تربت امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
== مقدمه ==
خاک [[قبر امام حسین]] {{ع}}. [[تربت]] به معنای مقبره هم آمده است. در فارسی هم “رفتن سر خاک” به معنای [[زیارت]] [[قبر]] است. [[خداوند]]، به پاس [[فداکاری]] عظیم [[امام حسین]] {{ع}} و شهادتش در راه [[احیای دین]]، آثار ویژه و [[احکام]] خاصّی در [[تربت]] [[مقدّس]] [[سید الشهدا]] و [[خاک کربلا]] قرار داده است. [[تربت]] خونین [[کربلا]] که در برگیرنده آن پیکر [[پاک]] است، [[الهام]] بخش [[فداکاری]] و [[عظمت]] و یادآور [[جان]] باختن در [[راه]] [[ارزش‌های الهی]] است. از این رو، هم [[سجده]] بر آن [[تربت]] مستحبّ است، هم ذکر گفتن با [[تسبیح]] [[تربت]]، [[فضیلت]] بسیار دارد، هم [[شفا]] دهنده [[بیماری]] است، هم [[شایسته]] است که هنگام [[دفن]] میّت، اندکی [[تربت]] همراه او گذاشته شود یا با [[حنوط]] مخلوط شود، هم [[دفن]] شدن در [[کربلا]] [[ثواب]] دارد و ایمنی از [[عذاب]] می‌آورد و هم نجس ساختن آن [[حرام]] است و اگر در [[بیت]] الخلا بیفتد باید از آنجا [[پرهیز]] کرد یا از آنجا در آورد و [[احکام]] و آثار دیگر که در [[فقه]] مطرح است<ref>برای توضیح بیشتر ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج۴، ص۲۵. </ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} مقداری [[تربت]] [[کربلا]] به “امّ سلمه” داد و فرمود: هرگاه دیدی این خاک، تبدیل به [[خون]] شد، بدان که [[حسین]] {{ع}} کشته شده است<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۲ و ۴۶۳.</ref>. گرچه خوردن خاک، [[حرام]] است، امّا خوردن اندکی از خاک [[قبر سید الشهدا]] به [[نیّت]] [[شفا]] گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه مؤکّد است و [[آداب]] و حدودی دارد<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ طِينٍ حَرَامٌ كَالْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ مَا خَلاَ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ}}<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.</ref> هر خاکی [[حرام]] است، مثل مردار، [[خون]] و [[ذبح]] شده بی [[نام خدا]]، مگر خاک [[قبر]] [[حسین]] {{ع}} که درمان هر درد است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ {{ع}} شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۹ (چاپ جامعه مدرسین)؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳.</ref>. در خاک [[قبر]] [[حسین]] {{ع}} شفای هر درد است و آن دوای بزرگ‌تر است. [[روایت]] است که از فضیلت‌های ویژه [[حسین بن علی]] {{ع}} این است: {{متن حدیث|اَلشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ}}<ref>مناقب، ج۴، ص۸۲. </ref>. [[امام صادق]] {{ع}} دستمال زردی داشت که در آن [[تربت]] [[حضرت]] [[سید الشهدا]] بود. وقت [[نماز]] که میشد همان [[تربت]] را در موضع سجودش میریخت و بر آن [[سجده]] میکرد<ref>منتخب التواریخ، ص۲۹۸.</ref>. و نیز آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|اَلسُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ {{ع}} يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ}}<ref>بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۳ و ۳۳۴. </ref>. [[سجده بر تربت]] [[حسینی]]، حجاب‌های هفت‌گانه را کنار میزند. همچنین [[روایت]] شده است که [[امام صادق]] {{ع}} جز بر [[تربت]] [[سید الشهدا]] [[سجده]] نمی‌کرد، به عنوان [[فروتنی]] و [[تواضع]] در برابر [[خداوند]]: {{متن حدیث|كَانَ الصَّادِقُ {{ع}} لاَ يَسْجُدُ إِلاَّ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ {{ع}} تَذَلُّلاً لِلَّهِ وَ اِسْتِكَانَةً إِلَيْهِ}}<ref>بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۸، ح۲۵.</ref> نسبت به برداشتن کام نوزادان با [[تربت]] [[کربلا]] نیز [[احادیث]] فراوانی است، از جمله از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] است که: {{متن حدیث|حَنِّكُوا أَوْلاَدَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهُ أَمَانٌ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۱۰. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۸ تا ۴۲۰ و ج۳، ص۶۰۷؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳؛ و نیز بحار الأنوار، ج۹۸، ص۱۱۸ ملاحظه فرمایید.</ref> کام [[فرزندان]] خود را با [[تربت]] [[حسین]] {{ع}} بردارید، که این [[تربت]]، [[امان]] است. در سنّت‌های چاوش خوانی، اشاره به سیب بهشتی<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و [[بوی سیب]] از [[تربت امام حسین]] {{ع}} می‌کردند و میخواندند: ([[بوی سیب]]).
آنچه به [[تربت]] [[سید الشهدا]] [[قداست]] و [[کرامت]] بخشیده، همان [[خون حسین]] {{ع}} و [[شهادت]] [[ثار الله]] است که [[الهام]] بخش حریّت و راد مردی و [[فداکاری]] در [[راه]] خداست. به تعبیر [[امام خمینی]]: “همین [[تربت]] [[پاک]] [[شهیدان]] است که تا [[قیامت]]، [[مزار]] [[عاشقان]] و [[عارفان]] و دل‌سوختگان و دار الشّفای آزادگان خواهد بود”<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۳۹.</ref>. به همین جهات، هم “شفا خواهی” از [[تربت]] [[سید الشهدا]] {{ع}} و هم “شفایابی” در آستانه و [[حرم حسینی]] جزء [[فرهنگ شیعه]] و مستند به [[روایات]] است.
[[علامه امینی]] می‌نویسد: “آیا بهتر آن نیست که [[سجده]] گاه، از خاکی قرار داده شود که در آن، چشمه‌های خونی جوشیده است که رنگ خدایی داشته است؟ تربتی آمیخته با [[خون]] کسی که [[خداوند]]، او را [[پاک]] قرار داده و [[محبّت]] او را [[اجر رسالت]] محمّدی {{صل}} قرار داده است؟ خاکی که با [[خون]] [[سرور]] [[جوانان]] [[بهشت]] و [[ودیعه]] [[محبوب]] [[پیامبر]] و [[خدا]] عجین گشته است؟... ”<ref>سیرتنا و سنّتنا، علامه امینی، ص۱۶۶. در بحث تربت امام و الهام‌های قرآن از جمله ر. ک: مجله پیام انقلاب، شماره‌های ۱۴۷ و ۱۴۸(سال ۱۳۶۴).</ref>
چه رازی در “تربت کربلا” نهفته است؟ [[تربت]] [[کربلا]]، خاکی آمیخته با “خون خدا”ست و شگفت نیست که [[خون]]، به خاک، اعتبار بخشد و [[شهادت]]، در [[زمین]] و در و دیوار، [[آبرو]] و [[قداست]] بیافریند و [[خاک کربلا]]، مهر [[نماز]] [[عارفان]] گردد و در سجّاده، [[عطر]] [[شهادت]] از [[تربت]] [[حسین]] {{ع}} به مشام [[عاشقان]] برسد و [[شفابخش دردها]] شود. درس گرفتن از [[تربت]] و [[فرات]]، تنها در [[مکتب زیارت]] میسّر است و سخن خاک را با [[دل]]، تنها گوش حسینیان کربلایی میشنود. “...در آنجا تربتی است، گویا معدن مغناطیس، که افراد [[عاشق]] را که قابل جذب‌اند، مانند ذرّات کوچک آهن، به سوی خود جذب می‌کند. آنجا مضجع [[مقدّس]] سرباز [[فداکاری]] است که رؤسای جمهور و [[پادشاهان]]، قبل از آنکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، [[بهترین]] [[عطر]] را آوردند و بوسیدند و بوییدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در برابرش جنگیده و [[اسلام]] را [[یاری]] می‌کردند و کشته می‌شدند<ref>اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاک‌نژاد، ج۲، ص۴۳.</ref>.
[[شهید مطهری]] می‌نویسد: “... تو که [[خدا]] را [[عبادت]] میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، [[قرابت]] کوچکی، [[همسایگی]] کوچکی با [[شهید]] دارد و بوی [[شهید]] میدهد، [[اجر]] و [[ثواب]] تو [[صد]] برابر می‌شود”<ref>شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی)، ص۱۲۷. در زمینه تربت حسینی، از جمله ر. ک: «الأرض و التربة الحسینیّه»، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء.</ref>. در [[کربلا]]، [[خاندان]] معیّنی بودند که متصدّی تهیّه مهر و [[تسبیح]] از [[تربت]] [[سید الشهدا]] بودند و همه ساله مبلغ هنگفتی به [[والی]] [[بغداد]] میپرداختند تا همچنان از این امتیاز برخوردار باشند<ref>موسوعه العتبات المقدسه، ج۸، ص۲۸۹.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۱۹.</ref>.
== بزرگ‌ترین دارو ==
[[ابن شهرآشوب]] از [[پیامبر]] {{صل}}، خطاب به [[حسین]] {{ع}} نقل کرده است: شفای [[امّت]] من، در [[تربت]] [[مزار]] توست و [[امامان]] {{عم}}، از [[نسل]] تو هستند<ref>{{متن حدیث|شِفَاءُ أُمَّتِي‏ فِي‏ تُرْبَتِكَ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ‏}} (المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۲).</ref>.
[[سلیمان بصری]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند: در گلِ [[مزار]] حسین {{ع}}، شفای هر دردی است و آن، بزرگ‌ترین داروست<ref>{{متن حدیث|فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ {{ع}} الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ}} (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۲).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۳.</ref>
== شرط [[شفا]] یافتن با تربت [[امام]] {{ع}} ==
از [[ابن ابی یعفور]] نقل است که: به امام صادق {{ع}} گفتم: فردی، از تربت [[قبر حسین]] {{ع}} بر می‌گیرد و از آن، بهره‌مند می‌شود و کس دیگری از آن، بر می‌گیرد و بهره‌ای نمی‌برَد. امام {{ع}} فرمود: «نه! به خدایی که جز او خدایی نیست، [[سوگند]]، کسی که [[باور]] دارد که [[خدا]] با آن بهره‌مندش می‌سازد، آن را بر نمی‌گیرد، جز آنکه [[خداوند]]، بهره‌مندش می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَيَنْتَفِعُ بِهِ وَ يَأْخُذُ غَيْرُهُ وَ لَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا يَأْخُذُهُ‏ أَحَدٌ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ اللَّهَ يَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ}} (الکافی، ج۴، ص۵۸۸، ح۳؛ کامل الزیارات، ص۴۶۱، ح۶۹۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۳.</ref>
== دیگر [[برکات]] [[تربت امام حسین]] {{ع}} ==
=== ایمن شدن از هر ترسی ===
[[زید ابو اُسامه]] از [[امام صادق]] نقل کرده است: [[خداوند متعال]]، [[تربت]] جدّم [[حسین]] {{ع}} را شفای هر درد و [[ایمنی]] از هر ترسی قرار داد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ تُرْبَةَ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ {{ع}} شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ‏ كُلِّ خَوْفٍ‏}} (الأمالی، طوسی، ص۳۱۸، ح۶۴۶؛ بشارة المصطفی، ص۲۱۷).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۴.</ref>
=== چند برابر شدن [[ثواب]] [[سجده بر تربت]] [[امام]] {{ع}} ===
[[معاویة بن عمّار]] نقل کرده است که: امام صادق {{ع}}، انبانی از دیبای زرد داشت که در آن، تربت ابا عبداللّه الحسین {{ع}} بود و چون وقت نمازش می‌شد، آن را بر سجّاده‌اش می‌ریخت و بر آن، [[سجده]] می‌کرد. سپس می‌فرمود: «سجده بر تربت ابا عبداللّه الحسین {{ع}}، حجاب‌های هفتگانه را می‌دَرَد»<ref>{{متن حدیث|كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ [الصَّادِقِ {{ع}}] خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ‏ صَفْرَاءُ فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ {{ع}}: السُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَخْرِقُ‏ الْحُجُبَ السَّبْعَ}} (مصباح المتهجّد، ص۷۳۳؛ الدعوات، ص۱۸۸، ح۵۱۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۴.</ref>
=== برتریِ [[تسبیح تربت]] امام {{ع}} ===
[[محمد ثقفی]] از امام صادق {{ع}} نقل می‌کند: [[تسبیح]] [[فاطمه]]، [[دختر پیامبر خدا]] - که [[درود]] [[خدا]] بر آن دو باد - از نخ پشمیِ تابیده بود که به عدد تکبیرها، گِره داشت و او با دستش، آن را می‌چرخانْد و [[تکبیر]] و تسبیح می‌گفت تا آنکه [[حمزة بن عبد المطلب]]، به [[شهادت]] رسید، پس تربت او را برای ساختن تسبیح، به کار برد و [[مردم]] نیز چنین کردند. هنگامی که حسین {{ع}} کشته شد - که [[خداوند]]، [[عذاب]] قاتلش را مکرّر کند - به او روی آوردند و تربتش را به دلیل [[فضیلت]] و مزیّتش به کار بردند<ref>{{متن حدیث|إِنَّ فَاطِمَةَ {{س}} بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} كَانَتْ مِسْبَحَتُهَا مِنْ خَيْطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ مَعْقُودٍ عَلَيْهِ‏ عَدَدَ التَّكْبِيرَاتِ‏ وَ كَانَتْ {{عم}} تُدِیرُهَا بِيَدِهَا تُكَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ حَتَّی قُتِلَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ {{ع}} فَاسْتَعْمَلَتْ تُرْبَتَهُ وَ عَمِلَتِ التَّسَابِيحَ فَاسْتَعْمَلَهَا النَّاسُ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ {{ع}} وَ جُدِّدَ عَلَى قَاتِلِهِ الْعَذَابُ عُدِلَ بِالْأَمْرِ عَلَيْهِ فَاسْتَعْمَلُوا تُرْبَتَهُ لِمَا فِيهَا مِنَ الْفَضْلِ وَ الْمَزِيَّةِ}} (المزار الکبیر، ص۳۶۶، ح۱۱).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۵.</ref>
=== [[تشویق]] به برداشتن کام [[کودک]] با [[تربت]] [[امام]] {{ع}} ===
از [[حسین بن ابی العلاء]] نقل شده است که: شنیدم که [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: «کام (سَقّ) فرزندانتان را با تربت [[حسین]] {{ع}} بردارید که آن، [[امان]] است»<ref>{{متن حدیث|سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [الصّادِقَ {{ع}}] يَقُولُ‏ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ‏ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَإِنَّهُ أَمَانٌ}} (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۳؛ المزار، مفید، ص۱۴۴، ح۵).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۵.</ref>
=== همراه کردن تربت امام {{ع}} با مُرده ===
[[جعفر بن عیسی]] از [[امام کاظم]] {{ع}} اینچنین نقل کرده است: چه مشکلی برای هر یک از شما وجود دارد که چون مُرده را [[دفن]] کرد و سر او را بر خاک نهاد، خشتی از تربت [[قبر حسین]] {{ع}} را در برابر صورتش، نه زیر سرش، بگذارد؟<ref>{{متن حدیث|مَا عَلَى أَحَدِكُمْ إِذَا دَفَنَ‏ الْمَيِّتَ‏ وَ وَسَّدَهُ‏ التُّرَابَ‏ أَنْ يَضَعَ مُقَابِلَ وَجْهِهِ لَبِنَةً مِنَ الطِّينِ وَ لَا يَضَعَهَا تَحْتَ رَأْسِهِ}} (مصباح المتهجّد، ص۷۳۵؛ بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۳۶، ح۷۵).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۵.</ref>
=== توضیحی درباره [[برکات]] [[تربت امام حسین]] {{ع}} و [[شفا]] خواستن با آن ===
در [[احادیث]]، آثار و برکات مختلفی برای تربت [[سیّد الشهدا]] {{ع}} ذکر شده است، مانند: استشفا (شفا خواستن) به واسطه آن، [[ثواب]] [[سجده]] بر آن، همراه داشتن آن، تبرّک جستن به آن در [[زندگی]] و حتّی پس از [[مرگ]]، و برداشتن کام کودک با آن. از نظر [[عقلی]]، [[بدیهی]] است که [[خداوند متعال]] می‌تواند بر اساس [[حکمت]] بی‌پایان خود، آثار و برکاتی را که بدانها اشارت رفت، بر تربت آن امام، مترتّب نماید. به عبارت دیگر، این، کاری است ممکن؛ ولی درباره ثبوت این برکات، پرسش‌هایی وجود دارد که باید به آنها پاسخ داد، مانند این که: آیا صدور احادیثی که بر این آثار، دلالت دارند، [[قطعی]] است؟ چرا تربت دیگرِ [[اهل بیت]] {{عم}}، چنین برکاتی ندارد؟ محدوده زمینی که خاکش دارای آثارِ یاد شده است، تا کجاست؟ تأثیر درمانی آن، مطلق است، یا شرایط و موانعی دارد؟
==== اعتبارسنجی احادیث ====
در میان احادیثی که برکاتی را برای تربت سیّد الشهدا {{ع}} برشمرده‌اند، [[سند]] برخی [[ضعیف]] است؛ اما در میان آنها صحیح و معتبر هم وجود دارد و از این روست که هر چند «خوردن خاک»، در [[اسلام]]، [[ممنوع]] است و [[گناه]] محسوب می‌شود، [[فقهای امامیه]] اتّفاق نظر دارند که خوردن [[تربت امام حسین]] {{ع}} به اندازه یک نخود برای استشفا، جایز است و حتّی به گفته برخی از [[فقها]]، [[احادیث]] در این باره، در حدّ [[تواتر]] است. افزون بر این، درمان شدن بسیاری از [[بیماران]] در طول [[تاریخ]] پس از [[واقعه کربلا]] به [[برکت]] [[تربت]] آن [[امام]]، [[گواه]] روشنی بر صحّت این احادیث است.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۶.</ref>
==== [[حکمت]] این [[برکات]] ====
اکنون این [[پرسش]] مطرح می‌شود که: چرا این برکات، تنها از آنِ تربت [[سیّد الشهدا]] {{ع}} است و تربت سایر [[اهل بیت]] {{عم}}، این ویژگی‌ها را ندارد؟ در پاسخ، می‌توان گفت: همان حکمتی که درباره [[فضایل]] اختصاصی [[زیارت امام حسین]] {{ع}} و [[عزاداری]] بر ایشان و [[گریستن]] بر [[مصائب]] ایشان بیان شد، در این جا نیز جاری است. به طور [[اجمال]]، حکمت فضایل و برکاتی که برای تربت سیّد الشهدا {{ع}} در احادیث آمده، عبارت است از: زنده شدن [[روح]] [[شهادت‌طلبی]] و [[ایثار]] در راه [[مبارزه]] با [[جهل]] و [[ظلم]] و ضدّ [[ارزش‌ها]] در [[جامعه اسلامی]]، و زمینه‌سازی برای [[حکومت جهانی]] اسلام به [[رهبری اهل بیت]] {{عم}}.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۷.</ref>
==== محدوده تربت برای استشفا ====
احادیثی را که درباره استشفا به تربت سیّد الشهدا {{ع}} وارد شده‌اند، می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد: دسته اول، احادیثی که [[حریم]] [[قبر مطهّر]] امام {{ع}} را مشخّص کرده‌اند. برخی از این احادیث، حریم [[قبر]] ایشان را بیست گز در بیست گز، برخی ۲۵ گز در ۲۵ گز، برخی یک فرسخ در یک فرسخ، و برخی پنج فرسخ در پنج فرسخ، ذکر کرده‌اند. دسته دوم، احادیثی که قلمرو تربت آن امام را برای استشفا، مشخّص کرده‌اند و با [[اختلاف]]، این قلمرو را هفتاد گز، هفتاد باع، ده میل، چهار میل، یک میل و یا غیر از اینها ذکر کرده‌اند. دسته سوم، [[حدیثی]] که می‌گوید: بالای [[سر امام حسین]] {{ع}}، تربت سرخ رنگی قرار دارد که درمان هر [[بیماری]] ای بجز [[مرگ]] است. دسته چهارم، احادیثی که به طور مطلق (کلّی و بدون قید)، دلالت بر استشفا به [[تربت]] [[قبر]] [[سیّد الشهدا]] {{ع}} دارند و از هیچ قید و محدوده‌ای نام نبرده‌اند. در جمع‌بندی این [[احادیث]]، می‌توان گفت: در میان احادیث دسته اول، [[سند]] دو [[روایت]]، معتبر است (یکی [[حدیث]] دلالت‌کننده بر بیست گز در بیست گز و دیگری حدیث دلالت‌کننده بر ۲۵ گز در ۲۵ گز)؛ ولی در هیچ یک از این دو، به استشفا از تربت این محدوده، اشاره‌ای نشده است. سند هیچ یک از احادیث دسته دوم نیز معتبر نیست. همچنین، سند [[حدیثی]] که دلالت بر استشفا به تربت بالای سر [[امام]] {{ع}} دارد، [[ضعیف]] است. بنا بر این، تنها احادیثی از اعتبار لازم برخوردارند که به طور مطلق، دلالت بر استشفا به تربت قبر آن امام دارند، و همان طور که فقهای بزرگوار فرموده‌اند، در معنای این احادیث، به قدر متیقّن از مصادیق عرفی قبر، بسنده می‌شود. بعید نیست همان طور که در حدیثی معتبر آمده، تا فاصله ۲۵ گز از هر سو، عرفاً قدر متیقّن محسوب شود. در این صورت، برای استشفا به تربتِ خارج از این محدوده، لازم است که تربت، در آب، حل شود و با آب تربت، استشفا گردد.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۷.</ref>
==== محدوده تربت برای غیر استشفا ====
هیچ یک از احادیثی که استفاده از [[تربت امام حسین]] {{ع}} را برای غیر استشفا (مانند: [[سجده]] کردن بر آن و تبرّک جستن به آن) توصیه کرده‌اند، [[خاک کربلا]] را به صورت مطلق، دارای [[فضیلت]] و [[برکت]] نمی‌دانند؛ بلکه [[گِل]] قبر امام {{ع}} و یا تربت ایشان را بافضیلت دانسته‌اند. پس می‌توان گفت که در تعیین محدوده تربت امام {{ع}} برای غیر استشفا نیز، [[صدق]] عرفی تربت امام، ضروری است. البته از آنجا که استفاده همگان از محدوده عرفی تربت قبر امام، ممکن نیست، عمل به احادیثِ یاد شده، اقتضا می‌کند که بخش وسیعی از خاک کربلا، [[تربت امام حسین]] {{ع}} محسوب شده باشد، که هر چه به [[قبر]] نزدیک‌تر باشد، [[فضیلت]] و [[برکت]] آن بیشتر است. با این حال، مقتضای [[احتیاط]]، آن است که تبرّک جستن به [[خاک کربلا]]، در جایی که عرفا تربت امام حسین {{ع}} خوانده نمی‌شود، به [[امید]] مطلوبیت ([[نیّت]] [[رجا]]) باشد.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۸.</ref>
==== مقصود از استشفا به [[تربت]] ====
تردیدی نیست که مقصود از استشفا به تربت امام حسین {{ع}}، این نبوده که تربت ایشان به طور مطلق (همیشه و همه جا)، جای گزین دارو و درمان گردد. یکی از [[دلایل]] روشن این مطلب، [[احادیث]] فراوانی است که در آنها به مراجعه به طبیب و بهره‌گیری از دارو، توصیه شده است. بنا بر این، توصیه به استشفا به تربت [[سیّد الشهدا]] {{ع}} و گوشزد کردن تأثیر آن در درمان [[بیماری‌ها]]، مانند توصیه به [[دعا]] و [[صدقه]] در درمان بیماری‌ها و بیان تأثیر آنهاست. به سخن دیگر، همان طور که دعا و صدقه، در کنار بهره‌گیری از درمان‌های معمولی، نقش مکمّل درمان را ایفا می‌نمایند و در شرایط ویژه‌ای که دارو اثر ندارد، گاهی دردهای بی‌درمان را درمان می‌کنند، تربت سیّد الشهدا {{ع}} نیز به همین‌گونه، در درمان بیماری‌ها مؤثّر است. همچنین، چنان که هر چه شرایط [[اجابت دعا]] بیشتر فراهم شود و موانع آن بیشتر برطرف گردد، دعا به [[اجابت]]، نزدیک‌تر می‌شود، فراهم ساختن شرایط بهره‌مندی از [[برکات]] تربت امام حسین {{ع}} و برطرف کردن موانع تأثیر آن نیز، موجب بهره وریِ بیشتری از برکات تربت آن [[امام]] است.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۰۹.</ref>
== خاک [[قتلگاه امام حسین]] {{ع}} و اطراف آن ==
«[[تربت]]» در لغت به معنای خاک و اصطلاحاً به [[قبر]] و خاک [[گور]] به ویژه مزارهای [[مقدس]] و قبر بزرگان [[دینی]] گفته می‌شود. در [[فرهنگ اسلامی]]، تربت، نامی است که به خاک اطراف قبر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان]] و [[امام‌زادگان]] و بیش از همه [[خاک کربلا]] و قتلگاه امام حسین {{ع}} گفته می‌شود. [[تربت امام حسین]] {{ع}} نزد [[شیعیان]] [[حرمت]] و [[قداست]] بالایی دارد و برای آن [[فضیلت‌ها]] و [[خواص]] ویژه‌ای فرض می‌شود.
در منابع [[شیعی]]، روایت‌های متعددی از [[قول پیامبر]] {{صل}} و [[امامان شیعه]] درباره [[فضیلت]] و [[ارزش معنوی]] و [[احکام]] و [[آداب]] مخصوص تربت آمده است. در برخی [[مقاتل]]، آمده است که [[جبرئیل]] با دادن مقداری تربت سرخ‌رنگ [[کربلا]] به [[پیامبر]] {{صل}}، او را از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[آگاه]] کرد.
بر اساس همین قبیل [[روایات]]، تربت در [[فرهنگ]] شیعیان مصارف متعددی دارد. رایج‌ترین این مصارف، استفاده از قطعاتی از آن به عنوان [[مُهر]] [[نماز]] است. استفاده از [[مُهر کربلا]] دست‌کم از دوره [[صفویه]] در [[ایران]] رایج بوده است. در روایاتی از [[امام صادق]] {{ع}} به [[سجده]] بر خاک [[قبر امام حسین]] {{ع}} توصیه شده است و [[فقهای امامیه]] مانند صاحب [[عروه]] [[سجده بر تربت]] [[حسین]] {{ع}} را از سجده بر هر چیزی که سجده بر آن صحیح است، [[افضل]] دانسته‌اند.
[[تسبیح]] ساخته شده از تربت کربلا هم مورد توجه شیعیان است و از آن علاوه بر ذکر گفتن، برای تفأل و [[استخاره]] استفاده می‌شود. پیشینه ساخت تسبیح از تربت به [[صدر اسلام]] بر می‌گردد و طبق برخی گزارش‌ها، ساخت تسبیح از تربت [[حمزه]] - [[عموی پیامبر]] {{صل}} - رایج بوده و [[حضرت زهرا]] {{س}} تسبیحی از آن جنس داشته است. اما بعد از [[واقعه عاشورا]]، ساخت تسبیح از تربت امام حسین {{ع}} در بین شیعیان رواج یافت؛ گرچه ساخت [[تسبیح تربت]] حمزه هم کماکان ادامه داشت؛ چنان‌که [[خاقانی]] در [[قرن ششم]] در قصیده مشهور خود درباره «ایوان [[مداین]]» به رواج آن اشاره کرده است. در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است «کسی که تسبیحی از خاک [[قبر حسین]] {{ع}} همراه داشته باشد، در حال [[تسبیح]] محسوب می‌شود، اگرچه ذکر تسبیح نگوید». در روایتی از [[امام کاظم]] {{ع}} نیز آمده که «هر شیعه‌ای به تسبیحی از خاک [[قبر امام حسین]] {{ع}} نیازمند است».
از دیگر مصارف [[تربت]] [[کربلا]]، گشودن کام نوزاد از طریق نهادن مقداری اندک از تربت یا محلولی از آن در دهان نوزاد در بدو [[تولد]] است. این عمل، به استناد روایتی از امام صادق {{ع}} [[مستحب]] دانسته شده و موجب در [[امان]] ماندن نوزاد از [[بلایا]] و امراض و تضمین سلامتی‌اش تا پایان [[عمر]] پنداشته می‌شود. همچنین مرسوم است مقداری تربت در [[قبر]] و [[کفن]] میت قرار می‌دهند. این عمل، مستند [[روایی]] دارد و [[استحباب]] آن مورد تأکید [[فقهای شیعه]] است. [[مصرف]] دیگر [[تربت امام حسین]] {{ع}}، خوردن کمی از آن (در برخی فتاوا: به اندازه یک نخود متوسط) به قصد [[شفا]] است. خوردن خاک در [[فقه اسلامی]] [[حرام]] است؛ اما فقهای شیعه، تربت کربلا را از این [[حکم]] مستثنا کرده‌اند. گرچه به تصریح برخی از ایشان بهتر است تربت را در مقداری از آب حل نمایند که مستهلک شود و بعد آن آب را بیاشامند. در کامل الزیارات بیش از ۲۰ [[روایت]] درباره شفابودن تربت [[حسین]] {{ع}} نقل شده است. از جمله در روایتی از امام صادق {{ع}} آمده: «شفای هر دردی در تربت قبر حسین {{ع}} است و آن [[بهترین]] دارو است». افزایش [[رزق]]، [[دفع بلا]]، زدودن [[ترس]]، رفع [[حاجت]] و [[طلب]] [[برکت]] از دیگر مصارف تربت در [[فرهنگ شیعی]] است. برخی [[شیعیان]]، همواره تکه‌ای تربت همراه خود دارند.
[[روایات]] درباره محدوده‌ای که جایز است تربت از آن اخذ شود، [[اختلاف]] دارند؛ کمترین فاصله ذکرشده در روایات، ۲۰ ذراع از [[محل دفن]] [[پیکر امام]] حسین {{ع}} و بیشترین فاصله، هشت فرسخ است. [[ابن فهد]] حلی درباره تربتی که خوردنش جایز است بر این نظر است که لازم نیست از [[قبر مطهر]] برداشته شود؛ بلکه کافی است از [[حرم]] باشد که فاصله آن تا چهار فرسخ و بنابر [[روایت]] دیگر تا هشت فرسخ از [[قبر]] است. گرچه هرچه نزدیک‌تر باشد، [[افضل]] است. از نظر [[محقق اردبیلی]] نیز هر آنچه عنوان [[تربت امام حسین]] {{ع}} بر آن [[صدق]] کند، خوردنش جایز است. وی تصریح کرده موضوع [[حکم]] در برخی [[روایات]] خاک قبر است، ولی روشن است که چنین چیزی همیشه ممکن نیست. اما [[محمدباقر مجلسی]] در این باره [[احتیاط]] کرده و نظرش چنین است که در خوردن [[تربت]] باید احتیاط کرد که از خاک محدوده یک میل یا ۷۰ ذراع اطراف قبر باشد؛ بلکه در این قسمت هم هرچه به قبر نزدیک‌تر باشد، هم مطابق احتیاط و هم افضل است. بنابراین [[قداست]] فقط مخصوص تربت [[قبر امام حسین]] {{ع}} نیست بلکه تربت [[کربلا]] هم [[مقدس]] است.
[[ظهور]] کراماتی از تربت کربلا در منابع [[شیعی]] بازتاب یافته است؛ چنانکه [[محدث قمی]] درباره تربت کربلا می‌نویسد: «معجزه‌هایی که به سبب این تربت مقدس ظاهر گردیده، زیادتر از آن است که ذکر شود». همچنین در [[فرهنگ]] [[عامه]] [[شیعیان]]، باورهای غیرمستندی نیز درباره تربت رایج است؛ نظیر اینکه در [[روز عاشورا]] و [[ساعت]] [[شهادت امام حسین]] {{ع}}، تربت به طور [[غیرطبیعی]] [[تغییر]] رنگ می‌دهد و سرخ می‌شود. مهر و تسبیح‌هایی از جنس تربت، که به ویژه در بازارهای اطراف [[حرم حسینی]] به فروش می‌رسد، متعارف‌ترین کالایی است که [[زائران]] کربلا برای [[خویشان]] و آشنایان خود به عنوان «سوغات» می‌برند. روی مهرهای کربلا برای تمایز بخشیدن با مهرهای دیگر، معمولاً عباراتی نظیر «تربت اعلی [[مال]] کربلا» درج می‌شود.
تربت در [[مراسم مذهبی]] خوجه‌های [[اسماعیلی]] [[هند]] نیز کاربرد دارد. ذکر با [[تسبیح تربت]] کربلا پس از [[نماز]] ازجمله [[اعمال]] مذهبی شیعیان اسماعیلی است.<ref>[[سعید طاووسی مسرور|طاووسی مسرور، سعید]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «تربت»، فرهنگ سوگ شیعی]]، ص ۱۱۵.</ref>


==تربت امام حسین{{ع}}==
==تربت امام حسین{{ع}}==
خط ۱۲: خط ۸۱:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:1100827.jpg|22px]] [[سعید طاووسی مسرور|طاووسی مسرور، سعید]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|'''مقاله «تربت»، فرهنگ سوگ شیعی''']]
# [[پرونده:1100521.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
# [[پرونده:1100521.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}

نسخهٔ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱

مقدمه

خاک قبر امام حسین (ع). تربت به معنای مقبره هم آمده است. در فارسی هم “رفتن سر خاک” به معنای زیارت قبر است. خداوند، به پاس فداکاری عظیم امام حسین (ع) و شهادتش در راه احیای دین، آثار ویژه و احکام خاصّی در تربت مقدّس سید الشهدا و خاک کربلا قرار داده است. تربت خونین کربلا که در برگیرنده آن پیکر پاک است، الهام بخش فداکاری و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزش‌های الهی است. از این رو، هم سجده بر آن تربت مستحبّ است، هم ذکر گفتن با تسبیح تربت، فضیلت بسیار دارد، هم شفا دهنده بیماری است، هم شایسته است که هنگام دفن میّت، اندکی تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود، هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنی از عذاب می‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا در آورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است[۱]. رسول خدا (ص) مقداری تربت کربلا به “امّ سلمه” داد و فرمود: هرگاه دیدی این خاک، تبدیل به خون شد، بدان که حسین (ع) کشته شده است[۲]. گرچه خوردن خاک، حرام است، امّا خوردن اندکی از خاک قبر سید الشهدا به نیّت شفا گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه مؤکّد است و آداب و حدودی دارد[۳]. امام رضا (ع) فرمود: «كُلُّ طِينٍ حَرَامٌ كَالْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ الله بِهِ مَا خَلاَ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ»[۴] هر خاکی حرام است، مثل مردار، خون و ذبح شده بی نام خدا، مگر خاک قبر حسین (ع) که درمان هر درد است. امام صادق (ع) فرمود: «فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ»[۵]. در خاک قبر حسین (ع) شفای هر درد است و آن دوای بزرگ‌تر است. روایت است که از فضیلت‌های ویژه حسین بن علی (ع) این است: «اَلشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ»[۶]. امام صادق (ع) دستمال زردی داشت که در آن تربت حضرت سید الشهدا بود. وقت نماز که میشد همان تربت را در موضع سجودش میریخت و بر آن سجده میکرد[۷]. و نیز آن حضرت فرمود: «اَلسُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ (ع) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ»[۸]. سجده بر تربت حسینی، حجاب‌های هفت‌گانه را کنار میزند. همچنین روایت شده است که امام صادق (ع) جز بر تربت سید الشهدا سجده نمی‌کرد، به عنوان فروتنی و تواضع در برابر خداوند: «كَانَ الصَّادِقُ (ع) لاَ يَسْجُدُ إِلاَّ عَلَى تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ (ع) تَذَلُّلاً لِلَّهِ وَ اِسْتِكَانَةً إِلَيْهِ»[۹] نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانی است، از جمله از امام صادق (ع) روایت است که: «حَنِّكُوا أَوْلاَدَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّهُ أَمَانٌ»[۱۰] کام فرزندان خود را با تربت حسین (ع) بردارید، که این تربت، امان است. در سنّت‌های چاوش خوانی، اشاره به سیب بهشتی[۱۱] و بوی سیب از تربت امام حسین (ع) می‌کردند و میخواندند: (بوی سیب).

آنچه به تربت سید الشهدا قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثار الله است که الهام بخش حریّت و راد مردی و فداکاری در راه خداست. به تعبیر امام خمینی: “همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل‌سوختگان و دار الشّفای آزادگان خواهد بود”[۱۲]. به همین جهات، هم “شفا خواهی” از تربت سید الشهدا (ع) و هم “شفایابی” در آستانه و حرم حسینی جزء فرهنگ شیعه و مستند به روایات است.

علامه امینی می‌نویسد: “آیا بهتر آن نیست که سجده گاه، از خاکی قرار داده شود که در آن، چشمه‌های خونی جوشیده است که رنگ خدایی داشته است؟ تربتی آمیخته با خون کسی که خداوند، او را پاک قرار داده و محبّت او را اجر رسالت محمّدی (ص) قرار داده است؟ خاکی که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعه محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟... ”[۱۳] چه رازی در “تربت کربلا” نهفته است؟ تربت کربلا، خاکی آمیخته با “خون خدا”ست و شگفت نیست که خون، به خاک، اعتبار بخشد و شهادت، در زمین و در و دیوار، آبرو و قداست بیافریند و خاک کربلا، مهر نماز عارفان گردد و در سجّاده، عطر شهادت از تربت حسین (ع) به مشام عاشقان برسد و شفابخش دردها شود. درس گرفتن از تربت و فرات، تنها در مکتب زیارت میسّر است و سخن خاک را با دل، تنها گوش حسینیان کربلایی میشنود. “...در آنجا تربتی است، گویا معدن مغناطیس، که افراد عاشق را که قابل جذب‌اند، مانند ذرّات کوچک آهن، به سوی خود جذب می‌کند. آنجا مضجع مقدّس سرباز فداکاری است که رؤسای جمهور و پادشاهان، قبل از آنکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوییدند و پاشیدند و آرزوی این کردند که کاش در برابرش جنگیده و اسلام را یاری می‌کردند و کشته می‌شدند[۱۴].

شهید مطهری می‌نویسد: “... تو که خدا را عبادت میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی، همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید میدهد، اجر و ثواب تو صد برابر می‌شود”[۱۵]. در کربلا، خاندان معیّنی بودند که متصدّی تهیّه مهر و تسبیح از تربت سید الشهدا بودند و همه ساله مبلغ هنگفتی به والی بغداد میپرداختند تا همچنان از این امتیاز برخوردار باشند[۱۶][۱۷].

بزرگ‌ترین دارو

ابن شهرآشوب از پیامبر (ص)، خطاب به حسین (ع) نقل کرده است: شفای امّت من، در تربت مزار توست و امامان (ع)، از نسل تو هستند[۱۸].

سلیمان بصری از امام صادق (ع) نقل می‌کند: در گلِ مزار حسین (ع)، شفای هر دردی است و آن، بزرگ‌ترین داروست[۱۹][۲۰]

شرط شفا یافتن با تربت امام (ع)

از ابن ابی یعفور نقل است که: به امام صادق (ع) گفتم: فردی، از تربت قبر حسین (ع) بر می‌گیرد و از آن، بهره‌مند می‌شود و کس دیگری از آن، بر می‌گیرد و بهره‌ای نمی‌برَد. امام (ع) فرمود: «نه! به خدایی که جز او خدایی نیست، سوگند، کسی که باور دارد که خدا با آن بهره‌مندش می‌سازد، آن را بر نمی‌گیرد، جز آنکه خداوند، بهره‌مندش می‌سازد»[۲۱][۲۲]

دیگر برکات تربت امام حسین (ع)

ایمن شدن از هر ترسی

زید ابو اُسامه از امام صادق نقل کرده است: خداوند متعال، تربت جدّم حسین (ع) را شفای هر درد و ایمنی از هر ترسی قرار داد[۲۳][۲۴]

چند برابر شدن ثواب سجده بر تربت امام (ع)

معاویة بن عمّار نقل کرده است که: امام صادق (ع)، انبانی از دیبای زرد داشت که در آن، تربت ابا عبداللّه الحسین (ع) بود و چون وقت نمازش می‌شد، آن را بر سجّاده‌اش می‌ریخت و بر آن، سجده می‌کرد. سپس می‌فرمود: «سجده بر تربت ابا عبداللّه الحسین (ع)، حجاب‌های هفتگانه را می‌دَرَد»[۲۵][۲۶]

برتریِ تسبیح تربت امام (ع)

محمد ثقفی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: تسبیح فاطمه، دختر پیامبر خدا - که درود خدا بر آن دو باد - از نخ پشمیِ تابیده بود که به عدد تکبیرها، گِره داشت و او با دستش، آن را می‌چرخانْد و تکبیر و تسبیح می‌گفت تا آنکه حمزة بن عبد المطلب، به شهادت رسید، پس تربت او را برای ساختن تسبیح، به کار برد و مردم نیز چنین کردند. هنگامی که حسین (ع) کشته شد - که خداوند، عذاب قاتلش را مکرّر کند - به او روی آوردند و تربتش را به دلیل فضیلت و مزیّتش به کار بردند[۲۷][۲۸]

تشویق به برداشتن کام کودک با تربت امام (ع)

از حسین بن ابی العلاء نقل شده است که: شنیدم که امام صادق (ع) می‌فرماید: «کام (سَقّ) فرزندانتان را با تربت حسین (ع) بردارید که آن، امان است»[۲۹][۳۰]

همراه کردن تربت امام (ع) با مُرده

جعفر بن عیسی از امام کاظم (ع) اینچنین نقل کرده است: چه مشکلی برای هر یک از شما وجود دارد که چون مُرده را دفن کرد و سر او را بر خاک نهاد، خشتی از تربت قبر حسین (ع) را در برابر صورتش، نه زیر سرش، بگذارد؟[۳۱][۳۲]

توضیحی درباره برکات تربت امام حسین (ع) و شفا خواستن با آن

در احادیث، آثار و برکات مختلفی برای تربت سیّد الشهدا (ع) ذکر شده است، مانند: استشفا (شفا خواستن) به واسطه آن، ثواب سجده بر آن، همراه داشتن آن، تبرّک جستن به آن در زندگی و حتّی پس از مرگ، و برداشتن کام کودک با آن. از نظر عقلی، بدیهی است که خداوند متعال می‌تواند بر اساس حکمت بی‌پایان خود، آثار و برکاتی را که بدانها اشارت رفت، بر تربت آن امام، مترتّب نماید. به عبارت دیگر، این، کاری است ممکن؛ ولی درباره ثبوت این برکات، پرسش‌هایی وجود دارد که باید به آنها پاسخ داد، مانند این که: آیا صدور احادیثی که بر این آثار، دلالت دارند، قطعی است؟ چرا تربت دیگرِ اهل بیت (ع)، چنین برکاتی ندارد؟ محدوده زمینی که خاکش دارای آثارِ یاد شده است، تا کجاست؟ تأثیر درمانی آن، مطلق است، یا شرایط و موانعی دارد؟

اعتبارسنجی احادیث

در میان احادیثی که برکاتی را برای تربت سیّد الشهدا (ع) برشمرده‌اند، سند برخی ضعیف است؛ اما در میان آنها صحیح و معتبر هم وجود دارد و از این روست که هر چند «خوردن خاک»، در اسلام، ممنوع است و گناه محسوب می‌شود، فقهای امامیه اتّفاق نظر دارند که خوردن تربت امام حسین (ع) به اندازه یک نخود برای استشفا، جایز است و حتّی به گفته برخی از فقها، احادیث در این باره، در حدّ تواتر است. افزون بر این، درمان شدن بسیاری از بیماران در طول تاریخ پس از واقعه کربلا به برکت تربت آن امام، گواه روشنی بر صحّت این احادیث است.[۳۳]

حکمت این برکات

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که: چرا این برکات، تنها از آنِ تربت سیّد الشهدا (ع) است و تربت سایر اهل بیت (ع)، این ویژگی‌ها را ندارد؟ در پاسخ، می‌توان گفت: همان حکمتی که درباره فضایل اختصاصی زیارت امام حسین (ع) و عزاداری بر ایشان و گریستن بر مصائب ایشان بیان شد، در این جا نیز جاری است. به طور اجمال، حکمت فضایل و برکاتی که برای تربت سیّد الشهدا (ع) در احادیث آمده، عبارت است از: زنده شدن روح شهادت‌طلبی و ایثار در راه مبارزه با جهل و ظلم و ضدّ ارزش‌ها در جامعه اسلامی، و زمینه‌سازی برای حکومت جهانی اسلام به رهبری اهل بیت (ع).[۳۴]

محدوده تربت برای استشفا

احادیثی را که درباره استشفا به تربت سیّد الشهدا (ع) وارد شده‌اند، می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد: دسته اول، احادیثی که حریم قبر مطهّر امام (ع) را مشخّص کرده‌اند. برخی از این احادیث، حریم قبر ایشان را بیست گز در بیست گز، برخی ۲۵ گز در ۲۵ گز، برخی یک فرسخ در یک فرسخ، و برخی پنج فرسخ در پنج فرسخ، ذکر کرده‌اند. دسته دوم، احادیثی که قلمرو تربت آن امام را برای استشفا، مشخّص کرده‌اند و با اختلاف، این قلمرو را هفتاد گز، هفتاد باع، ده میل، چهار میل، یک میل و یا غیر از اینها ذکر کرده‌اند. دسته سوم، حدیثی که می‌گوید: بالای سر امام حسین (ع)، تربت سرخ رنگی قرار دارد که درمان هر بیماری ای بجز مرگ است. دسته چهارم، احادیثی که به طور مطلق (کلّی و بدون قید)، دلالت بر استشفا به تربت قبر سیّد الشهدا (ع) دارند و از هیچ قید و محدوده‌ای نام نبرده‌اند. در جمع‌بندی این احادیث، می‌توان گفت: در میان احادیث دسته اول، سند دو روایت، معتبر است (یکی حدیث دلالت‌کننده بر بیست گز در بیست گز و دیگری حدیث دلالت‌کننده بر ۲۵ گز در ۲۵ گز)؛ ولی در هیچ یک از این دو، به استشفا از تربت این محدوده، اشاره‌ای نشده است. سند هیچ یک از احادیث دسته دوم نیز معتبر نیست. همچنین، سند حدیثی که دلالت بر استشفا به تربت بالای سر امام (ع) دارد، ضعیف است. بنا بر این، تنها احادیثی از اعتبار لازم برخوردارند که به طور مطلق، دلالت بر استشفا به تربت قبر آن امام دارند، و همان طور که فقهای بزرگوار فرموده‌اند، در معنای این احادیث، به قدر متیقّن از مصادیق عرفی قبر، بسنده می‌شود. بعید نیست همان طور که در حدیثی معتبر آمده، تا فاصله ۲۵ گز از هر سو، عرفاً قدر متیقّن محسوب شود. در این صورت، برای استشفا به تربتِ خارج از این محدوده، لازم است که تربت، در آب، حل شود و با آب تربت، استشفا گردد.[۳۵]

محدوده تربت برای غیر استشفا

هیچ یک از احادیثی که استفاده از تربت امام حسین (ع) را برای غیر استشفا (مانند: سجده کردن بر آن و تبرّک جستن به آن) توصیه کرده‌اند، خاک کربلا را به صورت مطلق، دارای فضیلت و برکت نمی‌دانند؛ بلکه گِل قبر امام (ع) و یا تربت ایشان را بافضیلت دانسته‌اند. پس می‌توان گفت که در تعیین محدوده تربت امام (ع) برای غیر استشفا نیز، صدق عرفی تربت امام، ضروری است. البته از آنجا که استفاده همگان از محدوده عرفی تربت قبر امام، ممکن نیست، عمل به احادیثِ یاد شده، اقتضا می‌کند که بخش وسیعی از خاک کربلا، تربت امام حسین (ع) محسوب شده باشد، که هر چه به قبر نزدیک‌تر باشد، فضیلت و برکت آن بیشتر است. با این حال، مقتضای احتیاط، آن است که تبرّک جستن به خاک کربلا، در جایی که عرفا تربت امام حسین (ع) خوانده نمی‌شود، به امید مطلوبیت (نیّت رجا) باشد.[۳۶]

مقصود از استشفا به تربت

تردیدی نیست که مقصود از استشفا به تربت امام حسین (ع)، این نبوده که تربت ایشان به طور مطلق (همیشه و همه جا)، جای گزین دارو و درمان گردد. یکی از دلایل روشن این مطلب، احادیث فراوانی است که در آنها به مراجعه به طبیب و بهره‌گیری از دارو، توصیه شده است. بنا بر این، توصیه به استشفا به تربت سیّد الشهدا (ع) و گوشزد کردن تأثیر آن در درمان بیماری‌ها، مانند توصیه به دعا و صدقه در درمان بیماری‌ها و بیان تأثیر آنهاست. به سخن دیگر، همان طور که دعا و صدقه، در کنار بهره‌گیری از درمان‌های معمولی، نقش مکمّل درمان را ایفا می‌نمایند و در شرایط ویژه‌ای که دارو اثر ندارد، گاهی دردهای بی‌درمان را درمان می‌کنند، تربت سیّد الشهدا (ع) نیز به همین‌گونه، در درمان بیماری‌ها مؤثّر است. همچنین، چنان که هر چه شرایط اجابت دعا بیشتر فراهم شود و موانع آن بیشتر برطرف گردد، دعا به اجابت، نزدیک‌تر می‌شود، فراهم ساختن شرایط بهره‌مندی از برکات تربت امام حسین (ع) و برطرف کردن موانع تأثیر آن نیز، موجب بهره وریِ بیشتری از برکات تربت آن امام است.[۳۷]

خاک قتلگاه امام حسین (ع) و اطراف آن

«تربت» در لغت به معنای خاک و اصطلاحاً به قبر و خاک گور به ویژه مزارهای مقدس و قبر بزرگان دینی گفته می‌شود. در فرهنگ اسلامی، تربت، نامی است که به خاک اطراف قبر پیامبر اکرم (ص) و امامان و امام‌زادگان و بیش از همه خاک کربلا و قتلگاه امام حسین (ع) گفته می‌شود. تربت امام حسین (ع) نزد شیعیان حرمت و قداست بالایی دارد و برای آن فضیلت‌ها و خواص ویژه‌ای فرض می‌شود.

در منابع شیعی، روایت‌های متعددی از قول پیامبر (ص) و امامان شیعه درباره فضیلت و ارزش معنوی و احکام و آداب مخصوص تربت آمده است. در برخی مقاتل، آمده است که جبرئیل با دادن مقداری تربت سرخ‌رنگ کربلا به پیامبر (ص)، او را از شهادت امام حسین (ع) آگاه کرد.

بر اساس همین قبیل روایات، تربت در فرهنگ شیعیان مصارف متعددی دارد. رایج‌ترین این مصارف، استفاده از قطعاتی از آن به عنوان مُهر نماز است. استفاده از مُهر کربلا دست‌کم از دوره صفویه در ایران رایج بوده است. در روایاتی از امام صادق (ع) به سجده بر خاک قبر امام حسین (ع) توصیه شده است و فقهای امامیه مانند صاحب عروه سجده بر تربت حسین (ع) را از سجده بر هر چیزی که سجده بر آن صحیح است، افضل دانسته‌اند.

تسبیح ساخته شده از تربت کربلا هم مورد توجه شیعیان است و از آن علاوه بر ذکر گفتن، برای تفأل و استخاره استفاده می‌شود. پیشینه ساخت تسبیح از تربت به صدر اسلام بر می‌گردد و طبق برخی گزارش‌ها، ساخت تسبیح از تربت حمزه - عموی پیامبر (ص) - رایج بوده و حضرت زهرا (س) تسبیحی از آن جنس داشته است. اما بعد از واقعه عاشورا، ساخت تسبیح از تربت امام حسین (ع) در بین شیعیان رواج یافت؛ گرچه ساخت تسبیح تربت حمزه هم کماکان ادامه داشت؛ چنان‌که خاقانی در قرن ششم در قصیده مشهور خود درباره «ایوان مداین» به رواج آن اشاره کرده است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است «کسی که تسبیحی از خاک قبر حسین (ع) همراه داشته باشد، در حال تسبیح محسوب می‌شود، اگرچه ذکر تسبیح نگوید». در روایتی از امام کاظم (ع) نیز آمده که «هر شیعه‌ای به تسبیحی از خاک قبر امام حسین (ع) نیازمند است».

از دیگر مصارف تربت کربلا، گشودن کام نوزاد از طریق نهادن مقداری اندک از تربت یا محلولی از آن در دهان نوزاد در بدو تولد است. این عمل، به استناد روایتی از امام صادق (ع) مستحب دانسته شده و موجب در امان ماندن نوزاد از بلایا و امراض و تضمین سلامتی‌اش تا پایان عمر پنداشته می‌شود. همچنین مرسوم است مقداری تربت در قبر و کفن میت قرار می‌دهند. این عمل، مستند روایی دارد و استحباب آن مورد تأکید فقهای شیعه است. مصرف دیگر تربت امام حسین (ع)، خوردن کمی از آن (در برخی فتاوا: به اندازه یک نخود متوسط) به قصد شفا است. خوردن خاک در فقه اسلامی حرام است؛ اما فقهای شیعه، تربت کربلا را از این حکم مستثنا کرده‌اند. گرچه به تصریح برخی از ایشان بهتر است تربت را در مقداری از آب حل نمایند که مستهلک شود و بعد آن آب را بیاشامند. در کامل الزیارات بیش از ۲۰ روایت درباره شفابودن تربت حسین (ع) نقل شده است. از جمله در روایتی از امام صادق (ع) آمده: «شفای هر دردی در تربت قبر حسین (ع) است و آن بهترین دارو است». افزایش رزق، دفع بلا، زدودن ترس، رفع حاجت و طلب برکت از دیگر مصارف تربت در فرهنگ شیعی است. برخی شیعیان، همواره تکه‌ای تربت همراه خود دارند.

روایات درباره محدوده‌ای که جایز است تربت از آن اخذ شود، اختلاف دارند؛ کمترین فاصله ذکرشده در روایات، ۲۰ ذراع از محل دفن پیکر امام حسین (ع) و بیشترین فاصله، هشت فرسخ است. ابن فهد حلی درباره تربتی که خوردنش جایز است بر این نظر است که لازم نیست از قبر مطهر برداشته شود؛ بلکه کافی است از حرم باشد که فاصله آن تا چهار فرسخ و بنابر روایت دیگر تا هشت فرسخ از قبر است. گرچه هرچه نزدیک‌تر باشد، افضل است. از نظر محقق اردبیلی نیز هر آنچه عنوان تربت امام حسین (ع) بر آن صدق کند، خوردنش جایز است. وی تصریح کرده موضوع حکم در برخی روایات خاک قبر است، ولی روشن است که چنین چیزی همیشه ممکن نیست. اما محمدباقر مجلسی در این باره احتیاط کرده و نظرش چنین است که در خوردن تربت باید احتیاط کرد که از خاک محدوده یک میل یا ۷۰ ذراع اطراف قبر باشد؛ بلکه در این قسمت هم هرچه به قبر نزدیک‌تر باشد، هم مطابق احتیاط و هم افضل است. بنابراین قداست فقط مخصوص تربت قبر امام حسین (ع) نیست بلکه تربت کربلا هم مقدس است.

ظهور کراماتی از تربت کربلا در منابع شیعی بازتاب یافته است؛ چنانکه محدث قمی درباره تربت کربلا می‌نویسد: «معجزه‌هایی که به سبب این تربت مقدس ظاهر گردیده، زیادتر از آن است که ذکر شود». همچنین در فرهنگ عامه شیعیان، باورهای غیرمستندی نیز درباره تربت رایج است؛ نظیر اینکه در روز عاشورا و ساعت شهادت امام حسین (ع)، تربت به طور غیرطبیعی تغییر رنگ می‌دهد و سرخ می‌شود. مهر و تسبیح‌هایی از جنس تربت، که به ویژه در بازارهای اطراف حرم حسینی به فروش می‌رسد، متعارف‌ترین کالایی است که زائران کربلا برای خویشان و آشنایان خود به عنوان «سوغات» می‌برند. روی مهرهای کربلا برای تمایز بخشیدن با مهرهای دیگر، معمولاً عباراتی نظیر «تربت اعلی مال کربلا» درج می‌شود. تربت در مراسم مذهبی خوجه‌های اسماعیلی هند نیز کاربرد دارد. ذکر با تسبیح تربت کربلا پس از نماز ازجمله اعمال مذهبی شیعیان اسماعیلی است.[۳۸]

تربت امام حسین(ع)

تربت امام حسین(ع) دارای ارزش زیادی است؛ توصیه شده با آن نماز خوانده شود[۳۹]. خوردن اندک آن اشکال ندارد و دوای هر دردی معرفی شده است[۴۰] و باعث رفع ترس و نگرانی می‌شود[۴۱]. روایت است که کام فرزندانتان را با آب فرات و تربت قبر امام حسین(ع) باز کنید؛ اگر نبود، با آب باران[۴۲]. در تهذیب الأحکام محدوده تربت حسینی مشخص شده است. امام صادق(ع) آن را از قبر حضرت تا ده میلی آن معرفی کرده است[۴۳]. در کتاب من لایحضره الفقیه حریم قبر حضرت پنج فرسخ از چهار جهت معرفی شده است[۴۴]. موضع قبر حضرت باغی از باغ‌های بهشت است[۴۵].[۴۶].

منابع

پانویس

  1. برای توضیح بیشتر ر. ک: «دائرة المعارف تشیّع»، ج۴، ص۲۵.
  2. سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۲ و ۴۶۳.
  3. سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.
  4. سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۳.
  5. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۹ (چاپ جامعه مدرسین)؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳.
  6. مناقب، ج۴، ص۸۲.
  7. منتخب التواریخ، ص۲۹۸.
  8. بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۳ و ۳۳۴.
  9. بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۵۸، ح۲۵.
  10. وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۱۰. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۰۸ تا ۴۲۰ و ج۳، ص۶۰۷؛ المزار، شیخ مفید، ص۱۴۳؛ و نیز بحار الأنوار، ج۹۸، ص۱۱۸ ملاحظه فرمایید.
  11. سفینة البحار، ج۱، ص۱۲۴.
  12. صحیفه نور، ج۲۰، ص۲۳۹.
  13. سیرتنا و سنّتنا، علامه امینی، ص۱۶۶. در بحث تربت امام و الهام‌های قرآن از جمله ر. ک: مجله پیام انقلاب، شماره‌های ۱۴۷ و ۱۴۸(سال ۱۳۶۴).
  14. اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاک‌نژاد، ج۲، ص۴۳.
  15. شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی)، ص۱۲۷. در زمینه تربت حسینی، از جمله ر. ک: «الأرض و التربة الحسینیّه»، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء.
  16. موسوعه العتبات المقدسه، ج۸، ص۲۸۹.
  17. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۱۱۹.
  18. «شِفَاءُ أُمَّتِي‏ فِي‏ تُرْبَتِكَ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ‏» (المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۲).
  19. «فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) الشِّفَاءُ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۲).
  20. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۳.
  21. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) فَيَنْتَفِعُ بِهِ وَ يَأْخُذُ غَيْرُهُ وَ لَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا يَأْخُذُهُ‏ أَحَدٌ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ اللَّهَ يَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ» (الکافی، ج۴، ص۵۸۸، ح۳؛ کامل الزیارات، ص۴۶۱، ح۶۹۹).
  22. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۳.
  23. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ تُرْبَةَ جَدِّيَ الْحُسَيْنِ (ع) شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ‏ كُلِّ خَوْفٍ‏» (الأمالی، طوسی، ص۳۱۸، ح۶۴۶؛ بشارة المصطفی، ص۲۱۷).
  24. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۴.
  25. «كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ [الصَّادِقِ (ع)] خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ‏ صَفْرَاءُ فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ (ع): السُّجُودُ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَخْرِقُ‏ الْحُجُبَ السَّبْعَ» (مصباح المتهجّد، ص۷۳۳؛ الدعوات، ص۱۸۸، ح۵۱۹).
  26. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۴.
  27. «إِنَّ فَاطِمَةَ (س) بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) كَانَتْ مِسْبَحَتُهَا مِنْ خَيْطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ مَعْقُودٍ عَلَيْهِ‏ عَدَدَ التَّكْبِيرَاتِ‏ وَ كَانَتْ (ع) تُدِیرُهَا بِيَدِهَا تُكَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ حَتَّی قُتِلَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ (ع) فَاسْتَعْمَلَتْ تُرْبَتَهُ وَ عَمِلَتِ التَّسَابِيحَ فَاسْتَعْمَلَهَا النَّاسُ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ جُدِّدَ عَلَى قَاتِلِهِ الْعَذَابُ عُدِلَ بِالْأَمْرِ عَلَيْهِ فَاسْتَعْمَلُوا تُرْبَتَهُ لِمَا فِيهَا مِنَ الْفَضْلِ وَ الْمَزِيَّةِ» (المزار الکبیر، ص۳۶۶، ح۱۱).
  28. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۵.
  29. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [الصّادِقَ (ع)] يَقُولُ‏ حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ‏ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ (ع) فَإِنَّهُ أَمَانٌ» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۳؛ المزار، مفید، ص۱۴۴، ح۵).
  30. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۵.
  31. «مَا عَلَى أَحَدِكُمْ إِذَا دَفَنَ‏ الْمَيِّتَ‏ وَ وَسَّدَهُ‏ التُّرَابَ‏ أَنْ يَضَعَ مُقَابِلَ وَجْهِهِ لَبِنَةً مِنَ الطِّينِ وَ لَا يَضَعَهَا تَحْتَ رَأْسِهِ» (مصباح المتهجّد، ص۷۳۵؛ بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۳۶، ح۷۵).
  32. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۵.
  33. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۶.
  34. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۷.
  35. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۷.
  36. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۸.
  37. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۰۹.
  38. طاووسی مسرور، سعید، مقاله «تربت»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۱۱۵.
  39. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۲۶۸: «السُّجُودُ عَلَى طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ‌(ع) يُنَوِّرُ إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَةِ».
  40. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۲، ص‌۵۹۹: «قَالَ الصَّادِقُ(ع): فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ».
  41. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ص‌۲۸۲: «عَنْ تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِنَّ فِيهَا الشِّفَاءَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ الْأَمْنَ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ».
  42. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۲۴؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۳۶: «‌حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَبِمَاءِ السَّمَاءِ».
  43. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۶، ص‌۷۲: «التُّرْبَةُ مِنْ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) عَشَرَةُ أَمْيَالٍ‌».
  44. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۲، ص‌۶۰۰.
  45. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۲، ص‌۶۰۰: «مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) مُنْذُ يَوْمَ دُفِنَ فِيهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ».
  46. ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۸۹