بدعت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' آنها ' به ' آنها ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*بدعت به مفهوم آنچه باعث خرابی [[دین]] میشود و مسیر [[هدایت]] و کمال را به [[انحراف]] میکشاند، پدیدهای شوم در [[تاریخ اسلام]] پدید آورد. بدعت در لغت به معنای انجام یک امر بیسابقه ولی در اصطلاح میان [[فقها]] و علمای [[اسلام]] به معنای کاستن یا افزودن چیزی بر [[دین]] بدون هیچ [[دلیل]] معتبر است. بنابراین بدعت بدین معناست که حلالی را [[حرام]] یا حرامی را [[حلال]] کنند و چیزی از [[آیین]] [[خدا]] بکاهند یا چیزی بر آن بیفزایند، بیآنکه [[دلیل]] معتبری بر آن [[قائم]] باشد یا [[آیین]] جدیدی ابداع کنند و به عنوان یک [[دین]]، [[مردم]] را به سوی آن فراخوانند. این امر از جمله [[گناهان کبیره]] است، زیرا از جمله [[واجبات]] قطعی که [[خداوند]] بر آن [[خشم]] میگیرد، بدعتی است که بر اساس آن، شخص برای رفع [[حاجت]]، بدعتی در [[دین خدا]] وارد کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳</ref>. از اینرو [[امام]] میفرماید: بدعت بدترین کارهاست؛ آنچه تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست. هیچ بدعتی در [[دین]] ایجاد نمیشود، مگر آنکه سنتی ترک شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 162- 163.</ref>. | *بدعت به مفهوم آنچه باعث خرابی [[دین]] میشود و مسیر [[هدایت]] و کمال را به [[انحراف]] میکشاند، پدیدهای شوم در [[تاریخ اسلام]] پدید آورد. بدعت در لغت به معنای انجام یک امر بیسابقه ولی در اصطلاح میان [[فقها]] و علمای [[اسلام]] به معنای کاستن یا افزودن چیزی بر [[دین]] بدون هیچ [[دلیل]] معتبر است. بنابراین بدعت بدین معناست که حلالی را [[حرام]] یا حرامی را [[حلال]] کنند و چیزی از [[آیین]] [[خدا]] بکاهند یا چیزی بر آن بیفزایند، بیآنکه [[دلیل]] معتبری بر آن [[قائم]] باشد یا [[آیین]] جدیدی ابداع کنند و به عنوان یک [[دین]]، [[مردم]] را به سوی آن فراخوانند. این امر از جمله [[گناهان کبیره]] است، زیرا از جمله [[واجبات]] قطعی که [[خداوند]] بر آن [[خشم]] میگیرد، بدعتی است که بر اساس آن، شخص برای رفع [[حاجت]]، بدعتی در [[دین خدا]] وارد کند<ref>{{متن حدیث|أَوْ يَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِي دِينِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳</ref>. از اینرو [[امام]] میفرماید: بدعت بدترین کارهاست؛ آنچه تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست. هیچ بدعتی در [[دین]] ایجاد نمیشود، مگر آنکه سنتی ترک شود<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 162- 163.</ref>. | ||
==ماهیت و رهاورد بدعت== | ==ماهیت و رهاورد بدعت== | ||
#'''ظاهر [[فریب]] و هلاک کننده:''' بدعت در [[باطل]] غوطهور است، اما ظاهری حقنما دارد. به رنگ [[حق]] درمیآید، اما هلاککننده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. نوک پیکان آن باورهای [[مسلمانان]] را نشانه میگیرد تا خواستههای نفسانی [[بندگان]] هوسباز را برآورده سازد. [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} در پاسخ به این سؤال که "به چه وسیلهای [[خدا]] را به [[یگانگی]] بپرستم" فرمود: [[بدعتگذار]] مباش، کسی که به [[رأی]] خود توجه کند هلاک شود و هر که [[خانواده]] پیامبرش را رها کند [[گمراه]] و کسی که [[قرآن]] و گفتار پیامبرش را رها کند [[کافر]] شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | #'''ظاهر [[فریب]] و هلاک کننده:''' بدعت در [[باطل]] غوطهور است، اما ظاهری حقنما دارد. به رنگ [[حق]] درمیآید، اما هلاککننده است<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِكَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹</ref>. نوک پیکان آن باورهای [[مسلمانان]] را نشانه میگیرد تا خواستههای نفسانی [[بندگان]] هوسباز را برآورده سازد. [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} در پاسخ به این سؤال که "به چه وسیلهای [[خدا]] را به [[یگانگی]] بپرستم" فرمود: [[بدعتگذار]] مباش، کسی که به [[رأی]] خود توجه کند هلاک شود و هر که [[خانواده]] پیامبرش را رها کند [[گمراه]] و کسی که [[قرآن]] و گفتار پیامبرش را رها کند [[کافر]] شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | ||
#'''[[گمراه کننده]]:''' [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: هر بدعتی [[گمراهی]] است و هر گمراهکنندهای در [[آتش]] است.[[بدعتگذار]]، از یکسو نمیتواند بهصراحت با [[اعتقادات]] و مسلمات دینی و [[عقلی]] به [[مخالفت]] برخیزد و از دیگرسوی، خواهشهای نفسانی او را به سمت [[باطل]] و مسیر ناحق میکشاند. در اینصورت به آمیختن [[حق]] و [[باطل]] رومیآورد، تا از [[حق]] برای پیشبرد خواستههای نفسانی خویش بهره گیرد، نه [[حق]] [[خالص]] است و نه [[باطل]] عریان تا [[مردم]] بتوانند این دو را از هم بازشناسند. در دوران ۲۵ ساله [[حکومت]] [[سه خلیفه]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} [[بدعتها]] و دگرگونیهای زیادی پدید آمد که در اثر آن، [[تربیت اجتماعی]] [[مردم]] و بازگرداندن [[امت]] به ارزشهای اصیل اسلامی یکی از مشکلات [[امام علی]] {{ع}} بود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | #'''[[گمراه کننده]]:''' [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: هر بدعتی [[گمراهی]] است و هر گمراهکنندهای در [[آتش]] است.[[بدعتگذار]]، از یکسو نمیتواند بهصراحت با [[اعتقادات]] و مسلمات دینی و [[عقلی]] به [[مخالفت]] برخیزد و از دیگرسوی، خواهشهای نفسانی او را به سمت [[باطل]] و مسیر ناحق میکشاند. در اینصورت به آمیختن [[حق]] و [[باطل]] رومیآورد، تا از [[حق]] برای پیشبرد خواستههای نفسانی خویش بهره گیرد، نه [[حق]] [[خالص]] است و نه [[باطل]] عریان تا [[مردم]] بتوانند این دو را از هم بازشناسند. در دوران ۲۵ ساله [[حکومت]] [[سه خلیفه]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} [[بدعتها]] و دگرگونیهای زیادی پدید آمد که در اثر آن، [[تربیت اجتماعی]] [[مردم]] و بازگرداندن [[امت]] به ارزشهای اصیل اسلامی یکی از مشکلات [[امام علی]] {{ع}} بود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | ||
#'''ماهیت ذاتی بدعت:''' بدعت بهدلیل مطابق نبودن با [[حق]]، نیازمند توجیهاتی است که بتواند آنرا مقبول جلوه دهد. رنگ و لعاب به ظاهر دینی و عقلانی دادن به آن و توجیهات نادرست، لازمه جداییناپذیر آن است، تا آنجا که [[تابعین]] بدعت نیز به جای پذیرش [[حق]] و ردّ اشتباهات گذشتگان به همان [[دلیل]] به توجیهات گذشتگان میافزایند و به جای عرضه موضوعات بر معیارهای حقیقی و تشخیص امر درست و نادرست، [[حق]] را با آن محک میزنند و منطبق میکنند و میل و خواسته خود را معیار قرار میدهند<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا }}؛ سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | #'''ماهیت ذاتی بدعت:''' بدعت بهدلیل مطابق نبودن با [[حق]]، نیازمند توجیهاتی است که بتواند آنرا مقبول جلوه دهد. رنگ و لعاب به ظاهر دینی و عقلانی دادن به آن و توجیهات نادرست، لازمه جداییناپذیر آن است، تا آنجا که [[تابعین]] بدعت نیز به جای پذیرش [[حق]] و ردّ اشتباهات گذشتگان به همان [[دلیل]] به توجیهات گذشتگان میافزایند و به جای عرضه موضوعات بر معیارهای حقیقی و تشخیص امر درست و نادرست، [[حق]] را با آن محک میزنند و منطبق میکنند و میل و خواسته خود را معیار قرار میدهند<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا }}؛ سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | ||
#'''بدعت، منشأ فتنهها''' و سرآغاز پدید آمدن آن و همچنین [[هواپرستی]] و بدعتگذاری در [[احکام]] آسمانی است. اینگونه بدعت، نوآوریهایی است که [[قرآن]] با آن مخالف است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref>. مخلوط شدن [[حق]] و [[باطل]]، زمینه تسلط و [[ولایت]] [[شیطان]] و شیطانصفتان را بر دیگران فراهم میسازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref> و جامعهای که به چنین بلایی مبتلا شود باید [[منتظر]] به ثمر رسیدن فتنهها باشد که ثمره آن جز [[اختلاف]] و [[آشوب]] نیست. [[امام علی]] {{ع}} هیچ عاملی را، مانند بدعت، عامل تخریب [[دین]] نمیداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 164.</ref>. | #'''بدعت، منشأ فتنهها''' و سرآغاز پدید آمدن آن و همچنین [[هواپرستی]] و بدعتگذاری در [[احکام]] آسمانی است. اینگونه بدعت، نوآوریهایی است که [[قرآن]] با آن مخالف است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref>. مخلوط شدن [[حق]] و [[باطل]]، زمینه تسلط و [[ولایت]] [[شیطان]] و شیطانصفتان را بر دیگران فراهم میسازد<ref>َ{{متن حدیث|لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰</ref> و جامعهای که به چنین بلایی مبتلا شود باید [[منتظر]] به ثمر رسیدن فتنهها باشد که ثمره آن جز [[اختلاف]] و [[آشوب]] نیست. [[امام علی]] {{ع}} هیچ عاملی را، مانند بدعت، عامل تخریب [[دین]] نمیداند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 164.</ref>. | ||
==[[جایگاه]] و ویژگی [[بدعتگذار]]== | ==[[جایگاه]] و ویژگی [[بدعتگذار]]== | ||
*بدترین [[مردم]] نزد [[خدا]]، [[رهبر]] [[ستمگری]] است که خود [[گمراه]] و مایه [[گمراهی]] دیگران است؛ کسی که [[سنت]] پذیرفته را بمیراند و بدعت ترکشده را زنده گرداند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref>. نیز در [[خطبه]] دیگری از [[بدعتگذار]] با تعبیر دشمنترین آفریده [[خدا]] یاد میکند، که راه راست را گم کرده و [[دل]] او شیفته بدعت است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷</ref>. [[امام]] {{ع}} [[بدعتگذار]] را مانند دزدی میداند که بهجای طلب [[سنت]] از کانون [[معرفت]]، از راهی دیگر در صدد کسب [[علم]] و [[معرفت]] برمیآید و چیزی را که از آنِ خود نیست، به خود نسبت میدهد و خویشتن را [[خالق]] و مالک [[سنت]] معرفی میکند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 164.</ref>. | *بدترین [[مردم]] نزد [[خدا]]، [[رهبر]] [[ستمگری]] است که خود [[گمراه]] و مایه [[گمراهی]] دیگران است؛ کسی که [[سنت]] پذیرفته را بمیراند و بدعت ترکشده را زنده گرداند<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴</ref>. نیز در [[خطبه]] دیگری از [[بدعتگذار]] با تعبیر دشمنترین آفریده [[خدا]] یاد میکند، که راه راست را گم کرده و [[دل]] او شیفته بدعت است<ref>{{متن حدیث|إنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ [تَعَالَى] رَجُلَانِ رَجُلٌ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ مَشْغُوفٌ بِكَلَامِ بِدْعَةٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷</ref>. [[امام]] {{ع}} [[بدعتگذار]] را مانند دزدی میداند که بهجای طلب [[سنت]] از کانون [[معرفت]]، از راهی دیگر در صدد کسب [[علم]] و [[معرفت]] برمیآید و چیزی را که از آنِ خود نیست، به خود نسبت میدهد و خویشتن را [[خالق]] و مالک [[سنت]] معرفی میکند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 164.</ref>. | ||
==راهکار [[مبارزه]] و [[مقابله با بدعت]]== | ==راهکار [[مبارزه]] و [[مقابله با بدعت]]== | ||
#'''[[تبعیت]] از محورهای [[حق]] و [[عالمان]] حقمدار:''' [[رسول خدا]] {{صل}} با نگاهی پیشگیرانه به موضوع بدعت، فرمود: برای هر بدعتی که پس از من برای [[نیرنگ]] زدن به [[ایمان]] پیدا شود [[سرپرستی]] از خاندانم گماشته شده که از [[ایمان]] [[دفاع]] کند و با [[الهام]] [[خدا]] سخن گوید و [[حق]] را [[آشکار]] سازد و [[نیرنگ]] نیرنگبازان را رد کند و زبان ناتوانان باشد. در [[دوران غیبت]] نیز کسی باید عهدهدار [[سرپرستی]] [[جامعه اسلامی]] و حفظ آنها از بدعت باشد که بیشترین شباهت را به [[اهلبیت]] داشته باشد. یعنی [[نفس]] را کنترل و [[دین]] خود را حفظ کند و با هوا و خواهشهای نفسانی [[مخالفت]] ورزد و [[مطیع]] امر [[خدا]] باشد. | #'''[[تبعیت]] از محورهای [[حق]] و [[عالمان]] حقمدار:''' [[رسول خدا]] {{صل}} با نگاهی پیشگیرانه به موضوع بدعت، فرمود: برای هر بدعتی که پس از من برای [[نیرنگ]] زدن به [[ایمان]] پیدا شود [[سرپرستی]] از خاندانم گماشته شده که از [[ایمان]] [[دفاع]] کند و با [[الهام]] [[خدا]] سخن گوید و [[حق]] را [[آشکار]] سازد و [[نیرنگ]] نیرنگبازان را رد کند و زبان ناتوانان باشد. در [[دوران غیبت]] نیز کسی باید عهدهدار [[سرپرستی]] [[جامعه اسلامی]] و حفظ آنها از بدعت باشد که بیشترین شباهت را به [[اهلبیت]] داشته باشد. یعنی [[نفس]] را کنترل و [[دین]] خود را حفظ کند و با هوا و خواهشهای نفسانی [[مخالفت]] ورزد و [[مطیع]] امر [[خدا]] باشد. | ||
#'''تقویت [[ایمان]] و تقیّد به [[تکالیف]]:''' [[مؤمن]] کسی است که [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال]] و [[حرام]] [[خدا]] را [[حرام]] بشمارد. آنچه [[مردم]] با [[بدعتها]] تغییر دادند، باعث نمیشود که در [[حلال]] و [[حرام]] الهی تغییری به وجود آید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | #'''تقویت [[ایمان]] و تقیّد به [[تکالیف]]:''' [[مؤمن]] کسی است که [[حلال]] [[خدا]] را [[حلال]] و [[حرام]] [[خدا]] را [[حرام]] بشمارد. آنچه [[مردم]] با [[بدعتها]] تغییر دادند، باعث نمیشود که در [[حلال]] و [[حرام]] الهی تغییری به وجود آید<ref>{{متن حدیث|أَنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ، وَ يُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ، وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَ لَكِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللَّهُوَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَ لَكِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 163.</ref>. | ||
==پرهیز از بدعت== | ==پرهیز از بدعت== | ||
*[[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزاری جویید و درباره آنها بد گویید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به فسادانگیزی در [[اسلام]] طمع نکنند و [[مردم]] از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا [[خداوند]] برای شما در برابر این کار حسنات نویسد و درجات [[آخرت]] را برای شما بالا برد. نیز در سفارشی به [[امام علی]] {{ع}} او را به [[جنگ]] با [[بدعتگذار]] فرامیخواند. [[امام علی]] {{ع}} نیز فرمود: هیچ بدعتی در [[دین]] ایجاد نمیشود مگر آنکه سنتی ترک شود. پس از [[بدعتها]] بپرهیزید و پیوسته در راه راست و جاده [[آشکار]] [[حق]] باشید. نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 165.</ref>. | *[[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزاری جویید و درباره آنها بد گویید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به فسادانگیزی در [[اسلام]] طمع نکنند و [[مردم]] از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا [[خداوند]] برای شما در برابر این کار حسنات نویسد و درجات [[آخرت]] را برای شما بالا برد. نیز در سفارشی به [[امام علی]] {{ع}} او را به [[جنگ]] با [[بدعتگذار]] فرامیخواند. [[امام علی]] {{ع}} نیز فرمود: هیچ بدعتی در [[دین]] ایجاد نمیشود مگر آنکه سنتی ترک شود. پس از [[بدعتها]] بپرهیزید و پیوسته در راه راست و جاده [[آشکار]] [[حق]] باشید. نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْيَعَ؛ إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا، وَ إِنَّ [مُحْدَثَاتِهَا] مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 165.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |
نسخهٔ ۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۹:۲۸
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بدعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- بدعت به مفهوم آنچه باعث خرابی دین میشود و مسیر هدایت و کمال را به انحراف میکشاند، پدیدهای شوم در تاریخ اسلام پدید آورد. بدعت در لغت به معنای انجام یک امر بیسابقه ولی در اصطلاح میان فقها و علمای اسلام به معنای کاستن یا افزودن چیزی بر دین بدون هیچ دلیل معتبر است. بنابراین بدعت بدین معناست که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کنند و چیزی از آیین خدا بکاهند یا چیزی بر آن بیفزایند، بیآنکه دلیل معتبری بر آن قائم باشد یا آیین جدیدی ابداع کنند و به عنوان یک دین، مردم را به سوی آن فراخوانند. این امر از جمله گناهان کبیره است، زیرا از جمله واجبات قطعی که خداوند بر آن خشم میگیرد، بدعتی است که بر اساس آن، شخص برای رفع حاجت، بدعتی در دین خدا وارد کند[۱]. از اینرو امام میفرماید: بدعت بدترین کارهاست؛ آنچه تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست. هیچ بدعتی در دین ایجاد نمیشود، مگر آنکه سنتی ترک شود[۲][۳].
ماهیت و رهاورد بدعت
- ظاهر فریب و هلاک کننده: بدعت در باطل غوطهور است، اما ظاهری حقنما دارد. به رنگ حق درمیآید، اما هلاککننده است[۴]. نوک پیکان آن باورهای مسلمانان را نشانه میگیرد تا خواستههای نفسانی بندگان هوسباز را برآورده سازد. امام موسی بن جعفر S در پاسخ به این سؤال که "به چه وسیلهای خدا را به یگانگی بپرستم" فرمود: بدعتگذار مباش، کسی که به رأی خود توجه کند هلاک شود و هر که خانواده پیامبرش را رها کند گمراه و کسی که قرآن و گفتار پیامبرش را رها کند کافر شود[۵].
- گمراه کننده: پیامبر a فرمود: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهکنندهای در آتش است.بدعتگذار، از یکسو نمیتواند بهصراحت با اعتقادات و مسلمات دینی و عقلی به مخالفت برخیزد و از دیگرسوی، خواهشهای نفسانی او را به سمت باطل و مسیر ناحق میکشاند. در اینصورت به آمیختن حق و باطل رومیآورد، تا از حق برای پیشبرد خواستههای نفسانی خویش بهره گیرد، نه حق خالص است و نه باطل عریان تا مردم بتوانند این دو را از هم بازشناسند. در دوران ۲۵ ساله حکومت سه خلیفه بعد از پیامبر a بدعتها و دگرگونیهای زیادی پدید آمد که در اثر آن، تربیت اجتماعی مردم و بازگرداندن امت به ارزشهای اصیل اسلامی یکی از مشکلات امام علی S بود[۶].
- ماهیت ذاتی بدعت: بدعت بهدلیل مطابق نبودن با حق، نیازمند توجیهاتی است که بتواند آنرا مقبول جلوه دهد. رنگ و لعاب به ظاهر دینی و عقلانی دادن به آن و توجیهات نادرست، لازمه جداییناپذیر آن است، تا آنجا که تابعین بدعت نیز به جای پذیرش حق و ردّ اشتباهات گذشتگان به همان دلیل به توجیهات گذشتگان میافزایند و به جای عرضه موضوعات بر معیارهای حقیقی و تشخیص امر درست و نادرست، حق را با آن محک میزنند و منطبق میکنند و میل و خواسته خود را معیار قرار میدهند[۷][۸].
- بدعت، منشأ فتنهها و سرآغاز پدید آمدن آن و همچنین هواپرستی و بدعتگذاری در احکام آسمانی است. اینگونه بدعت، نوآوریهایی است که قرآن با آن مخالف است[۹]. مخلوط شدن حق و باطل، زمینه تسلط و ولایت شیطان و شیطانصفتان را بر دیگران فراهم میسازد[۱۰] و جامعهای که به چنین بلایی مبتلا شود باید منتظر به ثمر رسیدن فتنهها باشد که ثمره آن جز اختلاف و آشوب نیست. امام علی S هیچ عاملی را، مانند بدعت، عامل تخریب دین نمیداند[۱۱].
جایگاه و ویژگی بدعتگذار
- بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است؛ کسی که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترکشده را زنده گرداند[۱۲]. نیز در خطبه دیگری از بدعتگذار با تعبیر دشمنترین آفریده خدا یاد میکند، که راه راست را گم کرده و دل او شیفته بدعت است[۱۳]. امام S بدعتگذار را مانند دزدی میداند که بهجای طلب سنت از کانون معرفت، از راهی دیگر در صدد کسب علم و معرفت برمیآید و چیزی را که از آنِ خود نیست، به خود نسبت میدهد و خویشتن را خالق و مالک سنت معرفی میکند[۱۴][۱۵].
راهکار مبارزه و مقابله با بدعت
- تبعیت از محورهای حق و عالمان حقمدار: رسول خدا a با نگاهی پیشگیرانه به موضوع بدعت، فرمود: برای هر بدعتی که پس از من برای نیرنگ زدن به ایمان پیدا شود سرپرستی از خاندانم گماشته شده که از ایمان دفاع کند و با الهام خدا سخن گوید و حق را آشکار سازد و نیرنگ نیرنگبازان را رد کند و زبان ناتوانان باشد. در دوران غیبت نیز کسی باید عهدهدار سرپرستی جامعه اسلامی و حفظ آنها از بدعت باشد که بیشترین شباهت را به اهلبیت داشته باشد. یعنی نفس را کنترل و دین خود را حفظ کند و با هوا و خواهشهای نفسانی مخالفت ورزد و مطیع امر خدا باشد.
- تقویت ایمان و تقیّد به تکالیف: مؤمن کسی است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام بشمارد. آنچه مردم با بدعتها تغییر دادند، باعث نمیشود که در حلال و حرام الهی تغییری به وجود آید[۱۶][۱۷].
پرهیز از بدعت
- پیامبر اکرم a فرمود: پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزاری جویید و درباره آنها بد گویید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به فسادانگیزی در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا خداوند برای شما در برابر این کار حسنات نویسد و درجات آخرت را برای شما بالا برد. نیز در سفارشی به امام علی S او را به جنگ با بدعتگذار فرامیخواند. امام علی S نیز فرمود: هیچ بدعتی در دین ایجاد نمیشود مگر آنکه سنتی ترک شود. پس از بدعتها بپرهیزید و پیوسته در راه راست و جاده آشکار حق باشید. نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست[۱۸][۱۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «أَوْ يَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِي دِينِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳
- ↑ «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 162- 163.
- ↑ «وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِكَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 163.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 163.
- ↑ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا ؛ سوره فرقان، آیه ۴۳.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 163.
- ↑ «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰
- ↑ َ«لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 164.
- ↑ «وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴
- ↑ «إنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ [تَعَالَى] رَجُلَانِ رَجُلٌ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ مَشْغُوفٌ بِكَلَامِ بِدْعَةٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 164.
- ↑ «أَنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ، وَ يُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ، وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَ لَكِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللَّهُوَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا يُحِلُّ لَكُمْ شَيْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ، وَ لَكِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 163.
- ↑ «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْيَعَ؛ إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا، وَ إِنَّ [مُحْدَثَاتِهَا] مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 165.