امارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[امارت در فقه سیاسی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۱: | ||
==امیر== | ==امیر== | ||
امیر، عالیترین [[مقام]] دولتی پس از [[خلیفه]] و [[وزیر]] [[تفویض]] محسوب میشد<ref>لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۳۹۱؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۳۵؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۰؛ صبح الأعشی، ج۴، ص۶۰.</ref>. مفهوم امیر، از جهتی نزدیک به مفهوم "[[والی]]" است و اغلب به شخصی گفته میشد که متصدّی [[امور سیاسی]] بود؛ یعنی اموری نظیر [[برقراری نظم]]، [[دفاع]] از [[استقلال]] و [[امنیت]] واجرای [[قوانین]] از [[وظایف]] اصلی وی به شمار میآمد. در این راستا، هرگاه حوزه فعالیت امیر "بلد" باشد "امیر بلد" و اگر "اقلیم" باشد "امیر اقلیم" نامیده میشد<ref>الاحکام السلطانیه، ص۳۵.</ref>. امیر از حیث [[میزان]] صلاحیت به امیر خاص و عام تقسیم میگردید<ref>الاحکام السلطانیه، ص۳۵.</ref>. واژه امیر در ابتدا برای [[خلفا]] وضع شده بود، به ویژه هرگاه که به الفاظ "المؤمنین" یا "المسلمین" اضافه میگردید. سپس به رؤسای [[سپاه]]، [[حکام]] و ارباب [[سیاست]] اطلاق شد و الفاظی نظیر "الاجل، الجلیل، السید، المظفر و المؤید" بدان اضافه گردید<ref>صبح الاعشی، ج۵، ص۴۴۹؛ نقود العربیه، ص۱۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ص۳۲۵؛ مقدمه ابن خلدون، ص۴۵۷.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۰.</ref>. | امیر، عالیترین [[مقام]] دولتی پس از [[خلیفه]] و [[وزیر]] [[تفویض]] محسوب میشد<ref> لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۳۹۱؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۳۵؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۰؛ صبح الأعشی، ج۴، ص۶۰.</ref>. مفهوم امیر، از جهتی نزدیک به مفهوم "[[والی]]" است و اغلب به شخصی گفته میشد که متصدّی [[امور سیاسی]] بود؛ یعنی اموری نظیر [[برقراری نظم]]، [[دفاع]] از [[استقلال]] و [[امنیت]] واجرای [[قوانین]] از [[وظایف]] اصلی وی به شمار میآمد. در این راستا، هرگاه حوزه فعالیت امیر "بلد" باشد "امیر بلد" و اگر "اقلیم" باشد "امیر اقلیم" نامیده میشد<ref>الاحکام السلطانیه، ص۳۵.</ref>. امیر از حیث [[میزان]] صلاحیت به امیر خاص و عام تقسیم میگردید<ref>الاحکام السلطانیه، ص۳۵.</ref>. واژه امیر در ابتدا برای [[خلفا]] وضع شده بود، به ویژه هرگاه که به الفاظ "المؤمنین" یا "المسلمین" اضافه میگردید. سپس به رؤسای [[سپاه]]، [[حکام]] و ارباب [[سیاست]] اطلاق شد و الفاظی نظیر "الاجل، الجلیل، السید، المظفر و المؤید" بدان اضافه گردید<ref>صبح الاعشی، ج۵، ص۴۴۹؛ نقود العربیه، ص۱۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ص۳۲۵؛ مقدمه ابن خلدون، ص۴۵۷.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۰.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
امارت - فرمانروایی - در فرهنگ سیاسی اسلام، به حوزۀ فرمانروایی خلیفه و امیر گفته میشد[۱]. امارت به دو بخش: امارت عامه و امارت خاصه تقسیم میگردید. راجع به امارت عامه (ر.ک: امارة الاستکفاء و الأستیلاء) و امّا امارت خاصّه، آن بود که امیر انحصاراً به تدبیر امور سربازان، و تنبیه خاطیان، حمایت از اصل نظام و دفاع از حریم اسلام میپرداخت و هیچگونه دخالتی در امور قضایی، و احکام اجرایی، جبایه خراج و یا صدقات نمیکرد؛ حتّی امامت در نماز را نیز عهدهدار نبود[۲]. در سیستم حکومتهای امروزی، این امور به وزیر دفاع واگذار میگردد[۳].
امیر
امیر، عالیترین مقام دولتی پس از خلیفه و وزیر تفویض محسوب میشد[۴]. مفهوم امیر، از جهتی نزدیک به مفهوم "والی" است و اغلب به شخصی گفته میشد که متصدّی امور سیاسی بود؛ یعنی اموری نظیر برقراری نظم، دفاع از استقلال و امنیت واجرای قوانین از وظایف اصلی وی به شمار میآمد. در این راستا، هرگاه حوزه فعالیت امیر "بلد" باشد "امیر بلد" و اگر "اقلیم" باشد "امیر اقلیم" نامیده میشد[۵]. امیر از حیث میزان صلاحیت به امیر خاص و عام تقسیم میگردید[۶]. واژه امیر در ابتدا برای خلفا وضع شده بود، به ویژه هرگاه که به الفاظ "المؤمنین" یا "المسلمین" اضافه میگردید. سپس به رؤسای سپاه، حکام و ارباب سیاست اطلاق شد و الفاظی نظیر "الاجل، الجلیل، السید، المظفر و المؤید" بدان اضافه گردید[۷][۸].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۳۹۱.
- ↑ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۳۹-۳۸؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۰؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۴۹؛ ر.ک: امارة الخاصه.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۴۲.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۳۹۱؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۳۵؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۳۰؛ صبح الأعشی، ج۴، ص۶۰.
- ↑ الاحکام السلطانیه، ص۳۵.
- ↑ الاحکام السلطانیه، ص۳۵.
- ↑ صبح الاعشی، ج۵، ص۴۴۹؛ نقود العربیه، ص۱۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ص۳۲۵؛ مقدمه ابن خلدون، ص۴۵۷.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۵۰.