شهادت امام جواد: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام جواد | | موضوع مرتبط = امام جواد | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[امام مجتبی]]{{ع}} پس از [[شهادت]] | [[امام مجتبی]] {{ع}} پس از [[شهادت]] پدر بزرگوارش، [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، در [سخنرانی خویش به نقل از جدش، [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ}}<ref>کفایة الاثر، ص۱۶۲، س ۳؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۱۶، ح۱۸ و ۱۹.</ref>، هیچ یک از [[خاندان]] ما، با [[مرگ]] طبیعی نمیمیرد، بلکه یا به ضرب [[شمشیر]] و یا به وسیله سم کشته خواهد شد. [[زندگی]] همه [[امامان معصوم]] و [[اهل بیت]] [[پاک]] [[پیامبر]] {{صل}} با شهادت و [[مرگ سرخ]] پایان یافته است و برگی افتخارآمیز در کتاب زندگی خویش به ثبت رساندهاند. | ||
[[زندگی]] همه [[امامان معصوم]] و [[اهل بیت]] [[پاک]] [[پیامبر]]{{صل}} با شهادت و [[مرگ سرخ]] پایان یافته است و برگی افتخارآمیز در کتاب زندگی خویش به ثبت رساندهاند. | |||
[[امام جواد]] {{ع}} نیز، طبق فرمایش رسول خدا {{صل}}، به وسیله زهر و به دست [[معتصم عباسی]] به شهادت رسید؛ همانگونه که پدر بزرگوارش، [[حضرت رضا]] {{ع}} فرمود: "غاصبانه و [[ظالمانه]] فرزندم را میکشند و به شهادت میرسانند. پس در آن هنگام اهل آسمان بر وی میگریند"<ref>{{متن حدیث|يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ...}}، عیون المعجزات، ص۱۲۱.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۵.</ref> | |||
==خبر دادن امام | == خبر دادن [[امام رضا]] {{ع}} از شهادت فرزند خود == | ||
همانگونه که معروف و مشهور است، امام رضا {{ع}} در آغاز زندگی مشترک [[زناشویی]] خویش دارای [[فرزندی]] نشده بود. این موضوع موجب گفت و گوهایی میان [[دوستان]] و [[دشمنان]] گردیده بود. از این رو کلثم، فرزند [[عمران]] به امام رضا {{ع}} گفت: ای فرزند رسول خدا {{صل}}، [[دعا]] کنید [[خداوند]] به شما فرزندی عطا کند! امام رضا {{ع}} فرمود: همانا خداوند به من فرزندی عطا میکند که [[وارث]] من خواهد بود؛ اما [[غاصبان]] و [[ظالمان]] او را میکشند و به شهادت میرسانند. پس در آن هنگام اهل آسمان بر او [[گریه]] خواهند کرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ كُلِثُمِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا {{ع}} ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَكَ وَلَداً. فَقَالَ إِنَّمَا أُرْزَقُ وَلَداً وَاحِداً وَ هُوَ يَرِثُنِي... يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ}}؛ عیون المعجزات، ص۱۲۱. ([[حدیث]] تلخیص شده است.)</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۶.</ref> | |||
[[ | == خبر دادن امام جواد {{ع}} از [[زمان]] شهادت خود == | ||
ابن بزیع، که شغلش عطرفروشی بوده است، میگوید: امام جواد {{ع}} فرمود: [[رهایی]] و [[نجات]] من، سی ماه پس از فوت [[مأمون]] خواهد بود! پس از شنیدن این سخن، [[تاریخ]] آن [[روز]] را به خاطر سپردم، تا اینکه [[امام جواد]] {{ع}} به [[شهادت]] رسید. وقتی [[تاریخ]] به یاد مانده در ذهن خویش را فراخوانی نمودم، متوجه شدم همان زمانی است که آن حضرت [[وعده]] داده بود<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ ابْنِ بَزِيعٍ الْعَطَّارِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}: الْفَرَجُ بَعْدَ الْمَأْمُونِ بِثَلَاثِينَ شَهْراً. قَالَ فَنَظَرْنَا فَمَاتَ بَعْدَ ثَلَاثِينَ شَهْراً}}؛ کشف الغمه، ج۲، ص۳۶۳؛ [[بحارالانوار]]، ج۵۰، ص۶۳، ذیل ح۴۰؛ اثبات الهداء، ج۳، ص۳۴۱، ح۳۶؛ انوار البهیه، ص۲۶۵.</ref>. | |||
[[محمد بن قاسم]] از پدرش و دیگران [[روایت]] میکند: آنگاه که امام جواد {{ع}} برای آخرین بار از [[مدینه]] خارج میشد، به [[شهر مدینه]] و قبر پیامبر نگاهی افکنده، فرمود: ای مدینه، تو چه قدر خوبی! اما بدان که من دیگر به سوی تو باز نمیگردم<ref>{{متن حدیث|عن محمّد بن القاسم، عن أبيه، و روى أيضا غيره قال: لمّا خرج [أبوجعفر الجواد {{ع}}] من المدينة في المرّة الأخيرة قال: «ما أطيبك يا طيبة، فلست بعائد إليك»}}؛ الثاقب فی المناقب، ص۵۱۶، ح۴۴۴.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۶.</ref> | |||
فرمود: | |||
== | == خبر دادن [[امام هادی]] {{ع}} از شهادت پدر {{عم}} == | ||
[[هارون بن فضل]] میگوید: از روزی که امام جواد {{ع}} به شهادت رسیده بود، هیچ کس خبر نداشت و در جایی هم منتشر نشده بود و [[مردم مدینه]] هم از آن بیاطلاع بودند. فرزندش، امام هادی {{ع}} را دیدم که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>، پدرم از [[دنیا]] رفت! دوستانی که نزد وی بودند، با [[تعجب]] پرسیدند: چگونه با خبر شدید؟ فرمود: [[خضوع]] و خشوعی در برابر [[خداوند]] [[احساس]] نمودم که تا این لحظه با آن آشنا نبودم<ref>{{متن حدیث|عَنْ هَارُونَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِي الْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}. فَقَالَ {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ عَرَفْتَ قَالَ {{ع}}: لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا}}؛ کافی، ج۱، ص۳۸۱، ح۵؛ دلائل الامامة، ص۴۱۵، ح۳۷۸؛ اثبات الوصیة، ص۲۲۹؛ بصائر الدرجات، ص۴۸۷، ح۳ و ۵؛ نوادرالمعجزات، ص۱۸۹، ح۸؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۹۲، ح۳؛ ج۵۰، ص۱۴، ح۱۵.</ref>. | |||
امام | |||
سخن امام {{ع}} درباره [[احساس]] [[خضوع]] و [[خشوع]] در برابر [[خداوند]]، از [[شهادت]] پدر و انتقال [[مسئولیت]] [[امامت]] و [[رهبری جامعه]] به آن حضرت حکایت میکرد<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۷.</ref> | |||
[[ | |||
== وصیتنامه [[امام جواد]] {{ع}} == | |||
یکی از مطالب مهم، که در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[معصومان]] {{عم}} به آن توصیه فراوان شده است، [[وصیت]] کردن قبل از [[مرگ]] است. [[امامان معصوم]] {{عم}} نیز، به عنوان الگوهای [[جامعه اسلامی]]، در [[زندگی]] خود به این امر توجه داشتهاند. امام جواد {{ع}}، پیش از شهادت، به فرزندش ([[امام هادی]]) وصیت میکند و افرادی از قبیل [[احمد بن محمد بن ابی خالد]] را بر کار خویش [[شاهد]] میگیرد. | |||
[[پیکر مطهر]] امام جواد{{ع}}، جانب غربی | چند مطلب در وصیتنامه امام جواد {{ع}} به چشم میخورد: | ||
به همین مناسبت [[امام رضا]]{{ع}} پیش از شهادت وی درباره [[برکات]] وجود قبر آن بزرگوار فرمود: [[خداوند]] بغداد را، به سبب [[قبر]] [[موسی بن جعفر]] و محمد | # [[جانشینی]] و امامت پس از خود را به امام هادی {{ع}} سپرد؛ | ||
وقتی [[امام جواد]]{{ع}} به دست [[همسر]] بیوفایش [[مسموم]] گشت و آثار [[مرگ]] در چهره وی آشکار شد؛ [[ام الفضل]] پشیمان شد و برای وی [[گریه]] کرد. | # فرزند دیگرش به نام «[[موسی مبرقع]]» را نیز تحت [[سرپرستی]] آن حضرت قرار داد؛ | ||
امام جواد{{ع}} به او فرمود: چرا گریه میکنی؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! آن چنان به [[فقر]] و نداری [[مبتلا]] شوی که راه نجات از آن را | # به دلیل کمی سن امام هادی {{ع}}، مسؤلیت [[اموال]]، باغات، مخارج، و [[غلامان]] را به [[عبدالله بن مساور]]، واگذار نمود تا وقت [[بلوغ]] و [[امامت امام هادی]] {{ع}} فرا رسد<ref>کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ تذکرة الخواص، ص۳۲۱؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۱، ضمن ح۱؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۷.</ref> | ||
[[تاریخ]]، [[اجابت]] دعای امام جواد{{ع}} در [[حق]] قاتلش را به ثبت رسانده است. ام الفضل هم [[فقیر]] گشت و هم در بدترین ناحیه از | |||
== تاریخ شهادت == | |||
منابع [[زمان]] شهادت امام جواد{{ع}} را به [[اتفاق]] [[سال ۲۲۰ ق]]، بیان کردهاند. در مورد ماه و [[روز]] [[شهادت]]، نیز اقوال مختلفی وجود دارد. کهنترین منبعی که زمان شهادت امام را ذکر کرده المقالات و الفرق، از [[سعد اشعری]] (م ۳۰۱ق) است که شهادت امام را آخر [[ذیقعده]] [[سال ۲۲۰ق]] نوشته است<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۱۹۹.</ref>، همین نظر را [[نوبختی]] (م ۳۱۰ق) و [[کلینی]] (م ۳۲۹ق) نیز نقل کردهاند<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۳؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۲.</ref> و پذیرفته شده است. اما دو [[روایت]] [[محمد بن سنان]] و [[محمد بن سعد]]، زمانهای دیگری را ذکر کردهاند. بر اساس روایت محمد بن سنان<ref>محمد بن سنان از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد{{عم}} بوده و از وی حدود ۹۶۹ روایت در کتب اربعه نقل شده است.</ref>، [[امام جواد]]{{ع}} روز سه [[شنبه]]، ششم [[ذیحجه]] سال ۲۲۰ق، به شهادت رسید<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۷.</ref>. روایت محمد بن سعد (سعید)<ref>منابع رجالی درباره محمد بن سعد (سعید) گزارشی ندادهاند؛ ولی شیخ طوسی او را صالح و مستقیم المذهب شمرده است (طوسی، رجال، ص۴۴۰). او غیر از محمد بن سعد کاتب واقدی (م ۲۳۰ق) است.</ref> نیز پنجم ذیحجه را زمان شهادت دانسته است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷.</ref>. وصیتنامه مکتوبی که امام جواد{{ع}} نوشته و سه تن از [[اصحاب]] آن حضرت، [[احمد بن ابیخالد]]، جَوّانی و [[نصر خادم]]، بر آن شهادت دادهاند، دارای [[تاریخ]] یکشنبه سوم ذیحجه سال ۲۲۰ق، است<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. تاریخ وصیتنامه قرینهای است بر صحت زمانهایی که شهادت امام را پنجم، یا ششم ذیحجه ثبت کردهاند. | |||
بر اساس تاریخهای پذیرفته شده در این نوشته در باب ولادت (۱۵ [[رمضان]] [[سال ۱۹۵ق]]) و شهادت امام جواد{{ع}} (۳۰ ذیقعده سال ۲۲۰ق)، مدت [[عمر]] امام ۲۵ سال و دو ماه و پانزده روز بوده است. برخی نیز مدت عمر امام را ۲۴ سال نوشتهاند که صحیح نیست<ref>ابن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۳۰.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]]، ص۱۵۳.</ref> | |||
== علل و چگونگی شهادت == | |||
درباره چگونگی، چرایی و عاملان شهادت امام جواد{{ع}}، سه گزارش و خبر در دست است، این [[اخبار]] همه نقش اصلی را در این واقعه برای [[معتصم]] ثبت میکنند که با استفاده از واسطههایی خواسته [[شیطانی]] خویش را محقق کرده است. این اخبار بدین شرحاند: | |||
۱. '''تحریک [[ابن ابیدؤاد]]''': بر اساس یک گزارش، در [[مجلسی]] با حضور [[فقها]] و از جمله ابن ابیدؤاد (م ۲۴۰ق) [[قاضی القضاة]] معتصم، درباره [[حکم]] فقهیِ محل قطع انگشتان دست سارق بحث شد، معتصم نظر [[امام]] را بر دیگر نظرها ترجیح داد. همین مسئله موجب [[حسادت]] و [[احساس]] خطر ابن ابیدؤاد شد که نظرش پذیرفته نشد. وی نزد معتصم درباره پیامدهای اینگونه [[رفتار]] که موجب تقویت [[شیعیان]] میشود به معتصم هشدار داد. معتصم تحت تأثیر سخنان او به یکی از دبیرانش [[فرمان]] [[مسموم]] کردن امام را داد، او نیز با اصرار، امام را به [[خانه]] خود [[دعوت]] و ایشان را مسموم و [[شهید]] کرد. | |||
این [[روایت]] را نخستینبار [[عیاشی]] (م ۳۲۰ق) در [[تفسیر]] خویش از «زرقان، یار و همنشین ابن ابیدؤاد» نقل کرده است و منابع بعدی به نقل از عیاشی گزارش کردهاند<ref>عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۳۱۹ به نقل از او: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۲۵۲؛ ماحوزی، البرهان، ج۱، ص۳۲؛ بحرانی، مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۵.</ref>. | |||
٢. '''[[انتقام]] امّفضل [[همسر]] [[امام جواد]]'''{{ع}}: جعفر بن مأمون و معتصم که از موقعیت امام جواد{{ع}} نزد شیعیان و هوادران خط [[امامت]] [[آگاه]] بودند، در صدد [[توطئه]] علیه امام جواد{{ع}} و [[شهادت]] او بودند و چون میدانستند امّفضل همسر امام جواد{{ع}} که خواهر جعفر بود، با همسرش [[اختلاف]] دارد، او را برای مسموم کردن امام{{ع}} تحریک کردند. اختلاف امّفضل با امام بر سر این بود که امام از همسر دیگرش، مادر [[امام علی النقی]] صاحب فرزند شده بود و همین موضوع سبب حسادت امّفضل شد که صاحب فرزند نمیشد و او را به انتقام واداشت و با دادن انگور رازقی سمی، یا با دستمال [[آلوده]]، آن حضرت را به [[شهادت]] رساند. | |||
این [[روایت]]، نخست در [[اثبات]] الوصیة آمده است و منابع بعدی مانند [[عیون]] المعجزات و دلائل الامامة [[طبری]] نیز شبیه آن روایت را با تفاوتهایی نقل کردهاند<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۷؛ ابن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۲۹؛ طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۵؛ بحرانی، مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۷.</ref>. منابع دیگری نیز به [[مسموم]] شدن [[امام]] به دست همسرش امّفضل و شهادت آن حضرت اشاره کردهاند<ref>ابن همام اسکافی، منتخب الأنوار، ص۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۹۱.</ref>. | |||
۳. '''[[توطئه]] معتصِم''': [[معتصم]] با [[احترام]]، [[امام جواد]]{{ع}} و امّفضل را از [[مدینه]] به [[بغداد]] فرا خواند. شربت پرتقال مسمومی را آماده کرد و از داروغهاش ـ اشناس ترک ـ خواست که آن را به امام بخوراند، اشناس نیز با اصرار چنین کرد و امام را مسموم کرد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۸ به نقل از: مناقب ابن شهر آشوب.</ref>. در این گزارش به [[هدف]] و انگیزه [[اقدام]] معتصم برای شهادت امام اشارهای نشده است و احتمالاً با گزارش اول یکی باشد. شخ [[صدوق]] مسموم شدن امام را به معتصم نسبت میدهد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. البته تحریک ابن ابیدؤاد و امّفضل میتوانست منشأ تصمیم معتصم برای مسموم کردن امام باشد. | |||
افزون بر [[دلایل]] یاد شده برای به شهادت رساندن امام جواد{{ع}} به دست [[معتصم عباسی]]، دو قرینه دیگر نیز میتواند مؤید شهادت امام جواد{{ع}} باشد: ۱. [[عمر]] کوتاه امام و اینکه هیچگونه سابقه [[بیماری]] برای آن حضرت گزارش نشده است<ref>تنها یک گزارش درباره بیماری امام جواد{{ع}} در مدینه وجود دارد. امام در مدینه شکمدرد داشت که ابراهیم بن ابیالبلاد وکیل وی، این درد را به جهت نوشیدن شربت خاصی میدانست. کلینی، کافی، ج۶، ص۴۱۶.</ref>؛ ۲. تلاش حکمرانان [[اموی]] و عباسی برای حذف رقبای خود که [[ابوالفرج اصفهانی]] در [[مقاتل الطالبیین]] برخی از این موارد را برشمرده است. [[امامان شیعه]] و از جمله [[امام جواد]]{{ع}} پیوسته در معرض [[دشمنی]] [[حاکمان عباسی]] بودند و [[دستگاه حکومت]] ایشان را در قامت رقیب میدید و برای حذف ایشان [[برنامهریزی]] میکرد<ref>بنگرید: بررسی نظریه شیخ مفید درباره شهادت امام جواد{{ع}}، ص۴۷۵، مندرج در مجموعه مقالات همایش سیره و زمان امام جواد{{ع}}، ص۴۷۵.</ref>. شدت گرفتن فعالیتهای [[سازمان وکالت]] که از سوی امام جواد{{ع}} ساماندهی و کنترل میشد، میتوانست به حساسیتهای حکمرانان دامن زده و دستاویزی برای از میان برداشتن امام جواد{{ع}} فراهم نماید. چنانکه [[بیم]] [[عباسیان]] از انتقال [[خلافت]] به [[علویان]] که تصور میکردند [[مأمون]] زمینههای آن را برای مدت کوتاهی فراهم کرده بود، مخالفان این روند را به عکسالعمل و حذف کسانی وا میداشت که چنین ظرفیت و زمینهای در ایشان موجود بود. امام جواد{{ع}} با توجه به اینکه از سویی [[وارث]] [[امام رضا]]{{ع}} و از سوی دیگر داماد مأمون بود، چنین زمینهای را در خود داشت. | |||
هنگامی که امام جواد{{ع}} در [[بغداد]] [[مسموم]] شد، مدتی در بستر [[بیماری]] بود. در این مدت، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری]] هر [[روز]] صبح به محل استقرار [[امام]] آمده و از خادم وی احوال ایشان را جویا و از وضعیت بیماری آن حضرت مطلع میشد. در این مدت، نماینده و فرستاده امام، [[اخبار]] و پیامها را به خادمان امام منتقل میکرد. چنان که در همین هنگام، خبر [[جانشینی]] فرزندش (علی الهادی{{ع}}) را به خادم خود، خیرانی، توسط نمایندهاش گوشزد کرد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. | |||
فرزند امام جواد{{ع}}، [[علی بن محمد الهادی]]{{ع}} که در این [[زمان]] شش/ هشت ساله بود در [[مدینه]] اقامت داشت. هرچند بر اساس گزارش مورخان [[نماز]] بر امام جواد{{ع}} را [[هارون بن ابیاسحاق]] که همان [[واثق]]، [[هارون بن محمد]] (م ۲۳۲ق)، فرزند [[معتصم]] است خواند<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷؛ امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳.</ref>، اما بر پایه برخی منابع شیعه و [[اعتقادات]] [[کلامی]] [[شیعیان]] پیش از واثق، [[امام هادی]]{{ع}} بر پیکر مطهر پدر خود [[نماز]] خواند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۴، باب الامام لایغسله الا امام من الائمه؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۸۸.</ref>، چنانکه [[امام حسین]]{{ع}} پیش از [[سعید بن عاص]] بر پیکر مطهر [[امام حسن]]{{ع}} نماز گزارد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص۱۵۴.</ref>. | |||
== محل دفن == | |||
پیکر مطهر امام جواد {{ع}}، جانب غربی قبرستان [[قریش]] در نزدیکی [[بغداد]] و کنار [[قبر]] جد بزرگوارش، امام [[موسی بن جعفر]] {{عم}} به خاک سپرده شد<ref>کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ هدایة الکبری، ص۲۹۵؛ اثبات الوصیة، ص۲۲۷؛ مروج الذهب، ج۴، ص۵۲؛ کشف الغمه، ج۲، ص۳۴۵؛ نزهة الجلیس، ج۲، ص۱۱۱؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲؛ تذکرة الخواص، ص۳۲۱؛ تاریخ بغداد، ج۳، ص۵۴.</ref>. به همین مناسبت [[امام رضا]] {{ع}} پیش از شهادت وی درباره [[برکات]] وجود قبر آن بزرگوار فرمود: [[خداوند]] بغداد را، به سبب [[قبر]] [[موسی بن جعفر]] و محمد جواد {{عم}}، از گزند [[بلایا]] [[نجات]] میدهد<ref>جامع الاخبار، ص۲۸؛ تهذیب، ج۶، ص۸۲، ح۱۶۲؛ بحارالانوار، ج۲، ص۹۲، ح۶.</ref>. | |||
وقتی [[امام جواد]] {{ع}} به دست [[همسر]] بیوفایش [[مسموم]] گشت و آثار [[مرگ]] در چهره وی آشکار شد؛ [[ام الفضل]] پشیمان شد و برای وی [[گریه]] کرد. امام جواد {{ع}} به او فرمود: چرا گریه میکنی؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! آن چنان به [[فقر]] و نداری [[مبتلا]] شوی که راه نجات از آن را نیابی و به بیماریای مبتلا گردی که درمانی برای آن نجویی. | |||
[[تاریخ]]، [[اجابت]] دعای امام جواد {{ع}} در [[حق]] قاتلش را به ثبت رسانده است. ام الفضل هم [[فقیر]] گشت و هم در بدترین ناحیه از بدن خویش به [[بیماری]] [[سختی]] مبتلا شد که راه چاره و درمان را به روی خویش بسته دید و در همان حال از [[دنیا]] رفت<ref>اثبات الوصیة، صص۲۲۷؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۵؛ عیون المعجزات، ص۱۳۱؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۶، ح۲۶؛ دلائل الامامة، ص۳۹۵.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص۶۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010215.jpg|22px]] [[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|'''دانشنامه جوادالائمه''']] | # [[پرونده:IM010215.jpg|22px]] [[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|'''دانشنامه جوادالائمه''']] | ||
# [[پرونده:IM010507.jpg|22px]] پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|'''تاریخ اسلام بخش دوم ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۳
مقدمه
امام مجتبی (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش، امیرمؤمنان (ع)، در [سخنرانی خویش به نقل از جدش، رسول خدا (ص) فرمود: «مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ»[۱]، هیچ یک از خاندان ما، با مرگ طبیعی نمیمیرد، بلکه یا به ضرب شمشیر و یا به وسیله سم کشته خواهد شد. زندگی همه امامان معصوم و اهل بیت پاک پیامبر (ص) با شهادت و مرگ سرخ پایان یافته است و برگی افتخارآمیز در کتاب زندگی خویش به ثبت رساندهاند.
امام جواد (ع) نیز، طبق فرمایش رسول خدا (ص)، به وسیله زهر و به دست معتصم عباسی به شهادت رسید؛ همانگونه که پدر بزرگوارش، حضرت رضا (ع) فرمود: "غاصبانه و ظالمانه فرزندم را میکشند و به شهادت میرسانند. پس در آن هنگام اهل آسمان بر وی میگریند"[۲].[۳]
خبر دادن امام رضا (ع) از شهادت فرزند خود
همانگونه که معروف و مشهور است، امام رضا (ع) در آغاز زندگی مشترک زناشویی خویش دارای فرزندی نشده بود. این موضوع موجب گفت و گوهایی میان دوستان و دشمنان گردیده بود. از این رو کلثم، فرزند عمران به امام رضا (ع) گفت: ای فرزند رسول خدا (ص)، دعا کنید خداوند به شما فرزندی عطا کند! امام رضا (ع) فرمود: همانا خداوند به من فرزندی عطا میکند که وارث من خواهد بود؛ اما غاصبان و ظالمان او را میکشند و به شهادت میرسانند. پس در آن هنگام اهل آسمان بر او گریه خواهند کرد[۴].[۵]
خبر دادن امام جواد (ع) از زمان شهادت خود
ابن بزیع، که شغلش عطرفروشی بوده است، میگوید: امام جواد (ع) فرمود: رهایی و نجات من، سی ماه پس از فوت مأمون خواهد بود! پس از شنیدن این سخن، تاریخ آن روز را به خاطر سپردم، تا اینکه امام جواد (ع) به شهادت رسید. وقتی تاریخ به یاد مانده در ذهن خویش را فراخوانی نمودم، متوجه شدم همان زمانی است که آن حضرت وعده داده بود[۶].
محمد بن قاسم از پدرش و دیگران روایت میکند: آنگاه که امام جواد (ع) برای آخرین بار از مدینه خارج میشد، به شهر مدینه و قبر پیامبر نگاهی افکنده، فرمود: ای مدینه، تو چه قدر خوبی! اما بدان که من دیگر به سوی تو باز نمیگردم[۷].[۸]
خبر دادن امام هادی (ع) از شهادت پدر (ع)
هارون بن فضل میگوید: از روزی که امام جواد (ع) به شهادت رسیده بود، هیچ کس خبر نداشت و در جایی هم منتشر نشده بود و مردم مدینه هم از آن بیاطلاع بودند. فرزندش، امام هادی (ع) را دیدم که فرمود: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۹]، پدرم از دنیا رفت! دوستانی که نزد وی بودند، با تعجب پرسیدند: چگونه با خبر شدید؟ فرمود: خضوع و خشوعی در برابر خداوند احساس نمودم که تا این لحظه با آن آشنا نبودم[۱۰].
سخن امام (ع) درباره احساس خضوع و خشوع در برابر خداوند، از شهادت پدر و انتقال مسئولیت امامت و رهبری جامعه به آن حضرت حکایت میکرد[۱۱]
وصیتنامه امام جواد (ع)
یکی از مطالب مهم، که در قرآن کریم و روایات معصومان (ع) به آن توصیه فراوان شده است، وصیت کردن قبل از مرگ است. امامان معصوم (ع) نیز، به عنوان الگوهای جامعه اسلامی، در زندگی خود به این امر توجه داشتهاند. امام جواد (ع)، پیش از شهادت، به فرزندش (امام هادی) وصیت میکند و افرادی از قبیل احمد بن محمد بن ابی خالد را بر کار خویش شاهد میگیرد.
چند مطلب در وصیتنامه امام جواد (ع) به چشم میخورد:
- جانشینی و امامت پس از خود را به امام هادی (ع) سپرد؛
- فرزند دیگرش به نام «موسی مبرقع» را نیز تحت سرپرستی آن حضرت قرار داد؛
- به دلیل کمی سن امام هادی (ع)، مسؤلیت اموال، باغات، مخارج، و غلامان را به عبدالله بن مساور، واگذار نمود تا وقت بلوغ و امامت امام هادی (ع) فرا رسد[۱۲].[۱۳]
تاریخ شهادت
منابع زمان شهادت امام جواد(ع) را به اتفاق سال ۲۲۰ ق، بیان کردهاند. در مورد ماه و روز شهادت، نیز اقوال مختلفی وجود دارد. کهنترین منبعی که زمان شهادت امام را ذکر کرده المقالات و الفرق، از سعد اشعری (م ۳۰۱ق) است که شهادت امام را آخر ذیقعده سال ۲۲۰ق نوشته است[۱۴]، همین نظر را نوبختی (م ۳۱۰ق) و کلینی (م ۳۲۹ق) نیز نقل کردهاند[۱۵] و پذیرفته شده است. اما دو روایت محمد بن سنان و محمد بن سعد، زمانهای دیگری را ذکر کردهاند. بر اساس روایت محمد بن سنان[۱۶]، امام جواد(ع) روز سه شنبه، ششم ذیحجه سال ۲۲۰ق، به شهادت رسید[۱۷]. روایت محمد بن سعد (سعید)[۱۸] نیز پنجم ذیحجه را زمان شهادت دانسته است[۱۹]. وصیتنامه مکتوبی که امام جواد(ع) نوشته و سه تن از اصحاب آن حضرت، احمد بن ابیخالد، جَوّانی و نصر خادم، بر آن شهادت دادهاند، دارای تاریخ یکشنبه سوم ذیحجه سال ۲۲۰ق، است[۲۰]. تاریخ وصیتنامه قرینهای است بر صحت زمانهایی که شهادت امام را پنجم، یا ششم ذیحجه ثبت کردهاند.
بر اساس تاریخهای پذیرفته شده در این نوشته در باب ولادت (۱۵ رمضان سال ۱۹۵ق) و شهادت امام جواد(ع) (۳۰ ذیقعده سال ۲۲۰ق)، مدت عمر امام ۲۵ سال و دو ماه و پانزده روز بوده است. برخی نیز مدت عمر امام را ۲۴ سال نوشتهاند که صحیح نیست[۲۱].[۲۲]
علل و چگونگی شهادت
درباره چگونگی، چرایی و عاملان شهادت امام جواد(ع)، سه گزارش و خبر در دست است، این اخبار همه نقش اصلی را در این واقعه برای معتصم ثبت میکنند که با استفاده از واسطههایی خواسته شیطانی خویش را محقق کرده است. این اخبار بدین شرحاند:
۱. تحریک ابن ابیدؤاد: بر اساس یک گزارش، در مجلسی با حضور فقها و از جمله ابن ابیدؤاد (م ۲۴۰ق) قاضی القضاة معتصم، درباره حکم فقهیِ محل قطع انگشتان دست سارق بحث شد، معتصم نظر امام را بر دیگر نظرها ترجیح داد. همین مسئله موجب حسادت و احساس خطر ابن ابیدؤاد شد که نظرش پذیرفته نشد. وی نزد معتصم درباره پیامدهای اینگونه رفتار که موجب تقویت شیعیان میشود به معتصم هشدار داد. معتصم تحت تأثیر سخنان او به یکی از دبیرانش فرمان مسموم کردن امام را داد، او نیز با اصرار، امام را به خانه خود دعوت و ایشان را مسموم و شهید کرد.
این روایت را نخستینبار عیاشی (م ۳۲۰ق) در تفسیر خویش از «زرقان، یار و همنشین ابن ابیدؤاد» نقل کرده است و منابع بعدی به نقل از عیاشی گزارش کردهاند[۲۳].
٢. انتقام امّفضل همسر امام جواد(ع): جعفر بن مأمون و معتصم که از موقعیت امام جواد(ع) نزد شیعیان و هوادران خط امامت آگاه بودند، در صدد توطئه علیه امام جواد(ع) و شهادت او بودند و چون میدانستند امّفضل همسر امام جواد(ع) که خواهر جعفر بود، با همسرش اختلاف دارد، او را برای مسموم کردن امام(ع) تحریک کردند. اختلاف امّفضل با امام بر سر این بود که امام از همسر دیگرش، مادر امام علی النقی صاحب فرزند شده بود و همین موضوع سبب حسادت امّفضل شد که صاحب فرزند نمیشد و او را به انتقام واداشت و با دادن انگور رازقی سمی، یا با دستمال آلوده، آن حضرت را به شهادت رساند.
این روایت، نخست در اثبات الوصیة آمده است و منابع بعدی مانند عیون المعجزات و دلائل الامامة طبری نیز شبیه آن روایت را با تفاوتهایی نقل کردهاند[۲۴]. منابع دیگری نیز به مسموم شدن امام به دست همسرش امّفضل و شهادت آن حضرت اشاره کردهاند[۲۵].
۳. توطئه معتصِم: معتصم با احترام، امام جواد(ع) و امّفضل را از مدینه به بغداد فرا خواند. شربت پرتقال مسمومی را آماده کرد و از داروغهاش ـ اشناس ترک ـ خواست که آن را به امام بخوراند، اشناس نیز با اصرار چنین کرد و امام را مسموم کرد[۲۶]. در این گزارش به هدف و انگیزه اقدام معتصم برای شهادت امام اشارهای نشده است و احتمالاً با گزارش اول یکی باشد. شخ صدوق مسموم شدن امام را به معتصم نسبت میدهد[۲۷]. البته تحریک ابن ابیدؤاد و امّفضل میتوانست منشأ تصمیم معتصم برای مسموم کردن امام باشد.
افزون بر دلایل یاد شده برای به شهادت رساندن امام جواد(ع) به دست معتصم عباسی، دو قرینه دیگر نیز میتواند مؤید شهادت امام جواد(ع) باشد: ۱. عمر کوتاه امام و اینکه هیچگونه سابقه بیماری برای آن حضرت گزارش نشده است[۲۸]؛ ۲. تلاش حکمرانان اموی و عباسی برای حذف رقبای خود که ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین برخی از این موارد را برشمرده است. امامان شیعه و از جمله امام جواد(ع) پیوسته در معرض دشمنی حاکمان عباسی بودند و دستگاه حکومت ایشان را در قامت رقیب میدید و برای حذف ایشان برنامهریزی میکرد[۲۹]. شدت گرفتن فعالیتهای سازمان وکالت که از سوی امام جواد(ع) ساماندهی و کنترل میشد، میتوانست به حساسیتهای حکمرانان دامن زده و دستاویزی برای از میان برداشتن امام جواد(ع) فراهم نماید. چنانکه بیم عباسیان از انتقال خلافت به علویان که تصور میکردند مأمون زمینههای آن را برای مدت کوتاهی فراهم کرده بود، مخالفان این روند را به عکسالعمل و حذف کسانی وا میداشت که چنین ظرفیت و زمینهای در ایشان موجود بود. امام جواد(ع) با توجه به اینکه از سویی وارث امام رضا(ع) و از سوی دیگر داماد مأمون بود، چنین زمینهای را در خود داشت.
هنگامی که امام جواد(ع) در بغداد مسموم شد، مدتی در بستر بیماری بود. در این مدت، احمد بن محمد بن عیسی اشعری هر روز صبح به محل استقرار امام آمده و از خادم وی احوال ایشان را جویا و از وضعیت بیماری آن حضرت مطلع میشد. در این مدت، نماینده و فرستاده امام، اخبار و پیامها را به خادمان امام منتقل میکرد. چنان که در همین هنگام، خبر جانشینی فرزندش (علی الهادی(ع)) را به خادم خود، خیرانی، توسط نمایندهاش گوشزد کرد[۳۰].
فرزند امام جواد(ع)، علی بن محمد الهادی(ع) که در این زمان شش/ هشت ساله بود در مدینه اقامت داشت. هرچند بر اساس گزارش مورخان نماز بر امام جواد(ع) را هارون بن ابیاسحاق که همان واثق، هارون بن محمد (م ۲۳۲ق)، فرزند معتصم است خواند[۳۱]، اما بر پایه برخی منابع شیعه و اعتقادات کلامی شیعیان پیش از واثق، امام هادی(ع) بر پیکر مطهر پدر خود نماز خواند[۳۲]، چنانکه امام حسین(ع) پیش از سعید بن عاص بر پیکر مطهر امام حسن(ع) نماز گزارد.[۳۳].
محل دفن
پیکر مطهر امام جواد (ع)، جانب غربی قبرستان قریش در نزدیکی بغداد و کنار قبر جد بزرگوارش، امام موسی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد[۳۴]. به همین مناسبت امام رضا (ع) پیش از شهادت وی درباره برکات وجود قبر آن بزرگوار فرمود: خداوند بغداد را، به سبب قبر موسی بن جعفر و محمد جواد (ع)، از گزند بلایا نجات میدهد[۳۵].
وقتی امام جواد (ع) به دست همسر بیوفایش مسموم گشت و آثار مرگ در چهره وی آشکار شد؛ ام الفضل پشیمان شد و برای وی گریه کرد. امام جواد (ع) به او فرمود: چرا گریه میکنی؟ به خدا سوگند! آن چنان به فقر و نداری مبتلا شوی که راه نجات از آن را نیابی و به بیماریای مبتلا گردی که درمانی برای آن نجویی.
تاریخ، اجابت دعای امام جواد (ع) در حق قاتلش را به ثبت رسانده است. ام الفضل هم فقیر گشت و هم در بدترین ناحیه از بدن خویش به بیماری سختی مبتلا شد که راه چاره و درمان را به روی خویش بسته دید و در همان حال از دنیا رفت[۳۶].[۳۷]
منابع
- طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ کفایة الاثر، ص۱۶۲، س ۳؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۱۶، ح۱۸ و ۱۹.
- ↑ «يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ...»، عیون المعجزات، ص۱۲۱.
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۵.
- ↑ «عَنْ كُلِثُمِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (ع) ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَرْزُقَكَ وَلَداً. فَقَالَ إِنَّمَا أُرْزَقُ وَلَداً وَاحِداً وَ هُوَ يَرِثُنِي... يُقْتَلُ غَصْباً فَيَبْكِي لَهُ وَ عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ»؛ عیون المعجزات، ص۱۲۱. (حدیث تلخیص شده است.)
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۶.
- ↑ «وَ عَنِ ابْنِ بَزِيعٍ الْعَطَّارِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): الْفَرَجُ بَعْدَ الْمَأْمُونِ بِثَلَاثِينَ شَهْراً. قَالَ فَنَظَرْنَا فَمَاتَ بَعْدَ ثَلَاثِينَ شَهْراً»؛ کشف الغمه، ج۲، ص۳۶۳؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۶۳، ذیل ح۴۰؛ اثبات الهداء، ج۳، ص۳۴۱، ح۳۶؛ انوار البهیه، ص۲۶۵.
- ↑ «عن محمّد بن القاسم، عن أبيه، و روى أيضا غيره قال: لمّا خرج [أبوجعفر الجواد (ع)] من المدينة في المرّة الأخيرة قال: «ما أطيبك يا طيبة، فلست بعائد إليك»»؛ الثاقب فی المناقب، ص۵۱۶، ح۴۴۴.
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۶.
- ↑ «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ «عَنْ هَارُونَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِي الْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ (ع). فَقَالَ ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ (ع) فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ عَرَفْتَ قَالَ (ع): لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا»؛ کافی، ج۱، ص۳۸۱، ح۵؛ دلائل الامامة، ص۴۱۵، ح۳۷۸؛ اثبات الوصیة، ص۲۲۹؛ بصائر الدرجات، ص۴۸۷، ح۳ و ۵؛ نوادرالمعجزات، ص۱۸۹، ح۸؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۹۲، ح۳؛ ج۵۰، ص۱۴، ح۱۵.
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ تذکرة الخواص، ص۳۲۱؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۱، ضمن ح۱؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲.
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۷.
- ↑ اشعری، المقالات و الفرق، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۹۳؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۲.
- ↑ محمد بن سنان از اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) بوده و از وی حدود ۹۶۹ روایت در کتب اربعه نقل شده است.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۴۹۷.
- ↑ منابع رجالی درباره محمد بن سعد (سعید) گزارشی ندادهاند؛ ولی شیخ طوسی او را صالح و مستقیم المذهب شمرده است (طوسی، رجال، ص۴۴۰). او غیر از محمد بن سعد کاتب واقدی (م ۲۳۰ق) است.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ ابن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۳۰.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۳۱۹ به نقل از او: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۲۵۲؛ ماحوزی، البرهان، ج۱، ص۳۲؛ بحرانی، مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۵.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۷؛ ابن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ص۱۲۹؛ طبری، دلائل الامامة، ص۳۹۵؛ بحرانی، مدینة المعاجز، ج۷، ص۴۰۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۷.
- ↑ ابن همام اسکافی، منتخب الأنوار، ص۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۹۱.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۸ به نقل از: مناقب ابن شهر آشوب.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۸۰.
- ↑ تنها یک گزارش درباره بیماری امام جواد(ع) در مدینه وجود دارد. امام در مدینه شکمدرد داشت که ابراهیم بن ابیالبلاد وکیل وی، این درد را به جهت نوشیدن شربت خاصی میدانست. کلینی، کافی، ج۶، ص۴۱۶.
- ↑ بنگرید: بررسی نظریه شیخ مفید درباره شهادت امام جواد(ع)، ص۴۷۵، مندرج در مجموعه مقالات همایش سیره و زمان امام جواد(ع)، ص۴۷۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۴.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷؛ امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲۴، باب الامام لایغسله الا امام من الائمه؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۸۸.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص۱۵۴.
- ↑ کافی، ج۱، ص۴۹۲؛ هدایة الکبری، ص۲۹۵؛ اثبات الوصیة، ص۲۲۷؛ مروج الذهب، ج۴، ص۵۲؛ کشف الغمه، ج۲، ص۳۴۵؛ نزهة الجلیس، ج۲، ص۱۱۱؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۲؛ تذکرة الخواص، ص۳۲۱؛ تاریخ بغداد، ج۳، ص۵۴.
- ↑ جامع الاخبار، ص۲۸؛ تهذیب، ج۶، ص۸۲، ح۱۶۲؛ بحارالانوار، ج۲، ص۹۲، ح۶.
- ↑ اثبات الوصیة، صص۲۲۷؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۵؛ عیون المعجزات، ص۱۳۱؛ بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۶، ح۲۶؛ دلائل الامامة، ص۳۹۵.
- ↑ طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص۶۸.