بحث:شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۳: خط ۴۳:


بنابراین، اخلاق نقش محوری در [[اداره امور]] دارد و اصالت خانوادگی در [[تأیید]] صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. [[مولا علی]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] می‌فرماید: «[[کارگزاران دولتی]] را از میان مردمی [[انتخاب]] کن که... با [[حیا]] و از خاندان‌های [[پاکیزه]] و با [[تقوا]] باشند»<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۶۳.</ref>.
بنابراین، اخلاق نقش محوری در [[اداره امور]] دارد و اصالت خانوادگی در [[تأیید]] صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. [[مولا علی]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] می‌فرماید: «[[کارگزاران دولتی]] را از میان مردمی [[انتخاب]] کن که... با [[حیا]] و از خاندان‌های [[پاکیزه]] و با [[تقوا]] باشند»<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۶۳.</ref>.
==مقدمه==
[[شایستگی]] در لغت به معنای داشتن توانایی‌، [[اختیار]]، مهارت‌، دانش‌، [[لیاقت]] و صلاحیت است‌. [[شایستگی‌ها]] مجموعه‌ای از [[دانش]]، مهارت‌ها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندی‌ها در یک [[شغل]] یا نقش خاص است که موجب می‌شود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در [[انجام وظیفه]] و ایفای [[مسئولیت]] خویش به [[موفقیت]] [[دست]] یابد. در عرف هم داشتن شایستگی و شایسته سالاری بیشتر در [[انتخاب]] و [[انتصاب مدیران]] عالی و میانی [[سازمان‌ها]] به کار می‌رود. البته این مسأله در مورد کارکنان و [[مدیران]] عملیاتی نیز مصداق پیدا می‌کند. برای برخورداری از مزایای [[شایسته‌سالاری]] (از جمله‌: افزایش اثربخشی فرد و سازمان‌، ارتقای [[رضایت]] شغلی‌، [[روحیه]] [[احساس]] تعلق کارکنان نسبت به سازمان‌، ایجاد انگیزه جهت تلاش‌، بهبود و ارتقای سطح عملکرد و [[توانایی]] کارکنان و…) منطقی است که سازمان‌، [[نظام]] شایسته‌سالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن‌، شایسته‌گزینی و شایسته‌سازی را نیز مدنظر قرار دهد.
نظام شایسته‌سالاری عبارتست از نظامی که در آن مزایا و موقعیت‌های شغلی تنها بر اساس شایستگی و نه بر مبنای جنسیت، [[طبقه اجتماعی]]، قومیت و یا [[ثروت]] به افراد داده می‌شود. شایسته‌سالاری دیدگاهی است که بر اساس آن افراد از طریق نظام [[آموزشی]] و با تلاش و [[کوشش]] فراوان استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت برای [[تصدی]] مناسب یک شغل، فقط و فقط بر اساس شایستگی است (دیدگاه بیلتون). شایسته‌سالاری به مفهوم بکارگماری مناسب‌ترین افراد در مناسب‌ترین جایگاه در [[سازمان]] است. امروزه در سازمان‌های [[رشد]] یافته و یا درحال رشد شایسته‌سالاری از اهمیت خاصی برخوردار است.<ref>[[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]].</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷

مقدمه

از اصول اساسی در گزینش‌ها مسأله «شایسته‌سالاری» و «لیاقت‌مداری» است. برخورداری از خصال و فضایل برجسته فردی به تنهایی نمی‌تواند محور گزینش باشد، باید در کنار آن توان کاری نیز باشد به دیگر عبارت مجموعه «تعهد» و «تخصص» معیار گزینش است[۱].

شایسته‌سالاری در انتخاب کارگزاران

مهم‎ترین رویکرد حضرت علی(ع) به مدیریت، مدیریت دانش‎محور و شایسته‌سالاری در امور بود. مدیریت نادانان، سبب تضییع اصول و توجه به فروع و مسائل غیر ضروری می‌شود. امام علی(ع) در سیره خویش بر شایسته‌سالاری کارگزاران تأکید می‌ورزیدند. حضرت شرحاً رهبری را توانایی و دانایی دانسته و با اشاره به شایستگی کارگزاران فرمودند: «إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ»[۲].

در سیره حضرت، توجه و حساسیت در انتخاب کارگزاران با آزمودن آن‎ها صورت میگرفت و به ویژگی‌های ظاهری توجه نمی‌شد: «ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً»[۳]؛ «ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ»[۴].

حضرت به صراحت اعلام می‌کند اگر شایسته‌تر از خود، بر امر حکومت سراغ داشتم، هرگز زمامداری را نمی‌پذیرفتم: «لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ أَحَداً أَوْلَى بِهِ مِنِّي مَا قَدِمْتُ عَلَيْهِ»[۵].

با توجه به سیره حضرت و خصوصاً دستورالعمل مدیریتی به مالک اشتر، کارگزاران به تناسب حساسیت جایگاه، باید دارای ویژگی‌ها و توانمندی‌‎هایی باشند؛ از جمله: با تجربه باشد، دارای حیا و عفت باشد، از اصالت خانوادگی برخوردار باشند، دیندار و با تقوا باشد، حق‎گو و شجاع باشد. مشاور و وزیر افراد پست و ظالم نبوده باشد؛ در مقابل فساد، نرمی و انعطاف به خرج ندهد، در پی اصلاح امور مردم باشد، نسبت به مردم انعطاف و نسبت به فساد شدت داشته باشد، خودرای و مستبد نباشد، طرفدار مظلوم باشد و مقابل ظلم ظالم بایستند، انصاف داشته باشد، چاپلوسان او را تحت تاثیر قرار ندهند، به حقوق افراد توجه داشته باشد، با دانایان مشاورت داشته باشد، و به طورکلی صفات نیکو و شایسته مدیریت در او جمع باشد تا بتواند در جهت مصالح مردم تلاش کند[۶].

شایسته‌سالاری

امام علی(ع) در سیره حکومتی خویش، افراد شایسته و صالح را برای فرمانداری و حکومت بر ولایات و سایر مسئولیت‌ها بر می‌گزید و هرگز اجازه نمی‌داد والیان ناشایست بر مردم حکومت کنند. او تمام کسانی را که عثمان بر سر کار گمارده بود، از کار و مسئولیتشان برکنار کرد و به جای آنان، کارگزارانی شایسته گمارد.

حضرت در نخستین گام برای اصلاحات اداری، همه عوامل تبهکار را که پست‌هایی را به سبب اشرافیت یا بازی‌های سیاسی به دست آورده بودند، عزل کرد و در صدر همه آنان، معاویه را که رئیس بزرگ‌ترین قبیله نیرومند قریش و از سابقه‌ای طولانی در اسلام برخوردار بود، کنار زد. گروهی از یارانش به او پیشنهاد کردند که برای مخالفانش بنویسد در مقام خویش باقی بمانند، تا پس از قوام یافتن زمامداری‌اش آنان را برکنار کند. حضرت فرمود: «نیرنگ و فریب در آتش است و من چنین نخواهم کرد»[۷].

ابن عباس می‌گوید: وقتی از مکه به مدینه بازگشتم، زمانی بود که مردم با علی بیعت کرده بودند به منزل علی(ع) رفتم و دیدم مغیرة بن شعبه با حضرت خلوت کرده است؛ صبر کردم تا مغیره از منزل خارج شد. نزد حضرت رفتم و پرسیدم: مغیره چه می‌گفت حضرت فرمود: مغیره دو بار نزد من آمد. یک بار خواست معاویه را ابقا کنم و چون نتیجه‌ای نگرفت، بار دوم آمد و خواست که وی را برکنار کنم. ابن عباس گفت: مغیره بار اول از روی خیرخواهی از تو درخواست ابقای معاویه را کرد و بار دوم به تو خیانت ورزید. حضرت فرمود: حال تو چه نصیحتی داری؟ ابن عباس گفت: من نیز از تو می‌خواهم معاویه را ابقا کنی؛ زیرا اگر چنین نکنی، درباره بیعت بازخواست خواهی شد و قتل عثمان را به گردن تو خواهد گذاشت و شام را بر ضد تو خواهد شوراند و از طرف دیگر من از طلحه و زبیر نیز ایمن نیستم که بر تو نیاشوبند و عراق را بر ضد تو بسیج نکنند. حضرت فرمود: اینکه گفتی صلاح است معاویه را ابقا کنم، به خدا سوگند شک ندارم که خیرخواهی است؛ اما زودگذر است و دینم مرا ملزم می‌سازد که تمام کارگزاران عثمان را بر کنار سازم؛ اگر پذیرفتند که به خیر خودشان است و اگر نپذیرند، سر و کارشان با شمشیر است. بار دیگر ابن عباس حضرت را نصیحت کرد که چند روزی از خلافت کناره‌گیری کند و بعد که اوضاع آرام شد، بازگردد؛ چون مردم کسی بهتر از او را ندارند، باز به سراغ وی خواهند رفت و دوباره با او بیعت خواهند کرد و خود آنان به شورش‌گران امان نخواهند داد؛ یا اینکه معاویه را ابقا کند. حضرت این بار نیز نپذیرفت و فرمود: حتی برای یک ساعت هم معاویه را ابقا نخواهد کرد[۸].

بسیار جای شگفتی است که ابن عباس و مغیرة بن شعبه، در این موضوع، همسو شده‌اند؛ به ویژه ابن عباس که خود از شاگردان علی(ع) بود و به خوبی وی را می‌شناخت؛ البته باید توجه داشت که علی(ع) بهتر از ابن عباس و مغیره از اوضاع شام، معاویه، طلحه و زبیر و سایر حوادث آگاه بود؛ اما حاضر نبود به تعبیر خودش، خیر عاجل را به بدنامی ابدی بخرد. او به وظیفه الهی خویش عمل می‌کند؛ حتی اگر این انجام وظیفه، به قیمت از دست رفتن حکومت و زمامداری‌اش تمام شود. امام نه تنها عدالت را فدای امیال و حکومت خویش نکرد، بلکه خود و حکومتش را فدای حق و عدالت کرد.

امام علی(ع) فقط به برکناری افراد ناشایست و تبه‌کار از مقام‌هایشان بسنده نکرد؛ بلکه کوشید تا شایسته‌ترین افراد را به حکومت ولایات بگمارد. او خود در مورد ویژگی‌های افراد شایسته فرمانداری و حکومت می‌فرماید: ای مردم، سزاوارترین کس به حکومت و خلافت، قوی‌ترین مردم به آن و داناترین آنان به فرمان‌های خداوند در آن است[۹].[۱۰]

شاخص‌های شایسته‌سالاری

شایسته‌سالاری که در اسلام سفارش شده در مواردی عام است و برای تمامی افراد و ارکان و زمامداران حکومت به طور مشترک است، اما هر کدام از بخش‌های مختلف حکومت از کارمندان دولت (قوه مجریه) و قضات (قوه قضاییه) و مشاوران (قوه مققنه) و فرماندهان نظامی باید به تناسب جایگاهی که دارند ویژگی‌های خاص خود را داشته باشند که در اینجا اول به ویژگی‌های عام و بعد خاص می‌پردازیم.

ایمان

تقوا

علم

عدالت

راست‌گویی

بصیرت

اخلاق نیکو

رفق و مدارا

قاطعیت

انتقادپذیری

تغافل

ایجاد امیدواری

صبر و استقامت

اصالت خانوادگی

با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیک و سجایای اخلاقی روشن می‌گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی‌گردند.

روشن است که ملکه شدن یک صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می‌توان تصور کرد که صفات اخلاقی در آنها از سنین کودکی شکل گرفته و با دوام و ریشه‌دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می‌شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نکوهیده معرف پاکی وراثت یا بدی آن هستند.

بنابراین، اخلاق نقش محوری در اداره امور دارد و اصالت خانوادگی در تأیید صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علی(ع) به مالک اشتر می‌فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... با حیا و از خاندان‌های پاکیزه و با تقوا باشند»[۱۱].

مقدمه

شایستگی در لغت به معنای داشتن توانایی‌، اختیار، مهارت‌، دانش‌، لیاقت و صلاحیت است‌. شایستگی‌ها مجموعه‌ای از دانش، مهارت‌ها، خصوصیات شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندی‌ها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب می‌شود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد. در عرف هم داشتن شایستگی و شایسته سالاری بیشتر در انتخاب و انتصاب مدیران عالی و میانی سازمان‌ها به کار می‌رود. البته این مسأله در مورد کارکنان و مدیران عملیاتی نیز مصداق پیدا می‌کند. برای برخورداری از مزایای شایسته‌سالاری (از جمله‌: افزایش اثربخشی فرد و سازمان‌، ارتقای رضایت شغلی‌، روحیه احساس تعلق کارکنان نسبت به سازمان‌، ایجاد انگیزه جهت تلاش‌، بهبود و ارتقای سطح عملکرد و توانایی کارکنان و…) منطقی است که سازمان‌، نظام شایسته‌سالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن‌، شایسته‌گزینی و شایسته‌سازی را نیز مدنظر قرار دهد.

نظام شایسته‌سالاری عبارتست از نظامی که در آن مزایا و موقعیت‌های شغلی تنها بر اساس شایستگی و نه بر مبنای جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت به افراد داده می‌شود. شایسته‌سالاری دیدگاهی است که بر اساس آن افراد از طریق نظام آموزشی و با تلاش و کوشش فراوان استعدادهای خود را شکوفا کرده و در نهایت فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت برای تصدی مناسب یک شغل، فقط و فقط بر اساس شایستگی است (دیدگاه بیلتون). شایسته‌سالاری به مفهوم بکارگماری مناسب‌ترین افراد در مناسب‌ترین جایگاه در سازمان است. امروزه در سازمان‌های رشد یافته و یا درحال رشد شایسته‌سالاری از اهمیت خاصی برخوردار است.[۱۲]

پانویس

  1. خاتمی، احمد، مقاله «شایسته‌سالاری در سیره امام علی»
  2. سزاوار به خلافت کسی است که بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر. (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳).
  3. سپس در کار عاملان خود بیندیش، و پس آزمودن به کارشان بگمار، و به میل خود و بی‌مشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار. (نهج البلاغه، نامه ۵۳).
  4. در گزیدن این کاتبان تنها به فراست و اطمینان، و خوش گمانی خود اعتماد مکن که مردم برای جلب نظر والیان به آراستن ظاهر میپردازند، و خوش خدمتی را پیشه میسازند. (نهج البلاغه، نامه ۵۳).
  5. اگر فردی را شایسته‌تر از خودم را بر زمامداری می‎شناختم، هرگز قدمی پیش نمی‌گذاشتم. (مفید، محمد بن محمد، الجمل، ص۲۵۹).
  6. حاجیان حسین آبادی، رضا، مقاله «روش‌های مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی».
  7. شیخ مفید، الاختصاص، ص۱۵۰.
  8. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۲۲۹.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  10. رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۵۹.
  11. چناری، امید، وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی ص ۱۶۳.
  12. نصراصفهانی، مهدی، مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی».