ترک اولی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر به ترک أولی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(تغییرمسیر به ترک أولی حذف شد)
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
#تغییر_مسیر [[ترک أولی]]
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عصمت
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
}}
 
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
أولی در لغت از ریشه «ولی» و به معنای «أحق: حق‌تر»، «أجدر: شایسته‌تر» و «أحری: سزاوارتر»، آمده است. جمله فلانی أولی به فلان چیز است یعنی او سزاوارتر به آن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ معجم الوسیط، ذیل «أولی».</ref>، پس ترک أولی یعنی انجام ندادن آنچه شایسته‌تر است.
 
=== در اصطلاح متکلمان ===
در معنای این واژه در اصطلاح [[علم کلام]] اختلافاتی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که در مجموع می‌توان آنها را در هشت معنا بیان نمود.
# '''دیدگاه اول:''' [[ترک عمل مستحب]]: عده‌ای چون [[سید مرتضی]] و دیگران معتقدند که ترک أولی یعنی‌: ترک [[عمل مستحب]] و مندوب، که بر [[انبیاء]] جایز است<ref>سید‌ مرتضی‌، تنزیه الانبیاء ص۱۱۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۷، ص۵۵؛ کاشانی، خلاصة المنهج، ج۲، ص۲۳۳؛ جرجانی، جلاء الاذهان، ج۲، ص۲۰۲؛ نیشابوری‌، غرائب القرآن، ج‏۵، ص۳۳۲؛ سبزواری نجفی،الجدید فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۱۱۱.</ref>.
# '''دیدگاه دوم:''' فعل [[مکروه]]: علامه‌ مجلسی‌ و عده دیگری معتقدند که ترک أولی عبارت از فعل مکروه است<ref>مجلسی، حق الیقین‌، ص۱۹؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>.
# '''دیدگاه سوم:''' فعل [[مباح]]: عده‌ای معتقدند که ترک أولی‌ عبارت‌ از فعل مباح است<ref>زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج‏۲۸، ص۳۰۶.</ref>.
# '''دیدگاه چهارم:''' مخالفت با [[امر تکوینی]] یا تکلیفی: برخی ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ}}<ref>«و [[آدم]] [[نافرمانی]] خدای کرد»، سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>، ترک أولی را مخالفت با امر تکوینی یا تکلیفی [[پروردگار]] دانسته‌اند<ref>گنابادی‌، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏۳، ص۳۸.</ref>.
# '''دیدگاه پنجم:''' [[مخالفت]] با امر ارشادی: عده‌ای ترک أولی را‌ به‌ معنای‌ مخالفت با امر ارشادی می‌دانند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref>.
# '''دیدگاه ششم:''' مخالفت با [[نهی]] ارشادی: عده‌ای معتقدند که ترک أولی همان مخالفت با نهی ارشادی است<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏‌۱، ص۵۱۵.</ref>. با این بیان که [[نهی ارشادی]] به مثابه [[نصیحت]] و [[موعظه]] است، مخالفت‌ از‌ این‌ نوع نهی [[مؤاخذه]] و عقابی ندارد، به هیچ وجه منافی [[عصمت]] نیست، و فقط ـ اگر خلاف‌ آن‌ نهی را عمل کند ـ تأثیرش بر خودِ او خواهد بود؛ مثل نهی طبیب‌ از‌ خوردن‌ برخی از غذاها<ref>سبحانی، الوهابیة فی المیزان، ص۱۳۱.</ref>.
# '''دیدگاه هفتم:''' مخالفت با نهی تنزیهی: عده‌ای ترک أولی را مخالفت با نهی تنزیهی‌ می‌دانند‌<ref>فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۳، ص۴۵۳؛ کاشانی‌، منهج الصادقین، ج‏۶، ص۲۷‌.</ref>. نویسندگان‌ شرح‌ المصطلحات الکلامیة می‌گویند: نهی‌ تحریمی آن است که مرتکب آن، مستحقّ ملامت و باز خواست باشد. و نهی تنزیهی عبارت است‌ از‌ آنکه مرتکب آن، خود را‌ از‌ مصلحت‌ و فایده‌ای‌ محروم‌ کرده، امّا مستحقّ‌ ملامت‌ نباشد<ref>جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیة، ص۳۷۹.</ref>.
# '''دیدگاه هشتم:''' ترک [[افضل]]، ارجح و بهتر: عده‌ای معتقدند ترک أولی عبارت از ترک افضل‌، ارجح‌ و بهتر است.
# '''دیدگاه صحیح:''' بر غالب تعاریف اصطلاحی فوق اشکالاتی وارد است و این تعاریف یا دایره شمولشان ناقص و محدود است یا بر مصداق مورد نظر صدق‌ نمی‌کند؛ چراکه ما به دنبال تعریفی از ترک أولی هستیم که بتواند تمام موارد [[تاریخ]] پیامبران‌ را در برگیرد. با این توضیح می‌گوییم از میان تعاریف فوق دیدگاه نهم بر خلاف هشت دیدگاه دیگر، ترک أولی را ذیل تقسیم‌بندی‌های پنج گانه [[فقهی]] (یعنی [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]]، [[مباح]]) و یا‌ تقسیمات‌ [[اوامر و نواهی]] در [[علم اصول]] مطرح نمی‌کند. ارائه تعریف حول یک موضوع، باید کامل و جامع تمام آن موضوع باشد و [[هدف]] از تعریف را برساند؛ لذا‌ این‌ تعریف از ترک أولی به راحتی و بدون هیچ تکلفی بر تمام مصادیق ترک أولی که در [[قرآن]] آمده است، [[صدق]] می‌کند. بنابراین تنها اخذ و [[گزینش]] تعریف نهم از تعاریف‌ یاد‌ شده، مقبول و پذیرفتنی است<ref>[[محسن احتشامی‌نیا|احتشامی‌نیا، محسن]]، [[امین خوش‌رفتار|خوش‌رفتار، امین]]، [[امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن (مقاله)|امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن]].</ref>.
 
== تفاوت ترک أولی با [[گناه]] ==
{{همچنین|گناه}}
در تبیین تفاوت بین گناه و ترک أولی گفته شده است گناه، فعلی است که انجام دادن آن از سوی هر کس که باشد نامطلوب است و مستحق [[عقاب]] و [[تنبیه]]؛ اما در ترک أولی، آنچه فرد انجام می‌دهد به خودی خود [[اشتباه]] نیست، بلکه بسته به موقعیت و جایگاه فرد، آن عمل را [[شایسته]] نمی‌دانند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۲۴.</ref>. برخی گناه را [[مخالفت]] با [[اوامر]] [[مولوی]] و ترک أولی را مخالفت با اوامر ارشادی دانسته‌اند<ref>علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۵۶ و ج۱۴، ص۲۲۲.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010543.jpg|22px]] [[محسن احتشامی‌نیا|احتشامی‌نیا، محسن]]، [[امین خوش‌رفتار|خوش‌رفتار، امین]]، [[امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن (مقاله)|'''امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن''']]، نشریه "مطالعات قرآن و حدیث سفینه"، زمستان ۱۳۹۲، ش ۴۱
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{عصمت افقی}}
{{امامت شناسی}}
 
[[رده:گستره عصمت]]

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۷

معناشناسی

معنای لغوی

أولی در لغت از ریشه «ولی» و به معنای «أحق: حق‌تر»، «أجدر: شایسته‌تر» و «أحری: سزاوارتر»، آمده است. جمله فلانی أولی به فلان چیز است یعنی او سزاوارتر به آن است[۱]، پس ترک أولی یعنی انجام ندادن آنچه شایسته‌تر است.

در اصطلاح متکلمان

در معنای این واژه در اصطلاح علم کلام اختلافاتی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که در مجموع می‌توان آنها را در هشت معنا بیان نمود.

  1. دیدگاه اول: ترک عمل مستحب: عده‌ای چون سید مرتضی و دیگران معتقدند که ترک أولی یعنی‌: ترک عمل مستحب و مندوب، که بر انبیاء جایز است[۲].
  2. دیدگاه دوم: فعل مکروه: علامه‌ مجلسی‌ و عده دیگری معتقدند که ترک أولی عبارت از فعل مکروه است[۳].
  3. دیدگاه سوم: فعل مباح: عده‌ای معتقدند که ترک أولی‌ عبارت‌ از فعل مباح است[۴].
  4. دیدگاه چهارم: مخالفت با امر تکوینی یا تکلیفی: برخی ذیل آیه ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ[۵]، ترک أولی را مخالفت با امر تکوینی یا تکلیفی پروردگار دانسته‌اند[۶].
  5. دیدگاه پنجم: مخالفت با امر ارشادی: عده‌ای ترک أولی را‌ به‌ معنای‌ مخالفت با امر ارشادی می‌دانند[۷].
  6. دیدگاه ششم: مخالفت با نهی ارشادی: عده‌ای معتقدند که ترک أولی همان مخالفت با نهی ارشادی است[۸]. با این بیان که نهی ارشادی به مثابه نصیحت و موعظه است، مخالفت‌ از‌ این‌ نوع نهی مؤاخذه و عقابی ندارد، به هیچ وجه منافی عصمت نیست، و فقط ـ اگر خلاف‌ آن‌ نهی را عمل کند ـ تأثیرش بر خودِ او خواهد بود؛ مثل نهی طبیب‌ از‌ خوردن‌ برخی از غذاها[۹].
  7. دیدگاه هفتم: مخالفت با نهی تنزیهی: عده‌ای ترک أولی را مخالفت با نهی تنزیهی‌ می‌دانند‌[۱۰]. نویسندگان‌ شرح‌ المصطلحات الکلامیة می‌گویند: نهی‌ تحریمی آن است که مرتکب آن، مستحقّ ملامت و باز خواست باشد. و نهی تنزیهی عبارت است‌ از‌ آنکه مرتکب آن، خود را‌ از‌ مصلحت‌ و فایده‌ای‌ محروم‌ کرده، امّا مستحقّ‌ ملامت‌ نباشد[۱۱].
  8. دیدگاه هشتم: ترک افضل، ارجح و بهتر: عده‌ای معتقدند ترک أولی عبارت از ترک افضل‌، ارجح‌ و بهتر است.
  9. دیدگاه صحیح: بر غالب تعاریف اصطلاحی فوق اشکالاتی وارد است و این تعاریف یا دایره شمولشان ناقص و محدود است یا بر مصداق مورد نظر صدق‌ نمی‌کند؛ چراکه ما به دنبال تعریفی از ترک أولی هستیم که بتواند تمام موارد تاریخ پیامبران‌ را در برگیرد. با این توضیح می‌گوییم از میان تعاریف فوق دیدگاه نهم بر خلاف هشت دیدگاه دیگر، ترک أولی را ذیل تقسیم‌بندی‌های پنج گانه فقهی (یعنی واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح) و یا‌ تقسیمات‌ اوامر و نواهی در علم اصول مطرح نمی‌کند. ارائه تعریف حول یک موضوع، باید کامل و جامع تمام آن موضوع باشد و هدف از تعریف را برساند؛ لذا‌ این‌ تعریف از ترک أولی به راحتی و بدون هیچ تکلفی بر تمام مصادیق ترک أولی که در قرآن آمده است، صدق می‌کند. بنابراین تنها اخذ و گزینش تعریف نهم از تعاریف‌ یاد‌ شده، مقبول و پذیرفتنی است[۱۲].

تفاوت ترک أولی با گناه

در تبیین تفاوت بین گناه و ترک أولی گفته شده است گناه، فعلی است که انجام دادن آن از سوی هر کس که باشد نامطلوب است و مستحق عقاب و تنبیه؛ اما در ترک أولی، آنچه فرد انجام می‌دهد به خودی خود اشتباه نیست، بلکه بسته به موقعیت و جایگاه فرد، آن عمل را شایسته نمی‌دانند[۱۳]. برخی گناه را مخالفت با اوامر مولوی و ترک أولی را مخالفت با اوامر ارشادی دانسته‌اند[۱۴].

منابع

  1. احتشامی‌نیا، محسن، خوش‌رفتار، امین، امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن، نشریه "مطالعات قرآن و حدیث سفینه"، زمستان ۱۳۹۲، ش ۴۱

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷؛ معجم الوسیط، ذیل «أولی».
  2. سید‌ مرتضی‌، تنزیه الانبیاء ص۱۱۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۷، ص۵۵؛ کاشانی، خلاصة المنهج، ج۲، ص۲۳۳؛ جرجانی، جلاء الاذهان، ج۲، ص۲۰۲؛ نیشابوری‌، غرائب القرآن، ج‏۵، ص۳۳۲؛ سبزواری نجفی،الجدید فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۱۱۱.
  3. مجلسی، حق الیقین‌، ص۱۹؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۱.
  4. زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج‏۲۸، ص۳۰۶.
  5. «و آدم نافرمانی خدای کرد»، سوره طه، آیه ۱۲۱.
  6. گنابادی‌، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏۳، ص۳۸.
  7. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۱.
  8. طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏‌۱، ص۵۱۵.
  9. سبحانی، الوهابیة فی المیزان، ص۱۳۱.
  10. فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۳، ص۴۵۳؛ کاشانی‌، منهج الصادقین، ج‏۶، ص۲۷‌.
  11. جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیة، ص۳۷۹.
  12. احتشامی‌نیا، محسن، خوش‌رفتار، امین، امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن.
  13. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۲۴.
  14. علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۵۶ و ج۱۴، ص۲۲۲.