شیطان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
اعتقاد به وجود «شیطان» و نیروهای شرور، در میان ادیان و مذاهب از دیرباز وجود داشته و پیروان ادیان ابتدایی و اقوام باستانی، برای دفع ارواح شیطانی، به کاهنان و افسونگران پناه میبردهاند. قرآن کریم شیطان را موجودی متکبر معرفی میکند که از درگاه الهی رانده شده است.
متکلمان اسلامی کوشیدند شیطان و ماهیت او را که در آیات و روایات مطرح شده، با معیارهای خود بررسی کنند. فلاسفه و عرفا نیز در مباحثی چون جبر و اختیار بین خیر و شر، سعادت و شقاوت، از شیطان بحث کردهاند.
امام خمینی معتقدند شیطان امری واقعی است و تجرد مثالی و صورت برزخی ظلمانی دارد. ایشان حقیقت شیطان را همان جهل و وهم کل عالم هستی میداند که به حسب فطرت، مایل به شر و فساد و دعوتکننده به افترا و کذب است. امام خمینی شیطان را مظهر اسم مضل میداند که مرتبه آن پایینتر از ملائکه است و جوهر شیطانی دارد و حکمت آفرینش شیطان تمایز بندگان مخلص و غیره مخلص است. امام یکی از راهکارهای مقابله با نفوذ شیطان را استعاذه و پناه بردن به خداوند متعال میداند؛ زیرا تا زمانی که انسان در پناهحق نباشد، از خدعه و فریب شیطان در امان نخواهد بود.[۱]
معناشناسی
شیطان از ماده «ش ط ن» به معنای دور شدن[۲] و تمرد[۳] یا از ماده «شَیط» به معنای «سوختن»[۴] و «هلاک شدن»[۵] گرفته شدهاست و به هر متمردی از جن، انس و حیوان، شیطان گفته میشود.[۶] در فرهنگ اسلامی به موجود شریر، پلید، نافرمان و فریبکار، شیطان گفته میشود.[۷] طبق این معنا، شیطان اسم عامی است که شامل هر موجود شریری میشود،[۸] لکن به دلیل غلبه کاربرد آن در ابلیس که از درگاه خداوند طرد شد، در این معنا رایج گردید.[۹] برخی صاحبنظران شیطان را به شیطان جنّی و انسی تقسیم میکنند.[۱۰] گاهی از شیطان جنّی، به ابلیس تعبیر میشود که اسم خاص برای موجودی است که بر اثر تکبر و سجده نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد.[۱۱] امام خمینی شیطان را معنای عامی میداند که شامل هر آنچه انسان را از حق بازدارد و او را غافل کند و هر موجود شریری، اعم از جن و انس، میشود.[۱۲].[۱۳]
پیشینه
اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور، در میان ادیان و مذاهب از دیرباز وجود داشته است و پیروان ادیان ابتدایی و اقوام باستانی، برای دفع ارواح شیطانی، به کاهنان و افسونگران پناه میبردهاند. در متون مقدس ادیان، از شیطان، ماهیت آن و راههای مقابله با او سخن به میان آمدهاست.[۱۴]
در دین زرتشت، جایگاه شیطان و اهرمن برجسته است. در این دین، اهرمن و ابلیس مبدأ و خالق شرور در عالم و آفریدگار دیوها و ضرررساننده دانسته شدهاست.[۱۵]
در ادیان ابراهیمی نیز بحث از شیطان وجود داشتهاست. شیطان به معنای فرشتهای است که از مقام خود سقوط کردهاست و کار اغوا و فریب انسانهای نیکوکار را بر عهده دارد.[۱۶]
قرآن کریم، ابلیس را موجودی متکبر معرفی میکند که از درگاه الهی رانده شده ﴿ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ﴾[۱۷] و مبدأ فریبد ادن و وسوسه است ﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ﴾[۱۸]، ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾[۱۹]، ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۲۰]، ﴿وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲۱] و سابقه عداوت او (ابلیس) با انسان را استکبار از فرمان الهی و سجده نکردن بر آدم(ع) میشمارد ﴿إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[۲۲]، ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴾[۲۳]، ﴿ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴾[۲۴] در روایات نیز به حقیقت و جایگاه شیطان پرداخته شدهاست.[۲۵]
بحث دربارهٔ شیطان یا ابلیس، بیشتر به صورت مسئله کلامی مطرح بوده و متکلمان اسلامی کوشیدهاند شیطان و ماهیت او را که در آیات و روایات مطرح شده، با معیارهای خود بررسی کنند.[۲۶] فلاسفه[۲۷] و عرفا[۲۸] نیز در مباحثی چون: جبر و اختیار، خیر و شر و سعادت و شقاوت، از شیطان بحث کردهاند.[۲۹]
امام خمینی نیز در آثار خود به بررسی ماهیت و حقیقت شیطان،[۳۰] علت انحراف[۳۱] و راههای نفوذ او[۳۲] پرداخته، در این زمینه، عقیده بعضی از اندیشمندان را بررسی و نقد کردهاست.[۳۳].[۳۴]
حقیقیبودن شیطان و ماهیت آن
برخی شیطان را امری نمادین میدانند و حقیقت شیطان را قوهای در انسان میدانند که به شرور دعوت میکند.[۳۵] اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن، ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳۶]، ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ﴾[۳۷]، ﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۳۸]، ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴾[۳۹]، ﴿يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾[۴۰] شیطان را موجودی حقیقی میدانند[۴۱] که آدمیان را به شرّ و گناه فرا میخواند[۴۲] و به جهت تمرد و استکبار از سجده بر آدم(ع) از درگاه الهی طرد شد.[۴۳] او دارای نسل و ذریه است که یاران و سربازان او بوده، انواع مختلفی دارند و هر کدام وظیفه خاصی بر عهده داشته، به امر شیطان انسانها را فریب میدهند.[۴۴] در نهج البلاغه به عبادت شش هزار ساله شیطان اشاره شده است[۴۵] و برخی مفسران نیز به سخن گفتن ابلیس با پیامبرانی چون آدم(ع)، نوح(ع) و ابراهیم(ع) و تمثل او به شکلهای مختلف اشاره کردهاند که همگی دلیلی بر تحقق و عینیت داشتن شیطان است.[۴۶]
امام خمینی معتقد است شیطان امری واقعی است و تجردی مثالی[۴۷] به صورت تجرد برزخی ظلمانی دارد، نه تجرد عقلانی نورانی، مانند ملائکه.[۴۸] ایشان حقیقت ابلیس را همان جهل کل و وهم کل در عالم هستی میداند که به حسب فطرت، مایل به شرّ و فساد و دعوتکننده به اغلاط، افترا و کذب است و سایر شیاطین از مظاهر آن شیطان بزرگ محسوب میشوند[۴۹] و در برابر آن، عقل کل است که عقل عالم هستی محسوب شده، نخستین خلق از روحانیون است که حقیقت عقول جزئیه است.[۵۰]
در قرآن اموری همچون تصرفات شیطان، وسوسه و اغواگری انسانها، ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۵۱]، ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۵۲]، ﴿وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾[۵۳]، ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۵۴] زمان گمراه کردن انسانها تا روز قیامت ﴿قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ﴾[۵۵]، ﴿ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴾[۵۶] و نامرئی بودن ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۵۷] آمده است. اندیشمندان اسلامی دربارهٔ حقیقت شیطان اختلاف نظر دارند. بعضی متکلمان با استناد به قرآن ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا﴾[۵۸] او را از جنس جن دانستهاند[۵۹] و بعضی دیگر، او را از جنس ملائکه میدانند[۶۰] و این گفته را به بیشتر صحابه و تابعین استناد میدهند.[۶۱]
عارفان، شیطان را مظهر اسم «مضلّ» میدانند و مضلّ همانند دیگر اسما، تحت اسمالله است و بر خلاف انسان کامل که مظهر اسمای جلالی و جمالی است و جامع همه اسما و حقایق است، شیطان فاقد این جامعیت به حقایق است.[۶۲] از نظر آنان، ابلیس برای گمراهان کفار و مشرکان نیز به صورت اسم مضل ظاهر شده، آنها را به انحراف میکشاند.[۶۳] امام خمینی هم شیطان را مظهر اسم مضلّ میداند که مرتبه آن پایینتر از ملائکه است و جوهری شیطانی دارد و اسم آن عزازئیل (عزیز خدا) است.[۶۴] حکمت آفرینش شیطان، تمایز بین بندگان مخلص و غیر مخلص[۶۵] و رساندن آنها به کمال شایسته خود[۶۶] است و این خود رحمتی از ناحیه خداوند است.[۶۷].[۶۸]
علت انحراف شیطان
قرآن کریم علت انحراف شیطان را استکبار ﴿إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[۶۹] و غرور ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[۷۰] میداند. اندیشمندان نیز علت انحراف شیطان را علاوه بر استکبار،[۷۱]حسد[۷۲] دانستهاند. امام خمینی مبدأ طرد شدن شیطان از بارگاه قدس الهی را خودبینی و عجب او میداند که سبب استکبار او شد و خودرأی بودن او سبب استقلال و سرپیچی از فرمان الهی گشت.[۷۳] به اعتقاد ایشان، چنانکه در قرآن هم آمدهاست، سجده نکردن شیطان بر انسان به سبب آن بود که شیطان طینت آدم را دید و اعتراض کرد که خود از آتش است و سزاوار نیست بر آدم(ع) که از خاک آفریده شده، سجده کند[۷۴] و این از عدم معرفت او به روحانیت آدم سرچشمه میگیرد؛ زیرا او به ظاهر آدم توجه کرد و باطن و روحانیت او را ملاحظه نکرد؛ از اینرو از راه برهان خارج گشت و به قیاس و مغالطه روی آورد[۷۵]؛ در حالیکه اگر نور و روحانیت آدم را میدید، متوجه میشد که آدم بر او برتری دارد[۷۶]؛ زیرا حقیقت انسان همان روح اوست که مظهر الوهیت است و از صقع ربوبی و نشان حق است و خداوند این روح را در قرآن ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾[۷۷] به خود نسبت میدهد.[۷۸].[۷۹]
راههای نفوذ و سلطه شیطان
قرآن کریم، شیطان را دشمن انسان معرفی میکند که سوگند یاد کردهاست انسان را گمراه کند ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۸۰]؛ البته شیطان انسانها را تنها به بدی دعوت میکند و خداوند برای او در برابر همه انسانها سلطنتی قرار نداده است و تنها سلطنت او بر دو گروه از انسانها را ثابت دانستهاست: کسانی که سرپرستی و ولایت شیطان را میپذیرند و کسانی که به خدا شرک میورزند ﴿إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ﴾[۸۱]
شیطان از راههای مختلفی انسانها را گمراه میکند و به هلاکت میکشاند؛ مانند زینت دادن اعمال، ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۸۲] تسویل نفس (نیکو وانمود کردن اعمال زشت) ﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ﴾[۸۳] و غفلت و نسیان ﴿وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۸۴] برخی روایات راه نفوذ و وسوسه شیطان را رویگردانی انسان از ذکر الهی، سبک شمردن امر و ارتکاب نواهی الهی ذکر کردهاند.[۸۵] علمای اخلاق راههای نفوذ شیطان را زینت دادن، مغرور کردن و آرزوهای طولانی شمردهاند که از راه وسوسه در قلبهای آلوده به اخلاق زشت و هوای نفس، افراد را به گمراهی میکشاند.[۸۶]
امام خمینی در آثار اخلاقی خود به راههای مختلف نفوذ شیطان اشاره کرده است. ایشان تأکید بر ضرورت شناخت و راههای نفوذ شیطان را ازآنرو میداند که انسان، با عدم آگاهی از شیطان و نقشههای او، در دام وی میافتد و از سعادت ابدی محروم میماند و در نهایت به شقاوت ابدی گرفتار میشود.[۸۷] ایشان با دقیق و پیچیده دانستن راههای نفوذ شیطان،[۸۸] دوستی دنیا، ظواهر آن[۸۹] و حب نفس[۹۰] را از اموری میشمارد که موجب سیطره شیطان بر انسان و ازبین رفتن ایمان او میشود.[۹۱] همچنین ابتلای انسان به آلودگیهای روحی، مانند حب دنیا و شئون آن، انانیت و خودخواهی، موجب سقوط از مقام قرب پروردگار و سلطه شیطان بر اعضا و جوارح او میشود.[۹۲]
به اعتقاد امام خمینی القای شیطانی که از راههای نفوذ شیطان است، منشأ تخیلات باطله و اوهام خبیثه است؛ به گونهای که عزم و اراده انسان تابع آنها میشود و تمام اعمال قلبی و جوارحی او از سنخ اعمال شیطانی میگردد[۹۳] و در نهایت سبب شقاوت و بدبختی انسان میشود.[۹۴] همچنین ایشان، غوطهورشدن در دنیا و هوسهای دنیوی و توجه به عالم طبیعت را سبب القائات شیطانی بر نفس آدمی میداند.[۹۵]
ایشان یأس و ناامیدی را از جنود شیطان[۹۶] و غرور را نیز از دامهای او معرفی میکند.[۹۷] به اعتقاد ایشان نفوذ و سلطه شیطان، دفعی و یکباره نیست؛ بلکه شیطان بهتدریج انسان را به گمراهی میکشاند[۹۸] و با آمیختن حق و باطل و حق جلوهدادن باطل،[۹۹] افراد را با عنوان اطاعت الهی، فریب میدهد.[۱۰۰] از آنجاکه گستره وسوسههای شیطان تا آخر عمر ادامه دارد، لازم است همیشه انسان مراقب وسوسهها و حیلههای او باشد.[۱۰۱].[۱۰۲]
راهکارهای مقابله با نفوذ شیطان
قرآن کریم ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۰۳]، ﴿وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۰۴] و بعضی روایات منسوب[۱۰۵] راه مقابله با شیطان را استعاذه و پناهبردن به خداوند شمردهاند. علمای اخلاق راه مقابله با نفوذ شیطان را تمسک به ذکر الهی[۱۰۶] و ریشهکنکردن شهوات[۱۰۷] میدانند. امام خمینی نیز راههای مقابله با نفوذ شیطان را تصفیه باطن از خودخواهی و خودپرستی[۱۰۸] و مراعات تقوای الهی میداند؛ زیرا تقوا موجب دورماندن از سلطه شیطان است[۱۰۹]؛ بنابراین انسان سالک باید از اعمال و حرکات خود غافل نگردد تا گرفتار دامهای شیطان نشود.[۱۱۰]
امام خمینی پناه بردن و استعاذه را نیز یکی از راههای دوری از شیطان میداند؛ زیرا تا زمانی که انسان در پناه حق نباشد، از خدعه و فریب شیطان در امان نخواهد بود.[۱۱۱] به اعتقاد ایشان، استعاذه کیفیتی نفسانی است و همراه با اضطرار و احتیاج است، و اگر از روی حقیقت نباشد، صرف لقلقه زبان است و در این صورت، شیطان بهراحتی در قلب تصرف میکند؛ از اینرو استعاذه حقیقی با حالت انقطاع و توکل در قلب به دست میآید.[۱۱۲]
نخستین مرتبه استعاذه از دیدگاه ایشان، خلوص است و آنچه موجب خروج از سلطنت شیطان میشود، همین خالص شدن روح و باطن قلب است؛ تا انسان از غیر خدا منقطع شود و شیطان در وجود او راه پیدا نکند. پس از این مرتبه، نوبت به تصفیه باطن و توجه قلب به توحید فعلی حق میرسد که باید مؤثری غیر از حقتعالی در عالم مشاهده نکند و حقیقت مالکیت حقتعالی را درک کند تا دل از تصرف دیگران بردارد و قلب را آماده تجلیات فعلی حق نماید که در آن حقتعالی به صفتی از صفات (فعلی) خود تجلی کند[۱۱۳].[۱۱۴]
شیاطین انسی
قرآن کریم از شیاطین انس نام میبرد که دشمن انبیا(ع) بودهاند ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾[۱۱۵] در روایتی از امام صادق(ع)، افرادی که اهل صفت حق نباشند، از شیاطین انس شمرده شدهاند.[۱۱۶] مفسران، هر انسان شروری را شیطان انسی میدانند.[۱۱۷]
به اعتقاد امام خمینی شیطان با وسوسه و اغوای انسانها به گناه و تبهکاری، آنها را گمراه کرده بهتدریج به یک شیطان انسی تبدیل میکند.[۱۱۸] ایشان شیاطین انسی را گمراهتر از حیوانات و پستتر از شیاطین جنّی میداند[۱۱۹]؛ چنانکه به همین دلیل حکومتهای مستبد عالم و دستنشاندههای آنها را، مصداق کامل شیطان و توابع آن میداند و آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کرده است.[۱۲۰]
ایشان در موارد پرشماری، توطئههای این شیاطین را یادآور میشود که از هر راه و حربهای برای تضعیف روحیه مردم و از بین بردن نظام اسلامی استفاده میکنند و تأکید میکند که ملت باید با هوشیاری این توطئهها را خنثی کند[۱۲۱].[۱۲۲]
منابع
پانویس
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۱۸۴.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۸.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۲۳۷–۲۳۹.
- ↑ جوهری، الصحاح، ۵/۲۱۴۴؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.
- ↑ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۲۷۸.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۱۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۷/۳۲۱.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۴.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱/۲۲۶–۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۹؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۹.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۷۴–۷۵.
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۷۱.
- ↑ کتاب مقدس، ایوب، ب۱ و ۲؛ مکاشفه یوحنا، ب۱۲، ۹؛ متی، ب۲۵، ۴۱؛ سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابنعربی، ۲۵ و ۲۷.
- ↑ «فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل. فرمود: از اینجا بیرون رو که تو راندهای» سوره ص، آیه ۷۵-۷۷.
- ↑ «شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.
- ↑ «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید میبینند؛ بیگمان ما شیطانها را سرپرست کسانی کردهایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ «و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود. (خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای. فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی! » سوره اعراف، آیه ۱۱ - ۱۳.
- ↑ «آنگاه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم بشری از گل بیافرینم. پس، هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خود دمیدم برای او به فروتنی درافتید! آنگاه، همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند، جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود. فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل. فرمود: از اینجا بیرون رو که تو راندهای. و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد! گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند مهلت ده! فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز آن هنگام معیّن. گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۷۱-۸۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۳۱–۳۴۷.
- ↑ تفتازانی، شرح المقاصد، ۳/۳۶۶–۳۷۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶–۳۳۹.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۶۵–۱۷۶؛ اخوانالصفاء، رسائل، ۳/۸۱–۸۳؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۳/۶۶۹–۶۸۶.
- ↑ ابنعربی، تفلیس ابلیس النعیس، ۸۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۹–۴۰۲ و ۵۴۷؛ ابنترکه، شرح فصوص الحکم، ۲/۷۱۳–۷۱۶.
- ↑ سعیدی، مقدمه ترجمه کتاب تفلیس ابلیس النعیس ابنعربی، ۲۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۸۰؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۳–۲۴.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴؛ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲–۱۳ و ۱۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۸/۳۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچیک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناهدهنده شمایم و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی میبینم که شما نمیبینید، من از خداوند میهراس» سوره انفال، آیه ۴۸.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند» سوره احقاف، آیه ۲۹.
- ↑ «گفتند: ای قوم ! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند» سوره احقاف، آیه ۳۰.
- ↑ «و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
- ↑ «هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۹/۹۷.
- ↑ شوکانی، فتح القدیر، ۴/۵۱۱.
- ↑ شوکانی، فتح القدیر، ۸/۴۳–۴۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲۳۴، ۳۵۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱/۱۳۱؛ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۸/۲۹۰–۲۹۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۰.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۳–۲۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۳–۲۴ و ۳۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱.
- ↑ «آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
- ↑ «و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.
- ↑ «و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در داراییها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد» سوره اسراء، آیه ۶۴.
- ↑ «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.
- ↑ «گفت: به من تا روزی که (همه) برانگیخته میشوند مهلت ده! فرمود: تو از مهلتیافتگانی» سوره اعراف، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ « گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته میشوند، مرا مهلت ده! فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی! تا روز آن هنگام معیّن» سوره حجر، آیه ۳۶-۳۸.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید میبینند؛ بیگمان ما شیطانها را سرپرست کسانی کردهایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲/۴۲۸–۴۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان ۶/۷۳۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۰۰–۴۰۱.
- ↑ طوسی، التبیان، ۱/۱۵۰.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۱/۲۳۱.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۰۰.
- ↑ جندی، شرح فصوص الحکم، ۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۸۵؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۸۶.
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روحالبیان، ۱/۱۴.
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه، ۱/۲۳۷.
- ↑ خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱/۱۰۷.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
- ↑ «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۸۶.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۳۴۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه فوائد، ۵۸؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۰.
- ↑ «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.
- ↑ «چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.
- ↑ «پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.
- ↑ «بیگمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.
- ↑ «و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوهگویی میپردازند روی از آنان بگردان تا در گفتوگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.
- ↑ منسوب به امامصادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۸۴؛ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۶–۱۸۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲–۱۳ و ۱۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶؛ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۳ و ۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۱۵۸.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱۱ و ۱۹/۱۳۳–۱۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۳؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۰ و ۷۶–۷۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۶–۷۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۰۰.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۲۹–۱۳۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۱۳۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۸ و ۱۸/۲۰۲.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶–۶۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹–۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۶۹ و ۱۶/۲۲۱–۲۲۳.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ «و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰.
- ↑ «و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که اوست که شنوای داناست» سوره فصلت، آیه ۳۶.
- ↑ منسوب به امام صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷۹–۸۰.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۱/۱۸۱.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰–۲۲۱ و ۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۱–۲۲۵.
- ↑ فکور افشاگر و محسنی، مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۵۰.
- ↑ طوسی، التبیان، ۱/۲۳ و ۴/۲۴۱–۲۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۴۶؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱/۱۰۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۱–۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹؛ ۱۳/۲۰۸ و ۱۴/۲۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۰۶–۵۰۷؛ ۱۲/۲۰۷ و ۲۱/۸۶.
- ↑ احمد فکور افشاگر|فکور افشاگر و احمد علی محسنی|محسنی، شیطان - فکور افشاگر و محسنی (مقاله)| مقاله «شیطان»، دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۷۴ – ۵۷۹.