خشونت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = خشونت
| عنوان مدخل  = خشونت
| مداخل مرتبط = [[خشونت در قرآن]] - [[خشونت در خانواده]] - [[نفی خشونت در معارف و سیره نبوی]] - [[نفی خشونت در سیره خانوادگی معصومان]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[خشونت]]، واژه‌ای [[عربی]] از ریشه "خ ـ ش ـ ن" و به معنای [[درشتی]]، زبری و [[سختی]] و ضد [[نرمی]] و [[انعطاف‌پذیری]] است <ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص۶۵۱، "خشن".</ref> و در [[فارسی]] نیز در همان معنای عربی آن به کار می‌رود.<ref>لغت نامه، ج ۷، ص۹۸۳۲، "خشونت".</ref> این واژه در وصف پدیده‌های طبیعی مانند خشکی و ناهمواری [[زمین]] یا کوه‌های دشوار، همچنین [[رفتارهای انسانی]] به کار می‌رود؛ چه کارهایی که مانند چگونگی [[پوشش]]، نوع [[خوراک]] و [[سبک زندگی]] در [[زندگی شخصی]] قرار می‌گیرد؛ یا اعمالی که در حیطه [[اجتماعی]] و چگونگی [[رفتار]] با دیگران.<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۰.</ref> تعریف همه‌پذیر از خشونت در حیطه رفتارهای اجتماعی در دست نیست. این مفهوم، هرچند از گذشته، کم یا بیش، نگاه‌های [[فلسفی]] را به خود جلب کرده بود، تنها در [[قرن]] ۲۰ موضوع فلسفی مستقلی شد و در پی ظهور [[جنبش‌های اجتماعی]] خشونت‌زدای اخیر، توجه به بهره‌گیری کارامد از خشونت دوخته شد. [[خشونت]] در کاربرد ساده‌اش بهره‌وری قهرآمیز از [[زور]] است که به شکلی معمول به دیگران یا [[اموال]] آنها آسیب می‌رساند و می‌تواند مانند ضرب و شتم فرد یا نظیر [[جنگ]] میان [[ملت‌ها]] انجام گیرد.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خشونت]]''' است. "'''[[خشونت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خشونت در قرآن]] - [[خشونت در حدیث]] - [[خشونت در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
در سال‌های اخیر، توجه فلسفی ویژه‌ای به گسترش معنایی خشونت، از گونه آشکار به خشونت [[سازمان]] یافته و پنهان، مانند [[تبعیض نژادی]] و جنسیتی و آسیب‌های روانی شده است.<ref>۲۸. Macmillan Encyclopedia of philosophy، p.۶۷۷.</ref> جواز دستیازی به خشونت همواره در میان [[فیلسوفان]] بحث برانگیز بوده است؛ اما در [[نظام‌های حقوقی]]، خشونت را دو گونه [[ناپسند]] یا [[نامشروع]] و [[پسندیده]] یا [[مشروع]] دانسته‌اند که نشانگر دو سویه بودن آن از نظر آنهاست.<ref>نک: نظام بین‌المللی حقوق بشر، ص۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>
[[خشونت]]، واژه‌ای [[عربی]] از ریشه "خ ـ ش ـ ن" و به معنای [[درشتی]]، زبری و [[سختی]] و [[ضد]] [[نرمی]] و [[انعطاف‌پذیری]] است <ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۱۴۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص ۶۵۱، "خشن".</ref> و در [[فارسی]] نیز در همان معنای عربی آن به کار می‌رود.<ref>لغت نامه، ج ۷، ص ۹۸۳۲، "خشونت".</ref> این واژه در [[وصف]] پدیده‌های طبیعی مانند خشکی و ناهمواری [[زمین]] یا کوه‌های دشوار، همچنین رفتارهای [[انسانی]] به کار می‌رود؛ چه کارهایی که مانند چگونگی [[پوشش]]، نوع [[خوراک]] و [[سبک زندگی]] در [[زندگی شخصی]] قرار می‌گیرد؛ یا اعمالی که در حیطه [[اجتماعی]] و چگونگی [[رفتار]] با دیگران.<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۱۴۰.</ref> تعریف همه‌پذیر از خشونت در حیطه رفتارهای اجتماعی در دست نیست. این مفهوم، هرچند از گذشته، کم یا بیش، نگاه‌های [[فلسفی]] را به خود جلب کرده بود، تنها در قرن ۲۰ موضوع فلسفی مستقلی شد و در پی [[ظهور]] جنبش‌های اجتماعی خشونت‌زدای اخیر، توجه به بهره‌گیری کارامد از خشونت دوخته شد. [[خشونت]] در کاربرد ساده‌اش بهره‌وری قهرآمیز از [[زور]] است که به شکلی معمول به دیگران یا [[اموال]] آنها آسیب می‌رساند و می‌تواند مانند ضرب و شتم فرد یا نظیر [[جنگ]] میان [[ملت‌ها]] انجام گیرد.


در سال‌های اخیر، توجه فلسفی ویژه‌ای به گسترش معنایی خشونت، از گونه آشکار به خشونت [[سازمان]] یافته و پنهان، مانند [[تبعیض نژادی]] و جنسیتی و آسیب‌های [[روانی]] شده است.<ref>۲۸. Macmillan Encyclopedia of philosophy, p.۶۷۷.</ref> جواز دستیازی به خشونت همواره در میان [[فیلسوفان]] بحث برانگیز بوده است؛ اما در نظام‌های [[حقوقی]]، خشونت را دو گونه [[ناپسند]] یا [[نامشروع]] و [[پسندیده]] یا [[مشروع]] دانسته‌اند که نشانگر دو سویه بودن آن از نظر آنهاست.<ref>نک: نظام بین المللی حقوق بشر، ص ۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
== خشونت در [[قرآن]] ==
واژه خشونت در قرآن نیست؛ ولی واژه‌های دیگری با معانی نزدیک به آن به کار رفته است؛ مانند هم‌خانواده‌های "غلظ"،<ref> مفردات، ص۶۱۲، "غلظ".</ref> "شدد"<ref>لسان العرب، ج ۳، ص۲۳۲؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۴۹۰، "شدد".</ref> و "[[قهر]]<ref>مفردات، ج ۱، ص۶۸۷، "قهر".</ref> همچنین واژگان بسیاری بر [[اعمال]] خشونت‌آمیزی مانند [[قتل]]، [[بهره‌کشی]]، [[تهدید]] و [[ترور]] دلالت دارند که در داستان‌ها یا گزارش‌های [[قرآنی]] فراوان دیده می‌شوند: {{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«آنان به راستی کافرند و ما برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref>«بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانه‌ای از سوی پروردگارت آورده‌ایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند» سوره طه، آیه ۴۷.</ref>.


==خشونت در قرآن==
مشتقات ریشه "غ ـ ل ـ ظ" ۱۳ بار در [[قرآن]] به کار رفته که تنها ۴ تای آن به معنای مورد نظر نزدیک‌اند و بقیه یا در وصف [[عذاب]] [[آخرتی]] یا وصف [[میثاق]] خدایند و از این ۴ کار بست نیز یک بار برای سلب صفت [[خشونت]] از [[پیامبر]]{{صل}}: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> و سه بار برای [[رویارویی]] و [[جنگ]] با [[کافران]] و [[منافقان]] استفاده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>.
واژه خشونت در [[قرآن]] نیست؛ ولی واژه‌های دیگری با معانی نزدیک به آن به کار رفته است؛ مانند هم‌خانواده‌های "غلظ"،<ref> مفردات، ص ۶۱۲، "غلظ".</ref> "شدد"<ref>لسان العرب، ج ۳، ص ۲۳۲؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۴۹۰، "شدد".</ref> و "[[قهر]]"؛<ref>مفردات، ج ۱، ص ۶۸۷، "قهر".</ref> همچنین واژگان بسیاری بر [[اعمال]] خشونت‌آمیزی مانند [[قتل]]، بهره‌کشی، [[تهدید]] و [[ترور]] دلالت دارند که در داستان‌ها یا گزارش‌های [[قرآنی]] فراوان دیده می‌شوند: {{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند  بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک)  از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>،  {{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«آنان به راستی کافرند و ما برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref>،  {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref>«بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانه‌ای از سوی پروردگارت آورده‌ایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند» سوره طه، آیه ۴۷.</ref>.


مشتقات ریشه "غ ـ ل ـ ظ" ۱۳ بار در [[قرآن]] به کار رفته که تنها ۴ تای آن به معنای مورد نظر نزدیک‌اند و بقیه یا در [[وصف]] [[عذاب]] [[آخرتی]] یا وصف [[میثاق]] خدایند و از این ۴ کار بست نیز یک بار برای سلب صفت [[خشونت]] از [[پیامبر]]{{صل}}: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> و سه بار برای [[رویارویی]] و [[جنگ]] با [[کافران]] و [[منافقان]] استفاده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>.
واژه "شدید" نیز بسیار به کار رفته است که در همه موارد، جز [[آیه]] {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> بر [[اعمال]] [[خشونت]] [[خدا]] و [[عذاب]] [[ستمکاران]] و گردنکشان دلالت دارد و در این [[آیه]] نیز به صورت جمع <ref>الکشاف، ج ۴، ص۳۴۶؛ کشف الاسرار، ج ۹، ص۲۳۱.</ref> و در وصف همراهان [[پیامبر]]{{صل}} در [[رویارویی]] با [[کافران]] استفاده شده است.


واژه "شدید" نیز بسیار به کار رفته است که در همه موارد، جز [[آیه]] {{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> بر اعمال خشونت [[خدا]] و عذاب [[ستمکاران]] و گردنکشان دلالت دارد و در این آیه نیز به صورت جمع <ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۶؛ کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۳۱.</ref> و در وصف همراهان پیامبر{{صل}} در رویارویی با کافران استفاده شده است.
مشتقات ریشه "[[قهر]]" ۱۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته که تنها دو مورد آن به معنای مورد نظر نزدیک است: یکی درباره عدم [[رفتار]] قهرآمیز با [[یتیم]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ}}<ref>«پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.</ref> و دیگری درباره خشونت [[فرعون]] با [[بنی‌اسرائیل]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و بقیه درباره [[قهاریت]] [[خدای متعال]] است که خود مدخلی جدا دارد.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>


مشتقات ریشه "قهر" ۱۰ بار در قرآن به کار رفته که تنها دو مورد آن به معنای مورد نظر نزدیک است: یکی درباره عدم [[رفتار]] قهرآمیز با [[یتیم]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ}}<ref>«پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.</ref> و دیگری درباره خشونت [[فرعون]] با [[بنی‌اسرائیل]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.</ref> و بقیه درباره قهاریت خدای متعالی است که خود مدخلی جدا دارد.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
== ارزش‌گذاری خشونت ==
قرآن، نگرش مطلقی بر پدیده خشونت ندارد و کنار [[نکوهش]] برخی مظاهر [[خشونت]]، مانند تندی بر [[ناتوانان]] {{متن قرآن|وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}}<ref>«و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او گرویدید؟ بی‌گمان او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است؛ به زودی خواهید دانست؛ دست‌ها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت» سوره شعراء، آیه ۴۹.</ref>، کشتن بی‌گناهان {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref> به ترک [[رحمت]] و [[رأفت]] در [[رفتار]] با گروهایی خاص تأکید می‌کند {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>؛ حتی [[خدا]] خود را مجری [[مجازات]] [[خشن]] بر [[ستمکاران]] می‌خواند {{متن قرآن|وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و قوم نوح را- چون پیامبران را دروغگو (می) شمردند- غرق کردیم و آنان را نشانه‌ای برای (عبرت) مردم گرداندیم و برای ستم‌پیشگان عذابی دردناک آماده ساختیم» سوره فرقان، آیه ۳۷.</ref>، بنابراین ارزشگذاری خشونت در [[فرهنگ قرآنی]] را باید از دیدگان عنوان [[ظلم]] و [[عدل]] کاوید.


==ارزشگذاری خشونت==
خشونت به معنای رفتارهای قهرآمیز و ناعادلانه در [[جهان بینی اسلامی]] ممنوع و [[ناپسند]] است؛ ولی [[خشونت]] قانونی به معنای [[قاطعیت]] و [[سختگیری]] در [[اجرای قانون]] و [[عدالت]]، نه تنها [[مذموم]] نیست، بایسته و ضروری است و مصداقی از [[اجرای عدالت]] و [[مطابق با حق]] از نگاه [[قرآن]] است. در این موارد، مقابل خشونت، یعنی [[مدارا]] مصداق [[ستم]] است، از این رو امری ناپسند و [[باطل]] شمرده شده است: {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref> در وصف موارد [[ظالمانه]] [[خشونت]]، بر صفت "غیر [[حق]]" بودن آنها نیز تأکید شده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دل‌های ما در پوشش‌هایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل)‌ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمی‌آو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.</ref>.<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۱، ص۲۶۸؛ روح‌البیان، ج ۲، ص۱۴.</ref>؛ حتی اعمالی به ظاهر خشونت‌زا مانند [[قصاص]] را ضامن خشونت‌زدایی از [[جامعه]] می‌شناساند {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص۴۳۳ ـ ۴۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>
قرآن، نگرش مطلقی بر پدیده [[خشونت]] ندارد و کنار [[نکوهش]] برخی مظاهر خشونت، مانند [[تندی]] بر [[ناتوانان]] ([[ضحی]] / ۹۳، ۱۰؛ شعراء / ۲۶، ۴۹)، کشتن بیگناهان ([[آل عمران]] / ۳، ۲۱) به ترک [[رحمت]] و [[رأفت]] در [[رفتار]] با گروهایی خاص تأکید می‌کند ([[نور]] / ۲۴، ۲)؛ حتی [[خدا]] خود را مجری [[مجازات]] [[خشن]] بر [[ستمکاران]] می‌خواند ([[فرقان]]/ ۲۵، ۳۷)، بنابراین ارزشگذاری خشونت در [[فرهنگ قرآنی]] را باید از دیدگان عنوان [[ظلم]] و [[عدل]] کاوید.


خشونت به معنای رفتارهای قهرآمیز و ناعادلانه در [[جهان بینی اسلامی]] [[ممنوع]] و [[ناپسند]] است؛ ولی خشونت قانونی به معنای [[قاطعیت]] و [[سختگیری]] در [[اجرای قانون]] و [[عدالت]]، نه تنها [[مذموم]] نیست، بایسته و ضروری است و مصداقی از [[اجرای عدالت]] و [[مطابق با حق]] از نگاه [[قرآن]] است. در این موارد، مقابل خشونت، یعنی [[مدارا]] مصداق [[ستم]] است، از این رو امری ناپسند و [[باطل]] شمرده شده است: "... ولاَتَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ اللّهِ اِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ."... (نور / ۲۴، ۲) در [[وصف]] موارد ظالمانه خشونت، بر صفت "غیر [[حق]]" بودن آنها نیز تأکید شده است: "ویَقتُلونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ حَقٍّ ویَقتُلونَ الَّذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم" ([[آل‌عمران]] / ۳، ۲۱؛ همچنین نک: آل عمران / ۳، ۱۱۲؛ [[نساء]] / ۴، ۱۵۵)<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۱، ص ۲۶۸؛ روح‌البیان، ج ۲، ص ۱۴.</ref>؛ حتی اعمالی به ظاهر خشونت‌زا مانند [[قصاص]] را ضامن خشونت‌زدایی از [[جامعه]] می‌شناساند.((بقره / ۲، ۱۷۹)<ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۳۳ ـ ۴۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
== خشونت‌زدایی و [[همزیستی]] ==
بر پایه [[قرآن]]، [[خدا]] [[رحمت]] را بر خویش [[واجب]] می‌داند: {{متن قرآن|كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref>.<ref>البحر المحیط، ج ۴، ص۴۴۶ ـ ۴۴۷.</ref> و [[مردم]] را در [[حقوق]] شخصی به [[چشم‌پوشی]] از خطای دیگران سفارش می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره تغابن، آیه ۱۴.</ref>


==خشونت‌زدایی و [[همزیستی]]==
از دیدگاه قرآن، [[خشونت]] و تندمزاجی در اوضاع عادی و در مراوده با مردم ناپذیرفته است و بی‌شک، [[دعوت به دین]] با گفتار یا [[رفتار]] [[خشن]]، نادرست، چنان‌که [[خدای متعال]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید که اگر خشن و [[سنگدل]] بودی، از گرد تو پراکنده می‌شدند: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> [[قرآن]]، کشتن بی‌دلیل [[انسان‌ها]] را [[نکوهیده]] و آن را سبب [[غضب الهی]] و [[جاودانگی]] در [[عذاب]] [[جهنم]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا}}<ref>«و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref>.<ref>التبیان، ج ۳، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> و کشتن یک [[انسان]] را برابر با کشتن همه انسان‌ها می‌داند: {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>.<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۳۸۵.</ref> افزون بر آن، حتی از [[خشونت]] در گفتار نیز [[نهی]] می‌کند؛ زیرا دیگران را از شنیدن سخنان [[حق]] می‌پراکند و [[نرمی]] در [[سخن گفتن]] بیشتر بر مخاطب اثر می‌گذارد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.<ref>نک: جامع البیان، ج ۱۴، ص۱۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>.<ref>جوامع‌الجامع، ج ۲، ص۳۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>.<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى}}<ref>«و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۴.</ref>.<ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص۱۵۲۰.</ref>
بر پایه قرآن، خدا رحمت را بر خویش [[واجب]] می‌داند: "... کَتَبَ عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ.".. (انعام / ۶، ۱۲)<ref>البحر المحیط، ج ۴، ص ۴۴۶ ـ ۴۴۷.</ref> و [[مردم]] را در [[حقوق]] شخصی به چشمپوشی از خطای دیگران سفارش می‌کند: "واِن تَعفوا وتَصفَحوا وتَغفِروا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم". (تغابن / ۶۴، ۱۴) از دیدگاه قرآن، [[خشونت]] و تندمزاجی در اوضاع عادی و در مراوده با [[مردم]] ناپذیرفته است و بی‌شک، [[دعوت به دین]] با گفتار یا [[رفتار]] [[خشن]]، [[نادرست]]، چنان‌که خدای متعالی به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید که اگر خشن و سنگدل بودی، از گرد تو پراکنده می‌شدند: "... ولَو کُنتَ فَظـًّا غَلیظَ القَلبِ لاَنفَضّوا مِن حَولِکَ."... ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۵۹) [[قرآن]]، کشتن بی‌دلیل [[انسان‌ها]] را [[نکوهیده]] و آن را سبب [[غضب الهی]] و [[جاودانگی]] در [[عذاب]] [[جهنم]] می‌شمرد: "ومَن یَقتُل مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خــلِدًا فیها وغَضِبَ اللّهُ عَلَیهِ ولَعَنَهُ واَعَدَّ لَهُ عَذابـًا عَظیمـا"([[نساء]] / ۴، ۹۳)<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۹۴ ـ ۲۹۵.</ref> و کشتن یک [[انسان]] را برابر با کشتن همه انسان‌ها می‌داند: "مِن اَجلِ ذلِکَ کَتَبنا عَلی بَنی اِسرءیلَ اَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفسـًا بِغَیرِ نَفسٍ اَو فَسادٍ فِی الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعـًا."...([[مائده]] / ۵، ۳۲)<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۸۵.</ref> افزون بر آن، حتی از [[خشونت]] در گفتار نیز [[نهی]] می‌کند، زیرا دیگران را از شنیدن سخنان [[حق]] می‌پراکند و [[نرمی]] در [[سخن گفتن]] بیشتر بر مخاطب اثر می‌گذارد: "اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وجـدِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ.".. (نحل / ۱۶، ۱۲۵)<ref>نک: جامع البیان، ج ۱۴، ص ۱۳۱.</ref>؛ "وقُل لِعِبادی یَقولُوا الَّتی هِیَ اَحسَنُ اِنَّ الشَّیطـنَ یَنزَغُ بَینَهُم اِنَّ الشَّیطـنَ کانَ لِلاِنسـنِ عَدُوًّا مُبینـا" ([[اسراء]] / ۱۷، ۵۳)<ref>جوامع‌الجامع، ج ۲، ص ۳۳۲.</ref>؛ "اِدفَع بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ السَّیِّئَةَ نَحنُ اَعلَمُ بِما یَصِفون" (مؤمنون / ۲۳، ۹۶)<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص ۱۴.</ref>؛ "فَقولا لَهُ قَولاً لَیِّنـًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَو یَخشی". (طه / ۲۰، ۴۴)<ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۲۰.</ref> دستورهای [[اخلاقی]] قرآن در [[پرهیز]] از خشونت و رعایت [[عدالت]] در رفتار با فرودستان [[جامعه]] در [[آیات]] فراوانی بروز یافته است. [[آیات قرآنی]] از [[تندخویی]] با [[یتیمان]] ([[ضحی]] / ۹۳، ۹)، [[تکبر]] و [[درشتی]] با مردم ([[لقمان]] / ۳۱، ۱۸)، ترشرویی با [[فقیران]] ([[عبس]] / ۸۰، ۱)، خشونت‌های خانگی (نساء / ۴، ۳۴ و ۱۲۸) و رفتارهای خشن در [[طلاق]] ([[احزاب]] / ۳۳، ۴۹) [[نهی]] می‌کنند؛ همچنین داستان‌هایی از خشونت‌زدایی در [[قرآن]] دیده می‌شوند؛ مانند پاسخ و واکنش [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[تهدید]] کننده‌اش که اگر [[حضرت]] از [[دعوت]] خویش دست برندارد، او را سنگسار خواهد کرد: "قالَ اَراغِبٌ اَنتَ عَن ءالِهَتی یـاِبرهیمُ لـَن لَم تَنتَهِ لاََرجُمَنَّکَ...* قالَ سَلـمٌ عَلَیکَ سَاَستَغفِرُ لَکَ رَبّی اِنَّهُ کانَ بی حَفیـّا". ([[مریم]] / ۱۹، ۴۶ـ۴۷) [[هابیل]] نیز در برابر احتمال [[تعدی]] برادرش، به [[اقدام]] پیشگیرانه دست نمی‌یازد: "لـَن بَسَطتَ اِلَیَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنی ما اَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ اِلَیکَ لاَِقتُلَکَ."... ([[مائده]] / ۵، ۲۸).<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>


==خشونت‌های مجاز==
دستورهای [[اخلاقی]] [[قرآن]] در [[پرهیز]] از [[خشونت]] و [[رعایت عدالت]] در [[رفتار]] با [[فرودستان]] [[جامعه]] در [[آیات]] فراوانی بروز یافته است. [[آیات قرآنی]] از [[تندخویی]] با [[یتیمان]] {{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ}}<ref>«پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.</ref>، [[تکبر]] و [[درشتی]] با [[مردم]] {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref>، [[ترش‌رویی]] با [[فقیران]] {{متن قرآن|عَبَسَ وَتَوَلَّى}}<ref>«روی ترش کرد و رخ بگردانید» سوره عبس، آیه ۱.</ref>، خشونت‌های خانگی {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref> و رفتارهای [[خشن]] در [[طلاق]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.</ref> [[نهی]] می‌کنند؛ همچنین داستان‌هایی از خشونت‌زدایی در [[قرآن]] دیده می‌شوند؛ مانند پاسخ و واکنش [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[تهدید]] کننده‌اش که اگر حضرت از [[دعوت]] خویش دست برندارد، او را سنگسار خواهد کرد: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}}<ref>«گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.</ref> [[هابیل]] نیز در برابر احتمال [[تعدی]] برادرش، به اقدام پیشگیرانه دست نمی‌یازد: {{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>
در [[منطق]] [[قرآنی]]، [[تمسک]] به [[خشونت]] برای تضمین جامعه‌ای سالم و به دور از [[تجاوز]] و تعدی مجاز است. از بررسی [[آیات]] و [[روایات]]، مجازات‌های [[شرعی]] به دست می‌آید که پذیرش آنها از روی [[ضرورت اجتماعی]]، [[تأمین امنیت]] جانی و به [[هدف]] [[اصلاح]] و احیای [[جامعه]] نه [[انتقام]]، انجام می‌پذیرد،<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵۲.</ref> از این رو از [[قصاص]] به عامل احیای [[انسان‌ها]] و پشتوانه‌ای در جلوگیری از [[خونریزی]] یاد شده است: "ولَکُم فِی القِصاصِ حَیوةٌ یـاُولِی الاَلبـبِ لَعَلَّکُم تَتَّقون". (بقره / ۲، ۱۷۹) قصاص * در این [[آیه]] معرفه است و [[حیات]]، نکره تا دلالت کند که نتیجه قصاص و [[برکات]] آن دامنه‌دارتر و عظیم‌تر از آن است که با زبان یاد شود.<ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۳۳.</ref> افزون بر این، نقش دادن [[عاطفه]] و [[ملاطفت]] در اجرای [[حقوق اجتماعی]] جایز نیست: "... ولاَتَأخُذکُم بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ اللّهِ اِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ."... ([[نور]] / ۲۴، ۲) قرآن در [[رویارویی]] با [[دشمنان اسلام]] و [[عدالت]]، به [[سختگیری]] بر آنها و [[اعمال]] خشونت‌های قانونی تأکید می‌کند: "یـاَیُّهَا النَّبِیُّ جـهِدِ الکُفّارَ والمُنـفِقینَ واغلُظ عَلَیهِم.".. ([[توبه]] / ۹، ۷۳) و [[مؤمنان]] و [[صالحان]] را در برابر [[کافران]]، سرسخت و شدید و در میان خود [[مهربان]] می‌خواند: "... اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم."... ([[فتح]] / ۴۸، ۲۹) در آیات دیگری به [[قتال]] [[دستور]] می‌دهد و خشونت را راهبردی [[دفاعی]] در برابر تعرض [[دشمنان]] به [[ساحت]] [[عقیدتی]] [[مسلمانان]] قلمداد می‌کند؛ برای نمونه، پس از [[نقض پیمان]] مسلمانان از سوی [[مشرکان]]، [[خدا]] با فرو فرستادن [[سوره توبه]]، [[مؤمنان]] را به دوری جستن از مشرکان فرا می‌خواند و به ایشان مهلت می‌دهد پس از اتمام [[ماه‌های حرام]]، یا [[ایمان]] آوردند؛ یا آماده [[جنگ]] * با [[پیامبر]]{{صل}} گردند. این [[سوره]]، [[قتل]] سران [[کفر]] را نتیجه پیمانشکنی و [[طعنه]] ایشان به [[اسلام]] شمرده؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۷ ـ ۳۸.</ref> همچنین به مسلمانان[[امر]] می‌کند با [[مخالفان]] مهاجم نظامی بجنگند: "وقـتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ الَّذینَ یُقـتِلونَکُم ولا تَعتَدُوا.".. (بقره / ۲، ۱۹۰)<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۸۷.</ref> و در [[پیکار]] و [[قتال]] [[زیاده‌روی]] نکرده و از حد نگذرند، بلکه همان‌گونه که دشمنان با آنها [[رفتار]] کرده‌اند، واکنش نشان دهند: "... فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم."... (بقره / ۲، ۱۹۴) مقابله با [[فتنه]]، مورد دیگری است که [[قرآن]] به بهره‌گیری از [[خشونت]] قانونی و در [[جهت]] [[عدالت]] به آن [[فرمان]] می‌دهد: "واقتُلوهُم حَیثُ ثَقِفتُموهُم واَخرِجوهُم مِن حَیثُ اَخرَجوکُم والفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ". (بقره / ۲، ۱۹۱؛ نیز نک: بقره / ۲، ۱۹۳؛ [[نساء]] / ۴، ۹۱؛ [[انبیاء]] / ۲۱، ۳۵) فتنه در این [[آیات]] به معنای [[شرک]] و [[پرستش]] [[بت‌ها]] و جلوگیری از [[هدایت]] دیگران است؛<ref>احکام‌القرآن، ج ۱، ص ۱۰۹؛ الامثل، ج ۲، ص ۲۲ ـ ۲۳.</ref> حتی برخی [[تبعید]] مسلمانان از [[مکه]] را از مصادیق فتنه دانسته‌اند که آثار آن می‌تواند بدتر از قتل باشد.<ref>الامثل، ج ۲، ص ۲۳.</ref> این [[آیه]] می‌پذیرد که قتل و [[اعمال]] خشونت بد است؛ اما کاربست راهبردی از آن را برای رسیدن به هدفی بالاتر بایسته می‌داند. اعمال خشونت در برابر پیکارجویان با خدا و [[رسول]] او و [[فساد]] کنندگان روی [[زمین]]، در دسته دیگری از آیات نیز لازم و [[مشروع]] شمرده شده است: "اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلـفٍ اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ."... ([[مائده]] / ۵، ۳۳)<ref>الامثل، ج ۲، ص ۲۳.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>


==ریشه‌یابی و درمان [[خشونت‌طلبی]]==
== خشونت‌های مجاز ==
در ریشه‌یابی [[علل]] دست‌یازی به [[خشونت]]، سه عامل درون‌زاد، [[فرهنگ]] جمعی و اوضاع لحظه‌ای پیش آمده یاد می‌شوند.<ref>۲۹. Encyclopedia of Crime and justice, Vol ۴, P. ۱۶۴۹-۱۶۵۴.</ref> در بررسی [[آیات قرآنی]]، چشم‌پوشی از خشونت‌های مجاز که عامل [[شرعی]] و حقوقی دارند، نگاه به دو عامل نخست دیده می‌شود. [[قرآن]] دست‌یازی به خشونت را برخاسته از [[هوای نفس]] می‌داند که در ذات هر کسی هست. در داستان [[هابیل و قابیل]]، هرچند طبق [[آیات قرآن]]، [[هابیل]] از [[توطئه]] برادرش خبر داشت، [[ترس از خدا]] مانع می‌شود که درباره برادرش [[رفتار]] [[خشن]] برگزیند؛ ولی برادرش با [[پیروی از هوای نفس]]، به [[قتل]] او دست می‌یازد: {{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید  پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref> براساس آیات قرآن، پیروی از هوای نفس، در نتیجه گردن‌کشی و [[استکبار]] و عدم [[تحمل]] [[حق]]، به [[تکذیب]] و رفتارهای [[خشونت‌آمیز]] می‌انجامد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.</ref> دستورهای قرآن، به اهمیت ریشه [[اجتماعی]] [[خشونت]] و اثر فرهنگ جمعی بر رفتارهای فردی توجه دارد و این مهم را با بهره‌گیری از خشونت قانونی پیگیری می‌کند {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۳۳.</ref> در این میان، کنار ابزارهای بازدارنده و تنبیهی، به گسترش [[روحیه]] [[دوستی]] و پاسخ [[نیک]] اهتمام می‌ورزد. از این [[جهت]] به [[مؤمنان]] سفارش می‌کند که رفتار خشونت‌آمیز را نیز به [[نیکی]] پاسخ دهند و دشمنی‌های دیرین را بزدایند: {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار ، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref>.<ref>جوامع‌الجامع، ج ۴، ص ۳۳ ـ ۳۴.</ref> [[خدا]] [[بندگان]] را به [[نیکو]] [[سخن گفتن]] با یکدیگر فرا می‌خواند تا [[شیطان]] که در میان آنها به فتنه‌گری سرگرم است، مجالی برای گسترش فعالیت‌هایش به معنای باز شدن [[راه]] [[معاصی]] نو نیابد {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۵، ص ۷۱؛ کنزالدقائق، ج ۷، ص ۴۲۷.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
در [[منطق]] [[قرآنی]]، [[تمسک]] به [[خشونت]] برای تضمین جامعه‌ای سالم و به دور از [[تجاوز]] و تعدی مجاز است. از بررسی [[آیات]] و [[روایات]]، مجازات‌های [[شرعی]] به دست می‌آید که پذیرش آنها از روی [[ضرورت اجتماعی]]، [[تأمین امنیت]] جانی و به [[هدف]] [[اصلاح]] و [[احیای جامعه]] نه [[انتقام]]، انجام می‌پذیرد،<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵۲.</ref> از این رو از [[قصاص]] به عامل احیای [[انسان‌ها]] و پشتوانه‌ای در جلوگیری از [[خونریزی]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref> قصاص در این [[آیه]] معرفه است و [[حیات]]، نکره تا دلالت کند که نتیجه قصاص و [[برکات]] آن دامنه‌دارتر و عظیم‌تر از آن است که با زبان یاد شود.<ref>المیزان، ج ۱، ص۴۳۳.</ref> افزون بر این، نقش دادن [[عاطفه]] و [[ملاطفت]] در اجرای [[حقوق اجتماعی]] جایز نیست: {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>.


==خشونت در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم==
[[قرآن]] در [[رویارویی با دشمنان]] [[اسلام]] و [[عدالت]]، به [[سختگیری]] بر آنها و [[اعمال]] خشونت‌های قانونی تأکید می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> و [[مؤمنان]] و [[صالحان]] را در برابر [[کافران]]، سرسخت و شدید و در میان خود [[مهربان]] می‌خواند: {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> در [[آیات]] دیگری به [[قتال]] دستور می‌دهد و [[خشونت]] را [[راهبردی]] [[دفاعی]] در برابر تعرض [[دشمنان]] به ساحت [[عقیدتی]] [[مسلمانان]] قلمداد می‌کند؛ برای نمونه، پس از [[نقض پیمان]] مسلمانان از سوی [[مشرکان]]، [[خدا]] با فرو فرستادن [[سوره توبه]]، مؤمنان را به دوری جستن از مشرکان فرا می‌خواند و به ایشان مهلت می‌دهد پس از اتمام [[ماه‌های حرام]]، یا [[ایمان]] آوردند؛ یا آماده [[جنگ]] با [[پیامبر]]{{صل}} گردند. این [[سوره]]، [[قتل]] سران [[کفر]] را نتیجه پیمانشکنی و [[طعنه]] ایشان به اسلام شمرده؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۳۷ ـ ۳۸.</ref> همچنین به مسلمانان[[امر]] می‌کند با مخالفان مهاجم نظامی بجنگند: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۸۷.</ref> و در [[پیکار]] و [[قتال]] [[زیاده‌روی]] نکرده و از حد نگذرند، بلکه همان‌گونه که [[دشمنان]] با آنها [[رفتار]] کرده‌اند، واکنش نشان دهند: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ}}<ref>«هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>
منظور آن دسته از برخوردهای تند و تیز و برخلاف [[کرامت]] است که [[خداوند]] [[پیامبر]] را از آن [[نهی]] می‌کند و یا صفاتی را یاد آور می‌شود که بر مبنای [[مدارا]] و [[تحمل]] [[مخالفان]] است.
#{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>"پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو" سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
#{{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ}}<ref>"پس با یتیم تندی مکن!" سوره ضحی، آیه ۹.</ref> * {{متن قرآن|وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}}<ref>"و (مستمند) خواهنده را از خود مران!" سوره ضحی، آیه ۱۰.</ref>
#{{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ}}<ref>"ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی  از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!" سوره ق، آیه ۴۵.</ref>
#{{متن قرآن|فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ}}<ref>"پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای" سوره غاشیه، آیه ۲۱.</ref> * {{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>"تو بر آنان چیره نیستی،" سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref>
'''نکات:''' در این [[آیات]] این مسائل و نکات [[دینی]] و [[تربیتی]] مطرح شده است:
# [[پیامبر]] دارای [[اخلاقی]] خوش و به دور از خشونت: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}}<ref>"پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو" سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
# [[پیامبر]] [[مأمور]] اجتناب از [[رفتار]] خشونت آمیز با [[یتیمان]]: {{متن قرآن|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ}}<ref>"پس با یتیم تندی مکن!" سوره ضحی، آیه ۹.</ref>
# [[پیامبر]] [[مأمور]] برحذر بودن از رد درخواست گدایان و راندن خشونت آمیز آنان از خود: {{متن قرآن|وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ}}<ref>"و (مستمند) خواهنده را از خود مران!" سوره ضحی، آیه ۱۰.</ref>
# [[پیامبر]] در [[دعوت]] خود از روش [[زور]] و [[اجبار]] استفاده نمی‌کند و کسی را با تهدید و [[ارعاب]] به [[دین]] [[دعوت]] نمی‌کند. {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ}}<ref>"ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره نیستی  از این روی هر کس را که از وعده عذاب من می‌هراسد با قرآن پند بده!" سوره ق، آیه ۴۵.</ref>
# [[پیامبر]] چیره گر نیست، تا در [[دعوت]] خود همانند زورگویانِ عالم از روش‌های غیر [[انسانی]] و خشونت آمیز استفاده ببرد. و اگر در جایی چنین برداشت و تلقی شده، یا در [[قرآن]] نیامده و یا روش معمول [[مردم]] آن زمان بوده و نه [[تشریع]] [[خدا]] و [[بیان]] [[پیامبر]]. {{متن قرآن|لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ}}<ref>"تو بر آنان چیره نیستی،" سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۸۴.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
[[مقابله با فتنه]]، مورد دیگری است که [[قرآن]] به بهره‌گیری از [[خشونت]] قانونی و در جهت [[عدالت]] به آن [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>؛ {{متن قرآن|سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا}}<ref>«دسته دیگری خواهید یافت که می‌خواهند هم از شما و هم از قوم خود در امان باشند؛ هر بار به سوی (چاه) فتنه بازگردانده شوند در آن سرنگون می‌گردند؛ پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکشید و آنانند که ما شما را بر آنها چیرگی آشکاری داده‌ایم» سوره نساء، آیه ۹۱.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«هر کسی (مزه) مرگ را می‌چشد و شما را با بد و نیک می‌آزماییم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵.</ref> [[فتنه]] در این [[آیات]] به معنای [[شرک]] و [[پرستش]] [[بت‌ها]] و جلوگیری از [[هدایت]] دیگران است؛<ref>احکام‌القرآن، ج ۱، ص۱۰۹؛ الامثل، ج ۲، ص۲۲ ـ ۲۳.</ref> حتی برخی [[تبعید]] [[مسلمانان]] از [[مکه]] را از مصادیق فتنه دانسته‌اند که آثار آن می‌تواند بدتر از [[قتل]] باشد.<ref>الامثل، ج ۲، ص۲۳.</ref> این [[آیه]] می‌پذیرد که قتل و [[اعمال]] [[خشونت]] بد است؛ اما کاربست [[راهبردی]] از آن را برای رسیدن به هدفی بالاتر بایسته می‌داند. اعمال خشونت در برابر پیکارجویان با [[خدا]] و [[رسول]] او و [[فساد]] کنندگان روی [[زمین]]، در دسته دیگری از آیات نیز لازم و [[مشروع]] شمرده شده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>.<ref>الامثل، ج ۲، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>


== جستارهای وابسته ==
== ریشه‌یابی و درمان خشونت‌طلبی ==
در ریشه‌یابی علل دست‌یازی به خشونت، سه عامل درون‌زاد، [[فرهنگ]] جمعی و اوضاع لحظه‌ای پیش آمده یاد می‌شوند.<ref>۲۹. Encyclopedia of Crime and justice، Vol ۴، P. ۱۶۴۹-۱۶۵۴.</ref> در بررسی [[آیات قرآنی]]، چشم‌پوشی از خشونت‌های مجاز که عامل [[شرعی]] و [[حقوقی]] دارند، نگاه به دو عامل نخست دیده می‌شود. [[قرآن]] دست‌یازی به [[خشونت]] را برخاسته از [[هوای نفس]] می‌داند که در ذات هر کسی هست. در داستان [[هابیل و قابیل]]، هرچند طبق [[آیات قرآن]]، [[هابیل]] از [[توطئه]] برادرش خبر داشت، [[ترس از خدا]] مانع می‌شود که درباره برادرش [[رفتار]] [[خشن]] برگزیند؛ ولی برادرش با [[پیروی از هوای نفس]]، به [[قتل]] او دست می‌یازد: {{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref> براساس آیات قرآن، پیروی از هوای نفس، در نتیجه [[گردن‌کشی]] و [[استکبار]] و عدم تحمل [[حق]]، به [[تکذیب]] و رفتارهای [[خشونت‌آمیز]] می‌انجامد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.</ref> دستورهای قرآن، به اهمیت ریشه [[اجتماعی]] [[خشونت]] و اثر [[فرهنگ]] جمعی بر رفتارهای فردی توجه دارد و این مهم را با بهره‌گیری از خشونت قانونی پیگیری می‌کند {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص۴۳۳.</ref> در این میان، کنار ابزارهای بازدارنده و تنبیهی، به گسترش روحیه [[دوستی]] و پاسخ [[نیک]] اهتمام می‌ورزد. از این جهت به [[مؤمنان]] سفارش می‌کند که [[رفتار]] [[خشونت‌آمیز]] را نیز به [[نیکی]] پاسخ دهند و دشمنی‌های دیرین را بزدایند: {{متن قرآن|وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ}}<ref>«نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.</ref>.<ref>جوامع‌الجامع، ج ۴، ص۳۳ ـ ۳۴.</ref> [[خدا]] [[بندگان]] را به [[نیکو]] [[سخن گفتن]] با یکدیگر فرا می‌خواند تا [[شیطان]] که در میان آنها به فتنه‌گری سرگرم است، مجالی برای گسترش فعالیت‌هایش به معنای باز شدن راه [[معاصی]] نو نیابد {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۵، ص۷۱؛ کنزالدقائق، ج ۷، ص۴۲۷.</ref>.<ref>[[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲]].</ref>


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲''']]
# [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[سید حسین محدث|محدث]] و [[زهرا محمودی|محمودی]]، [[خشونت (مقاله)|مقاله «خشونت»]] [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:خشونت]]
[[رده:خشونت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۷

مقدمه

خشونت، واژه‌ای عربی از ریشه "خ ـ ش ـ ن" و به معنای درشتی، زبری و سختی و ضد نرمی و انعطاف‌پذیری است [۱] و در فارسی نیز در همان معنای عربی آن به کار می‌رود.[۲] این واژه در وصف پدیده‌های طبیعی مانند خشکی و ناهمواری زمین یا کوه‌های دشوار، همچنین رفتارهای انسانی به کار می‌رود؛ چه کارهایی که مانند چگونگی پوشش، نوع خوراک و سبک زندگی در زندگی شخصی قرار می‌گیرد؛ یا اعمالی که در حیطه اجتماعی و چگونگی رفتار با دیگران.[۳] تعریف همه‌پذیر از خشونت در حیطه رفتارهای اجتماعی در دست نیست. این مفهوم، هرچند از گذشته، کم یا بیش، نگاه‌های فلسفی را به خود جلب کرده بود، تنها در قرن ۲۰ موضوع فلسفی مستقلی شد و در پی ظهور جنبش‌های اجتماعی خشونت‌زدای اخیر، توجه به بهره‌گیری کارامد از خشونت دوخته شد. خشونت در کاربرد ساده‌اش بهره‌وری قهرآمیز از زور است که به شکلی معمول به دیگران یا اموال آنها آسیب می‌رساند و می‌تواند مانند ضرب و شتم فرد یا نظیر جنگ میان ملت‌ها انجام گیرد.

در سال‌های اخیر، توجه فلسفی ویژه‌ای به گسترش معنایی خشونت، از گونه آشکار به خشونت سازمان یافته و پنهان، مانند تبعیض نژادی و جنسیتی و آسیب‌های روانی شده است.[۴] جواز دستیازی به خشونت همواره در میان فیلسوفان بحث برانگیز بوده است؛ اما در نظام‌های حقوقی، خشونت را دو گونه ناپسند یا نامشروع و پسندیده یا مشروع دانسته‌اند که نشانگر دو سویه بودن آن از نظر آنهاست.[۵].[۶]

خشونت در قرآن

واژه خشونت در قرآن نیست؛ ولی واژه‌های دیگری با معانی نزدیک به آن به کار رفته است؛ مانند هم‌خانواده‌های "غلظ"،[۷] "شدد"[۸] و "قهر[۹] همچنین واژگان بسیاری بر اعمال خشونت‌آمیزی مانند قتل، بهره‌کشی، تهدید و ترور دلالت دارند که در داستان‌ها یا گزارش‌های قرآنی فراوان دیده می‌شوند: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۱۰]، أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۱۱]، وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[۱۲]، فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى[۱۳].

مشتقات ریشه "غ ـ ل ـ ظ" ۱۳ بار در قرآن به کار رفته که تنها ۴ تای آن به معنای مورد نظر نزدیک‌اند و بقیه یا در وصف عذاب آخرتی یا وصف میثاق خدایند و از این ۴ کار بست نیز یک بار برای سلب صفت خشونت از پیامبر(ص): فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۱۴] و سه بار برای رویارویی و جنگ با کافران و منافقان استفاده شده است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۱۵]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۱۶].

واژه "شدید" نیز بسیار به کار رفته است که در همه موارد، جز آیه مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۱۷] بر اعمال خشونت خدا و عذاب ستمکاران و گردنکشان دلالت دارد و در این آیه نیز به صورت جمع [۱۸] و در وصف همراهان پیامبر(ص) در رویارویی با کافران استفاده شده است.

مشتقات ریشه "قهر" ۱۰ بار در قرآن به کار رفته که تنها دو مورد آن به معنای مورد نظر نزدیک است: یکی درباره عدم رفتار قهرآمیز با یتیم: فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ[۱۹] و دیگری درباره خشونت فرعون با بنی‌اسرائیل وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[۲۰] و بقیه درباره قهاریت خدای متعال است که خود مدخلی جدا دارد.[۲۱]

ارزش‌گذاری خشونت

قرآن، نگرش مطلقی بر پدیده خشونت ندارد و کنار نکوهش برخی مظاهر خشونت، مانند تندی بر ناتوانان وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ[۲۲]، قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ[۲۳]، کشتن بی‌گناهان إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۲۴] به ترک رحمت و رأفت در رفتار با گروهایی خاص تأکید می‌کند الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۵]؛ حتی خدا خود را مجری مجازات خشن بر ستمکاران می‌خواند وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا[۲۶]، بنابراین ارزشگذاری خشونت در فرهنگ قرآنی را باید از دیدگان عنوان ظلم و عدل کاوید.

خشونت به معنای رفتارهای قهرآمیز و ناعادلانه در جهان بینی اسلامی ممنوع و ناپسند است؛ ولی خشونت قانونی به معنای قاطعیت و سختگیری در اجرای قانون و عدالت، نه تنها مذموم نیست، بایسته و ضروری است و مصداقی از اجرای عدالت و مطابق با حق از نگاه قرآن است. در این موارد، مقابل خشونت، یعنی مدارا مصداق ستم است، از این رو امری ناپسند و باطل شمرده شده است: الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۲۷] در وصف موارد ظالمانه خشونت، بر صفت "غیر حق" بودن آنها نیز تأکید شده است: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۲۸]، ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۲۹]، فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا[۳۰].[۳۱]؛ حتی اعمالی به ظاهر خشونت‌زا مانند قصاص را ضامن خشونت‌زدایی از جامعه می‌شناساند وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۳۲].[۳۳].[۳۴]

خشونت‌زدایی و همزیستی

بر پایه قرآن، خدا رحمت را بر خویش واجب می‌داند: كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ[۳۵].[۳۶] و مردم را در حقوق شخصی به چشم‌پوشی از خطای دیگران سفارش می‌کند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۷]

از دیدگاه قرآن، خشونت و تندمزاجی در اوضاع عادی و در مراوده با مردم ناپذیرفته است و بی‌شک، دعوت به دین با گفتار یا رفتار خشن، نادرست، چنان‌که خدای متعال به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید که اگر خشن و سنگدل بودی، از گرد تو پراکنده می‌شدند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۳۸] قرآن، کشتن بی‌دلیل انسان‌ها را نکوهیده و آن را سبب غضب الهی و جاودانگی در عذاب جهنم می‌شمرد: وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا[۳۹].[۴۰] و کشتن یک انسان را برابر با کشتن همه انسان‌ها می‌داند: مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ[۴۱].[۴۲] افزون بر آن، حتی از خشونت در گفتار نیز نهی می‌کند؛ زیرا دیگران را از شنیدن سخنان حق می‌پراکند و نرمی در سخن گفتن بیشتر بر مخاطب اثر می‌گذارد: ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[۴۳].[۴۴]؛ وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا[۴۵].[۴۶]؛ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ[۴۷].[۴۸]؛ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى[۴۹].[۵۰]

دستورهای اخلاقی قرآن در پرهیز از خشونت و رعایت عدالت در رفتار با فرودستان جامعه در آیات فراوانی بروز یافته است. آیات قرآنی از تندخویی با یتیمان فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ[۵۱]، تکبر و درشتی با مردم وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[۵۲]، ترش‌رویی با فقیران عَبَسَ وَتَوَلَّى[۵۳]، خشونت‌های خانگی الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۵۴]، وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۵۵] و رفتارهای خشن در طلاق يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا[۵۶] نهی می‌کنند؛ همچنین داستان‌هایی از خشونت‌زدایی در قرآن دیده می‌شوند؛ مانند پاسخ و واکنش حضرت ابراهیم(ع) به تهدید کننده‌اش که اگر حضرت از دعوت خویش دست برندارد، او را سنگسار خواهد کرد: قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا[۵۷]، قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا[۵۸] هابیل نیز در برابر احتمال تعدی برادرش، به اقدام پیشگیرانه دست نمی‌یازد: لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ[۵۹].[۶۰]

خشونت‌های مجاز

در منطق قرآنی، تمسک به خشونت برای تضمین جامعه‌ای سالم و به دور از تجاوز و تعدی مجاز است. از بررسی آیات و روایات، مجازات‌های شرعی به دست می‌آید که پذیرش آنها از روی ضرورت اجتماعی، تأمین امنیت جانی و به هدف اصلاح و احیای جامعه نه انتقام، انجام می‌پذیرد،[۶۱] از این رو از قصاص به عامل احیای انسان‌ها و پشتوانه‌ای در جلوگیری از خونریزی یاد شده است: وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۶۲] قصاص در این آیه معرفه است و حیات، نکره تا دلالت کند که نتیجه قصاص و برکات آن دامنه‌دارتر و عظیم‌تر از آن است که با زبان یاد شود.[۶۳] افزون بر این، نقش دادن عاطفه و ملاطفت در اجرای حقوق اجتماعی جایز نیست: الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۶۴].

قرآن در رویارویی با دشمنان اسلام و عدالت، به سختگیری بر آنها و اعمال خشونت‌های قانونی تأکید می‌کند: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۶۵] و مؤمنان و صالحان را در برابر کافران، سرسخت و شدید و در میان خود مهربان می‌خواند: أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ[۶۶] در آیات دیگری به قتال دستور می‌دهد و خشونت را راهبردی دفاعی در برابر تعرض دشمنان به ساحت عقیدتی مسلمانان قلمداد می‌کند؛ برای نمونه، پس از نقض پیمان مسلمانان از سوی مشرکان، خدا با فرو فرستادن سوره توبه، مؤمنان را به دوری جستن از مشرکان فرا می‌خواند و به ایشان مهلت می‌دهد پس از اتمام ماه‌های حرام، یا ایمان آوردند؛ یا آماده جنگ با پیامبر(ص) گردند. این سوره، قتل سران کفر را نتیجه پیمانشکنی و طعنه ایشان به اسلام شمرده؛[۶۷] همچنین به مسلمانانامر می‌کند با مخالفان مهاجم نظامی بجنگند: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۶۸].[۶۹] و در پیکار و قتال زیاده‌روی نکرده و از حد نگذرند، بلکه همان‌گونه که دشمنان با آنها رفتار کرده‌اند، واکنش نشان دهند: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۷۰]

مقابله با فتنه، مورد دیگری است که قرآن به بهره‌گیری از خشونت قانونی و در جهت عدالت به آن فرمان می‌دهد: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ[۷۱]؛ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۷۲]؛ سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا[۷۳]؛ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ[۷۴] فتنه در این آیات به معنای شرک و پرستش بت‌ها و جلوگیری از هدایت دیگران است؛[۷۵] حتی برخی تبعید مسلمانان از مکه را از مصادیق فتنه دانسته‌اند که آثار آن می‌تواند بدتر از قتل باشد.[۷۶] این آیه می‌پذیرد که قتل و اعمال خشونت بد است؛ اما کاربست راهبردی از آن را برای رسیدن به هدفی بالاتر بایسته می‌داند. اعمال خشونت در برابر پیکارجویان با خدا و رسول او و فساد کنندگان روی زمین، در دسته دیگری از آیات نیز لازم و مشروع شمرده شده است: إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۷۷].[۷۸].[۷۹]

ریشه‌یابی و درمان خشونت‌طلبی

در ریشه‌یابی علل دست‌یازی به خشونت، سه عامل درون‌زاد، فرهنگ جمعی و اوضاع لحظه‌ای پیش آمده یاد می‌شوند.[۸۰] در بررسی آیات قرآنی، چشم‌پوشی از خشونت‌های مجاز که عامل شرعی و حقوقی دارند، نگاه به دو عامل نخست دیده می‌شود. قرآن دست‌یازی به خشونت را برخاسته از هوای نفس می‌داند که در ذات هر کسی هست. در داستان هابیل و قابیل، هرچند طبق آیات قرآن، هابیل از توطئه برادرش خبر داشت، ترس از خدا مانع می‌شود که درباره برادرش رفتار خشن برگزیند؛ ولی برادرش با پیروی از هوای نفس، به قتل او دست می‌یازد: فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۸۱] براساس آیات قرآن، پیروی از هوای نفس، در نتیجه گردن‌کشی و استکبار و عدم تحمل حق، به تکذیب و رفتارهای خشونت‌آمیز می‌انجامد: وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۸۲] دستورهای قرآن، به اهمیت ریشه اجتماعی خشونت و اثر فرهنگ جمعی بر رفتارهای فردی توجه دارد و این مهم را با بهره‌گیری از خشونت قانونی پیگیری می‌کند وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۸۳].[۸۴] در این میان، کنار ابزارهای بازدارنده و تنبیهی، به گسترش روحیه دوستی و پاسخ نیک اهتمام می‌ورزد. از این جهت به مؤمنان سفارش می‌کند که رفتار خشونت‌آمیز را نیز به نیکی پاسخ دهند و دشمنی‌های دیرین را بزدایند: وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[۸۵].[۸۶] خدا بندگان را به نیکو سخن گفتن با یکدیگر فرا می‌خواند تا شیطان که در میان آنها به فتنه‌گری سرگرم است، مجالی برای گسترش فعالیت‌هایش به معنای باز شدن راه معاصی نو نیابد وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا[۸۷].[۸۸].[۸۹]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۰؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص۶۵۱، "خشن".
  2. لغت نامه، ج ۷، ص۹۸۳۲، "خشونت".
  3. لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۰.
  4. ۲۸. Macmillan Encyclopedia of philosophy، p.۶۷۷.
  5. نک: نظام بین‌المللی حقوق بشر، ص۱۰۰.
  6. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.
  7. مفردات، ص۶۱۲، "غلظ".
  8. لسان العرب، ج ۳، ص۲۳۲؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۴۹۰، "شدد".
  9. مفردات، ج ۱، ص۶۸۷، "قهر".
  10. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  11. «آنان به راستی کافرند و ما برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۵۱.
  12. «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  13. «بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانه‌ای از سوی پروردگارت آورده‌ایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند» سوره طه، آیه ۴۷.
  14. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  15. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  16. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  17. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  18. الکشاف، ج ۴، ص۳۴۶؛ کشف الاسرار، ج ۹، ص۲۳۱.
  19. «پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.
  20. «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  21. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.
  22. «و (مستمند) خواهنده را از خود مران!» سوره ضحی، آیه ۱۰.
  23. «(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او گرویدید؟ بی‌گمان او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است؛ به زودی خواهید دانست؛ دست‌ها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت» سوره شعراء، آیه ۴۹.
  24. «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.
  25. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  26. «و قوم نوح را- چون پیامبران را دروغگو (می) شمردند- غرق کردیم و آنان را نشانه‌ای برای (عبرت) مردم گرداندیم و برای ستم‌پیشگان عذابی دردناک آماده ساختیم» سوره فرقان، آیه ۳۷.
  27. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  28. «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.
  29. «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  30. «آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دل‌های ما در پوشش‌هایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل)‌ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمی‌آو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
  31. تفسیر سورآبادی، ج ۱، ص۲۶۸؛ روح‌البیان، ج ۲، ص۱۴.
  32. «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  33. المیزان، ج ۱، ص۴۳۳ ـ ۴۳۴.
  34. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.
  35. «بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.
  36. البحر المحیط، ج ۴، ص۴۴۶ ـ ۴۴۷.
  37. «ای مؤمنان! برخی از همسران و فرزندانتان دشمن شمایند پس، از آنان دوری گزینید و اگر درگذرید و ببخشایید و چشم بپوشید بی‌گمان خداوند (نیز) آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره تغابن، آیه ۱۴.
  38. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  39. «و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می‌گیرد و لعنت می‌فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می‌کند» سوره نساء، آیه ۹۳.
  40. التبیان، ج ۳، ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.
  41. «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
  42. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۳۸۵.
  43. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  44. نک: جامع البیان، ج ۱۴، ص۱۳۱.
  45. «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
  46. جوامع‌الجامع، ج ۲، ص۳۳۲.
  47. «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
  48. الدرالمنثور، ج ۵، ص۱۴.
  49. «و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۴.
  50. تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص۱۵۲۰.
  51. «پس با یتیم تندی مکن!» سوره ضحی، آیه ۹.
  52. «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
  53. «روی ترش کرد و رخ بگردانید» سوره عبس، آیه ۱.
  54. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  55. «و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
  56. «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن را به همسری (خود) درآوردید سپس پیش از آنکه با آنان هم‌آغوش شوید طلاقشان دادید برای شما بر (عهده) آنان عدّه‌ای نیست که آن را بشمارید بنابراین آنان را (از پرداخت نیمه مهرشان) برخوردار سازید و به نکویی رها کنید» سوره احزاب، آیه ۴۹.
  57. «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
  58. «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.
  59. «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
  60. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.
  61. نهج البلاغه، نامه ۲۵۲.
  62. «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  63. المیزان، ج ۱، ص۴۳۳.
  64. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  65. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.
  66. «بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
  67. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۳۷ ـ ۳۸.
  68. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  69. تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۸۷.
  70. «هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  71. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  72. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  73. «دسته دیگری خواهید یافت که می‌خواهند هم از شما و هم از قوم خود در امان باشند؛ هر بار به سوی (چاه) فتنه بازگردانده شوند در آن سرنگون می‌گردند؛ پس، اگر از شما کناره نجستند و به سازش با شما رو نیاوردند و دست (از شما) باز نداشتند هر جا بر آنان دست یافتید بکشید و آنانند که ما شما را بر آنها چیرگی آشکاری داده‌ایم» سوره نساء، آیه ۹۱.
  74. «هر کسی (مزه) مرگ را می‌چشد و شما را با بد و نیک می‌آزماییم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  75. احکام‌القرآن، ج ۱، ص۱۰۹؛ الامثل، ج ۲، ص۲۲ ـ ۲۳.
  76. الامثل، ج ۲، ص۲۳.
  77. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  78. الامثل، ج ۲، ص۲۳.
  79. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.
  80. ۲۹. Encyclopedia of Crime and justice، Vol ۴، P. ۱۶۴۹-۱۶۵۴.
  81. «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.
  82. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  83. «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  84. المیزان، ج ۱، ص۴۳۳.
  85. «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
  86. جوامع‌الجامع، ج ۴، ص۳۳ ـ ۳۴.
  87. «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
  88. جامع البیان، ج ۱۵، ص۷۱؛ کنزالدقائق، ج ۷، ص۴۲۷.
  89. محدث و محمودی، مقاله «خشونت»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲.