ختم نبوت: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==تاریخچه بحث== | ==تاریخچه بحث== | ||
مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از [[ضروریات دین اسلام|ضروریات]] (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود، و با توجه به این مسئله، تا دوران معاصر، به صورت مستقل در آثار پیشینیان بررسی نشده است. در زمان معاصر، با پیدایش برخی فرقههها مانند [[بابیت]] و [[بهائیت]] که ادعای [[دین]] جدیدی داشتند و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به دین وایجاد سوال های ناشی ازدوران مدرن و متاثر از [[نظریه تجربه دینی]] اقبال لاهوری، عالمان دینی در صدد پاسخ برآمده و در این موضوع به صورت خاص آثاری به نگارش درآورند و خاتمیت را به صورت مستقل بررسی کردند. | مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از [[ضروریات دین اسلام|ضروریات]] (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود، و با توجه به این مسئله، تا دوران معاصر، به صورت مستقل در آثار پیشینیان بررسی نشده است. در زمان معاصر، با پیدایش برخی فرقههها مانند [[بابیت]] و [[بهائیت]] که ادعای [[دین]] جدیدی داشتند و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به دین وایجاد سوال های ناشی ازدوران مدرن و متاثر از [[نظریه تجربه دینی]] اقبال لاهوری، عالمان دینی در صدد پاسخ برآمده و در این موضوع به صورت خاص آثاری به نگارش درآورند و خاتمیت را به صورت مستقل بررسی کردند. | ||
استاد [[شهید مطهری]] از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان ''[[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]'' به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخته است.<ref>«خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹</ref> | |||
==دلایل خاتمیت== | ==دلایل خاتمیت== |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۲
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد خاتمیت (فارسی: ختم نبوت) اصطلاحی کلامی و به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمیشود. خاتمیت از نگاه شیعه و اهل سنت از ضروریات دین اسلام شمرده شده است.
مفهوم شناسی
خاتمیت واژهای عربی از ریشه خَتَم به معنای رسیدن به آخر چیزی است.[۱] در اصطلاح کلامی و قرآنی خاتمیت بدین معناست که بعد از حضرت محمد (ص) هیچ پیامبری نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند.[۲]
از آنجا که ختم نبوت مستلزم ختم شریعت است وخداوند در قرآن پیامبر را خاتم النبیین معرفی کرده است،پس دین اسلام نیز آخرین دین الهی است.[۳]
تاریخچه بحث
مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از ضروریات (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود، و با توجه به این مسئله، تا دوران معاصر، به صورت مستقل در آثار پیشینیان بررسی نشده است. در زمان معاصر، با پیدایش برخی فرقههها مانند بابیت و بهائیت که ادعای دین جدیدی داشتند و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به دین وایجاد سوال های ناشی ازدوران مدرن و متاثر از نظریه تجربه دینی اقبال لاهوری، عالمان دینی در صدد پاسخ برآمده و در این موضوع به صورت خاص آثاری به نگارش درآورند و خاتمیت را به صورت مستقل بررسی کردند.
استاد شهید مطهری از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان خاتمیت به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخته است.[۴]
دلایل خاتمیت
مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام، در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است.
دلایل قرآنی
در آیه چهلم سوره احزاب، خداوند صراحتا حضرت محمد (ص) را پیامبر خاتم (پایان بخش پیامبران) معرفی کرده است. در این آیه خداوند میفرمایند: «محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است»[۵] علاوه بر این آیه، در آیات دیگری نیز به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به زمان و مکان خاصی نیست؛ از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد (ص) آموزه خاتمیت فهمیده میشود. برخی از این آیات عبارتند از:[۶]
- «وَأُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ»[۷]
- «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً»[۸]
- « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً»[۹]
دلایل روایی
در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت، احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد. به عنوان نمونه، در حدیث منزلت پیامبر (ص) تصریح به خاتمیت کردهاند و خطاب به امیرالمومنین (ع) میفرمایند: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست[۱۰]. در حدیثی دیگری از پیامبر است که ایشان خود را برای هدایت جمیع مردم معرفی کرده است و اینکه با ایشان سلسله انبیا به پایان می رسد.[۱۱] حدیث نبوی دیگری نقل شده است که ایشان فرمودند: پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد، دروغگوست.[۱۲] همچنین، امام علی (ع) فرمودهاند که خدای سبحان، محمد (ص) را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد.[۱۳]
فلسفه خاتمیت
اگر چه در آیات قرآن و روایات از فلسفه و علت خاتمیت یاد نشده است، اما عالمان مسلمان با برداشت از آیات و روایات استدلالهایی همچون عدم تحریف قرآن، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی، تکامل عقل بشر و بی نیازی به نبوت و مسئله امامت را به عنوان فلسفه و علت خاتمیت ذکر کردهاند.
جاودانگی ومصون بودن قرآن از تحریف
یکی از دلایل آمدن دین جدید، تحریف کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، پیامبری مبعوث میشد تا دین و شریعت دست نخورده و بدون تحریفی بدست انسانها برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به آیات و روایات، کتاب آسمانی قرآن از هرگونه تحریفی مصون و دور است، لذا پس از دین اسلام دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود.[۱۴]
کمال وجامعیت اسلام
با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به آیه اکمال، دین اسلام، دینی جامع و کامل است؛ و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت میکند. در نتیجه، باوجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست.[۱۵]
علامه طباطبایی در کتاب المیزان مینویسد: دین زمانی به مرحله ختم ادیان می رسد که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد.[۱۶]
برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی
یکی از دلایل ارسال پیامبری جدید، تبیین دین و حفظ ارتباط بین خدا و مردم است. این وظیفه در دین اسلام بر دوش پیامبر(ص) و ،پس از ایشان، امامان معصوم (ع) است که در زمان غیبت امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجدشرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست.[۱۷]
تکامل عقل بشر وبی نیازی به نبوت
استاد مطهری، از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بی نیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که خداوند طی هزاران سال با آمدن ادیان و کتب آسمانی مقدمات بلوغ فکری بشر را فراهم کرده است، تا زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامهای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده میشد، به راحتی مورد بی توجهی وتحریف قرار میگرفت. پس با وجود این تکامل که مقارن با ظهور اسلام است دیگرنیازی به ارسال پیامبر نیست.[۱۸]
شبهات
درباره آموزه خاتمیت، خصوصا در دوران معاصر، شبهاتی وارد کردهاند که اندیشمندان اسلامی با دلایل مختلف به رد آنها پرداختهاند.
خاتم پیامبران به معنای زینت پیامبران
فرقه بهائیه که ادعای پیامبر جدید و شریعت جدید داشتهاند، واژه "خاتم" در آیه چهلم سوره احزاب را به "انگشتر" معنا کرده واز آنجایی که انگشتربرای زینت است میگویند پیامبر(ص)،زینت پیامبران است نه آخرین آنها.
در پاسخ گفتهاند که خاتم یعنی ختم(مُهر) کردن (یا به انتها رساندن)،به انگشترهم از آن جهت که به وسیله آن نامه و مانند آن را ختم و مُهر میکردند (و به بیان دیگر به پایان می رساندند) به آن خاتم گفتهاند، نه اینکه خاتم یعنی انگشتر؛ و معنا کردن خاتم به انگشتر و زینت با معنای ظاهری آیه مغایرت دارد.[۱۹]
آخرین نبی، نه آخرین رسول
در چهلمین آیه از سوره احزاب حضرت محمد (ص) با عنوان "خاتم النبیین" معرفی شدهاند و نه "خاتم الرسل"؛ از اینرو، اگر چه هیچ نبیای بعد از ایشان مبعوث نشود اما ممکن است بعد از ایشان رسول دیگری مبعوث شود.
در جواب این اشکال گفته شده است که باتوجه به معنای رسول و نبی،یا هردو یکی هستند و یا اینکه رسالت مرتبهای بالاتر از نبوت است و نبوت مقدمه رسالت است و ممکن نیست کسی نبی نبوده ولی رسول باشد پس با ختم شدن نبوت،رسالت هم به پایان میرسد.[۲۰]
نفی عمومیت دعوت پیامبر از آیات
برخی با استفاده از برخی آیات[۲۱] که انذار پیامبر را مخصوص یک قوم میداند سعی در نقض عمومیت دعوت پیامبر که از لوازم خاتمیت است& داشتهاند.
در پاسخ گفته شده است که،اولا، متقابلا آیات زیادی هست که دلالت بر عمومیت دارد[۲۲]، و ثانیا، خطاب قرار گرفتن قوم خاص،نقض عمومیت دعوت پیامبر نیست،خود پیامبر(ص)هم درابتدا دعوت را از قوم خود شروع کردوسپس اهل حجاز ودر پایان مردم جهان را دعوت کردند.[۲۳]
امکان بعثت پیامبرانی در آینده
برخی از منکران خاتمیت با استدلال به برخی آیات مانند آیه ۳۵ سوره اعراف (ای فرزندان آدم، چون پیغمبرانی از جنس شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند[۲۴]) در صدد اثبات امکان بعثت پیامبرانی پس از حضرت محمد (ص) برآمدهاند.
درجواب گفته شدهاست که این آیه درمورد خروج آدم(ع) از بهشت و خطاب خداوند به انسانهاست که برای هدایت شما در آینده پیامبران و شریعتی خواهد فرستاد.[۲۵]
نزول حضرت عیسی(ع) وحضرت خضر(ع) در آخر الزمان
منکرین در این شبهه می گویند که چطور پیامبر اسلام(ص)آخرین پیامبر است درحالی که حضرت عیسی(ع) وحضرت خضر(ع) زنده هستند و در آخر الزمان دوباره برمیگردند.
در جواب گفته شدهاست که بازگشت آنان به عنوان یک مسلمان است نه یک پیامبر.[۲۶]
پرسشهای وابسته
- آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا واجبالاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا حجت الهیانگاری امامان با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا الهام و ولایت باطنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا ولایت تشریعی امام با کمال و خاتمیت دین ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- اتصال نبوتها
- اثبات نبوت
- اجتبای نبوت
- احادیث نبوت
- احکام نبوت
- ادعای نبوت
- امامت
- انقطاع نبوت
- اهداف نبوت
- آیات نبوت
- بقای نبوت
- پیامبر (نبی)
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- تکثر نبوت
- حقیقت نبوت
- ختم نبوت
- خصایص نبوت
- درجه نبوت
- رسالت
- شأن پیامبر
- شؤون نبوت
- ضرورت نبوت
- ضروریات نبوت
- فعل پیامبر
- بعثت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- قدم نبوت
- کارکردهای نبوت
- کثرت پیامبر
- کمال نبوت
- مدعی نبوت
- معجزه
- مقام نبوت
- مقامهای پیامبر
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- نبوت تبلیغی
- نبوت تشريعى
- نبوت خاصه
- نبوت زن
- نبوت عامه
- نبوت مشترکه
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوغ عقلی
- وحی
- ولایت
- ويژگی پیامبر
منبعشناسی جامع ختم نبوت
پانویس
- ↑ معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵
- ↑ المیزان ، ج۱۶، ص۳۲۵
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی. کلام تطبیقی، ۱۰۶-۱۰۸
- ↑ «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹
- ↑ «مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَاللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ »
- ↑ مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه40سوره احزاب
- ↑ سوره انعام، آیه۱۹
- ↑ سوره سباء، آیه۲۸
- ↑ سوره فرقان، آیه۱
- ↑ تفسیر نمونه، ج 6، ص 344، ج 17، ص 342«انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۲؛ ابن حنبل، ج۱، ص۳۰۱؛ مسلم بن حجاج، ج۲، ص۶۴؛ طبرانی، ج۷، ص۱۵۵
- ↑ ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۱۶۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۲۲؛ مفید، ص۵۳؛ حرّعاملی، ۱۴۱۶، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸
- ↑ ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۱۶۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۲۲؛ مفید، ص۵۳؛ حرّعاملی، ۱۴۱۶، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸
- ↑ مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۸۴-۱۸۵
- ↑ مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۸۵-۱۸۶
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج2، ص130
- ↑ مطهری، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛ سبحانی، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹
- ↑ مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ص367
- ↑ مصباح، بخش۵، ص۱۸۱ـ۱۸۲
- ↑ المیزان ذیل آیه/مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۳۳۸
- ↑ مریم: ۹۷؛ قصص: ۴۶؛ سجده: ۳؛ یس: ۶
- ↑ مفاهیم القرآن،سبحانی،ج۳، ص۴۷۷ـ ۴۷۸
- ↑ مفاهیم القرآن،سبحانی،ج۳، ص۴۷۷ـ ۴۷۸
- ↑ « یا بَنی آدَمَ اِمَّا یاتِینَّکم رُسُلٌ منکم یقُصُّون عَلَیکم آیاتی»
- ↑ المیزان، ذیل آیه35 سوره اعراف
- ↑ زمخشری، ص545