ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
*[[حضرت]] با عموهای خود [[مشورت]] کرد، سپس همراه آنها ([[ابوطالب]] و [[حمزه]] و...)<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷</ref> برای خواستگاری، نزد عمرو بن خویلد، عموی [[خدیجه]]{{س}} رفت. [[ابوطالب]] او را از عمرو بن خویلد خواستگاری کرد، سپس عموی [[خدیجه]]{{س}}، اندکی سخن گفت. آنگاه [[خدیجه]]{{س}} نیز لب به سخن گشود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. پس از این سخنان، [[ابوطالب]]، [[خطبه]] [[عقد]] را جاری کرد و بیست مادهشتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۳؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و به [[نقلی]] ۲۱ اوقیه<ref>معادل ۵۰۰ درهم.</ref> و<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref> صداق او کرد. پس از مراسم خواستگاری، [[ابوطالب]]، شتری کشت و [[پیامبر]]{{صل}}، همراه همسرش، وارد [[خانه]] شد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. این [[ازدواج]] [[مبارک]]، دو [[ماه]] و ۲۵ روز پس از بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از سفر [[شام]] صورت گرفت<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جوانی تا بعثت پیامبر (مقاله)| جوانی تا بعثت پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۷۶.</ref>. | *[[حضرت]] با عموهای خود [[مشورت]] کرد، سپس همراه آنها ([[ابوطالب]] و [[حمزه]] و...)<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷</ref> برای خواستگاری، نزد عمرو بن خویلد، عموی [[خدیجه]]{{س}} رفت. [[ابوطالب]] او را از عمرو بن خویلد خواستگاری کرد، سپس عموی [[خدیجه]]{{س}}، اندکی سخن گفت. آنگاه [[خدیجه]]{{س}} نیز لب به سخن گشود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. پس از این سخنان، [[ابوطالب]]، [[خطبه]] [[عقد]] را جاری کرد و بیست مادهشتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۳؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و به [[نقلی]] ۲۱ اوقیه<ref>معادل ۵۰۰ درهم.</ref> و<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref> صداق او کرد. پس از مراسم خواستگاری، [[ابوطالب]]، شتری کشت و [[پیامبر]]{{صل}}، همراه همسرش، وارد [[خانه]] شد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. این [[ازدواج]] [[مبارک]]، دو [[ماه]] و ۲۵ روز پس از بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از سفر [[شام]] صورت گرفت<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جوانی تا بعثت پیامبر (مقاله)| جوانی تا بعثت پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۷۶.</ref>. | ||
==مقدمه== | |||
*در راستای تلاش [[حکام]] [[مستبد]] [[اموی]]، در زدودن نام [[پیامبر]]{{صل}} از مأذنهها و کاستن از [[قداست]] و [[عظمت]] آن بزرگوار، [[جعل حدیث]]، حربهای کارآمد بود که در مقیاس وسیعی به کار گرفته شد. متأسفانه بیشتر این [[احادیث]] جعلی که در سرتاسر [[سیره نبوی]]{{صل}} با حجم بسیار زیاد وجود دارند، امروزه از [[شهرت]] زیادی برخوردار شدهاند. این امر که بیشتر در لسان [[اهل سنت]] دیده میشود، سبب شده است تا بسیاری از [[احادیث صحیح]] و مسلّم [[تاریخی]]، کنار زده شوند. از جمله مواضعی که به علت وجود این [[احادیث]] [[نادرست]] سعی در [[تخریب]] آن شده است، جریان [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} و وقایع پیرامون آن است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۷.</ref>. | |||
==[[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}== | |||
*[[خدیجه]]{{س}} -دختر [[خویلد بن اسد]]- زنی بازرگان، توانگر و [[صاحب]] [[جاه]] و [[شرف]] بود. او مردان را برای [[تجارت]] اجیر میکرد و یا برای آنها نصیبی از سود خود مقرر میفرمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. هنگامی که [[خدیجه]]{{س}} از [[امانتداری]]، [[راستگویی]] و [[اخلاق]] نیکوی [[پیامبر]]{{صل}} باخبر شد، شخصی نزد آن [[حضرت]] فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با [[مال]] و کالای وی به [[شام]] سفر کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و بهره بیشتر و بهتر از دیگران دریافت کند. [[خدیجه]]{{س}} [[غلام]] خود "[[میسره]]" را در این سفر با [[حضرت]]{{صل}} همراه کرد. پس از بازگشت از این سفر تجاری، [[میسره]]، بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر [[آگاه]] کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. [[خدیجه]]{{س}} که زنی [[شریف]]، [[خردمند]] و [[با تدبیر]] بود، برای [[حضرت]]{{صل}} پیغام فرستاد و گفت: "ای [[پسر عمو]]! من خواهان [[ازدواج]] با تو هستم؛ چرا که [[خویشاوند]] من هستی و در بین خاندانت بزرگوار، [[امانتدار]]، خوشخلق و [[راستگویی]]"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۷-۱۰۸.</ref>. | |||
*در روایتی دیگر این چنین آمده است که او [[دوست]] خود، [[نفیسه بنت منبه]] (منیه) را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد تا در این باره با او [[گفتگو]] کند. نفیسه نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و علت [[ازدواج]] نکردن ایشان را جویا شد. [[حضرت]] پاسخ داد: "چیزی ندارم که با آن [[ازدواج]] کنم". نفیسه گفت: "اگر این [[مانع]] برطرف، و از تو [[دعوت]] شود با کسی که در [[زیبایی]]، [[مال]] و [[شرف]]، همتای توست با او [[ازدواج]] میکنی؟" [[حضرت]] پرسید: "او کیست؟" گفت: "[[خدیجه]]{{س}}". | |||
*[[خدیجه]]{{س}} از لحاظ [[نسب]] در ردههای میانی [[قریش]] و از لحاظ [[مجد]]، [[شرف]] و [[ثروت]] والاترین [[زن]] [[قریش]] به شمار میآمد؛ بیشتر مردان [[قریش]] در آرزوی آن بودند که بتوانند با او [[ازدواج]] کنند؛ اما [[خدیجه]]{{س}}، تمام خواستگارها و مهریههای سنگین را ردّ کرده بود<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. | |||
*چون [[پیغمبر]]{{صل}} از این پیشنهاد [[آگاه]] شد، با [[خویشان]] و عموهای خود [[مشورت]] کرد؛ آن گاه به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عموهای خود نزد [[ورقه بن نوفل]] - پسر عموی [[خدیجه]]{{س}}- رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۸.</ref>. | |||
*[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زادهام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد. | |||
*در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به [[خدیجه]]{{س}} راغب و [[خدیجه]]{{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمدهایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]]{{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]]{{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستیناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. | |||
*سپس عموزاده [[خدیجه]]{{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]]{{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] میدهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آنگاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} در آمد. | |||
*این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] در قبل از [[بعثت]] داشت و خود میتواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن [[حضرت]]{{صل}} را [[یتیم]] [[ابیطالب]] معرفی میکنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای [[حضرت]]{{صل}} ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] [[حضرت]] و و دیگران دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهنهای [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شدهاند؛ از اینرو [[نقل]] این دروغها را [[شایسته]] [[مقام]] منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرفنظر کردیم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۸-۱۰۹.</ref>. | |||
*سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، [[دوازده]] اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۰.</ref>. | |||
==ملاحظاتی در باب این [[ازدواج]]== | |||
*مؤرخان و [[عالمان]] درباره این [[ازدواج]] [[خجسته]] و پُر میمنت، مطالبی گفتهاند که پرداختن به آن امری مهم و در خور توجه است. | |||
===سن [[ازدواج]]=== | |||
*سن [[شریف]] آن بانو در زمان [[ازدواج]]، همواره از موضوعاتی بوده است که مورخان [[شیعه]] و [[سنی]] از گذشتههای دور تاکنون بدان پرداخته و مطالبی را نیز عنوان کردهاند. در مقدار سن [[رسول خدا]]{{صل}} و [[خدیجه]]{{س}} بین مؤرخان [[اختلاف]] است. آنان سن [[حضرت]] را ۲۳<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>، ۲۵<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref>، ۲۸<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref> و برخی هم ۳۰ سال برشمردهاند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>؛ امّا درباره سن جناب [[خدیجه]]{{س}} اختلافهای بیشتری بین مؤرخان وجود دارد. غالب مؤرخان و علمای [[اهل سنت]] که کتبشان در دست است، بر ۴۰ ساله بودن آن بانو در زمان [[ازدواج]] تأکید کردهاند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. البته اقوال دیگر [[علما]] نیز در این باره قابل توجه است؛ به گونهای که خواننده به تردید وا میدارد؛ چرا که در این [[روایات]]، سن ایشان، بسیار کمتر از آن چیزی است که بسیاری از علمای [[اهل سنت]] و حتی بعضی از [[علمای شیعه]] بر آن تأکید داشته و ادعای [[شهرت]] کردهاند. | |||
*'''اقوال دیگر [[علما]] در این باره:''' | |||
# '''۲۵ سالگی:''' این قول را [[بیهقی]] در دلائل النبوه<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱.</ref> و [[ابن کثیر]] در البدایه و النهایه اصح اقوال دانستهاند<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰، ج۱، ص۲۶۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. [[قاضی ابرقوه]] نیز در کتابش این قول را مشهورترین آنها معرفی کرده است<ref>قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۳، ص۲۴۶.</ref>. این قول در کتب السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref> و... نیز بیان شده است. | |||
# '''۲۸ سالگی:''' بسیاری از مؤرخان بر ۲۸ سالگی [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}} تأکید کردهاند. شذرات الذهب<ref>شهاب الدین ابوالفرج ابن العماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳۴.</ref>، [[انساب الاشراف]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref>، سیر اعلام النبلاء<ref>شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۴.</ref>، السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ خمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و... از جمله کتابهایی هستند که پس از [[یادآوری]] این قول، آن را بر دیگر اقوال [[برتری]] دادهاند. | |||
# '''۳۰ سالگی:''' این نظر نیز از جمله اقوالی است که در کتب السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، تاریخ الخمیس<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>، و... به آن پرداخته شده است. | |||
# '''۳۵ سالگی:''' این قول نیز از جمله اقوالی است که در کتب البدایه و النهایه<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و السیرة الحلبیه<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.</ref> عنوان شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۱.</ref>. | |||
# ۴۰<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.</ref>، ۴۴<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴-۱۹۱.</ref>، ۴۵<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> و ۴۶ سالگی<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref> از دیگر اقوالی است که مؤرخان بدان پرداختهاند. | |||
*در کتاب دلائل النبوه [[بیهقی]] و السیرة النبویه ابنکثیر نیز اشاره شده است که سن [[خدیجه]]{{س}} زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۰ سال بوده است؛ آنجا که در سن [[وفات]] آن بانو میگوید: {{عربی|بلغت خديجه خمساً وستين سنة ويقال خمسين سنة وهو اصح}}<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴.</ref>. اگر قول مشهور در سن [[رسول خدا]]{{صل}} را ۲۵ سال بدانیم با احتساب اینکه [[حضرت]] در [[چهل سالگی]] [[مبعوث]] شدند و در [[سال دهم بعثت]]، [[حضرت خدیجه]]{{س}} [[وفات]] کردهاند میتوان گفت: سن [[خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]] ۲۵ سال بوده است. | |||
*[[حاکم نیشابوری]] نیز در مستدرک، از [[هشام بن عروه]] [[نقل]] میکند: "[[خدیجه]] در حالی [[وفات]] کرد که سن شریفش ۶۵ سال بود. این قول، شاذ است و به نظر من، سن او به ۶۰ سال نرسید"<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۸۳.</ref> در این صورت میتوان گفت که او هم [[معتقد]] بوده است که سن [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، کمتر از ۳۵ سال بوده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۲.</ref>. | |||
===[[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}=== | |||
*بعضی گفتهاند که [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است: | |||
#از [[ابنشهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتابهایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که [[پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجهاند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | |||
#[[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین بر میآید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]]{{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از دور شدند. آنان به [[خدیجه]]{{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]]{{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کردهای؟"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | |||
*اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی از اشکال کردهاند که [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که: | |||
#پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از اینرو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهدهدار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بیمانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل [[دوران جاهلیت]]؛ | |||
#[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابیهاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابیهاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابیهاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۳-۱۱۴.</ref>. | |||
===[[فرزندان]] [[خدیجه]]=== | |||
*مؤرخان و نسبشناسان ثمره [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} با [[پیامبر]]{{صل}} را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به طیب و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[امکلثوم]]، رقیه و [[فاطمه]]{{س}}<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵.</ref>. | |||
*به تبع نفی [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} با غیر از [[رسول خدا]]{{صل}}، درباره بعضی از [[فرزندان]] منتسب به [[خدیجه]]{{س}} نیز ملاحظاتی مترتب است که بدان پرداخته میشود: | |||
#[[نقل]] است که [[زینب]] و رقیه، [[فرزندان]] [[خدیجه]]{{س}} نبودهاند؛ بلکه [[فرزندان]] هاله، [[خواهر]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} بودهاند. هاله با مردی مخزومی [[ازدواج]] کرده و از او [[صاحب]] دختری به نام هاله شده بود. سپس به واسطه [[مرگ]] یا [[طلاق]] شوهر، هاله (هاله [[مادر]]) با مردی تمیمی به نام ابوهند [[ازدواج]] کرد و از او نیز فرزندی به نام [[هند]] به [[دنیا]] آورد. این مرد تمیمی، [[همسر]] دیگری نیز داشته است که از او دو دختر به نامهای [[زینب]] و رقیه متولد شدند تا اینکه این [[زن]] و سپس شوهر تمیمی هاله [[وفات]] کردند. بعد از [[مرگ]] آنها، [[هند]] به [[قوم]] و عشیرهاش ملحق شد<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۲.</ref>؛ اما هاله و فرزندش و نیز [[فرزندان]] [[همسر]] دیگر آن مرد تمیمی تنها ماندند که [[خدیجه]]{{س}} آنان را نزد خود آورده بود. هاله ([[مادر]]) بعد از [[ازدواج]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} از [[دنیا]] رفت و این دو [[کودک]] نزد [[خدیجه]]{{س}} باقی ماندند و از آنجا که [[عرب]] ربیبه را دختر شخص میدانستند <ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۳؛ ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ اشاره دارد که زینب دختر هاله بنت خویلد بوده است. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۴.</ref>؛ از اینرو این دختران را به [[حضرت رسول]]{{صل}} منسوب میکردند؛ در حالی که آنها [[فرزندان]] ابیهند شوهر [[خواهر]] [[خدیجه]]{{س}} بودند<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۴.</ref>. مؤیداتی نیز این مطلب را [[تأیید]] و [[پشتیبانی]] میکنند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۴-۱۱۵.</ref>. | |||
#[[رسول خدا]]{{صل}} و [[خدیجه]]{{س}} بنا به تصریح برخی از مؤرخان تا قبل از [[بعثت]]، تنها [[صاحب]] پسری بودند و بقیه [[فرزندان]] ایشان پس از [[بعثت]] متولد شدند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۱۴؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۶.</ref>. حال آنکه [[نقل]] شده است: در [[جاهلیت]]، دخترانی از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عقد]] [[ابوالعاص]] و [[عتبه بن ابیلهب]] در آمدند که پس از [[بعثت]] پسر ابیلهب با [[اصرار]] و [[اجبار]] [[پدر]]، [[همسر]] خود (رقیه) را [[طلاق]] داد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. همچنین [[روایت]] شده است که رقیه پس از [[طلاق]] و پیش از [[هجرت]] [[مسلمانان]] [[حبشه]]، [[همسر]] [[عثمان]] شد و سپس همراه او به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۰؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷.</ref>. میدانیم که [[هجرت به حبشه]] در [[سال پنجم هجری]] صورت گرفته است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.</ref>؛ پس چگونه ممکن است، رقیهای که پس از [[بعثت]] به [[دنیا]] آمده است، قبل از [[بعثت]] با پسر ابیلهب و پس از [[بعثت]] با [[عثمان]] [[ازدواج]] کرده باشد. این موضوع، دستکم در بردارنده این امر میتواند باشد که این دخترها، [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} نبودند؛ بلکه ربیبههای ایشان بودند؛ وگرنه چه توجیه دیگری میتوان نسبت بدین امر پیدا کرد. شاید مهمترین دستاویز برای [[اثبات وجود]] [[هند]] به عنوان [[فرزند]] [[خدیجه]]{{س}}، بهویژه در بین [[شیعیان]]، روایتی از [[امام حسن]]{{ع}} است. [[امام حسن]]{{ع}} در این [[روایت]] از [[هند بن ابیهاله]]، به عنوان دایی یاد میکند و اوصاف [[رسول خدا]]{{صل}} را از او جویا میشود. | |||
*در این [[روایت]] که با {{متن حدیث| سَأَلْتُ خَالِي هِنْدَ بْنَ أَبِي هَالَةَ عَنْ حِلْيَةِ رَسُولِ اللَّه...}} آغاز شده است، ایراداتی وجود دارد که به آنها پرداخته میشود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۵.</ref>: | |||
#اشکالات سندی این [[روایت]]، که تمامی از یک طریق و آن هم از طریق مردی از [[بنیتمیم]] از [[فرزند]] ابیهاله از [[امام حسن]]{{ع}} [[روایت]] شده است. | |||
#تمام این [[روایت]] پُر از [[شک]] و [[ریبه]] است. | |||
#اصلاً در وجود فرزندی به نام [[هند]] برای [[خدیجه]]{{س}}، همانگونه که گفته شد تردید جدی وجود دارد. | |||
#[[امام حسن]]{{ع}}، خود [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و همراه او در [[واقعه مباهله]] و... حضور داشته است. چه دلیلی وجود دارد که این مطلب را از [[هند بن ابیهاله]] بپرسد؟ اصلاً چرا [[حضرت]]{{صل}} از [[پدر]] بزرگوارشان که بیش از همه به احوال [[پیامبر]]{{صل}} [[آگاه]] بود و [[یار]] و [[یاور]] همیشگی آن [[حضرت]] و [[وصی]] و [[جانشین]] به [[حق]] ایشان بود، نپرسید؟ | |||
#ما هیچ نصی - هر چند جعلی - در دست نداریم که ثابت کند [[هند]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[زندگی]] میکرده است، یا نزدیک او و در [[مجلسی]] از مجالس او شرکت داشته است و یا در [[جنگی]] حضور یافته است<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۱۵-۱۱۶.</ref>. | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
نسخهٔ ۱۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۹
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث ازدواج پیامبر خاتم و مرتبط با مدخل حضرت خدیجه است. "ازدواج پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ازدواج پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- حضرت محمد(ص) با سرمایه خدیجه دختر خویلد همراه مردانی از قریش برای تجارت به شام رفت[۱]. در همین زمان بود که با راهبی دیگر به نام "مسطور" ملاقات کرد[۲]. آشنایی خدیجه با پیامبر(ص) نظر او را به خود جلب کرد و داوطلب ازدواج با ایشان شد. رسول خدا(ص) در بیست و پنج سالگی با خدیجه ازدواج کرد که زنی بیوه بود[۳].
- با بروز قحطی در مکه و فقر ابوطالب، رسولالله(ص) از عموی ثروتمندش "عباس" خواست تا با هم سرپرستی دو تن از فرزندان ابوطالب را بپذیرند؛ از این رو علی(ع) به خانه رسول خدا(ص) و جعفر نزد عباس رفت[۴][۵].
- پیامبر اکرم(ص) ۳۵ ساله بود که قریش به تجدید بنای کعبه پرداخت[۶]. در این زمان، دیوارهای کعبه بر اثر سیل شکسته شده بود. هنگام نصب حجرالاسود، نزدیک بود میان سران قبایل، جنگی خونین در گیرد؛ از این رو داوری را به نخستین وارد شونده به مسجدالحرام واگذار کردند. پیامبر(ص) با ورود به جمع آنان، پیشنهاد کرد جامهای پهن کنند و حجرالاسود را درون آن بگذارند و رئیس هر قبیلهای گوشهای را بلند کند. در آخر، پیامبر(ص) حجر الأسود را بر جای نخست نهاد[۷][۸].
خدیجه کیست؟
- خدیجه دختر خُوَیلِد، مادرش فاطمه دختر زائده است. خدیجه (س) نخستین بانوی مسلمان است. وی از زنان متمول و متمکّن شبه جزیره عربستان بود که به امر تجارت اشتغال داشت. از اینرو در نقلهای تاریخی سبب آشنایی پیامبر اکرم (ص) با ایشان را وثوق و امین بودن پیامبر اکرم دانستهاند. خدیجه (س) از ایشان درخواست کرد تا او را در سفرهای تجاری و امر تجارت یاری رساند و در ازای آن مزدی بیش از دیگران دریافت دارد. تعداد سفرهای تجاری پیامبر را با کاروانهای تجاری خدیجه (س) چهار سفر به یمن و یک سفر به شما ذکر کردهاند. سفر به شام مهمترین سفر تجاری ایشان است که به ازدواج آنان انجامید.
- همسر بزرگوار حضرت محمّد(ص). وی دختر خُوَیلِد و از زنان نامور و ثروتمند حجاز بود. زنی عاقل، دانا و شریف بود و مردان، با ثروت او تجارت میکردند. پیامبر خدا در سنّ بیست و پنج سالگی، از سوی خدیجه به تجارت شام رفت و پس از چند ماه از بازگشت، با خدیجه که آن هنگام چهل سال داشت، ازدواج نمود.
- خدیجه نخستین زنی بود که مسلمان شد و به تعبیر پیامبر اکرم، یکی از چهار زن برگزیده خداست، یعنی: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه(س). خدیجه همه ثروت خویش را به پیامبر داد تا در راه ترویج اسلام صرف کند. وی پیش از ازدواج با محمد(ص) نیز به مردم بینوا کمک میکرد.
- حضرت زهرا(س) ثمره ازدواج پیامبر با اوست. حضرت خدیجه، در مکه سه سال پیش از هجرت درگذشت و در قبرستان ابوطالب دفن شد. هنگام وفات، ۶۵ سال داشت. حضرت محمد(ص) در سوگ او اندوهگین شد و پیوسته تا پایان عمر، از وفا و حمایت و خوبیهای خدیجه یاد میکرد[۹].
شرایط ازدواج با حضرت خدیجه
- سفرپرسود تجاری؛
- گزارش غلام خدیجه (س) و وجود اعجاز الهی در وجود پیامبر؛
- مشاهده دو فرشتهای که هنگام ورود پیامبر به خانه خدیجه (س) بر سر ایشان سایه افکنده بودند؛
- پیشگویی شخصی در خصوص ازدواج خدیجه (س) با مردی از قریش که به رسالت مبعوث خواهد شد.
- در اقوال تاریخی اینگونه آمده است که خدیجه (س) تمایل خود به ازدواج با پیامبر را یا به وسیله یکی از دوستان، یا غلام خود که همسفر پیامبر در سفرهای تجاری بوده است، یا خود، شخصاً، با ایشان در میان نهاد. پیامبر نیز موضوع را با عموهای خود مطرح کرد. سپس صفیّه، عمه پیامبر اکرم، به خانه خدیجه (س) رفت و از چگونگی قصد خدیجه (س) آگاه شد. پس از آن، عموهای پیامبر برای خواستگاری به خانه عموی خدیجه (س)، عمرو بن اسد، رفتند. مهریه خدیجه (س) مبلغ دوازده اوقیه (هر اوقیه معادل چهل درهم) تعیین شد و خدیجه (س) بهطور رسمی به ازدواج پیامبر اکرم (ص) درآمد. در این زمان پیامبر اکرم (ص) بیستوپنج سال داشتند و خدیجه حدود چهل سال داشت. خدیجه (س) پس از ازدواج، همه اموال و دارایی خود را به پیامبر اکرم (ص) بخشید و اداره امور تجاری خود را به ایشان واگذار کرد و کنیزان و غلامان را آزاد کرد. خدیجه (س) در آغاز دوران پر افتوخیز رسالت، همواره یاری فداکار برای پیامبر اکرم (ص) بود. آنگاه که بار عظیم وحی بر دوش پیامبر سنگینی میکرد، او را در کنار خویش یاور و غمخوار مییافت. دارایی خدیجه (س) در سالهای آغازین رسالت بسیار مفید واقع شد، چنانکه پیامبر بعدها فرمود: هیچ مالی بهاندازه اموال خدیجه (س) برایم سود نبخشید. او نخستین بانوی مسلمان و نخستین زن نمازگزار در تاریخ اسلام است.
- پیامبر اکرم (ص) خدیجه (س) را همواره گرامی میداشت و از او به نیکی یاد میکرد. خدیجه (س) نزد پیامبر (ص) گرامیترین همسرانش بود. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی خطاب به امام علی (ع) خدیجه (س) را جزو چهار زن برتر جهان یاد میکند و در روایتی دیگر خطاب به امام علی (ع) میفرماید: "تو همسری چون فاطمه داری، که من چون او ندارم و مادر زنی چون خدیجه (س) داری، که من نیز چون او ندارم."
- امام علی (ع) در نهج البلاغه از خدیجه (س) اینگونه یاد میکند: "... آن هنگام [اولین روزهای رسالت] جز خانهای که رسول خدا (ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانهای مسلمانی راه نیافته بود؛ من سوّمین آنان بودم"[۱۰]. نهاد پاک خدیجه (س) بستری فراهم کرد تا نور وجودی حضرت فاطمه زهرا (س) در آن به عرصه هستی گام نهد و بهدنبال آن اهل بیت پیامبر اکرم (ص) از نسل ایشان به جهان مادی پای گذارند و نور هدایتگستر خویش را به جهانیان عرضه دارند.
- خدیجه (س) زمان کوتاهی پس از محاصره اقتصادی اقتصادی در سال دهم بعثت، در سن ۶۵ سالگی درگذشت. پیامبر اکرم او را با دستان خویش غسل داد و در قبر نهاد. مصیبت مرگ خدیجه (س)، اندک زمانی پس از رحلت ابوطالب، عموی گرامی پیامبر، سنگینی از حزن و اندوه را بر سینه پیامبر فرو آورد. از اینرو آن سال را عام الحزن نام نهادند[۱۱].
ازدواج با خدیجه(س)
- پس از گزارش سفر دوم پیامبر به شام، خدیجه مایل به ازدواج با حضرت شد. او زنی خردمند و دوراندیش بود و شریفترین و ثروتمندترین زنان قریش به شمار میآمد و به علت پاکدامنی بسیارش در جاهلیت، طاهره خوانده میشد[۱۲]. قومش برای ازدواج با او بسیار حریص بودند؛ خواستگاریها کرده بودند و حاضر شده بودند مهریههای سنگین بپردازند[۱۳]. خدیجه، کسی را در پی رسول خدا(ص) فرستاد و علاقهمندی خود را برای ازدواج با ایشان اظهار کرد[۱۴].
- حضرت با عموهای خود مشورت کرد، سپس همراه آنها (ابوطالب و حمزه و...)[۱۵] برای خواستگاری، نزد عمرو بن خویلد، عموی خدیجه(س) رفت. ابوطالب او را از عمرو بن خویلد خواستگاری کرد، سپس عموی خدیجه(س)، اندکی سخن گفت. آنگاه خدیجه(س) نیز لب به سخن گشود[۱۶]. پس از این سخنان، ابوطالب، خطبه عقد را جاری کرد و بیست مادهشتر جوان[۱۷] و به نقلی ۲۱ اوقیه[۱۸] و[۱۹] صداق او کرد. پس از مراسم خواستگاری، ابوطالب، شتری کشت و پیامبر(ص)، همراه همسرش، وارد خانه شد[۲۰]. این ازدواج مبارک، دو ماه و ۲۵ روز پس از بازگشت رسول خدا(ص) از سفر شام صورت گرفت[۲۱][۲۲].
مقدمه
- در راستای تلاش حکام مستبد اموی، در زدودن نام پیامبر(ص) از مأذنهها و کاستن از قداست و عظمت آن بزرگوار، جعل حدیث، حربهای کارآمد بود که در مقیاس وسیعی به کار گرفته شد. متأسفانه بیشتر این احادیث جعلی که در سرتاسر سیره نبوی(ص) با حجم بسیار زیاد وجود دارند، امروزه از شهرت زیادی برخوردار شدهاند. این امر که بیشتر در لسان اهل سنت دیده میشود، سبب شده است تا بسیاری از احادیث صحیح و مسلّم تاریخی، کنار زده شوند. از جمله مواضعی که به علت وجود این احادیث نادرست سعی در تخریب آن شده است، جریان ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه(س) و وقایع پیرامون آن است[۲۳].
ازدواج با پیامبر(ص)
- خدیجه(س) -دختر خویلد بن اسد- زنی بازرگان، توانگر و صاحب جاه و شرف بود. او مردان را برای تجارت اجیر میکرد و یا برای آنها نصیبی از سود خود مقرر میفرمود[۲۴]. هنگامی که خدیجه(س) از امانتداری، راستگویی و اخلاق نیکوی پیامبر(ص) باخبر شد، شخصی نزد آن حضرت فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با مال و کالای وی به شام سفر کند[۲۵] و بهره بیشتر و بهتر از دیگران دریافت کند. خدیجه(س) غلام خود "میسره" را در این سفر با حضرت(ص) همراه کرد. پس از بازگشت از این سفر تجاری، میسره، بانوی خود را از وقایع و اتفاقات سفر آگاه کرد[۲۶]. خدیجه(س) که زنی شریف، خردمند و با تدبیر بود، برای حضرت(ص) پیغام فرستاد و گفت: "ای پسر عمو! من خواهان ازدواج با تو هستم؛ چرا که خویشاوند من هستی و در بین خاندانت بزرگوار، امانتدار، خوشخلق و راستگویی"[۲۷][۲۸].
- در روایتی دیگر این چنین آمده است که او دوست خود، نفیسه بنت منبه (منیه) را نزد رسول خدا(ص) فرستاد تا در این باره با او گفتگو کند. نفیسه نزد پیامبر(ص) آمد و علت ازدواج نکردن ایشان را جویا شد. حضرت پاسخ داد: "چیزی ندارم که با آن ازدواج کنم". نفیسه گفت: "اگر این مانع برطرف، و از تو دعوت شود با کسی که در زیبایی، مال و شرف، همتای توست با او ازدواج میکنی؟" حضرت پرسید: "او کیست؟" گفت: "خدیجه(س)".
- خدیجه(س) از لحاظ نسب در ردههای میانی قریش و از لحاظ مجد، شرف و ثروت والاترین زن قریش به شمار میآمد؛ بیشتر مردان قریش در آرزوی آن بودند که بتوانند با او ازدواج کنند؛ اما خدیجه(س)، تمام خواستگارها و مهریههای سنگین را ردّ کرده بود[۲۹].
- چون پیغمبر(ص) از این پیشنهاد آگاه شد، با خویشان و عموهای خود مشورت کرد؛ آن گاه به اتفاق ابوطالب و چند تن از عموهای خود نزد ورقه بن نوفل - پسر عموی خدیجه(س)- رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد[۳۰][۳۱].
- ابوطالب در مجلس خواستگاری، گفت: "حمد و سپاس خدای این خانه را، آن کسی که ما را از ذریة ابراهیم و اسماعیل قرار داد و ما را در حرم امنی فرود آورد، بر مردم برتری داد و به این سرزمین برکت و نعمت بخشید؛ اما این برادر زادهام بر تمام مردان قریش، برتری و رجحان دارد.
- در این برتری با هیچ کس مقایسه نشود و در میان مردم، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ مالی تهیدست است؛ اما مال، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به خدیجه(س) راغب و خدیجه(س) نیز به او مشتاق است. ما آمدهایم که با رضایت خدیجه(س) او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این خانه! محمد(ص) دارای اقبالی بلند، دینی شایع و خردی کاستیناپذیر است"[۳۲].
- سپس عموزاده خدیجه(س)، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ ابوطالب بازماند. پس خدیجه(س) شروع به سخن کرد و رضایت خود را از این ازدواج اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از مال خویش بپردازد که این سخن، تعجب حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را زنان میدهند؟" ابوطالب خشمگین شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، زنان، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، زنان حاضر به ازدواج با او نیستند"[۳۳]. آنگاه ابوطالب شتری کشت و رسول خدا(ص) به ازدواج خدیجه(س) در آمد.
- این سخنان به خوبی نشان از جایگاه پیامبر(ص) در قلوب مردم مکه در قبل از بعثت داشت و خود میتواند در ردّ روایات جعلی که آن حضرت(ص) را یتیم ابیطالب معرفی میکنند، کافی باشد. این روایات، چنان شخصیت پست و حقیری را برای حضرت(ص) ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از خدیجه(س) را مسخره کردن شخصیت حضرت و و دیگران دانستهاند[۳۴]. روایات بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از شخصیت پیامبر(ص) و انحراف ذهنهای مردم، از سوی دشمنان دین جعل شدهاند؛ از اینرو نقل این دروغها را شایسته مقام منیع ایشان ندیدیم و از پرداختن به آن صرفنظر کردیم[۳۵][۳۶].
- سرانجام، مهریه این ازدواج، دوازده اوقیه طلا[۳۷] یا بیست ماده شتر جوان[۳۸] در نظر گرفته شد و خدیجه(س) به منزل رسول خدا(ص) رفت[۳۹].
ملاحظاتی در باب این ازدواج
- مؤرخان و عالمان درباره این ازدواج خجسته و پُر میمنت، مطالبی گفتهاند که پرداختن به آن امری مهم و در خور توجه است.
سن ازدواج
- سن شریف آن بانو در زمان ازدواج، همواره از موضوعاتی بوده است که مورخان شیعه و سنی از گذشتههای دور تاکنون بدان پرداخته و مطالبی را نیز عنوان کردهاند. در مقدار سن رسول خدا(ص) و خدیجه(س) بین مؤرخان اختلاف است. آنان سن حضرت را ۲۳[۴۰]، ۲۵[۴۱]، ۲۸[۴۲] و برخی هم ۳۰ سال برشمردهاند[۴۳]؛ امّا درباره سن جناب خدیجه(س) اختلافهای بیشتری بین مؤرخان وجود دارد. غالب مؤرخان و علمای اهل سنت که کتبشان در دست است، بر ۴۰ ساله بودن آن بانو در زمان ازدواج تأکید کردهاند[۴۴]. البته اقوال دیگر علما نیز در این باره قابل توجه است؛ به گونهای که خواننده به تردید وا میدارد؛ چرا که در این روایات، سن ایشان، بسیار کمتر از آن چیزی است که بسیاری از علمای اهل سنت و حتی بعضی از علمای شیعه بر آن تأکید داشته و ادعای شهرت کردهاند.
- اقوال دیگر علما در این باره:
- ۲۵ سالگی: این قول را بیهقی در دلائل النبوه[۴۵] و ابن کثیر در البدایه و النهایه اصح اقوال دانستهاند[۴۶]. قاضی ابرقوه نیز در کتابش این قول را مشهورترین آنها معرفی کرده است[۴۷]. این قول در کتب السیرة الحلبیه[۴۸] و... نیز بیان شده است.
- ۲۸ سالگی: بسیاری از مؤرخان بر ۲۸ سالگی حضرت خدیجه(س) در زمان ازدواج با رسول خدا(ص) تأکید کردهاند. شذرات الذهب[۴۹]، انساب الاشراف[۵۰]، سیر اعلام النبلاء[۵۱]، السیرة الحلبیه[۵۲]، تاریخ خمیس[۵۳] و... از جمله کتابهایی هستند که پس از یادآوری این قول، آن را بر دیگر اقوال برتری دادهاند.
- ۳۰ سالگی: این نظر نیز از جمله اقوالی است که در کتب السیرة الحلبیه[۵۴]، تاریخ الخمیس[۵۵]، و... به آن پرداخته شده است.
- ۳۵ سالگی: این قول نیز از جمله اقوالی است که در کتب البدایه و النهایه[۵۶] و السیرة الحلبیه[۵۷] عنوان شده است[۵۸].
- ۴۰[۵۹]، ۴۴[۶۰]، ۴۵[۶۱] و ۴۶ سالگی[۶۲] از دیگر اقوالی است که مؤرخان بدان پرداختهاند.
- در کتاب دلائل النبوه بیهقی و السیرة النبویه ابنکثیر نیز اشاره شده است که سن خدیجه(س) زمان ازدواج، کمتر از ۳۰ سال بوده است؛ آنجا که در سن وفات آن بانو میگوید: بلغت خديجه خمساً وستين سنة ويقال خمسين سنة وهو اصح[۶۳]. اگر قول مشهور در سن رسول خدا(ص) را ۲۵ سال بدانیم با احتساب اینکه حضرت در چهل سالگی مبعوث شدند و در سال دهم بعثت، حضرت خدیجه(س) وفات کردهاند میتوان گفت: سن خدیجه(س) در زمان ازدواج ۲۵ سال بوده است.
- حاکم نیشابوری نیز در مستدرک، از هشام بن عروه نقل میکند: "خدیجه در حالی وفات کرد که سن شریفش ۶۵ سال بود. این قول، شاذ است و به نظر من، سن او به ۶۰ سال نرسید"[۶۴] در این صورت میتوان گفت که او هم معتقد بوده است که سن حضرت خدیجه(س) در زمان ازدواج، کمتر از ۳۵ سال بوده است[۶۵].
ازدواج خدیجه(س) قبل از ازدواج با پیامبر(ص)
- بعضی گفتهاند که خدیجه(س) قبل از ازدواج با رسول خدا(ص)، دو بار ازدواج کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت[۶۶]. در صحت این ادعا که شهرت را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است:
- از ابنشهر آشوب نقل شده است که احمد بلاذری و ابوالقاسم کوفی در کتابهایشان، سید مرتضی در الشافی و ابوجعفر شیخ طوسی در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که پیامبر(ص) با خدیجه(س) ازدواج کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "رقیه و زینب، دختران هاله، خواهر خدیجهاند"[۶۷].
- ابوالقاسم کوفی نقل کرده است که از اجماع عام و خاص و از آثار اهل علم و راویان اخبار چنین بر میآید که کسی از اشراف و بزرگان قریش باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری خدیجه(س) رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون خدیجه(س) با رسول خدا(ص) ازدواج کرد زنان قریش بر او غضب کردند و از دور شدند. آنان به خدیجه(س) گفتند: "اشراف و بزرگان قوم از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با محمد(ص)، یتیم ابوطالب که فردی فقیر و تهیدست است ازدواج کردهای؟"[۶۸].
- اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است خدیجه به ازدواج با یک اعرابی بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف قریش برتری دهد؟[۶۹] بعضی از اشکال کردهاند که حضرت خدیجه(س) در زمان ازدواج، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر ازدواج مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که:
- پدرش قبل از جنگ فجار از دنیا رفته بود[۷۰]؛ از اینرو اجباری از سوی پدر نبوده است. مسلّم است عموی خدیجه(س) که بعد از پدرش، عهدهدار سرپرستی او بود نیز سلطه پدر را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی شریف و پارسا مثل خدیجه(س) که در جاهلیت به علت شرافت و عفتِ بیمانندش به طاهره[۷۱] و سیده قریش[۷۲] مشهور بوده است، عیب نیست که صبر کند تا مرد کامل و فاضل و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل دوران جاهلیت؛
- روایت شده است که خدیجه(س) از همسران سابق خود فرزندانی داشت که هند از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که هند، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز اختلاف است. آیا پدر هند (ابیهاله)، نباش بن زراره است، یا زرارة بن نباش یا هند و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او صحابی پیامبر(ص) بود یا نه؟ آیا قبل از عتیق با خدیجه(س)ازدواج کرد یا بعد از آن. آیا هند، فرزند عتیق است یا فرزند ابیهاله؟ اگر فرزند عتیق است دختر است و اگر فرزند ابیهاله است پس پسر است. آیا در جمل کشته شد یا با طاعون بصره؟[۷۳][۷۴].
فرزندان خدیجه
- مؤرخان و نسبشناسان ثمره ازدواج خدیجه(س) با پیامبر(ص) را دو پسر و چهار دختر دانستهاند: قاسم و عبدالله معروف به طیب و طاهر، زینب، امکلثوم، رقیه و فاطمه(س)[۷۵].
- به تبع نفی ازدواج خدیجه(س) با غیر از رسول خدا(ص)، درباره بعضی از فرزندان منتسب به خدیجه(س) نیز ملاحظاتی مترتب است که بدان پرداخته میشود:
- نقل است که زینب و رقیه، فرزندان خدیجه(س) نبودهاند؛ بلکه فرزندان هاله، خواهر حضرت خدیجه(س) بودهاند. هاله با مردی مخزومی ازدواج کرده و از او صاحب دختری به نام هاله شده بود. سپس به واسطه مرگ یا طلاق شوهر، هاله (هاله مادر) با مردی تمیمی به نام ابوهند ازدواج کرد و از او نیز فرزندی به نام هند به دنیا آورد. این مرد تمیمی، همسر دیگری نیز داشته است که از او دو دختر به نامهای زینب و رقیه متولد شدند تا اینکه این زن و سپس شوهر تمیمی هاله وفات کردند. بعد از مرگ آنها، هند به قوم و عشیرهاش ملحق شد[۷۶]؛ اما هاله و فرزندش و نیز فرزندان همسر دیگر آن مرد تمیمی تنها ماندند که خدیجه(س) آنان را نزد خود آورده بود. هاله (مادر) بعد از ازدواج رسول خدا(ص) با خدیجه(س) از دنیا رفت و این دو کودک نزد خدیجه(س) باقی ماندند و از آنجا که عرب ربیبه را دختر شخص میدانستند [۷۷]؛ از اینرو این دختران را به حضرت رسول(ص) منسوب میکردند؛ در حالی که آنها فرزندان ابیهند شوهر خواهر خدیجه(س) بودند[۷۸]. مؤیداتی نیز این مطلب را تأیید و پشتیبانی میکنند[۷۹].
- رسول خدا(ص) و خدیجه(س) بنا به تصریح برخی از مؤرخان تا قبل از بعثت، تنها صاحب پسری بودند و بقیه فرزندان ایشان پس از بعثت متولد شدند[۸۰]. حال آنکه نقل شده است: در جاهلیت، دخترانی از رسول خدا(ص) به عقد ابوالعاص و عتبه بن ابیلهب در آمدند که پس از بعثت پسر ابیلهب با اصرار و اجبار پدر، همسر خود (رقیه) را طلاق داد[۸۱]. همچنین روایت شده است که رقیه پس از طلاق و پیش از هجرت مسلمانان حبشه، همسر عثمان شد و سپس همراه او به حبشه هجرت کرد[۸۲]. میدانیم که هجرت به حبشه در سال پنجم هجری صورت گرفته است[۸۳]؛ پس چگونه ممکن است، رقیهای که پس از بعثت به دنیا آمده است، قبل از بعثت با پسر ابیلهب و پس از بعثت با عثمان ازدواج کرده باشد. این موضوع، دستکم در بردارنده این امر میتواند باشد که این دخترها، فرزندان رسول خدا(ص) نبودند؛ بلکه ربیبههای ایشان بودند؛ وگرنه چه توجیه دیگری میتوان نسبت بدین امر پیدا کرد. شاید مهمترین دستاویز برای اثبات وجود هند به عنوان فرزند خدیجه(س)، بهویژه در بین شیعیان، روایتی از امام حسن(ع) است. امام حسن(ع) در این روایت از هند بن ابیهاله، به عنوان دایی یاد میکند و اوصاف رسول خدا(ص) را از او جویا میشود.
- در این روایت که با « سَأَلْتُ خَالِي هِنْدَ بْنَ أَبِي هَالَةَ عَنْ حِلْيَةِ رَسُولِ اللَّه...» آغاز شده است، ایراداتی وجود دارد که به آنها پرداخته میشود[۸۴]:
- اشکالات سندی این روایت، که تمامی از یک طریق و آن هم از طریق مردی از بنیتمیم از فرزند ابیهاله از امام حسن(ع) روایت شده است.
- تمام این روایت پُر از شک و ریبه است.
- اصلاً در وجود فرزندی به نام هند برای خدیجه(س)، همانگونه که گفته شد تردید جدی وجود دارد.
- امام حسن(ع)، خود پیامبر(ص) را دیده و همراه او در واقعه مباهله و... حضور داشته است. چه دلیلی وجود دارد که این مطلب را از هند بن ابیهاله بپرسد؟ اصلاً چرا حضرت(ص) از پدر بزرگوارشان که بیش از همه به احوال پیامبر(ص) آگاه بود و یار و یاور همیشگی آن حضرت و وصی و جانشین به حق ایشان بود، نپرسید؟
- ما هیچ نصی - هر چند جعلی - در دست نداریم که ثابت کند هند با رسول خدا(ص) زندگی میکرده است، یا نزدیک او و در مجلسی از مجالس او شرکت داشته است و یا در جنگی حضور یافته است[۸۵][۸۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ام سلمه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
پانویس
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶ ص۳۹۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ابراهیمی، زینب، گاهشمار، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۲.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۹۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ ابن حزم، جوامع السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ ابراهیمی، زینب، گاهشمار، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۳.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: «يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۲۷- ۳۲۹.
- ↑ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹؛ شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۳؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ معادل ۵۰۰ درهم.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جوانی تا بعثت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۷۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۸.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۸-۱۰۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۰.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱.
- ↑ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰، ج۱، ص۲۶۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۳، ص۲۴۶.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ شهاب الدین ابوالفرج ابن العماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۴.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۱.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴-۱۹۱.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۷۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۴.
- ↑ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۸۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۲.
- ↑ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶- ۴۰۵.
- ↑ ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۲.
- ↑ ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۳؛ ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ اشاره دارد که زینب دختر هاله بنت خویلد بوده است. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۴-۱۱۵.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۱۴؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۶.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۰؛ مطهر بن طاهر مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۵.
- ↑ جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، ازدواج پیامبر با خدیجه، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۱۵-۱۱۶.