اثبات عصمت امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

عصمت امام علی(ع) از جمله موضوعاتی است که در کتب کلامی امامیه از آن سخن به میان آمده و مباحث متعددی پیرامون منشأ و گستره عصمت آن حضرت و ادله آن مطرح شده است. براهین عقلی متعددی، عصمت آن حضرت را به عنوان امام، ثابت می‌کنند که برهان وجوب اطاعت از امام، حفظ شریعت و خلف از جمله مهمترین آن براهین هستند. آیات و روایات دال بر عصمت آن حضرت نیز بر دو دسته هستند، نخست آنهایی که به صورت کلی عصمت تمامی اهل بیت و امامان معصوم(ع) را ثابت می‌کنند و دوم آنهایی که دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) بالخصوص دارند. از میان دسته اول می‌توان به آیه صادقین و آیه تطهیر و حدیث ثقلین و و حدیث سفینه اشاره نمود و از میان دسته دوم هم به آیات علم الکتاب، ولایت و روایات معیت اشاره کرد.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

ادله عصمت امام علی

جهت اثبات عصمت امام علی(ع) به ادله عقلی و نقلی متعددی استناد شده که بارزترین آنها به شرح ذیل است

ادله عام عقلی

براهین عقلی اثبات عصمت امام علی همان براهین عقلی اثبات عصمت امام هستند که اهم آنها عبارت‌ است از: برهان وجوب اطاعت از امام[۱۱].[۱۲]، برهان تسلسل[۱۳]، برهان حفظ شریعت[۱۴].[۱۵] و برهان خلف [۱۶].

ادله نقلی

ادله نقلی، مشتمل بر آیات و روایاتی است که به صورت کلی بر عصمت امامان اهل بیت (ع) دلالت می‌کنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از اهل بیت و امامان معصوم (ع) است پس این ادله، عصمت آن حضرت را نیز ثابت می‌کنند. بارزترین آنها موارد ذیل‌اند:

آیات کریمه قرآن

آیات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود

  1. دسته اول آیاتی که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) می‌کنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت می‌شود.
  2. دسته دوم آیاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمومنین(ع) به تنهایی دارند.

از جمله بارزترین آیات موارد ذیل‌اند:

دسته اول:

آیه ابتلا

﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۷]. خداوند متعال در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که در خواست کرد امامت در نسل و ذریه او قرار گیرد، فرمود: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۸].

از عبارت: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۹] استفاده می‌شود عهد امامت به هیچ ظالمی نمی‌رسد و کسی جز معصوم شایسته امامت نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع ظلم را حتی در دوران کودکی نداشته است[۲۰].

آیه صادقین

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۲۱]. خدای متعال در این آیه، مؤمنان را به همراهی و معیت با صادقان امر کرده است. معیت به معنای اقتدا و تمسک است که ملازم با اطاعت خواهد بود. این امر الهی در صورتی امکان‌پذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در جامعه وجود داشته باشند. ثانیاً صادقین نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان ارتکاب گناه و یا خطا در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از رحلت پیامبر (ص) تنها افرادی که در مورد آنها صدق و عصمت متصور است، ائمه دوازده‌گانه (ع) هستند[۲۲].

آیه تطهیر

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۳]؛ استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:

  1. اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است.
  2. هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است.
  3. بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیت‌اند.

نتیجه: امامان شیعه که امام علی(ع) نیز در شمار آنها است، (ع)، معصوم‌اند.

دسته دوم:

آیه ولایت

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ [۲۴].

طبق این آیه شریفه، ولایت تنها برای سه کس اثبات شده، خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده و در حال رکوع نماز ،زکات می‌دهند، که امام علی(ع) مصداق اتمّ آن است. ولایت در آیه به هر معنایی اعم از حاکمیت، دوستی و نصرت، گرفته شود، باز هم این آیه دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد.؛ چراکه اگر به معنی سرپرستی و حاکمیّت باشد؛ پس طبق این آیه، امر و نهی امام علی(ع) باید صد در صد مطابق حقّ باشد تا عین ولایت خدا شود؛ روشن است که لازمه این امر، عصمت آن حضرت است. چه اینکه محال است تمام اوامر و نواهی شخص غیر معصوم، عین اوامر و نواهی خدا باشد.

آیه علم الکتاب

یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد، آیه معروف به علم الکتاب است.

﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ [۲۵].

یقیناً کسی که علم تمام کتاب (قرآن) نزد اوست از هر خطایی مصون است؛ چراکه قرآن کریم بیان کننده همه حقایق عالم است ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۲۶] و این همان معنای عصمت است. حال سوال این است که این شخص که عالم به جمیع علم قرآن است و شهادت او در ردیف شهادت خداوند متعال قرار گرفته، کیست؟

شیعه مدّعی است که تنها امام علی(ع) چنین شأنیتی را دارد و تنها اوست که بعد از رسول خدا(ص) چنین علمی را داشت و از ابتدا نیز او بود که با قول و عمل خویش بر حقّانیّت رسول خدا(ص) شهادت می‌داد. ضمن آنکه روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شده‌اند، شأن نزول این آیه را امام امیرالمؤمنین(ع) می‌دانند. علاوه بر این روایات فراوانی نیز در منابع فریقین نقل شده که نشان می‌دهند علم آن حضرت عین قرآن و عین علم رسول الله(ص) است. روایت مشهور و مورد اتفاق نبوی که آن حضرت را باب علم رسول خدا(ص) معرفی نموده بهترینشاهد در این خصوص است[۲۷].

روایات

روایات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را می‌توان به دو بخش تقسیم نمود دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) می‌کنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت می‌شود.

دسته دوم روایاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی دارند.

از جمله بارزترین روایات موارد ذیل‌اند: دسته اول:

حدیث ثقلین

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ‏ تَمَسَّكْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۲۸]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:

  1. قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۲۹]، حال عِدل قرآن (اهل بیت) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
  2. قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند.
  3. پیامبر (ص) خبر داده است که، این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن می‌گوید، همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۳۰].
حدیث سفینه

«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَمَثَلِ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ‏ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۳۱]. وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:

  1. پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهل‌بیت را دستور داده‌اند و آن را به منزله کشتی نوح دانسته‌اند. به عبارت دیگر فرموده‌اند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات می‌یابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات می‌یابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
  2. در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمی‌سازد[۳۲].

دسته دوم:

احادیث معیت

پیامبر خدا (ص) در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «عَلِيٌّ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ‏ مَعَ‏ عَلِيٍّ‏ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۳۳] و «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ»[۳۴].

بر اساس روایت اول، رسول خدا(ص)، همراهی همیشگی و همه‌شئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها از یکدیگر را بیان می‌کنند و از آنجا که قرآن کریم، کلام الهی و معصوم است، عدل آن و همراه همیشگی آن نیز لاجرم معصوم خواهد بود؛ چرا که غیرمعصوم نمی‌تواند با قرآن در همه مراتب و شئون برابری و همراهی کند.

روایت دوم نیز گویای آن است که علی (ع)، عِدل قرآن بوده و میان آنان جدایی نیست[۳۵].[۳۶] که این نیز به منزله معصوم بودن آن حضرت است زیرا روشن است کسی که همواره با حق بوده و حق نیز با اوست و همواره بر مدار حق می‌چرخد، هرگز به غیر حق امر نکرده و خود نیز از آن خارج نمی‌شود و این همان معنای عصمت است.

حدیث اطاعت

رسول الله (ص) می‌فرمایند: «من أطاعني فقد أطاع الله، و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني‏»[۳۷]؛ "کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا عصیان کند خدا را عصیان کرده است، و کسی که علی (ع) را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است".

نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:

  1. در این حدیث شریف، اطاعت از علی (ع) اطاعت پیامبر (ص) و اطاعت از خداوندا شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان پیامبر (ص) و خداوند به شمار آمده است.
  2. اگر حضرت علی (ع) معصوم نباشد و دچار اشتباه و خطا گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و عدم اطاعت در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست.
  3. این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی (ع) در ردیف اطاعت از پیامبر (ص) و اطاعت از خدا، به ما می‌فهماند که تنها ملجأ و مرجع علمی و عملی برای هدایت مردم حضرت علی (ع) است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در علم و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه می‌دهد.[۳۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.
  12. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲
  13. انه یجب أن یکون الإمام معصوما، و یدل علیه وجهان: (احدهما) لولم یکن معصوما للزم وجوب اثبات ائمة لا نهایه لها، لکن اللازم باطل فالملزوم کذلک. بیان الملازمة: انه لولم یکن معصوما فبتقدیر صدور المعصیه عنه نفتقر الی امام آخر یؤد به علیها و یثقفه عند الاعوجاج عن سبیل الله، و الا لم یکن ملطوفا له، و هو باطل علی ما مر، و یکون الکلام فی ذلک الأمام کالکلام فیه، و یلزم التسلسل. و اما بطلان اللازم فظاهر، بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۸.
  14. علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.
  15. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
  16. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
  17. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  18. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  19. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  20. علی‌احمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۵۴.
  21. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  22. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۵.
  23. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  24. «ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى‌دهند». سوره مائده، آیه ۵۵.
  25. «آنها که کافر شدند، مى‌گویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.
  26. «و ما این کتاب را بر تو نازل کرده‌ایم که بیان کننده هر چیزى است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  27. «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَن ارادَ المَدینَةَ فَلیَأت البابَ.» «شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از در آن وارد شود». المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۴، ص۱۲۳۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۲۵۱ و....
  28. ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
  29. «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
  30. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۰.
  31. احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر (ص) فرمود: این است و جز این نیست. مثل اهل بین من همانند سفینه نوح است، که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با اهل بیت باشد نه جلوتر از آنها و نه عقب‌تر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید.
  32. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
  33. «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
  34. ر. ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
  35. به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود
  36. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۱؛ علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
  37. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
  38. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۱.