تأویل قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = قرآن
| موضوع مرتبط = قرآن
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[تأویل قرآن در قرآن]] - [[تأویل قرآن در علوم قرآنی]] - [[علم معصوم به تأویل قرآن]] - [[وظیفه تأویل قرآن]]
| مداخل مرتبط = [[تأویل قرآن در قرآن]] - [[تأویل قرآن در علوم قرآنی]] - [[علم به تأویل قرآن]] - [[وظیفه تأویل قرآن]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== مقدمه ==
'''تأویل قرآن''' عبارت است از حقایقی [[خارجی]] که [[آیات قرآن]] در معارف، [[شرایع]] و سایر بیانات خود مستند به آن [[حقایق]] است، به طوری که اگر آن حقایق دگرگون شود، معارفی هم که در مضامین [[آیات]] است دگرگون می‌‏شود. براساس [[روایات]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان از [[راسخین در علم]] بوده و از [[تأویل]] [[آیات قرآن کریم]] [[آگاهی]] دارند.
کلمه «[[تأویل]]» در هفت [[سوره]] [[قرآن]] و هفده بار به کار رفته است. «تأویل» - از ریشه «أ - و - ل» به‌معنای [[رجوع]] و ارجاع- در قرآن هم در معنای لازم و هم متعدی، و گاهی نیز به معنای اسم مفعول به کار رفته است؛ یعنی مآل شیء و چیزی که بازگشت شیء به آن است.


«تأویل» واقع و خارج یک عمل و یک خبر است که گاهی به‌صورت علت غایی و نتیجه و گاهی به صورت وقوع خارجی متجلی می‌شود و به عمل و خبر برمی‌گردد؛ مثلاً [[حضرت یوسف]] {{ع}} در [[خواب]] دید یازده [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] بر او [[سجده]] می‌کنند. پس از سال‌ها [[رنج]] و [[زحمت]] که در [[مصر]] به [[مقام]] بزرگ رسید، چون خانواده‌اش به مصر منتقل شدند، یازده [[برادر]] و [[پدر]] و مادرش بر او [[خضوع]] کردند، و گفت: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ}}<ref>«و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. در اینجا خواب دیدن به صورت یک خبر، و تأویل، وقوع خارجی آن است.
== معناشناسی ==
{{اصلی|تأویل در لغت}}
تأویل قرآن عبارت است از حقایقی [[خارجی]] که [[آیات قرآن]] در معارف، [[شرایع]] و سایر بیانات خود مستند به آن [[حقایق]] است، به طوری که اگر آن حقایق دگرگون شود، معارفی هم که در مضامین [[آیات]] است دگرگون می‌‏شود. [[تأویل]] اختصاص به [[آیات متشابه]] ندارد بلکه تمامی آیات قرآن تأویل دارد<ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج ۲، ص۴۵ ـ ۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۹۷.</ref>


در داستان [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[خضر]] [[نبی]] {{ع}} که کشتی را سوراخ کرد و طفلی را کشت و دیواری را مرمت کرد، [[موسی]] {{ع}} به هر سه [[عمل]] [[اعتراض]] کرد؛ خضر {{ع}} پس از توضیح گفت: {{متن قرآن|ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا}}<ref>«این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref>. در اینجا قضیه برعکس ماجرای حضرت یوسف است؛ آنجا اول خبر بود، بعد وقوع خارجی، و در اینجا اول وقوع است، بعد خبر و توضیح علل. در اینجا تأویل به‌معنای علت غایی و غرض است.
== [[تأویل در قرآن]] ==
{{اصلی|تأویل در قرآن|تأویل قرآن در قرآن}}
[[قرآن کریم]] در رابطۀ با [[علم]] به تأویل، دو دسته آیات دارد:
# دسته اول آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>، این علم را مختص به [[خداوند]] می‌‌دانند، مخصوصاً با توجه به اینکه در همین [[آیه]] می‌‌فرماید [[اهل]] [[انحراف]] برای [[فتنه]]، تأویل آن را می‌‌جویند و نفرموده می‌یابند؛ لذا تأویل قرآن [[حقیقت]] یا حقایقی است در [[ام الکتاب]]، پیش خداوند و از مختصات [[غیب]].
# دسته دوم آیاتی مانند: {{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.</ref> و {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref>«و استواران در دانش» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>، دسترسی به حقیقت و تأویل قرآن کریم را برای [[راسخون در علم]]، [[مطهرون]] و برخی از [[بندگان]] [[برگزیده]] خود ممکن می‌‌دانند. این [[نفی]] و [[اثبات]] با یکدیگر منافاتی ندارد؛ زیرا انضمام دو آیه به یکدیگر نشان می‌‌دهد، [[خدای متعال]] در علم به این حقایق مستقل است و دیگران به [[اذن]] و [[تعلیم]] او نسبت به آن [[آگاهی]] پیدا می‌‌کنند. بنابراین [[راسخون]] و مطهرون به حقیقت قرآن دسترسی دارند<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، قرآن در اسلام، مرکز اطلاع‌رسانی الغدیر؛ [[محمد حسین مظفر|مظفر، محمد حسین]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]] ص۶۳؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۰.</ref>.


در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است» سوره اسراء، آیه ۳۵.</ref> تأویل به‌معنای نتیجه و [[عاقبت]] [[امر]] است. پس «تأویل»، ناظر به یک [[واقعیت]] و امر خارجی است که به اصل خود برمی‌گردد؛ خواه به صورت نتیجه باشد یا علت یا وقوع خارجی.
== عالمان به تأویل قرآن ==
{{اصلی|علم به تأویل قرآن}}
در مورد تأویل قرآن از دیرباز این سؤال مطرح بوده است که چه کسانی می‌توانند از تأویل قرآن، به هر معنایی که باشد، به ویژه [[تأویل آیات]] [[متشابه]]، [[آگاه]] شوند. بیش‌تر [[روایات]] [[اهل بیت]] و اقوال مفسّران [[شیعه]]، حکایت از این دارد که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} از [[راسخان در علم]]، بلکه [[افضل]] راسخان در علم هستند و به تأویل قرآن آگاهند. همچنین برخی از [[روایات]] منقول از طریق [[اهل سنت]] و اقوال مفسّران ایشان گویای آن است که افراد غیرمعصوم نیز می‌توانند از راسخان در علم بوده و از تأویل قرآن [[آگاه]] باشند<ref>تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۲۹.</ref>. از دیدگاه برخی مفسّران، حتی اگر فرض بگیریم که ظاهر [[آیه]] هفتم [[سوره آل عمران]] بر انحصار [[علم به تأویل]] در [[خدای سبحان]] دلالت دارد، باز هم این امر منافاتی با آن ندارد که [[خداوند]] این [[علم]] را به بعضی از افراد نیز عطا کرده باشد. چنان‌که [[آیات]] مربوط به [[علم غیب]] نیز گویای این امر است؛ از یک سو آیاتی داریم که بر اختصاص [[علم غیب]] به [[خدا]] دلالت دارد: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه۵۹.</ref> و از طرف دیگر آیاتی نیز بیانگر این است که [[خدا]] این [[علم]] را به غیر خودش نیز داده است؛ مانند [[آیات]] {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref> که بعضی از [[رسولان]] را از [[حکم]] قبلی "اختصاص [[علم غیب]] به [[خدا]]" خارج کرده است<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۲.</ref>. مطابق روایات معتبر، [[خداوند]] [[علم]] تنزیل و [[تأویل]] را به پیامبرش عطا کرده است<ref>ر.ک: وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن حسن حر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ﻫ، ج ۱۸، ص ۴۷؛ بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار، تهران، منشورات الأعلمی، ۱۳۶۲ ﻫ.ش، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، قم، مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۲۷۱؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج ۱، ص ۱۷؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۰.</ref>. همچنین [[حضرت علی]] {{ع}}، که در ملازمتی بی‌بدیل، از پیش از نزول نخستین بارقه‌های [[وحی]] تا انقطاع آن، با [[پیامبر]] {{صل}} [[همراهی]] و همدلی داشته است، تمام [[آیات قرآن]] را با [[شأن نزول]] و [[تفسیر]] و [[تأویل]] آن، از آن حضرت فراگرفته و نگاشته است<ref>أصول الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، بیروت، دار صعب و دار التعارف، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۶۴.</ref>. [[روایات]] دیگری نیز حاکی از آن است که علاوه بر [[رسول خدا]] {{صل}} و [[امام علی]] {{ع}}، [[اهل بیت]] [[پیامبر]] نیز به [[تأویل]] همه [[آیات قرآن]] آگاهند<ref>ر.ک: بصائر الدرجات الکبریٰ فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۳؛ البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، ج ۱، ص ۱۹ و ۲۰، ۲۷۰ و ۲۷۱.</ref>. لازم به ذکر است که گرچه بر اساس [[روایات]] [[شیعه]]، [[علم به تأویل]] همه [[قرآن]] به [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] او اختصاص دارد، ولی هیچ‌گاه به طور کلی از دیگران [[نفی]] نشده است. مفهوم این سخن از [[پیامبر]] که فرمود: "تأویل قرآن به تمام و کمال، تنها نزد [[امام علی]] {{ع}} است"<ref>بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج ۶۹، ص ۱۸۴.</ref> این است که دیگران نیز به بخشی از تأویل قرآن دسترسی دارند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۸۸ - ۱۸۹.</ref>.


در [[آیه]] {{متن قرآن|هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ}}<ref>«آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است» سوره اعراف، آیه ۵۳.</ref>. در این آیه، سخنان [[قرآن]] اکنون به صورت خبر، و [[تأویل]] آن، وقوع در [[آخرت]] و حسرت‌خوردن [[مردم]] است.
== [[ادله]] علم معصوم به تأویل قرآن ==
=== دلیل عقلی ===
اگر [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] {{عم}} به [[علوم]] موجود در [[قرآن]] [[علم]] نداشته باشند لازم می‌‌آید [[نزول قرآن]] کاری [[لغو]] باشد و چگونه ممکن است [[پیامبری]] که قرآن بر او نازل شده، از [[تأویل]] [[آیات متشابه]] بی‌‏خبر بماند، قرآن برای [[تربیت]] و [[هدایت مردم]] نازل شده و معنا ندارد در چنین [[کتابی]]، [[آیات]] و جمله‌‏هایی باشد که جز [[خداوند]] مقصود آن را نداند و فرض اینکه دیگران علم به [[تأویل]] دارند و ایشان ندارند هم محال است،؛ چراکه لازمۀ آن [[برتری]] دیگران خواهد بود، بنابراین پیامبر و اهل بیت بر تمام [[اسرار]] [[قرآن کریم]] علم داشته‌اند. همچنین اگر مراد از [[راسخون]] در [[آیه]]، روشن نباشد لازم می‌‌آید خود همین آیه که راهکار کلی در ارجاع [[متشابهات]] به [[محکمات]] می‌دهد، از آیات متشابه باشد<ref>ر.ک: [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایان‌نامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]] ص۷۵ و ۷۶؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی، محمد صادق]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۷۱؛ [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص۱۰۵ ـ ۱۱۰.</ref>.


در آیه {{متن قرآن|بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ}}<ref>«بلکه آنچه را که به دانش آن چیرگی نداشتند و هنوز تأویل آن به آنان نرسیده است دروغ شمردند؛ پیشینیان اینان نیز همین‌گونه (کتاب آسمانی را) دروغ شمردند و بنگر که سرانجام ستمگران چگونه بود» سوره یونس، آیه ۳۹.</ref> تأویل فقط راجع به [[قیامت]] نیست، بلکه اعم از آن، و واقعیت‌های [[دنیوی]] است؛ که قرآن خبر داده است؛ یعنی آن‌چه را که احاطه به [[دانش]] آن ندارند، [[تکذیب]] کردند و هنوز وقوع خارجی آنها نیامده است. شاید مراد از آیه {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> تأویل تفصیلی و کامل [[متشابهات]] است که جز [[خدا]] کسی نمی‌داند.
=== دلیل روایی ===
 
برخی از روایاتی که دلالت بر [[آگاهی]] [[اهل بیت]] {{ع}} به تأویل قرآن دارند عبارت‌اند از:
[[رسول اکرم]] {{صل}} در حق [[ابن‌عباس]] فرمود: {{متن حدیث| اَللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي اَلدِّينِ وَ عَلِّمْهُ اَلتَّأْوِيلَ }}؛ «خداوندا! به او دانش [[درک]] [[دین]] عطا کن و به او [[تأویل قرآن]] بیاموز!».
# [[امام باقر]] {{ع}} در [[تفسیر آیه]] ۷ [[سوره آل عمران]] می‌‌فرمایند: "[[رسول خدا]] [[برترین]] [[راسخان در علم]] بود، [[خداوند عزوجل]] تمام آنچه را بر او نازل کرد از تنزیل و [[تأویل]] به او [[تعلیم]] داد و ممکن نیست [[خداوند]] چیزی بر او نازل کند و تأویل و تفسیرش را به او نیاموزد و [[اوصیاء]] [[پیامبر]] بعد از او، تمام آنها را می‎دانند"<ref>{{متن حدیث|فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ فَرَسُولُ اللَّهِ صأَفْضَلُ الرَّاسِخِینَ فِی الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمِیعَ مَا أَنْزَلَ عَلَیْهِ مِنَ التَّنْزِیلِ وَ التَّأْوِیلِ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُنْزِلَ عَلَیْهِ شَیْئاً لَمْ یُعَلِّمْهُ تَأْوِیلَهُ وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ یَعْلَمُونَهُ کُلَّهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۲۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین ردایی کلارستاقی|ردایی، حسین]]، [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]، ص۱۳۱ ـ ۱۳۳؛ [[مجید معارف|معارف، مجید]]، [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]].</ref>
 
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌‌فرمایند: "قرآن تأویلی دارد که برخی از آن گذشته و واقع شده و برخی از آن هنوز نیامده است. پس هرگاه در [[زمان]] هر یک از [[امامان]]، [[تأویل]] آن واقع شود، آن [[امام]] آن را می‌شناسد و می‌داند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقُرْآنِ تَأْوِیلًا فَمِنْهُ مَا قَدْ جَاءَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَجِئْ فَإِذَا وَقَعَ التَّأْوِیلُ فِی زَمَانِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ عَرَفَهُ إِمَامُ ذَلِکَ الزَّمَانِ}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۹۵، ح ۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابی حسینی، زهرةالسادات]]، [[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]، ص۱۱۳.</ref>
[[فیروزآبادی]] در بیان فرق میان [[تفسیر]] و تأویل می‌گوید: تفسیر، بحث از [[سبب نزول آیه]] و [[تأمل]] در معنای لغوی کلمه است، اما تأویل، تفحّص از [[اسرار]] [[آیات]] و کلمات، و تعیین یکی از احتمالات -در آیات دارای وجوه و احتمالات مختلف- است<ref>ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، جلد۱،صفحه ۱۵۹؛ طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، جلد۱،صفحه ۹۷؛ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۵۴؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴،صفحه ۱۹۳؛ زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲، صفحه ۶؛ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، جلد۳،صفحه (۲۵-۴۲)؛ عمیدزنجانی، عباسعلی، مبانی وروشهای تفسیرقرآن، صفحه (۱۰۰-۱۲۶)؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۳،صفحه ۱۸۷؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲،صفحه (۱۴۸-۱۴۹)؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱،صفحه (۷۹-۸۰)</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۳۳۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|'''علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن''']]
# [[پرونده:10038797.jpg|22px]] [[محمد حسین مظفر|مظفر، محمد حسین]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|'''پژوهشی در باب علم امام''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، '''قرآن در اسلام'''
# [[پرونده:1368251.jpg|22px]] [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|'''ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی''']]
# [[پرونده:IM010488.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']]
# [[پرونده:Qabasat.jpg|22px]] [[حسین ردایی کلارستاقی|ردایی، حسین]]، [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|'''قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل''']]
# [[پرونده:motafsiri.jpg|22px]] [[مجید معارف|معارف، مجید]]، [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|'''نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابی حسینی، زهرةالسادات]]، [[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|'''علم لدنی در قرآن و حدیث''']]
# [[پرونده:Moasseseimamkhomeini.jpg|22px]] [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایان‌نامه)|'''علم امام از دیدگاه کلام امامیه''']]
# [[پرونده:89913604.jpg|22px]] [[محمد صادق عظیمی|عظیمی، محمد صادق]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|'''سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۱: خط ۴۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:بررسی انطباق شئون امامت]]
[[رده:شئون امامت]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:علم معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۶

تأویل قرآن عبارت است از حقایقی خارجی که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیانات خود مستند به آن حقایق است، به طوری که اگر آن حقایق دگرگون شود، معارفی هم که در مضامین آیات است دگرگون می‌‏شود. براساس روایات، رسول اکرم (ص) و اهل بیت ایشان از راسخین در علم بوده و از تأویل آیات قرآن کریم آگاهی دارند.

معناشناسی

تأویل قرآن عبارت است از حقایقی خارجی که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیانات خود مستند به آن حقایق است، به طوری که اگر آن حقایق دگرگون شود، معارفی هم که در مضامین آیات است دگرگون می‌‏شود. تأویل اختصاص به آیات متشابه ندارد بلکه تمامی آیات قرآن تأویل دارد[۱].[۲]

تأویل در قرآن

قرآن کریم در رابطۀ با علم به تأویل، دو دسته آیات دارد:

  1. دسته اول آیاتی مانند: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ[۳]، این علم را مختص به خداوند می‌‌دانند، مخصوصاً با توجه به اینکه در همین آیه می‌‌فرماید اهل انحراف برای فتنه، تأویل آن را می‌‌جویند و نفرموده می‌یابند؛ لذا تأویل قرآن حقیقت یا حقایقی است در ام الکتاب، پیش خداوند و از مختصات غیب.
  2. دسته دوم آیاتی مانند: {﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۴] و ﴿وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۵]، دسترسی به حقیقت و تأویل قرآن کریم را برای راسخون در علم، مطهرون و برخی از بندگان برگزیده خود ممکن می‌‌دانند. این نفی و اثبات با یکدیگر منافاتی ندارد؛ زیرا انضمام دو آیه به یکدیگر نشان می‌‌دهد، خدای متعال در علم به این حقایق مستقل است و دیگران به اذن و تعلیم او نسبت به آن آگاهی پیدا می‌‌کنند. بنابراین راسخون و مطهرون به حقیقت قرآن دسترسی دارند[۶].

عالمان به تأویل قرآن

در مورد تأویل قرآن از دیرباز این سؤال مطرح بوده است که چه کسانی می‌توانند از تأویل قرآن، به هر معنایی که باشد، به ویژه تأویل آیات متشابه، آگاه شوند. بیش‌تر روایات اهل بیت و اقوال مفسّران شیعه، حکایت از این دارد که پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) از راسخان در علم، بلکه افضل راسخان در علم هستند و به تأویل قرآن آگاهند. همچنین برخی از روایات منقول از طریق اهل سنت و اقوال مفسّران ایشان گویای آن است که افراد غیرمعصوم نیز می‌توانند از راسخان در علم بوده و از تأویل قرآن آگاه باشند[۷]. از دیدگاه برخی مفسّران، حتی اگر فرض بگیریم که ظاهر آیه هفتم سوره آل عمران بر انحصار علم به تأویل در خدای سبحان دلالت دارد، باز هم این امر منافاتی با آن ندارد که خداوند این علم را به بعضی از افراد نیز عطا کرده باشد. چنان‌که آیات مربوط به علم غیب نیز گویای این امر است؛ از یک سو آیاتی داریم که بر اختصاص علم غیب به خدا دلالت دارد: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ[۸] و از طرف دیگر آیاتی نیز بیانگر این است که خدا این علم را به غیر خودش نیز داده است؛ مانند آیات ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۹] که بعضی از رسولان را از حکم قبلی "اختصاص علم غیب به خدا" خارج کرده است[۱۰]. مطابق روایات معتبر، خداوند علم تنزیل و تأویل را به پیامبرش عطا کرده است[۱۱]. همچنین حضرت علی (ع)، که در ملازمتی بی‌بدیل، از پیش از نزول نخستین بارقه‌های وحی تا انقطاع آن، با پیامبر (ص) همراهی و همدلی داشته است، تمام آیات قرآن را با شأن نزول و تفسیر و تأویل آن، از آن حضرت فراگرفته و نگاشته است[۱۲]. روایات دیگری نیز حاکی از آن است که علاوه بر رسول خدا (ص) و امام علی (ع)، اهل بیت پیامبر نیز به تأویل همه آیات قرآن آگاهند[۱۳]. لازم به ذکر است که گرچه بر اساس روایات شیعه، علم به تأویل همه قرآن به پیامبر و اهل بیت او اختصاص دارد، ولی هیچ‌گاه به طور کلی از دیگران نفی نشده است. مفهوم این سخن از پیامبر که فرمود: "تأویل قرآن به تمام و کمال، تنها نزد امام علی (ع) است"[۱۴] این است که دیگران نیز به بخشی از تأویل قرآن دسترسی دارند[۱۵].

ادله علم معصوم به تأویل قرآن

دلیل عقلی

اگر پیامبر و اهل بیت (ع) به علوم موجود در قرآن علم نداشته باشند لازم می‌‌آید نزول قرآن کاری لغو باشد و چگونه ممکن است پیامبری که قرآن بر او نازل شده، از تأویل آیات متشابه بی‌‏خبر بماند، قرآن برای تربیت و هدایت مردم نازل شده و معنا ندارد در چنین کتابی، آیات و جمله‌‏هایی باشد که جز خداوند مقصود آن را نداند و فرض اینکه دیگران علم به تأویل دارند و ایشان ندارند هم محال است،؛ چراکه لازمۀ آن برتری دیگران خواهد بود، بنابراین پیامبر و اهل بیت بر تمام اسرار قرآن کریم علم داشته‌اند. همچنین اگر مراد از راسخون در آیه، روشن نباشد لازم می‌‌آید خود همین آیه که راهکار کلی در ارجاع متشابهات به محکمات می‌دهد، از آیات متشابه باشد[۱۶].

دلیل روایی

برخی از روایاتی که دلالت بر آگاهی اهل بیت (ع) به تأویل قرآن دارند عبارت‌اند از:

  1. امام باقر (ع) در تفسیر آیه ۷ سوره آل عمران می‌‌فرمایند: "رسول خدا برترین راسخان در علم بود، خداوند عزوجل تمام آنچه را بر او نازل کرد از تنزیل و تأویل به او تعلیم داد و ممکن نیست خداوند چیزی بر او نازل کند و تأویل و تفسیرش را به او نیاموزد و اوصیاء پیامبر بعد از او، تمام آنها را می‎دانند"[۱۷].[۱۸]
  2. امام صادق (ع) می‌‌فرمایند: "قرآن تأویلی دارد که برخی از آن گذشته و واقع شده و برخی از آن هنوز نیامده است. پس هرگاه در زمان هر یک از امامان، تأویل آن واقع شود، آن امام آن را می‌شناسد و می‌داند"[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ج ۲، ص۴۵ ـ ۸۲.
  2. ر.ک: مهدی‌فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۱۹۷.
  3. «در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند» سوره آل عمران، آیه ۷.
  4. «که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.
  5. «و استواران در دانش» سوره آل عمران، آیه ۷.
  6. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، مرکز اطلاع‌رسانی الغدیر؛ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام ص۶۳؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۰۵ ـ ۱۱۰.
  7. تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۲۹.
  8. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه۵۹.
  9. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
  10. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۵۲.
  11. ر.ک: وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، محمد بن حسن حر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ﻫ، ج ۱۸، ص ۴۷؛ بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار، تهران، منشورات الأعلمی، ۱۳۶۲ ﻫ.ش، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۳؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، قم، مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۲۷۱؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج ۱، ص ۱۷؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۰.
  12. أصول الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، بیروت، دار صعب و دار التعارف، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۶۴.
  13. ر.ک: بصائر الدرجات الکبریٰ فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن صفار، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۳؛ البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، ج ۱، ص ۱۹ و ۲۰، ۲۷۰ و ۲۷۱.
  14. بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج ۶۹، ص ۱۸۴.
  15. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص۱۸۸ - ۱۸۹.
  16. ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه ص۷۵ و ۷۶؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۷۱؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۰۵ ـ ۱۱۰.
  17. «فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ فَرَسُولُ اللَّهِ صأَفْضَلُ الرَّاسِخِینَ فِی الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمِیعَ مَا أَنْزَلَ عَلَیْهِ مِنَ التَّنْزِیلِ وَ التَّأْوِیلِ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُنْزِلَ عَلَیْهِ شَیْئاً لَمْ یُعَلِّمْهُ تَأْوِیلَهُ وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ یَعْلَمُونَهُ کُلَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۲۲.
  18. ر.ک: ردایی، حسین، قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل، ص۱۳۱ ـ ۱۳۳؛ معارف، مجید، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن.
  19. «إِنَّ لِلْقُرْآنِ تَأْوِیلًا فَمِنْهُ مَا قَدْ جَاءَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَجِئْ فَإِذَا وَقَعَ التَّأْوِیلُ فِی زَمَانِ إِمَامٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ عَرَفَهُ إِمَامُ ذَلِکَ الزَّمَانِ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۹۵، ح ۵.
  20. ر.ک: میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۱۱۳.