ربوبیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۴: خط ۳۴:
*افزون بر این، حرکاتی در گردونه [[ربوبیت]] [[حق]] متعالی جای می‌گیرد که به کمال و [[سعادت]] [[انسان‌ها]] انجامد، زیرا [[تربیت]] و [[ربوبیت]] جز فراهم ساختن اسباب وصول به کمال نیست و به کمال نرسیدن اشیا به [[قصور]] ماهیات و عدم قابلیّت محلّ مستند است و [[خدا]] به اقتضای اسم [[ربّ]]، متصدّی [[تربیت]] عالمیان، هر چند به اقتضای اسمایی چون مضلّ: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ }}<ref>« بی‌گمان خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد» سوره رعد، آیه ۲۷.</ref> و [[ضارّ]]: {{متن حدیث|يَا ضَارُّ يَا نَافِعُ }}<ref>المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.</ref>، [[شأن]] دیگری دارد <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.</ref>، از این رو نه [[کفر]] [[کافر]] و [[تعذیب]] او منافی با [[ربوبیّت]] مطلق خداست و نه [[خلق]] جبری [[ایمان]] شرط [[ربوبیت]] است؛ برخلاف نظر [[قدریه]] که [[کفر]] [[کافر]] را مخلوق [[خدا]] و [[عقوبت]] او را منافی با [[ربوبیت]] می‌دانند؛ نیز برخلاف نظر جبریّه که [[خلق]] جبری [[ایمان]] را شرط [[ربوبیّت]] معرفی کرده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.
*افزون بر این، حرکاتی در گردونه [[ربوبیت]] [[حق]] متعالی جای می‌گیرد که به کمال و [[سعادت]] [[انسان‌ها]] انجامد، زیرا [[تربیت]] و [[ربوبیت]] جز فراهم ساختن اسباب وصول به کمال نیست و به کمال نرسیدن اشیا به [[قصور]] ماهیات و عدم قابلیّت محلّ مستند است و [[خدا]] به اقتضای اسم [[ربّ]]، متصدّی [[تربیت]] عالمیان، هر چند به اقتضای اسمایی چون مضلّ: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ }}<ref>« بی‌گمان خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد» سوره رعد، آیه ۲۷.</ref> و [[ضارّ]]: {{متن حدیث|يَا ضَارُّ يَا نَافِعُ }}<ref>المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.</ref>، [[شأن]] دیگری دارد <ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.</ref>، از این رو نه [[کفر]] [[کافر]] و [[تعذیب]] او منافی با [[ربوبیّت]] مطلق خداست و نه [[خلق]] جبری [[ایمان]] شرط [[ربوبیت]] است؛ برخلاف نظر [[قدریه]] که [[کفر]] [[کافر]] را مخلوق [[خدا]] و [[عقوبت]] او را منافی با [[ربوبیت]] می‌دانند؛ نیز برخلاف نظر جبریّه که [[خلق]] جبری [[ایمان]] را شرط [[ربوبیّت]] معرفی کرده‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.


 
==[[ربوبیت]] و اقتضای [[عبودیت]]
[[وصف]] [[خدا]] به «[[ربّ]] العالمین» مایه جلب محبّتِ [[بنده]] به [[خدا]] <ref>مجد البیان، ص ۲۸۸.</ref> و [[زمینه‌ساز]] [[بندگی]] در برابر اوست و به [[سخن]] دیگر، [[اعتقاد]] به ربوبیّتِ مطلق [[خدا]] مستلزم [[عبودیّت]]، [[محبّت]]، [[خوف و رجا]] و [[شکرگزاری]] در برابر بخشیدن [[نعمت‌ها]] و دفع ضررها از جانب وی است<ref>مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.</ref>؛ ولی با اینکه [[خدا]] جز [[انسان]]، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و [[انسان]] جز [[خدا]] پروردگاری ندارد، او [[انسان]] را به‌گونه‌ای می‌پروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و [[آدمی]] [[خدا]] را به گونه‌ای می‌پرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. [[آیه]] ۱۶۴ انعام / ۶ به [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد به [[مشرکان]] بگوید: آیا جز [[خدا]] را به [[پروردگار]] بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است: «قُل اَغَیرَ اللّهِ اَبغی رَبـًّا وهُوَ رَبُّ کلِّ شَی‌ءٍ».  برخی ذیل این [[آیه]]، بر [[ظلم]] کسانی تأکید کرده‌اند که با داشتن [[اعتقاد]] به [[خالقیت]] و [[ربوبیّت]] مطلق [[خدا]]، جز او را می‌پرستند<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.</ref>. بر همین اساس، [[لقمان]] به فرزندش سفارش می‌کند او تنها باید [[خدا]] را بپرستد و کسی را در [[عبادت]] شریک وی قرار ندهد، زیرا [[شرک]] مساوی قرار دادن کسی است که [[شایسته]] [[عبادت]] نیست، با کسی که سزاوار [[پرستش]] است <ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و آن ستمی بس بزرگ است: «یـبُنَیَّ لا تُشرِک بِاللّهِ اِنَّ الشِّرک لَظُـلمٌ [[عَظیم]]» ([[لقمان]] / ۳۱، ۱۳۳)؛ [[ستم]] است، چون [[عبادت]] در [[جایگاه]] خویش انجام نمی‌شود<ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> و [[ستم]] بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه [[نعمت‌ها]] از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده می‌شود <ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] بسیاری همراه [[دستور]] به [[پرستش]] [[خدا]] به [[وصف]] [[پروردگار]] و [[آفریدگار]] [[انسان‌ها]]، [[اعتقاد]] به [[ربوبیّت]] او را مقتضیِ [[پرستش]] و [[لزوم اطاعت]] از وی دانسته است، چنان‌که در [[آیات]] ۲۱ ـ ۲۲ بقره / ۲ [[مردم]] را به [[پرستش]] پروردگاری فرامی‌خواند که [[خالق]] آنهاست و [[زمین]] را همچو فرشی گسترده و [[آسمان]] را مانند سازه‌ای افراشته و از [[آسمان]] آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است: «یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکم والَّذینَ مِن قَبلِکم... * اَلَّذی جَعَلَ لَکمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً و اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزقـًا لَکم.»..؛ گویا [[خدا]] در این دو [[آیه]] [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] خود را [[دلیل]] [[لزوم]] [[پرستش]] خویش نهاده است<ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.</ref>. [[حضرت مسیح]]{{ع}} نیز با تکیه بر [[ربوبیّت الهی]] به [[پیروان]] خویش سفارش می‌کند تنها [[خدا]] را بپرستند که [[راه مستقیم]] همین است: «اِنَّ اللّهَ رَبّی ورَبُّکم فاعبُدوهُ هـذا صِرطٌ مُستَقیم» ([[آل عمران]] / ۳، ۵۱۱)؛ نیز [[مریم]] / ۱۹، ۳۶ و زخرف / ۴۳، ۶۴۴، چنان‌که او در [[رستاخیز]] نیز در پاسخ این [[پرسش]] که آیا تو [[مردم]] را به [[پرستش]] غیر [[خدا]] [[دعوت]] کرده‌ای، می‌گوید من آنان را به چیزی جز آنچه [[خدا]] [[دستور]] داده، [[دعوت]] نکرده‌ام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که [[پروردگار]] من و شماست: «ما قُلتُ لَهُم اِلاّ ما اَمَرتَنی بِهِ اَنِ اعبُدوااللّهَ رَبّی ورَبَّکم» ([[مائده]] / ۵، ۱۱۷۷)؛ همچنین [[فرشته وحی]]، خدای را [[پروردگار]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و  آنچه میان آن‌دوست دانسته و به [[پیامبر]]{{صل}} می‌گوید: بنابراین تنها او را [[عبادت]] کن؛ نیز در [[پرستش]] وی [[شکیبا]] باش که برایش همنام و شریکی نیست: «رَبُّ السَّمـوتِ والاَرضِ وما بَینَهُما فَاعبُدهُ واصطَبِر لِعِبـدَتِهِ هَل تَعلَمُ لَهُ سَمیـّا». ([[مریم]] / ۱۹، ۶۵)<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.</ref> به گفته برخی، [[تأمّل]] در [[آیه]] «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» ([[حمد]] / ۱، ۲۲) به [[درک]] عظمتِ [[حق]] ـ تعالی ـ و انکسار، [[حیا]]، [[خشوع]] و [[اخبات]] در برابر  وی و [[انقطاع]] از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و [[شئون]] مناسب آن می‌انجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از [[شئون]] [[ربوبیت]] است، زیرا همان‌گونه که [[حضرت حق]] به شکل مطلقْ [[ربّ]] است، [[بنده]] نیز به هر اعتباری مربوب است<ref>مجد البیان، ص ۲۸۹.</ref>. به گفته بعضی دیگر، بایستی [[بنده]] از وصفِ [[خدا]] به [[ربوبیّت]]، او را بر این [[وصف]] [[سپاس]] گوید و در پرتو [[هدایت دینی]] ـ که به گفته برخی همان [[ربوبیت الهی]] است<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.</ref> ـ با به‌کارگیری [[نعمت‌های خدا]] در مسیر [[تعیین]] شده، [[شکر]] آنها را به‌جا آورد و از این راه قوای بدنی و [[عقلی]] خویش را [[رشد]] و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده [[تربیت]] کسانی که [[وظیفه]] [[تربیت]] آنها به دوش اوست ـ مانند [[زن]]، [[فرزند]]، [[مرید]] و [[شاگرد]] ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام «ربِّ [[مردم]]» انجام می‌دادند و در [[حقیقت]]، خودشان را در [[ربوبیّت]]، شریک [[خدا]] می‌ساختند و بی‌اذن او به گونه دلخواه قوانینی را می‌ساختند و به [[مردم]] [[ستم]] روا می‌داشتند، [[پرهیز]] کند<ref> المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>.





نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ربوبیت است. "ربوبیت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ربوبیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • ﴿رَبِّيَ؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲۸]،
  • ﴿رَبَّنَا؛ ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۲۹]،
  • ﴿رَبِّهِ؛ ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۳۰]،
  • ﴿رَبِّهَا؛ ﴿وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۳۱]،
  • ﴿رَبُّهُمَا؛ ﴿فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ[۳۲]،
  • ﴿رَبِّهِمْ؛ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ[۳۳]،
  • ﴿رَبَّكَ؛ ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ[۳۴]،
  • ﴿رَبُّكُمَا؛ ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ[۳۵]،
  • ﴿رَبَّكُمُ؛ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۳۶]
  • و زمانی به اسم ظاهر نظیر ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ[۳۷] و در مواردی نیز همراه یکی دیگر از اسمای الهی آمده است؛ همچون ﴿سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ[۳۸]. این اسم در عهد قدیم و جدید نیز به کار رفته است[۳۹]؛ البته در قرآن و همچنین عهدین [۴۰] گاهی به معنای سید یا مربّی آمده و مراد از آن غیر خدا است ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۴۱] و با این موضوع ربط ندارد[۴۲].

نسبت ربوبیت الهی بر بدبختی نگون بختان

==ربوبیت و اقتضای عبودیت وصف خدا به «ربّ العالمین» مایه جلب محبّتِ بنده به خدا [۵۰] و زمینه‌ساز بندگی در برابر اوست و به سخن دیگر، اعتقاد به ربوبیّتِ مطلق خدا مستلزم عبودیّت، محبّت، خوف و رجا و شکرگزاری در برابر بخشیدن نعمت‌ها و دفع ضررها از جانب وی است[۵۱]؛ ولی با اینکه خدا جز انسان، مملوک و مربوب دیگری نیز دارد و انسان جز خدا پروردگاری ندارد، او انسان را به‌گونه‌ای می‌پروراند که گویا جز آن مملوکی ندارد و آدمی خدا را به گونه‌ای می‌پرستد که گویی جز او پروردگاری دیگر دارد[۵۲]. آیه ۱۶۴ انعام / ۶ به پیامبر(ص) دستور می‌دهد به مشرکان بگوید: آیا جز خدا را به پروردگار بودن بجویم، در حالی که او پرورش دهنده همه موجودات است: «قُل اَغَیرَ اللّهِ اَبغی رَبـًّا وهُوَ رَبُّ کلِّ شَی‌ءٍ». برخی ذیل این آیه، بر ظلم کسانی تأکید کرده‌اند که با داشتن اعتقاد به خالقیت و ربوبیّت مطلق خدا، جز او را می‌پرستند[۵۳]. بر همین اساس، لقمان به فرزندش سفارش می‌کند او تنها باید خدا را بپرستد و کسی را در عبادت شریک وی قرار ندهد، زیرا شرک مساوی قرار دادن کسی است که شایسته عبادت نیست، با کسی که سزاوار پرستش است [۵۴] و آن ستمی بس بزرگ است: «یـبُنَیَّ لا تُشرِک بِاللّهِ اِنَّ الشِّرک لَظُـلمٌ عَظیم» (لقمان / ۳۱، ۱۳۳)؛ ستم است، چون عبادت در جایگاه خویش انجام نمی‌شود[۵۵] و ستم بزرگ است، زیرا در آن، کسی که همه نعمت‌ها از اوست با کسی که هیچ نعمتی به وی استناد ندارد، یکسان دیده می‌شود [۵۶]. قرآن کریم در آیات بسیاری همراه دستور به پرستش خدا به وصف پروردگار و آفریدگار انسان‌ها، اعتقاد به ربوبیّت او را مقتضیِ پرستش و لزوم اطاعت از وی دانسته است، چنان‌که در آیات ۲۱ ـ ۲۲ بقره / ۲ مردم را به پرستش پروردگاری فرامی‌خواند که خالق آنهاست و زمین را همچو فرشی گسترده و آسمان را مانند سازه‌ای افراشته و از آسمان آبی را فرود آورده که با آن روزی آنها را فراهم ساخته است: «یـاَیُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکم والَّذینَ مِن قَبلِکم... * اَلَّذی جَعَلَ لَکمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً و اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزقـًا لَکم.»..؛ گویا خدا در این دو آیه ربوبیت و خالقیت خود را دلیل لزوم پرستش خویش نهاده است[۵۷]. حضرت مسیح(ع) نیز با تکیه بر ربوبیّت الهی به پیروان خویش سفارش می‌کند تنها خدا را بپرستند که راه مستقیم همین است: «اِنَّ اللّهَ رَبّی ورَبُّکم فاعبُدوهُ هـذا صِرطٌ مُستَقیم» (آل عمران / ۳، ۵۱۱)؛ نیز مریم / ۱۹، ۳۶ و زخرف / ۴۳، ۶۴۴، چنان‌که او در رستاخیز نیز در پاسخ این پرسش که آیا تو مردم را به پرستش غیر خدا دعوت کرده‌ای، می‌گوید من آنان را به چیزی جز آنچه خدا دستور داده، دعوت نکرده‌ام؛ من به آنان گفتم تنها خدایی را بپرستید که پروردگار من و شماست: «ما قُلتُ لَهُم اِلاّ ما اَمَرتَنی بِهِ اَنِ اعبُدوااللّهَ رَبّی ورَبَّکم» (مائده / ۵، ۱۱۷۷)؛ همچنین فرشته وحی، خدای را پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌دوست دانسته و به پیامبر(ص) می‌گوید: بنابراین تنها او را عبادت کن؛ نیز در پرستش وی شکیبا باش که برایش همنام و شریکی نیست: «رَبُّ السَّمـوتِ والاَرضِ وما بَینَهُما فَاعبُدهُ واصطَبِر لِعِبـدَتِهِ هَل تَعلَمُ لَهُ سَمیـّا». (مریم / ۱۹، ۶۵)[۵۸] به گفته برخی، تأمّل در آیه «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» (حمد / ۱، ۲۲) به درک عظمتِ حق ـ تعالی ـ و انکسار، حیا، خشوع و اخبات در برابر وی و انقطاع از غیر او و اطلاع به حدود مربوبیّت و شئون مناسب آن می‌انجامد؛ نیز سبب ترک ادّعای مشارکت در شأنی از شئون ربوبیت است، زیرا همان‌گونه که حضرت حق به شکل مطلقْ ربّ است، بنده نیز به هر اعتباری مربوب است[۵۹]. به گفته بعضی دیگر، بایستی بنده از وصفِ خدا به ربوبیّت، او را بر این وصف سپاس گوید و در پرتو هدایت دینی ـ که به گفته برخی همان ربوبیت الهی است[۶۰] ـ با به‌کارگیری نعمت‌های خدا در مسیر تعیین شده، شکر آنها را به‌جا آورد و از این راه قوای بدنی و عقلی خویش را رشد و تعالی بخشد؛ چنین کسی باید از عهده تربیت کسانی که وظیفه تربیت آنها به دوش اوست ـ مانند زن، فرزند، مرید و شاگرد ـ نیز به خوبی برآید؛ همچنین از کارهایی که فراعنه به نام «ربِّ مردم» انجام می‌دادند و در حقیقت، خودشان را در ربوبیّت، شریک خدا می‌ساختند و بی‌اذن او به گونه دلخواه قوانینی را می‌ساختند و به مردم ستم روا می‌داشتند، پرهیز کند[۶۱][۶۲].



[۶۳].

منابع


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لغت نامه، ج ۸ ، ص ۱۱۸۷۵، «رب».
  2. لسان العرب، ج ۵ ، ص ۹۵، «ربب».
  3. اقرب الموارد، ص ۳۸۱، «ربب».
  4. کلیات ابوالبقاء، ص ۴۶۶، «الرّب».
  5. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
  6. التحقیق، ج ۴، ص ۲۰، «رب».
  7. المیزان، ج ۱، ص ۲۱.
  8. التوحید و الشرک، ص ۶۷ ـ ۶۸.
  9. مفردات، ص ۱۸۴، «رب».
  10. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
  11. روح‌المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰.
  12. اسماء الحسنى، ص ۱۴۱.
  13. مجد البیان، ص ۲۸۳.
  14. روح المعانى، ج ۱، ص ۱۳۰، خلاصه شرح تعرف، ص ۵۲ .
  15. واژه‌هاى دخیل، ص ۲۱۵.
  16. اصطلاحات الصوفیه، ص ۸۸ .
  17. کشاف اصطلاحات الفنون، ص ۸۴۱ .
  18. مجد البیان، ص ۲۸۲.
  19. تفسیر سید مصطفى خمینى، ج ۱، ص ۳۸۴.
  20. شرح فصوص الحکم، قیصرى، ص ۴۵؛ رسائل شاه نعمت اللّه‌ ولى، ج ۳، ص ۸۸ .
  21. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۲۹.
  22. روض الجنان، ج ۱، ص ۶۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۲۵؛ فیض القدیر،ج ۱، ص ۲۰۵، ۵۲۶ .
  23. المنار، ج ۱، ص ۷۵، نیز نک: مجد البیان، ص ۲۸۷.
  24. اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، ۱۴۵.
  25. اسماء الحسنى، ص ۱۴۲، نیز نک: خواص اسماء اللّه‌ الحسنى، ص ۸۹ .
  26. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳؛ روضة الواعظین، ص ۴۴۶؛ بحر الغرائب، ص ۱۴۹.
  27. اسماء الحسنى، ص ۱۴۳.
  28. «آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
  29. «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
  30. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
  31. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
  32. «پس آنان را با فریب فرو لغزاند ؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟» سوره اعراف، آیه ۲۲.
  33. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.
  34. «و به راستی پروردگارت به مردم بخششی (بزرگ) دارد اما بیشتر آنان سپاس نمی‌گزارند» سوره نمل، آیه ۷۳.
  35. «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
  36. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  37. «پروردگار جهانیان » سوره فاتحه، آیه ۲.
  38. «درود» سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (می‌شنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
  39. المحیط الجامع، ص ۵۶۵ ـ ۵۶۶ .
  40. معجم اللاهوت الکتابى، ص ۳۶۸.
  41. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  42. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  43. «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
  44. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷۹.
  45. « بی‌گمان خداوند هر که را بخواهد بیراه می‌دارد» سوره رعد، آیه ۲۷.
  46. المصباح، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۷۳.
  47. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۸۰.
  48. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  49. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  50. مجد البیان، ص ۲۸۸.
  51. مجد البیان، ص ۶۲۰ ـ ۶۲۷ و نیز نک: تفسیر سید مصطفی خمینی، ج، ص ۳۰۶.
  52. التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.
  53. التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۲۰۶.
  54. لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
  55. لباب التأویل، ج ۳، ص ۴۴۰.
  56. الکشاف، ج ۳، ص ۴۹۳.
  57. اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۳۸؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۴، ص ۳۰۶.
  58. المیزان، ج ۱۴، ص ۸۵.
  59. مجد البیان، ص ۲۸۹.
  60. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص ۸۳.
  61. المنار، ج ۱، ص ۵۲ ـ ۵۳.
  62. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.
  63. رمضانی، حسن، رب / اسماء و صفات، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.