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در پاسخ به دیدگاه [[باطل]] [[خوارج]] که [[حکومت]] را فقط در محدوده مسؤولیتهای [[خداوند]] میدانستند، فرمود: {{متن حدیث|و إنه لابد للناس من أمیر بر أو فاجر}}»<ref>«... و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار.».. امام علی{{ع}}، نهج البلاغه، خطبه ۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷. </ref> | |||
*در [[جامعه اسلامی]] هم، چنین [[حکومتی]] [[نیاز]] لاینفک آن [[جامعه]] است زیرا علاوه بر اینکه نبود [[حکومت]] در [[جامعه اسلامی]] مانند سایر [[جوامع]] آن را دچار آفتهایی از جمله [[هرج و مرج]] خواهد کرد، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] توسط [[حاکمان جور]] است. چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} علاوه بر اینکه [[مسئولیت]] [[تبلیغی]] و ارشادی [[جامعه]] ای [[مسلمین]] را بر عهده داشت، [[زعامت سیاسی]] [[مسلمین]] برای در [[امان]] ماندن آنها از [[ظلم]] [[ظالم]] را نیز بر عهده گرفته بود. البته چنین [[زعامت]] و [[حکومتی]] فقط به [[دلیل]] در [[امان]] ماندن [[مسلمین]] از [[ظلم]] [[ظالم]] نبوده است بلکه چنین امری از [[تعالیم]] و [[وحی الهی]] سرچشمه میگیرد، چنانکه [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]]، از [[پیامبر]] میخواهد برطبق [[قرآن]]، بین مردم [[قضاوت]] کند. چنانکه در [[آیات]] دیگر، از [[مسلمین]] میخواهد از او [[اطاعت]] کنند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. بر همین اساس [[اقدام]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] برای [[تشکیل حکومت دینی]]، ریشه در [[دین]] و [[تعالیم]] آن دارد و اقدامی کاملا [[دینی]] و [[مشروع]] است<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.</ref>. | |||
*در واقع نگاه [[اسلام]] به مسئله [[حکومت]] چه در [[زمان غیبت]] و چه در زمان حضور [[معصوم]] نگاهی [[مقدس]] و [[فطری]] است به همین [[دلیل]]، [[اسلام]]، مسئلۀ [[حکومت]] [[حاکمان]] [[دینی]] را به عنوان [[ولایت]] نامگذاری کرده است، چراکه اساس [[اسلام]] بر پایۀ [[فطرت]] بنا گذاشته شده و [[اسلام]]، اولیات [[احکام]] [[فطری]] را هرگز الغا نمیکند، و [[آیات قرآنی]] که بنای [[دین]] را بر روی [[فطرت]] میگذارد، مسئلۀ [[ولایت]] را یک مسئله ثابت و غیر متغیر [[دینی]] میداند<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref>. | |||
==[[دلایل]] [[حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]]== | |||
*اما [[ایجاد حکومت اسلامی]] قدرتمند و مستقل در [[زمان غیبت]] ضرورتی دو چندان دارد؛ چنانکه عده ای معتقدند: [[شیعه]] و [[اهل سنت]] بر این مطلب [[اتفاق نظر]] دارند که در محیط [[اسلامی]] در [[زمان غیبت]]، وجود [[حکومت]] و [[رهبری]] که امور [[مسلمین]] را اداره کند لازم است بلکه این مطلب، از ضروریات [[شرعی]] [[اسلام]] است، این امر به قدری مهم است که [[پیامبران]] ماموریت اصلی رسالتشان را انجام چنیین ماموریتی میدانستند<ref>فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷. </ref>.<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰. </ref> ضروری [[خواندن]] [[حکومت اسلامی]] در [[زمان غیبت]] شاید به این خاطر است که چون در جامعۀ [[اسلامی]] [[وجوب]] [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[همکاری]] بر [[خوبیها]] و [[تقوا]] و [[فتوا]] دادن و [[قضاوت]] به [[حق]] بین [[مردم]] و برپا داشتن حدود و تعزیرات و سایر سیاستهای [[دین]]، از ضروریات [[دینی]] شمرده شده است و تحصیل این امور تقریبا بدون [[تشکیل حکومت اسلامی]] میسر نیست، میتوان نتیجه گرفت برای احیای [[احکام اسلامی]] وجود [[حکومت اسلامی]] ضروری و [[واجب]] است<ref>فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷. </ref>.<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰. </ref> | |||
*برخی از دلایلی که برای [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[عصر غیبت]] [[بیان]] شده است عبارتند از: | |||
#از [[غیبت صغری]] تاکنون که هزار و چند صد سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و [[مصلحت]] اقتضا نکند [[حضرت]] تشریف بیاورد، در طول این مدت [[عقل]] نمیپذیرد [[احکام اسلامی]] بر روی [[زمین]] بماند چراکه [[اعتقاد]] به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از [[اعتقاد]] و اظهار [[منسوخ]] شدن [[اسلام]] است<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>؛ بر همین اساس در [[دوره غیبت]]، [[تشکیل حکومت اسلامی]] [[واجب]] است و اگر یکی از [[فقها]] چنین [[حکومتی]] را تشکیل داد، بر دیگران [[واجب]] است از او [[پیروی]] کنند و اگر [[تشکیل حکومت اسلامی]] به جز از راه [[قیام]] و [[اقدام]] دستهجمعی امکانپذیر نبود، همگان باید دست به چنین اقدامی بزنند<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۲۴۱.</ref>. | |||
#فقهای [[دین]] در مباحث [[فقهی]]، اموری را با عنوان "[[امور حسبیه]]" مطرح کرداند و در تعریف آن گفتهاند: ([[امور حسبیه]]) اموری است که مربوط به افراد خاصی نیست، مانند [[تصرف]] در [[اموال]] اطفال [[یتیم]]، غایبان و..." و [[شارع]] هم به هیچ عنوان [[راضی]] به ترک این امور و اهمال آن نیست. به طوری که در این خصوص امر کرده [[ولایت]] در چنین اموری لازم است و باید [[فقیه عادل]] متصدی این امور شود، حتی به این امر هم [[راضی]] نشده و [[معتقد]] است در نبود [[فقیهان]]، [[مؤمنان]] [[عادل]] و با نبود آنان [[فاسقان]] باید متصدی این امور شوند. حال جای این سوال مطرح است در شریعتی که به حفظ [[اموال]] ناچیز اطفال و دیوانگان، اینقدر اهمیت میدهد چگونه میتواند در [[زمان غیبت]] [[امام]] درباره [[ایجاد حکومت اسلامی]] که [[جان]] و [[ناموس]] [[مسلمین]] در آن [[امنیت]]، و [[احکام اسلامی]] در آن اجراء میشود، سخنی نگفته باشد<ref>ر.ک: قاسمی، محمد علی، غیبت انتظار و حکومت. </ref>. به همین خاطر است که بزرگان [[تشیع]] معتقدند، در [[زمان غیبت]] [[امام معصوم]]، مانند عصری که ما در آن [[زندگی]] میکنیم [[جامعه اسلامی]] نباید بی [[سرپرست]] بماند تا موجب [[سرگردانی]] [[مسلمین]] شود<ref>ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶. </ref>.<ref>ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref> این عده معتقدند در [[اسلام]]، هم برای [[منصب ولایت]] [[دلایل]] خاص وجود دارد و هم برای [[انتصاب]] شخصی که [[صاحب ولایت]] است. در واقع تفاوت بین شخص ولی و [[مقام ولایت]] وجود دارد به طوری که از بین رفتن شخص ولی، موجب الغای [[مقام ولایت]] نمیشود؛ چراکه این [[مقام]] با توجه به [[فطرت انسانی]] پایه گذاری شده است و الغای آن موجب الغای [[فطرت انسانها]] میشود؛ علاوه بر این، بسیاری از [[احکام]]، مانند حدود، تعزیرات، [[انفال]] و نظایر آنها در [[شریعت اسلام]] موجود است که دلایلی مانند، کتاب، [[سنت]]، دوام و [[ابدیت]] آنها را لازم میداند و این دوام زمانی حاصل میشود که متصدی اجرای آن [[مقام]] [[عظیم]] یعنی [[ولایت]] است وجود داشته باشد. در هر حال مسئله [[ولایت]] چنانکه در عصر [[حضور امام]] زنده و درخشان است، باید در [[زمان غیبت]] [[امام]] نیز زنده و باقی بماند<ref>بررسیهای اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶. </ref>.<ref>.ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰. </ref> | |||
#برنامه [[امام عصر]]{{ع}} در [[هنگام ظهور]] وسیع و دشوار است؛ زیرا باید تمام [[جهان]] را [[اصلاح]] کند. از سوی دیگر، از [[روایات]] استفاده میشود [[امام عصر]]{{ع}} و یارانش به [[وسیله]] [[جنگ]] و [[جهاد]] بر [[کفر]] و مادی گری و [[بیدادگری]] [[غلبه]] میکنند و به واسطۀ نیروی [[جنگی]]، [[سپاه]] [[دشمن]] و طرفداران، [[ظلم و ستم]] را مغلوب میسازند؛ با توجه به این دو مطلب، معلوم میشود مهمترین وظیفۀ [[مسلمانان]] این است که مقدمات چنین قیامی را آماده کنند یکی از مقدمات لازم و ضروری برای حرکت [[عظیم]] [[امام عصر]]{{ع}} ایجاد یک [[حکومت اسلامی]] [[مقتدر]] برای تحقق [[اهداف ظهور]] است<ref>.ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>. | |||
==[[دلیل]] قائلین به عدم [[تشکیل حکومت اسلامی]]== | |||
*عمده [[دلیل]] عده ای که قائل هستند، در [[عصر غیبت]] نباید [[حکومتی]] [[اسلامی]] تشکیل داد، برداشت [[اشتباه]] از احادیثی است که [[قیام]] قبل از [[خروج]] [[امام عصر]]{{ع}} را نفی میکند مانند [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}: «هر [[علمی]] که قبل از [[قیام قائم]] برپا شود [[طاغوت]] است»<ref>{{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَهِیَ طَاغُوتٌ}}؛ {{متن حدیث|کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ}} (الحر العاملی، [الشیخ] محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ح ۴۶۱). </ref>.<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref> | |||
*عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَمهایی [[باطل]]، قبل [[قیام]] [[ظهور]] سخن گفتهاند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان [[مهدویت]] قبل از [[قیام امام]] بلند شد آن [[قیام]] [[باطل]] است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از [[قیام امام]] را [[باطل]] میداند، منظور این است که این [[حکومتها]] [[قادر]] نیستند به تمام وظایفشان نسبت به [[مردم]] عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر [[حکومتی]] در [[جهان]] صادق بوده است<ref>ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳. </ref>. بنابراین نمیتوان قائل شد [[تشکیل حکومت اسلامی]] امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین [[حکومتی]] به منزلۀ [[حکومت مهدوی]] نیست بلکه میتواند مقدمه [[قیام]] و [[حکومت مهدوی]] باشد<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج. </ref>. | |||
==نتیجه گیری== | |||
*بنابراین وجود یک [[حکومت]] در تمام [[جوامع]] [[امر]] حیاتی است؛ چراکه [[مانع]] ایجاد [[هرج و مرج]] در [[جامعه]] میشود و [[ضرورت]] این امر در [[جوامع اسلامی]] در صورت نبود [[ائمه معصومین]]{{ع}} یعنی در زمان [[غیب]] ضرورتی دو چندان پیدا میکند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک [[حکومت اسلامی]] در بین [[مسلمین]] مثل سایر [[جوامع]] دچار آفتهایی از جمله [[هرج و مرج]] است، [[مبتلا]] به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ [[اسلامی]] است و آن از بین رفتن [[احکام اسلامی]] است<ref>ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.</ref>. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۷
نویسنده: آقای قاضی زاده
پاسخ اجمالی
ضرورت تشکیل حکومت
- انسان، موجودی اجتماعی است و برای زندگی اجتماعی به نظم، امنیت و عدل و داد نیاز دارد تا بتواند روابط صحیح و سالم همراه با تعاون و همکاری را در جامعه ایجاد کند؛ اما سبب تأمین این امور جز با ایجاد یک قدرت مدیر و مدبر که نام آن را حکومت میگذاریم ممکن نخواهد بود. بنابراین ایجاد حکومت قدرتمند جزء ضرورتهای اجتماع محسوب میشود. چراکه نبود آن سبب اصلی هرج و مرج و بینظمی خواهد شد؛ علاوه براین، تشکیل حکومت و تضمین اجرای قوانین در پیشرفت مادی و معنوی جوامع، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از این رو مسألۀ حکومت و اهمیت آن در میان آموزههای دینی، جایگاه ویژهای دارد؛ به گونهای که انبوهی از روایات اسلامی، در این زمینه وارد شده است چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به دیدگاه باطل خوارج که حکومت را فقط در محدودۀ مسؤولیتهای خداوند میدانستند، فرمود: «و إنه لابد للناس من أمیر بر أو فاجر»[۱].[۲]
- در جامعه اسلامی هم، چنین حکومتی نیاز لاینفک جامعه است؛ زیرا علاوه بر اینکه نبود حکومت در جامعه اسلامی مانند سایر جوامع آن را دچار آفتهایی از جمله هرج و مرج خواهد کرد، مبتلا به آفتی دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ اسلامی است و آن از بین رفتن احکام اسلامی توسط حاکمان جور است. چنانکه پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه، قبایل اطراف مدینه را به اسلام دعوت کرد و اتفاق و اتحادی به مرکزیت مدینه النبی به وجود آورد و این امر به منزله تشکیل حکومت توسط پیامبر(ص) بود[۳].
- با این وجود تشکیل حکومت اسلامی چه در زمان حضور ائمه معصومین(ع) و چه در زمان غیبت معصومین(ع) یک امر اجتناب ناپذیر بوده و گریزی از آن نیست.
دلایل حکومت اسلامی در عصر غیبت
- اما ایجاد حکومت اسلامی قدرتمند و مستقل در زمان غیبت ضرورتی دو چندان دارد؛ چنانکه عده ای معتقدند: شیعه و (اهل سنت) بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در محیط اسلامی در زمان غیبت، وجود حکومت و رهبری که امور مسلمین را اداره کند لازم است بلکه این مطلب، از ضروریات شرعی اسلام است[۴].[۵] ضروری خواندن حکومت اسلامی در زمان غیبت شاید به این خاطر است که چون در جامعه ای اسلامی وجوب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و همکاری بر خوبیها و تقوا و فتوا دادن و قضاوت به حق بین مردم و برپا داشتن حدود و تعزیرات و سایر سیاستهای دین، از ضروریات دینی شمرده شده است و تحصیل این امور تقریبا بدون تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست، لذا برای احیای احکام اسلامی وجود حکومت اسلامی ضروری و واجب است[۶].[۷]
- برخی از دلایلی که برای تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت بیان شده است عبارتند از:
- از غیبت صغری تاکنون که هزار و چند صد سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت عقل نمیپذیرد احکام اسلامی بر روی زمین بماند، چراکه اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است[۸]؛ بر همین اساس در دورۀ غیبت، تشکیل حکومت اسلامی واجب است و اگر یکی از فقها چنین حکومتی را تشکیل داد، بر دیگران واجب است از او پیروی کنند و اگر تشکیل حکومت اسلامی به جز از راه قیام و اقدام دستهجمعی امکانپذیر نبود، همگان باید دست به چنین اقدامی بزنند[۹].
- فقهای دینی در مباحث فقهی، اموری را با عنوان "امور حسبیه" مطرح کرداند و در تعریف آن گفتهاند: (امور حسبیه) اموری است که مربوط به افراد خاصی نیست مانند تصرف در اموال اطفال یتیمان، غایبان و..." و شارع هم به هیچ عنوان راضی به ترک این امور و اهمال آن نیست. به طوری که در این خصوص امر کرده ولایت در چنین اموری لازم است و باید فقیه عادل متصدی چنین اموری شود. حتی به این امر هم راضی نشده و معتقد است در نبود فقیهان، مؤمنان عادل و با نبود آنان فاسقان باید متصدی این امور شوند. حال جای این سوال مطرح است، در شریعتی که به حفظ اموال ناچیز اطفال و دیوانگان اینقدر اهمیت میدهد چگونه میتواند در زمان غیبت امام دربارۀ ایجاد حکومت اسلامی که جان و ناموس مسلمین در آن امنیت داشته و احکام اسلامی در آن اجرا میشود، سخنی نگفته باشد[۱۰]؛ به همین خاطر است که بزرگان تشیع معتقدند در زمان غیبت امام معصوم، مانند عصری که ما در آن زندگی میکنیم جامعه اسلامی نباید بی سرپرست بماند تا موجب سرگردانی مسلمین شود[۱۱].[۱۲]
- برنامه امام عصر(ع) در هنگام ظهور وسیع و دشوار است؛ زیرا هدف از قیام امام، اصلاح تمام جهان از کفر و مادی گری است و این قیام محقق نمیشود مگر اینکه زمینه و مقدماتش فراهم شود میتوان گفت اصلی ترین مقدمه و زمینِۀ چنین قیامی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت است[۱۳].
دلایل قائلین به عدم تشکیل حکومت اسلامی
- عمده دلیل عده ای که قائل هستند، در عصر غیبت نباید حکومتی اسلامی تشکیل داد، برداشت اشتباه از احادیثی است که قیام قبل از خروج امام عصر(ع) را نفی میکند مانند روایت امام صادق(ع): «هر علمی که قبل از قیام قائم برپا شود طاغوت است»[۱۴].[۱۵]
- عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَمهایی باطل، قبل قیام ظهور سخن گفتهاند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان مهدویت قبل از قیام امام بلند شد آن قیام باطل است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از قیام امام را باطل میداند، منظور این است که این حکومتها قادر نیستند به تمام وظایفشان نسبت به مردم عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر حکومتی در جهان صادق بوده است[۱۶]. بنابراین نمیتوان قائل شد تشکیل حکومت اسلامی امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین حکومتی به منزلۀ حکومت مهدوی نیست بلکه میتواند مقدمه قیام و حکومت مهدوی باشد[۱۷].
نتیجه گیری
- بنابراین وجود یک حکومت در تمام جوامع امر حیاتی است؛ چراکه مانع ایجاد هرج و مرج در جامعه میشود و ضرورت این امر در جوامع اسلامی در صورت نبود ائمه معصومین(ع) یعنی در زمان غیب ضرورتی دو چندان پیدا میکند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک حکومت اسلامی در بین مسلمین مثل سایر جوامع دچار آفتهایی از جمله هرج و مرج است، مبتلا به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ اسلامی است و آن از بین رفتن احکام اسلامی است[۱۸].
پاسخ تفصیلی
ضرورت تشکیل حکومت
- انسان، موجودی اجتماعی است و برای زندگی اجتماعی، به نظم، امنیت، عدل و داد نیاز دارد تا بتواند روابط صحیح و سالم همراه با تعاون و همکاری را در جامعه ایجاد کند؛ اما سبب تأمین این امور جز با ایجاد یک قدرت مدیر و مدبر که نام آن را حکومت میگذاریم، ممکن نخواهد بود[۱۹] بنابراین ایجاد یک حکومت قدرتمند جزء ضرورتهای اجتماع محسوب میشود. چراکه نبود این حکومت، سبب اصلی هرج و مرج و بینظمی خواهد شد[۲۰]؛ علاوه براین تشکیل حکومت و تضمین اجرای قوانین در پیشرفت مادی و معنوی جوامع، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از این رو مسألۀ حکومت و اهمیت آن در میان آموزههای دینی، جایگاه ویژهای دارد؛ به گونهای که انبوهی از روایات اسلامی، در این زمینه وارد شده است، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به دیدگاه باطل خوارج که حکومت را فقط در محدوده مسؤولیتهای خداوند میدانستند، فرمود: «و إنه لابد للناس من أمیر بر أو فاجر»»[۲۱].[۲۲]
- در جامعه اسلامی هم، چنین حکومتی نیاز لاینفک آن جامعه است زیرا علاوه بر اینکه نبود حکومت در جامعه اسلامی مانند سایر جوامع آن را دچار آفتهایی از جمله هرج و مرج خواهد کرد، مبتلا به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ اسلامی است و آن از بین رفتن احکام اسلامی توسط حاکمان جور است. چنانکه پیامبر(ص) علاوه بر اینکه مسئولیت تبلیغی و ارشادی جامعه ای مسلمین را بر عهده داشت، زعامت سیاسی مسلمین برای در امان ماندن آنها از ظلم ظالم را نیز بر عهده گرفته بود. البته چنین زعامت و حکومتی فقط به دلیل در امان ماندن مسلمین از ظلم ظالم نبوده است بلکه چنین امری از تعالیم و وحی الهی سرچشمه میگیرد، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[۲۳]. خداوند در این آیه، از پیامبر میخواهد برطبق قرآن، بین مردم قضاوت کند. چنانکه در آیات دیگر، از مسلمین میخواهد از او اطاعت کنند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾[۲۴]. بر همین اساس اقدام پیامبر(ص) و مسلمانان در صدر اسلام برای تشکیل حکومت دینی، ریشه در دین و تعالیم آن دارد و اقدامی کاملا دینی و مشروع است[۲۵].
- در واقع نگاه اسلام به مسئله حکومت چه در زمان غیبت و چه در زمان حضور معصوم نگاهی مقدس و فطری است به همین دلیل، اسلام، مسئلۀ حکومت حاکمان دینی را به عنوان ولایت نامگذاری کرده است، چراکه اساس اسلام بر پایۀ فطرت بنا گذاشته شده و اسلام، اولیات احکام فطری را هرگز الغا نمیکند، و آیات قرآنی که بنای دین را بر روی فطرت میگذارد، مسئلۀ ولایت را یک مسئله ثابت و غیر متغیر دینی میداند[۲۶].
دلایل حکومت اسلامی در عصر غیبت
- اما ایجاد حکومت اسلامی قدرتمند و مستقل در زمان غیبت ضرورتی دو چندان دارد؛ چنانکه عده ای معتقدند: شیعه و اهل سنت بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در محیط اسلامی در زمان غیبت، وجود حکومت و رهبری که امور مسلمین را اداره کند لازم است بلکه این مطلب، از ضروریات شرعی اسلام است، این امر به قدری مهم است که پیامبران ماموریت اصلی رسالتشان را انجام چنیین ماموریتی میدانستند[۲۷].[۲۸] ضروری خواندن حکومت اسلامی در زمان غیبت شاید به این خاطر است که چون در جامعۀ اسلامی وجوب جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و همکاری بر خوبیها و تقوا و فتوا دادن و قضاوت به حق بین مردم و برپا داشتن حدود و تعزیرات و سایر سیاستهای دین، از ضروریات دینی شمرده شده است و تحصیل این امور تقریبا بدون تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست، میتوان نتیجه گرفت برای احیای احکام اسلامی وجود حکومت اسلامی ضروری و واجب است[۲۹].[۳۰]
- برخی از دلایلی که برای تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت بیان شده است عبارتند از:
- از غیبت صغری تاکنون که هزار و چند صد سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت عقل نمیپذیرد احکام اسلامی بر روی زمین بماند چراکه اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است[۳۱]؛ بر همین اساس در دوره غیبت، تشکیل حکومت اسلامی واجب است و اگر یکی از فقها چنین حکومتی را تشکیل داد، بر دیگران واجب است از او پیروی کنند و اگر تشکیل حکومت اسلامی به جز از راه قیام و اقدام دستهجمعی امکانپذیر نبود، همگان باید دست به چنین اقدامی بزنند[۳۲].
- فقهای دین در مباحث فقهی، اموری را با عنوان "امور حسبیه" مطرح کرداند و در تعریف آن گفتهاند: (امور حسبیه) اموری است که مربوط به افراد خاصی نیست، مانند تصرف در اموال اطفال یتیم، غایبان و..." و شارع هم به هیچ عنوان راضی به ترک این امور و اهمال آن نیست. به طوری که در این خصوص امر کرده ولایت در چنین اموری لازم است و باید فقیه عادل متصدی این امور شود، حتی به این امر هم راضی نشده و معتقد است در نبود فقیهان، مؤمنان عادل و با نبود آنان فاسقان باید متصدی این امور شوند. حال جای این سوال مطرح است در شریعتی که به حفظ اموال ناچیز اطفال و دیوانگان، اینقدر اهمیت میدهد چگونه میتواند در زمان غیبت امام درباره ایجاد حکومت اسلامی که جان و ناموس مسلمین در آن امنیت، و احکام اسلامی در آن اجراء میشود، سخنی نگفته باشد[۳۳]. به همین خاطر است که بزرگان تشیع معتقدند، در زمان غیبت امام معصوم، مانند عصری که ما در آن زندگی میکنیم جامعه اسلامی نباید بی سرپرست بماند تا موجب سرگردانی مسلمین شود[۳۴].[۳۵] این عده معتقدند در اسلام، هم برای منصب ولایت دلایل خاص وجود دارد و هم برای انتصاب شخصی که صاحب ولایت است. در واقع تفاوت بین شخص ولی و مقام ولایت وجود دارد به طوری که از بین رفتن شخص ولی، موجب الغای مقام ولایت نمیشود؛ چراکه این مقام با توجه به فطرت انسانی پایه گذاری شده است و الغای آن موجب الغای فطرت انسانها میشود؛ علاوه بر این، بسیاری از احکام، مانند حدود، تعزیرات، انفال و نظایر آنها در شریعت اسلام موجود است که دلایلی مانند، کتاب، سنت، دوام و ابدیت آنها را لازم میداند و این دوام زمانی حاصل میشود که متصدی اجرای آن مقام عظیم یعنی ولایت است وجود داشته باشد. در هر حال مسئله ولایت چنانکه در عصر حضور امام زنده و درخشان است، باید در زمان غیبت امام نیز زنده و باقی بماند[۳۶].[۳۷]
- برنامه امام عصر(ع) در هنگام ظهور وسیع و دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح کند. از سوی دیگر، از روایات استفاده میشود امام عصر(ع) و یارانش به وسیله جنگ و جهاد بر کفر و مادی گری و بیدادگری غلبه میکنند و به واسطۀ نیروی جنگی، سپاه دشمن و طرفداران، ظلم و ستم را مغلوب میسازند؛ با توجه به این دو مطلب، معلوم میشود مهمترین وظیفۀ مسلمانان این است که مقدمات چنین قیامی را آماده کنند یکی از مقدمات لازم و ضروری برای حرکت عظیم امام عصر(ع) ایجاد یک حکومت اسلامی مقتدر برای تحقق اهداف ظهور است[۳۸].
دلیل قائلین به عدم تشکیل حکومت اسلامی
- عمده دلیل عده ای که قائل هستند، در عصر غیبت نباید حکومتی اسلامی تشکیل داد، برداشت اشتباه از احادیثی است که قیام قبل از خروج امام عصر(ع) را نفی میکند مانند روایت امام صادق(ع): «هر علمی که قبل از قیام قائم برپا شود طاغوت است»[۳۹].[۴۰]
- عده ای چنین پاسخ دادند: در مورد روایتی که از عَلَمهایی باطل، قبل قیام ظهور سخن گفتهاند منظور این است، اگر عَلَمی به عنوان مهدویت قبل از قیام امام بلند شد آن قیام باطل است. همچنین روایتی که برپایی هر دولتی قبل از قیام امام را باطل میداند، منظور این است که این حکومتها قادر نیستند به تمام وظایفشان نسبت به مردم عمل کنند و تقریبا چنین چیزی بعد از تشکیل هر حکومتی در جهان صادق بوده است[۴۱]. بنابراین نمیتوان قائل شد تشکیل حکومت اسلامی امری مرجوح است چراکه تشکیل چنین حکومتی به منزلۀ حکومت مهدوی نیست بلکه میتواند مقدمه قیام و حکومت مهدوی باشد[۴۲].
نتیجه گیری
- بنابراین وجود یک حکومت در تمام جوامع امر حیاتی است؛ چراکه مانع ایجاد هرج و مرج در جامعه میشود و ضرورت این امر در جوامع اسلامی در صورت نبود ائمه معصومین(ع) یعنی در زمان غیب ضرورتی دو چندان پیدا میکند، زیرا علاوه بر اینکه نبود یک حکومت اسلامی در بین مسلمین مثل سایر جوامع دچار آفتهایی از جمله هرج و مرج است، مبتلا به آفت دیگری هم میشود که مخصوص جامعۀ اسلامی است و آن از بین رفتن احکام اسلامی است[۴۳].
پانویس
- ↑ «... و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار.».. امام علی(ع)، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷.
- ↑ ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.
- ↑ فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷.
- ↑ ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۲۴۱.
- ↑ ر.ک: قاسمی، محمد علی، غیبت انتظار و حکومت.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علیرضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷ـ۱۳۰.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَهِیَ طَاغُوتٌ»؛ الگو:کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ (الحر العاملی، [الشیخ] محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ح ۴۶۱).
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ «... و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار.».. امام علی(ع)، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.
- ↑ فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷.
- ↑ ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.
- ↑ فیض کاشانی؛ مفاتیح الشرایع، باب امر به معروف و نهی از منکر. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، کتاب الامر بالمعرو و النهی عن المنکر، ص ۶۱۷.
- ↑ ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص ۷۶-۸۰.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳؛ هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۲۴۱.
- ↑ ر.ک: قاسمی، محمد علی، غیبت انتظار و حکومت.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶.
- ↑ ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.
- ↑ بررسیهای اسلامی، جلد ۱، صفحه ۱۷۵؛ فرازهایی از اسلام، صفحه ۱۲۶.
- ↑ .ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۲۷-۱۳۰.
- ↑ .ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَهِیَ طَاغُوتٌ»؛ «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ» (الحر العاملی، [الشیخ] محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ح ۴۶۱).
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳.
- ↑ ر.ک: هدایتنیا، فرجالله، امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص ۳۷۱-۳۷۳.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، انتظار فرج.