رهبری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== مدل سازمانی [[رهبری امام خمینی]] == | == مدل سازمانی [[رهبری امام خمینی]] == | ||
نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. | نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. حضرت امام خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که [[خلاف شرع]] میدیدند و [[احساس]] میکردند آنجا دیگر [[نرمش]] و [[مدارا]]، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.</ref>، و [[قائم]] [[مقام رهبری]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.</ref>، به وضوح میتوان [[مشاهده]] کرد. | ||
اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. | اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. |
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۵
مقدمه
برای رهبری تعاریف زیادی شده است ولی هیچیک از آنها مورد پذیرش عام قرار نگرفته است، اگرچه عناصر مشترکی در اغلب آنها وجود دارد که از طریق آنها میتوان به یک تعریف مشترک دست یافت. برخی تعاریف رهبری عبارتاند از: - رهبری عبارت است از فرایند هدایت و اعمال نفوذ بر فعالیتهای کاری اعضای گروه[۱].
- رهبری به عنوان یک فرایند عبارت است از قدرت استفاده از نفوذ بدون اجبار برای هدایت و هماهنگ کردن فعالیتهای اعضای گروه به منظور دستیابی به هدف[۲].
- رهبری هنر یا فرایند نفوذ بر مردم است؛ طوری که از روی میل و اشتیاق در جهت دستیابی به اهداف گروه تلاش کنند[۳].
آنچه در مبحث رهبری اهمیت دارد و به عنوان یک پرسش مطرح است آن است که کدام سبک رهبری میتواند موجب نفوذ در زیردستان شود به گونهای که آنها را با اشتیاق در جهت دستیابی به اهداف سوق دهد؟ به بیان دیگر کدام سبک رهبری باعث موفقیت مدیران میشود؟
نظریههای رهبری در مدیریت
با مروری به تاریخچه رهبری به خوبی میتوان دریافت که پژوهشگران اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری، صفاتِ رهبران موفق را محور مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادند. در این راستا، «تئوریهای صفات» یکی پس از دیگری مطرح شد. این نگرش در مطالعات رهبری، حدود ۵۰ سال به طول انجامید و حاصل آن، تهیۀ فهرستهایی از صفات رهبران موفق بود. از آنجا که نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از عقل بود، دانشمندان تصمیم گرفتند نگرش خود را تغییر دهند و به جای توجه به «صفات»، «رفتارهای قابل مشاهدة» رهبران را به عنوان محور پژوهشهای خود برگزینند. مطالعه بر روی «رفتار» رهبران، چند دهه ادامه یافت. در نتیجه، در این مطالعات دو نوع رفتار اصلی شناسایی شد؛ یکی «رفتار کارگرا» یا وظیفهگرا و دیگری «رفتار کارمندگرا» یا رابطه مدار. و رهبرانی موفق قلمداد شدند که کارمندگرا باشند. محققان اولیه، تصور میکردند که این دو شیوۀ رهبری بر روی دو سر یک طیف قرار دارند؛ یعنی، یک رهبر یا کارگرا است یا کارمندگرا. اما در مطالعات بعدی، معلوم شد که هر یک از این دو شیوۀ رهبری، طیف و بُعد مستقلی دارند؛ به طوری که یک رهبر میتواند هم در حد بالایی کارگرا باشد، و هم در حد بالایی کارمندگرا. بدین ترتیب، نگرش دو بُعدی، جایگزین نگرش تک بُعدی نسبت به مسألۀ رهبری شد. نگرش رفتاری در رهبری، چند دهه وقت، سرمایه و انرژی پژوهشگران را مصروف خود کرد، اما دستاورد قابل ملاحظهای را در پی نداشت. محققان نتوانستند یک رابطۀ مشخص و روشنی بین شیوۀ رفتار رهبر و عملکرد زیردستان بیابند؛ زیرا در شرایط و موقعیتهای مختلف، نتایج متفاوتی به دست میآمد.
ناگزیر، پژوهشگران با معطوف کردن توجه خود از «رفتار رهبر» به «موقعیت رهبری»، تئوریهای «اقتضایی» متعددی را تدوین و ارائه کردند. از الگوهای اقتضایی، در شرکتها و سازمانهای بسیاری استفاده شد، اما نتایج دلخواه و مورد انتظار به دست نیامد، و پاسخ نهایی به رهبری داده نشد. در سالهای اخیر، بار دیگر توجه دانشمندان رهبری به صفات و ویژگیهای رهبران موفق جلب شده است. موضوع رهبران: «فرهمند» (تعالی بخش)، «تحولزا» و «معنوی» و «جایگزینهای رهبری» و «دیدگاه اسنادی» و «رهبری خدمتگزار» و «رهبری اخلاقی» حاکی از آن است که تئوریهای اقتضایی نیز نتوانسته است معمای رهبری را حل کند و گویا مجدداً این چرخه تکرار میگردد. از بررسی تئوریهای رهبری، میتوان نتیجه گرفت که توجه به «صفات»، «رفتار» و «موقعیت»، هیچ کدام به تنهایی نمیتواند داروی شفابخش رهبری باشد. با این مقدمه، اکنون سبک رهبری امام را مورد بررسی قرار میدهیم منتهی ابتدا لازم است سطح رهبری ایشان را مشخص سازیم.[۴]
سطوح رهبری امام خمینی
- رهبری خویشتن: ظهور و بروز رهبری، حداقل با پیدایش این گونه از رهبری تحقق مییابد که فردی به نام انسان به هدایت خویش بپردازد و خویشتن را رهبری نماید. امام در این مرحله مدتی در انزوا بود و برای تهذیب نفس، خودسازی و مجاهده با نفس، جدیّت لازم را به خرج داد. شاید بتوان گفت این نوع رهبری و مدیریت بر خویشتن، لازمه توفیق در سطوح دیگر رهبری است.
- رهبری گروه: که در پی گرد هم آمدن جمعی صورت میگیرد و شخصی از میان گروه به طور طبیعی، رهبری جمع را به عهده میگیرد. این رهبری در طی یک فرآیند محقق میشود. امام خمینی در جمع شاگردان خود، اعضای خانواده خود و... از چنان نفوذی برخوردار بود که از وی رهبری مقتدر ساخته بود.
- رهبری سازمان: این نوع از رهبری در یک حوزه مدیریتی واقع میشود ظرف تحقق این رهبری، سازمان است. سازمان مجموعه افراد و امکاناتی است که در یک مجموعه هدف معینی را دنبال میکنند و بین آنها سلسله مراتب برقرار است و هریک وظایف مشخصی دارند و تحت یک چارچوب مشخص فعالیت میکنند. در این صورت رهبر میتواند مدیر هم باشد. رهبری امام در سطح سازمانی، هنگامی تصور میشود که وی در نقش رئیس حکومت و حاکم نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد. در این صورت، ایشان نسبت به مسئولان، کارگزاران و دست اندرکاران نظام، جایگاه مدیریتی داشته و در بخشی از مدیریت خویش، وظیفه رهبری را نیز انجام میدهد.
- رهبری ملی (جامعه): این سطح از رهبری نسبت به رهبری سازمان، گُستره بیشتری دارد و رهبر با عموم مردم و جامعه، سر و کار دارد. در این سطح، امام خمینی با بصیرت مثال زدنی، به هدایت عموم جامعه در جهت تحقق اهداف والای اسلامی، اهتمام ورزید و با اشراف کامل به موقعیت زمانی و جغرافیایی، به دیدهبانی و رصد توطئههای دشمنان پرداخت و با افشای آنها برای مردم، توطئههای آنان را خنثی کرد. امام خمینی با توجه به اصل رهبری مردمی و خادمانه، نفوذ بسیار عمیقی در میان تودههای مردم داشت، به گونهای که اشارهای از وی، برای اطاعت مشتاقانه و پرشتاب پیروانش کافی بود.
- رهبری در سطح بینالمللی: دامنه این رهبری بسی گستردهتر از سطح ملی است و رهبر در سطح جهانی دارای پیروانی از ملیتهای مختلف میباشد. امام خمینی دارای چنان نفوذی در میان مردم دیگر ممالک به ویژه کشورهای اسلامی بود که از او یک رهبر جهانی ساخته بود. برای تعیین سبک رهبری درباره هر یک از سطوح بالا نیز به تحقیق جداگانهای نیاز است.[۵]
مدل سازمانی رهبری امام خمینی
نحوه برخورد و تعامل با نیروی انسانی و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به انسانها مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی شریف و با کرامت نگریسته شود رهبری چنین انسانی نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و احترام خواهد بود. اگر به انسان به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود روابط و تعامل با او و نوع رهبری وی بر اهانت و تحقیر پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای انسانشناسی امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، شیوه رهبری امام در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به نامه حضرت علی (ع) به یکی از کارگزاران خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است[۶]. این دو مؤلفه عبارتاند از: نرمش و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش توحیدی به عالم هستی[۷] و گرایش به کمال مطلق[۸] که خدامحوری را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد[۹]، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و مدارا را در رهبری نشان دادند و البته در مواقع لزوم از شدّت عمل نیز غافل نشدند. به دلیل آنکه رهبری امام از روی بصیرت و آگاهی بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به گرایش (خدامحوری و تکلیفگرایی) و سپس به رفتار کریمانه در رهبری منتهی میشود. در سیره نظری رهبری امام توصیههای فراوانی[۱۰] نسبت به اعمال این شیوه رهبری وجود دارد و موارد زیادی نیز از سیره عملی امام نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در مقام معاشرت و همدمی با دوستان، امام در چهرهای دیده میشد که محبّت، لطافت و انعطاف در آن موج میزد و انسان را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد دلها را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج معنویت خود غرق میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد شوخی، مزاح، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... وفا و محبت حضرت امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از مشکلات آنان، بلافاصله استفسار میکردند و تفقد مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و عیادت، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای خانواده حضرت امام و مسئولان دفتر که خدمتگزاران بیت نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از صفا، صمیمیت، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند[۱۱]. به نقل از یکی از خادمان بیت شریف امام، حضرت امام به زیردستان هم محبت داشتند. «من هر روز صبح که به خدمت ایشان میرسیدم و عرض سلام میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»[۱۲]. حضرت امام خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که خلاف شرع میدیدند و احساس میکردند آنجا دیگر نرمش و مدارا، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر[۱۳]، و قائم مقام رهبری[۱۴]، به وضوح میتوان مشاهده کرد.
اما رهبری امام در سطح ملی، مبتنی بر مبانی مردمشناسی امام است. امام رهبری مردمی بودند که وجهه همت خویش را خدمتگزاری به مردم قرار داده بودند[۱۵] و کارگزاران را نیز به خدمت توصیه میکردند[۱۶]. منتهی مردمی بودن امام با دیگر رهبران مردمی در دنیا تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان احترام میکرد[۱۷]؛ به آنان عشق میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست[۱۸] همه و همه برای خدا بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و حکومت را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با انگیزه الهی بود؛ یعنی رهبری معنوی و الهی بود. امام معتقد بود که رهبر جامعه اسلامی باید بصیر و هوشمند باشد[۱۹] و واقعاً او خود نیز چنین بود. بر این اساس، امام، رهبری بصیر، معنوی و مردمی (خدمتگزار) بود در برخورد با کارگزاران شیوه رهبری کریمانه (اخلاقی) را داشتند. با این بیان، رهبری امام را میتوان جامع بصیرت، خدمتگزاری، معنویت و اخلاق دانست که البته در سطح کارگزاران، سبک ایشان با نوعی اقتضاء نیز همراه است. این جامعیت در رهبری را، در هیچیک از رهبران دنیا نمیتوان مشاهده کرد.[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ Stoner. James & Edward Freeman، Management، P ۴۷۲.
- ↑ Moorhed & Griffin، Organizational Behavior، P. ۳۳۴.
- ↑ Essentioals Koontz Harold & Others، Essentioals of management، P. ۳۹۷.
- ↑ آقاپیروز، علی، مقاله «نظام مدیریت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۶۱.
- ↑ آقاپیروز، علی، مقاله «نظام مدیریت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۶۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۶.
- ↑ امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.
- ↑ خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.
- ↑ ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.
- ↑ پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.
- ↑ خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.
- ↑ برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.
- ↑ صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۹۰.
- ↑ آقاپیروز، علی، مقاله «نظام مدیریت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۶۴.