اصلاح اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ اوت ۲۰۲۳
خط ۸: خط ۸:
[[ابوذر]] نیز در برابر این نابسامانی‌ها و کردارهای ناشایست تاب نیاورد و روزی فریاد برآورد: «ای عثمان! کارهای تازه‌ای در پیش گرفته‌ای که ما با آن آشنایی نداریم. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[کردار]] تو نه در [[قرآن]] پیدا می‌شود نه در [[روایات]] پیامبر، به خدا سوگند! می‌بینم که [[نور]] [[حق]] خاموش می‌گردد، [[باطل]] زنده می‌شود و سودجویی رواج دارد. ای [[ثروتمندان]]! با [[فقرا]] [[همراهی]] کنید که [[خداوند]] فرمود: به آنان که طلا و نقره‌ها را [[انبار]] می‌کنند و در [[راه خدا]] [[انفاق]] نمی‌نمایند، [[بشارت]] بده که با آهن گداخته [[پیشانی]]، پهلو و پشت شما را داغ می‌کنند. پرده‌های حریر آویزان ساخته‌اید، متکاهای دیبا تهیه کرده‌اید و به خوابیدن روی بسترهای نرم خو گرفته‌اید، اما [[پیامبر خدا]] روی [[حصیر]] می‌خوابید. غذاهای رنگارنگ در [[اختیار]] شماست، ولی محمد {{صل}} از نان جوین [[سیر]] نمی‌گردید.
[[ابوذر]] نیز در برابر این نابسامانی‌ها و کردارهای ناشایست تاب نیاورد و روزی فریاد برآورد: «ای عثمان! کارهای تازه‌ای در پیش گرفته‌ای که ما با آن آشنایی نداریم. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[کردار]] تو نه در [[قرآن]] پیدا می‌شود نه در [[روایات]] پیامبر، به خدا سوگند! می‌بینم که [[نور]] [[حق]] خاموش می‌گردد، [[باطل]] زنده می‌شود و سودجویی رواج دارد. ای [[ثروتمندان]]! با [[فقرا]] [[همراهی]] کنید که [[خداوند]] فرمود: به آنان که طلا و نقره‌ها را [[انبار]] می‌کنند و در [[راه خدا]] [[انفاق]] نمی‌نمایند، [[بشارت]] بده که با آهن گداخته [[پیشانی]]، پهلو و پشت شما را داغ می‌کنند. پرده‌های حریر آویزان ساخته‌اید، متکاهای دیبا تهیه کرده‌اید و به خوابیدن روی بسترهای نرم خو گرفته‌اید، اما [[پیامبر خدا]] روی [[حصیر]] می‌خوابید. غذاهای رنگارنگ در [[اختیار]] شماست، ولی محمد {{صل}} از نان جوین [[سیر]] نمی‌گردید.


ابوذر به [[شام]] [[تعبید]] شد، اما در شام کردارهایی از [[معاویه]] دید که کارهای عثمان در برابرش ناچیز می‌نمود. هنگامی که معاویه «قصر الخضراء» کاخ سبز را بر پا می‌داشت، ابوذر برایش پیغام فرستاد: ای معاویه! اگر این کاخ سبز را از بیت‌المال ساخته‌ای، به [[ملت]] [[خیانت]] ورزیده‌ای و اگر از [[اموال]] خود ساخته‌ای، [[اسراف]] کرده‌ای! این حق گویی، واکنش معاویه را برانگیخت و او را ناگزیر ساخت که برای عثمان گزارش‌هایی [[دروغین]] بفرستد. از این‌رو، طبق [[فرمان]] [[خلیفه]]، او را بر شتری چموش و بدخو و بی‌روپوش نشاندند و مأموران [[سنگ‌دلی]] بر وی گماشتند که شتر را با [[شتاب]] می‌راندند؛ آن‌گونه که چون به [[مدینه]] رسیدند گوشت‌های ران‌هایش فرسوده و پیکرش کوبیده شد.
ابوذر به [[شام]] [[تبعید]] شد، اما در شام کردارهایی از [[معاویه]] دید که کارهای عثمان در برابرش ناچیز می‌نمود. هنگامی که معاویه «قصر الخضراء» کاخ سبز را بر پا می‌داشت، ابوذر برایش پیغام فرستاد: ای معاویه! اگر این کاخ سبز را از بیت‌المال ساخته‌ای، به [[ملت]] [[خیانت]] ورزیده‌ای و اگر از [[اموال]] خود ساخته‌ای، [[اسراف]] کرده‌ای! این حق گویی، واکنش معاویه را برانگیخت و او را ناگزیر ساخت که برای عثمان گزارش‌هایی [[دروغین]] بفرستد. از این‌رو، طبق [[فرمان]] [[خلیفه]]، او را بر شتری چموش و بدخو و بی‌روپوش نشاندند و مأموران [[سنگ‌دلی]] بر وی گماشتند که شتر را با [[شتاب]] می‌راندند؛ آن‌گونه که چون به [[مدینه]] رسیدند گوشت‌های ران‌هایش فرسوده و پیکرش کوبیده شد.


به هر حال [[عثمان]] از تحقیر، [[تهدید]] و [[دشنام]] به این [[صحابه]] بزرگ [[رسول خدا]] کوتاهی نکرد، ولی هنگامی که از بستن دهان حق‌گویش [[ناامید]] شد، خواست تا با پرداخت دویست [[دینار]] به [[ابوذر]] وی را رام و خاموش سازد.
به هر حال [[عثمان]] از تحقیر، [[تهدید]] و [[دشنام]] به این [[صحابه]] بزرگ [[رسول خدا]] کوتاهی نکرد، ولی هنگامی که از بستن دهان حق‌گویش [[ناامید]] شد، خواست تا با پرداخت دویست [[دینار]] به [[ابوذر]] وی را رام و خاموش سازد.
۲۱۸٬۱۸۸

ویرایش