اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-''']] ==جستارهای وابسته== +''']] {{پایان منابع}} ==جستارهای وابسته==))
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اهل سنت در کلام اسلامی]] - [[اهل سنت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  =}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اهل سنت در کلام اسلامی]] - [[اهل سنت در فقه اسلامی]] - [[اهل سنت در گفتگوهای بین‌المذاهب]] - [[اهل سنت در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اهل سنت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


'''اهل سنت''' یعنی کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] می‌‌کنند در مسائل [[فقهی]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم شده‌اند: [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]]. از [[اصول اعتقادی]] مشترک این چهار [[فرقه]] می‌‌توان به [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]] اشاره کرد.
'''اهل سنت''' یعنی کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] می‌‌کنند در مسائل [[فقهی]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم شده‌اند: [[حنفی]]، مالکی، [[شافعی]] و [[حنبلی]]. از [[اصول اعتقادی]] مشترک این چهار [[فرقه]] می‌‌توان به [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]] اشاره کرد.


==اهل سنت==
== معناشناسی ==
* اهل سنت یعنی کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] می‌‌کنند. اهل سنت [[اکثریت]] [[مسلمانان]] را تشکیل داده‌اند که در مسائل [[فقهی]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم شده و از چهار [[پیشوا]] [[پیروی]] می‌‌کنند: [[ابو حنیفه]]، [[مالک بن حنبل]]، [[شافعی]] و [[ابن حنبل]]. به همین [[دلیل]] به آنان [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]] گفته می‌شود و به مجموع این چهار [[مذهب]]، اهل سنت می‌‌گویند.
اصطلاح اهل سنت از دو واژه [[اهل]] و [[سنت]] ترکیب یافته است؛ [[اهل]] در لغت به معنای گروهی است که در امری از امور با هم [[شریک]] باشند مانند: [[اهل بیت]] که در پیوند [[خانوادگی]]، و [[اهل]] [[اسلام]] که در [[عقیده]] [[قلبی]]، [[شریک]] یکدیگرند<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ماده اهل.</ref>. [[سنت]] در لغت به راه و روش [[نیکو]] و پسندیده گفته می‌شود<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۳، ماده سن.</ref>.
*شکل‌گیری و نقطۀ شروع اهل سنت به [[ماجرای سقیفه]] مربوط می‌‌شود، ماجرایی که بعد از انتساب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[جانشینی پیامبر]] اتفاق افتاد. در [[ماجرای سقیفه]] عده‌ای منکر [[جانشینی]] [[حضرت]] شده و جریان جدیدی به نام اهل سنت را شکل دادند. از اهل سنت به [[اهل جماعت]] هم یاد شده است<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۶۱.</ref>.  
*[[فرقه‌های کلامی]] اهل سنت متعدد است که دو [[فرقه]] اصلی و محوری آن عبارت‌اند از "[[معتزله]]" و "[[اشاعره]]"؛ هرچند گرایش‌های [[اعتقادی]] مانند "[[خوارج]]"، "[[مرجئه]]" و "[[قدریه]]" در یک گستره مفهومی عام، زیر مجموعه اهل سنت به حساب می‌‌آید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>.


==اصول مشترک [[اعتقادی]] این چهار [[فرقه]]==
[[سنت]] در میان [[علما]]، دو کاربرد دارد:
*شاید به [[سختی]] بتوان وجوه اشتراک دقیقی در [[مباحث اعتقادی]] میان چهار فرقۀ اهل سنت پیدا کرد، اما عده‌ای [[اصول اعتقادی]] مشترک اهل سنت را در شش اصل تعریف کرده‌اند؛ [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]]<ref>ابن‌خلدون، مقدمه، ص۴۶۲. </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>
# [[سنت]] به معنای گفتار و [[کردار]] و [[سکوت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در هر عملی که انجام می‌گیرد و مقصود از گفتار، [[امر و نهی]] الزامی و غیر الزامی اوست، و [[امر و نهی]] الزامی را، [[وجوب]] و [[حرمت]]، و غیر الزامی از هر دو را، ندب و [[کراهت]] می‌نامند<ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۹، ص۴۰۹.</ref>.
# [[سنت]] در مقابل [[بدعت]] است. عمل و کاری که قابل استناد به [[شریعت]] باشد، [[سنت]] و خلاف آن [[بدعت]] است؛ چنان‌که [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: "آنان [[سنت]] را زنده کرده و [[بدعت]] را میرانده‌اند"<ref>{{متن حدیث|أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]؛ [[مصیب ایرانی|ایرانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[اهل سنت - ایرانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «اهل سنت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸.</ref>


==[[نقل احادیث]] [[پیامبر]] در [[قرن اول]]==
== پیشینه ==
* [[سنت]] از نگاه اهل سنت به معنی [[استنباط]] [[احکام شرعی]] توسط قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] است، اما در نزد [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[معصوم]] ([[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}} به عنوان یکی از ادلۀ [[استنباط]] [[احکام شرعی]] شمرده شده است.
آغاز به‌کارگیری انتساب به [[سنت]] و [[پیروی]] از آن به [[تاریخ]] پس از [[رحلت پیامبر خاتم]]{{صل}} و مرگ خلیفه دوم، در جریان [[انتخاب خلیفه]] باز می‌گردد و به معنای کسانی که از سنت شیخین پیروی می‌کنند استفاده شده است. اما «اهل سنت» در عصور پس از آن به معنای کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] می‌‌کنند تفسیر شده است.  
* [[نقل احادیث]] [[پیامبر]] تا [[قرن اول]] توسط صحابۀ [[پیامبر]] انجام می‌‌شد که [[صحابه]] [[مرجع]] [[نقل حدیث]] [[تابعین]] بودند.
*در موضوعاتی که سخنی از [[قرآن]] یا [[پیامبر]]{{صل}} وجود نداشت و این امر موجب [[اختلاف]] می‌‌شد، [[تابعین]] آرای [[صحابه]] را به عنوان مستند خود می‌‌پذیرفتند. به این ترتیب نظر [[تابعین]] برای تابعینِ [[تابعین]] [[حجت]] بود. این فتاوا و اقوال [[تابعین]] را (اثر) نامگذاری کردند که از لحاظ رتبه و اعتبار پس از [[حدیث نبوی]] قرار دارد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.  </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>


==[[نقل احادیث]] [[پیامبر]] در [[قرن دوم]]==
شکل‌گیری و نقطۀ شروع اهل سنت به [[ماجرای سقیفه]] مربوط می‌‌شود، ماجرایی که بعد از انتساب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[جانشینی پیامبر]] اتفاق افتاد. در [[ماجرای سقیفه]] عده‌ای منکر [[جانشینی]] حضرت شده و جریان جدیدی به نام اهل سنت را شکل دادند. از اهل سنت به اهل جماعت هم یاد شده است<ref>ر.ک: [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۶۱؛ [[مصیب ایرانی|ایرانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[اهل سنت - ایرانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «اهل سنت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸.</ref>.
*از [[قرن دوم]] [[تدوین حدیث]] آغاز شد و [[مکتب]] حدیث‌گرایی پدید آمد. از [[رهبران]] این گروه می‌‌توان به [[محمد بن ادریس شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] اشاره کرد. با شروع [[تدوین حدیث]]، این نگرش پدیدار شد که با وجود [[احادیث]] مرفوع (نبودن تمام [[راویان حدیث]] در یک [[حدیث]]) دلیلی برای توجه به آثار [[صحابه]] و [[تابعین]] وجود ندارد، چنانکه [[شافعی]] [[سنت]] را فقط قول، فعل و تقریر [[پیامبر]]{{صل}} معنا کرد و قول [[صحابه]] و [[تابعین]] را از تعریف [[سنت]] خارج کرد و تنها [[حدیث]] مرفوع را [[نماینده]] [[سنت]] دانست، همچنین [[احمد بن حنبل]] نیز [[سنت]] را به آثار [[رسول خدا]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است<ref>زمرلی، عقائد ائمه السالف، ص۱۹. </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>
==دوران جدید [[اهل حدیث]]==
*بعد از [[واقعه محنت]] (واقعه‌ای که [[قرآن]] را حادث و مخلوق می‌‌دانستند) [[اهل حدیث]]، خود را اهل سنت و مخالفین خود را  [[اهل]] [[بدعت]] نامیدند؛ عنوان [[اهل]] [[بدعت]] شامل تمام فرق [[شیعه]] و [[غیر شیعه]] می‌‌شد. در [[حقیقت]] [[اهل حدیث]] [[معتقد]] بودند معنای [[اهل حدیث]] چیزی غیر از اهل سنت نیست به نحوی که بعد از نهادینه شدن این نظریه، معتبرین کتاب‌های اهل سنت به نام [[صحاح سته]] که بر [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} تأکید داشت به [[نگارش]] درآمد.
*پس از [[اهل حدیث]]، [[ابوالحسن اشعری]] که خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] می‌نامید، خود را اهل سنت نامید و به [[ترویج]] این نام همراه با گسترش [[مکتب]] [[اشعری]] پرداخت. پس از او [[ابومنصور]] [[ماتریدی]] در [[شرق]] [[جهان اسلام]] [[ظهور]] کرد و او نیز خود را اهل سنت نامید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>.


==منابع==
== مذاهب اهل سنت ==
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
در میان اهل سنت فرقه‌های کلامی و [[فقهی]] بسیاری به وجود آمده است. [[مرجئه]]<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲–۴۳.</ref> [[معتزله]]، جبریه و صفاتیه (اهل سنت و [[حدیث]]) از جمله فرقه‌های کلامی [[اهل]] سنت‌اند. با گذشت [[زمان]] دو شاخه معروف معتزله و [[اشاعره]] در میان اهل سنت به رقابت پرداختند که سرانجام به [[پیروزی]] اشاعره بر معتزله ختم شد<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۳۸۷.</ref>.
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
 
اهل سنت [[مذاهب]] و مکتب‌های فقهی فراوانی نیز داشته‌اند<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۴۴۴–۴۴۶.</ref> و حدود ده [[مکتب]] و [[مذهب]] فقهیِ با اهمیت در میان آنان رواج داشت. به گزارشی در سده هفتم، مذاهب فقهی اهل سنت منحصر به چهار مذهب شد و دیگر مذاهب از [[فتوا]] منع شدند<ref>آقابزرگ، توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد، ۱۰۱–۱۰۲؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۹۸.</ref>. مهم‌ترین مذاهب فقهی و رایج اهل سنت<ref>مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱/۱۲.</ref> عبارت‌اند از:
# '''[[حنفیه]]:''' [[ابوحنیفه نعمان‌ بن‌ ثابت زوطی]] از [[ائمه]] اهل سنت بود و مدتی نزد [[امام‌ صادق]]{{ع}}، درس خواند<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۲/۷۲۰.</ref>. کتاب الفقه الاکبر منسوب به او به جای مانده است. ابوحنیفه اجمالاً دارای [[گرایش]] [[علوی]] بود<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۳۱۵–۳۱۶.</ref>. [[قبر]] وی در بغداد دارای گنبد و بارگاه و محل [[زیارت]] و مورد [[احترام]] [[حنفیان]] است<ref>امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۶۴.</ref>. [[مذهب حنفی]] بزرگ‌ترین [[مذهب]] اهل سنت است و حنفیان بیشترِ [[مسلمانان]] [[سنّی]] را تشکیل می‌دهند.
# '''[[مالکیه]]:''' [[ابوعبدالله مالک‌ بن‌ انس]] در سال ۹۳ق در [[مدینه]] به دنیا آمد و در سال ۱۷۹ق درگذشت<ref>ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۳۷.</ref>. مالک از شاگردان [[امام‌ صادق]]{{ع}} بود و بارها به عظمت و بزرگی آن حضرت اعتراف کرد و ایشان را برترینِ [[مردمان]] روی [[زمین]] می‌شمرد<ref>مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار{{ع}}، ۴۷/۲۰.</ref>. پیروان این مذهب بیشتر در [[حجاز]] و غرب عالم [[اسلام]] و [[آفریقا]] هستند. امویان اندلس از این مذهب حمایت رسمی می‌کردند<ref>جعفر پیشه‌فرد، درآمدی بر فقه مقارن، ۵۵؛ مدکور، مناهج الاجتهاد، ۶۱۶ و ۶۲۵.</ref>
# '''[[شافعیه]]:''' [[ابوعبدالله محمد بن‌ ادریس]] در سال ۱۵۰ق در [[شهر]] غزه به [[دنیا]] آمد و در سال ۲۴۰ق در [[مصر]] درگذشت<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۲/۵۴ و ۶۸.</ref>. وی از شاگردان مالک<ref>سمعانی، الانساب، ۸/۲۱.</ref> و از نظر [[فکری]] و [[سیاسی]] از مخالفان [[بنی‌امیه]] بود و [[حجاج‌ بن‌ یوسف ثقفی]] را در شمار [[اشقیا]] می‌شمرد<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۶.</ref>. [[مذهب شافعی]] در مصر<ref>جعفر پیشه‌فرد، درآمدی بر فقه مقارن، ۵۹.</ref> اندونزی و مالزی و کردهای ترکیه<ref>فرمانیان، فرق و مذاهب، ۱۳۷.</ref> و کردستان [[ایران]] دارای پیروانی است.
# '''[[حنبلی]]:''' [[ابوعبدالله احمد بن‌ محمد بن‌ حنبل]] در سال ۱۶۴ق در [[بغداد]] به دنیا آمد و در سال ۲۴۱ق درگذشت. کتاب معروف [[حدیثی]] وی «مُسند» است<ref>زرکلی، الاعلام، ۱/۲۰۳.</ref>. پیروان این [[مذهب]] در مصر و خلیج فارس و [[جزیرةالعرب]] ساکن‌اند. [[وهابیت]] نیز از فرقه‌های تازه پدیدآمده اهل سنت و از انشعابات [[مذهب حنبلی]] است<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۶۹–۱۷۰.</ref> که محمد بن‌ عبدالوهاب آن را پایه‌ریزی کرد و مروج [[افکار]] [[ابن‌تیمیه]] شد<ref>[[مصیب ایرانی|ایرانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[اهل سنت - ایرانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «اهل سنت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۲]]، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸۳.</ref>.
 
== اصول مشترک مذاهب سنی ==
شاید به [[سختی]] بتوان وجوه اشتراک دقیقی در [[مباحث اعتقادی]] میان چهار فرقۀ اهل سنت پیدا کرد، اما عده‌ای [[اصول اعتقادی]] مشترک اهل سنت را در شش اصل تعریف کرده‌اند؛ [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]]<ref>ابن‌خلدون، مقدمه، ص۴۶۲. </ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸۳.</ref>
 
از میان فرقه‌های کلامی اهل سنت [[معتزله]]، [[اشعریه]] و [[ماتریدیه]] از همه مشهورترند. معتزله به این پنج اصل [[اعتقاد]] دارند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[وعده]] و وعید، [[منزلت]] بین المنزلتین و [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref>قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۹۵، ۲۰۱، ۴۱۱، ۴۶۹ و ۵۰۱؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۸–۶۹.</ref>. در نگاه آنان اصل [[نبوت]] زیر عنوان عدل قرار می‌گیرد و از [[الطاف الهی]] به‌شمار می‌رود<ref>قراملکی، کلام فلسفی، ۱۸۰.</ref>.<ref>[[مصیب ایرانی|ایرانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[اهل سنت - ایرانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «اهل سنت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص ۴۷۹ – ۴۸۸.</ref>
 
==وضوی [[اهل سنت]]==
[[اهل تسنن]] به هنگام [[وضو]] گرفتن، وقتی می‌خواهند دستان خود را تا آرنج بشویند، آب را از نوک انگشتان دست تا آرنج و از پایین به بالا می‌ریزند، ولی در [[فقه شیعه]] این کار وضو را [[باطل]] می‌کند و باید آب را از آرنج به طرف نوک انگشتان دست ریخت و جریان داد.
مبنای این [[حکم]]، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید» سوره مائده، آیه ۶.</ref> است که اهل سنت از {{متن قرآن|إِلَى الْمَرَافِقِ}} چنین فهمیده‌اند که آب باید به طرف آرنج ریخته شود. ولی [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} فرموده‌اند که {{متن قرآن|إِلَى الْمَرَافِقِ}} برای تعیین مقداری از دست است که باید شسته شود و دلالتی بر این که از کدام طرف شروع گردد، ندارد و چون [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از طرف آرنج شروع می‌کرد ما نیز چنین می‌کنیم. معلوم است که [[اهل بیت پیامبر]] بهتر از هر کسی می‌دانستند که [[پیامبر]] چگونه وضو می‌گرفت.
همچنین اهل تسنن در وضو، پاهای خود را می‌شویند ولی از نظر [[شیعه]]، شستن پاها وضو را باطل می‌کند و باید پاها را مسح کرد.
 
مبنای این حکم نیز آیه شریفه {{متن قرآن|وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا» سوره مائده، آیه ۶.</ref> است. اهل سنت [[گمان]] می‌کننند که {{متن قرآن|أَرْجُلَكُمْ}} عطف به {{متن قرآن|وُجُوهَكُمْ}} است و باید پاها را شست، ولی ائمه اهل بیت{{عم}} همان معنای [[ظاهر آیه]] را گرفته‌اند که {{متن قرآن|أَرْجُلَكُمْ}} پس از {{متن قرآن|بِرُءُوسِكُمْ}} آمده و حکم هر دو، مسح کردن است که در [[آیه]] گفته شده است. البته برخی از [[علمای اهل سنت]] قبول دارند که آیه دلالت بر [[وجوب]] مسح پاها می‌کند، اما می‌گویند حکم آیه، با [[سنت]] [[نسخ]] شده است. ولی این سخن قابل قبول نیست و نمی‌توان [[اثبات]] کرد که [[سنت]] دلالت بر شستن پاها می‌کند؛ زیرا [[ائمه اهل بیت]]، [[سنت پیامبر]]{{صل}} را در این مسئله چنین نقل فرموده‌اند که [[پیامبر]] پاهای خود را مسح می‌کرد و [[اهل بیت]] بهتر می‌دانستند که پیامبر در این مورد چگونه عمل می‌کرد.
اما [[باطل]] شدن [[وضو]] با [[خواب]]؛ [[زائران]] در [[مکه]] و [[مدینه]] [[مشاهده]] می‌کنند که برخی از [[مردم]] در صف [[جماعت]] می‌خوابند و به هنگام [[اذان]] از خواب [[بیدار]] می‌شوند و بدون این که وضو بگیرند به [[نماز]] می‌ایستند.
باید دانست که از نظر برخی از [[مذاهب اهل سنت]]، [[خوابیدن]] در [[حال]] نشسته و یا در حالی که تکیه به [[دیوار]] یا پشتی داده است و نشیمن‌گاه او بر [[زمین]] است وضو را باطل نمی‌کند، ولی اگر به حالتی بخوابد که مفاصل او [[آزاد]] باشد و احتمال بیرون آمدن باد از شکم بدهد وضو باطل می‌شود. [[حنبلی‌ها]] معتقدند که خواب به هر صورت وضو را باطل می‌کند مگر این که خیلی خفیف و در حالت نشسته یا ایستاده باشد. بنابراین، از نظر آنها خواب به خودی خود وضو را باطل نمی‌کند و اگر در حال خواب، حدثی سر زد وضو باطل می‌شود. ولی از نظر [[فقه شیعه]]، خواب وضو را باطل می‌کند اگر چه حدثی سر نزند<ref>آنچه یک زائر باید بداند، محمد نقدی، هجرت، ص۷۵.</ref>. در این باره روایاتی از [[ائمه معصومین]]{{عم}} نقل شده که در [[کتاب‌های حدیثی]] موجود است<ref>وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۷۹، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۸۱.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۰۶۳.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009734.jpg|22px]] [[مصیب ایرانی|ایرانی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[اهل سنت - ایرانی و صاحبی (مقاله)|مقاله «اهل سنت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۲''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
#[[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==جستارهای وابسته==
== پانویس ==
 
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اهل‌سنت]]
[[رده:مذاهب اسلامی]]
[[رده:مذاهب اسلامی]]
[[رده:مقاله‌های اولویت دو]]
[[رده:مقاله‌های اولویت دو]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۳

اهل سنت یعنی کسانی که از سنت پیامبر پیروی می‌‌کنند در مسائل فقهی به چهار فرقه و مذهب تقسیم شده‌اند: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی. از اصول اعتقادی مشترک این چهار فرقه می‌‌توان به اعتقاد به خدا، فرشتگان، کتاب آسمانی، رسولان الهی، روز قیامت، تقدیر الهی و مسئله خلفا اشاره کرد.

معناشناسی

اصطلاح اهل سنت از دو واژه اهل و سنت ترکیب یافته است؛ اهل در لغت به معنای گروهی است که در امری از امور با هم شریک باشند مانند: اهل بیت که در پیوند خانوادگی، و اهل اسلام که در عقیده قلبی، شریک یکدیگرند[۱]. سنت در لغت به راه و روش نیکو و پسندیده گفته می‌شود[۲].

سنت در میان علما، دو کاربرد دارد:

  1. سنت به معنای گفتار و کردار و سکوت پیامبر اسلام (ص) در هر عملی که انجام می‌گیرد و مقصود از گفتار، امر و نهی الزامی و غیر الزامی اوست، و امر و نهی الزامی را، وجوب و حرمت، و غیر الزامی از هر دو را، ندب و کراهت می‌نامند[۳].
  2. سنت در مقابل بدعت است. عمل و کاری که قابل استناد به شریعت باشد، سنت و خلاف آن بدعت است؛ چنان‌که امام علی (ع) فرموده است: "آنان سنت را زنده کرده و بدعت را میرانده‌اند"[۴].[۵]

پیشینه

آغاز به‌کارگیری انتساب به سنت و پیروی از آن به تاریخ پس از رحلت پیامبر خاتم(ص) و مرگ خلیفه دوم، در جریان انتخاب خلیفه باز می‌گردد و به معنای کسانی که از سنت شیخین پیروی می‌کنند استفاده شده است. اما «اهل سنت» در عصور پس از آن به معنای کسانی که از سنت پیامبر پیروی می‌‌کنند تفسیر شده است.

شکل‌گیری و نقطۀ شروع اهل سنت به ماجرای سقیفه مربوط می‌‌شود، ماجرایی که بعد از انتساب امیرالمؤمنین (ع) به جانشینی پیامبر اتفاق افتاد. در ماجرای سقیفه عده‌ای منکر جانشینی حضرت شده و جریان جدیدی به نام اهل سنت را شکل دادند. از اهل سنت به اهل جماعت هم یاد شده است[۶].

مذاهب اهل سنت

در میان اهل سنت فرقه‌های کلامی و فقهی بسیاری به وجود آمده است. مرجئه[۷] معتزله، جبریه و صفاتیه (اهل سنت و حدیث) از جمله فرقه‌های کلامی اهل سنت‌اند. با گذشت زمان دو شاخه معروف معتزله و اشاعره در میان اهل سنت به رقابت پرداختند که سرانجام به پیروزی اشاعره بر معتزله ختم شد[۸].

اهل سنت مذاهب و مکتب‌های فقهی فراوانی نیز داشته‌اند[۹] و حدود ده مکتب و مذهب فقهیِ با اهمیت در میان آنان رواج داشت. به گزارشی در سده هفتم، مذاهب فقهی اهل سنت منحصر به چهار مذهب شد و دیگر مذاهب از فتوا منع شدند[۱۰]. مهم‌ترین مذاهب فقهی و رایج اهل سنت[۱۱] عبارت‌اند از:

  1. حنفیه: ابوحنیفه نعمان‌ بن‌ ثابت زوطی از ائمه اهل سنت بود و مدتی نزد امام‌ صادق(ع)، درس خواند[۱۲]. کتاب الفقه الاکبر منسوب به او به جای مانده است. ابوحنیفه اجمالاً دارای گرایش علوی بود[۱۳]. قبر وی در بغداد دارای گنبد و بارگاه و محل زیارت و مورد احترام حنفیان است[۱۴]. مذهب حنفی بزرگ‌ترین مذهب اهل سنت است و حنفیان بیشترِ مسلمانان سنّی را تشکیل می‌دهند.
  2. مالکیه: ابوعبدالله مالک‌ بن‌ انس در سال ۹۳ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۱۷۹ق درگذشت[۱۵]. مالک از شاگردان امام‌ صادق(ع) بود و بارها به عظمت و بزرگی آن حضرت اعتراف کرد و ایشان را برترینِ مردمان روی زمین می‌شمرد[۱۶]. پیروان این مذهب بیشتر در حجاز و غرب عالم اسلام و آفریقا هستند. امویان اندلس از این مذهب حمایت رسمی می‌کردند[۱۷]
  3. شافعیه: ابوعبدالله محمد بن‌ ادریس در سال ۱۵۰ق در شهر غزه به دنیا آمد و در سال ۲۴۰ق در مصر درگذشت[۱۸]. وی از شاگردان مالک[۱۹] و از نظر فکری و سیاسی از مخالفان بنی‌امیه بود و حجاج‌ بن‌ یوسف ثقفی را در شمار اشقیا می‌شمرد[۲۰]. مذهب شافعی در مصر[۲۱] اندونزی و مالزی و کردهای ترکیه[۲۲] و کردستان ایران دارای پیروانی است.
  4. حنبلی: ابوعبدالله احمد بن‌ محمد بن‌ حنبل در سال ۱۶۴ق در بغداد به دنیا آمد و در سال ۲۴۱ق درگذشت. کتاب معروف حدیثی وی «مُسند» است[۲۳]. پیروان این مذهب در مصر و خلیج فارس و جزیرةالعرب ساکن‌اند. وهابیت نیز از فرقه‌های تازه پدیدآمده اهل سنت و از انشعابات مذهب حنبلی است[۲۴] که محمد بن‌ عبدالوهاب آن را پایه‌ریزی کرد و مروج افکار ابن‌تیمیه شد[۲۵].

اصول مشترک مذاهب سنی

شاید به سختی بتوان وجوه اشتراک دقیقی در مباحث اعتقادی میان چهار فرقۀ اهل سنت پیدا کرد، اما عده‌ای اصول اعتقادی مشترک اهل سنت را در شش اصل تعریف کرده‌اند؛ اعتقاد به خدا، فرشتگان، کتاب آسمانی، رسولان الهی، روز قیامت، تقدیر الهی و مسئله خلفا[۲۶].[۲۷]

از میان فرقه‌های کلامی اهل سنت معتزله، اشعریه و ماتریدیه از همه مشهورترند. معتزله به این پنج اصل اعتقاد دارند: توحید، عدل، وعده و وعید، منزلت بین المنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر[۲۸]. در نگاه آنان اصل نبوت زیر عنوان عدل قرار می‌گیرد و از الطاف الهی به‌شمار می‌رود[۲۹].[۳۰]

وضوی اهل سنت

اهل تسنن به هنگام وضو گرفتن، وقتی می‌خواهند دستان خود را تا آرنج بشویند، آب را از نوک انگشتان دست تا آرنج و از پایین به بالا می‌ریزند، ولی در فقه شیعه این کار وضو را باطل می‌کند و باید آب را از آرنج به طرف نوک انگشتان دست ریخت و جریان داد. مبنای این حکم، آیه شریفه ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ[۳۱] است که اهل سنت از ﴿إِلَى الْمَرَافِقِ چنین فهمیده‌اند که آب باید به طرف آرنج ریخته شود. ولی ائمه اهل بیت(ع) فرموده‌اند که ﴿إِلَى الْمَرَافِقِ برای تعیین مقداری از دست است که باید شسته شود و دلالتی بر این که از کدام طرف شروع گردد، ندارد و چون پیامبر اسلام(ص) از طرف آرنج شروع می‌کرد ما نیز چنین می‌کنیم. معلوم است که اهل بیت پیامبر بهتر از هر کسی می‌دانستند که پیامبر چگونه وضو می‌گرفت. همچنین اهل تسنن در وضو، پاهای خود را می‌شویند ولی از نظر شیعه، شستن پاها وضو را باطل می‌کند و باید پاها را مسح کرد.

مبنای این حکم نیز آیه شریفه ﴿وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ[۳۲] است. اهل سنت گمان می‌کننند که ﴿أَرْجُلَكُمْ عطف به ﴿وُجُوهَكُمْ است و باید پاها را شست، ولی ائمه اهل بیت(ع) همان معنای ظاهر آیه را گرفته‌اند که ﴿أَرْجُلَكُمْ پس از ﴿بِرُءُوسِكُمْ آمده و حکم هر دو، مسح کردن است که در آیه گفته شده است. البته برخی از علمای اهل سنت قبول دارند که آیه دلالت بر وجوب مسح پاها می‌کند، اما می‌گویند حکم آیه، با سنت نسخ شده است. ولی این سخن قابل قبول نیست و نمی‌توان اثبات کرد که سنت دلالت بر شستن پاها می‌کند؛ زیرا ائمه اهل بیت، سنت پیامبر(ص) را در این مسئله چنین نقل فرموده‌اند که پیامبر پاهای خود را مسح می‌کرد و اهل بیت بهتر می‌دانستند که پیامبر در این مورد چگونه عمل می‌کرد. اما باطل شدن وضو با خواب؛ زائران در مکه و مدینه مشاهده می‌کنند که برخی از مردم در صف جماعت می‌خوابند و به هنگام اذان از خواب بیدار می‌شوند و بدون این که وضو بگیرند به نماز می‌ایستند. باید دانست که از نظر برخی از مذاهب اهل سنت، خوابیدن در حال نشسته و یا در حالی که تکیه به دیوار یا پشتی داده است و نشیمن‌گاه او بر زمین است وضو را باطل نمی‌کند، ولی اگر به حالتی بخوابد که مفاصل او آزاد باشد و احتمال بیرون آمدن باد از شکم بدهد وضو باطل می‌شود. حنبلی‌ها معتقدند که خواب به هر صورت وضو را باطل می‌کند مگر این که خیلی خفیف و در حالت نشسته یا ایستاده باشد. بنابراین، از نظر آنها خواب به خودی خود وضو را باطل نمی‌کند و اگر در حال خواب، حدثی سر زد وضو باطل می‌شود. ولی از نظر فقه شیعه، خواب وضو را باطل می‌کند اگر چه حدثی سر نزند[۳۳]. در این باره روایاتی از ائمه معصومین(ع) نقل شده که در کتاب‌های حدیثی موجود است[۳۴].[۳۵].

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی، المفردات، ماده اهل.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۳، ماده سن.
  3. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۹، ص۴۰۹.
  4. «أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲.
  5. سبحانی، جعفر، اهل سنت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱؛ ایرانی و صاحبی، مقاله «اهل سنت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸.
  6. ر.ک: سبحانی، جعفر، اهل سنت، دانشنامه کلام اسلامی ج۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۶۱؛ ایرانی و صاحبی، مقاله «اهل سنت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸.
  7. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۴۲–۴۳.
  8. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۳۸۷.
  9. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۴/۴۴۴–۴۴۶.
  10. آقابزرگ، توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد، ۱۰۱–۱۰۲؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۹۸.
  11. مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسه، ۱/۱۲.
  12. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۲/۷۲۰.
  13. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۳۱۵–۳۱۶.
  14. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۶۴.
  15. ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۳۷.
  16. مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۷/۲۰.
  17. جعفر پیشه‌فرد، درآمدی بر فقه مقارن، ۵۵؛ مدکور، مناهج الاجتهاد، ۶۱۶ و ۶۲۵.
  18. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۲/۵۴ و ۶۸.
  19. سمعانی، الانساب، ۸/۲۱.
  20. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۶.
  21. جعفر پیشه‌فرد، درآمدی بر فقه مقارن، ۵۹.
  22. فرمانیان، فرق و مذاهب، ۱۳۷.
  23. زرکلی، الاعلام، ۱/۲۰۳.
  24. مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۶۹–۱۷۰.
  25. ایرانی و صاحبی، مقاله «اهل سنت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۷۹ ـ ۴۸۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
  26. ابن‌خلدون، مقدمه، ص۴۶۲.
  27. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
  28. قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۹۵، ۲۰۱، ۴۱۱، ۴۶۹ و ۵۰۱؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۶۸–۶۹.
  29. قراملکی، کلام فلسفی، ۱۸۰.
  30. ایرانی و صاحبی، مقاله «اهل سنت»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص ۴۷۹ – ۴۸۸.
  31. «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید» سوره مائده، آیه ۶.
  32. «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا» سوره مائده، آیه ۶.
  33. آنچه یک زائر باید بداند، محمد نقدی، هجرت، ص۷۵.
  34. وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۷۹، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۸۱.
  35. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۶۳.