افضلیت امام علی در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
علاوه بر آنچه در [[کتب حدیثی]]، تفسیری، [[تاریخی]] و تراجم درباره [[فضائل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمده، کتابهای زیادی مستقلاً در این موضوع تحت عنوان [[فضائل]]، خصائص و [[مناقب]] [[امیر المؤمنین]] [[علی]] {{ع}} تالیف شده است مانند: | علاوه بر آنچه در [[کتب حدیثی]]، تفسیری، [[تاریخی]] و تراجم درباره [[فضائل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمده، کتابهای زیادی مستقلاً در این موضوع تحت عنوان [[فضائل]]، خصائص و [[مناقب]] [[امیر المؤمنین]] [[علی]] {{ع}} تالیف شده است مانند: | ||
# [[فضائل امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} نوشته [[احمد حنبل]] (م ۲۴۱). | # [[فضائل امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} نوشته [[احمد حنبل]] (م ۲۴۱). | ||
# [[خصائص | # [[خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] نوشته [[احمد بن شعیب نسائی]] (م ۳۰۳). | ||
# [[مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} تألیف [[حافظ]] [[محمد بن سلیمان الکوفی القاضی]] از اعلام [[قرن سوم]]. | # [[مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} تألیف [[حافظ]] [[محمد بن سلیمان الکوفی القاضی]] از اعلام [[قرن سوم]]. | ||
# [[مناقب الأسد الغالب ممزق الکتائب ومظهر العجائب لیث بن غالب، أمیر المؤمنین أن الحسن علی بن أبی طالب {{ع}}]] نوشته [[شمسالدین محمد بن الجزری]]<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص.</ref>. | # [[مناقب الأسد الغالب ممزق الکتائب ومظهر العجائب لیث بن غالب، أمیر المؤمنین أن الحسن علی بن أبی طالب {{ع}}]] نوشته [[شمسالدین محمد بن الجزری]]<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص.</ref>. |
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۳
جایگاه ویژه علی (ع) از جهت فضائل
لازم است یادآور شویم که مکانت و منزلت خاص امیر المؤمنین (ع) نزد پیامبر اکرم (ص) و کثرت و فراوانی فضایل به گونهای است که سخن درباره افضلیت و برتری او به معنای مقایسه با دیگر یاران و اصحاب پیامبر (ص) را مشکل ساخته و او را برای مفاضله و مقایسه با دیگران از دسترس هرگونه داوری خارج میسازد.
دیلمی در فردوس الاخبار از ابن عباس روایت کرده است که پیامبر (ص) خطاب به علی (ع) فرمودند: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ»[۱]. اگر دریا مرکب، درختان روی زمین قلم و تمام بشر نویسنده و تمام جنّ حسابگر باشند، هرگز نمیتوانند فضائل تو را ای علی بشمارند.
حافظ ابن المغازلی الشافعی الواسطی در کتاب "مناقب علی بن ابی طالب (ع)" از جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند: بعد از فتح خیبر پیامبر (ص) در بین اصحاب نشسته بودند که امیرالمؤمنین (ع) وارد شد. حضرت خطاب به وی فرمودند: ای علی اگر نبود که گروهی از امتم درباره تو سخنان نصاری در حق عیسی بن مریم را گویند (یعنی او را فرزند خدا خواندند) امروز سخنی میگفتم که بر احدی از مسلمانان نمیگذشتی مگر این که خاک پایت را به برگیرند و با قطرههای آب وضویت استشفاء جویند؛ اما همین قدر میگویم که تو از من و من از تو، تو از من ارث میبری و من از تو، نسبت تو به من همانند هارون به موسی است. تو ادا کننده و ادامه دهنده حقوق و پیمان رسالت من هستی و رازدار اسرار من میباشی و بر اساس سنت من با مخالفان میجنگی و فردای قیامت نزدیکترین مردم به من و بر سر حوض خلیفه و جانشین من هستی[۲].
حاصل سخن آن است که امیر المؤمنین (ع) در فضائل و مناقب دارای منزلت و جایگاهی است که نمیتوان اصحاب رسول خدا (ص) را با او مقایسه کرد.
محمد بن ابی عمیر از عبدالرحمن بن الحجاج نقل میکند که در جلسه ابان بن تغلب نشسته بودیم که جوانی وارد شد و سوال کرد: چند نفر از اصحاب رسول خدا (ص) با علی (ع) همراه بودند؟ ابان از او پرسید: گویا میخواهی فضیلت علی (ع) را به وسیله تبعیت اصحاب رسول الله (ص) از او بشناسی؟ گفت: بله همین طور است. ابان گفت: والله ما عرفنا فضلهم إلا باتباعهم إیاه[۳].
ابن ابی الحدید در بحث از ذو الشهادتین خزیمه بن ثابت در نقد و اشکال بر کسی که در همراهی ذوالشهادتین با امیر المؤمنین (ع) تردید کرده، میگوید: "ثم أي حاجه لناصري أمير المؤمنين أن يتكثروا بخزيمه و أبي الهيثم و عمار و غيرهم. لو أنصف الناس هذا الرجل و رأوه بالعين الصحيحه لعلموا أنه لوكان وحده و حاربه الناس كلهم أجمعون لكان على الحق و كانوا على الباطل[۴].[۵]
اعتراف به کثرت فضائل
از محمد بن إدریس شافعی درباره فضائل امیر المؤمنین (ع) پرسیده شد در پاسخ گفت: "و ماذا أقول فی رجل أخفت أولیاؤه فضائله خوفا و أخفت أعداؤه فضائله حسدا و شاع من بین ذین ما ملأ الخافقین.[۶]
حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین از قول محمد بن منصور مینویسد: "ما جاء الأحد من أصحاب رسول الله (ص) من الفضائل ما جاء لعلی بن أبی طالب"[۷].
ابن حجر مکی که خود از مخالفان سرسخت امامیه است در کتاب الصواعق المحرقه در فصلی از کتاب که برای نقل فضائل و مناقب علی (ع) قرار داده است مینویسد: "الفصل الثاني في فضائله رضي الله عنه و کرم الله وجهه و هي كثيره عظيمه شهيره حتى قال احمد ما جاء لاحد من الفضائل ما جاء لعلي و قال اسماعيل القاضي و النسائي و ابوعلي النيسابوري لم یرد في حق احد من الصحابه بالاسانید الحسان اكثر مما جاء في علي" وی سبب شیوع و فراوانی نقل فضائل علی (ع) از قول پیامبر (ص) را هم بیان میکند[۸].
حدیثشناس و رجالی اهل سنت ابن حجر عسقلانی از احمد حنبل نقل میکند: "لم یرو لاحد من الصحابه فی الفضائل اکثر مما روی لعلی (ع)"[۹].
علاوه بر آنچه در کتب حدیثی، تفسیری، تاریخی و تراجم درباره فضائل امیرالمؤمنین (ع) آمده، کتابهای زیادی مستقلاً در این موضوع تحت عنوان فضائل، خصائص و مناقب امیر المؤمنین علی (ع) تالیف شده است مانند:
- فضائل امیرالمؤمنین علی (ع) نوشته احمد حنبل (م ۲۴۱).
- خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب نوشته احمد بن شعیب نسائی (م ۳۰۳).
- مناقب الإمام أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) تألیف حافظ محمد بن سلیمان الکوفی القاضی از اعلام قرن سوم.
- مناقب الأسد الغالب ممزق الکتائب ومظهر العجائب لیث بن غالب، أمیر المؤمنین أن الحسن علی بن أبی طالب (ع) نوشته شمسالدین محمد بن الجزری[۱۰].
نصوص افضلیت امیر المؤمنین علی (ع)
حدیث طیر مشوی
از جمله نصوص فراوانی که به وضوح و صراحت افضلیت و برتری امیر مؤمنان علی (ع) را بیان میکند حدیث متواتر طیر مشوی است که از اعتبار والایی برخوردار است و بیش از ده صحابی و نود تابعی آن را نقل کردهاند و نویسنده کتاب عبقات الانوار به تفصیل درباره علو سند این حدیث سخن گفته است[۱۱].
برای رسول خدا (ص) مرغ بریانی فراهم شد و از آن میل نکرده و به درگاه الهی عرضه داشتند تا بهترین بندگانش را برساند تا با او هم خوراک شوند: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ»[۱۲]. در این هنگام بود که علی (ع) بر آن حضرت وارد شد و با هم از آن مرغ بریان تناول نمودند. در برخی از نقلها این برتری و افضل بودن با این عبارت بیان شده است: «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالکٍ أَنَّ النَّبِيٌّ (ص) کَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ فَقَالَ: اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ، فَجَاءَ أَبُوبَکْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَذِنَ لَهُ»[۱۳] این ماجرا با الفاظ گوناگون در منابع معتبر فریقین نقل شده است.[۱۴]
بعد از توضیح نصوص حاکی از افضلیت امیر المؤمنین (ع) نوبت به ذکر نصوصی میرسد که موارد افضلیت را بیان کردهاند[۱۵].
موارد افضلیت علی (ع)
برخی از موارد افضلیت علی (ع) در درس چهارم به مناسبت معرفی آن حضرت بیان شد، در اینجا به موارد دیگری اشاره میشود:
ولادت در کعبه: تولد در خانه خدا ده سال قبل از بعثت[۱۶] از اختصاصات امیر المؤمنین (ع) است موضوعی که جمع قابل توجهی از بزرگان اهل سنت نیز به تواتر و اشتهار و مقبولیت آن واقعه مهم و اختصاص آن به علی (ع) اعتراف کردهاند.
دانشمند حدیثشناس معروف اهل سنت حاکم نیشابوری میگوید: "فقد تواترت الأخبار أن فاطمه بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه"[۱۷].
محدث دهلوی پدر عبدالعزیز دهلوی- نویسنده تحفه اثنا عشریه - در کتاب إزاله الخفاء عن خلافه الخلفاء مینویسد: "تواترت الأخبار أن فاطمه بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علیا فی جوف الکعبه"[۱۸].
کنجی شافعی میگوید: "ولد أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب بمکه فی بیت الله الحرام لیله الجمعه لثلاث عشره لیله خلت من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل و لم یولد قبله و لا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک و إجلالا المحله فی التعظیم[۱۹].
روایات امامیه نیز در وقوع این حادثه مهم تاریخی به حد تواتر رسیده است[۲۰]. علاوه بر این که آثار مستقلی در این موضوع تالیف کردهاند[۲۱].
افضلیت در تمام کمالات: برای اثبات برتری علی (ع) در هر یک از صفات کمال و فضیلتهایی که برای زعامت و رهبری لازم است مانند برتری در علم و حلم و شجاعت و زهد در هریک نصوص فراوان و مورد اعتماد در کتابهای معتبر شیعه و سنی وارد شده است[۲۲]. در حدیث مورد قبول فریقین و معروف به حیث اشتباه، رسول خدا (ص) مجموعهای از کمالات را برای آن حضرت یک جا بیان کردهاند.
حدیث اشباه: این حدیث را یاقوت حموی در معجم الأدباء از تاریخ ابن بشران نقل کرده و هر دو فرقه بر نقل آن اتفاق دارند فقط اختلافی در الفاظ آن وجود دارد و اینک متن حدیث: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ، وَ إِلَى نُوحٍ فِي فَهْمِهِ، وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي خُلُقِهِ، وَ إِلَى مُوسَى فِي مُنَاجَاتِهِ، وَ إِلَى عِيسَى فِي سُنَّتِهِ، وَ إِلَى مُحَمَّدٍ فِي تَمَامِهِ وَ كَمَالِهِ، فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا الرَّجُلِ الْمُقْبِلِ؛ فَتَطَاوَلَ النَّاسُ فَإِذَا هُمْ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ كَأَنَّمَا يَنْقَلِعُ مِنْ صَبَبٍ، وَ يَنْحَطُّ مِنْ جَبَلٍ» [۲۳].
احتجاج به نصوص افضلیت: بعد از بیان برخی از نصوص افضلیت امام امیر المؤمنین (ع) نوبت به احتجاج و استناد به این نصوص در سخنان خود او میرسد که به بعضی از موارد اشاره میشود: احتجاج به سبقت در ایمان: امام امیر المؤمنین (ع) در یک مناشده فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا جز من کسی در میان شما هست که رسول خدا (ص) بدو گفته باشد: "تو نخستین فردی هستی که به من ایمان آورده و تصدیقم نمودی، و تو نخستین فردی هستی که روز قیامت بر حوض بر من وارد خواهی شد"؟ گفتند: نه.
احتجاج به آیه مباهله: در احتجاج به آیه مباهله فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا جز من کسی در میان شما هست که دست او و همسر و دو پسرش را گرفته باشد و برای مباهله با مسیحیان اهل نجران همراه خود ببرد؟ گفتند: نه [۲۴].
احتجاج به آیه سقایة الحاج: در احتجاج به آیه سقایه الحاج فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا جز من کسی در میان شما هست که خداوند آیه: ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ﴾[۲۵] را در باره او نازل کرده باشد؟ گفتند: نه.[۲۶]
احتجاج به حدیث طیر: امیر المؤمنین (ع) در ضمن احتجاج با ابی بکر در امر خلافت به حدیث طیر نیز استناد فرمودهاند: «فَأَنْشُدُكَ بِاللَّهِ أَنَا الَّذِي دَعَاهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الطَّيْرُ عِنْدَهُ يُرِيدُ أَكْلَهُ يَقُولُ اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيَّ وَ إِلَيْكَ بَعْدِي يَأْكُلْ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيْرِ فَلَمْ يَأْتِهِ غَيْرِي أَمْ أَنْتَ؟ قَالَ بَلْ أَنْتَ»[۲۷].
در مناشده و احتجاج دیگری در ماجرای شورای شش نفره بعد از قتل عمر، افضلیت و برتری خود بر دیگران را با استناد به سخنان رسول خدا (ص) مطرح فرمود که با اعتراف مخاطبان روبهرو گشت در ضمن این مناشده طولانی فرمود: «نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْتَ الْفَارُوقُ تَفْرُقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ غَيْرِي؟ قَالُوا لَا قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْتَ أَفْضَلُ الْخَلَائِقِ عَمَلًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَعْدَ النَّبِيِّينَ غَيْرِي؟ قَالُوا لَا»[۲۸].
علاوه بر احتجاج و استناد به نصوص افضلیت در مواردی به صورت مستقیم به افضلیت و برتری خود نسبت به دیگران استناد فرمودهاند مانند این گفتارکه بعد از بیعت گروهی از مردم با ابو بکر فرمود: من از او به این مقام شایستهترم و شما بهتر است که با من بیعت کنید، مگر شما در مقابل انصار به قرابت پیامبر تمسّک نکرده و از همین راه اولویّت خودتان را نسبت به انصار ثابت نکرده و آنان را مجاب نساختید و آنان نیز تسلیم شده و امر خلافت را امر مشروع شما دانستند و غاصبانه آن را از ما ستاندید؟ پس من نیز با همان برهان با شما سخن گفته و احتجاج میکنم. آنگاه با استناد به برتری و افضلیت خود نسبت به دیگران میفرماید: «أَنَا أَوْلَى بِرَسُولِ اللَّهِ حَيّاً وَ مَيِّتاً وَ أَنَا وَصِيُّهُ وَ وَزِيرُهُ وَ مُسْتَوْدَعُ سِرِّهِ وَ عِلْمِهِ وَ أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَهُ وَ أَحْسَنُكُمْ بَلَاءً فِي جِهَادِ الْمُشْرِكِينَ وَ أَعْرَفُكُمْ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ- وَ أَفْقَهُكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَعْلَمُكُمْ بِعَوَاقِبِ الْأُمُورِ وَ أَذْرَبُكُمْ لِسَاناً وَ أَثْبَتُكُمْ جَنَاناً»[۲۹].
حتی افرادی که با علی (ع) همراه نبوده بلکه با او در نهایت دشمنی و کینهتوزی بودند نصوص افضلیت علی (ع) را قبول داشته و به آن استناد جستهاند[۳۰].[۳۱]
منابع
پانویس
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۰، ص۷۵.
- ↑ مناقب الامام علی بن ابی طالب (ع)، ص ۲۱۶ و الکافی، ج۸، ص ۵۷ و عبقات الأنوار، ج ۱۱، ص۹۴۳.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۲.
- ↑ یاری دهندگان و یاران امیرالمؤمنین چه نیازی دارند که بخواهند شمار خویش را با شمردن نام خزیمه و ابوالهیثم و عمار و جزایشان بیفزایند. اگر مردم نسبت به این مرد (علی (ع)) انصاف دهند و با دیده انصاف بر او بنگرند خواهد دانست که اگر علی (ع) تنها میبود و همه مردم با او چنگ میکردند او بر حق بود، و همگان بر باطل. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج ۱۰، ص ۱۰۹.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص.
- ↑ غایة المرام، ج ۵، ص ۱۴۵ و نظیر این مطلب از خلیل نحوی نقل شده است: ما قال خلیل بن أحمد اللغوی الشهیر لما سئل عن فضائل أمیر المؤمنین علی (ع): ما أقول فی مدح امرئ کتم أحباؤه فضائله خوفا، و أعداؤه حسدا، ثم ظهر بین الکتمین ما ملاء الخافقین.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۷.
- ↑ الصواعق المحرقه علی اهل الرفض والزندقه، ج ۲، ص۳۵۳: و سبب ذلک والله أعلم أن الله تعالی أطلع نبیه علی ما یکون بعده مما ابتلی به علی وما وقع من الاختلاف لما آل إلیه أمر الخلافة فاقتضی ذلک نصح الأمة بإشهاره بتلک الفضائل لتحصل النجاة لمن تمسک به ممن بلغته ثم لما وقع ذلک الاختلاف والخروج علیه نشر من سمع من الصحابة تلک الفضائل وبثها نصحا للأمة أیضا ثم لما اشتد الخطب واشتغلت طائفة من بنی أمیة بتنقیصه وسبه علی المنابر و وافقهم الخوارج لعنهم الله بل قالوا بکفره اشتغلت جهابذة الحفاظ من أهل السنة ببث فضائله حتی کثرت نصحا للأمة ونصرة للحق.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۲۹۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص.
- ↑ ر. ک: عبقات الانوار، ج ۱۳.
- ↑ ر. ک: فضائل امیرالمؤمنین (ع) ص۷۳ و المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۱ و معجم کبیر طبرانی، ج۷، ص۸۲. ر. ک مسند ابی یعلی، ج ۷، ص ۱۰۶ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۲۵ خصائص نسائی، ص ۵۲.
- ↑ ر. ک مسند ابی یعلی، ج ۷، ص ۱۰۶؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۲۵؛ خصائص نسائی، ص ۵۲.
- ↑ - در برخی از نقلها ضمن بیان ماجرای طیر مشوی و اثبات افضلیت امیر المؤمنین، پیامبر اکرم (ص) نسبت به از اتفاقات و حوادث بعد از خودشان پیشگوئی فرمودهاند ر. ک: الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص.
- ↑ ر. ک باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص ۱۸۴.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۴۳۸ برای مطالعه بیشتر ر. ک: الامام علی بن ابیطالب، ص ۵۲۴
- ↑ إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، ص ۲۵۱.
- ↑ کفایة الطالب، ص ۴۰۷.حتی آلوسی میگوید: کون الأمیر کرم الله وجهه ولد فی بیته، امر مشهور فی الدنیا و ذکر فی کتب الفریقین السنة و الشیعه... و لم یشتهر وضع غیره کرم الله وجهه کما اشتهر وضعه بل لم تتفق الکلمة علیه و ما أحری بإمام الأئمة أن یکون وضعه فیما هو قبلة للمؤمنین؟ وسبحان من یضع الأشیاء فی مواضعها و هو أحکم الحاکمین.
- ↑ ر. ک: غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص والعام ج۱، ص۵۰. أن روایة أن أمیرالمؤمنین (ع) ولد فی الکعبة بلغت حد التواتر، معلومة فی کتب العامة والخاصه و ر. ک: مناقب آل ابی طالب (ع) (لابن شهرآشوب) ج۲، ص۱۷۴ و فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) ج۱، ص ۸۱ و بحار الأنوار، ج ۳۵، ص ۲۳.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر. ک: علی ولید الکعبه نوشته الشیخ محمد علی الأوردبادی الغروی و ولید الکعبه که مشتمل بر ۱۰ اثر میباشد گردآورنده محمد رضا الحسینی الجلالی.
- ↑ ر. ک: البیان الجلی فی افضلیة مولی المؤمنین علی (ع).
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۴۸۶ از منابع عامه نقل کرده است. هر کسی بخواهد آدم را در علمش و نوح را در فهمش و ابراهیم را در اخلاقش و موسی را در مناجاتش عیسی را در سنتش و محمد را در تمامیت و کمالش ببیند، باید به این مردی که میآید بنگرد. مردم همه گردن کشیدند ناگاه چنان با علی بن ابیطالب مواجه شدند که گویا او از زمین کنده شده و از کوه سربرآورده است. و ر. ک: عبقات الانوار، ج ۱۶، با عنوان حدیث تشبیه.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۳۹.
- ↑ «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار دادهاید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند» سوره توبه، آیه ۱۹.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۴۰.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۲۴.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۴۱.
- ↑ الإحتجاج، ج۱، ص۷۳ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۳۰ و ج۴، ص۱۲۲ و ج۱۳، ص۲۲۸ و۲۴۰ و۲۵۰.
- ↑ استناد سعد ابی وقاص به نصوص افضلیت: روی الحاکم فی المستدرک بسنده عن قیس بن أبی حازم، «قال: کنت بالمدینة، فبینا أنا أطوف فی السوق إذ بلغت أحجار الزیت، فرأیت قوم مجتمعین علی فارس قد رکب دابة، و هو یشتم علی بن أبی طالب، والناس وقوف حوالیه، إذ وقف سعد بن أبی وقاص، فوقف علیهم، فقال: ما هذا؟ فقالوا: رجل یشتم علی بن أبی طالب، فتقدم سعد فأفرجوا له حتی وقف علیه، فقال: یا هذا، علام تشتم علی بن أبی طالب؟ ألم یکن أول من أسلم؟ ألم یکن أول من صلی مع رسول الله (ص)؟ الم یکن أعلم الناس؟... إلی أن قال: قال: ألم یکن ختن رسول الله (ص) علی ابنته؟ ألم یکن صاحب رأیة رسول الله (ص) فی غزواته؟ ثم استقبل القبلة و رفع یدیه، وقال: اللهم إن هذا بشتم ولی من أولیائک، فلا تفرق هذا المجمع حئی نربهم قدرتک. قال قیس: والله ما تفرقنا حتی ساخت به دابته، فرمته علی هامته فی تلک الأحجار، فانفلق دماغه فمات». قال الحاکم: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین. المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۴۹۹. اعتراف معاویه به افضلیت علی (ع) فقد قال ابن حجر المکی و غیره واللفظ له: «آخرج أحمد أن رجلا سأل معاویة عن مسالة، فقال: اسال عنها علیا فهو أعلم، فقال: یا أمیر المؤمنین جوابک فیها أحب إلی من جواب علی. فقال: بئسما قلت، لقد کرهت رجلا کان رسول الله یغزره بالعلم غزرا. و لقد قال له: أنت منی بمنزلة هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی. وکان عمر اذا أشکل علیه شیء اخذ منه. و قد اخرجه آخرون بنحوه. لکن زاد بعضهم: فم لا أقام الله رجلیک، و محا اسمه من الدیوان. و لقد کان عمر یسأله. یاخذ عنه، و لقد شهدته اذا أشکل علیه شیء قال: هاهنا علی؟». نفحات الأزهارفی خلاصیة عبقات الأنوار، ج ۱، ص ۵۳.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص.