آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف سفیانی‌های متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف سفیانی‌های متعددی وجود داشته باشد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / خروج سفیانی
مدخل اصلیتعدد سفیانی
تعداد پاسخ۵ پاسخ

آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف سفیانی‌های متعددی وجود داشته باشد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

پاسخ نخست

محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌

آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«باور عمومی کهن درباره خروج سفیانی سبب شد که در طول تاریخ، افرادی از بنی امیه که خروج کرده و در صدد در دست گرفتن قدرت بوده‌اند، به عنوان سفیانی، شناخته شوند. زیاد بن عبد الله بن یزید بن معاویه در سال‌های آغازین سده دوم هجری[۱]، علی بن عبد الله بن خالد بن یزید بن معاویه در سال ۱۹۵ هجری (در زمان امام رضا (ع))[۲]، و ابو حرب یمانی مبرقع‌[۳] در دوره معتصم عباسی، از جمله سفیانی‌هایی هستند که با هدف به دست گرفتن قدرت، خروج کرده‌اند و علیه شاخه مروانی بنی امیه و یا خلافت بنی عباس شوریده‌اند. اگرچه سفیانی، فردی خوش‌نام نیست، ولی قدرت‌یابی و تسلط مقتدرانه او بر شام و حتی مناطق حجاز، مورد توجه مردم بوده است. شهرت یافتن این افراد به سفیانی، نشان از عمق وجود جریان سفیانی در فرهنگ عمومی مسلمانان دارد. برخی از مورخان، احادیث مرتبط با سفیانی را ساخته و پرداخته این گروه‌ برشمرده‌اند. مصعب بن زبیر، آغازگر این سخن است[۴] و افراد دیگری نیز در موافقت یا مخالفت آن سخن گفتهاند[۵]. ولی توجه به فراوانی روایات شیعه و سنی، کهن بودن آن متون، رواج این فرهنگ در میان مردمان و سوء استفاده حاکمان و قدرت‌طلبان از این فرهنگ عمومی، اثبات می‌کند که این فرهنگ، ریشه در متون کهن حدیثی دارد[۶].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید اسدالله هاشمی شهیدی، در کتاب «زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی» در این‌باره گفته است:
  • «از برخی روایات، چنین استفاده می‌شود که: سفیانی، یکی نیست، بلکه متعدد است، و در برخی از روایات هم تعبیرهای نسبتا صریحی به کار رفته که وجود دو فرد را به عنوان: سفیانی، اثبات می‌کند، از این‌رو لازم است پیش از آنکه در موضوع خروج سفیانی اصلی گفتگو کنیم، نمونه‌ای از روایاتی را که در مورد خروج سفیانی اول رسیده است بازگو نمائیم: در مورد خروج سفیانی اول که زمان پیدایش او، پیش از خروج سفیانی اصلی است، روایات چندی وجود دارد که نشان می‌دهد، به حسب ظاهر، میشل افلق مبتکر مبدأ اشتراکیت و بنیان‌گذار حزب منفور و کافر بعث در عراق، سفیانی اول است. و اینک نمونه‌ای از این روایات:

در حدیثی از رسول خدا (ص) درباره سفیانی اول چنین آمده است: "از پیغمبر گرامی (ص) در حجة الوداع [۷] سؤال شد یا رسول الله فرج حضرت ولی عصر (ع) مهدی موعود شما خانواده، کی خواهد رسید؟ حضرت در پاسخ فرمود: زمانی که افلق قیام کند. سائل پرسید، یا رسول الله افلق چه کسی است؟ فرمود: او کسی است که متصف به صفات متعددی است و "ابقع" است. (یعنی: مردی سیاه و سفید است که از دو جنس مختلف، و نطفه مرد و زنی که نژاد مختلف دارند، و پدرش مردی سیاه چهره و گندم‌گون و از عرب و مادرش زنی‌ سفید پوست و از نژاد غیرعرب است متولد شده و اصالتا از مردم شام و مردی سرسپرده و نوکر اجنبی و از پست فطرت‌ترین مردم و صهیونیست و یهودی مسلک است‌[۸]). عرض شد: یا رسول الله ابقع چه کسی است؟ فرمود: ابرص و کسی است که دو رنگ، یا بدنش دارای لکه‌های سفید، یا سفید رنگارنگ و پیس مانند است. عرض شد: ابرص کیست؟ حضرت در جواب فرمود: اصهب (مردی سرخ و سیاه) است، (و یا کسی است که قسمت بالای موهایش سرخ و پائین آن سیاهرنگ باشد)[۹]. عرض شد: یا رسول الله اصهب چه کسی است؟ حضرت فرمود: او ابلق یعنی دو رنگ و دو چهره و سفید و سیاه است. عرض شد یا رسول الله ابلق چه کسی است؟ حضرت فرمود: از سفیانی پرهیز کن و از ظلم و ستم او بر حذر باش! عرض شد: یا رسول الله سفیانی دو تا است، شما در مورد افلق به کدامیک از این دو سفیانی نظر دارید؟ رسول خدا (ص) در جواب فرمود: آن سفیانی که تنها از شام می‌آید"[۱۰]

البته ما هیچ‌گونه مسئولیتی را در قبال صحت و سقم روایت مذکور به عهده نمی‌گیریم زیرا:

  1. ما هرچه تفحص کردیم که منبع اصلی این روایت را پیدا کنیم متأسفانه در میان کتاب‌هایی که شیعه و سنی درباره علائم ظهور حضرت ولی عصر (ع) نوشته‌اند به کتابی به نام "کفایة المطالب" دست نیافتیم.
  2. برای تحقیق کامل و شناخت "سفیانی اول" به اکثر مدارک معتبری که در دسترس بود مراجعه نمودیم و بین عبارات کتاب‌هایی که روایاتی را راجع به خروج ابقع و اصهب و ابرص، نقل کرده‌اند مقایسه کردیم، و تنها به این نتیجه رسیدیم که الفاظ مختلف و گوناگونی چون: ابقع و اصهب و ابرص که در حدیث کتاب "بیان الائمه" به رسول خدا (ص) نسبت داده شده و صفت برای کلمه "افلق"[۱۱] واقع شده است، در روایات دیگر از اوصاف سه فرد مختلفی به حساب آمده است که در سرزمین شام و مصر و عراق، ظاهر می‌شوند، و سبب بروز اختلافات و درگیری‌ها می‌گردند و سرانجام به‌وسیله "سفیانی" (یعنی: سفیانی مشهور) از میان می‌روند![۱۲]

به هر حال: با اینکه حدیث یاد شده از نظر نگارنده- و هر پژوهشگر دیگری- مورد شک و تردید است، با این همه از آنجا که کلمه "ابقع" در حدیث مزبور صفت "افلق" واقع شده و این کلمه دارای معنای گسترده‌ای است که معانی سایر الفاظ حدیث- مانند اصهب، و ابرص، و ابلق- را نیز در بر می‌گیرد، از این جهت برای اینکه معلوم شود مقصود از "ابقع" چه کسی است؟ مقداری درباره این کلمه توضیح می‌دهم، شاید روزی فرا رسد که گذشت زمان حقیقت حدیث مزبور را به اثبات برساند[۱۳].

به این نتیجه می‌رسیم که احتمال وجود دو سفیانی بعید نیست، که نخستین سفیانی، همان‌گونه که در برخی از روایات به وجود او اشاره شده، همان (میشل افلق) رئیس حزب بعث (افلقی) عراق باشد. و اگر نام او با صراحت در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت نیامده است بخاطر پستی و حقارت او بوده است. و البته روش اهل بیت (ع) پیوسته چنین بوده است که معمولا کمتر کسی را به اسم یاد می‌کرده‌اند[۱۴].

در مورد سفیانی دوم که مطابق بسیاری از روایات، نامش عثمان و نام پدرش "عنبسه" می‌باشد و خروج او از علائم حتمیه ظهور حضرت ولی عصر (ع) است، روایات بی‌شماری از أئمه معصومین (ع) نقل شده است که ابتداء توضیح مختصری پیرامون زمان پیدایش جریان خروج و مدت حکومت و فرمانروائی او، خواهیم داد و سپس قسمتی از روایات را در اینجا بازگو خواهیم نمود. بر اساس روایات فراوانی که از پیشوایان معصوم (ع) درباره سفیانی دوم رسیده است، خروج او در ماه "رجب" و روز جمعه، و محل خروجش از جائی بنام "وادی یابس" یعنی دره خشک یا بیابان بی‌آب و علف از سرزمین شام است. موقع خروج او بعد از فتنه و جنگ بزرگی است که در میان اهل مشرق و مغرب روی می‌دهد و ظاهرا منظور از مشرق و مغرب که در حدیث آمده است، مشرق و مغرب همان حدودی است که سفیانی در آنجا ظاهر می‌شود، نه مشرق و مغرب عالم، زیرا در روایات بسیاری وارد شده که نخستین سرزمینی که از سرزمین مغرب خراب می‌شود، سرزمین شام است. تمام دوران فرمانروائی او از ابتداء خروجش تا زمان کشته شدنش به‌دست حضرت قائم (ع) بیشتر از پانزده ماه نخواهد بود. در ابتداء خروجش به شام حمله می‌کند و مخالفین خود را شکست می‌دهد و پنج ایالت شام را (به نام‌های دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قنسرین و در بعضی از نسخه‌ها یا روایات "فلزین") متصرف می‌شود. تمام اهل شام بجز تعداد معدودی که شیعه و طرفدار حق‌اند، مطیع و فرمانبردارش می‌شوند. حدود تعدی و تجاوز او بعد از شامات، عراق و حجاز بخصوص مدینه منوره می‌باشد، تا یکی دو ماه آسیب او به اهل حق نمی‌رسد زیرا گرفتار جنگ‌های داخلی و سرکوبی احزاب مخالف است، اما پس از آن هیچ هم و غمی ندارد مگر مبارزه با اهل دین و دشمنی او بیشتر با شیعه و اهل حق و آل محمد (ص) است. چون داخله خود را آرام نمود، دو لشکر مهم و مجهز را با پرچم‌هایی سرخ و به روایتی سبز تنظیم می‌نماید یکی برای گرفتن عراق و دیگری برای تسخیر حجاز. اما لشکری که به عراق می‌فرستد صد و سی‌هزار نفر است و آنان تا می‌توانند در عراق قتل و کشتار و خونریزی و غارت‌گری و بی‌حیائی می‌نمایند و سپس به طرف نجف اشرف و کوفه می‌روند و هفتاد هزار دختر باکره را به اسارت می‌گیرند، ولی پیش از آنکه به آنها دست درازی کنند سپاه یمانی و خراسانی مانند دو اسب مسابقه فرا می‌رسند و اسیران را از آنها باز پس می‌گیرند و آن چنان آنها را تار و مار می‌کنند که حتی یک نفر هم برای خبرگزاری نمی‌تواند از دست ایشان فرار کند. و اما لشکری که به‌سوی مدینه می‌فرستد "دوازده هزار نفر است" چون به مدینه رسیدند مدت سه شبانه‌روز مدینه را تاراج و غارت می‌نمایند و فساد و خرابی و خونریزی بی‌حد مرتکب می‌شوند و بعد از خرابی و قتل و غارت متوجه مکه معظمه می‌گردند، و چون به بیابان "بیداء" (که سرزمینی است ما بین مکه و مدینه) رسیدند با تمام وسائل و اسباب و اسلحه خود به زمین فرو می‌روند، مگر دو نفر بنام بشیر و نذیر، که بشیر به مکه می‌رود و حضرت قائم (ع) را به هلاکت لشکریان سفیانی بشارت می‌دهد و نذیر که بطرف شام می‌رود و جریان هلاکت لشکریان را به سفیانی خبر می‌دهد.

این فشرده اخباری است که در مورد خروج سفیانی دوم و فتنه و فساد و خونریزی بی‌حد و حساب آن ناپاک از پیشوایان گرامی اسلام نقل گردیده است و البته اخبار درباره او به حدی است که اگر یکجا گردآوری شود، خود کتابی قطور خواهد بود و در اینجا تنها به خلاصه‌ای از رفتار ناهنجار، و خط مشی غیر انسانی او در طول دوران فرمانروائیش اشاره شد.

اکنون برای شناخت سفیانی دوم و پی‌بردن به خباثت ذاتی و ناپاک بودن وی، به حدیثی که از پیشوایان بزرگوار اسلام رسیده است توجه فرمائید: در حدیثی که "حذیفة بن الیمان" درباره خروج سفیانی از رسول خدا (ص) روایت نموده، چنین آمده است که رسول خدا (ص) از فتنه و آشوبی که میان مردم مشرق و مغرب پدید می‌آید سخن به میان آورد و آن فتنه را متذکر گردید، و آنگاه فرمود: در اثنائی که اهل مشرق و مغرب بهم در افتاده و سرگرم کشمکش و درگیری هستند بناگاه سفیانی از وادی یابس، بر آنها خروج می‌کند و بر آنان حمله می‌برد تا اینکه وارد "دمشق" می‌شود آنگاه دو لشکر فراهم نموده یکی از آنها را بطرف مشرق می‌فرستد و دیگری به‌سوی مدینه گسیل می‌دارد. چون قسمتی از لشکریان او به سرزمین بابل (یعنی عراق) از شهری که جزء سرزمین لعنت شده است- یعنی بغداد- می‌رسند، بیش از سه هزار نفر را به قتل می‌رسانند و متجاوز از صد زن را مورد تجاوز قرار می‌دهند، و سیصد نفر از بزرگان بنی عباس را می‌کشند[۱۵]. سپس مانند سیل خروشان به‌سوی کوفه سرازیر می‌گردند، و اطراف و حوالی آنجا را ویران می‌سازند و سپس از آنجا بیرون رفته و متوجه شام می‌شوند که لشکری با پرچم هدایت از کوفه بیرون می‌آید[۱۶] و لشکر سفیانی را تعقیب می‌کنند تا به آنها می‌رسند و تمام آنها را به قتل می‌رسانند، و اسیران و آنچه را که به غارت برده‌اند، از آنان باز پس می‌گیرند. اما لشکر دوم سفیانی به مدینه رفته و مدت سه شبانه‌روز دست به تاراج و غارت می‌زنند و آنگاه متوجه مکه می‌گردند و چون به سرزمین "بیداء" که جائی است ما بین مکه و مدینه رسیدند، خداوند جبرئیل را می‌فرستد و می‌فرماید برو و آنها را نابود کن، جبرئیل هم می‌آید و با پای خود ضربتی به زمین می‌زند و خداوند به وسیله آن ضربت آنها را به زمین فرومی‌برد، و کسی از آنها باقی نمی‌ماند مگر دو نفر از قبیله "جهینه"[۱۷]. و این است آن وحشتی که خدای تعالی در قرآن کریم فرموده است: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ[۱۸]»[۱۹].
۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
حجت الاسلام و المسلمین نصرت‌الله آیتی در کتاب «تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور» در اين باره گفته است:

«شخصی دانستن سفیانی به این معناست که: واژه سفیانی به یک شخص معینی اشاره دارد. براساس این دیدگاه، اطلاق واژه سفیانی به شخصیت مورد نظر، هم می‌تواند به دلیل انتساب او به خاندان ابوسفیان باشد و هم به دلیل برخورداری از ویژگی‌ها و خلق‌و‌خوی ابوسفیان. در برابر دیدگاه فوق، برخی براین باورند که سفیانی یک شخص معین نیست، بلکه این واژه به شخصیت‌هایی اطلاق می‌شود که در برابر حق خروج کرده‌اند و دارای ویژگی‌های ابوسفیان‌اند[۲۰]. براین اساس، این احتمال وجود دارد که: در طول تاریخ، سفیانی‌های مختلفی ظهور کرده و یا ظهور می‌کنند و البته یکی از آنها سفیانیای است که در برابر امام مهدی (ع) صف خواهد کشید. براساس دیدگاه یاد شده، اطلاق واژه سفیانی بر چنین انسان‌هایی به دلیل برخورداری از خلق و خوی ابوسفیان خواهد بود، و نه لزوماً انتساب به خاندان ابوسفیان. ما این دیدگاه را به نظریه "سفیانی نوعی" تعبیر می‌کنیم. به نظر می‌رسد، با تأمل در مجموعه روایات مربوط به سفیانی می‌توان به این نتیجه رسید که: سفیانی آخرالزمان یک نفر بیش‌تر نیست؛ چرا که روایاتی که نام و نسب و ویژگی‌های ظاهری او را برشمرده‌اند و زمان و مکان قیام و حوادث مربوط به آن را تشریح کرده‌اند، همگی با واژه "السفیانی" به یک سفیانی اشاره می‌کنند. و از آن‌جا که در هیچ یک از سخنان امامان معصوم (ع) درباره حوادث مربوط به سفیانی، نیامده است که اوّلین سفیانی این چنین است و یا آخرین سفیانی فلان ویژگی را دارد بلکه در همه روایات با واژه "السفیانی" از سفیانی تعبیر شده، و از سوی دیگر در هیچ یک از مواردی که اصحاب ائمه (ع) از ویژگی‌ها و جزئیات قیام سفیانی از ائمه (ع) سؤال کرده‌اند، ایشان سفیانی را مقید به اوّل یا آخر یا امثال این قیود نکرده‌اند، می‌توان فهمید که: براساس ارتکاز اصحاب ائمه (ع) سفیانی مورد نظر روایات یک نفر بیش‌تر نبوده و پیشوایان دینی نیز خصوصیات و ویژگی‌های همان یک نفر را بیان کرده‌اند.

  1. ابن حماد به سند خود از پیامبر (ص) نقل می‌کند: "خُرُوجُ السُّفْيَانِيُّ بَعْدَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِينَ "[۲۱]. از آن‌جا که بدون تردید در آخرالزمان نیز یک سفیانی قیام می‌کند، بنابراین، روایت یاد شده به تعدد سفیانی دلالت می‌کند.
  2. در کتاب التشریف بالمنن از الفتن سلیلی به شکل مرسل نقل شده است که امام علی (ع) پس از ذکر فتنه‌های آینده فرمودند: "أَوَّلُهَا السُّفْيَانِيُّ وَآخِرُهَا السُّفْيَانِيُّ. فَقِيلَ لَهُ: وَمَا السُّفْيَانِيُّ وَالسُّفْيَانِيُّ؟ فَقَالَ: السُّفْيَانِيُّ صَاحِبُ هَجَرَ، وَالسُّفْيَانِيُّ صَاحِبُ الشَّامِ"[۲۲]؛
  3. امام سجاد (ع) در حدیث معتبری فرموده‌اند: "إِنَّ أَمْرَ الْقَائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ، وَ أَمْرُ السُّفْيَانِيِّ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ، وَ لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي‏"[۲۳]. در توضیح حدیث بالا، می‌توان از این سخن امام جواد (ع) بهره جست: "ِ مَا مِنَّا إِلَّا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ هَادٍ إِلَى دِينِ اللَّهِ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ يَمْلَأُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِي يَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ "[۲۴]. بر اساس این روایت، تمام پیشوایان دینی قائم بوده‌اند، بنابراین، در برابر هر یک از آنها نیز یک سفیانی (حاکم طغیان‌گری با خلق و خوی ابوسفیان) وجود داشته است.
  • از میان سه روایت یاد شده، دو روایت اوّل ضعیف و اعتماد‌ناپذیرند، اما به جهت اعتبار روایت سوم، نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد. با وجود این، به نظر می‌رسد که این روایت با روایاتی که سفیانی را مشخص می‌دانند، هیچ گونه تعارضی ندارد و هر دو دسته آنها را می‌توان پذیرفت؛ چرا که براساس دسته دوم روایات، در برابر هر قائم به حقی یک سفیانی یعنی کسی که از شخصیتی هم‌چون ابوسفیان برخوردار است، وجود دارد. عموم این روایات، شامل آخرین قائم به حق یعنی امام مهدی (ع) نیز می‌شود. بنابراین، در برابر آن حضرت نیز یک سفیانی به ستیز و مخاصمت برخواهد خاست[۲۵]. و روایات دسته اوّل ویژگی‌ها و سیر اقدامات این سفیانی را برشمرده‌اند. بنابراین، در عین حال که نوعی‌بودن سفیانی پذیرفته می‌شود، از ظاهر روایاتی که ویژگی‌ها و اقدامات یک سفیانی (دشمن امام مهدی (ع)) سخن گفته‌اند، روی‌گردانده نمی‌شود»[۲۶].
۳. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در این‌باره گفته است:

«بی‌تردید سفیانی وعده داده شده که روایات موجود در منابع شیعه و سنی بر آن دلالت دارد، یک نفر است اما در برخی از روایات همچون نسخه خطی ابن حماد و غیر آن سخن از دو سفیانی به میان آمده است، سفیانی اول و سفیانی دوم و گاهی از بعضی روایات استفاده می‌شود که آنها سه تن هستند. اما آنکه مورد نکوهش قرار گرفته و دست به شرارت و کارهای آنچنانی می‌زند، همان سفیانی دوم است، زیرا سفیانی اول پس از استیلا بر سرزمین شام و جنگ قرقیسیا، در جنگ عراق در برابر سپاه ایرانیان و یاران درفش‌های سیاه شکست می‌خورد و در اثر زخمی که بر او وارد می‌شود در راه بازگشت به شام به هلاکت می‌رسد و سفیانی دوم را جانشین خود قرار می‌دهد تا مأموریت مهم او را ادامه دهد.

چنانچه این روایات صحیح باشد، سفیانی اول، فرمانروای نابکاری است که زمینه‌ساز سفیانی اصلی وعده داده شده است، همچنان‌که یمنی و خراسانی‌ها یاران درفش‌های سیاه زمینه‌ساز نهضت حضرت مهدی (ع) می‌باشند. ابن حماد گوید ولید گفت: "سفیانی روی می‌آورد و به جنگ بنی هاشم و هرکس از یاوران درفش‌های سه‌گانه و غیر آنان که با او بستیزد، می‌پردازد و بر همه آنها چیره می‌شود. آنگاه روانه کوفه می‌شود و بنی هاشم به‌سوی عراق مهاجرت می‌کنند، سپس سفیانی در بازگشت از کوفه در نزدیکی شام به هلاکت می‌رسد و مرد دیگری از فرزندان ابو سفیان را جانشین خود می‌سازد که غلبه با اوست و بر مردم چیره می‌شود... و سفیانی موردنظر، همین است"[۲۷] شبیه این روایت را در متعدد بودن سفیانی، در صفحات ۶۰ و ۷۴ و غیر آن روایت کرده است»[۲۸].
۴. حجت الاسلام و المسلمین اسماعیلی؛
حجت الاسلام و المسمین اسماعیل اسماعیلی، در مقاله «بررسی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است: «اشکالی ندارد که در بستر تاریخ سفیانی‌های متعدد باشند، چنانکه فراخوانندگان به حق و مصلحان بسیارند. ولی سفیانی اصلی، که سرآمد همه سفیانی‌هاست در خباثت و شیطنت، در آستانه ظهور مهدی (ع) خروج می‌کند و سرانجام او نیز، همچون همه سفیانی‌های تاریخ، در برابر انقلاب جهانی آن حضرت به زانو درخواهد آمد»[۲۹].
5. حجت الاسلام و المسلمین صادقی فدکی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر صادقی فدکی و دکتر عبدالهادی فقهی‌زاده، در مقاله «تحلیل انتقادی دیدگاه‌های موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن» در این‌باره گفته است:

«گروهی، به جای پذیرش خروج یک سفیانی در آستانه ظهور، به خروج چند سفیانی اعتقاد یافته‌اند. این عده بر آن هستند که اشکالی ندارد در بستر تاریخ، سفیانی‌ها، متعدد باشند چنان‌که فراخوانندگان به حق و مصلحان نیز بسیارند. سفیانی اصلی که در خباثت و شیطنت سرآمد همه سفیانی‌هاست، در آستانه ظهور امام مهدی (ع) خروج می‌کند و سرانجام، او نیز مانند همه سفیانی‌های تاریخ در برابر انقلاب جهانی مهدی (ع) به زانو در خواهد آمد[۳۰].

بنابراین، می‌توان گروهی از روایات را، ناظر به خروج سفیانی اول دانست و گروهی دیگر را، به سفیانی آخرالزمان ارتباط داد. یکی از محققان با طرح این احتمال که شاید سفیانی‌ها دو نفر باشند، در مورد مصداق سفیانی اول نیز اظهار نظر کرده و گفته است: "احتمال دارد که افلق یهودی (پایه‌گذار حزب بعث عراق) سفیانی اول باشد"[۳۱]. علامه مجلسی نیز در صورت وقوع تصحیف در روایت جابر جعفی از امام باقر (ع)، احتمال تعدد سفیانی را بعید ندانسته است: "وَ أَنَّى لَكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ حَتَّى يَخْرُجَ قَبْلَهُ الشَّيْصَبَانِيُّ يَخْرُجُ بِأَرْضِ كُوفَانَ يَنْبُعُ كَمَا يَنْبُعُ الْمَاءُ فَيَقْتُلُ وَفْدَكُمْ فَتَوَقَّعُوا بَعْدَ ذَلِكَ السُّفْيَانِيَّ وَ خُرُوجَ الْقَائِمِ (ع)"؛ شما را با سفیانی چه کار!؟ تا آنکه پیش از او شیصبانی از کوفه خروج می‌کند و چون آب از زمین می‌جوشد و گروه شما را به خاک و خون می‌کشد. پس از وی، منتظر خروج سفیانی و پس از او قیام قائم (ع) باشید. علامه مجلسی احتمال خطا از سوی نسّاخ و اشتباه در درج واو زیاده در عبارت "وَ خُرُوجَ الْقَائِم" را مطرح کرده است[۳۲]. روایت دیگری نیز از امام علی (ع) نقل شده که از دو سفیانی خبر داده است: "اول (فتنه‌ها) سفیانی و آخر آن نیز سفیانی خواهد بود. از ایشان پرسیدند: سفیانی اول کیست و سفیانی دوم کدام است؟ فرمود: سفیانی اول صاحب هجر و سفیانی دوم صاحب شام است[۳۳]. واقعیت این است که تعدد سفیانی، احتمال تطبیق بر سفیانی‌های تاریخی را افزایش می‌دهد. در برخی از گزارش‌های تاریخی به چهار یا پنج سفیانی در قرون اولیه اشاره شده است که البته ممکن است روایات در مقام اِخبار از خروج این اشخاص باشند. گو اینکه شاید این اشخاص روایات سفیانی را بر خود تطبیق داده و ادعای کذب کرده باشند[۳۴]. از سوی دیگر قول به تعدد سفیانی، می‌تواند موجب قبول همه روایات مربوط به این شخص باشد؛ اما در این صورت باید، بخشی از روایات را از دایره احادیث و اخبار مهدویت خارج کرد و آنها را اِخبار ائمه (ع) درباره حوادث آینده دانست؛ افزون بر آنکه تعدد سفیانی، به این شرط قابل پذیرش است که سبب صدور گروهی از آنها را، حوزه مهدویت و سبب ورود گروهی دیگر را خبر دادن معصومان (ع) از حوادث قرن دوم بدانیم. با این وصف پذیرش تعداد سفیانی "به صورت مطلق" پذیرفتنی نیست. زیرا بسیاری از اخباری که از سفیانی سخن گفته‌اند، هیچ قرینه و شاهدی برای تعدد سفیانی ارائه نکرده‌اند. چند روایت موجود در این زمینه نیز، در برابر حجم انبوه روایات این موضوع غیرقابل اعتنا به نظر می‌رسند[۳۵].

بنابراین اگر به جای یک سفیانی، پای "سفیانی‌ها" در میان بود، لازم می‌نمود که ائمه (ع) آگاهی بیشتری درباره آنان ارائه دهند. به علاوه در تعداد زیادی از روایاتی که از سفیانی به تفصیل سخن گفته و غالبا در مصادر روایی اهل سنت نقل شده‌اند، ظهور امام مهدی (ع) و قتال آنان با یکدیگر ذکر شده است. این اخبار با روایاتی که نامی از امام مهدی (ع) در آنها نیست، در توصیف داستانیِ حوادث خروج سفیانی، اشتراک و تشابه زیادی دارند و این شباهت، با پذیرش دوگانه بودن آنها، قابل توجیه نیست؛ مگر آنکه، احتمال جعلی بودن روایات گروه اول را دور از ذهن ندانیم»[۳۶].

پرسش‌های وابسته

  1. سفیانی که خروجش از نشانه‌های حتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)
    1. نام سفیانی چیست؟ (پرسش)
    2. لقب سفیانی چیست؟ (پرسش)
    3. نسب سفیانی چیست؟ (پرسش)
    4. آیا سفیانی نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ (پرسش)
  2. ویژگی‌های جسمانی سفیانی چیست؟ (پرسش)
  3. روش شناسایی سفیانی چیست؟ (پرسش)
  4. دین سفیانی چیست؟ (پرسش)
  5. آیا روایات سفیانی تنها در منابع شیعه آمده است؟ (پرسش)
  6. سفیانی و دجال چه تفاوت‌هایی دارند؟ (پرسش)
  7. خروج سفیانی در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
  8. اهداف قیام سفیانی چیست؟ (پرسش)
  9. ماجرای شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
  10. جنایات سفیانی چیست؟ (پرسش)
  11. سپاه سفیانی چه تعداد است؟ (پرسش)
  12. اصهب و ابقع کیستند و چه ارتباطی با خروج سفیانی دارند؟ (پرسش)
  13. آیا ظهور امام مهدی همزمان با قیام سفیانی است؟ (پرسش)
  14. سفیانی در قیام خود چه اقدام‌های انجام می‌دهد؟ (پرسش)
  15. چگونه ممکن است سفیانی چندین کشور را تصرف کند و جامعه بین الملل واکنشی نشان ندهند؟ (پرسش)
  16. حکمرانی سفیانی چقدر به طول می‌انجامد؟ (پرسش)
  17. آیا به قدرت رسیدن سفیانی بر اساس قوانین است یا کودتا؟ (پرسش)
  18. آیا این ادعا که سفیانی در ارتش سوریه دیده شده صحیح است؟ (پرسش)
  19. آیا سفیانی واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
  20. از میان قیام‌‏های یمانی و خراسانی و سفیانی کدام قیام مقدم است؟ (پرسش)
  21. وظیفه شیعیان در هنگام شورش سفیانی چیست؟ (پرسش)
  22. رفتار سفیانی با شیعیان اهل بیت چگونه است؟ (پرسش)
  23. پرچم زرد از آن کدام سپاه است و چه ارتباطی با سفیانی دارد؟ (پرسش)
  24. آیا سفیانی در مصر پیروانی خواهد داشت؟ (پرسش)
  25. آیا دشمن امام مهدی (سفیانی) در حال حاضر زنده است یا آن‏که متولد خواهد شد؟ وی از چه طایفه‏ای و اهل کجاست؟ (پرسش)
  26. آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف سفیانی‌های متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
  27. قرقیسیا کجاست و چه حوادثی در آن اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
  28. محدوده جغرافیایی قرقیسیا چه مناطقی است؟ (پرسش)
  29. نبرد قرقیسیا چه زمانی اتفاق می‌افتد؟ (پرسش)
  30. سفیانی در چه منطقه‌ای با صاحبان پرچم سیاه و پرچم زرد نبرد می‌کند؟ (پرسش)
  31. سفیانی در کجا به هلاکت می‌رسد؟ (پرسش)
  32. مردمان چه مناطقی سفیانی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  33. فرمانده سپاه سفیانی چه کسی است؟ (پرسش)
  34. سپاه سفیانی در کجا با سپاه خراسانی نبرد می‌کند؟ (پرسش)
  35. امام مهدی در کجا با سپاه سفیانی روبه‌رو می‌شود و به نبرد می‌پردازد؟ (پرسش)
  36. کدام یک از فرماندهان سپاه امام مهدی سفیانی را دستگیر می‌کند؟ (پرسش)
  37. فرجام سفیانی چیست؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

پانویس

  1. انساب الاشراف، ص ۹، ح ۱۵۷ و ۲۰۳ و ۲۲۲، تاریخ الطبری، ج ۷، ص ۲۴۳- ۲۶۳.
  2. تاریخ دمشق، ج ۴۳، ص ۲۴، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۲۸۴.
  3. تاریخ الطبری، ج ۹، ص ۱۱۶ و ۱۱۸، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۴۴۲.
  4. ر.ک: نسب قریش، ص ۱۲۹.
  5. ر.ک: الأغانی، ج ۱۷، ص ۲۱۸، تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۶، ص ۳۰۳، تاریخ الإسلام، ج ۶، ص ۵۸، السیادة العربیة، ص ۱۲۱، صخی الإسلام، ج ۳، ص ۲۳۸- ۲۳۹.
  6. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۶، ۴۳۷.
  7. آخرین سفری که آن حضرت به زیارت خانه خدا مشرف گردید
  8. در مورد معنای کلمه (ابقع) که در ترجمه آوردیم از کتاب «لسان العرب» ماده (بقع)، ج ۸، ص ۱۷- استفاده شده است.
  9. ناگفته نماند که این صفت معمولا مربوط به «یهود» است.
  10. سئل النبی (ص) فی حجة الوداع متی الفرج لمهدیکم الحجة. فقال (ص): إذا قام الأفلق، قال: و من الأفلق؟ قال (ص): هو الأبقع، قیل: و من الأبقع؟ قال (ص): ألأبرص؟ قیل: و من الأبرص؟ قال (ص): ألأصهب‌ قیل: من الأصهب؟ قال (ص): ألأبلق، قیل: من الأبلق؟ قال (ص): إتق السفیانی، قیل: ألسفیانی، سفیانیان بأیهما تنظر؟ قال (ص): السفیانی الذی یأتی من الشام‌؛ بیان الائمه، ج ۱، ص ۴۵۰
  11. بیان الائمه، ج ۱، ص ۴۵۰.
  12. در این باره توضیح مفصلی داریم که در پایان همین بحث خواهد آمد.
  13. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۳۳ - ۳۵.
  14. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۵۸.
  15. از این جمله معلوم می‌شود که در آن موقع حکومت عراق به دست بنی العباس است گرچه ما آنها را بنام و نشان نمی‌شناسیم و سلسله نسبی حکام جائر بغداد را که نسبشان به «عباس بن عبد المطلب» می‌رسد و بر عراق فرمانروائی می‌کنند نمی‌دانیم.
  16. ظاهرا منظور از این لشکر هدایت، همان سپاهیان سید حسنی است چه آنکه آنها هستند که در آن موقع بخاک عراق وارد شده و کوفه را محل استقرار خود قرار داده‌اند.
  17. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۶- ۱۸۷
  18. و ای کاش می‌دیدی هنگامی را که‌ کافران‌ وحشت زده‌اند آنجا که راه‌ گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمده‌اند؛ سوره سبأ، آیه ۵۱.
  19. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۷۰ - ۷۲.
  20. حکومت جهانی مهدی (ع)، ص۱۸۱.
  21. قیام سفیانی پس از ۳۹ سال خواهد بود؛ الفتن، ص۲۲۶، ح۸۳۶.
  22. آغاز آن فتنه‌ها سفیانی است و آخر آن سفیانی. پرسیده شد: این دو سفیانی کیستند؟ حضرت فرمود: یکی هجری است و دیگری شامی؛ التشریف بالمنن، ص۲۷۱، باب ۵۹، ح۳۹۳.
  23. ظهور از ناحیه خداوند قطعی است و خروج سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. و با هر قیام کننده‌ای، یک سفیانی وجود دارد؛ قرب الاسناد، ص۳۷۴، ح۱۳۲۹ (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۳۰)
  24. هیچ یک از ما نیست مگر این‌که قائم به امر الهی است... لکن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را پاک می‌کند... کسی است که ولادتش بر مردم مخفی است؛ کمال‌الدین، ص۳۷۸، باب۳۶، ح۲.
  25. حکومت جهانی مهدی (ع)، ص۱۸۴، با اندکی تصرف.
  26. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۱۲۱ - ۱۲۴.
  27. نسخه خطی ابن حماد، ص ۷۸.
  28. کورانی، علی، عصر ظهور، ص .
  29. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۶.
  30. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۷۶.
  31. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی از دیدگاه روایات، ص ۶۳.
  32. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۵۰.
  33. "أَوَّلُهَا السُّفْيَانِيُّ وَ آخِرُهَا السُّفْيَانِيُّ فَقِيلَ لَهُ: وَ مَا السُّفْيَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ ؟ فَقَالَ: السُّفْيَانِيُّ صَاحِبُ هَجَرَ، وَ السُّفْيَانِيُّ صَاحِبُ الشَّامِ "؛ ابن طاوس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص ۲۷۱.
  34. ر.ک: صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، ص ۱۹۲.
  35. برای نمونه بنگرید به: سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، العرف الوردی فی أخبار المهدی، ص ۱۱۱.
  36. صادقی فدکی، سید جعفر و فقهی‌زاده، عبدالهادی، تحلیل انتقادی دیدگاه‌های موجود درباره خروج سفیانی و روایات آن، ص 133-135.