مهریه در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = مهریه | |||
| عنوان مدخل = [[مهریه]] | |||
| مداخل مرتبط = [[مهریه در قرآن]] - [[مهریه در حدیث]] - [[مهریه در معارف و سیره نبوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==[[پژوهشی]] درباره مهر السُّنَّه (مَهر [[محمدی]])<ref>به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.</ref>== | ==[[پژوهشی]] درباره مهر السُّنَّه (مَهر [[محمدی]])<ref>به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.</ref>== |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۷
پژوهشی درباره مهر السُّنَّه (مَهر محمدی)[۱]
عالمان شیعه بر آناند که مرد و زن میتوانند در مهریّه ازدواج، بر هر مبلغ دلخواهی توافق کنند. این مقدار، محدودیتی ندارد، ولی باید ارزش مالی یا خدماتی داشته باشد. در کنار این جواز شرعی، حکم اخلاقی، استحبابی و مؤکّد اسلام، آن است که مقدار مهریه(صداق)، اندک باشد، به گونهای که ازدواج را آسان نماید و مهر را - که نشانه صدق و وفاداری مرد به پیمان مقدّس ازدواج است -، تبدیل به وسیلهای برای فخرفروشی یا پایبند کردنِ اجباری به ادامه زندگی و ازدواج نسازد. از اینرو، پیشوایان دین، سفارشهای مکرّری نمودهاند که مردان و زنان، به «مهر السنّه» رضایت دهند؛ همان مهری که پیامبر خدا(ص) به عنوان بهترین سرمشق، آن را برای همسران و دختران خود قرار میداده است. پیشوایان شیعه، پیروان خود را از تعیین کردن مَهریهای بیش از این مقدار، نهی کردهاند. این نهی، هر چند بر حرمت دلالت ندارد، اما کراهتِ آن را اثبات میکند.[۲].
مقدار مهر السُّنّه
گزارشهای متعددی، مهریه ازدواجهای پیامبر(ص) را به عنوان سنّتِ نهاده شده ایشان در زمینه ازدواج، ذکر کردهاند. این گزارشها، در شیعه و اهل سنّت، مقدار ثابت و معنی را برای مهریّه یاد شده، ذکر کردهاند. این نقلها، مهریّه زنان و دختران پیامبر(ص) و نیز دختران خاندانِ ایشان را «دوازده و نیم اوقیه نقره» برابر با «پانصد درهم» دانستهاند و تنها دو نقل، یکی از شیعه[۳] و یکی از اهل سنّت[۴]، مهریّه یکی از زنان پیامبر به نام امّحبیبه را بیش از این مقدار - یعنی چهارهزار درهم - دانستهاند[۵]. البته امام باقر(ع) این استثنا را نه تصمیم پیامبر(ص)، بلکه امضا و تقریر کار نجاشی، حاکم حبشه، خوانده است. نجاشی، وکیل پیامبر(ص) در خواستگاری و عقد أمّحبیبه (از زنان هجرت کرده به حبشه) بود و برای او مهر چهارهزار درهمی تعیین کرد و آن را از جانب خود پرداخت و پیامبر(ص) هم سخن و اعتراضی بر زبان نیاوردند.[۶].
معادل کنونی مهر السُّنّه
گزارشهای متعددی، مهر السّنّه را برابر با دوازده و نیم اوقیه نقره دانستهاند. اوقیه، واحدی برای داد و ستد عربها در صدر اسلام و پیش از آن بوده و برابر با چهل درهم آن روزگار، ارزش داشته است[۷]. درهم نیز در روزگار قدیم، واحدی برای داد و ستد و نیز وزن کردن نقره و برخی داروها و اشیای قیمتی بوده است. مقدار درهم، در طول زمان، دستخوشِ تغییر و تحوّل بوده است؛ اما پس از تبدیل شدن آن به سکه رایج حکومت اسلامی در روزگار امویان، تا چندین قرن، مقدار آن، تفاوت نکرد و امام باقر و امام صادق(ع) نیز در برابر پرسش راویان، برابری هر اوقیه با چهل درهم را با همان درهم رایج اموی در زمان خود، اعلام داشتهاند. وزن این درهم، معین و حدود سه گرم نقره است[۸]. بر این اساس، مهر السّنّه حدود هزار و پانصد گرم نقره میشود. هر گرم نقره معمولی (عیار ۸۴ در صد) در زمان نگارش این نوشته (تیرماه ۱۳۹۳)، حدود دو هزار تومان داد و ستد میشود. در نتیجه ارزش ریالی این مهر، حدود سه میلیون تومان برابر با هزار دلار امریکا میشود که در حال حاضر، مهری اندک به شمار میآید و پرداخت آن دشوار نیست.[۹].
مقدار واقعی مهر السّنّه
با توجه به تغییر ارزش نقره در طول زمان و کاهش و افزایش نرخ برابری آن نسبت به طلا و دیگر فلزات گرانبها، ممکن است این ادعا مطرح شود که «قدرت خرید» پانصد درهم نقره در صدر اسلام، بیشتر از اکنون بوده است و از اینرو، معادل واقعی مهر السّنّه یعنی قدرت خرید آن را باید به دست آورد. به سخن دیگر باید نقره را با چند کالای باارزش دیگر سنجید و سپس آن قدرت خرید را به بهای پول رایج امروز محاسبه کرد.
برای نمونه، برخی فقیهان متقدّم، مهر السّنّه را پانصد درهم یا پنجاه دینار دانستهاند؛ زیرا در روزگار آنان، هر ده درهم، برابر با یک دینار بوده است. نتیجه این سخن، شناور بودن مهر السّنّه است، هر چند زیاد بودن آن را نتیجه نمیدهد؛ زیرا هر دینار، یک مثقال شرعی طلاست و هر مثقال شرعی، برابر با سه چهارم مثقال عرفی است. هر مثقال عرفی نیز برابر با ۲۶۵/۴ گرم است. از این رو هر مثقال شرعی یا همان دینار برابر با ۱۹۸۷۵/ ۳ گرم طلا میشود. امروز در ایران هر گرم طلای معمولی حدود نود و شش هزار تومان با سی و دو دلار امریکا معامله میشود و اگر دینار را ریخته شده از طلای معمولی بدانیم، هر دینار در حدود سیصدهزار تومان قیمت خواهد داشت که پنجاه دینار آن برابر با پانزده میلیون تومان خواهد بود. این، مبلغ فراوانی نیست و حتی از بهای ارزانترین خودروی سواری تازه تولید در ایران نیز کمتر است. گفتنی است طبق برخی گزارشها، در روزگار پیامبر(ص)، ارزش نقره در برابر طلا، نوسان داشته و در بالاترین حدّ خود، به نرخ برابری هر هفت یا هشت درهم (نقره) در برابر یک دینار (طلا) رسیده است. بر این پایه نیز پانصد درهم، مبلغ زیادی نمیشود؛ زیرا برابر هفتاد دینار و معادل ۹۱۲۵/۲۲۳ گرم طلا میشود که ارزش آن اکنون (تیرماه ۱۳۹۳ شمسی) نزدیک به بیستودو میلیون تومان میگردد.
شیوه دیگر محاسبه میزان «قدرت خریدِ» مهر السّنّه، دقت در جزئیات گزارش ازدواج امام علی(ع) و فاطمه(س) و خریدهای انجام شده با مبلغ مورد بحث (مهر السّنّه) است. بر طبق گزارشهای متعدد، امام علی(ع) با فروش زره خود (و طبق برخی گزارشها، با فروش زره و بُرد یَمانی خود)، حدود چهارصدوهشتاد درهم یا اندکی فزونتر و کمتر، فراهم نمود[۱۰] و آن مبلغ را به پیامبر(ص) سپرد. پیامبر خدا(ص) نیز با آن پول، وسایل بسیار ساده و حداقلیِ یک زندگی مشترک را تهیّه نمود. خوشبختانه سیاهه بخشی از این وسایل و بهای آنها موجود است[۱۱] و نشان از سادگی و ارزانی این جهیزیّه دارد. بر این پایه هم باید گفت که مهر السّنّه، مبلغی نه چندان زیاد است که با آن، تنها میتوان اثاثیه ضروری، ساده و اولیه یک خانه کوچک را تهیه نمود.[۱۲].
هدیه ازدواج
اندک بودن مهر السّنّه و تأکید پیشوایان دین بر آسانگیری در تعیین مهریه، عمدتاً به خاطر رفع موانع ازدواج و ترغیب به ایجاد رابطه زناشویی میان جوانان امّت اسلامی است؛ اما این، به هیچ روی، به معنای ناپسند بودن تبادل هدیه میان دو همسر یا خانوادههای آنها نیست. هر یک از دو سوی رابطه و خویشاوندان آنها میتوانند برای تحکیم بیشتر ازدواج، هدیههایی ارزان یا گرانقیمت، به دیگر سو بدهند. پیشوایان دینی ما، در کنار عمل به سنّت نبوی در مهر و تأکید بر فراتر نرفتن از آن، گاه هدیههای پرارزشی را به همسران خود بخشیدهاند و نام آن را نه مهر، بلکه «نِحله (هدیه)» نهادهاند[۱۳]. آنان گاه هدیههایی به صورت مزرعه، باغ و... را به خانوادههایی نوپا میبخشیدند و قصدشان، بینیاز کردن آنان از تکیه بر دیگران بوده است[۱۴]. البته از این نمونهها، در گزارش تاریخ، فراوان نیست، به گونهای که میتوان هر یک را ویژه حالتی خاص و برآمده از فضا و موقعیت ویژه آن ازدواج دانست؛ ولی شایان توجه، آن است که در هیچ یک از این گزارشها، سخنی از درخواست قبلی دختر یا خانواده او به میان نیامده است و هیچ ارتباطی میان آن و مهریه(صَداق) وجود ندارد.
به طور کلّی، گزارشهای فراوان در سراسر کتب حدیثی و فقهی، تردیدی بر جا نمینهند که هر اندک و سبک، پسندیده و مورد سفارش اسلام است؛ ولی این مانع از آن نیست که مسلمانان برای استوار کردن پیوند ازدواج، هدیههایی را به همسران خود یا به دیگر نزدیکانی که تازه ازدواج کردهاند، نثار کنند. مهر و تعیین مقدار آن، پیش از ازدواج است و از اینرو، باید آن را اندک و آسان گرفت تا ازدواج، رونق بگیرد و نِحله (بخشش)، مربوط به پس از عقد ازدواج یا پیش از برقراری زندگی مشترک است، تا دل همسران به هم نزدیکتر گردد و پیوند نورُسته، قوّت یابد.[۱۵].
سخنی درباره مهریه قرار دادن پذیرفتن اسلام[۱۶]
مرد کافر، پیش از اسلام آوردن، مُجاز به ازدواج با زن مسلمان نیست. بر این اساس، ابو طلحه نیز تنها پس از اسلام آوردن میتوانسته با أمّسلیم ازدواج کند. نکته قابل توجه، آن است که پس از مسلمان شدن مرد کافر، شرط کردن مسلمان شدنش، بیمعنا و تحصیل حاصل است. از اینرو اسلام آوردن ابو طلحه نمیتواند مهریّه ازدواج قرار گیرد. این مسئله، گزارش مربوط به ابو طلحه را با مشکل روبهرو میکند و ما را ناگزیر به رد یا تأویل آن مینماید. فقیهان اهل سنت نیز به این گزارش، توجهی ننموده و درباره آن بحث نکردهاند، با آنکه سند آن نزد رجالشناسان اهل سنّت مشکلی ندارد.
گفتنی است هیچ تأییدی از سوی پیامبر خدا(ص) بر این ماجرا نقل نشده و بسی محتمل است که ایشان، تنها اصل ازدواج را درست دانسته و سپس مهر المثل أمّسلیم را بر عهده ابو طلحه نهاده باشند؛ حکمی که هماکنون نیز به هنگام عدم تعیین مهر در ازدواج، جاری است. تأویل دیگر، آن است که راوی با توجه به ظاهر امر، چنین پنداشته باشد؛ اما در واقع امر، أمّسلیم با قرار دادن این شرط، ابو طلحه را مسلمان نموده و سپس به هنگام ازدواج، مَهر بسیار اندکی گرفته است. سندی از شارحان حدیث اهل سنّت، تأویلهای دیگری نیز ارائه داده که چندان مناسب به نظر نمیرسند[۱۷].[۱۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۴۸۸.
- ↑ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۴۷۳، ح۴۶۵۴؛ علل الشرائع، ص۵۰۰، ح۱.
- ↑ مسند ابن حنبل، ج۱۰، ص۳۹۵، ح۲۷۴۷۷؛ السنن الکبری، ج۷، ص۳۷۹، ح۱۴۳۳۴.
- ↑ گفتنی است که یک نقل از ابوهریره، صداق مسلمانان را هنگام حیات پیامبر(ص)، کمتر از این، یعنی ده اوقیه برابر چهار صد درهم دانسته است و برخی گزارشهای مربوط به ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)، بهای زرهی را که علی(ع) پس از خواستگاری فاطمه(س) تقدیم پیامبر(ص) کرد، چهارصد درهم دانستهاند؛ اما نقل دیگری، آن را سی درهم دانسته است که احتمالاً اشتباه و تصحیف دینار است.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۴۸۸.
- ↑ مؤلفان کتابهای غریب الحدیث و لغت و نیز فقیهان متقدّم شیعه و اهل سنّت، این برابری را ذکر کردهاند. خوشبختانه امام باقر و امام صادق(ع) نیز در چند حدیث، این تساوی را بیان کردهاند.
- ↑ به طور دقیقتر، وزن هر درهم، برابر با ۲/ ۹۸۵ گرم است (ر.ک: العقد المنیر، سید موسی حسینی مازندرانی، ص۲۷۱).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۴۸۹.
- ↑ برخی گزارشها، آن را مبالغ کمتری هم گفتهاند که با گزارشهای فراوان دیگر، متعارضاند و امکان تصحیف دارند. علامه مجلسی نیز پس از ذکر اقوال، قول صحیحتر را پانصد درهم دانسته است (ر.ک: بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۱۲).
- ↑ ر.ک: الأمالی، طوسی، ص۴۱. در این حدیث، پیامبر(ص) فرمان داده که با آن پول، لباس و اثاث خانه بخرند و از جمله خریدها، پیراهن، روسری، حوله، تشک، حصیر، دستاس و چیزهایی از این قبیل بوده است.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۴۹۰.
- ↑ در گزارش ازدواج امام جواد(ع) با دختر مأمون آمده است که ایشان مهر را همان مهر السّنّه قرار داد و صد هزار درهم نیز به عنوان نحله به همسرش بخشید (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۸).
- ↑ امام حسین(ع) پس از ردّ خواستگاری یزید از امّکلثوم دختر عبد الله بن جعفر، او را به عقد پسر عمویش، قاسم بن محمّد بن جعفر، در آورد و برای رویارویی با پیشنهاد اعطای کمک مالی یزید به این خانواده، مزرعه حاصلخیز خود را در وادی عقیق، به آن دو بخشید (ر.ک: تاریخ دمشق، ج۵۷، ص۲۴۵؛ الکامل، مُبرّد، ج۳، ص۱۱۲۹).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۴۹۲.
- ↑ به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.
- ↑ ر.ک: حاشیه سندی بر سنن النسائی، ج۶، ص۱۱۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۴، ص ۴۱۳.