بحث:شرایط ظهور امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'برپایی حکومت عدل جهانی' به 'برپایی حکومت عدل جهانی') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
*از اینرو، [[شرایط ظهور]]، بسیار پر اهمیّتتر از [[علائم ظهور]] است و چون اختیاری است، باید در پدید آوردن آن تلاش کرد و نباید [[تطبیق]] رخدادهای جاری بر علائم یاد شده در [[روایات]] را پیگیری نمود؛ زیرا تا [[زمینه ظهور]] فراهم نشود، [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد. | *از اینرو، [[شرایط ظهور]]، بسیار پر اهمیّتتر از [[علائم ظهور]] است و چون اختیاری است، باید در پدید آوردن آن تلاش کرد و نباید [[تطبیق]] رخدادهای جاری بر علائم یاد شده در [[روایات]] را پیگیری نمود؛ زیرا تا [[زمینه ظهور]] فراهم نشود، [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نخواهد کرد. | ||
*باید دانست که زمینه ایجاد برخی از [[شرایط ظهور]] با [[گذشت]] زمان، افزونی ظلموجور، [[پیشرفت]] [[دانش]] بشری و بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] [[دنیا]] و همچنین [[ناامید]] شدن [[مردم]] از حکومتهای مختلف فراهم میشود و برخی زمینههای دیگر، به دست [[دوستداران]] آن [[حضرت]] فراهم میآید<ref>ر.ک: معارف مهدوی، ص۲۱۱.</ref>. | *باید دانست که زمینه ایجاد برخی از [[شرایط ظهور]] با [[گذشت]] زمان، افزونی ظلموجور، [[پیشرفت]] [[دانش]] بشری و بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] [[دنیا]] و همچنین [[ناامید]] شدن [[مردم]] از حکومتهای مختلف فراهم میشود و برخی زمینههای دیگر، به دست [[دوستداران]] آن [[حضرت]] فراهم میآید<ref>ر.ک: معارف مهدوی، ص۲۱۱.</ref>. | ||
*شاید بتوان [[شرایط ظهور]] و اسباب [[برپایی حکومت عدل | *شاید بتوان [[شرایط ظهور]] و اسباب [[برپایی حکومت عدل جهانی]] را چند عامل دانست: | ||
#[[قانون]] مدوّن و جامع | #[[قانون]] مدوّن و جامع | ||
#[[رهبر]] [[عادل]] و مدبّر | #[[رهبر]] [[عادل]] و مدبّر |
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۶
شرایط ظهور در درسنامه امام شناسی
- هر پدیدهای که بخواهد در عالم هستی محقّق شود، باید شرایط و مقدمات آن فراهم باشد. جز این، پدیدهای رخ نخواهد داد. این اصل، در روایتی از امام باقر(ع) اینگونه بیان شده است: "خداوند، امتناع دارد از این که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد"[۱].
- تحوّلات و رخدادهای اجتماعی نیز، همانند پدیدههای تکوینی، محکوم این اصلاند. بر این پایه، تحقّق هر انقلاب و رویداد اجتماعی، به زمینهها و شرایط آن وابستگی دارد. ظهور و قیام امام مهدی(ع) نیز، پیرو همین اصل است.
- علائم ظهور با شرایط ظهور از چند رو با یکدیگر تفاوت دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:
- علائم فقط از وقوع ظهور خبر میدهند و تأثیری در ظهور ندارند، ولی شرایط ظهور، زمینههای تحقّق ظهوراند.
- علائم ظهور، موقت، ولی شرایط ظهور، دائمیاست و پس از پدید آمدن باید حفظ شود وگرنه ظهور رخ نمیدهد.
- علائم ظهور، از اختیار انسانها بیرون و معجزهگونه است، ولی شرایط ظهور در دست مردم است؛ از این رو، برای ایجاد شرایط، باید تلاش کرد، در حالی که علائم خود رخ میدهد.
- لازم نیست همه علائم ظهور در یک زمان جمع باشد، بلکه پشت سر هم به وقوع میپیوندد، ولی شرایط ظهور، همه باید با هم جمع شود و اگر هنگام ایجاد یکی، دیگری از میان برود، سودی ندارد.
- به وقوع پیوستن علائم برای همه، دیدنی است، ولی شرایط ظهور، پنهان و نمیتوان گفت محقق شده است یا نه.
- از اینرو، شرایط ظهور، بسیار پر اهمیّتتر از علائم ظهور است و چون اختیاری است، باید در پدید آوردن آن تلاش کرد و نباید تطبیق رخدادهای جاری بر علائم یاد شده در روایات را پیگیری نمود؛ زیرا تا زمینه ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی(ع) ظهور نخواهد کرد.
- باید دانست که زمینه ایجاد برخی از شرایط ظهور با گذشت زمان، افزونی ظلموجور، پیشرفت دانش بشری و بالا رفتن سطح آگاهی مردم دنیا و همچنین ناامید شدن مردم از حکومتهای مختلف فراهم میشود و برخی زمینههای دیگر، به دست دوستداران آن حضرت فراهم میآید[۲].
- شاید بتوان شرایط ظهور و اسباب برپایی حکومت عدل جهانی را چند عامل دانست:
- قانون مدوّن و جامع
- رهبر عادل و مدبّر
- آمادگی انسانی، که از سه راه این آمادگی و زمینه باید فراهم باشد:
- یاران و یاوران کافی
- آمادگی پذیرش در جامعه جهانی
- برپایی قیامها و انقلابهای ظلمستیز و عدالتخواه
- در این میان، دو عامل نخست، با نزول قرآن و وجود آخرین وصیِّ بر حق پیامبر مکرم اسلام(ص). یعنی حضرت بقیةالله الاعظم مهدی موعود(ع) تأمین شده است، ولی عامل سوم باید تحقّق پیدا کند[۳].
شرایط ظهور در معارف و عقاید 5
قیام امام مهدی(ع) از طرفی آسمانی بوده و از سویی نیز انسانی و مربوط به جامعه بشری است که از این رو برخی از شرایط توسط خداوند باید محقّق شود و برخی دیگر به وسیله انسانها باید فراهم آید. البته این شرایط غیر از اذن و اراده الهی برای تحقّق در امور است.
رهبر
از اولین شروط اصلی و اساسی برای یک قیام و انقلاب تأثیر گزار و سازنده، وجود رهبر و پیشوایی آگاه، توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کاملی که از برنامه و هدف و زمینهها و موانع دارد با مدیریتی صحیح و قاطع، حرکت و خیزش را به درستی هدایت کرده و به سرانجام مطلوب برساند. رهبر حرکت عظیم و جنبش بزرگ جهانی، مصلح کلّ و منجی عالم، امام مهدی(ع) میباشد. شخصیتی که فرزند ولایت بوده و در دامان امامت پرورش یافته است. آخرین وصیّ پیامبر خاتم بوده و به سرچشمه وحی متصل است. او که در سال ۲۵۵ ق به دنیا آمده و نزدیک به هزار و دویست سال است که عمر پربرکت خویش را در میان مردم گذرانده و ملّتها، دولتها، حرکتها و قیامهای مختلف را به نظاره نشسته است. (بنابراین این شرط از قیام فراهم و آماده میباشد).
یاران
یکی از شرایط مهم برای پیروزی و به ثمر نشستن یک خیزش و انقلاب، وجود یاران و فدائیان جان بر کف است. یارانی که نسبت به امام و رهبر خود آگاهی لازم را داشته باشند و به او معتقد بوده و ولایت او را با همه وجود بپذیرند. با برنامهها و اهداف قیام آشنا بوده و به آنها اعتقاد داشته باشند. برای به فعلیّت رساندن خواست و اراده رهبر و اجرایی کردن برنامهها، آماده هرگونه تلاش و جانفشانی بوده و با تمام وجود به یاری رهبرشان همّت گمارند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند. عمق معرفت و ویژگیهای خاص یاران امام مهدی(ع) را میتوان از روایت ذیل تا حدی دریافت کرد: سهل بن حسن خراسانی به امام صادق(ع) عرض میکند: چه چیز شما را واداشته تا آنکه از حق مسلّمِ خودیش (حکومت) باز بنشینید؟ در حالی که صد هزار شیعه پا در رکاب و شمشیرزن در اختیار شماست؟ امام صادق(ع) دستور دادند تا تنور آتش را روشن کنند، وقتی شعله آتش برافروخته شد، حضرت به او دستور میدهند که وارد تنور شود! او که گمان کرده بود امام(ع) از سخنانش غضبناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض میکند: آقا! مرا ببخشید و به آتش عذابم نکنید!. در همین وقت، هارون مکّی در حالی که کفشهایش را به دستگرفته بود وارد میشود و خدمت امام خویش سلام عرض میکند. حضرت بدون هیچ مقدّمهای به او میفرماید: کفشهایت را بگذار و درون تنور بنشین. هارون مکّی نیز بدون هیچگونه درنگ و پرسشی، اینکار را انجام میدهد. امام(ع) در این حال به گفتوشنود خود با مرد خراسانی ادامه میدهد و مطالبی را درباره خراسانی به او میفرمایند که گویا از نزدیک در جریان آنها بوده است. پس از آن، رو به سهل بن حسن خراسانی کرده و میفرماید: برخیز و داخل تنور را بنگر. او میگوید: هنگامی که به درونِ آتش در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، هارون را در حالی دیدم که چهار زانو نشسته بود. در این وقت امام صادق(ع) از مرد خراسانی میپرسند: در خراسان، چه تعداد مثل این شخص میشناسی. سهل در پاسخ میگوید: به خدا قسم یک نفر هم اینگونه نداریم. حضرت فرمود: اما إنا لا نخرج في زمان لا نجد فيه خمسه معاضدين لنا! نحن اعلم بالوقت؛ آگاه باش ما در زمانی که پنج تن یاور و کمککار پیدا نکنیم، قیام نمیکنیم. ما آگاهتریم که وقت قیام چه زمان است.[۴]
در مورد تعدا یاران روایات متعددی وجود دارد. امام جواد(ع) در ضمن حدیثی فرمود: «وَ یَجتَمِعُ إلَیهِ مِنْ أصحابِهِ عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ: ثَلاثُمائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أقاصِی الأرضِ، وَ ذلِکَ قَولُ... قالَ: ذلِکَ قُولُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ» ﴿أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۵] «فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ».[۶]
از این روایت و سایر احادیث استفاده میشود یاران حضرت را سه گروه تشکیل میدهند:
- یاوران ویژه که ۳۱۳ نفرند و با اجتماع آنان ظهور به اذن خدا واقع میشود.
- یاروانی که حدود ده هزار نفرند و با اجتماع آنان قیام و خروج به اذن خدا صورت میگیرد.
- یاورانی که در طول قیام به صفوف سربازان حضرت ملحق میشوند.
این شرط از شرایطی است که توسط انسانها باید محقّق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا یاوران حضرت فراهم شدهاند؟ آیا گروهی از انسانها با ایجاد ویژگیها و صفات یاران در جان خویش، خود را برای یاری و همراهی امام آماده کردهاند؟
آمادگی و پذیرش مردمی
یکی دیگر از شرایط بسیار مهم برای تحقّق و پیروزی یک قیام و انقلاب پذیرش مردمی است. باید مردم آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت اگر بهترین برنامه را برگزیده و منتخب خداوند با یارانی بینظیر و از جان گذشته بخواهند در جامعه پیاده کنند ولی مردم آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید. فاجعه خونبار کربلا شاهدی بر این مدعی است. رهبر قیام سید و سالار جوانان بهشت امام حسین(ع) بود، و برنامه او مبتنی بر وحی و قرآن و سیره پیامبر گرامی اسلام پایهریزی شده بود و یارانی همچون ابوالفضل العباس و حبیب بن مظاهر بر گرد او جمع شده بودند، ولی چون مردم آن را نپذیرفتند به پیروزی ظاهری و تشکیل حکومت در جامعه منتهی نگشت. (هر چند وظیفه الهی امام حسین(ع) حرکت و قیام بود و به برکت آن فداکاری، حقیقت دین اسلام در میان مردم باقی ماند و نابود نشد). در توقیعی که به نام شیخ مفید معروف است از جانب امام مهدی(ع) نقل شده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقَائِنَا». آری سنّت الهی بر این قرار گرفته تا مردم خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده مبارزه با ظلم و پذیرش دولت حق نباشند خدا نیز آن را نخواهد داد.[۷]
سؤال: با توجه به این که امام زمان(ع) ظهور نمیکند مگر این که جهان پر از ظلم شود، آیا این روایت با دعوت انسانها به آمادهسازی شرایط فرج، منافات ندارد؟ اگر جهان باید پر از ظلم شود تا ظهور کند، پس آمادهسازی شرایط چه معنا دارد؟
این سؤالات، در یک نقطه، اشتراک دارند و آن، این است که بین فراوانی ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطهای تمام وجود دارد، به نحوی که ظهور، زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیشتر شود، ظهور نزدیکتر میگردد و لذا حقطلبی و اصلاح، امری بر خلاف ظهور، و جریانی مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالی که فراوانی ظلم و ستم، نه یکی از علایم ظهور است (با توجه به روایات علایم ظهور) و نه یکی از شرایط آن (با توجه به بحث شرایط ظهور). نهایت حرفی که میتوان زد، این است که ظهور امام زمان(ع) با فراگیری ظلم و ستم، مقارن است. بنابراین، شرط قرار دادن ظلم برای ظهور، امر صحیحی نیست. برای درک کامل مطلب، توجه به چند نکته لازم است:
- این که بین سرنوشت انسانها و اعمال اختیاری آنان رابطه است، جای هیچ تردیدی نیست. هم آدمی وجود این رابطه را در زندگی خود مشاهده میکند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تاکید شده است. قرآن، هم آینده هر شخص را در دست خودش میداند ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[۸] و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾[۹] یعنی، تعیین سرنوشت جامعه، به خوبی یا بدی، در دست مردما آن جامعه است. اسلام، از انسان میخواهد که درباره مسائل اجتماعی ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراری عدالت بایستد و حتّی در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد: ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾[۱۰] و کوتاهی در این زمینه را نمیپذیرد و مؤاخذه میکند: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾[۱۱] بر همین اساس، امر به معروف و نهی از منکر، از واجبت دین شمرده شده است وخداوند به اجرای این دو فریضه بزرگ، امر کرده است ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾.[۱۲]
- به طور کلی، هیچگاه یک آموزه دین نمیتواند نافی و بر خلاف سایر آموزههای دین باشد و الا این، خود، نشانه باطل بودن آن دین است. لذا یکی از ویژگیهای قرآن، عدم اختلاف در آن است. از این رو، معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را امر به توبه و ترک گناه بکند و در جایی دیگر برای تحقّق وعده خدا (ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دین که امر به توحید و یکتاپرستی شده است، معنا ندارد که بخشی از دین، شرک را تأیید کند و بپذیرد!
- پرشدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معنای آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان براساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عدهای ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانی از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود. آیا برای آنکه یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افرادِ داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیّت فرعون، ظلم و بی عدالتی فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنی، به آن اشاره دارد، ولی در فرمایش قرآن این نیست که همه ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند میفرماید ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ﴾[۱۳] علاوه بر این که فراگیری ظلم، امری نسبی و کنایی است و مراد از آن، شیوع ظلم است، به گونهای که جریان عدالت به چشم نمیآید، نه این که هیچ عدالتی نباشد.
- در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحقق پذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یاری کردن، یعنی حرکت برای اجرای برنامهها و اهداف انقلاب و تبلیغات آنها میان مردم. یاوران، مردم را با انقلاب آشنا و همراه میکنند و در حین انقلاب، انواع فداکاریها را انجام میدهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند. چنین افرادی وقتی میتوانند موفق باشند که خود را همرنگ و رهبر کرده باشند تا مردم جلوههای انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند. آیا حرکت در مسیر گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق میدهد؟ بر همین اساس، خداوند، برایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما، در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث میبرند».[۱۴] و در جای دیگر میگوید: «وعده داده است خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد.»...[۱۵] شرط تحقّق انقلاب مهدی(ع) این است که ایمان و عمل صاحل در پرونده افراد باشد تا انقلاب رخ دهد. امام صادق(ع) و همچنین فرموند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[۱۶] و همچنین فرمودند: زینت برای ما باشید نه مایه آبروریزی».[۱۷] آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدی است و مایه زینت و افتخار ائمه؟
- وظیفه انسان، حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و بندگی است. عبودیت و بندگی نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهی که وظایف فردی و اجتماعی انسان را در بردارد، امکان پذیر نیست. خداوند در سوره عصر میفرماید: ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾[۱۸] خداوند، از انسان میخواهد در گناه نماند و به سوی او رجوع کند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا﴾[۱۹]
کوتاه سخن آنکه خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، دارای تأثیر میداند و از او میخواهد برای اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشی، وعده ظهور را مطرح میکند. بنابراین انتظار منجی، به معنای صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتی است که حرکت برای زمینهسازی را سامان دهد، برای تشکیل آن اقدام کند. طبیعی است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخواهند نشست و به مقابله برمیخیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت میکند و جبهه حق به اوج تلاش میرسد و در این زمان است که خداوند، به مدد انسانهای حق طلب میآید و با ظهور مهدی عزیز(ع) کار ظالمان را یکسره میکند. سؤال: مراد از گسترش و فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان و قبل از ظهور چیست؟ پیرامون مفهوم و چیستی فراگیری ظلم و ستم دو دیدگاه اصلی و مهم مطرح است:
- فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت؛ طبق این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود که در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد.
- فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام است؛ این عده قائلند که فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست[۲۰].
- ↑ «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا»
- ↑ ر.ک: معارف مهدوی، ص۲۱۱.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۲۳۰-۲۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.
- ↑ «و برای هر کسی قبلهای است که وی روی خود را به آن [سوی] میگرداند؛ پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا که باشید، خداوند همگی شما را [به سوی خود باز] میآورد؛ در حقیقت، خدا بر همه چیز تواناست» سوره بقره آیه ۱۴۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲؛ اجتماع میکنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین و این معنی قول خداست که «هرکجا باشید خدا شما را میآورد همگی را به درستی که خدا بر هر کاری قدرت دارد» پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص خدا امر او را ظاهر میکند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج میکند به اذن خدا.
- ↑ احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰؛ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل شوند میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد.
- ↑ «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «به مسلمانان که مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است.* همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند:» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ سوره آل عمران آیه ۱۰۴.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم» سوره بقره، آیه ۴۹.
- ↑ انبیا / ۱۰۵.
- ↑ نور / ۵۵.
- ↑ «دعوت کننده مردم باشید به غیر زبانتان» بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۳۰۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۱.
- ↑ «جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و یکدیگر را به راستی پند دادهاند و همدیگر را به شکیبایی اندرز دادهاند» سوره عصر، آیه ۳.
- ↑ «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبهای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستانهایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمیگذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان» سوره تحریم، آیه ۸.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۵۳.