امام صادق در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} با دو گونه [[انحراف]] رو به رو بود: یکی [[دینی]] و دیگری [[سیاسی]] هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. [[انحراف]] [[سیاسی]] از سالها پیش آغاز گشته بود؛ آن گاه که [[حکومت]] [[مسلمانان]] به دست نا اهلان افتاد و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} از [[سیاست]] کنار نهاده شدند. اینک، هر چند [[حکومت]] از [[خاندان]] [[بنی امیه]] بیرون میرفت، اما همچنان بر [[زور]] و زر و [[ستم]] [[استوار]] بود<ref>ر.ک: ناسخ التواریخ، جلد ۷ و ۸.</ref>. | *[[امام صادق]]{{ع}} با دو گونه [[انحراف]] رو به رو بود: یکی [[دینی]] و دیگری [[سیاسی]] هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. [[انحراف]] [[سیاسی]] از سالها پیش آغاز گشته بود؛ آن گاه که [[حکومت]] [[مسلمانان]] به دست نا اهلان افتاد و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} از [[سیاست]] کنار نهاده شدند. اینک، هر چند [[حکومت]] از [[خاندان]] [[بنی امیه]] بیرون میرفت، اما همچنان بر [[زور]] و زر و [[ستم]] [[استوار]] بود<ref>ر.ک: ناسخ التواریخ، جلد ۷ و ۸.</ref>. | ||
*[[انحراف]] [[دینی]]، از [[انحراف]] [[سیاسی]] خطرسازتر بود. در روزگار [[امام صادق]]{{ع}} فرقهها و نحلههای [[فقهی]] و [[کلامی]] جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو [[اندیشه]] [[جامعه اسلامی]] جولان دادند و [[بدعتها]] نهادند و کژیها آفریدند<ref>فرهتگ فرق اسلامی، پانزده و سی و هشت.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} با این دو گونه [[انحراف]] به [[مبارزه]] برخاست. [[امام]]{{ع}} در مواجهه با [[حکومت]] و تغییر و تحول آن نه راه تأیید در پیش گرفت و نه مقابله مستقیم. در روایتی از آن [[امام همام]]{{ع}} آمده است: "هر کس نام خویش را در دفتر [[فرزندان]] سابع [عباسیان] بنویسد، [[خداوند]] به [[روز قیامت]]، او را به صورت خوک بر میانگیزد"<ref>وسائل الشیعة، ۱۲/ ۱۳۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} راه [[مبارزه]] مستقیم را نیز برنگزید؛ زیرا [[مسلمانان]] آماده قبول [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} و [[دفاع]] از آنان نبودند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 111.</ref>. | *[[انحراف]] [[دینی]]، از [[انحراف]] [[سیاسی]] خطرسازتر بود. در روزگار [[امام صادق]]{{ع}} فرقهها و نحلههای [[فقهی]] و [[کلامی]] جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو [[اندیشه]] [[جامعه اسلامی]] جولان دادند و [[بدعتها]] نهادند و کژیها آفریدند<ref>فرهتگ فرق اسلامی، پانزده و سی و هشت.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} با این دو گونه [[انحراف]] به [[مبارزه]] برخاست. [[امام]]{{ع}} در مواجهه با [[حکومت]] و تغییر و تحول آن نه راه تأیید در پیش گرفت و نه مقابله مستقیم. در روایتی از آن [[امام همام]]{{ع}} آمده است: "هر کس نام خویش را در دفتر [[فرزندان]] سابع [عباسیان] بنویسد، [[خداوند]] به [[روز قیامت]]، او را به صورت خوک بر میانگیزد"<ref>وسائل الشیعة، ۱۲/ ۱۳۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} راه [[مبارزه]] مستقیم را نیز برنگزید؛ زیرا [[مسلمانان]] آماده قبول [[ولایت]] [[امامان]]{{عم}} و [[دفاع]] از آنان نبودند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 111.</ref>. | ||
*روایاتی در دستاند که [[گواهی]] میدهند شمار [[شیعیان راستین]] و [[جان]] بر | *روایاتی در دستاند که [[گواهی]] میدهند شمار [[شیعیان راستین]] و [[جان]] بر کف بسی اندک بوده و [[امام]]{{ع}} به هیچ روی از نیروی [[نظامی]] لازم برای [[قیام]] برخوردار نبوده است<ref>ر.ک: اصول کافی، ۲/ ۲۴۳.</ref>.[[راهبرد]] [[امام صادق]]{{ع}} برای مواجهه با چنین وضعیتی، راهاندازی [[نهضت]] [[فکری]] و [[علمی]] بود. این [[نهضت]] در روزگار [[امام باقر]]{{ع}} آغاز گشت و به دست [[امام صادق]]{{ع}} به اوج رسید. [[امام صادق]]{{ع}} میان تودههای [[مردم]] نفوذ کرد و پایگاههایی برای نشر آموزههای بنیادی [[اسلام]] آفرید و بدینسان، هزاران [[اندیشمند]] [[شیعی]] [[تربیت]] یافتند و هریک سفیری گشتند برای [[تبلیغ]] [[تعالیم]] [[شیعی]]؛ کسانی همانند [[هشام بن حکم]]، [[مؤمن طاق]]، [[محمد بن مسلم]]، [[زرارة بن اعین]] و [[جابر بن حیان]]<ref>الصواعق المحرقة، ۱۲۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 112.</ref>. | ||
*تأثیر کوششهای [[امام صادق]]{{ع}} در [[نشر تعالیم]] [[شیعی]] چنان است که [[فقه]] [[شیعی]] را "[[جعفری]]" نامیدهاند. [[امام]]{{ع}} افزون بر اینکه شاگردانی برای پاسخ به شبهههای گروههایی همانند [[غلات]]، زندیقان و [[اهل رأی]] پرورانید، خود نیز با [[مناظره]] و مباحثه رو در رو، کژیها و گمراهیهای آنها را [[آشکار]] میساخت<ref>پیشوایان ما، ۱۹۱.</ref>. | *تأثیر کوششهای [[امام صادق]]{{ع}} در [[نشر تعالیم]] [[شیعی]] چنان است که [[فقه]] [[شیعی]] را "[[جعفری]]" نامیدهاند. [[امام]]{{ع}} افزون بر اینکه شاگردانی برای پاسخ به شبهههای گروههایی همانند [[غلات]]، زندیقان و [[اهل رأی]] پرورانید، خود نیز با [[مناظره]] و مباحثه رو در رو، کژیها و گمراهیهای آنها را [[آشکار]] میساخت<ref>پیشوایان ما، ۱۹۱.</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۷
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام صادق" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام صادق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نام مبارکش جعفر و هشتمین تن از چهارده معصوم(ع) است. به سال ۸۳ ه. در مدینه تولد یافت. پدر والامقامش، امام محمد باقر(ع) و مادر ارجمندش ام فَرْوَه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. لقب مشهور او، صادق و کنیه گرامیاش ابوعبدالله است[۱][۲].
فضائل و مناقب
- امام صادق(ع) بر بلندترین قلههای صدق و اخلاص جای داشت و همگان، او را به صفات نیک و والا ستودهاند. برخی از صفات آن امام همام(ع) عبارتاند از:
- عبادت: از مالک بن انس روایت است "جعفر بن محمد پیوسته یا به روزه بود و یا به نماز و در ذکر خدا"[۳].
- تسلیم و رضا: نقل کردهاند که چون فرزندش از دنیا رفت، فرمود "ما اهل بیت، چون مصیبتی رقم میخورد، پیش از آن نگران میشویم؛ ولی چون قضای الهی پیش میآید، بدان رضا میدهیم و تسلیم امر خدا میشویم"[۴].
- دانش: امام صادق(ع) همانند پدر گرامیاش، سرآمد دانشمندان روزگار بود. از او نقل است: "هر چه میخواهید از من بپرسید پیش از آنکه از دستم دهید"[۵].
- یاری مستمندان: از هشام بن سالم روایت است که آن امام همام(ع) شبانگاهان سراغ مستمندان میرفت و آنان را اطعام میکرد و نیازهای مالیشان را بر میآورد[۶][۷].
امامت
- پیامبراسلام(ص) در حدیث مشهور جابر انصاری، امام صادق(ع) را ششمین وصی و خلیفه خویش خوانده و مصداق آیه اولی الامر دانسته است[۸]. از امام سجاد(ع) نیز نقل کردهاند که امام پس از خویش را حضرت باقر(ع) و سپس حضرت صادق(ع) معرفی کرده است. در این روایت یکی از اصحاب میپرسد: "چرا او را صادق گویند؟ مگر نه این است که شما اهلبیت همگی اهل راستی و صدقاید؟" امام سجاد(ع) پاسخ میدهد: "آری؛ ولی یکی از نوادگان فرزندم نیز جعفر نام دارد که به دروغ مدعی امامت میشود. بدین روی جعفر بن محمد را صادق لقب میدهند تا از مدعی کذاب بازشناخته گردد"[۹]. نیز در روایتی از امام باقر(ع) خطاب به محمد بن مسلم آمده است: "پس از من، امام تو جعفر بن محمد است. از دین او پیروی کن و از دانش او بهره برگیر"[۱۰][۱۱].
روزگار امامت
- آغاز امامت حضرت صادق(ع) سال ۱۱۴ ه. است که سی و چهار سال طول کشید. این دوره را عصر شکوفایی تشیع دانستهاند. حکومت اموی در روزگار امامت حضرت صادق(ع) روی به ضعف نهاده بود و عباسیان اندک اندک قدرت مییافتند و در این میان، مجالی دست یافت تا امام صادق(ع) تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دهد و آنان را از دانش خویش بهرهمند سازد. بدینسان، حوزه علمی گستردهای پدید آمد و بیش از چهار هزار نفر به دست امام(ع) تربیت یافتند[۱۲].
- امام صادق(ع) با هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک و مروان بن محمد معاصر بود. دو تن از عباسیان نیز در روزگار امام صادق(ع) به حکومت دست یافتند: یکی عبدالله بن محمد مشهور به "سفاح" و دیگر، منصور دوانیقی[۱۳]. کشمکشهای سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام صادق(ع) است[۱۴].
- امام صادق(ع) با دو گونه انحراف رو به رو بود: یکی دینی و دیگری سیاسی هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. انحراف سیاسی از سالها پیش آغاز گشته بود؛ آن گاه که حکومت مسلمانان به دست نا اهلان افتاد و اهل بیت پیامبر(ص) از سیاست کنار نهاده شدند. اینک، هر چند حکومت از خاندان بنی امیه بیرون میرفت، اما همچنان بر زور و زر و ستم استوار بود[۱۵].
- انحراف دینی، از انحراف سیاسی خطرسازتر بود. در روزگار امام صادق(ع) فرقهها و نحلههای فقهی و کلامی جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو اندیشه جامعه اسلامی جولان دادند و بدعتها نهادند و کژیها آفریدند[۱۶]. امام صادق(ع) با این دو گونه انحراف به مبارزه برخاست. امام(ع) در مواجهه با حکومت و تغییر و تحول آن نه راه تأیید در پیش گرفت و نه مقابله مستقیم. در روایتی از آن امام همام(ع) آمده است: "هر کس نام خویش را در دفتر فرزندان سابع [عباسیان] بنویسد، خداوند به روز قیامت، او را به صورت خوک بر میانگیزد"[۱۷]. امام صادق(ع) راه مبارزه مستقیم را نیز برنگزید؛ زیرا مسلمانان آماده قبول ولایت امامان(ع) و دفاع از آنان نبودند[۱۸].
- روایاتی در دستاند که گواهی میدهند شمار شیعیان راستین و جان بر کف بسی اندک بوده و امام(ع) به هیچ روی از نیروی نظامی لازم برای قیام برخوردار نبوده است[۱۹].راهبرد امام صادق(ع) برای مواجهه با چنین وضعیتی، راهاندازی نهضت فکری و علمی بود. این نهضت در روزگار امام باقر(ع) آغاز گشت و به دست امام صادق(ع) به اوج رسید. امام صادق(ع) میان تودههای مردم نفوذ کرد و پایگاههایی برای نشر آموزههای بنیادی اسلام آفرید و بدینسان، هزاران اندیشمند شیعی تربیت یافتند و هریک سفیری گشتند برای تبلیغ تعالیم شیعی؛ کسانی همانند هشام بن حکم، مؤمن طاق، محمد بن مسلم، زرارة بن اعین و جابر بن حیان[۲۰][۲۱].
- تأثیر کوششهای امام صادق(ع) در نشر تعالیم شیعی چنان است که فقه شیعی را "جعفری" نامیدهاند. امام(ع) افزون بر اینکه شاگردانی برای پاسخ به شبهههای گروههایی همانند غلات، زندیقان و اهل رأی پرورانید، خود نیز با مناظره و مباحثه رو در رو، کژیها و گمراهیهای آنها را آشکار میساخت[۲۲].
شهادت
- شیوه امام صادق(ع) در مواجهه با حکومت جور، روشنگری و هدایت جامعه بود و هیچ گاه امام(ع) به دستگاه حاکم نپیوست و مهر تأیید بر مشروعیت آنها ننهاد. در روایت است که چون خلیفه عباسی از امام(ع) میخواهد که به دربار رَوَد و او را نصیحت کند، میفرماید: "آن که دنیاطلب است، تو را نصیحت نمیکند و آن که در پی آخرت است، نزد تو نمیآید"[۲۳]. این شیوه، بر عباسیان گران آمد و سرانجام تصمیم بر قتل امام بستند. بنابر روایات، امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی مسموم گشت و به تاریخ ۱۴۸ ه. در شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر مقدس او در مدینه میان قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۲۴][۲۵].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۱۷۹ و ۱۸۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 109-110.
- ↑ علل الشرایع، ۲۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ۴۷/ ۴۹.
- ↑ اعیان الشیعه، ۹/ ۱/ ۶۶۱.
- ↑ الفروع من الکافی، ۴/ ۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 110.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ۱/ ۴۷۵.
- ↑ بحارالانوار، ۴۷/ ۹.
- ↑ بحارالانوار، ۴۷/ ۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 110.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 110.
- ↑ اعلام الوری، ۲۶۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 111.
- ↑ ر.ک: ناسخ التواریخ، جلد ۷ و ۸.
- ↑ فرهتگ فرق اسلامی، پانزده و سی و هشت.
- ↑ وسائل الشیعة، ۱۲/ ۱۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 111.
- ↑ ر.ک: اصول کافی، ۲/ ۲۴۳.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۱۲۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 112.
- ↑ پیشوایان ما، ۱۹۱.
- ↑ کشف الغمة، ۲/ ۴۲۰.
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ۴/ ۳۰۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 112.