ابوطالب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۱۵: خط ۱۵:
*پس از فوت [[عبد المطلب]]، حامی و سرپرست برادرزاده‌اش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه می‌برد و از وی مواظبت کامل می‌کرد، چون هم مقام والای برادرزاده را می‌دانست، هم از دشمنی دشمنان نسبت به آن حضرت باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] مبعوث شد، حمایت ابوطالب یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های وی بود و همۀ توان او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و دین او صرف شد، هرچند صلاح نمی‌دید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در باطن به اسلام ایمان آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و زندگی او آشکار است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قوی‌ترین  پشتیبان، سال حزن و اندوه نامید و پس از آن نتوانست در مکّه بماند و مقدّمات هجرت به مدینه را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در الغدیر،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> ایمان ابوطالب را مسلم می‌داند و می‌نویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ ضعف و عیبی بیابند، به پدر او پرداختند و از طریق تشکیک در ایمان او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که روحیات و باطن هرکس را از سخنان و سیره و زندگیش و نیز آنچه نزدیکان و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‌توان شناخت. آنگاه به نقل انبوهی از اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست می‌پردازد تا چهرۀ نورانی سیّد ابطح و بزرگ قریش را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی می‌پردازد که دربارۀ اثبات ایمان او نگاشته شده است و به نقل سخنانی از بزرگان دین اشاره می‌کند که "ایمان ابوطالب" را از مسلّمات اعتقادی [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانسته‌اند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد شک در ایمان وی یا در نسبت کفر دادن به او، قصد سست کردن پایه‌های اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و عیب دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشته‌اند، عالمان دین به دفاع از کیان مذهب و اثبات پاک و مؤمن بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند. در مقدمۀ کتاب "ایمان ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهن‌ترین زمان‌ها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی دفاع از ساحت امیر ولایت، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>.
*پس از فوت [[عبد المطلب]]، حامی و سرپرست برادرزاده‌اش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه می‌برد و از وی مواظبت کامل می‌کرد، چون هم مقام والای برادرزاده را می‌دانست، هم از دشمنی دشمنان نسبت به آن حضرت باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] مبعوث شد، حمایت ابوطالب یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های وی بود و همۀ توان او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و دین او صرف شد، هرچند صلاح نمی‌دید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در باطن به اسلام ایمان آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و زندگی او آشکار است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قوی‌ترین  پشتیبان، سال حزن و اندوه نامید و پس از آن نتوانست در مکّه بماند و مقدّمات هجرت به مدینه را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در الغدیر،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> ایمان ابوطالب را مسلم می‌داند و می‌نویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ ضعف و عیبی بیابند، به پدر او پرداختند و از طریق تشکیک در ایمان او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که روحیات و باطن هرکس را از سخنان و سیره و زندگیش و نیز آنچه نزدیکان و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‌توان شناخت. آنگاه به نقل انبوهی از اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست می‌پردازد تا چهرۀ نورانی سیّد ابطح و بزرگ قریش را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی می‌پردازد که دربارۀ اثبات ایمان او نگاشته شده است و به نقل سخنانی از بزرگان دین اشاره می‌کند که "ایمان ابوطالب" را از مسلّمات اعتقادی [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانسته‌اند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد شک در ایمان وی یا در نسبت کفر دادن به او، قصد سست کردن پایه‌های اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و عیب دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشته‌اند، عالمان دین به دفاع از کیان مذهب و اثبات پاک و مؤمن بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند. در مقدمۀ کتاب "ایمان ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهن‌ترین زمان‌ها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی دفاع از ساحت امیر ولایت، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>.
*ابوطالب، عموی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و پدر [[امام علی]] {{ع}}، برادر تنی [[عبدالله]]، پدر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او پس از [[عبدالمطلب]] و بنا به [[وصیت]] او کفالت [[پیامبر]] را بر عهده گرفت و [[پیامبر]] از ۸ سالگی در خانه ابوطالب رشد کرد و پرورش یافت. ابوطالب همواره پشتیبان [[پیامبر]] بود و این [[حمایت]] را پس از [[بعثت]] نیز از او دریغ نکرد. پیشه او مانند بیشتر بزرگان [[قریش]] [[تجارت]] بود و در یکی از سفرهای تجاری به [[شام]]، بحیرای راهب سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد.
*ابوطالب، عموی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و پدر [[امام علی]] {{ع}}، برادر تنی [[عبدالله]]، پدر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بود. او پس از [[عبدالمطلب]] و بنا به [[وصیت]] او کفالت [[پیامبر]] را بر عهده گرفت و [[پیامبر]] از ۸ سالگی در خانه ابوطالب رشد کرد و پرورش یافت. ابوطالب همواره پشتیبان [[پیامبر]] بود و این [[حمایت]] را پس از [[بعثت]] نیز از او دریغ نکرد. پیشه او مانند بیشتر بزرگان [[قریش]] [[تجارت]] بود و در یکی از سفرهای تجاری به [[شام]]، بحیرای راهب سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد.
*ابوطالب انسانی سخاوت‌پیشه و [[عادل]] بود، به‌گونه‌ای که مکّیان در موارد [[اختلاف]] او را به [[حکمیّت]] و [[داوری]] برمی‌گزیدند. او نخستین کسی است که در دوران جاهلیّت [[آیین]] [[سوگند]] و [[شهادت]] اولیای دم را پایه گذاشت و بعدها این [[سنت]] جزو [[قوانین]] [[حقوق]] اسلامی قرار گرفت. ابوطالب پس از [[عبدالمطلب]]، [[صاحب منصب]] سقایت شد. او گرچه دارای [[منصب]] و [[مقام]] بود. اما فردی تنگ‌دست در عین حال منیع‌الطبع بود. از این‌رو [[سرپرستی]] دو تن از [[فرزندان]]، [[علی]] {{ع}} و [[جعفر]] را [[پیامبر]] {{صل}} و [[عباس]]، برادرش برادرش عهده‌دار شدند. ابوطالب پس از [[بعثت]] و گرویدن [[علی]] {{ع}} به [[اسلام]]، نه تنها مخالفتی با او نکرد، بلکه مشوق او در این امر بود و [[حمایت]] خود را از [[پیامبر]] و [[آیین]] نوین [[اسلام]] هرگز دریغ نکرد و در برابر [[دشمنان]] [[پیامبر]] [[ایستادگی]] می‌کرد. [[شیعیان]] معتقدند ابوطالب در [[باطن]] به [[اسلام]] گرویده بود، اما در زبان و ظاهر به‌دلیل حفظ [[موقعیت]] خویش در [[قریش]] و امکان [[حمایت]] از [[دین اسلام]]، که برای او در این [[موقعیت]] فراهم بود، [[تقیّه]] می‌کرد و [[ایمان]] خویش را مخفی می‌داشت، زیرا در صورت علنی کردن [[ایمان]] خویش، دیگر نمی‌توانست به‌عنوان [[سرپرست]] [[قبیله]] و [[حاکم]] بین [[مشرکان]] از نفوذ خود در [[حمایت]] از [[دین]] نوپای [[اسلام]] بهره ببرد. ابوطالب افزون بر [[مناصب]] و [[موقعیت]] والای [[اجتماعی]] که داشت، از قریحه شاعری نیز برخوردار بود. اشعار او به لحاظ تاریخی و [[اجتماعی]] مورد توجه ادبا و ادب‌پژوهان قرار گرفته است. بسیاری از اشعار [[منصوب]] به ابوطالب در [[مدح]] [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] سروده شده است. از [[تاریخ]] ولادت ابوطالب اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اقوال تاریخی سنّ او را در هنگام [[وفات]] هشتاد و اندی ذکر می‌کنند. [[پیامبر]] در سوگ از دست دادن عمو، کفیل و بزرگ‌ترین حامی خویش به‌شدت متأثر شد. [[روایت]] است که اندکی پس از ارتحال ابوطالب، وارد خانه ا شد. ابوطالب را در پارچه‌ای پیچیده بودند. [[پیامبر]] با عمویش این‌گونه سخن گفت: "ای عمو، مرا که [[یتیم]] بودم [[سرپرستی]] کردی، در کوچکی پرورشم دادی و در بزرگی یاری‌ام کردی. [[خداوند]] از جانب من به تو [[پاداش]] خیر دهد." آن‌گاه به [[امام علی]] {{ع}} [[فرمان]] داد که پدرش را [[غسل]] دهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص: 85- 86.</ref>.
*ابوطالب انسانی سخاوت‌پیشه و [[عادل]] بود، به‌گونه‌ای که مکّیان در موارد [[اختلاف]] او را به [[حکمیّت]] و [[داوری]] برمی‌گزیدند. او نخستین کسی است که در دوران جاهلیّت [[آیین]] [[سوگند]] و [[شهادت]] اولیای دم را پایه گذاشت و بعدها این [[سنت]] جزو [[قوانین]] [[حقوق]] اسلامی قرار گرفت. ابوطالب پس از [[عبدالمطلب]]، [[صاحب منصب]] سقایت شد. او گرچه دارای [[منصب]] و [[مقام]] بود. اما فردی تنگ‌دست در عین حال منیع‌الطبع بود. از این‌رو [[سرپرستی]] دو تن از [[فرزندان]]، [[علی]] {{ع}} و [[جعفر]] را [[پیامبر]] {{صل}} و [[عباس]]، برادرش برادرش عهده‌دار شدند. ابوطالب پس از [[بعثت]] و گرویدن [[علی]] {{ع}} به [[اسلام]]، نه تنها مخالفتی با او نکرد، بلکه مشوق او در این امر بود و [[حمایت]] خود را از [[پیامبر]] و [[آیین]] نوین [[اسلام]] هرگز دریغ نکرد و در برابر [[دشمنان]] [[پیامبر]] [[ایستادگی]] می‌کرد. [[شیعیان]] معتقدند ابوطالب در [[باطن]] به [[اسلام]] گرویده بود، اما در زبان و ظاهر به‌دلیل حفظ [[موقعیت]] خویش در [[قریش]] و امکان [[حمایت]] از [[دین اسلام]]، که برای او در این [[موقعیت]] فراهم بود، [[تقیّه]] می‌کرد و [[ایمان]] خویش را مخفی می‌داشت، زیرا در صورت علنی کردن [[ایمان]] خویش، دیگر نمی‌توانست به‌عنوان [[سرپرست]] [[قبیله]] و [[حاکم]] بین [[مشرکان]] از نفوذ خود در [[حمایت]] از [[دین]] نوپای [[اسلام]] بهره ببرد. ابوطالب افزون بر [[مناصب]] و [[موقعیت]] والای [[اجتماعی]] که داشت، از قریحه شاعری نیز برخوردار بود. اشعار او به لحاظ تاریخی و [[اجتماعی]] مورد توجه ادبا و ادب‌پژوهان قرار گرفته است. بسیاری از اشعار [[منصوب]] به ابوطالب در [[مدح]] [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] سروده شده است. از [[تاریخ]] ولادت ابوطالب اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اقوال تاریخی سنّ او را در هنگام [[وفات]] هشتاد و اندی ذکر می‌کنند. [[پیامبر]] در سوگ از دست دادن عمو، کفیل و بزرگ‌ترین حامی خویش به‌شدت متأثر شد. [[روایت]] است که اندکی پس از ارتحال ابوطالب، وارد خانه ا شد. ابوطالب را در پارچه‌ای پیچیده بودند. [[پیامبر]] با عمویش این‌گونه سخن گفت: "ای عمو، مرا که [[یتیم]] بودم [[سرپرستی]] کردی، در کوچکی پرورشم دادی و در بزرگی یاری‌ام کردی. [[خداوند]] از جانب من به تو [[پاداش]] خیر دهد." آن‌گاه به [[امام علی]] {{ع}} [[فرمان]] داد که پدرش را [[غسل]] دهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 85- 86.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۴۹

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوطالب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ابوطالب پدر ارجمند حضرت علی(ع)، که نامش عمران بود و بزرگ قریش و زعیم مکّه به‌شمار می‌رفت و شخصیت اجتماعی او نزد عرب بالا بود[۱].


مقدمه

  • پس از فوت عبد المطلب، حامی و سرپرست برادرزاده‌اش حضرت محمّد(ص) شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه می‌برد و از وی مواظبت کامل می‌کرد، چون هم مقام والای برادرزاده را می‌دانست، هم از دشمنی دشمنان نسبت به آن حضرت باخبر بود. وقتی رسول خدا(ص) به نبوت مبعوث شد، حمایت ابوطالب یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های وی بود و همۀ توان او در راه محمد(ص) و دین او صرف شد، هرچند صلاح نمی‌دید گرایش خود را به اسلام، علنی و اظهار کند، ولی در باطن به اسلام ایمان آورده بود و این از اشعار،[۲] عملکرد، مواضع و زندگی او آشکار است. پیامبر خدا(ص)، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قوی‌ترین پشتیبان، سال حزن و اندوه نامید و پس از آن نتوانست در مکّه بماند و مقدّمات هجرت به مدینه را فراهم آورد. علامه امینی در الغدیر،[۳] ایمان ابوطالب را مسلم می‌داند و می‌نویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش علی(ع) نقطۀ ضعف و عیبی بیابند، به پدر او پرداختند و از طریق تشکیک در ایمان او خواستند علی(ع) را بیالایند، در حالی که روحیات و باطن هرکس را از سخنان و سیره و زندگیش و نیز آنچه نزدیکان و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‌توان شناخت. آنگاه به نقل انبوهی از اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست می‌پردازد تا چهرۀ نورانی سیّد ابطح و بزرگ قریش را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی می‌پردازد که دربارۀ اثبات ایمان او نگاشته شده است و به نقل سخنانی از بزرگان دین اشاره می‌کند که "ایمان ابوطالب" را از مسلّمات اعتقادی شیعه و اهل بیت دانسته‌اند.[۴] امام باقر(ع) فرموده است: مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...[۵]. از آنجا که مغرضان با ایجاد شک در ایمان وی یا در نسبت کفر دادن به او، قصد سست کردن پایه‌های اوّلیۀ اسلام یا ایجاد وهن و عیب دربارۀ حضرت امیر(ع) داشته‌اند، عالمان دین به دفاع از کیان مذهب و اثبات پاک و مؤمن بودن دودمان و اجداد علی(ع) پرداخته و در این موضوع، کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند. در مقدمۀ کتاب "ایمان ابی طالب"[۶] نام ۳۷ کتاب از کهن‌ترین زمان‌ها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی دفاع از ساحت امیر ولایت، علی بن ابی طالب(ع) است[۷].
  • ابوطالب، عموی پیامبر اکرم (ص) و پدر امام علی (ع)، برادر تنی عبدالله، پدر پیامبر اکرم (ص) بود. او پس از عبدالمطلب و بنا به وصیت او کفالت پیامبر را بر عهده گرفت و پیامبر از ۸ سالگی در خانه ابوطالب رشد کرد و پرورش یافت. ابوطالب همواره پشتیبان پیامبر بود و این حمایت را پس از بعثت نیز از او دریغ نکرد. پیشه او مانند بیشتر بزرگان قریش تجارت بود و در یکی از سفرهای تجاری به شام، بحیرای راهب سیمای پیامبر را شناخت و او را به پیامبری بشارت داد.
  • ابوطالب انسانی سخاوت‌پیشه و عادل بود، به‌گونه‌ای که مکّیان در موارد اختلاف او را به حکمیّت و داوری برمی‌گزیدند. او نخستین کسی است که در دوران جاهلیّت آیین سوگند و شهادت اولیای دم را پایه گذاشت و بعدها این سنت جزو قوانین حقوق اسلامی قرار گرفت. ابوطالب پس از عبدالمطلب، صاحب منصب سقایت شد. او گرچه دارای منصب و مقام بود. اما فردی تنگ‌دست در عین حال منیع‌الطبع بود. از این‌رو سرپرستی دو تن از فرزندان، علی (ع) و جعفر را پیامبر (ص) و عباس، برادرش برادرش عهده‌دار شدند. ابوطالب پس از بعثت و گرویدن علی (ع) به اسلام، نه تنها مخالفتی با او نکرد، بلکه مشوق او در این امر بود و حمایت خود را از پیامبر و آیین نوین اسلام هرگز دریغ نکرد و در برابر دشمنان پیامبر ایستادگی می‌کرد. شیعیان معتقدند ابوطالب در باطن به اسلام گرویده بود، اما در زبان و ظاهر به‌دلیل حفظ موقعیت خویش در قریش و امکان حمایت از دین اسلام، که برای او در این موقعیت فراهم بود، تقیّه می‌کرد و ایمان خویش را مخفی می‌داشت، زیرا در صورت علنی کردن ایمان خویش، دیگر نمی‌توانست به‌عنوان سرپرست قبیله و حاکم بین مشرکان از نفوذ خود در حمایت از دین نوپای اسلام بهره ببرد. ابوطالب افزون بر مناصب و موقعیت والای اجتماعی که داشت، از قریحه شاعری نیز برخوردار بود. اشعار او به لحاظ تاریخی و اجتماعی مورد توجه ادبا و ادب‌پژوهان قرار گرفته است. بسیاری از اشعار منصوب به ابوطالب در مدح پیامبر و دین اسلام سروده شده است. از تاریخ ولادت ابوطالب اطلاع دقیقی در دست نیست، اما اقوال تاریخی سنّ او را در هنگام وفات هشتاد و اندی ذکر می‌کنند. پیامبر در سوگ از دست دادن عمو، کفیل و بزرگ‌ترین حامی خویش به‌شدت متأثر شد. روایت است که اندکی پس از ارتحال ابوطالب، وارد خانه ا شد. ابوطالب را در پارچه‌ای پیچیده بودند. پیامبر با عمویش این‌گونه سخن گفت: "ای عمو، مرا که یتیم بودم سرپرستی کردی، در کوچکی پرورشم دادی و در بزرگی یاری‌ام کردی. خداوند از جانب من به تو پاداش خیر دهد." آن‌گاه به امام علی (ع) فرمان داد که پدرش را غسل دهد[۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  2. اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است
  3. الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰
  4. الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴
  5. «ابوطالب مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰
  6. از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  8. دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 85- 86.