طمع در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
|||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = طمع | |||
| عنوان مدخل = [[طمع]] | |||
| مداخل مرتبط = [[طمع در قرآن]] - [[طمع در حدیث]] - [[طمع در نهج البلاغه]] - [[طمع در اخلاق اسلامی]] - [[طمع در فقه سیاسی]] - [[طمع در معارف دعا و زیارات]] - [[طمع در معارف و سیره سجادی]] - [[طمع در معارف و سیره نبوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
منظور از این مدخل خواسته و آرزوی منفعتی برای [[آینده]] از نوع مفید و مثبت آن است، مانند آنچه [[مؤمنان]] از [[خداوند]] توقع [[بخشش]] دارند و یا [[ایمان آوردن]] دیگران را میخواهند: {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref> و یا [[آزمندی]] و [[دنیاطلبی]] است. و گاه [[طمع]] [[مخالفان پیامبر]] در [[غلبه]] بر [[حضرت]] است. جالب این است که [[طمع]] به هردو مفهوم در [[قرآن]] به کار رفته، مانند: {{متن قرآن|نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا}}<ref>«ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد» سوره شعراء، آیه ۵۱.</ref>. و در جهت منفی آن: {{متن قرآن|يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ}}<ref>«باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۵.</ref>. و گاه [[طمع]] در کنار [[خوف]]: {{متن قرآن|خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«بیم و امید» سوره روم، آیه ۲۴.</ref> که نشان میدهد، [[غرائز]] [[انسان]] هم کاربرد مثبت دارد و هم منفی. و در [[طبیعت]] و [[انسان]] همواره باید میان [[ترس]] و [[امیدواری]] باشد تا [[غرور]] نداشته باشد و [[ناامید]] و سرخورده نشود و این وصف درباره [[پیامبران]] دارای اهمیت است، چنانکه برای [[شناخت]] [[مخالفان]] آنان و [[درک]] جهت [[مخالفت]] [[مشرکان]] و توقع بیجا نداشتن از آنان مفید است. | |||
==مقدمه== | |||
منظور از این مدخل خواسته و آرزوی منفعتی برای [[آینده]] از نوع مفید و مثبت آن است، مانند آنچه [[مؤمنان]] از [[خداوند]] توقع [[بخشش]] دارند و یا [[ایمان آوردن]] دیگران را میخواهند: {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref> و یا [[آزمندی]] و [[دنیاطلبی]] است. و گاه [[طمع]] [[مخالفان پیامبر]] در [[غلبه]] بر [[حضرت]] است. جالب این است که [[طمع]] به هردو مفهوم در [[قرآن]] به کار رفته، مانند: {{متن قرآن|نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا}}<ref>«ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد» سوره شعراء، آیه ۵۱.</ref>. و در جهت منفی آن: {{متن قرآن|يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ}}<ref>«باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۵.</ref>. و گاه [[طمع]] در کنار [[خوف]]: {{متن قرآن|خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«بیم و امید» سوره روم، آیه ۲۴.</ref> که نشان میدهد، [[غرائز]] [[انسان]] هم کاربرد مثبت دارد و هم منفی. و در [[طبیعت]] و [[انسان]] همواره باید میان [[ترس]] و [[امیدواری]] باشد تا [[غرور]] نداشته باشد و [[ناامید]] و سرخورده نشود و این | |||
#{{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>. '''نکته''': این [[چشمداشت]] و [[طمع]] [[مسلمانان]] به [[ایمان]] [[یهود]] که شاید به [[دعوت]] آنان گرایند، بهجا بود؛ زیرا در جزیرةالعرب به خصوص در اطراف یثرب مردمی که از [[کتابهای آسمانی]] و [[پیمبران]] [[آگاهی]] داشتند تنها [[یهودیان]] بودند. طوائف [[یهود]] در میان [[مشرکین]] محصور بودند و با [[ترس]] و [[بیم]] و بانتظار [[فرج]] به سر میبردند و گاه گاهی [[ظهور]] [[پیمبر]] [[نجات دهنده]] را [[پیشبینی]] میکردند. تا آنکه [[پیمبر]] [[خدا]] از میان همین [[عرب]] برخاست و [[پیمبران]] بزرگوار [[بنیاسرائیل]] و [[قبله]] و کتاب آنها را [[تصدیق]] و تثبیت نمود. [[مسلمانان]] [[امید]] داشتند که اینها به زودی بگروند یا به [[مخالفت]] برنخیزند. ولی [[یهود]] نه گرویدند و نه آنچه از [[اسرار]] و [[اخبار]] گذشتگان در دلهای خود پنهان میداشتند که [[دعوت به توحید]] و [[هدایت]] به راه [[پیمبران]] گذشته را [[تأیید]] میکرد، آشکار کردند. این هم [[شاهد]] دیگری است که دلهای اینان از سنگ سختتر است. دستهای از اینها کلمات خدای را از زبان پیمبرانشان میشنیدند و به حسب هواهای خود و برای [[پیروان]] خود آن کلمات [[حق]] را [[تحریف]] میکردند. این سنگدلان هوی و مالپرست که آن همه [[آیات]] مشهود و محسوس را برای [[پیروان]] خود از جهت لفظ و معنا [[تحریف]] میکردند چگونه [[انتظار]] میرود که به سود شما [[مسلمانان]] به آیاتی که با [[دل]] و [[عقل]] پیوسته است [[ایمان]] آرند: {{متن قرآن|وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ}}اینها با [[علم]] و [[تعقل]] کلمات [[خدا]] را [[تحریف]] میکردند نه از روی [[اشتباه]] و نفهمیدن: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. | #{{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>. '''نکته''': این [[چشمداشت]] و [[طمع]] [[مسلمانان]] به [[ایمان]] [[یهود]] که شاید به [[دعوت]] آنان گرایند، بهجا بود؛ زیرا در جزیرةالعرب به خصوص در اطراف یثرب مردمی که از [[کتابهای آسمانی]] و [[پیمبران]] [[آگاهی]] داشتند تنها [[یهودیان]] بودند. طوائف [[یهود]] در میان [[مشرکین]] محصور بودند و با [[ترس]] و [[بیم]] و بانتظار [[فرج]] به سر میبردند و گاه گاهی [[ظهور]] [[پیمبر]] [[نجات دهنده]] را [[پیشبینی]] میکردند. تا آنکه [[پیمبر]] [[خدا]] از میان همین [[عرب]] برخاست و [[پیمبران]] بزرگوار [[بنیاسرائیل]] و [[قبله]] و کتاب آنها را [[تصدیق]] و تثبیت نمود. [[مسلمانان]] [[امید]] داشتند که اینها به زودی بگروند یا به [[مخالفت]] برنخیزند. ولی [[یهود]] نه گرویدند و نه آنچه از [[اسرار]] و [[اخبار]] گذشتگان در دلهای خود پنهان میداشتند که [[دعوت به توحید]] و [[هدایت]] به راه [[پیمبران]] گذشته را [[تأیید]] میکرد، آشکار کردند. این هم [[شاهد]] دیگری است که دلهای اینان از سنگ سختتر است. دستهای از اینها کلمات خدای را از زبان پیمبرانشان میشنیدند و به حسب هواهای خود و برای [[پیروان]] خود آن کلمات [[حق]] را [[تحریف]] میکردند. این سنگدلان هوی و مالپرست که آن همه [[آیات]] مشهود و محسوس را برای [[پیروان]] خود از جهت لفظ و معنا [[تحریف]] میکردند چگونه [[انتظار]] میرود که به سود شما [[مسلمانان]] به آیاتی که با [[دل]] و [[عقل]] پیوسته است [[ایمان]] آرند: {{متن قرآن|وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ}}اینها با [[علم]] و [[تعقل]] کلمات [[خدا]] را [[تحریف]] میکردند نه از روی [[اشتباه]] و نفهمیدن: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۰۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد زیرا نخستین مؤمنان بودهایم» سوره شعراء، آیه ۵۱.</ref>. '''نکته''': [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] نکتهای را مطرح میکند: {{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}} این جمله، تعلیل آن مطلبی است که از [[کلام]] سابقشان استفاده میشد و آن این است که ما نه تنها از [[مرگ]] و کشته شدن باک نداریم، بلکه [[مشتاق]] آن نیز هستیم تا [[پروردگار]] خود را [[دیدار]] کنیم، چرا که با مردن و کشته شدن به سوی [[پروردگار]] خود بر میگردیم و از این برگشتن هم خوفی نداریم، برای اینکه ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد و برای اینکه ما اولین کسی هستیم که به [[موسی]] و [[هارون]]، فرستادگان پروردگارمان [[ایمان]] آوردیم. و این تعلیل تعلیلی است صحیح، برای اینکه [[فتح]] باب در هر امر خیری اثری از [[خیرات]] دارد که هیچ [[عقل]] سالمی در آن [[شک]] نمیکند، پس اگر [[خدای سبحان]] بنا داشته باشد مؤمنی را به علت اینکه به [[رحمت]] و [[مغفرت]] او [[ایمان]] دارد بیامرزد، قطعاً [[رحمت]] و [[مغفرت]] او اولین کسی را که [[فتح]] باب [[ایمان]] کرده و راه را برای دیگران هموار ساخته وا نمیگذارد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۵.</ref>. | #{{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد زیرا نخستین مؤمنان بودهایم» سوره شعراء، آیه ۵۱.</ref>. '''نکته''': [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] نکتهای را مطرح میکند: {{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}} این جمله، تعلیل آن مطلبی است که از [[کلام]] سابقشان استفاده میشد و آن این است که ما نه تنها از [[مرگ]] و کشته شدن باک نداریم، بلکه [[مشتاق]] آن نیز هستیم تا [[پروردگار]] خود را [[دیدار]] کنیم، چرا که با مردن و کشته شدن به سوی [[پروردگار]] خود بر میگردیم و از این برگشتن هم خوفی نداریم، برای اینکه ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد و برای اینکه ما اولین کسی هستیم که به [[موسی]] و [[هارون]]، فرستادگان پروردگارمان [[ایمان]] آوردیم. و این تعلیل تعلیلی است صحیح، برای اینکه [[فتح]] باب در هر امر خیری اثری از [[خیرات]] دارد که هیچ [[عقل]] سالمی در آن [[شک]] نمیکند، پس اگر [[خدای سبحان]] بنا داشته باشد مؤمنی را به علت اینکه به [[رحمت]] و [[مغفرت]] او [[ایمان]] دارد بیامرزد، قطعاً [[رحمت]] و [[مغفرت]] او اولین کسی را که [[فتح]] باب [[ایمان]] کرده و راه را برای دیگران هموار ساخته وا نمیگذارد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۵.</ref>. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
#{{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا * وَبَنِينَ شُهُودًا * وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا * ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ}}<ref>«مرا با آن کس که یگانه آفریدهام، وا بگذار * و برای او دارایی پر دامنهای پدید آوردم * و پسرانی پیش روی * و راه (پیشرفت) او را نیک هموار کردم * باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۱-۱۵.</ref>. | #{{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا * وَبَنِينَ شُهُودًا * وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا * ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ}}<ref>«مرا با آن کس که یگانه آفریدهام، وا بگذار * و برای او دارایی پر دامنهای پدید آوردم * و پسرانی پیش روی * و راه (پیشرفت) او را نیک هموار کردم * باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۱-۱۵.</ref>. | ||
==نکات== | == نکات == | ||
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است: | ||
# [[مسلمانان]] [[انتظار]] - [[طمع]] - داشتند که [[یهودیان]] از نخستین افرادی باشند که در [[مدینه]] به [[اسلام]] [[ایمان]] میآورند؛ {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ}} چرا که آنان [[اهل کتاب]] بودند و نشانههای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[بشارت ظهور]] او را در کتابهای خود خوانده بودند. ولی [[خداوند]] با [[یادآوری]] برای [[درک]] موقعیت [[مخالفان]]، به [[مسلمانان]] اعلام میکند که نباید توقع زیادی از آنان داشت، و با توجه به سابقه تحریفگری گروهی از [[یهودیان]] چنین انتظاری از آنان نداشته باشید {{متن قرآن|وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ}}، و نباید به [[ایمان آوردن]] آنان [[طمع]] بست: زیرا آنان آگاهانه بر اساس [[منفعتطلبی]] این گونه [[رفتار]] میکنند {{متن قرآن|ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}؛ | # [[مسلمانان]] [[انتظار]] - [[طمع]] - داشتند که [[یهودیان]] از نخستین افرادی باشند که در [[مدینه]] به [[اسلام]] [[ایمان]] میآورند؛ {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ}} چرا که آنان [[اهل کتاب]] بودند و نشانههای [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[بشارت ظهور]] او را در کتابهای خود خوانده بودند. ولی [[خداوند]] با [[یادآوری]] برای [[درک]] موقعیت [[مخالفان]]، به [[مسلمانان]] اعلام میکند که نباید توقع زیادی از آنان داشت، و با توجه به سابقه تحریفگری گروهی از [[یهودیان]] چنین انتظاری از آنان نداشته باشید {{متن قرآن|وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ}}، و نباید به [[ایمان آوردن]] آنان [[طمع]] بست: زیرا آنان آگاهانه بر اساس [[منفعتطلبی]] این گونه [[رفتار]] میکنند {{متن قرآن|ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}؛ | ||
#ساحران در برابر تهدیدهای [[فرعون]] با داشتن [[طمع]] و آرزوی منفعتی مثبت برای [[آینده]] اعلام کردند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار [[مبارزه]] با [[پیامبر]] [[راستین]] [[خدا]] [[موسی]]{{ع}} شدیم، و در [[ستیز]] با [[حق]] پیشقدم بودیم، اما ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم {{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}} ما امروز از هیچ چیز [[وحشت]] نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا زدن در [[خون]] بر فراز شاخههای بلند نخل. | # ساحران در برابر تهدیدهای [[فرعون]] با داشتن [[طمع]] و آرزوی منفعتی مثبت برای [[آینده]] اعلام کردند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار [[مبارزه]] با [[پیامبر]] [[راستین]] [[خدا]] [[موسی]] {{ع}} شدیم، و در [[ستیز]] با [[حق]] پیشقدم بودیم، اما ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم {{متن قرآن|إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ}} ما امروز از هیچ چیز [[وحشت]] نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا زدن در [[خون]] بر فراز شاخههای بلند نخل. | ||
# [[خداوند]] مسئله رعد و برق [[باران]] و [[حیات]] [[زمین]] را پس از خزان و [[مرگ]] فصلی مورد توجه قرار داده، میگوید: از نشانههای [[خدا]] این است که برق را که هم مایه “ترس” است هم مایه [[امید]]، به شما نشان میدهد {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا}} [[ترس]] از خطرات ناشی از برق که گاه به صورت “صاعقه” در میآید و هر چیز را در حوزه آن قرار گیرد [[آتش]] میزند و خاکستر میکند، (وَ طَمَعاً) و “امید” از نظر [[نزول]] [[باران]] که غالباً بعد از رعد و برق به صورت رگبار فرو میریزد. | # [[خداوند]] مسئله رعد و برق [[باران]] و [[حیات]] [[زمین]] را پس از خزان و [[مرگ]] فصلی مورد توجه قرار داده، میگوید: از نشانههای [[خدا]] این است که برق را که هم مایه “ترس” است هم مایه [[امید]]، به شما نشان میدهد {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا}} [[ترس]] از خطرات ناشی از برق که گاه به صورت “صاعقه” در میآید و هر چیز را در حوزه آن قرار گیرد [[آتش]] میزند و خاکستر میکند، (وَ طَمَعاً) و “امید” از نظر [[نزول]] [[باران]] که غالباً بعد از رعد و برق به صورت رگبار فرو میریزد. | ||
# [[خداوند]] درباره [[شبزندهداران]] بیدار [[دل]]: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ}} میفرماید: آنها [[پروردگار]] خود را با [[بیم و امید]] میخوانند {{متن قرآن|يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}} آری دو | # [[خداوند]] درباره [[شبزندهداران]] بیدار [[دل]]: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ}} میفرماید: آنها [[پروردگار]] خود را با [[بیم و امید]] میخوانند {{متن قرآن|يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}} آری دو وصف مهم آنها [[خوف و رجا]] یا [[بیم و امید]] است. نه از [[غضب]] و [[عذاب]] او ایمن میشوند، و نه از رحمتش [[مأیوس]] میگردند، توازن این [[بیم و امید]] که ضامن [[تکامل]] و پیشروی آنها در [[راه خدا]] است همواره در وجودشان حکمفرما است. چرا که [[غلبه]] [[خوف]] بر [[امید]]، [[انسان]] را به [[یأس]] و [[سستی]] میکشاند. و [[غلبه]] [[رجاء]] و [[طمع]] [[انسان]] را به [[غرور]] و [[غفلت]] وا میدارد، و این هر دو [[دشمن]] حرکت تکاملی [[انسان]] در سیر او به سوی [[خدا]] است. | ||
#بادیهنشنینان متخلف از سفر [[مکه]]، در [[طمع]] [[غنائم]] [[جنگ خیبر]]، خواستار [[همراهی با پیامبر]] میشوند: {{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ}} که مورد ملامت قرار میگیرند که [[همراهی]] به [[طمع]] [[غنایم]] فایدهای ندارد. | # بادیهنشنینان متخلف از سفر [[مکه]]، در [[طمع]] [[غنائم]] [[جنگ خیبر]]، خواستار [[همراهی با پیامبر]] میشوند: {{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ}} که مورد ملامت قرار میگیرند که [[همراهی]] به [[طمع]] [[غنایم]] فایدهای ندارد. | ||
#گروههایی از [[مشرکان]] هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} در [[مکّه]] [[آیات]] [[معاد]] را برای [[مسلمانان]] میخواند، آنها از هر گوشه و کنار میآمدند و با دیدگاه اشرافی که داشتند میگفتند: اگر معادی در کار باشد وضع ما از این افرادی که به تو [[ایمان]] آوردهاند در آن عالم بهتر است، همانگونه که در این [[دنیا]] وضع ما از آنها بهتر میباشد [[قرآن]] در پاسخ آنها چنین میگوید: این [[کافران]] را چه میشود که با سرعت نزد تو میآیند {{متن قرآن|فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ}}<ref>«و بر سر کافران چه آمده است که به پیش تو شتابانند؟» سوره معارج، آیه ۳۶.</ref> از راست و چپ گروه گروه و آرزوی [[بهشت]] دارند {{متن قرآن|عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ}}<ref>«از راست و چپ، گروه گروه (گرد میآیند)؟» سوره معارج، آیه ۳۷.</ref> آیا هر یک از آنها با این [[اعمال]] زشتش [[طمع]] دارد که او را در [[بهشت]] پر [[نعمت الهی]] وارد کنند؟ {{متن قرآن|أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ}}<ref>«آیا هر یک از آنان آزمند است که او را به بهشتی پرنعمت درآورند؟» سوره معارج، آیه ۳۸.</ref> با کدام [[ایمان]] و با کدام عمل چنین [[شایستگی]] برای خود قائلند؟ | # گروههایی از [[مشرکان]] هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} در [[مکّه]] [[آیات]] [[معاد]] را برای [[مسلمانان]] میخواند، آنها از هر گوشه و کنار میآمدند و با دیدگاه اشرافی که داشتند میگفتند: اگر معادی در کار باشد وضع ما از این افرادی که به تو [[ایمان]] آوردهاند در آن عالم بهتر است، همانگونه که در این [[دنیا]] وضع ما از آنها بهتر میباشد [[قرآن]] در پاسخ آنها چنین میگوید: این [[کافران]] را چه میشود که با سرعت نزد تو میآیند {{متن قرآن|فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ}}<ref>«و بر سر کافران چه آمده است که به پیش تو شتابانند؟» سوره معارج، آیه ۳۶.</ref> از راست و چپ گروه گروه و آرزوی [[بهشت]] دارند {{متن قرآن|عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ}}<ref>«از راست و چپ، گروه گروه (گرد میآیند)؟» سوره معارج، آیه ۳۷.</ref> آیا هر یک از آنها با این [[اعمال]] زشتش [[طمع]] دارد که او را در [[بهشت]] پر [[نعمت الهی]] وارد کنند؟ {{متن قرآن|أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ}}<ref>«آیا هر یک از آنان آزمند است که او را به بهشتی پرنعمت درآورند؟» سوره معارج، آیه ۳۸.</ref> با کدام [[ایمان]] و با کدام عمل چنین [[شایستگی]] برای خود قائلند؟ | ||
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] [[طمع]] کارانی که با [[حضرت]] به [[دلیل]] در خطر افتادن [[منافع]] خود در [[شهر | # [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] [[طمع]] کارانی که با [[حضرت]] به [[دلیل]] در خطر افتادن [[منافع]] خود در [[شهر مکه]] از در [[مخالفت]] بر آمده، مانند [[ولید]] بن مغیرهها که به رغم برخورداری از [[مال]] فراوان و [[فرزندان]]، باز [[طمع]] بیشتر داشته، آنان را [[مذمت]] میکند و حتی [[تهدید]] میکند که خود میدانم که با آنان چه میکنم و تو نگران نباش: {{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا..... * ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ}}<ref>{{متن قرآن|ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا}} این جمله کلمه تهدید است، و روایات بسیار زیادی وارد شده که این جمله تا تمام بیست آیه بعدش همه درباره ولید بن مغیره نازل شده، که داستانش در بحث روایتی آینده ان شاء اللَّه میآید. ترجمه المیزان ج۲۰، ص۱۳۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:طمع | [[رده:طمع]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۲
مقدمه
منظور از این مدخل خواسته و آرزوی منفعتی برای آینده از نوع مفید و مثبت آن است، مانند آنچه مؤمنان از خداوند توقع بخشش دارند و یا ایمان آوردن دیگران را میخواهند: أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا[۱] و یا آزمندی و دنیاطلبی است. و گاه طمع مخالفان پیامبر در غلبه بر حضرت است. جالب این است که طمع به هردو مفهوم در قرآن به کار رفته، مانند: نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا[۲]. و در جهت منفی آن: يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ[۳]. و گاه طمع در کنار خوف: خَوْفًا وَطَمَعًا[۴] که نشان میدهد، غرائز انسان هم کاربرد مثبت دارد و هم منفی. و در طبیعت و انسان همواره باید میان ترس و امیدواری باشد تا غرور نداشته باشد و ناامید و سرخورده نشود و این وصف درباره پیامبران دارای اهمیت است، چنانکه برای شناخت مخالفان آنان و درک جهت مخالفت مشرکان و توقع بیجا نداشتن از آنان مفید است.
- أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۵]. نکته: این چشمداشت و طمع مسلمانان به ایمان یهود که شاید به دعوت آنان گرایند، بهجا بود؛ زیرا در جزیرةالعرب به خصوص در اطراف یثرب مردمی که از کتابهای آسمانی و پیمبران آگاهی داشتند تنها یهودیان بودند. طوائف یهود در میان مشرکین محصور بودند و با ترس و بیم و بانتظار فرج به سر میبردند و گاه گاهی ظهور پیمبر نجات دهنده را پیشبینی میکردند. تا آنکه پیمبر خدا از میان همین عرب برخاست و پیمبران بزرگوار بنیاسرائیل و قبله و کتاب آنها را تصدیق و تثبیت نمود. مسلمانان امید داشتند که اینها به زودی بگروند یا به مخالفت برنخیزند. ولی یهود نه گرویدند و نه آنچه از اسرار و اخبار گذشتگان در دلهای خود پنهان میداشتند که دعوت به توحید و هدایت به راه پیمبران گذشته را تأیید میکرد، آشکار کردند. این هم شاهد دیگری است که دلهای اینان از سنگ سختتر است. دستهای از اینها کلمات خدای را از زبان پیمبرانشان میشنیدند و به حسب هواهای خود و برای پیروان خود آن کلمات حق را تحریف میکردند. این سنگدلان هوی و مالپرست که آن همه آیات مشهود و محسوس را برای پیروان خود از جهت لفظ و معنا تحریف میکردند چگونه انتظار میرود که به سود شما مسلمانان به آیاتی که با دل و عقل پیوسته است ایمان آرند: وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُاینها با علم و تعقل کلمات خدا را تحریف میکردند نه از روی اشتباه و نفهمیدن: مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۶].
- إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ[۷]. نکته: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نکتهای را مطرح میکند: إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ این جمله، تعلیل آن مطلبی است که از کلام سابقشان استفاده میشد و آن این است که ما نه تنها از مرگ و کشته شدن باک نداریم، بلکه مشتاق آن نیز هستیم تا پروردگار خود را دیدار کنیم، چرا که با مردن و کشته شدن به سوی پروردگار خود بر میگردیم و از این برگشتن هم خوفی نداریم، برای اینکه ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد و برای اینکه ما اولین کسی هستیم که به موسی و هارون، فرستادگان پروردگارمان ایمان آوردیم. و این تعلیل تعلیلی است صحیح، برای اینکه فتح باب در هر امر خیری اثری از خیرات دارد که هیچ عقل سالمی در آن شک نمیکند، پس اگر خدای سبحان بنا داشته باشد مؤمنی را به علت اینکه به رحمت و مغفرت او ایمان دارد بیامرزد، قطعاً رحمت و مغفرت او اولین کسی را که فتح باب ایمان کرده و راه را برای دیگران هموار ساخته وا نمیگذارد[۸].
- وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ[۹].
- وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۱۰].
- تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۱۱].
- سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۱۲].
- أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ[۱۳].
- ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا * وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا * وَبَنِينَ شُهُودًا * وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا * ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ[۱۴].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- مسلمانان انتظار - طمع - داشتند که یهودیان از نخستین افرادی باشند که در مدینه به اسلام ایمان میآورند؛ أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ چرا که آنان اهل کتاب بودند و نشانههای پیامبر اسلام (ص) و بشارت ظهور او را در کتابهای خود خوانده بودند. ولی خداوند با یادآوری برای درک موقعیت مخالفان، به مسلمانان اعلام میکند که نباید توقع زیادی از آنان داشت، و با توجه به سابقه تحریفگری گروهی از یهودیان چنین انتظاری از آنان نداشته باشید وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ، و نباید به ایمان آوردن آنان طمع بست: زیرا آنان آگاهانه بر اساس منفعتطلبی این گونه رفتار میکنند ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛
- ساحران در برابر تهدیدهای فرعون با داشتن طمع و آرزوی منفعتی مثبت برای آینده اعلام کردند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسی (ع) شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا زدن در خون بر فراز شاخههای بلند نخل.
- خداوند مسئله رعد و برق باران و حیات زمین را پس از خزان و مرگ فصلی مورد توجه قرار داده، میگوید: از نشانههای خدا این است که برق را که هم مایه “ترس” است هم مایه امید، به شما نشان میدهد وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا ترس از خطرات ناشی از برق که گاه به صورت “صاعقه” در میآید و هر چیز را در حوزه آن قرار گیرد آتش میزند و خاکستر میکند، (وَ طَمَعاً) و “امید” از نظر نزول باران که غالباً بعد از رعد و برق به صورت رگبار فرو میریزد.
- خداوند درباره شبزندهداران بیدار دل: تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ میفرماید: آنها پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا آری دو وصف مهم آنها خوف و رجا یا بیم و امید است. نه از غضب و عذاب او ایمن میشوند، و نه از رحمتش مأیوس میگردند، توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروی آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرما است. چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی میکشاند. و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وا میدارد، و این هر دو دشمن حرکت تکاملی انسان در سیر او به سوی خدا است.
- بادیهنشنینان متخلف از سفر مکه، در طمع غنائم جنگ خیبر، خواستار همراهی با پیامبر میشوند: سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ که مورد ملامت قرار میگیرند که همراهی به طمع غنایم فایدهای ندارد.
- گروههایی از مشرکان هنگامی که پیامبر (ص) در مکّه آیات معاد را برای مسلمانان میخواند، آنها از هر گوشه و کنار میآمدند و با دیدگاه اشرافی که داشتند میگفتند: اگر معادی در کار باشد وضع ما از این افرادی که به تو ایمان آوردهاند در آن عالم بهتر است، همانگونه که در این دنیا وضع ما از آنها بهتر میباشد قرآن در پاسخ آنها چنین میگوید: این کافران را چه میشود که با سرعت نزد تو میآیند فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ[۱۵] از راست و چپ گروه گروه و آرزوی بهشت دارند عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ[۱۶] آیا هر یک از آنها با این اعمال زشتش طمع دارد که او را در بهشت پر نعمت الهی وارد کنند؟ أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ[۱۷] با کدام ایمان و با کدام عمل چنین شایستگی برای خود قائلند؟
- خداوند خطاب به پیامبر طمع کارانی که با حضرت به دلیل در خطر افتادن منافع خود در شهر مکه از در مخالفت بر آمده، مانند ولید بن مغیرهها که به رغم برخورداری از مال فراوان و فرزندان، باز طمع بیشتر داشته، آنان را مذمت میکند و حتی تهدید میکند که خود میدانم که با آنان چه میکنم و تو نگران نباش: ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا..... * ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ[۱۸][۱۹].
منابع
پانویس
- ↑ «آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند» سوره بقره، آیه ۷۵.
- ↑ «ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد» سوره شعراء، آیه ۵۱.
- ↑ «باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۵.
- ↑ «بیم و امید» سوره روم، آیه ۲۴.
- ↑ «آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ «ما امید میبریم که پروردگارمان گناهان ما را بیامرزد زیرا نخستین مؤمنان بودهایم» سوره شعراء، آیه ۵۱.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۸۵.
- ↑ «و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید» سوره شعراء، آیه ۸۲.
- ↑ «و از نشانههای او این است که برق را برای بیم و امید نشانتان میدهد و از آسمان، آبی فرو میفرستد آنگاه با آن، زمین را پس از مردن آن زنده میگرداند؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که خرد میورزند» سوره روم، آیه ۲۴.
- ↑ «از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند» سوره سجده، آیه ۱۶.
- ↑ «چون برای گرفتن غنیمتهایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک میبرید! (چنین نیست) بلکه آنان جز اندکی درنمییابند» سوره فتح، آیه ۱۵.
- ↑ «آیا هر یک از آنان آزمند است که او را به بهشتی پرنعمت درآورند؟» سوره معارج، آیه ۳۸.
- ↑ «مرا با آن کس که یگانه آفریدهام، وا بگذار * و برای او دارایی پر دامنهای پدید آوردم * و پسرانی پیش روی * و راه (پیشرفت) او را نیک هموار کردم * باز آز دارد که بیفزایم» سوره مدثر، آیه ۱۱-۱۵.
- ↑ «و بر سر کافران چه آمده است که به پیش تو شتابانند؟» سوره معارج، آیه ۳۶.
- ↑ «از راست و چپ، گروه گروه (گرد میآیند)؟» سوره معارج، آیه ۳۷.
- ↑ «آیا هر یک از آنان آزمند است که او را به بهشتی پرنعمت درآورند؟» سوره معارج، آیه ۳۸.
- ↑ ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا این جمله کلمه تهدید است، و روایات بسیار زیادی وارد شده که این جمله تا تمام بیست آیه بعدش همه درباره ولید بن مغیره نازل شده، که داستانش در بحث روایتی آینده ان شاء اللَّه میآید. ترجمه المیزان ج۲۰، ص۱۳۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۱۰۶.