کمیل بن زیاد نخعی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کمیل بن زیاد نخعی در رجال | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کمیل بن زیاد نخعی در تراجم و رجال]] - [[کمیل بن زیاد نخعی در تاریخ اسلامی]] - [[کمیل بن زیاد نخعی در معارف و سیره علوی]] - [[کمیل بن زیاد نخعی در نهج البلاغه]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| نام = کمیل بن زیاد نخعی | | نام = کمیل بن زیاد نخعی | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:نخع]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۸
کمیل بن زیاد نخعی | |
---|---|
نام کامل | کمیل بن زیاد نخعی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | نخع |
پدر | زیاد بن نهیک |
تاریخ تولد | ۱۲ هجری |
محل تولد | کوفه |
تاریخ شهادت | ۸۲ هجری |
محل شهادت | کوفه |
محل آرامگاه | کوفه |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
فعالیتهای او | فرماندار هیت |
علت شهادت | به دستور حجاج بن یوسف ثقفی |
کمیل بن زیاد نخعی از اهالی کوفه و از خواص اصحاب امام علی و امام حسن(ع) بود.[۱] وی زمان پیامبر(ص) را درک کرد[۲] و از امام علی(ع)، ابن مسعود، عمر و عثمان روایت کرده و افرادی چون عبدالرحمان بن عابس، عباس بن ذریح و دیگران از او نقل کردهاند.[۳]
کمیل صاحب اسرار امام و فردی شریف، بزرگ قبیله و از زهاد، عباد، عارفین و موثقان آن حضرت شمرده شده و در زمان آن حضرت در شهر هیت کارگزار بود[۴] و در جنگ صفین حضور داشت.[۵] کمیل هفتاد[۶] یا نود[۷] سال عمر کرد و در سال ۸۲هـ [۸] به دست حجاج و به جرم تشیع در کوفه به شهادت رسید و قبر وی در حوالی کوفه میباشد.[۹] دعایی که امیر مؤمنان به کمیل آموخت، به نام وی مشهور است[۱۰].[۱۱]
آشنایی اجمالی
کمیل بن زیاد بن نهیک بن هیثم بن سعد بن مالک یمنی صهبانی [۱۲] نخعی یمانی[۱۳]. مردی شریف و با نفوذ در میان قومش[۱۴] و یکی از هشت عابد و زاهد معروف کوفه در زمان خود بود[۱۵]. سال تولد او مشخص نیست[۱۶]. در جریان قیام امام حسین (ع) و قیام توابین و قیام مختار، یادی از او نشده است[۱۷].
دانشمندان اهل سنت از کمیل به نیکی و بزرگی یاد کردهاند و بزرگان شیعه او را از خواص اصحاب امام علی و امام حسن(ع)[۱۸] دانستهاند[۱۹].
کمیل در زمان عثمان
در زمان حاکمیت عثمان، برخی از شیعیان علی (ع) مانند صعصعه و کمیل نزد معاویه رفته، از او با لحنی شدید خواستند از مقام خود کنارهگیری کند؛ معاویه که از آنان به ستوه آمده بود، ایشان را نزد عثمان فرستاد و عثمان نیز آنها را به شهر حمص تبعید کرد [۲۰].[۲۱] اما پس از آشکار شدن کارهای خلاف سعید بن عاص، فرماندار مصر، ششصد سوار از مردم مصر و گروهی از مردم بصره و گروهی از قاریان کوفه همراه کمیل بن زیاد، مالک اشتر، صعصعة بن صوحان و حجر بن عدی که به سبب اعتراض به کارهای عثمان به فرمان او از کوفه به شام تبعید شده بودند، به مدینه آمدند و به آنان پیوستند و همگی آشکارا از بدعتهای عثمان یاد کرده، از کارهایش خرده میگرفتند [۲۲].[۲۳]
کمیل در زمان امام علی (ع)
بیعت کمیل با امام علی (ع)
محمد بن ابی بکر، محمد بن ابی حذیفه، مالک بن حارث اشتر نخعی، ثابت بن قیس نخعی، کمیل بن زیاد و... از کسانی هستند که هنگام کشته شدن عثمان در مدینه بودند و همگی با کمال رضایت با امام (ع) بیعت کردند که با هر کس امام (ع) بجنگند، ایشان هم با او بجنگند و با هر کس که امام (ع) با او صلح کند، ایشان هم با او صلح کنند و اینکه در یاری دادن او هرگز به دشمن پشت نکنند. آنان در همه جنگهای امیرالمؤمنین (ع) همراهش بودند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در جنگ خودداری نکرد و برخی از آنان در راه یاری دادن علی (ع) شهید شدند و برخی همچنان بر راه خود تا شهادت علی (ع) پایدار ماندند. آنان که پس از آن حضرت باقی ماندند، همچنان بر ولایت او بودند و اعتقاد داشتند علی (ع) برای امامت از همگان برتر بوده است[۲۴].[۲۵]
کمیل بن زیاد، فرماندار هِیت
امام (ع) کمیل را به فرمانداری شهر هیت، از نواحی عراق، برگزید. لکن او گرچه فردی مورد اطمینان بود، اما عملکرد مناسبی از خود نشان نداد. کمیل در دفع حملات افراد معاویه به نواحی عراق ناکارامد بود و برای جبران ضعف خود و مقابله به مثل، به برخی مناطق زیر نظر معاویه حمله میبرد. از اینرو سفیان بن عوف، مأمور معاویه، از عدم حضور او و سپاهیانش در شهر بهره برد و بدون ایجاد مزاحمت از هیت عبور کرد و به غارت شهر انبار پرداخت. امام روش او را نپسندید و ضمن نامهای او را بهدلیل ناتوانی در طرد دشمن مورد نکوهش قرار داد[۲۶]. از آن پس کمیل بن زیاد برای جبران قصور خود و جبران ناخشنودی امام، همواره مترصد فرصت بود، تا اینکه با خبر شد سپاهی را بهسوی منطقه عراق گسیل داشته است. کمیل تصمیم گرفت با سپاه دشمن به مقابله برخیزد. از اینرو به همراه چهارصد سوار به سوی آنها روانه شد و موفق به غافلگیری و درهم شکستن سپاه معاویه شد. کمیل در نامهای خبر پیروی خود را برای امام نوشت. امام (ع) از این خبر شادمان شد و از عملکرد و حمایت او به نیکی یاد کرد و گمان نیک خود را نسبت به او ابراز داشت. اما در عین حال ضرورت اجازه از امام قبل از هر اقدام را به او گوشزد کرد[۲۷].
دعای کمیل
سید بن طاووس میگوید: کمیل بن زیاد گفته است: «روزی با مولایم در مسجد بصره نشسته بودم و عدهای از اصحاب امام (ع) نیز دور او را گرفته بودند»؛ یکی اصحاب امام (ع) پرسید: «مراد از فرمایش خداوند که میفرماید: ﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ﴾[۲۸] چیست؟ حضرت فرمود: «مراد، شب نیمه شعبان است؛ به آن کسی که جانم در دست اوست، بندهای از بندگان خدا نیست مگر اینکه آنچه از نیک و بد بر او در شب نیمه شعبان تا آخر سال نوشته میشود، در مثل چنین شبی برای او معین میشود و هیچ بندهای آن شب را احیا نمیدارد و دعای خضر را نمیخواند مگر اینکه دعای او مستجاب میشود». سپس حضرت به منزل رفت؛ شبانگاه به خانه مولا رفتم و در را کوبیدم؛ فرمود: «ای کمیل، چه خواستهای داری؟». جواب دادم: ای امیرالمؤمنین، درباره دعای خضر آمدهام؛ حضرت فرمود: «بنشین و چون این دعا را حفظ کردی، در هر شب جمعه یا در ماهی، یک بار یا سالی یک بار یا در عمرت، یک بار آن را بخوان که خدا مشکل تو را چاره و تو را یاری میکند و به تو روزی میدهد و مغفرت الهی تو را شامل میشود. ای کمیل، رفاقت طولانی تو با ما واجب کرد که به خواهش تو پاسخ دهیم»؛ سپس فرمود بنویس: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي قَهَرْتَ بِهَا كُلَّ شَيْءٍ وَ خَضَعَ لَهَا كُلُّ شَيْءٍ وَ ذَلَّ لَهَا كُلُّ شَيْءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ بِهَا كُلَّ شَيْءٍ وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي لَا يَقُومُ لَهَا شَيْءٌ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْءٍ...»[۲۹].[۳۰]
شهادت در راه خدا
حجاج بن یوسف ثقفی حاکم ستمگر کوفه از جانب معاویه در این اندیشه بود که همه یاران حضرت علی (ع) را به قتل برساند تا برای همیشه نامی از علی (ع) نماند. به همین منظور در سال ۸۲ یا ۸۳ هجری دستور داد سر کمیل بن زیاد، آن پیرمرد مظلوم و با فضیلت را از بدن جدا کردند و همان گونه که مولایش علی (ع) به او خبر داده بود به شهادت رسید و پیکر مطهرش در محلی به نام ثویه (نزدیکی مسجد حنانه در اطراف نجف اشرف که امروز مزار شیعیان است) به خاک سپردند[۳۱].[۳۲]
جستارهای وابسته
- نخع (قبیله)
- مذحج (قبیله)
- کارگزاران خلفا بر هیت
- کارگزاران امام علی
- کارگزاران امام علی بر هیت
منابع
پانویس
- ↑ رجال الطوسی، ص۵۶.
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۳۲۵.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۶، ص۱۷۶؛ الاصابه، ج۵، ص۳۲۵.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص۳۵۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۴۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۹.
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۳۲۵.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۶، ص۱۷۶.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۶، ص۱۷۶.
- ↑ تأسیس الشیعه، ص۳۵۶؛ الذریعه، ج۸، ص۱۹۳.
- ↑ الذریعه، ج۸، ص۱۹۳.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۶۳۴.
- ↑ نام و نسب کامل کمیل را اینگونه نقل کردهاند: کمیل بن زیاد بن نهیک بن هیثم بن سعد بن مالک بن الحارث بن صهبان بن سعد بن مالک بن النخع من مذحج. (تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۶۴ و نیز ر. ک: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۱۷۹ و شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۴۹). کمیل بن عبدالله و عبدالرحمان نیز نامیده شده است: ر. ک: تهذیب الکمال، مزی، ج۲۴، ص۲۱۸؛ المجروحین، ابن حبان، ج۲، ص۲۲۱؛ الجرح و التعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۷، ص۱۷۴؛ الثقات، ابن حبان، ج۵، ص۳۴۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۴۸۶ و تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۸، ص۴۰۲.
- ↑ قبیله بزرگی از مذحج که در «بیشه» یمن زندگی میکردند و بعضی از ایشان بعد از اسلام در کوفه ساکن شدند. (الأعلام، زرکلی، ج۸، ص۱۴) و نیز ر. ک: الانساب، سمعانی، ج۱۳، ص۶۲. قبیله نخع دو نفر را برای رساندن خبر اسلام آوردن ایشان به پیامبر (ص) روانه ساختند: ارطاة بن شراحیل بن کعب، از خاندان حارثة بن سعد بن مالک بن نخع و جهیش که نامش ارقم و از خاندان بنی بکر بن عوف بن نخع بود. وقتی آن دو به حضور رسول خدا (ص) رسیدند پیامبر (ص)، اسلام را به ایشان عرضه فرمود، پذیرفتند و به نمایندگی از قوم خود با پیامبر (ص) بیعت کردند. پیامبر (ص) از رفتار و وضع ظاهری ایشان خوشش آمد و پرسید: آیا در منطقه شما افراد دیگری همچون شما هستند؟ گفتند: ای رسول خدا (ص) در سرزمین ما هفتاد نفر دیگر هستند که هر یک از ایشان از ما کاردانتر و برتر هستند و امور را اداره میکنند و حتی اگر کار مهمی پیش آید ما را در آن دخالت نمیدهند. پیامبر (ص) برای آن دو و قوم ایشان دعا کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ بَارِكْ فِي النَّخعِ»؛ پروردگارا به نخع برکت بده! (اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۷۵ و الاصابه، ج۱، ص۶۲۵ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۰).
- ↑ الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۷ و الاصابه، ج۵، ص۴۸۶.
- ↑ عباد و زاهدان معروف کوفه هشت نفر بودند «اویس قرنی، عمرو بن عتبة، یزید بن معاویة النخعی، ربیع بن خثیم، همام بن حارث، معضد الشیبانی، جندب بن عبدالله و کمیل بن زیاد». (تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۵۰، ص۲۵۰ و تهذیب الکمال، ج۲۴، ص۲۱۹).
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص۴۴۳-۴۴۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۶۹-۱۱۷۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۱.
- ↑ رجال ابن داود، ص۲۸۱ (کمیل بن زیاد النخعی ی ن [جخ] من خواصهما).
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۴۴-۴۴۵.
- ↑ ابن اثیر در این باره مینویسد: آنها بر معاویه شوریدند و سر و ریش وی را سخت گرفتند و کشیدند؛ معاویه گفت: به خدا سوگند اگر اهل شام ببینند که شما نسبت به من جسارت و گستاخی کردهاید، شما را میکشند و من نمیتوانم آنها را باز داشته، از شما حمایت کنم. به جان خود سوگند! کارهای شما همه به یکدیگر شباهت دارد. سپس از میان آنها برخاست و رفت و به عثمان نامه نوشت؛ عثمان به او نوشت آنها را دوباره نزد سعید بن عاص روانه کند و به کوفه برگرداند، او هم آنها را برگردانید. آنها هم انتقادها را دوباره شروع کردند. سعید هم به ستوه آمد و باز به عثمان نوشت و عثمان دستور داد آنها را به حمص نزد عبدالرحمن بن خالد روانه کرده و روزی آنها را مقرر کند. آنها اشتر (مالک)، کمیل بن زیاد، زید بن صوحان و برادر او، صعصعه، جندب بن کعب ازدی، عروة بن جعد، عمرو بن حمق خزاعی و ابن کواء بودند. (الکامل، ج۳، ص۱۳۹ -۱۴۴).
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۴۸-۴۵۰؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۶۹-۱۱۷۰.
- ↑ الجمل، شیخ مفید، ص۱۳۷ و موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۴، ص۴۰۷.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۵۰.
- ↑ الجمل و النصره السید العتره فی حرب البصره،، شیخ مفید، ص۱۰۸.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۵۱-۴۵۲؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۶۹-۱۱۷۰.
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ تَضْيِيعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّيَ وَ تَكَلُّفَهُ مَا كُفِيَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْيٌ مُتَبَّرٌ؛ وَ إِنَّ تَعَاطِيَكَ الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِيسِيَا وَ تَعْطِيلَكَ مَسَالِحَكَ الَّتِي وَلَّيْنَاكَ لَيْسَ [لَهَا] بِهَا مَنْ يَمْنَعُهَا وَ لَا يَرُدُّ الْجَيْشَ عَنْهَا لَرَأْيٌ شَعَاعٌ؛ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِكَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ، غَيْرَ شَدِيدِ الْمَنْكِبِ وَ لَا مَهِيبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا كَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْكَةً، وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِهِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۲-۶۵۵؛ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۵۵-۴۵۶؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۱؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۷۳-۱۱۷۴.
- ↑ «در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)» سوره دخان، آیه ۴.
- ↑ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج۳، ص۳۲ - ۳۳۱.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۶۱-۴۶۲؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۲-۶۵۵؛ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۷۰.
- ↑ ارشاد مفید، ج۱، ص۳۲۷؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۳۶۵؛ تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۸۹؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۷۶-۱۱۷۷؛ عسکری، عبدالرضا، مقاله «کمیل بن زیاد النخعی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۴۷۲-۴۷۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۶۵۲-۶۵۵.