بدعت در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

بدعت در لغت به‌معنای ایجاد چیزی بدون نمونه پیشین است[۱] و در اصطلاح دینی یعنی چیزی را جزء دین به حساب بیاورند که ریشه‌ای در کتاب و سنت ندارد و بدعت‌گذار چیزی را در دین ابداع می‌کند: ادخال ما لیس فی‌الدین فی‌الدین[۲] و نیز ممکن است چیزی را که جزء دین هست کاری بکند که مردم خیال کنند جزء دین نیست[۳].

بدعت در روایات

در روایات زیادی از بدعت سخن به میان آمده و به صراحت نکوهیده شده است، برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزاری جویید و دربارۀ آنها بد گویید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به فسادانگیزی در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر باشند و بدعت‌های آنها را نیاموزند تا خداوند برای شما در برابر این کار حسنات بنویسد و درجات آخرت را برای شما بالا برد»[۴].
  2. همچنین آن حضرت فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ سَبِيلُهَا فِي النَّار»؛ "بدانید هر بدعتی گمراهی است و راه هر گمراهی به سوی آتش جهنم است"[۵].
  3. همچنین فرمودند: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه‏»؛ "وقتی بدعت در بین امت من آشکار شود، بر عالم لازم است که علم و دانش خود را ابراز و آشکار سازد، پس اگر این کار را نکند لعنت خداوند بر او باد"[۶].
  4. امام علی (ع) فرمود: «انَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا»؛ «نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آیندۀ آن روشن نیست»[۷].
  5. و نیز فرمودند: «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِکَ بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا اَلْبِدَعَ وَ اِلْزَمُوا اَلْمَهْیَعَ إِنَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا»؛ «هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود، مگر آنکه سنتی نیکو ترک گردد پس، از بدعت‌ها بپرهیزید و پیوسته در راه راست و جادۀ آشکار حق باشید. نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آیندۀ آن روشن نیست»[۸].
  6. امام علی (ع) فرمود: «إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْیَا بِدْعَةً مَتْرُوکَة»؛ «بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است؛ کسی که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک‌شده را زنده گرداند»[۹].[۱۰]
  7. امام علی (ع) به عثمان فرمودند: «آگاه باش برترین بندگان نزد خداوند، پیشوای عادلی است که هدایت شود و هدایت کند، سنت معلومی را به پا دارد و بدعت نامعلومی را بمیراند، سنت‌ها نورانی هستند، نشانه‌هایی دارند و بدعت‌ها آشکار هستند، علامت‌هایی دارند و بدترین مردم نزد خداوند حاکم ستم‌کاری است که گمراه باشد و به گمراهی بکشاند، سنتی را که در دست عمل است، از بین ببرد و بدعت‌ متروکه را زنده کند"[۱۱].
  8. همچنین فرمودند: «وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلَّا تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا الْبِدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْيَعَ إِنَّ عَوَازِمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ [مُحْدَثَاتِهَا] مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا»؛ "بدعتی ایجاد نمی‏‌شود مگر اینکه سنّتی ترک شود. از بدعت‌ها بپرهیزید و با راه روشن هدایت همراه شوید. برترین امور، امور ریشه ‏دار و سابقه‌دار هستند و پدیده‏های نو، بدترین پدیده‏ها هستند (اموری که اصل و ریشه ندارند)"[۱۲].
  9. و در جای دیگر فرمودند: «مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّة»؛ "کسی بدعت ایجاد نمی‌کند مگر اینکه با آن بدعت، سنتی را ترک می‌کند"[۱۳].
  10. همچنین آن حضرت در روایت دیگری می‌فرماید: "ای مردم، همانا آغاز پیدایش فتنه‌ها فرمان‌بری از هوس‌ها و بدعت نهادن احکامی برخلاف قرآن است که مردمی به‌دنبال مردمی آن را به دست گیرند، اگر باطل خالص می‏شد، بر خردمند پنهان نمی‏گشت و اگر حق خالص می‌بود، اختلافی در آن پیدا نمی‌شد، ولی مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته و آمیخته ‌می‌شود و با هم پیش می‌آیند، اینجاست که شیطان بر دوستان خود چیره شود و کسانی که از جانب خدا سابقه برخورداری از الطاف الهی را داشتند، نجات می‌یابند"[۱۴].
  11. و در روایت دیگری می‌فرمایند: "کمترین چیزی که بنده، به سبب آن کافر می‌شود آن است، کسی چیزی را که خدا از آن نهی کرده است، پندارد که (جایز است) و خدا به آن دستور داده (یعنی بدعتی در دین گذارد) و این را دین خود قرار دهد و بر آن عقیده بماند و بپندارد که خداوند را که به آنچه دستور داده شده، پرستش می‌کند، (در حالی که) جز این نیست که شیطان را پرستش می‌کند"[۱۵].
  12. حلبی می‌گوید از امام صادق (ع) سؤال کردم، کمترین چیزی که بنده را کافر می‏‌کند، چیست؟ حضرت فرمودند: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً قَالَ أَنْ يَبْتَدِعَ بِهِ شَيْئاً فَيَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَتَبَرَّأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ»؛ "کسی که بدعتی می‏گذارد و آن را ترویج می‏‌کند و دشمن بدارد هر کس با آن به مخالفت برخیزد"[۱۶].[۱۷]
  13. در احادیث زیادی از تغییر دین و از بین رفتن احکام اسلام در دوران غیبت خبر داده شده و از حضرت مهدی (ع) به عنوان زنده‌کنندۀ کتاب قرآن و سنت رسول خدا یاد کرده‌اند از جمله: امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «مردی از فرزندان من در آخرالزمان قیام خواهد کرد، او هنگامی خواهد آمد که دل‌ها مرده است؛ زیرا در آن زمان ناخوشی، سختی، گرسنگی، کشتار، فتنه‌های پی‌درپی، فراموشی سنت‌ها و به پا داشتن بدعت‌ها و ترک امر به معروف و نهی از منکر فراوان خواهد شد، سپس خداوند به واسطۀ امام مهدی (ع) سنت‌های نابود شده را دوباره احیا می‌کند و با عدل و برکت وجود او، دل‌های مؤمنین از نو زنده می‌شود»[۱۸]. حضرت مهدی (ص) فرمود: «حضرت مهدی (ع) در اوج ناباوری و یأس و بدگمانی ظهور خواهد نمود و دین و قرآن را عزیز خواهد کرد و تمام بدعت‌ها را نابود می‌کند و فتنه‌ها را خاموش می‌گرداند حق را کاملاً آشکار و باطل را کاملاً از بین خواهد برد»[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس، ج۱، ص۲۰۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۲، ص۵۴.
  2. مجمع البحرین‌، ج۱، ص ۱۶۴؛ عسقلانی، احمد بن حجر، فتح الباری، ج۵، ص۱۵۶؛ رسائل الجاحظ، ۶۰؛ نیشابوری مقری، ابو جعفر، الحدود، ص۷۹.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳؛ سبحانی، جعفر، مقاله «بدعت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، صص۶۲ ـ ۶۷.
  4. «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ اَلرَّیْبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ اَلْقَوْلَ فِیهِمْ وَ اَلْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی اَلْفَسَادِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ یَحْذَرَهُمُ اَلنَّاسُ وَ لاَ یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اَللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ اَلدَّرَجَاتِ فِی اَلْآخِرَةِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲, ص۳۷۵.
  5. وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۵، باب ١٠ من أبواب نافله شهر رمضان، حدیث الأوّل، و ج۱۶، ص۲۷۲، باب ۴٠ من أبواب أمر و نهی، حدیث ١٠ و ١١، و أصول کافی، ج۱، ص۵۶، کتاب العلم، باب البدع، حدیث ٨ و ١٢.
  6. أصول کافی، ج۱، ص۵، باب البدع، حدیث ٢.
  7. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۵.
  8. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۵.
  9. نهج البلاغه، خطبۀ ۱۶۴.
  10. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۵؛ سبحانی، جعفر، مقاله «بدعت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲.
  11. « فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً، وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ، وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلَامٌ، وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَة ...»؛ نهج البلاغه، خطبه ١۶۴.
  12. نهج البلاغه، خطبه ١۴۵.
  13. أصول کافی، ج۱، ص۵۸، باب البدع، حدیث ١٩.
  14. «أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ، يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ، يَتَوَلَّى فِيهَا رِجَالٌ رِجَالًا، فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ أَخْلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ أَخْلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ، فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَوْلَى الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ، وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى»؛ أصول کافی، ج ۱، ص۵۴، باب البدع، حدیث اول.
  15. «أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَان‏»؛ أصول کافی، ج۲، ص۴۱۵، باب أدنی ما یکون العبد به مؤمنا أو کافرا أو ضالاّ، حدیث اول.
  16. بحارالأنوار، ج۲، ص۳۰۱، کتاب العلم، باب البدع، حدیث ٣٣.
  17. انصاری، محمد علی، الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶، ص۳۱۲ ـ ۳۳۱.
  18. موسوی دهسرخی، سید محمود، یأتی علی الناس زمان، ص ۲۰۲.
  19. ملاحم، ص ۱۳۳.
  20. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۸.