سعید بن سعد انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۶: خط ۲۶:
{{غدیر}}
{{غدیر}}


[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:سعید بن سعد انصاری]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:کارگزار یمن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۱۶

سعید بن سعد بن عباده کارگزار یمن

در منابع گوناگون آمده است که سعید بن سعد بن عباده انصاری کارگزار علی(ع) بر یمن بود[۱].

برخی مانند ابن حنبل در صحابه بودن وی تردید داشتند ولی واقدی، ابن عبد البر[۲]، ابن سعد[۳] و بخاری او را از صحابه دانسته‌اند و والی علی(ع) بر یمن. نعمان بن عجلان زرقی گوید: علی، سعید بن سعد را بر یمن امارت داد و از او محمد بن اسحاق، حدیث شنیده است[۴]. اما به گفته نعمان او در یمن کاری از پیش نبرد و من او را مرد بدی در دین خدا دیدم[۵].

از اظهار نظر نعمان، شاید بتوان این نکته را استنباط کرد که وی بعد از بازگشت عبیدالله بن عباس به کوفه، به یمن اعزام شده است، مذمت وی از سعید، به جهت وفاداری وی، به علی(ع) بوده است؛ زیرا نعمان به خاطر سوء استفاده از بیتالمال بحرین، مورد تعقیب حضرت قرار گرفت و به معاویه پیوست [۶].

سعید از پدرش، سعد بن عباده روایت می‌کند[۷] و از او فرزندش شرحبیل بن سعد و ابو امامة بن سهل بن حنیف، حدیث کرده‌اند[۸]. به گفته ابن حجر، ابن حبان او را از صحابه دانسته[۹] و از ثقات تابعین شمرده است[۱۰]. ابن سعد گفته وی ثقه اما دارای حدیث کم است[۱۱]. واقدی گفته او والی علی بر یمن بود و حدیث وی در کتاب نسائی[۱۲] و ابن ماجه (درباره اجرای حد بر غلام زناکاری که معلول و ضعیف بود)[۱۳] نقل شده است[۱۴].

ابن عساکر حدیثی را از وی از پدرش سعد بن عباده، درباره جمعه آورده است[۱۵].

نکته: در کتاب تاریخ بیهق در ذکر خاندان مهلب می‌نویسد: ابوصفره از یمن بود و صحابی و امیر یمن بود از جهت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)[۱۶]، در منابع دیگر این مطلب که وی امیر حضرت بر یمن باشد، یابیده نشد. در الکنی و الالقاب می‌نویسد: ابو صفره ظالم بن سراق از اصحاب امیرالمؤمنین و پدر مهلب بود. علامه گفته او شیعه بود و پس از جنگ جمل نزد علی آمد و به حضرت گفت: اگر در جمل بودم هیچ ازدی تخلف نمی‌کرد. او در بصره درگذشت و علی بر او نماز خواند[۱۷].

در الاصابه آمده که وی بر رسول خدا(ص) وارد شد که با او بیعت کند در حالی که بر وی جامه زردی بود و دارای جثه، جمال، و از فصاحت بر خوردار بود وقتی که حضرت او را دید شگفت زده شد و فرمود: تو کی هستی گفت: قاطع بن سارق بن ظالم بن عمر بن شهاب که هر کشتی را به زور می‌گرفت من پادشاه فرزند پادشاه هستم. پیامبر فرمود: تو ابو صفره هستی رها کن سارق و ظالم را، او شهادتین را ادا کرد[۱۸]. حموی اصل وی را از جزیره خارک می‌داند که در عمان بوده[۱۹]. او در بصره ساکن بود و در هنگام آمدن عبدالله حضرمی به بصره از جانشین عبدالله بن عباس، زیاد بن ابیه حمایت کرده و گفته شده که وی در هنگام جنگ صفین همراه ابن عباس و در مسیر راه از دنیا رفت در این صورت گزارش قبلی تضعیف خواهد شد[۲۰]. این‌ها در مجموع گزارش بیهقی را تضعیف می‌کند.[۲۱]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۸۸.
  2. ابن عبد البرّ، الإستیعاب، ج۱، ص۳۷۳.
  3. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵ - ۶، ص۴۰.
  4. بخاری، تاریخ الکبیر، ج۱، ص۷۲.
  5. بخاری، تاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۱۱.
  6. ر.ک: شرح حال نعمان.
  7. ذهبی، تاریخ الاسلام (عهد الخلفاء)، ص۱۴۸.
  8. ابن عبد البرّ، الإستیعاب، ج۱، ص۳۷۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۳۰۸.
  9. ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۲۵.
  10. ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۲۷۷.
  11. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۵ - ۶، ص۳۹ و ۴۰.
  12. نسائی، سنن، ج۶، ص۲۵۰.
  13. ابن ماجه، سنن، ج۲، ص۸۵۹؛ بیهقی، سنن الکبری، ج۶، ص۲۷۸.
  14. ابن حجر، الإصابه، ج۳، ص۸۸.
  15. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷، ص۳۸۷.
  16. بیهقی ابو الحسن، تاریخ بیهق، ص۸۳ و عربی، ص۱۹۳.
  17. قمی، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۹۷.
  18. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۸۵.
  19. حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷.
  20. بلاذری، أنساب الاشراف، ج۲، ص۴۲۷.
  21. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 246 - 248.