سوره شوری در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
چهل و دومین [[سوره]] [[قرآن]] و شصت و دومین آن به ترتیب نزول، نازل شده در [[مکه]] با موضوع [[وحی]] و مسائل مربوط به آن. این سوره را به این جهت «[[شوری]]» می‌نامند که این کلمه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> به کار رفته است. نام دوم آن {{متن قرآن|حم عسق}}<ref>«حا، میم، عین، سین، قاف» سوره شوری، آیه ۱-۲.</ref> (حا. میم. عین. سین. قاف) است، چون با این [[حروف مقطعه]] آغاز گردیده است. و بیست و سومین سوره‌ای است که با حروف مقطعه شروع می‌شود و سومین سوره از سوره‌های «[[حامیمات]]» و یا «[[حوامیم]]» هفتگانه است. دارای ۵۳ آیه و ۸۶۰ کلمه است. از نظر حجم کمی بیش از یک [[حزب]] است.
چهل و دومین [[سوره]] [[قرآن]] و شصت و دومین آن به ترتیب نزول، نازل شده در [[مکه]] با موضوع [[وحی]] و مسائل مربوط به آن. این سوره را به این جهت «[[شوری]]» می‌نامند که این کلمه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> به کار رفته است. نام دوم آن {{متن قرآن|حم عسق}}<ref>«حا، میم، عین، سین، قاف» سوره شوری، آیه ۱-۲.</ref> (حا. میم. عین. سین. قاف) است، چون با این [[حروف مقطعه]] آغاز گردیده است. و بیست و سومین سوره‌ای است که با حروف مقطعه شروع می‌شود و سومین سوره از سوره‌های «حامیمات» و یا «حوامیم» هفتگانه است. دارای ۵۳ آیه و ۸۶۰ کلمه است. از نظر حجم کمی بیش از یک [[حزب]] است.


[[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: «کسی که [[سوره شوری]] را [[تلاوت]] کند از کسانی است که [[فرشتگان]] بر او [[رحمت]] می‌فرستند و برای او [[طلب آمرزش]] می‌کنند».
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود: «کسی که [[سوره شوری]] را [[تلاوت]] کند از کسانی است که [[فرشتگان]] بر او [[رحمت]] می‌فرستند و برای او [[طلب آمرزش]] می‌کنند».


[[نزول وحی]] به [[رسول خدا]] {{صل}}، [[امر]] به [[استقامت در راه حق]] و [[دعوت مردم به سوی خدا]]، [[وحدت]] [[ادیان آسمانی]] و [[نهی]] [[مردم]] از [[تفرقه]] و [[اختلاف در دین]] [[خدا]]، [[عفو]] لغزش‌های دیگران و [[غلبه]] بر [[خشم]]، مباحث [[توحید]] و [[معاد]] و مسئله [[توبه]] و توبه‌پذیری خدا و [[فضل]] و رحمت افزون خدا نسبت به [[مؤمنان]] و [[صالحان]]، امر به [[مشورت]] و [[همفکری]] در امر [[حکومت]] و [[جامعه]] از جمله مطالب این سوره است.
نزول وحی به [[رسول خدا]] {{صل}}، [[امر]] به استقامت در راه حق و دعوت مردم به سوی خدا، [[وحدت]] [[ادیان آسمانی]] و [[نهی]] [[مردم]] از [[تفرقه]] و [[اختلاف در دین]] [[خدا]]، [[عفو]] لغزش‌های دیگران و [[غلبه]] بر [[خشم]]، مباحث [[توحید]] و [[معاد]] و مسئله [[توبه]] و توبه‌پذیری خدا و [[فضل]] و رحمت افزون خدا نسبت به [[مؤمنان]] و [[صالحان]]، امر به [[مشورت]] و [[همفکری]] در امر [[حکومت]] و [[جامعه]] از جمله مطالب این سوره است.


== ساختار ==
== ساختار ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۷

مقدمه

چهل و دومین سوره قرآن و شصت و دومین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوع وحی و مسائل مربوط به آن. این سوره را به این جهت «شوری» می‌نامند که این کلمه در آیه ﴿وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۱] به کار رفته است. نام دوم آن ﴿حم عسق[۲] (حا. میم. عین. سین. قاف) است، چون با این حروف مقطعه آغاز گردیده است. و بیست و سومین سوره‌ای است که با حروف مقطعه شروع می‌شود و سومین سوره از سوره‌های «حامیمات» و یا «حوامیم» هفتگانه است. دارای ۵۳ آیه و ۸۶۰ کلمه است. از نظر حجم کمی بیش از یک حزب است.

پیامبر اسلام (ص) فرمود: «کسی که سوره شوری را تلاوت کند از کسانی است که فرشتگان بر او رحمت می‌فرستند و برای او طلب آمرزش می‌کنند».

نزول وحی به رسول خدا (ص)، امر به استقامت در راه حق و دعوت مردم به سوی خدا، وحدت ادیان آسمانی و نهی مردم از تفرقه و اختلاف در دین خدا، عفو لغزش‌های دیگران و غلبه بر خشم، مباحث توحید و معاد و مسئله توبه و توبه‌پذیری خدا و فضل و رحمت افزون خدا نسبت به مؤمنان و صالحان، امر به مشورت و همفکری در امر حکومت و جامعه از جمله مطالب این سوره است.

ساختار

آیات ﴿حم عسق كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ [۳]: بیان این حقیقت که خدای عزیز و حکیم در طول تاریخ بر انبیاء برای هدایت بشر وحی کرده است. بیان برخی اسمای نیکوی الهی مانند: العلی العظیم، حفیظ و غفور الرحیم.

آیات ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۴]: دعوت پیامبر اسلام (ص) جهانی، ولی در عین حال تدریجی و مرحله به مرحله است. بیان انحصار ولایت در خدای سبحان و توضیح این که باید فقط خدا ولی گرفته شود. تقسیم احکام به تکوینی و تشریحی که هر دو اختصاص به خداوند دارند. تعلیل انحصار ولایت در خدای تعالی به این که حکم فقط از آن او است. اثر یکتاپرستی و خدا را ولی گرفتن، این است که انسان در تکوین و تشریع خدا را مرجع می‌داند. احتجاج بر انحصار ربوبیت در خدای سبحان.

آیات ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ وَمَا تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ [۵]: این آیات بخش سوم از آیاتی است که وحی الهی را تعریف می‌کند. بخش اول درباره خود وحی بود و بخش دوم درباره اثرش و این بخش وحی را از نظر مفاد و محتوی تعریف می‌کند که محتوای وحی عبارت است از دین الهی واحدی که باید تمامی ابناء بشر به همان دین واحد بگروند و آن را سنت و روش زندگی خود و راه به سوی سعادت خود بدانند و بدان عمل کنند. البته در این بخش به مناسبت، این را نیز بیان می‌کند که شریعت محمدی جامع‌ترین شرایعی است که از ناحیه خدا نازل شده و نیز اختلاف‌هایی که در این دین واحد پیدا شده از ناحیه وحی آسمانی نیست، بلکه از ناحیه ستمکاری و یاغی‌گری‌هایی است که عده‌ای با علم و اطلاع در دین خدا ایجاد کرده‌اند.

آیات ﴿اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ [۶]: این آیات بخش چهارم سوره است که وحی را تعریف و می‌فرماید وحی نازل شده به صورت کتابی است که برای مردم نوشته شده و میزانی است که در قیامت با آن، اعمالشان سنجیده می‌شود و بر طبق آن جزاء داده میشوند و پاداش نیک، خود نوعی رزق است، آنگاه سخن به ثواب و عقابی که روز قیامت دارند سوق داده شده است. در این بخش، آیه مودت و آیاتی مناسب با آن نیز آمده است.

آیات ﴿وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الأَرْضِ وَلَكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاء إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاء قَدِيرٌ وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالأَعْلامِ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا وَيَعْفُ عَن كَثِيرٍ وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الأُمُورِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الإِنسَانَ كَفُورٌ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاء يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاء عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ [۷]: صدر این آیات متصل است به داستان رزق دادن خدا به بندگان که در این باره فرمود: ﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ[۸] و قبل از آن هم فرمود: ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۹].

یکی از بزرگ‌ترین رزق‌ها، دینی است که خدای سبحان در اختیار بندگانش گذاشته و با در نظر داشتن این نکته، گفتار این فصل داخل در گفتار فصل گذشته می‌شود که درباره وحی سخن می‌گفت و به طور کلی آیات این سوره برای بیان وحی است که پس از هر چند آیه، باز به همان غرض اشاره می‌کند. آنگاه پاره‌ای از آیات و دلایل توحید را که مربوط به رزق است - مانند خلقت آسمان‌ها و زمین، منتشر کردن جنبندگان در آسمان و زمین، خلقت کشتی‌ها که در دریا در حرکتند، دادن فرزندان ذکور و اناث و یا یکی از آنها و یا ندادن هیچ‌یک از آنها را به هر که بخواهد - ذکر می‌کند. آنگاه می‌فرماید بعضی از رزق‌ها هست که تنها در دنیا می‌دهد و به همه می‌دهد و آن رزقی است که با فنای دنیا فانی می‌شود. و بعضی دیگر از رزق‌ها، ویژه مؤمنین است که در آخرت می‌دهد و آن بهترین و پایدارترین رزق است و از همین جا به مناسبت، به ذکر صفاتمؤمنین منتقل و حسن عاقبت آنان را بیان می‌کند. همچنین به اوصاف قیامت و عاقبت ستمکاران پرداخته و شرح می‌دهد که در قیامت با چه هول‌ها و وحشت‌ها و عذاب‌ها روبه‌رو می‌شوند. سنت الهی در روزی دادن به مردم: ﴿يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ[۱۰]، شباهت رزق مادی با معارف حقه و شرایع آسمانی از نظر نزول و قسمت. وجود ارتباط بین گناهان و مصائب دنیوی. صفات نیک مؤمنین: اجتناب از گناهان کبیره و فواحش، گذشت، دفع ظلم از یکدیگر. مشورت. مظلوم حق مقابله به مثل دارد هر چند گذشت، فضیلتی برتر است. وصف حال غیر مؤمنین در روبه‌رو شدن با عذاب الهی. توبیخ انسان متنعم سرگرم به دنیا.

آیات ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ [۱۱]: این آیات، آخرین بخشی است که خدای سبحان در این سوره درباره وحی و تعریف آن بیان نموده است. و در این بخش سخن گفتن خدا با بندگانش را به سه قسمت تقسیم می‌کند: یا به وسیله وحی، یا از پس پرده و حجاب و یا به وسیله ارسال رسول که به اذن خود هر چه بخواهد به آن رسول وحی می‌کند. آنگاه می‌فرماید: پیام‌های خود را به این طریق بر رسول خدا (ص) وحی می‌کند و آنچه از ناحیه خدای تعالی به آن جناب وحی می‌شود قبل از وحی در نفس آن جناب سابقه نداشته است؛ یعنی آن جناب به هیچ یک از معارفی که به وی وحی می‌شود قبلاً آگاهی نداشت و وحی نوری است الهی که خدای تعالی هر یک از بندگان خود را بخواهد به آن اختصاص می‌دهد و نیز هر یک از بندگانش را که بخواهد به وسیله پیامبرش و به اذن خود هدایت می‌فرماید. تصدیق رسالت و ایمان رسول خدا (ص). بیان این که صراط خدایی که مالک آسمان‌ها و زمین است مستقیم و منتهی به سعادت می‌باشد.

سوره شوری پیرامون مسئله وحی سخن می‌گوید که نوعی تکلم قدسی از جانب خدا با انبیاء است. در آغاز فرمود: ﴿كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۲] و در آخر هم می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا[۱۳] و همچنین آیه پس از آن. افزون بر این موارد، در بین سوره هم، چند نویت سخن از وحی میآورد، یک‌جا می‌فرماید: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا...[۱۴] جایی دیگر می‌فرماید: ﴿شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا...[۱۵] و نیز می‌فرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ...[۱۶] و همچنین چند نوبت در سوره، سخن از رزق به میان آورده که وحی خود رزقی است الهی برای انبیاء. بنابراین مسئله وحی موضوع محوری این سوره است.

نکات: مفسرین در تفسیر حروف مقطعه اختلاف کرده‌اند. طبرسی در مجمع البیان، یازده قول در معنای آن آورده است که عبارتند از:

  1. این حروف از متشابهات قرآن است که خدای سبحان علم به آن را به خود اختصاص داده و در ذیل آیه هفتم از سوره آل عمران فرموده است: تأویل متشابهات را جز خدا کسی نمی‌داند.
  2. هر یک از این حروف مقطعه نام سوره‌ای است که در آغازش قرار دارد.
  3. این حروف اسمائی هستند برای مجموع قرآن.
  4. مراد از این حروف این است که بر اسماء خدای تعالی دلالت کنند. پس معنای ﴿الم "انا الله اعلم" و معنای ﴿المر "انا الله اعلم و اری" و معنای ﴿المص "انا الله اعلم و افضل" می‌باشد. و در حروف ﴿کهیعص کاف از (کافی) و هاء از (هادی) و یاء از (حکیم) و عین از (علیم) و صاد از (صادق) گرفته شده است. این مطلب از ابن عباس روایت شده است. البته حروفی که از اسماء خدا گرفته شده است نحوه گرفته شدن آن متفاوت است، بعضی از حروف از اول نام خدا گرفته شده‌اند مانند کاف که از (کافی) است و بعضی از وسط گرفته شده مانند یاء که از (حکیم) است و بعضی از آخر گرفته شده مانند میم که از (اعلم) گرفته شده است.
  5. این حروف اسمائی از خدا است اما مقطعه و بریده که اگر از مردم کسی بتواند آنها را آن طور که باید ترکیب کند به اسم اعظم خدا دست یافته، همان طور که از ترکیب (الر) و (حم) و (ن) (الرحمان) درست می‌شود و همچنین سایر حروف. چیزی که هست ما انسان‌ها قادر بر ترکیب آن نیستیم. این معنا از سعید بن جبیر روایت شده است.
  6. این حروف سوگندهایی است که خدای تعالی خورده و مثل این است که خداوند به این حروف سوگند می‌خورد که قرآن کلام او است. و اصولاً حروف الفباء دارای شرافت هستند، چون با همین حروف است که کتب آسمانی و اسماء حسنای خدا و صفات علیای او و ریشه لغت‌های امت‌های مختلف درست می‌شود.
  7. این حروف اشاراتی است به نعمت‌های خدا و بلاهای او و مدت زندگی اقوام و عمر و اجل‌شان که احیاناً با علم جفر و برخی علوم غریبه به دست می‌آید.
  8. مراد از این حروف، اشاره است که امت اسلام تا آخر دهر باقی می‌ماند و منقرض نمی‌شود، حساب جمل هم که نوعی محاسبه است بر این معنا دلالت دارد.
  9. مراد از این حروف، همان حروف الفباء است که به عنوان نمونه، برخی از آنها ذکر شده است تا در حقیقت بفرماید: این قرآن از الفباء ترکیب شده است.
  10. این حروف به منظور ساکت کردن کفار، در ابتدای سوره‌های قرآن قرار گرفته است؛ چون مشرکین به یکدیگر سفارش می‌کردند: «مبادا به قرآن گوش دهید و هر جا کسی قرآن می‌خواند سر و صدا بلند کنید تا صوت قرآن در بین سروصداهای شما گم شود» قرآن این جریان را در آیه ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ[۱۷] حکایت فرموده است. از این رو، گاه در هنگام شنیدن صوت قرآن سوت می‌زدند و گاه کف می‌زدند و بسا می‌شد صداهای دسته جمعی در می‌آوردند تا رسول خدا (ص) را در خواندن آن، دچار اشتباه سازند. به همین جهت، خدای تعالی در آغاز بعضی از سوره‌های قرآن، این حروف را نازل کرد تا آن رجاله‌ها را ساکت کند، چون وقتی این حروف را می‌شنیدند به نظرشان عجیب و غریب می‌آمد و به آن گوش فرا داده درباره‌اش فکر می‌کردند و همین باعث می‌‌شد تا از جار و جنجال بازایستد و در نتیجه، صدای قرآن به گوششان می‌رسید.
  11. این حروف از قبیل شمردن حروف الفباء است و به وسیله آن، می‌خواهد بفهماند که این قرآنی که تمامی شما مردم عرب از آوردن مانند آن عاجز هستید از جنس همین حروفی است که مدام با آن محاوره و گفتگو می‌کنید و در خطبه‌ها و کلمات خود به کار می‌بندید، پس باید از این که نمی‌توانید مثل آن را بیاورید، بفهمید که این کلام از ناحیه خدای تعالی است و اگر در چند جا و یا چند سوره این حروف تکرار شده است به خاطر این بوده که همه جا برهان محکم خود را به رخ کفار بکشد. این تفسیر از قطرب روایت شده و ابومسلم اصفهانی هم همین وجه را اختیار کرده و بعضی از مفسرین قرون اخیر نیز بدان تمایل پیدا کرده‌اند.

اما طباطبایی در المیزان مخالف آرای مذکور است. وی بر این باور است که هیچ یک از این وجوه آدمی را قانع نمی‌سازد. چون ایشان، در بحث محکم و متشابه و همچنین بحث تأویل[۱۸]، معنایی از آنها ارائه می‌دهد که با متشابه بودن حروف مقطعه همخوانی و سازش ندارد. در نتیجه می‌فرمایند: بنابراین نه حروف مقطعه قرآن از متشابهات می‌تواند باشد و نه معانی آنها از باب تأویل. و اما ده قول دیگر که اصلاً نمی‌توان تفسیرش نامید، بلکه تصویرهایی است که از حد احتمال تجاوز ننموده است و هیچ دلیلی که بر یکی از آنها دلالت کند در دست نیست. بله در بعضی از روایات که به رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) نسبت داده شده مؤیداتی برای قول چهارم و هفتم و هشتم و دهم دیده می‌شود.... نکته‌ای که در اینجا نباید از آن غافل بود این است که این حروف در چند سوره تکرار شده است؛ یعنی در بیست و نه سوره حروف مقطعه آمده که بعضی با یک حرف افتتاح شده، مانند سوره (ص) و (ق) و (ن). و بعضی دیگر با دو حرف چون (طه) و (طس) و (یس) و (حم) و بعضی دیگر با سه حرف چون (الم) و (الر) و (طسم) و بعضی دیگر با چهار حرف چون (المص) و (المر) و بعضی با پنج حرف چون سوره (کهیعص) و (حمعسق). از سوی دیگر این حروف هم با یکدیگر تفاوت دارند و آن این است که بعضی از آنها تنها در یک جا آمده، مانند (ن) و بعضی دیگر در آغاز چند سوره آمده، مانند (الم) و (الر) و (طس) و (حم). با در نظر گرفتن این دو نکته، اگر کمی در سوره‌هایی که حروف مقطعه سرآغاز آنها یکی است مانند (الم)، (المر)، (طس) و (حم) دقت کنیم، خواهیم دید که آن سوره‌ها از نظر مضمون نیز به هم شباهت دارند و سیاقشان یکی است، به طوری که شباهت بین آنها در سایر سوره‌ها دیده نمی‌شود.

مؤکد این معنا شباهتی است که در آیات اول بیشتر این سوره‌ها مشاهده می‌شود، مثلاً در سوره‌های (حم) آیه اول آن یا عبارت ﴿تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ است، یا عبارتی دیگر که این معنا را می‌رساند و نظیر آن آیه‌های اول سوره‌هایی است که با (الر) افتتاح شده که فرموده است: ﴿تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ و یا عبارتی در همین معنا و نیز نظیر این در سوره‌هایی که با (طس) شروع می‌شود و یا سوره‌هایی که با (الم) آغاز گشته که در بیشتر آنها نبودن ریب و شک در کتاب به میان آمده و یا عبارتی که همین معنا را می‌رساند. با در نظر گرفتن این شباهت‌ها ممکن است آدمی حدس بزند که بین این حروف و مضامین سوره‌ای که با این حروف آغاز شده ارتباط خاصی باشد، مؤید این حدس آن است که می‌‌بینیم سوره اعراف که با (المص) آغاز شده، مطالبی را که در سوره‌های (الم) و سوره (صاد) هست در خود جمع کرده است و نیز می‌‌بینیم سوره رعد که با حروف (المر) افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سوره‌های (الم) و (المر) را دارد. از اینجا استفاده می‌شود که این حروف رموزی هستند بین خدای تعالی و پیامبرش که معنای آنها از ما پنهان است و فهم عادی ما راهی به درک آنها ندارد، مگر به همین مقدار که حدس بزنیم بین این حروف و مضامینی که در سوره‌های هر یک آمده ارتباط خاصی هست. و چه بسا اگر اهل تحقیق در مشترکات این حروف دقت کنند و مضامین سوره‌هایی را که بعضی از این حروف در ابتدای آنها آمده با یکدیگر مقایسه کنند، رموز بیشتری برای‌شان کشف شود[۱۹].

روایات زیادی راجع به معانی حروف مقطعه در کتب تفسیری و روایی نظیر الدر المنثور، تفسیر قمی، مجمع البیان، معانی الاخبار و جوامع الجامع نقل شده است که برخی از آنها از جهت سند یا محتوا قابل نقد است.

برخی مفسرین معتقدند که پیامبران اولوالعزم فقط نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ع) هستند[۲۰].

شریعت محمدی جامع همه شریعت‌های گذشته است. با آمدن قرآن فقط باید از آن تبعیت کرد و شرایع دیگر منسوخند. و این منافاتی با وحدت ادیان ندارد.

طباطبایی استدلال کرده است: بر همه مردم واجب است دین خدا را به طور کامل به پا دارند و در انجام این وظیفه تبعیض قائل نشوند که پاره‌ای از احکام دین را به پا بدارند و پاره‌ای را رها کنند. و اقامه کردن دین، عبارت است از این که به تمامی آنچه که خدا نازل کرده و عمل بدان را واجب نموده ایمان بیاورند. و مجموع شرایعی که خدا بر انبیاء نازل کرده یک دین است که باید اقامه شود و در آن ایجاد تفرقه نکنند، چون پاره‌ای از احکام الهی است که در همه ادیان بوده و معلوم است که چنین احکامی مادام که بشر عاقل و مکلفی در دنیا باقی باشد، آن احکام هم باقی است و وجوب اقامه آن واضح است. پاره‌ای دیگر هست که در شرایع قبلی بوده و در شریعت بعدی نسخ شده است. این گونه احکام در حقیقت عمر کوتاهی داشته و مخصوص طایفه‌ای از مردم و در زمان خاصی بوده و معنای نسخ شدن آن آشکار شدن آخرین روز عمر آن احکام است نه این که معنای نسخ شدنش این باشد که آن احکام باطل شده، پس حکم نسخ شده هم تا ابد حق است، چیزی که هست مخصوص طایفه معینی و زمان معینی بوده و باید آن طایفه و اهل آن زمان هم ایمان به آن حکم داشته باشند و هم به آن عمل کرده باشند و اما بر دیگران واجب است تنها به آن ایمان داشته باشند و بس و دیگر واجب نیست که به آن عمل هم بکنند و معنای اقامه این احکام همین است که قبولش داشته باشند[۲۱].

در مورد وحی و تفاوت آن: در کتاب بصائر از علی بن حسان از ابن بکیر از زراره روایت شده است که گفت: من از امام باقر (ع) از این که چه کسی رسول و چه کسی نبی و چه کسی محدث است پرسیدم؟ فرمود: رسول کسی است که جبرئیل نزدش می‌آید و با او رو در رو سخن می‌گوید و او جبرئیل را می‌بیند، همان طور که شما طرف صحبت خود را می‌‌بینید و با او حرف می‌زنید، چنین کسی را رسول می‌گویند. و اما نبی عبارت است از کسی که جبرئیل را در خواب می‌بیند، مانند خوابی که ابراهیم (ع) دید (که فرزند خود را قربانی می‌کند) و نظیر رسول خدا (ص) که بسیار می‌‌شد خواب سبکی او را می‌گرفت و در آن حالت جبرئیل نزدش می‌آمد، این را نبی می‌گویند که گاهی نبوت با رسالت هم جمع می‌شود، مانند رسول خدا (ص) که هم رسول بود و جبرئیل را در بیداری رو در روی خود می‌‌دید و با او سخن می‌گفت و هم نبی بود و جبرئیل را در خواب می‌‌دید. و اما محدث عبارت است از کسی که کلام فرشته را می‌شنود و با او سخن می‌گوید، ولی او را نمی‌بیند، نه در خواب و نه در بیداری[۲۲].

آیات نامدار

  1. ﴿اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ[۲۳]،
  2. ﴿وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۲۴]،
  3. ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
  2. «حا، میم، عین، سین، قاف» سوره شوری، آیه ۱-۲.
  3. «حا، میم. عین، سین، قاف. بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند. آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و او فرازمند سترگ است. نزدیک است که آسمان‌ها بر فراز سرشان بشکافند و فرشتگان با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و برای هر کس که در زمین است آمرزش می‌خواهند؛ آگاه باشید که بی‌گمان خداوند است که آمرزنده بخشاینده است. و خداوند (خود) مراقب کسانی است که به جای او سرورانی (را به پرستش) می‌گیرند و تو ناظر بر آنان نیستی.» سوره شوری، آیه ۱-۶.
  4. «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی. (روزی که) دسته‌ای در بهشت و دسته‌ای در دوزخ خواهند بود. و اگر خداوند می‌خواست آنان را امّتی یگانه می‌کرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمی‌آورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست. آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده می‌گرداند و او بر هر کاری تواناست. و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز می‌گردم. پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست، روزی را برای هر کس که بخواهد فراخ یا تنگ می‌دارد که او به هر چیزی داناست» سوره شوری، آیه ۷-۱۲.
  5. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد. و به پراکندگی نیفتادند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود و اگر سخنی از سوی پروردگارت تا زمانی معیّن پیشی نگرفته بود بی‌گمان میان آنان داوری می‌شد و آنان که پس از ایشان به کتاب (آسمانی) رسیدند از آن در تردیدی گمان‌انگیزند. پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست. و حجّت آنان که درباره خداوند پس از پذیرفته شدن دعوت وی چالش می‌ورزند نزد پروردگارشان تباه است و بر آنان خشمی (از سوی خداوند) و برای آنان عذابی سخت خواهد بود» سوره شوری، آیه ۱۳-۱۶.
  6. «خداوند است که کتاب را به حق و ترازو را فرو فرستاد و تو چه می‌دانی؟ شاید رستخیز نزدیک باشد. آنان که بدان ایمان ندارند آن را به شتاب می‌جویند و مؤمنان از آن در هراسند و می‌دانند که راستین است، آگاه باش! آنان که درباره رستخیز چالش می‌ورزند در گمراهی ژرفند. خداوند در کار بندگانش نازک‌بین است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای پیروزمند است. هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او می‌افزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو می‌دهیم و در جهان واپسین هیچ بهره‌ای ندارد. مگر آنان را شریک‌هایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشته‌اند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری می‌شد و بی‌گمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود. ستمگران را می‌بینی که از آنچه انجام داده‌اند هراسانند در حالی که (کیفر) آن بر آنان واقع خواهد شد و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغ‌های بهشتند، نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند؛ این همان بخشش بزرگ است. این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است. یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است، اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر می‌نهد: و خداوند باطل را از میان برمی‌دارد و حقّ را با کلمات خویش استوار می‌دارد که او به اندیشه‌ها داناست. و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و از گناهان درمی‌گذرد و آنچه می‌کنید می‌داند. و (درخواست) کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند اجابت می‌کند و از بخشش خویش بر (پاداش) آنان می‌افزاید و کافران را عذابی سخت (در پیش) است» سوره شوری، آیه ۱۷-۲۶.
  7. «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ می‌داشت در زمین سرکشی می‌ورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازه‌ای فرو می‌فرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست. و اوست که باران را پس از آنکه (مردم) نومید شوند فرو می‌فرستد و بخشایش خویش را می‌گستراند و او سرور ستوده است. و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است و او بر گرد آوردن آنها هرگاه که بخواهد تواناست. و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد. و شما در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید. و از نشانه‌های او کشتی‌های کوه‌پیکر در دریاست. اگر بخواهد باد را از وزیدن باز می‌دارد و (کشتی‌ها) بر آن (دریا) بی‌جنبش می‌مانند، بی‌گمان در این برای هر پرشکیب سپاسگزاری نشانه‌هاست. یا آنها را برای کارهایی که (کشتی نشستگان) انجام داده‌اند نابود می‌کند و از بسیاری (گناهان نیز) درمی‌گذرد. و (چنین می‌کند) تا آنان که در نشانه‌های ما چالش می‌ورزند بدانند که آنان را گریزگاهی نیست. پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است. و (نیز برای) کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت دوری می‌گزینند و چون به خشم آیند درمی‌گذرند. و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند. و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند. و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد. و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست. ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت. و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند. و هر کس را خداوند در گمراهی گذارد پس از او، دیگر وی را سروری نیست و ستمگران را خواهی دید که چون عذاب را بنگرند می‌گویند: آیا برای بازگشت راهی هست؟ و می‌بینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه می‌دارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم می‌نگرند، و مؤمنان می‌گویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند. و سرورانی ندارند که در برابر خداوند آنان را یاری کنند و هر که را خداوند در گمراهی وانهد راه به جایی نخواهد برد. به (ندای) پروردگار خود پاسخ دهید پیش از آنکه روزی در رسد که آن را بازگشتی از سوی خداوند نباشد؛ در آن روز پناهگاهی ندارید و شما را (جای) هیچ انکار نیست. پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است. فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است، آنچه را بخواهد می‌آفریند، به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر می‌بخشد. یا به آنان پسران و دختران را با هم می‌دهد و هر که را خواهد سترون می‌گذارد که او دانایی تواناست» سوره شوری، آیه ۲۷-۵۰.
  8. «خداوند در کار بندگانش نازک‌بین است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای پیروزمند است» سوره شوری، آیه ۱۹.
  9. «کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست، روزی را برای هر کس که بخواهد فراخ یا تنگ می‌دارد که او به هر چیزی داناست» سوره شوری، آیه ۱۲.
  10. «اما هر چه را بخواهد به اندازه‌ای فرو می‌فرستد» سوره شوری، آیه ۲۷.
  11. «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است. و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی ... راه خداوندی که آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز می‌گردد» سوره شوری، آیه ۵۱-۵۳.
  12. «بدین‌گونه خداوند پیروزمند فرزانه به سوی تو و کسانی که پیش از تو بوده‌اند وحی می‌کند» سوره شوری، آیه ۳.
  13. «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی» سوره شوری، آیه ۵۱.
  14. «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۷.
  15. «از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود» سوره شوری، آیه ۱۳.
  16. «خداوند است که کتاب را به حق و ترازو را فرو فرستاد و تو چه می‌دانی؟ شاید رستخیز نزدیک باشد» سوره شوری، آیه ۱۷.
  17. «و کافران گفتند: به این قرآن گوش ندهید و در (هنگام خوانده شدن) آن، سخنان بیهوده سر دهید باشد که پیروز گردید» سوره فصلت، آیه ۲۶.
  18. المیزان، ج۳.
  19. المیزان.
  20. المیزان، ذیل آیه ۱۳.
  21. المیزان، ذیل آیه ۱۳.
  22. بصائر الدرجات.
  23. «خداوند در کار بندگانش نازک‌بین است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای پیروزمند است» سوره شوری، آیه ۱۹.
  24. «و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
  25. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
  26. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره شوری»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.