شیطان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|') |
(←پانویس) |
||
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شیطان در قرآن]] - [[شیطان در کلام اسلامی]] - [[شیطان در معارف دعا و زیارات]] - [[شیطان در معارف مهدویت]] - [[شیطان در فقه سیاسی]] - [[شیطان در معارف دعا و زیارات]] - [[شیطان در معارف و سیره سجادی]] - [[شیطان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''شیطان:''' آنچه [[انسان]] را [[گمراه]] و [[منحرف]] میکند و به [[گناه]] فرا میخواند، [[ابلیس]]، دیو، هر [[سرکش]] و متمرّد، موجودی وسوسهگر و فسادانگیز. جمع آن [[شیاطین]] است. در [[قرآن]] از [[شیاطین]] جنّ و انس هم سخن به میان آمده است{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...}}<ref> «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم...» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و این نشان میدهد که شیطان یکی و یک نوع نیست، چه از [[انسان]]، چه از اجنّه هر چه که عامل [[تباهی]] و [[گمراهی]] گردد، شیطان است. [[قرآن]]، شیطان را عامل [[فریب]] [[آدم]] و حوّا و اخراج آنان از [[بهشت]] میداند، او را [[دشمن]] سرسخت [[انسان]] معرّفی میکند که با [[وسوسه]]، شراب، قمار، [[دروغ]]، وعدههای بیاساس، [[نیرنگ]] و عوامل دیگر میکوشد [[انسان]] را از خیر و [[طاعت]] و [[خدا]] باز دارد و به [[گناه]] و [[بدی]] بکشاند. [[ابلیس]] هم [[شیطانی]] است که از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] سر باز زد و [[آدم]] را [[وسوسه]] کرد. گاهی [[ابلیس]] و شیطان به یک معنی به کار میروند. توصیه [[قرآن]] است که پیوسته از شرّ شیطان به [[خدا]] [[پناه]] ببریم. این پناهندگی به [[خدا]] را "استعاذه" گویند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۸.</ref>. | '''شیطان:''' آنچه [[انسان]] را [[گمراه]] و [[منحرف]] میکند و به [[گناه]] فرا میخواند، [[ابلیس]]، دیو، هر [[سرکش]] و متمرّد، موجودی وسوسهگر و فسادانگیز. جمع آن [[شیاطین]] است. در [[قرآن]] از [[شیاطین]] جنّ و انس هم سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...}}<ref> «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم...» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و این نشان میدهد که شیطان یکی و یک نوع نیست، چه از [[انسان]]، چه از اجنّه هر چه که عامل [[تباهی]] و [[گمراهی]] گردد، شیطان است. [[قرآن]]، شیطان را عامل [[فریب]] [[آدم]] و حوّا و اخراج آنان از [[بهشت]] میداند، او را [[دشمن]] سرسخت [[انسان]] معرّفی میکند که با [[وسوسه]]، شراب، قمار، [[دروغ]]، وعدههای بیاساس، [[نیرنگ]] و عوامل دیگر میکوشد [[انسان]] را از خیر و [[طاعت]] و [[خدا]] باز دارد و به [[گناه]] و [[بدی]] بکشاند. [[ابلیس]] هم [[شیطانی]] است که از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] سر باز زد و [[آدم]] را [[وسوسه]] کرد. گاهی [[ابلیس]] و شیطان به یک معنی به کار میروند. توصیه [[قرآن]] است که پیوسته از شرّ شیطان به [[خدا]] [[پناه]] ببریم. این پناهندگی به [[خدا]] را "استعاذه" گویند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۸.</ref>. | ||
==لغتشناسی شیطان== | == لغتشناسی شیطان == | ||
کلمه شیطان، به معنای دور شده و تندخو است و مراد، همان موجود نافرمان و [[تندخویی]] است که از [[رحمت خدا]] دور افتاد<ref>مفردات راغب، ۲۶۱.</ref>. او ذی [[شعور]] و [[مکلف]] و نامرئی و [[فریبکار]] است. هر چند پیش از [[خلقت]] [[آدمی]]، شش هزار سال خدای را [[عبادت]] کرد، با ساعتی [[تکبر]]، آن را از میان برد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. چون [[خداوند]]، [[آدم]] را آفرید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند. شیطان که در میان [[فرشتگان]] بود، [[تکبر]] ورزید و سرباز زد و به همین روی، [[کافر]] گشت {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود» سوره ص، آیه ۷۴.</ref>.<ref>التبیان، ۱/ ۱۵۴.</ref> بدینسان، [[تکبر]] و [[کفر]]، نخستین [[صفات ناپسند]] شیطاناند. [[خلقت]] شیطان از [[آتش]] است و [[خلقت]] [[آدم]] از [[خاک]]. شیطان با [[قیاس]] [[آتش]] و [[خاک]]، خود را از [[آدم]] [[برتر]] خواند و به [[تکبر]] لغزید {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. او [[آدم]] را مایه [[خواری]] خویش پنداشت و [[سوگند]] یاد کرد تا از او و فرزندانش [[انتقام]] کشد {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 324.</ref> | |||
از نظر لغت، شیطان، به معنای هر موجود [[متمرد]] و شریر<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۳۲.</ref>، دور شده از [[رحمت]] [[حقّ]]<ref>مقاییساللغة، ج۳، ص۱۸۳.</ref> و [[قرب الهی]] است. | |||
[[اهل]] لغت، اصل کلمه "شیطان" را به دو صورت ذکر کردهاند: شطن یشطن شطنا، به معنای [[مخالفت]] کردن با قصد و [[اراده]]، از [[حق]] دور شدن، فاعل آن شاطن یعنی، خبیث و [[پلید]]؛ یا از شیط یشیط شیطا، به معنای سوختن و [[هلاکت]] بر اثر [[خشم]] است. در وجه اول، نونِ کلمه شیطان، اصلی خواهد بود و [[دلیل]] برآن، اینکه "جمع آن، [[شیاطین]] است<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و قول به وجه اول (که اصل شیطان از شطن باشد) بیشتر است"<ref>تهذیب اللغة، ج۱۱، ص۳۱۲.</ref>. | |||
==پرسش مستقیم== | محققی در معنای شیطان مینویسد: {{عربی|شيطان فيعال من الشطن و هو البُعد، لبُعده عن الله تعالى او عن الخير، او فعلان من الشيط و هو البطلان و الهلاك و الاحتراق، لانه باطل في نفسه مُبطِل لمصالحه و مصالحِ مَن ابطِل من اجله، هالك باللعنة يريد اهلاك مَن لعن لاجله، محترق غضباً عليه اذا رآه يتقرّب الى ربّه}}<ref>ریاضالسالکین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۰.</ref> | ||
== شیطان در [[قرآن]] == | |||
[[قرآن کریم]] از صفت [[بغض]] و [[کینه]] شیطان و تصمیم او بر [[انتقام]] یاد کرده و فرموده است که او از پس و پیش و [[چپ و راست]] در کمین آدمیزادگان است {{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}<ref>«آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.</ref>. از دیگر صفات شیطان، وسوسهگری است. او نعمتهای مادی را به رخ [[آدمی]] میکشد و کالای خاکی را در پیش او میآراید و او را [[وسوسه]] میکند و میفریبد {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را [[فرمان]] داده است که برای رهایی از [[وسوسه]] شیطان، به [[خدا]] [[پناه]] آوَرَد {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم. فرمانفرمای آدمیان، خدای آدمیان، از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز، که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند» سوره ناس، آیه ۱-۵.</ref>. چون شیطان را از [[مقام قرب الهی]] میراندند، از [[خداوند]] مهلت خواست تا زنده بماند و تا روز بازپسین [[فرزندان آدم]] را به [[وسوسه]] اندازد. [[خداوند]] نیز به او مهلت داد. از این رو [[قرآن]] او را "مُنْظَر" یعنی مهلت داده شده، میخواند {{متن قرآن|قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«گفت: به من تا روزی که (همه) برانگیخته میشوند مهلت ده!» سوره اعراف، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ}}<ref>«فرمود: تو از مهلتیافتگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref> | |||
== فرق بین [[ابلیس]] و شیطان == | |||
نظریهها مختلف است؛ برخی گفتهاند: [[ابلیس]] اسم است و شیطان وصف؛ در نتیجه، وصف معنای عامی دارد و منطبق بر مصادیق فراوانی میشود، و [[ابلیس]] چون اسم است، معنا و مصداق خاصی را میطلبد. بنابراین، [[ابلیس]]، نام خاصّ یک موجود جنّی است که از [[دستور]] [[سجده]] بر [[آدم]] {{ع}} [[امتناع]] ورزید و شیطان، نامی عام و فراگیر برای هر موجود شریر و [[فریبکار]] است. بر این اساس [[ابلیس]]، شیطان است، ولی هر [[شیطانی]]، [[ابلیس]] نیست. اما این نظریه طبق بعضی [[احادیث]]<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۸۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۷۳، باب ۱۱، ح۱ و ج۹۱، ص۱۹۳، باب ۳۶، ح۳؛ مستدرکالوسائل، ج۶، ص۴۲۵، ح۷۱۴۰-۷۱۴۲؛ بشارة المصطفی، ص۲۷.</ref>، رد میشود که واژه [[ابلیس]] بر شیطانهای دیگر، اطلاق و به صورت جمع "ابالسه" نیز استعمال گردیده است. | |||
برخی گفتهاند:"شیطان همان [[ابلیس]] است؛ زیرا آن، اسم [[عَلَم]] شده برای [[ابلیس]]"<ref>روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲.</ref>. | |||
طبق بررسی کاربرد واژه شیطان در [[قرآن]] و [[تفسیر]] [[مفسران]]، در بیشتر موارد، مقصود از شیطان و مصداق بارز آن، همان [[ابلیس]] است<ref>روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۴۷۸.</ref>، و [[قرآن مجید]] بعد از [[نافرمانی]] [[ابلیس]] از [[دستور]] [[سجده]]، از او با نام شیطان یاد میکند. البته با لحاظ [[آیات]] مختلف در [[سورهها]] و مقایسه آنها با همدیگر، آن را میتوان [[اثبات]] نمود. | |||
یک نمونه از آن: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ... فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی ... اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۱۶-۱۱۷ و ۱۲۰.</ref>. | |||
[[آیه]] دیگر در [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ...}}<ref>«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند.».. سوره اعراف، آیه ۲۷.</ref>. | |||
بنابراین، در [[قرآن مجید]]، در بیشتر موارد، مراد از شیطان، همان [[ابلیس]] است و چند مورد نادر {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}} <ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}} <ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران، هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند، هیچ سودی نخواهد داشت و آنان دمساز آتشند؛ در آن جاودانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۶.</ref>. درباره {{متن قرآن|شَيَاطِينَ الْإِنْسِ}} در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}} <ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> به نقل از [[ابنعباس]] مراد از آن، شیاطینی هستند که به اغوای انسانها میپردازند، به شیاطینی که جنها را گمراه میکنند، در بین آنها القائات صورت میگیرد که من صاحبم را اینگونه گمراه کردم و تو نیز بدین روش، صاحبت را گمراه کن؛ نه اینکه شیطان انسی وجود داشته باشد<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۴۵.</ref> محلّ [[اختلاف]] است که با لحاظ [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} <ref>«و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}} <ref>«و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}} <ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.</ref> و [[احادیث]] وارد شده درباره شیطان<ref>در خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه، معروف به خطبه هَمّام، بعد از شنیدن آن و وفات هَمّام بر اثر آن نقل شده: {{متن حدیث|فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَمَا وَ الله لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ {{ع}} وَيْحَكَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ}}؛ یک نفری گفت: چرا تو را گزندی نرسید و خودت نیز مانند همّام نشدی؟! امیر مؤمنان {{ع}} فرمود: وای بر تو! برای هر اجَلی وقت معین شده و دیگر آن حرف را و مانند آن را تکرار نکن و جای دیگر بازگو نکن، و بدان که شیطان آن کلام را بر زبانت انداخت. شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۴۸. در کلام کوتاه آن حضرت، نقل شده: {{متن حدیث|علی لسان المنافق شیطان ینطق}}. شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۸۰، قصار ۲۱۸؛ یا در خطبه ۷ نهجالبلاغه حضرت امیرالمؤمنین {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه}}؛ عصاره کلام آن حضرت این است که رهیابی شیطان به حریم دل و احداث آشیانه و پدید آمدن تخم از آن و پرورش آن به صورت جوجه در دامن فریب خوردگان، زمینه تسلط شیطان را فراهم خواهد کرد تا آنان مجرای دیدن و گفتن شیطان شوند و او کارهای خود را با چشم و زبان مغروران انجام دهد، پس شیطان کارهای خود را با تسبیب انجام میدهد به طوری که گاهی او، چشم، گوش و زبان انسان گناهکار میشود تا وی با ابزار شیطانی ببیند و بشنود و بگوید و زمانی مَجاری ادراکی و تحریکی بزهکار در اختیار ابلیس قرار میگیرد تا وی با آن ابزار، پیام باطل و کاذب و قبیح خود را به مخاطبان خویش ابلاغ کند؛ لذا همه جزمهای علمی و تصمیمات فرد گمراه در اثر وسوسه و القائات شیطان شکل گرفته و در خارج تحقق عملی مییابد.</ref>، همه [[گمراهیها]] منسوب به اوست<ref>در صحیفه سجادیه دعای ۳۷، دعای عجز از ادای شُکر، آمده است: {{متن حدیث|فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ}}.</ref> و اطلاق شیطان بر افراد اِنسی، از باب قرار گرفتن آنان در [[سلطه]] شیطان و به [[اجرا]] درآوردن سیاستهای [[انحرافی]] او توسط آنها است که در [[حقیقت]] شیطان، [[متصرف]] در [[اراده]] آنان است. | |||
از بررسی [[آیات]] درباره داستان خَلق [[آدم]] {{ع}} و [[سجده]] بر او، و سرباز زدن [[ابلیس]] که بعد از آن، مطرود و ملقب به شیطان شد، استفاده میشود که شیطان به معنای دور شده از [[حق]] و [[رحمت]] خاصّ [[الهی]] است که مستلزم آن، رو آوردن به [[باطل]] و [[ستیز]] با [[حق]] و [[حقانیت]] است؛ چرا؟ زیرا [[نافرمانی]] [[ابلیس]]، عمدی و با [[اراده]] و [[اختیار]] بوده و دیگر اینکه بعد از آن، بدون [[توبه]] کردن، درخواست بقاء و مهلت کرد، که در چنین صورتی با عمد و قصد نیز به [[مبارزه با حق]] و امور دارای [[حقانیت]] خواهد پرداخت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۱-۶۳.</ref>. | |||
== [[صفات شیطان]] == | |||
== [[فلسفه وجودی شیطان]] == | |||
== [[دامهای شیطان]] == | |||
== [[ولایت شیطان]] == | |||
{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}}<ref>«هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«سوگند به خداوند که ما به سوی امّتهای پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستادهایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا}}<ref>«ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵.</ref>. مراد از اتخاذ شیطان به عنوان [[ولیّ]] در [[آیه شریفه]]، [[اطاعت]] کردن از وسوسههای شیطان<ref>المیزان، ج۵، ص۸۴.</ref> و سلطهپذیری و [[پیروی]] از تدبیرهای اوست که در این صورت شیطان نیز همچون مدبری، امور [[فکری]]، [[رفتاری]] و عملی افراد را برای مقاصد [[سوء]] خویش در [[اختیار]] خود درمیآورد تا به هر جهت [[انحرافی]] که خواست، سوق بدهد<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۳.</ref>. | |||
{{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دستهای را رهنمایی کرده است و بر دستهای، گمراهی سزاوار است. بیگمان آنها به جای خداوند شیطانها را سرپرستان خویش گزیدند و میپندارند که رهیافتهاند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref>. مراد از اتخاذ [[شیاطین]] به عنوان [[اولیا]] در [[آیه شریفه]]، [[سرپرست]] قرار دادن آنها بر خود و [[اطاعت]] کردن از [[اوامر]] و وسوسههای معصیتی آنها، به جای [[اطاعت]] از [[خدای متعال]] است. و نتیجه آن، جز [[گمراهی]] چیز دیگری نخواهد بود، اگر چه در [[دنیا]]، آن [[گمراهی]] را در قالب الفاظی مانندِ [[تبعیت]] از [[تمدن]] کهن [[پدران]]، روشنفکری و... نامگذاری کنند و در [[ذهن]] خود، آن امور [[باطل]] را به صورت [[حق]] [[تصور]] کنند. [[ولایت شیطان]] با [[ولایت شیاطین]] هیچ فرقی ندارند، [[ولایت]] [[شیاطین]] در واقع طبق آیهای در [[قرآن]] به [[ولایت شیطان]] برمیگردد:{{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید میبینند؛ بیگمان ما شیطانها را سرپرست کسانی کردهایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.</ref>. در [[آیه]] مذکور، شیطان و [[قبیله]] او را جمع بسته و به صورت [[شیاطین]] معرفی کرده است؛ زیرا سیاستگذار اصلی برای گمراهکردن [[انسانها]]، همان شیطان است. افراد به جای اینکه [[تدبیر امور]] خود را به [[خدای متعال]] بسپارند، آن را با [[اطاعت]] از وساوس [[جنود]] شیطان در [[اختیار]] شیطان قرار دادهاند؛ لذا [[مفسران]] مینویسند: "همه [[گمراهیها]] و وسوسهها منتهی به [[ابلیس]] (شیطان) میشوند"<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳.</ref>؛ "هر چه در برابر [[دستور]] خداست، [[حکم]] شیطان است"<ref>تسنیم، ج۸، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۴۳-۴۴.</ref> | |||
== [[لشکریان شیطان]] == | |||
== [[ابلیس|ابلیس (بارزترین مصداق شیطان)]]== | |||
== پرسش مستقیم == | |||
* [[شیطان چگونه به دست امام مهدی کشته میشود؟ (پرسش)]] | * [[شیطان چگونه به دست امام مهدی کشته میشود؟ (پرسش)]] | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
# [[ابلیس]] | |||
# [[اتباع از شیطان]] | |||
# [[دامهای شیطان]] | |||
# [[راههای مقابله با شیطان]] | |||
# [[صفات شیطان]] | |||
# [[فرجام شیطان]] | |||
# [[فلسفه وجودی شیطان]] | |||
# [[لشکر شیطان]] | |||
# [[لشکریان شیطان]] | |||
# [[متابعت از شیطان]] | |||
# [[متابعت گامهای شیطان]] | |||
# [[وسوسه شیطان]] | |||
# [[وسوسههای شیطان]] | |||
# [[ولایت شیطان]] | |||
# [[پیروی خطوات شیطان]] | |||
# [[پیروی شیطان]] | |||
# [[کشته شدن شیطان]] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | |||
#[[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
#[[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
==پانویس== | |||
{{ | |||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات قرآنی]] | ||
[[رده:مدخل موعودنامه]] | [[رده:مدخل موعودنامه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۶
شیطان: آنچه انسان را گمراه و منحرف میکند و به گناه فرا میخواند، ابلیس، دیو، هر سرکش و متمرّد، موجودی وسوسهگر و فسادانگیز. جمع آن شیاطین است. در قرآن از شیاطین جنّ و انس هم سخن به میان آمده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ...﴾[۱] و این نشان میدهد که شیطان یکی و یک نوع نیست، چه از انسان، چه از اجنّه هر چه که عامل تباهی و گمراهی گردد، شیطان است. قرآن، شیطان را عامل فریب آدم و حوّا و اخراج آنان از بهشت میداند، او را دشمن سرسخت انسان معرّفی میکند که با وسوسه، شراب، قمار، دروغ، وعدههای بیاساس، نیرنگ و عوامل دیگر میکوشد انسان را از خیر و طاعت و خدا باز دارد و به گناه و بدی بکشاند. ابلیس هم شیطانی است که از اطاعت فرمان خدا سر باز زد و آدم را وسوسه کرد. گاهی ابلیس و شیطان به یک معنی به کار میروند. توصیه قرآن است که پیوسته از شرّ شیطان به خدا پناه ببریم. این پناهندگی به خدا را "استعاذه" گویند[۲].
لغتشناسی شیطان
کلمه شیطان، به معنای دور شده و تندخو است و مراد، همان موجود نافرمان و تندخویی است که از رحمت خدا دور افتاد[۳]. او ذی شعور و مکلف و نامرئی و فریبکار است. هر چند پیش از خلقت آدمی، شش هزار سال خدای را عبادت کرد، با ساعتی تکبر، آن را از میان برد[۴]. چون خداوند، آدم را آفرید، به فرشتگان فرمان داد بر او سجده کنند. شیطان که در میان فرشتگان بود، تکبر ورزید و سرباز زد و به همین روی، کافر گشت ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[۵]؛ ﴿إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[۶].[۷] بدینسان، تکبر و کفر، نخستین صفات ناپسند شیطاناند. خلقت شیطان از آتش است و خلقت آدم از خاک. شیطان با قیاس آتش و خاک، خود را از آدم برتر خواند و به تکبر لغزید ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۸]. او آدم را مایه خواری خویش پنداشت و سوگند یاد کرد تا از او و فرزندانش انتقام کشد ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۹].[۱۰]
از نظر لغت، شیطان، به معنای هر موجود متمرد و شریر[۱۱]، دور شده از رحمت حقّ[۱۲] و قرب الهی است.
اهل لغت، اصل کلمه "شیطان" را به دو صورت ذکر کردهاند: شطن یشطن شطنا، به معنای مخالفت کردن با قصد و اراده، از حق دور شدن، فاعل آن شاطن یعنی، خبیث و پلید؛ یا از شیط یشیط شیطا، به معنای سوختن و هلاکت بر اثر خشم است. در وجه اول، نونِ کلمه شیطان، اصلی خواهد بود و دلیل برآن، اینکه "جمع آن، شیاطین است[۱۳] و قول به وجه اول (که اصل شیطان از شطن باشد) بیشتر است"[۱۴].
محققی در معنای شیطان مینویسد: شيطان فيعال من الشطن و هو البُعد، لبُعده عن الله تعالى او عن الخير، او فعلان من الشيط و هو البطلان و الهلاك و الاحتراق، لانه باطل في نفسه مُبطِل لمصالحه و مصالحِ مَن ابطِل من اجله، هالك باللعنة يريد اهلاك مَن لعن لاجله، محترق غضباً عليه اذا رآه يتقرّب الى ربّه[۱۵].[۱۶]
شیطان در قرآن
قرآن کریم از صفت بغض و کینه شیطان و تصمیم او بر انتقام یاد کرده و فرموده است که او از پس و پیش و چپ و راست در کمین آدمیزادگان است ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۱۷]، ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۱۸]. از دیگر صفات شیطان، وسوسهگری است. او نعمتهای مادی را به رخ آدمی میکشد و کالای خاکی را در پیش او میآراید و او را وسوسه میکند و میفریبد ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۹]. قرآن، انسان را فرمان داده است که برای رهایی از وسوسه شیطان، به خدا پناه آوَرَد ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ﴾[۲۰]. چون شیطان را از مقام قرب الهی میراندند، از خداوند مهلت خواست تا زنده بماند و تا روز بازپسین فرزندان آدم را به وسوسه اندازد. خداوند نیز به او مهلت داد. از این رو قرآن او را "مُنْظَر" یعنی مهلت داده شده، میخواند ﴿قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[۲۱]، ﴿قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ﴾[۲۲].[۲۳]
فرق بین ابلیس و شیطان
نظریهها مختلف است؛ برخی گفتهاند: ابلیس اسم است و شیطان وصف؛ در نتیجه، وصف معنای عامی دارد و منطبق بر مصادیق فراوانی میشود، و ابلیس چون اسم است، معنا و مصداق خاصی را میطلبد. بنابراین، ابلیس، نام خاصّ یک موجود جنّی است که از دستور سجده بر آدم (ع) امتناع ورزید و شیطان، نامی عام و فراگیر برای هر موجود شریر و فریبکار است. بر این اساس ابلیس، شیطان است، ولی هر شیطانی، ابلیس نیست. اما این نظریه طبق بعضی احادیث[۲۴]، رد میشود که واژه ابلیس بر شیطانهای دیگر، اطلاق و به صورت جمع "ابالسه" نیز استعمال گردیده است.
برخی گفتهاند:"شیطان همان ابلیس است؛ زیرا آن، اسم عَلَم شده برای ابلیس"[۲۵].
طبق بررسی کاربرد واژه شیطان در قرآن و تفسیر مفسران، در بیشتر موارد، مقصود از شیطان و مصداق بارز آن، همان ابلیس است[۲۶]، و قرآن مجید بعد از نافرمانی ابلیس از دستور سجده، از او با نام شیطان یاد میکند. البته با لحاظ آیات مختلف در سورهها و مقایسه آنها با همدیگر، آن را میتوان اثبات نمود.
یک نمونه از آن: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ... فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى﴾[۲۷].
آیه دیگر در سوره اعراف: ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ...﴾[۲۸].
بنابراین، در قرآن مجید، در بیشتر موارد، مراد از شیطان، همان ابلیس است و چند مورد نادر ﴿وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾ [۲۹]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾ [۳۰]. درباره ﴿شَيَاطِينَ الْإِنْسِ﴾ در آیه ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾ [۳۱] به نقل از ابنعباس مراد از آن، شیاطینی هستند که به اغوای انسانها میپردازند، به شیاطینی که جنها را گمراه میکنند، در بین آنها القائات صورت میگیرد که من صاحبم را اینگونه گمراه کردم و تو نیز بدین روش، صاحبت را گمراه کن؛ نه اینکه شیطان انسی وجود داشته باشد[۳۲] محلّ اختلاف است که با لحاظ آیات ﴿وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [۳۳]؛ ﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا﴾ [۳۴]؛ ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۳۵]؛ ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾ [۳۶] و احادیث وارد شده درباره شیطان[۳۷]، همه گمراهیها منسوب به اوست[۳۸] و اطلاق شیطان بر افراد اِنسی، از باب قرار گرفتن آنان در سلطه شیطان و به اجرا درآوردن سیاستهای انحرافی او توسط آنها است که در حقیقت شیطان، متصرف در اراده آنان است.
از بررسی آیات درباره داستان خَلق آدم (ع) و سجده بر او، و سرباز زدن ابلیس که بعد از آن، مطرود و ملقب به شیطان شد، استفاده میشود که شیطان به معنای دور شده از حق و رحمت خاصّ الهی است که مستلزم آن، رو آوردن به باطل و ستیز با حق و حقانیت است؛ چرا؟ زیرا نافرمانی ابلیس، عمدی و با اراده و اختیار بوده و دیگر اینکه بعد از آن، بدون توبه کردن، درخواست بقاء و مهلت کرد، که در چنین صورتی با عمد و قصد نیز به مبارزه با حق و امور دارای حقانیت خواهد پرداخت[۳۹].
صفات شیطان
فلسفه وجودی شیطان
دامهای شیطان
ولایت شیطان
﴿وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا﴾[۴۰]؛ ﴿تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۴۱]؛ ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلً﴾[۴۲]؛ ﴿يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا﴾[۴۳]. مراد از اتخاذ شیطان به عنوان ولیّ در آیه شریفه، اطاعت کردن از وسوسههای شیطان[۴۴] و سلطهپذیری و پیروی از تدبیرهای اوست که در این صورت شیطان نیز همچون مدبری، امور فکری، رفتاری و عملی افراد را برای مقاصد سوء خویش در اختیار خود درمیآورد تا به هر جهت انحرافی که خواست، سوق بدهد[۴۵].
﴿فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۴۶]. مراد از اتخاذ شیاطین به عنوان اولیا در آیه شریفه، سرپرست قرار دادن آنها بر خود و اطاعت کردن از اوامر و وسوسههای معصیتی آنها، به جای اطاعت از خدای متعال است. و نتیجه آن، جز گمراهی چیز دیگری نخواهد بود، اگر چه در دنیا، آن گمراهی را در قالب الفاظی مانندِ تبعیت از تمدن کهن پدران، روشنفکری و... نامگذاری کنند و در ذهن خود، آن امور باطل را به صورت حق تصور کنند. ولایت شیطان با ولایت شیاطین هیچ فرقی ندارند، ولایت شیاطین در واقع طبق آیهای در قرآن به ولایت شیطان برمیگردد:﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۴۷]. در آیه مذکور، شیطان و قبیله او را جمع بسته و به صورت شیاطین معرفی کرده است؛ زیرا سیاستگذار اصلی برای گمراهکردن انسانها، همان شیطان است. افراد به جای اینکه تدبیر امور خود را به خدای متعال بسپارند، آن را با اطاعت از وساوس جنود شیطان در اختیار شیطان قرار دادهاند؛ لذا مفسران مینویسند: "همه گمراهیها و وسوسهها منتهی به ابلیس (شیطان) میشوند"[۴۸]؛ "هر چه در برابر دستور خداست، حکم شیطان است"[۴۹].[۵۰]
لشکریان شیطان
ابلیس (بارزترین مصداق شیطان)
پرسش مستقیم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم...» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۸.
- ↑ مفردات راغب، ۲۶۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ «جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود» سوره ص، آیه ۷۴.
- ↑ التبیان، ۱/ ۱۵۴.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 324.
- ↑ تاج العروس، ج۱۸، ص۳۳۲.
- ↑ مقاییساللغة، ج۳، ص۱۸۳.
- ↑ تاج العروس، ج۱۸، ص۳۲۲.
- ↑ تهذیب اللغة، ج۱۱، ص۳۱۲.
- ↑ ریاضالسالکین، ج۳، ص۱۷۵.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۶۰.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.
- ↑ «آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
- ↑ «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.
- ↑ «بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم. فرمانفرمای آدمیان، خدای آدمیان، از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز، که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند» سوره ناس، آیه ۱-۵.
- ↑ «گفت: به من تا روزی که (همه) برانگیخته میشوند مهلت ده!» سوره اعراف، آیه ۱۴.
- ↑ «فرمود: تو از مهلتیافتگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۳۲۴-۳۲۵.
- ↑ الاحتجاج، ج۱، ص۸۱؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۷۳، باب ۱۱، ح۱ و ج۹۱، ص۱۹۳، باب ۳۶، ح۳؛ مستدرکالوسائل، ج۶، ص۴۲۵، ح۷۱۴۰-۷۱۴۲؛ بشارة المصطفی، ص۲۷.
- ↑ روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲.
- ↑ روح المعانی، ج۴، ص۲۰۲؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۴۷۸.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی ... اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۱۶-۱۱۷ و ۱۲۰.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند.».. سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ «و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.
- ↑ «بیگمان داراییها و فرزندان کافران، هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند، هیچ سودی نخواهد داشت و آنان دمساز آتشند؛ در آن جاودانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۵۴۵.
- ↑ «و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ «و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹
- ↑ «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.
- ↑ در خطبه ۱۸۶ نهج البلاغه، معروف به خطبه هَمّام، بعد از شنیدن آن و وفات هَمّام بر اثر آن نقل شده: «فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أَمَا وَ الله لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَمَا بَالُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ (ع) وَيْحَكَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ وَقْتاً لَا يَعْدُوهُ وَ سَبَباً لَا يَتَجَاوَزُهُ فَمَهْلًا لَا تَعُدْ لِمِثْلِهَا فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ»؛ یک نفری گفت: چرا تو را گزندی نرسید و خودت نیز مانند همّام نشدی؟! امیر مؤمنان (ع) فرمود: وای بر تو! برای هر اجَلی وقت معین شده و دیگر آن حرف را و مانند آن را تکرار نکن و جای دیگر بازگو نکن، و بدان که شیطان آن کلام را بر زبانت انداخت. شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۴۸. در کلام کوتاه آن حضرت، نقل شده: «علی لسان المنافق شیطان ینطق». شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۸۰، قصار ۲۱۸؛ یا در خطبه ۷ نهجالبلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه»؛ عصاره کلام آن حضرت این است که رهیابی شیطان به حریم دل و احداث آشیانه و پدید آمدن تخم از آن و پرورش آن به صورت جوجه در دامن فریب خوردگان، زمینه تسلط شیطان را فراهم خواهد کرد تا آنان مجرای دیدن و گفتن شیطان شوند و او کارهای خود را با چشم و زبان مغروران انجام دهد، پس شیطان کارهای خود را با تسبیب انجام میدهد به طوری که گاهی او، چشم، گوش و زبان انسان گناهکار میشود تا وی با ابزار شیطانی ببیند و بشنود و بگوید و زمانی مَجاری ادراکی و تحریکی بزهکار در اختیار ابلیس قرار میگیرد تا وی با آن ابزار، پیام باطل و کاذب و قبیح خود را به مخاطبان خویش ابلاغ کند؛ لذا همه جزمهای علمی و تصمیمات فرد گمراه در اثر وسوسه و القائات شیطان شکل گرفته و در خارج تحقق عملی مییابد.
- ↑ در صحیفه سجادیه دعای ۳۷، دعای عجز از ادای شُکر، آمده است: «فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ».
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۶۱-۶۳.
- ↑ «هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
- ↑ «سوگند به خداوند که ما به سوی امّتهای پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستادهایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۶۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.
- ↑ «ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۵.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۸۴.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۴۳.
- ↑ «دستهای را رهنمایی کرده است و بر دستهای، گمراهی سزاوار است. بیگمان آنها به جای خداوند شیطانها را سرپرستان خویش گزیدند و میپندارند که رهیافتهاند» سوره اعراف، آیه ۳۰.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید میبینند؛ بیگمان ما شیطانها را سرپرست کسانی کردهایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۳۴۳.
- ↑ تسنیم، ج۸، ص۴۷۷.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۴۳-۴۴.