ویژهخواری
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
بررسی دیدگاه اسلام درباره پدیده انحصارطلبی و ویژهخواری
اسلام بر گردش سالم اقتصاد تاکید دارد؛ زیرا این اصل نقش اساسی در ایجاد عدالت قسطی ایفا میکند و شرایط را به گونه ای سامان میدهد که همگان بتوانند از نعمتهای الهی برای دست یابی به خوشبختی و آسایش و آرامش بهره مند شوند. از همین روست که با رفتارهای نامناسب اقتصادی چون ربا، کنزاندوزی، ویژه خواری، انحصارطلبی و مانند آن مبارزه کرده و بر توزیع منابع و ثروت از طریق ابزارهایی چون صدقات، زکات، خمس، انفال، انفاق و مانند آن تاکید کرده تا این گونه گردش سالم ثروت در جامعه تحقق یابد.[۱]
آسیبشناسی گردش سالم ثروت
در آموزههای قرآنی، ثروت و اقتصاد به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی شده است.[۲] این بدان معناست که جامعه دارای ستون فقراتی است که اقتصاد آن را شکل میدهد به طوری که اگر اقتصاد و ثروت در جامعهای نباشد، دچار رکود و خمود میشود و همان طوری که انسان بدون ستون فقرات قادر به ایستادن و تولید و بهرهمندی از زندگی و نعمتهای آن نیست، جامعه بدون اقتصاد و ثروت نیز دچار فقر ستون فقرات خواهد بود و نمیتواند نیازهای ابتدایی افراد جامعه را برآورده سازد و دچار فروپاشی و یا بحران میشود؛ زیرا فلسفه وجودی جامعه، چیزی جز تأمین عناصری از خوشبختی چون آسایش و رفاه مادی و نیز آرامش و امنیت عمومی نیست؛ پس اگر جامعه نتواند عنصر آسایش و رفاه را فراهم آورد، به سرعت گرفتار اضمحلال و فروپاشی خواهد شد و افراد جامعه از آن جامعه خارج شده و به جوامع دیگر سرازیر میشوند تا نخستین و اصلیترین دغدغه آنان را تأمین و فراهم کند.
اسلام به عنوان گفتمان الهی بر آن است تا فلسفه و سبک زیستی را ارائه دهد که پاسخگوی همه نیازهای انسانی از مادی و معنوی، دنیوی و اخروی باشد. از این رو دغدغه اقتصاد به عنوان یک دغدغه در کنار امور عبادی محض چون توحید و نماز قرار میگیرد و اصولی چون انفاق و زکات در آنها مورد تاکید قرار میگیرد.[۳] آموزههای اسلامی بهگونهای سامان یافته که قطعات آن همانند یک پازل عمل میکند. به این معنا که گاه حتی با ظاهری ناهمگون و عجیب و غریب، وقتی در کنار دیگر قطعات قرار میگیرد یک طرح جامع و کامل را ارائه میدهد که همه نیازهای انسان در آن به بهترین و کاملترین وجه پاسخ داده شده است. اگر این قطعات به درستی در کنار هم قرار نگیرد یا برخی از قطعات برداشته شود و از بیرون قطعهای به آن افزوده شود که در مذاهب و مکاتب التقاطی رخ میدهد، نمیتواند تصویر کاملی ارائه دهد و پاسخگوی نیازهای بشری باشد؛ چراکه هر تغییر و تبدیلی به معنای خلل و رخنه در قطعه دیگر است و این گونه نیست که اگر مثلا قطعه ازدواج در جای خود قرار گیرد ولی اصل ارث و دیه و مانند آن از فرهنگ دیگری اخذ شود، آن قطعه ازدواج بتواند کارایی مناسبی داشته باشد؛ بلکه خلل در احکام ارث و دیه و اخذ آن مثلا از فرهنگ غربی، قطعه ازدواج که از احکام اسلامی گرفته شده را نیز دچار اختلال میکند و از کارایی میاندازد.
بر این اساس، اگر در اسلام، اقتصاد مثلا به عنوان اصل قوام بخش جامعه معرفی میشود، مجموعهای از آموزهها و احکام برای ایجاد و یا تقویت آن نیز بیان شده است. باتوجه به اینکه اصل گردش سالم اقتصاد یک اصل اساسی در تحقق اقتصاد مفید و قوام بخش است تا همه در یک فرصت برابر از همه نعمتهای الهی برخوردار شوند، اسلام ضمن تاکید بر آن در آیاتی از جمله آیه ۷ سوره حشر بر آن است تا عوامل اقتضایی آن را ایجاد کند و موانع را نیز از سر راه آن بردارد. این گونه است که در قالب تحلیل علمی و توصیه عملی، مقتضیات، شناسایی و در شکل احکام و آموزههای دستوری در قالب بایدها ارائه میشود و موانع نیز پس از شناسایی در قالب نبایدها نهی میگردد. آموزههای قرآنی از این ویژگی برخوردار است که حکمت علمی را با حکمت عملی جمع بسته و حتی در یک قضیه بخش نخست را به بودها و نبودها و بخش دوم را به بایدها و نبایدها اختصاص میدهد و این گونه ارتباط میان حقایق و هستها را با حوزه ارزشها و بایدها و نبایدها برقرار میکند. بنابراین، بسیاری از گزارههای قرآنی از این ویژگی برخوردار است که تبیین را با توصیه همراه دارد که در قالب ارزشگذاری و امر و نهی ارائه میشود.[۴]
ویژه خواری و انحصارطلبی، مانع اقتصاد سالم و قوام بخش
در آیات قرآنی اموری چون ربا، کنزاندوزی و ویژهخواری و انحصارطلبی به عنوان مهمترین موانع اقتصاد سالم و قوام بخش معرفی شده است؛ زیرا این امور اجازه نمیدهد تا ثروت به شکل سالم در دست عموم مردم به گردش در آید و عموم مردم از ثروت و نعمتهای الهی برخوردار شوند. اسلام به همان میزان که بر انفال و ثروت عمومی و دولتی، صدقات، انفاق، زکات، خمس، خرید و فروش و مانند آن به عنوان عوامل تأمین کننده اقتصاد سالم و گردش سالم و فراگیر ثروت در جامعه تاکید میکند، با هرگونه رباخواری و کنزاندوزی و انحصارطلبی و ویژهخواری هم مبارزه میکند؛ زیرا اگر موانع از سر راه گردش سالم اقتصاد و ثروت برداشته نشود نمیتوان امید داشت که عوامل اقتضایی تاثیرگذار باشد.
به عنوان مثال اگر بخواهیم آتشی داشته باشیم، باید سوخت مورد نیاز و عوامل آتش افروزی چون هیزم، نفت، اکسیژن و مانند آن فراهم باشد و موانعی چون آب، خیسی و تری هیزم، حجم زیاد دي اﮐﺴﯿﺪ ﮐﺮﺑﻦ co۲ و مواد هالوژنه، انواع پودرها و کفهای ویژه اطفای حریق وجود نداشته باشد. پس همان طوری که مقتضی لازم است تا وجود داشته باشد، موانع باید حذف شود و یا وجود نداشته باشد تا آتشی برافروخته شود. بر اساس آموزههای قرآنی، ویژهخواری یکی از موانع مهم در سر راه گردش سالم اقتصاد است. اینکه مثلا برخی تنها از ثروت و نعمت برخوردار شوند موجب میشود تا دیگران محروم شده و نتوانند زندگی سالم و سازندهای داشته باشند.[۵]
رانت اقتصادی، خیانت و ظلمی بزرگ
در هر جامعهای برخی از افراد جامعه به سبب جایگاههای خاص در سلسله مراتب مسئولیت اجتماعی، دسترسی آسانتری به ثروت دارند. گاه این دسترسی به اصل ثروت و مال نیست، بلکه دسترسی به اطلاعات و علمی است که ثروت ایجاد میکند. به عنوان نمونه اگر در هیات دولت و یا مجلس به طور مخفیانه طرحی در جریان باشد که فلان منطقه به عنوان منطقه آزاد اقتصادی معرفی خواهد شد، اطلاعات در این باره به افراد کمک میکند تا زمینهای آن مناطق را پیش از آگاهی مردم از طرح به بهایی اندک خریداری کرده و بسیار گرانتر در آینده بفروشند. چنین رانت اطلاعاتی موجب میشود که عدهای خاص به ثروتهای هنگفتی دست یابند و فاصله طبقاتی را در جامعه رقم زنند. از نظر آموزههای قرآنی هر کاری که موجب شود تا عدالت مخدوش شود و مردم از قسط وسهم خویش محروم شوند، امری حرام و گناهی بزرگ است. اگر موقعیت اجتماعی شخص موجب شود تا اطلاعات و دانشی در اختیارش قرار گیرد که در اختیار دیگران نیست، و بخواهد از این دانش برای مقاصد شخصی بهره گیرد و یا حتی خویشان و نزدیکان خود را به کمک آن اطلاعات در موقعیت برتری قرار دهد گناهی بزرگ مرتکب شده است؛ زیرا مسئولیتهای اجتماعی از نظر قرآن، امانتهای الهی است که میبایست به درستی ادا شود.[۶] چنین کسانی که از رانت اطلاعات اقتصادی بهره میبرند نه تنها در امانت خیانت میکنند بلکه در بیتالمال و حقالناس نیز اجحاف و ظلم بزرگ روا میدارند و مستوجب عقوبتی بس سنگین در دنیا و آخرت خواهند شد.
از نظر آموزههای قرآنی ویژهخواری و انحصارطلبی میتواند به دو گونه شکل گیرد:
- اینکه خود را بر دیگران برگزیند و از اطلاعات و دانش و مقامی که دارد برای افزایش قدرت و ثروت خود بهره گیرد؛ به این معنا که اطلاعاتی را که به حکم مسئولیت در اختیار دارد برای خود نگه دارد و از آن برای حذف رقیبان یا سبقت در معاملات و قراردادها و مانند آن استفاده کند؛
- این اطلاعات و دانش را در اختیار خویشان و اقرباء قرار دهد و یا آنان را در معاملات دولتی و ملی بر دیگران مقدم دارد و پیشنهاد انجام کاری را به آنان داده و یا طرحهای ملی را در وهله نخست به آنان واگذار کند.
چنین رویهای در ادبیات عربی به عنوان «استئثار» شناخته میشود. اگر «ایثار» به معنای گذشت از حق خویش به نفع و سود دیگری است، استئثار به معنای خودگزینی و اختصاص دادن چیزی به خود است.[۷] پس استئثار و ویژهخواری به معنای: مقدّم داشتن خود يا وابستگان و هواداران خود بر ديگران در تأمين نيازها و خواستهاست. شکی نیست که ویژهخواری به سبب آنکه مخالف عدالت است از مصادیق ظلم به مردم خواهد بود و اینگونه نیست که تنها یک امر ناپسند اخلاقی باشد بلکه عملی حرام و گناهی بزرگ است، بهویژه آنکه با اصول امانتداری[۸]، اقتصاد سالم، گردش سالم و آزاد ثروت در میان مردم[۹]، فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب الهی و اجرای عدالت[۱۰] و اصول دیگر اسلام مخالف است. ریشه و خاستگاه این نوع رفتار در خیانتپیشگی افراد، حرص و آز شدید به امور دنیوی، دنیاطلبی، بیاعتنایی به حقوق مردم، بیرغبتی به اخلاق و مکارم اخلاقی و مانند آن نهفته است.[۱۱]
عوامل ویژهخواری
مهمترین عامل در بوجود آمدن این رویه و رفتار در افراد انسانی قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی است. کسانی که در مناصب دولتی قرار میگیرند و به عنوان قاضی، حاکم، وزیر و نماینده و مانند آن پستها و مناصبی را اشغال میکنند، در معرض خطر ویژهخواری و انحصارطلبی هستند. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: مَن مَلَكَ، استَأثَرَ؛ هر كس به پادشاهی و فرمانروايى و قدرت رسيد، ویژهگرایی و انحصارطلبى پيشه مى كند.[۱۲] پس میتوان قدرت را مهمترین عامل در گرایش مردم به ویژهخواری و انحصارطلبی دانست. کسانی که پیش از ورود به مناصب اجتماعی و سیاسی و قضایی، تزکیه نفس نکردهاند و هنوز گرایش به دنیا و لذات دنیوی در آنان وجود دارد در خطر این هستند که به تودههای مردم ظلم روا دارند و با استفاده از قدرت و اطلاعات و دانشهایی که در اختیارشان است، از گردش سالم اقتصاد و جریان آزاد آن جلوگیری کرده و به افزایش ثروت خود بپردازند. با نگاهی به جهان امروز به آسانی میتوان به نقش قدرت و مناصب اجتماعی و سیاسی در ویژهخواری و افزایش فاصله طبقاتی و چالش فقیر و ثروتمند پی برد. امروز شاید کمتر از یک درصد از افراد جامعه، ۹۹ درصد ثروت جهان را در اختیار دارند که همه آنها از طریق ویژهخواری و انحصارطلبی به دست آمده است.[۱۳]
آثار پدیده زشت و مجرمانه ویژهخواری
همانطورکه بیان شد مهمترین تاثیری که ویژهخواری و انحصارطلبی موجب میشود، افزایش فاصله طبقاتی است بگونهای که فقیر روز به روز فقیرتر و ثروتمند روز به روز بر ثروتش افزوده میشود؛ زیرا ویژهخواران اجازه نمیدهند تا دیگران در منابع ثروت سهیم شوند و بتوانند به شکل مساوی و عادلانه در مزایدهها و مناقصهها مشارکت داشته باشند. این گونه است که روز به روز بر فقر فقیر افزوده خواهد شد و توانایی رقابت سازنده را نخواهد داشت بلکه زمینگیر شده و قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر ویژهخوار را از دست میدهد. البته ویژهخواری تنها موجب بحران و آسیبهای اقتصادی نخواهد شد، بلکه بحرانهای اخلاقی، اجتماعی و روحی و روانی و فرهنگی را نیز به دنبال خواهد داشت. امیرمؤمنان در سخنی به برخی آثار ویژهخواری و انحصارطلبی اشاره میکند که نشان میدهد که این عمل زشت و مجرمانه و گناه و ظلم تنها به حوزه اقتصادی محدود نخواهد شد بلکه دیگر حوزههای زندگی فرد و جامعه را به شدت تحت تاثیر آثار زیانبار و مخرب قرار خواهد داد. ایشان میفرماید: «الاِستِئثارُ يوجِبُ الحَسَدَ، وَ الحَسَدُ يوجِبُ البِغضَةَ، وَ البِغضَةُ توجِبُ الاِختِلافَ، وَ الاِختِلافُ يوجِبُ الفُرقَةَ، وَ الفُرقَةُ توجِبُ الضَّعفَ، وَ الضَّعفُ يوجِبُ الذُّلَّ، وَ الذُّلُ يوجِبُ زَوالَ الدَّولَةِ وَ ذَهابَ النِّعمَةِ»؛ ویژهخواری و انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى، اختلاف و اختلاف، پراكندگى و پراكندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از ميان رفتن نعمت.[۱۴] دولتهایی که مسئولان آن به جای پاسخگویی ریاست میکنند، گرفتار ویژهخواری و انحصارطلبی میشوند و انفال عمومی را از عنوان بیتالمال مسلمین به بیتالمال خود تبدیل میکنند و بر گنجینههای خود میافزایند. کسی که این گونه عمل میکند شکی در خیانت در امانتداری او نیست. اینان عهدشکن و بیوفا هستند و همه چیز را برای خود میخواهند. پس وقتی وعده میدهند و عهدی میبندند دروغ میگویند.
ویژه خواری مسئولان که مدعی ریاست میشوند و خود را رئیس نه مسئول در برابر خدا و خلق میدانند، موجب میشود که جامعه به تباهی رود. البته از نظر امیرمؤمنان علی(ع) خود ویژهخوار پیش از مردم به هلاکت و تباهی خواهد افتاد؛ زیرا اگر مردم دنیای خود را از دست میدهند، ویژهخوار آخرت خویش را به بهایی اندک فروخته و هلاکت ابدی را برای خود رقم زده است. آن حضرت میفرماید: «مَن يَستَأثِر مِنَ الأَموالِ يَهلِك»؛ هر كه در اموالْ انحصارطلبى كند، نابود مى شود.[۱۵]. آن حضرت(ع) در فرمانش به مالک اشتر نیز میفرماید: از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند و غفلت از آنچه در حوزه مسئوليت تو قرار دارد و در برابر ديدگان [مردم]روشن است، بپرهيز؛ زيرا تو، به خاطر ديگران مؤاخذه خواهى شد و به زودى پرده هاى امور از برابر ديدگانت كنار خواهد رفت و داد ستمديده از تو گرفته خواهد شد.[۱۶]
امیرمؤمنان علی(ع) درباره انحصارطلبی عثمان و ویژهخواری وی که نابودی دولتش را نیز به دنبال داشت میفرماید: او انحصارطلبى كرد و بد انحصارطلبى كرد. شما نيز ناشكيبى كرديد و بد ناشكيبى كرديد (هر دو از حد گذرانديد) و خداوند را در باره انحصارطلب و ناشكيب، حُكمى است قطعى [كه در آينده يا قيامت، تحقّق خواهد يافت].[۱۷] پیامبر(ص) کسانی که انفال و ثروت عمومی مردم و دولت را برای خود میخواهند و از آن سوء استفاده میکنند ملعون دانسته، میفرماید: پنج گروهاند كه من و هر پيامبر مستجاب الدعوهاى، آنان را لعنت كردهايم: كسى كه به كتاب خدا بيفزايد، كسى كه سنّت مرا فرو بگذارد، كسى كه تقدير خدا را باور نداشته باشد، كسى كه حرمت عترت مرا كه خداوند مقرّر داشته است، بشكند و كسى كه انفال را به انحصار خود در آورد و آن را بر خويشتن روا بشمارد.[۱۸] از نظر اسلام انفال، ثروت عمومی است و کسی حق و امتیازی در آن ندارد. امام علی(ع) میفرماید: در اين انفال، هيچ كس را بر ديگرى امتيازى نيست؛ چرا كه خداوند عز و جل خود، آن را تقسيم كرده است.[۱۹] در آیات و روایات بهویژه روایاتی که از پیامبر(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده مبارزه با ویژهخواری در دستور کار قرار گرفته است. امیرمؤمنان علی(ع) به سبب شرایط ویژهای که ایجاد شده بود و ثروت بسیاری در اختیار دولت و مسئولان بود به شدت با ویژهخواری و بهرهمندی مسئولان و خویشان آنان مبارزه میکرده است که پرداختن به این موضوع فرصت بیشتری میطلبد.[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ ﴿الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است * همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند * و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۱-۵.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ نساء، آیه ۵۸؛ مائده، آیه ۸؛ انعام، آیه۱۵۲ و آیات دیگر
- ↑ العين: ص۳۷ ماده «أثر»؛ لسانالعرب: ج ۴ ص۸ ماده «أثر»
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ نهجالبلاغة: حكمت ۱۶۰
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج ۲۰ ص۳۴۵ ح ۹۶۱.
- ↑ بحار الأنوار: ج ۷۸ ص۵۶ ح ۱۱۸
- ↑ نهج البلاغة: نامه ۵۳
- ↑ نهج البلاغة: الخطبه ۳۰
- ↑ بحارالأنوار: ج ۷۲ ص۱۱۶ ح ۱۴
- ↑ بحار الأنوار: ج ۷۸ ص۹۶ ح ۱
- ↑ منصوری، خلیل، ویژه خواری خیانت و ظلم به مردم.