نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۲ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
نام سفیانی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«نام و اوصاف سفیانی در احادیث زیادی آمده است و گروهی از این احادیث به این مطلب تصریح کردهاند که اسم او، عثمان بن عنبسه است؛ پس با این وصف، او فردی از افراد بشر است و این طور نیست که سفیانی، کشور "شوروی" باشد، همان طور که بعضی، چنین گمان کردهاند»[۵].
«جزئیات گزارشهای مرتبط با سفیانی، از اختلاف فراوانی برخوردار است که اعتماد به این جزئیات را کاهش میدهد. دربارۀ نام سفیانی، اسامی: عبدالله، عثمان، عنبسه، معاویه، حرب، عتبه و عروه[۶]ذکر شده است و برای پدرش از نامهای: یزید، عنبسه، هند و عتبه استفاده شده است[۷]. نسب او نیز گاه به عتبة بن ابی سفیان [۸] و گاه به خالد بن یزید بن معاویه[۹] میرسد[۱۰].
«در روایات متعددی که از سفیانی و حوادث مربوط به او سخن به میان آمده، در مقام اشاره به این شخصیت، بیشتر از دو واژه "سفیانی"[۱۱] و "ابنآکلةالاکباد"[۱۲] (پسر زن جگرخوار) استفاده شده است. واژه دوم که کمتر به کار رفته، بدون تردید نام حقیقی شخص مورد نظر ما نیست، بلکه به نسب او اشاره دارد. واژه اوّل نیز نام حقیقی این شخص نیست؛ چرا که از یکسو، این واژه از "سفیان" و "یا"ی نسبت ترکیب شده است که اشاره به انتساب او به خاندانابوسفیان است، و نمیتوان منسوب (لفظی که برای بیان نسبت به کار میرود) را نام حقیقی شخص دانست، و از سوی دیگر، در برخی از روایات از اماممعصوم (ع) درباره نام سفیانیسؤال شده است[۱۳]. این روایت گرچه از نظر سند ضعیف باشد، از آن فهمیده میشود که براساس فهمراوی این حدیث، سفیانی نام شخص مورد نظر نبوده است. درباره نام سفیانی سه روایت از پیشوایان دینی به دست ما رسیده است: یک روایت او را "حرب"[۱۴] و روایت دیگر او را "عنبسة"[۱۵] و روایت سوم او را "عثمان" معرفی کرده است. امام علی (ع) فرمودهاند: "يَخْرُجُ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ ... اسْمُهُ عُثْمَانُ وَ أَبُوهُ عَنْبَسَةُ"[۱۶]. ضعف این روایات از یکسو، تأیید نشدن آنها به کمک قراین و شواهد از سوی دیگر، و تعارض آنها با یکدیگر، باعث بی اعتمادی به این روایات میشود، و در نتیجه ما نمیتوانیم درباره نام سفیانی به صورت قاطعانه قضاوت کنیم. شاید دلیل اینکه در روایات از نام او کمتر سخن به میان آمده، این باشدکه دانستن نام او چندان ثمری دربر ندارد؛ چرا که او به هر نامی باشد، همنامهای فراوانی خواهد داشت و دانستن نام او به شناسایی او کمک نخواهد کرد. آنچه مهم است و در شناسایی او تأثیر دارد، اقدامات او و حوادث مربوط به اوست. از همینرو، پیشوایان دینی بیشتر به تبیین اقدامات او پرداختهاند. عبدالله بن ابیمنصور گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که نام سفیانی چیست؟ حضرت فرمودند: " وَ مَا تَصْنَعُ بِاسْمِهِ؟ إِذَا مَلَكَ كُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ؛ دِمَشْقَ، وَ حِمْصَ، وَ فِلَسْطِينَ، وَ الْأُرْدُنَّ، وَ قِنَّسْرِينَ، فَتَوَقَّعُوا عِنْدَ ذَلِكَ الْفَرَجَ"[۱۷]»[۱۸].
«اگر چه دانستن و ندانستن نامهای وی، چندان اهمیتی ندارد و آنچه مهم است نقش و جایگاه او در حوادث عصر ظهور است[۱۹]؛ اما در روایاتی از نامهای سفیانی سخن گفته شده است، در این روایات بیشتر از واژگانی چون سفیانی، ابن آکله الاکباد[۲۰]، عتبه[۲۱] و عثمان بن عنبسه[۲۲] و عبدالله[۲۳] استفاده شده است.
نخستین چیزی که از عنوان رایج سفیانی که به ذهن میرسد این است که وی با ابوسفیان نسبتی دارد و این انتساب به گونههای مختلف منعکس شده است. شیخ صدوق با نقل روایتی از امام علی(ع) او را از نسل ابو سفیان ("وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ أَبِي سُفْيَانَ ") دانسته است[۲۴]»[۲۵].
«مشهور آن است که نام سفیانیعثمان و نام پدرش عنبسه میباشد[۲۸]. در برخی از منابع نام پدرش "عُیینَه" آمده[۲۹] که با توجه به اتحاد طریق به نظر میرسد که آن تصحیف شده "عنبسه" باشد.
↑التشریف بالمنن، ص۲۹۶، باب ۷۹، ح۴۱۷ (به نقل از الفتن سلیلی).
↑فرزند زن جگرخوار از سرزمین خشک قیام میکند... نامش عثمان و فرزند عنبسه است؛ کمالالدین، ص۶۵۱، باب ۵۷، ح۹. سند این روایت به این صورت است: «حدثنا محمد بن علی ماجیلویه قال: حدثنا عمّی محمد بن أبی القاسم عن محمد بن علی الکوفی عن محمد بن أبی عمیر عن عمر بن اذینه قال: قال أبوعبدالله (ع)...» این روایت ضعیف است به دلیل محمد بن علی کوفی و....در این باره نک: اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۲۳.
↑با نام او چهکار داری؟ وقتی او مناطق پنجگانه شام شامل: دمشق، حِمص، فلسطین، اردن و قنّسرین را تصرف کرد، منتظر فرج باشید؛
کمالالدین، ص۶۵۱، باب ۵۷، ح۱۱.