همدان (قبیله)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

این قبیله از روزگار پادشاهان سبأ از حدود صد سال قبل از میلاد نفوذ فراوان داشته است و تاکنون پس از حدود ۲۱ قرن بر سیاست یمن چهره می‌نمایاند.

همدان از قبایل بزرگ یمن و در رقابت با پادشاهان سبأ بود که سرانجام موفق شد حکومت را از دست آنها خارج کند.

از خاندان‌های همدان «یرم‌ایمن» است که چهار نفر از این خانواده به فرمانروایی رسیدند. یکی از آنها شعرم اوتر است که در حدود پنجاه سال قبل از میلاد فرمانروایی داشت [۱].

«بَتَع» از دیگر خاندان‌های بزرگ «حاشد» همدان است که دارای نفوذ گسترده بودند [۲]. به نوشته فیلبی از سال ۱۱۵ تا ۲۴۵ میلادی دوازده تن از آنها بر سبأ و ذی‌ریدان فرمان راندند[۳].

یکی از اَقیال هَمدان علهن نهفن پسر یرم‌ایمن[۴] است. هَمدانی این نام را برای دو شخص دانسته و می‌نویسد: «بر بعضی از سنگ‌های قصرهای حِمیَر و همدان در صنعا و ناعط و عمران از بون به خط مسند آمده بود: علهان و نهفان از خاندان بتع‌بن همدان که از پادشاهان قدیم بودند»[۵].

این شاهان، پادشاه نبودند و شایستگی این عنوان را نداشتند، بلکه اقبال و فرماندهان گوناگون مناطق کوچک و سران قبایل بودند که در حوزه فرمانروایی‌شان خود را پادشاه می‌خواندند.

نسب‌شناسان، این قبیله را از نسل کهلان می‌دانند و نسب او را چنین آورده‌اند: هَمدان بن مالک بن زَید بن اوسلت بن ربیعة بن الخِیار بن مالک بن زید بن کهلان[۶].

قبیله همدان به دو شاخه بزرگ حاشِد و بَکیل تقسیم می‌شد. از شاخه‌های بَکیل: اَرحَب، خصهلان، مُرهِبَة و شاکر[۷] می‌باشد و از شاخه‌های حاشِد: یَریم، حَجُور، فائش، قابض، شبام، الجُندَع، یام، السبیع، خارف، وادعه، الصائد، مرثد و بتع به حساب می‌آید [۸].

در هنگام ظهور اسلام قبیله همدان از قبایل قدرتمند و متحد با حکام پارسی و ابنأ بود و از متحدین خود، همراه ابنأ در حمله به مَذحِج در پیکار «الرزم» در جوف بهره‌مند شد. در این نبرد، مَذحِج شکست سختی خورد و بعضی از سران آن کشته شدند [۹].

قبیله همدان همچون یکی از قبایل بدوی و مهاجم در چالش و ستیز طولانی با مراد [۱۰]، زُبید[۱۱] و خَولان قضاعه[۱۲] بود. آن‌گونه که همدانی اشعاری را درباره روابط تیره مراد و همدان آورده است: «آی همدان؛ آماده باشید و دامن همت بالا زنید که کاری بزرگ شما را به خود فرا خوانده است؛ مراد را فرا خوانید و سلاح‌های خود را برگیرید و مثل فزون‌ طلبان اسبان اصیل را جمع کنید»[۱۳].

با وجود رابطه خصمانه بین مَذحِج و هَمدان گاهی پیوندهای ازدواج بین عمرو بن معدی کرب زبیدی و اجدع بن مالک چابک‌سوار همدان[۱۴] وجود داشت. گاهی نیز بین همدان و مَذحِج علیه برخی قبایل غیر یمنی پیمان برقرار می‌شد؛ زیرا هَمدان با قبایل قیسی در چالش بود[۱۵]، از جمله: یک‌بار بین هَمدان و مَذحِج و کِنده علیه بنی‌تمیم اتحادی برقرار شد که در جنگ کُلاب دوم، بنی‌تمیم شکست سختی به قبایل یمنی وارد کردند[۱۶].

در دوران اسلامی، قبیله همدان از نیروهای عمده سیاسی و نظامیِ صاحب نفوذ در یمن بوده است، به گونه‌ای که طی سال‌های ۴۹۲ قمری تا ۵۶۹ قمری در یمن امارتی داشتند تا ایّوبیان آن را برانداختند[۱۷]. هم‌اکنون نیز همدان همچون گذشته قدرتمند است و رئیس جمهوری فعلی یمن از شاخه «سنحان» از حاشد می‌باشد.

شایان ذکر است علی‌رغم نفوذ قبیله همدان در یمن بین شاخه‌های آن بکیل و حاشد چالش‌های سختی وجود داشته است، به طوری که هر کدام قبایلی را با خود متحد کرده و به پیکارهای طولانی دست یازیده‌اند. شیخ‌المشایخ حاشد اکنون شیخ عبدالله بن حسین‌ الاحمر رئیس مجلس فعلی یمن و رئیس حزب «التجمع الیمنی الاصلاح» است و از طرفداران علی عبدالله صالح رئیس جمهور فعلی یمن است. الاحمر دارای مذهب زیدی است، ولی به عربستان گرایش دارد[۱۸].

شیخ قبیله بکیل به نام ابوالحرم از طرفداران علی سالم البیض آخرین رئیس جمهوری یمن جنوبی است[۱۹]. می‌‌توان گفت: قسمتی از اختلافات و جنگ‌های دو یمن در نتیجه چالش‌های سیاسی این دو قبیله بود و این در حالی است که هنوز جامعه یمن از بافت قبیله‌ای برخوردار است[۲۰].

رئیس جمهوری یمن در مصاحبه با هفته‌نامه المجله شماره ۳۴۷ اول اکتبر ۱۹۸۶ میلادی گفت: «حکومت قسمتی از قبیله‌هاست و مردم یمن ما مجموعه‌ای از قبیله‌ها هستند»[۲۱]. همچنین در پی جنگ‌های شدید داخلی یمن در ۲۴ جمادی‌الاخر ۱۴۱۳ قمری (۱۹۹۲ م) شیوخ و شخصیت‌های قبایل استان‌های یمن برای حل و فصل درگیری‌ها در صنعا گرد هم آمدند و اعلامیه‌ای خطاب به ملت یمن صادر کردند[۲۲] و این حکایت از نفوذ قبایل در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یمن تا حال را دارد.

جایگاه قبیله همدان در بخش وسیعی در شمال صنعا تا صعده[۲۳] بود و مخلاف نجران بین بنوالحارث بن کعب و مَذحِج و همدان [۲۴] تقسیم شده بود. این قبیله مجاور خَولان صاحب شهر صعده[۲۵] بود.

شهرهای قبیله همدان عبارت بود از: بون، عُمران، جوف، خَمِر، حَجُور، رَیدَه[۲۶] و روستای بزرگِ حاز که در آن آثار باستانی از قبل از اسلام[۲۷] بوده است.

از قصرهای معروف قبیله همدان، ناعط و عمران[۲۸] بود. به طور کلی سرزمین همدان بین صنعا و صعده به دو قسمت تقسیم می‌شد. قسمت شرقی از آن بکیل و قسمت غربی از آن حاشد بود[۲۹]. بازارهای بکیل، وَروَر، غُرَق و رَیدَه[۳۰] بودند و بازارهای حاشد، هَمَلَ (قدیمی‌ترین آنها) سپس صافر، فاعقه، الاهنوم، الظهر، قطابه، العَرِقه، عَیان، لعیان، ادران، حَجة، نمل، قیلاب، شرس، حملان و یَند[۳۱] بودند.[۳۲]

همدان
بَکیلحاشِد
بنی مالک بن نجاربنی عُدی بن نجاربنی مازن بن نجاربنی دینار بن نجاراَرحَبخصهلانمُرهِبَةشاکر
بنی سالم بن عوفبنی غَنْم بن عوفبنی عُدی بن عوفبنی حُبْلی
بنی زُریق بن عامربنی بَیاضة بن عامربنی سلمهبنی حارثبنی ساعده

اسلام قبیله هَمدان

از جمله افرادی که پس از جنگ تبوک در عام‌الوفود به مدینه آمدند چند تن از بزرگان هَمدان به نام‌های مالک بن نمط، ابوثَور، مالک بن أیفَع، ضِمام بن مالک و عمیرة بن مالک بودند، در حالی که لباس‌های فاخر یمنی بر تن داشتند. به حضور رسول‌الله (ص) رسیدند و مالک بن نمط به پیامبر گفت: «گروهی از بزرگان همدان از شهری و بادیه‌نشین بر شتران راهوار نشسته و پیش تو آمده‌اند و خود را به اسلام پیوند زده‌اند بدون اینکه از سرزنش ملامت‌کنندگان باکی داشته باشند، اینان از مخلاف‌های خارف و یام و شاکر هستند که دعوت رسول خدا (ص) را اجابت کرده و از خدایان سنگی دوری کرده و پیمانشان شکسته نخواهد شد»[۳۳].

رسول‌الله (ص) فرمود: «همدان نیکو قبیله‌ای است. چه قدر برای یاری دادن شتابان و بر سختی پایدار و شکیبایند. گروهی از بندگان برگزیده و سران اسلام از ایشانند»[۳۴]. پس رسول‌الله (ص) برای آنان فرمانی نوشت و سرزمینشان را به آنها واگذار کرد[۳۵].

آن‌گونه که طبری باز نموده اسلام با دعوت علی بن ابی‌طالب (ع) در میان همدانیان رواج یافت. وی می‌نویسد: «رسول‌الله (ص) خالد بن ولید را به سوی مردم یمن فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند. براء بن عازب می‌گوید: من جزو همراهان خالد بودم. شش ماه آنجا اقامت کردیم، ولی کسی دعوت وی را نپذیرفت. رسول‌الله (ص) علی (ع) را با نامه‌ای به یمن فرستاد و دستور داد خالد باز گردد و اگر کسی از همراهان وی بخواهد همراه علی (ع) بماند. براء می‌گوید: من از کسانی بودم که همراه علی (ع) ماندم و چون به اوایل یمن رسیدیم مردم فراهم شدند و علی با ما نماز صبح را خواند و سپس ما را به یک صف کرد و حمد و ثنای خدا را گفت. آن‌گاه نامه رسول‌الله (ص) را برای همدانیان خواند و همه آنها به یک روز مسلمان شدند و علی (ع) این خبر را برای رسول‌خدا (ص) نوشت. پیامبر اسلام (ص) پس از خواندن نامه علی (ع) به سجده افتاد و سپس گفت: «درود بر همدان، درود بر همدان». از آن پس، مردم یمن به اسلام روی آوردند[۳۶].

بزرگداشت رسول‌الله (ص) از همدانیان و نامه‌ها و فرمان‌های متعدد حضرت رسول به آنان[۳۷] حکایت از توجه خاص پیامبر (ص) به این قبیله دارد.[۳۸]

منابع

پانویس

  1. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۹.
  2. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۷.
  3. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۸۸.
  4. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۳۶۵.
  5. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.
  6. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۳؛ ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۴؛ یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۷؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۳۸.
  7. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۴۷۶؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الثانی، ص۲۵۲.
  8. هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۲۲۸؛ همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۴۶.
  9. Abdal Muhsin Mad, aj m-al-Mad, aj, op. cit, P۸.
  10. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۸۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۱.
  11. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۵۰.
  12. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۰۸ و ۱۲۴.
  13. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۴۴.
  14. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۷.
  15. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۱۸۳.
  16. ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۷۱.
  17. استانلی لین پول، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، ص۸۴.
  18. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵ و ۲۳۵ و ۲۵۶.
  19. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۵.
  20. ریشه‌های یک بحران خونین یمن - غرش توپ‌ها، کیهان، شماره ۱۵۰۸۳، ص۱۴، ۲۵ خرداد ۱۳۷۳.
  21. Paul dresch, op. cit, p۷.
  22. داوود کریملو، کتاب جمهوری یمن، ص۲۱۹.
  23. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  24. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.
  25. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  26. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ - ۲۲۴.
  27. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۳.
  28. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الجزء العاشر، ص۳۶.
  29. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  30. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۹.
  31. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.
  32. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۷۷-۷۹.
  33. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۹۷.
  34. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱.
  35. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۴۱؛ احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۴۹۵.
  36. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۳۹۰.
  37. محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد (ص)، ترجمه سید محمد حسینی، ص۲۷۸.
  38. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۸۰.