سجود
مقدمه
سُجود به معنای خضوع، کرنش و فروتنی است. یکی از واجبات نماز هم سجود است، یعنی پیشانی بر زمین و خاک نهادن در پیشگاه خدا. در سجود لازم است کفدستها، زانوها و نوک انگشتان پا هم بر زمین قرار بگیرد. به انجام این کار "سجده" گویند. در هر رکعت از نماز دو سجده واجب است. سجود به قصد پرستش تنها در برابر خداوند جایز است. رکوع و سجود، هر کدام به نوعی نشانه تواضع در پیشگاه پروردگار است. سجده یکی از بهترین حالات بنده است که به خدا نزدیک میشود و با آن از تکبّر دور میگردد. بهترین چیزی که باید بر آن سجده کرد، خاک، بهویژه تربت سید الشهدا (ع) است. نام سوره ۳۲ قرآن هم "سجده" است. در چهار سوره قرآن (سوره علق، نجم، سجده و فصّلت) آیاتی است که هنگام خواندن و شنیدن آنها باید سجده کرد. به این سورهها "عزائم" گویند[۱].
سجده
برابر فقه شیعه و روایات، در هنگام سجده هفت موضع باید به زمین برسد: دو دست، دو زانو، دو انگشت بزرگ پا و پیشانی؛ به همین جهت امیر مؤمنان(ع) در وصیت خود به محمد بن حنفیه میفرماید در آیه ﴿أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا﴾[۲] «يَعْنِي بِالْمَسَاجِدِ الْوَجْهَ وَ الْيَدَيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ الْإِبْهَامَيْنِ»؛ "جای سجدهها از آن خداست با خدا کسی را نخوانید" منظور از مساجد پیشانی، دو دست، دو زانو و دو انگشت بزرگ پاست»[۳]. آن حضرت در هنگام قطع دست دزد فقط چهار انگشت وی را قطع میکرد و دست دزد را از مچ نمیبرید[۴] و میفرمود: لازم است کف دست برای وضو، رکوع و سجده وی در صورت توبه باقی بماند[۵].
در زمان معتصم درباره چگونگی قطع دست دزد اختلاف رخ داد. امام جواد(ع) فقط قطع انگشتان دست را واجب میشمارد. وقتی از ایشان علت قطع چهار انگشت را پرسیدند، حضرت پاسخ داد: ﴿أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا﴾[۶]. کف دستها هم از مواضع سجده است. معتصم از نظر حضرت شگفتزده شد و دستور داد دست دزد را از بیخ انگشتها قطع کنند، نه مچ دست[۷]. حماد در گزارش نماز امام صادق(ع) به این آیه اشاره میکند و بینی بر زمین نهادن را از سنت میشمارد[۸]. همچنین در روایتی که حماد از حریز از زراه از امام باقر(ع) نقل میکند[۹]، حضرت مواضع سجده را که فریضه است هفتِ موضع ذکر شده میداند و بینی را بر زمین قراردادن از سنت یعنی روش پیامبر(ص) میشمارد[۱۰].[۱۱].
آنچه سجده بر آن جایز است
برابر فقه شیعه سجده بر آنچه از زمین است و زمین بر آن صدق میکند، در صورتی که خوردنی و پوشیدنی نباشد، جایز است. روایات متعددی دراینباره نقل شده است. در این قسمت به چند روایت که حاکی از سیره عملی معصومان است، اشاره میکنیم:
- حلبی در روایتی معتبر از امام صادق(ع) نقل میکند که پدرم یعنی امام باقر(ع) خواست که برای او خمره، یعنی سجادهای برای نماز بیاورند؛ دیر کردند. آن حضرت مقداری سنگریزه برداشت و روی فرش قرار داد و بر آن سجده کرد[۱۲]. درباره معنای خمره دو نظر وجود دارد:
- خمره سجادهای است که از برگ درخت خرما با نخ بافته میشود[۱۳].
- ابناثیر میگوید: خمره به اندازهای است که شخص در هنگام سجده سرش را بر آن قرار میدهد؛ از حصیر است یا بافته از درخت خرما یا مانند آن از گیاهان و خمره فقط به همین مقدار است و از آن جهت به آن خمره گفتهاند که نخهایی که در بافتن آن به کار رفته، لابهلای برگهای خرما پنهان شده است[۱۴]. برابر معنای اول خمره سجاده است و برابر معنای دوم به معنی جانماز و جای سجده و صورت است. ابنفارس هم خمره را به سجاده کوچک معنا کرده است[۱۵]. مجلسی آن را مانند حصیر کوچک دانسته که از برگ درخت خرما و مانند آن ساخته شده است[۱۶]. مازندرانی هم با توجه به حدیثی از امسلمه، آن را حصیر کوچک میداند[۱۷]. آنچه مسلم است اینکه جای سجده بوده که از برگ خرما درست میشده و میتوان گفت شبیه سجادههای حصیری امروزی بوده است.
- در روایتی دیگر، حمران بن اعین از یکی از صادقین(ع) نقل میکند که فرمود: پدرم بر روی خمره نماز میخواند و آن را بر فرش قرار میداد و بر آن سجده میکرد و اگر خمره و سجاده نبود، سنگریزه بر فرش قرار میداد در جایی که سجده میکرد[۱۸].
- با اینکه سجده بر زمین و خمره رواست، اما گاهی معصومان ترجیح میدادند صورت بر خاک نهند. امام صادق(ع) گوید: روز عید فطری برای رسول خدا(ص) سجاده کوچکی آوردند؛ حضرت دستور داد آن را برگردانند و افزود: «امروز روزی بود که رسول خدا(ص) دوست داشت به آفاق آسمان بنگرد و صورت را بر روی زمین قرار دهد»[۱۹].
- در روایتی امام صادق(ع) درباره چیزی که بر آن سجده میشود فرمودند: «السُّجُودُ عَلَى الْأَرْضِ فَرِيضَةٌ، وَ عَلَى الْخُمْرَةِ سُنَّةٌ»[۲۰]سجده بر زمین فریضه الهی است و بر خمره و جانماز ساختهشده از برگ درخت، سنت نبوی است». در این حدیث منظور از فریضه دستور خدا و از سنت، سیره نبوی است. البته علامه مجلسی معانی دیگری نیز برای حدیث ذکر کرده است[۲۱]. در کتاب من لایحضره الفقیه و تهذیب الأحکام به جای «عَلَى الْخُمْرَةِ» عبارت و «بر غیر زمین» آمده است[۲۲]. در تهذیب الأحکام نقل میکند که در رساله علی بن بابوبه به فرزندش آمده است: بر زمین سجده نما یا بر آنچه از زمین میروید و بر حصیرهای مدینه سجده مکن؛ زیرا درزهای آن با پوست به هم وصل شده است[۲۳]. علی بن ریان از برخی شیعیان نقل میکند که ابراهیم بن عقبه از امام باقر(ع) از سجده بر سجادههای مدینه پرسید، حضرت پاسخ داد: اگر با نخ دوخته شده باشد، سجده بر آن رواست؛ اما اگر از پوست باشد، بر آن نماز نخوان[۲۴].
- جمیل بن دراج از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت دوست نداشت بر کاغذی که بر آن چیزی نوشته باشد، سجده کند[۲۵].
سجده برای رفع مشکل: سجده برای خدا یکی از زیباترین عبادات است که معصومان به آن عمل و توصیه میکردند. جهم بن ابیجهم گوید: ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) را دیدم که بعد از سه رکعتِ نماز مغرب به سجده رفت. گفتم: فدایت شوم، دیدم شما را که بعد از سه رکعت، سجده کردید؛ فرمود: مرا دیدی؟ گفتم: آری؛ فرمود: «فَلَا تَدَعْهَا فَإِنَّ الدُّعَاءَ فِيهَا مُسْتَجَابٌ»[۲۶]: «آن را رها مکن؛ زیرا دعا در آن اجابت میشود». عبدالله بن هلال گوید: به امام صادق(ع) از پراکندگی اموال و آنچه بر سر ما آمد، شکایت کردم؛ فرمود: بر تو باد دعا در حال سجده؛ چون بهترین وقتی که بنده به خدا نزدیک میشود و تقرب مییابد، در حال سجده است. گفتم: در هنگام نماز واجب خدا را بخوانم و حاجتم را ذکر کنم؟ فرمود: آری؛ اینگونه رسول خدا(ص) انجام داد که بر ضد قومی با نامهایشان و نام پدرانشان دعا کرد. علی(ع) همینطور بعد از پیامبر(ص) انجام داد؛ یعنی او نیز عدهای را نفرین کرد[۲۷].[۲۸].
زیادی سجده، ضمانتی برای بهشت
سجده برای خدا آنقدر اهمیت دارد که برابر روایتی از امام باقر(ع) و به نقلی از امام صادق(ع)[۲۹] باعث ورود در بهشت میشود. مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ اللَّهَ لِي أَنْ يُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ فَقَالَ لَهُ أَعِنِّي بِكَثْرَةِ السُّجُودِ»[۳۰]؛ «ای رسول خدا(ص)، از خدا بخواه مرا وارد بهشت کند. حضرت به او فرمود: مرا با سجده زیاد، کمک کن»؛ یعنی اگر بخواهی دعای من در حقّت مستجاب شود و وارد بهشت شوی، باید زیاد سجده کنی تا خداوند به وسیله آن تو را به بهشت ببرد. به نقلی درخواست وی اینگونه بود: «يَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ لِي أَنْ يَرْزُقَنِي اللَّهُ مُرَافَقَتَكَ فِي الْجَنَّةِ»:[۳۱] «ای رسول خدا، برای من دعا فرما که خداوند توفیق همراهی با شما در بهشت را به من عنایت فرماید» و به نقلی درخواست شفاعت کرد[۳۲]؛ بعد حضرت چنین فرمود. نام این مرد در دعوات قطب راوندی ربیعة بن کعب ذکر شده است[۳۳]. قطب راوندی جریان درخواست وی را اینگونه نقل کرده است که ربیعة بن کعب گوید: روزی رسول خدا(ص) به من فرمود: ای ربیعه، هفت سال به من خدمت کردی؛ آیا از من حاجتی نمیخواهی؟ گفتم: ای رسول خدا(ص)، به من مهلت بده تا فکر کنم. وقتی صبح شد و بر پیامبر وارد شدم، به من فرمود: ای ربیعه، حاجت را بگو. گفتم: از خدا بخواه که همراه شما مرا وارد بهشت فرماید. حضرت به من فرمود: چه کسی این را به تو آموخته است؟ گفتم: ای رسول خدا(ص)، کسی به من نیاموخته؛ با خود فکر کردم و گفتم: اگر مال از حضرت بخواهم، رو به نقصان میرود. اگر عمر طولانی و فرزندانی درخواست کنم، عاقبت آنها مرگ است. ربیعه گوید: پیامبر(ص) مدتی سرش را پایین انداخت؛ سپس فرمود: این کار را انجام میدهم؛ پس مرا با زیادی سجده کمک کن[۳۴]. به نظر میرسد وی جزو یاران امیرالمؤمنین علی(ع) نیز بوده است[۳۵]. او ربیعة بن کعب أسلمی از اصحاب صُفّه بود و در سال ۶۳ درگذشت[۳۶]. این نشان میدهد که برخی احادیث همراه با حادثهای تاریخی بوده که در هنگام نقل فقط به اصل سخن پیامبر(ص) یا امام اشاره شده است.[۳۷].
سجدههای طولانی معصومان
سجده از عباداتی است که محبوب معصومان بوده است. آنان اصحاب خود را هم به آن توصیه میکردند. در پایان روایتی که امام صادق(ع) اصحاب و شیعیان را به نکات مهمی توصیه میکند، از آنان میخواهد برای حق سجده کنند و در ارزش و اهمیت آن و ناراحتی شیطان از سجدههای طولانی میفرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَأَطَالَ السُّجُودَ نَادَى إِبْلِيسُ يَا وَيْلَاهْ أَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَيْتُ»[۳۸]: «وقتی بنده سجدۀ طولانی کند، ابلیس فریاد میزند وای بر من، او اطاعت حق کرد و من عصیان نمودم و او سجده کرد و من نپذیرفتم که سجده کنم». عبدالحمید بن ابیعلاء گوید: وارد مسجدالحرام شدم؛ غلامی از امام صادق(ع) را دیدم؛ به سوی او رفتم تا از امام صادق(ع) بپرسم. دیدم حضرت در حال سجده است. منتظر ماندم؛ سجدهاش برایم طولانی نمود. پس حرکت کردم و چند رکعت نماز خواندم و بازگشتم، درحالیکه حضرت در سجده بود. از غلام ایشان پرسیدم حضرت کی به سجده رفته است، گفت: قبل از اینکه تو بیایی. وقتی امام صدای مرا شنید، سرش را بلند کرد، سپس فرمود: نزدیک من بیا. به نزد حضرت رفته، سلام کردم...[۳۹]. این خبر نشان میدهد که سجدههای طولانی و خضوع و خشوع در برابر حق جزو سیره معصومان بوده است. در این قسمت به نمونههای دیگری از سجدههای معصومان اشاره میشود که در مواردی سجدههای آنان سجده شکر بوده است.
الف) دلیل ملقبشدن امام چهارم به سجاد: امام باقر(ع) میفرماید: پدرم علی بن الحسین(ع) به یاد هیچ نعمتی نمیافتاد جز اینکه برای شکر آن سجده میکرد. هر آیهای را که قرائت میکرد و در آن سجده بود، سجده میکرد. هر وقت خداوند از او بدی را دفع میکرد و حیله و مکر حیلهگری را برطرف میکرد، سجده مینمود. بعد از هر نماز واجب سجده میکرد. پس از موفقیت در اصلاح دو نفر سجده میفرمود. اثر سجده در تمام مواضع سجده وی بود؛ به همین سبب به او سجّاد میگفتند[۴۰]. به جهت نماز زیاد به وی سجاد میگفتند؛ چون آثار سجود در جوارح وی پیدا بود[۴۱]. لقب سجاد در إستبصار[۴۲] و زینالعابدین در روایتی در کافی[۴۳] بر ایشان اطلاق شده است. آن حضرت در قرائت قرآن نیز تلاش زیادی میکرد و میفرمود: اگر هیچکس نباشد جز قرآن، وحشت نمیکنم. وقتی ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾[۴۴] را میخواند، آنقدر تکرار میکرد که گویا میخواهد بمیرد[۴۵].
ب) امام صادق و امام کاظم(ع): معاویة بن عمار گوید: همراه امام صادق(ع) در مدینه بودم. آن حضرت سوار الاغی بود و به بازار میرفتیم یا نزدیک بازار بودیم. حضرت پایین آمد و سجده کرد و آن را طول داد. من منتظر حضرت بودم؛ سپس سرش را بلند کرد؛ گفتم: فدایت شوم، دیدم که فرود آمدی و سجده کردی؛ فرمود: «إِنِّي ذَكَرْتُ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيَّ»: «من به یاد نعمت خدا به خود افتادم»[۴۶]. در کافی خبری مشابه از هشام احمر درباره ابوالحسن امام کاظم(ع) نقل شده است[۴۷].[۴۸].
انتخاب موسی به پیامبری به جهت سجده
سجده و خضوع در برابر باری تعالی آنقدر مهم است که خداوند موسی را به همین جهت به پیامبری برگزید. این خبر را صدوق از امام باقر(ع)[۴۹] و کلینی از امام صادق(ع) نقل کردهاند. ابنابیعمیر از علی بن یقطین از شخصی[۵۰] از امام صادق(ع) درباره سیره موسی از پیامبرانِ بنیاسرائیل نقل کرده است: خداوند به موسی وحی کرد: ای موسی، آیا میدانی چرا تو را برگزیدم و کلیم و همسخن خود کردم و غیر تو را کلیم و همسخن خود نکردم؟ گفت: ای پروردگارم، برای چه؟ گفت: پس به او خطاب شد: یا موسی، بهدرستی که من بندگان خود را پشت و رو کردم (حال آنان را میدانستم یا آنان را آزمودم)؛ نیافتم از ایشان شخصی را که ذلّت و خواری او به درگاه من بیش از تو باشد. ای موسی، چون نماز میکنی، چهرهات [یا هر دو سمت رؤیت] را بر خاک میگذاری یا فرمود: بر زمین مینهی[۵۱]. یعنی انتخاب تو به جهت سجدهات پس از نماز است و خشوعی که در برابر حق تعالی داری. این سیره پیامبر است.[۵۲].
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ «و اینکه سجدهگاهها از آن خداوند است پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۶: «يَعْنِي بِالْمَسَاجِدِ الْوَجْهَ وَ الْيَدَيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ الْإِبْهَامَيْنِ».
- ↑ ابونضر محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۸: أنه ان إذا قطع يد السارق ترك له الإبهام و الراحة، فقيل له: يا أمير المؤمنين(ع) تركت عامة يده قال: فقال لهم: فإن تابَ فبأيّ شيءٍ يَتوَضّأ.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۵۳۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۱۰۴؛ سید رضی، خصائص الأئمة(ع)، ص۸۵. در کتاب اخیر چنین آمده: «وَ رُوِيَ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَانَ إِذَا قَطَعَ الْيَدَ قَطَعَ أَرْبَعَ أَصَابِعَ وَ تَرَكَ الْكَفَّ وَ الرَّاحَةَ وَ الْإِبْهَامَ وَ إِذَا أَرَادَ قَطْعَ الرِّجْلِ قَطَعَهَا مِنَ الْكَعْبِ وَ تَرَكَ الْعَقِبَ فَقِيلَ لَهُ لِمَ هَذَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ أَنْ تُدْرِكَهُ التَّوْبَةُ فَيَحْتَجَّ عَلَيَ عِنْدَ اللَّهِ أَنِّي لَمْ أَدَعْ لَهُ مِنْ كَرَائِمِ بَدَنِهِ مَا يَرْكَعُ بِهِ وَ يَسْجُدُ».
- ↑ «و اینکه سجدهگاهها از آن خداوند است پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ ابونضر محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۱۲؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۸۲: «وَ وَضْعُ الْأَنْفِ عَلَى الْأَرْضِ سُنَّةٌ».
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۹۹؛ همو، الإستبصار، ج۱، ص۳۲۷.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ص۳۴۹: «السُّجُودُ عَلَى سَبْعَةِ أَعْظُمٍ الْجَبْهَةِ وَ الْكَفَّيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ الْإِبْهَامَيْنِ وَ تُرْغِمُ بِأَنْفِكَ أَمَّا الْفَرْضُ فَهَذِهِ السَّبْعَةُ وَ أَمَّا الْإِرْغَامُ فَسُنَّةٌ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۷۵
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۱: «دَعَا أَبِي بِالْخُمْرَةِ فَأُبْطِأَتْ عَلَيْهِ فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ حَصًى فَجَعَلَهُ عَلَى الْبِسَاطِ ثُمَّ سَجَدَ».
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، صحاح اللغه، ج۲، ص۶۴۹.
- ↑ ابناثیر جزری (مبارک)، النهایه، ج۲، ص۷۷.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۱۷: الخُمْرة: السّجَّادة الصَّغيرة.
- ↑ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۵، ص۱۴۶: كالحصير الصغير تعمل من سعف النخل و غيرها.
- ↑ محمدهادی مازندرانی، شرح فروع الکافی، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۲؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج۲، ص۳۰۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۶۱: «هَذَا يَوْمٌ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُحِبُّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آفَاقِ السَّمَاءِ وَ يَضَعَ وَجْهَهُ عَلَى الْأَرْضِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۱.
- ↑ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۵، ص۱۴۸.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۳۵: «السُّجُودُ عَلَى الْأَرْضِ فَرِيضَةٌ وَ عَلَى غَيْرِ الْأَرْضِ سُنَّةٌ».
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۳۵؛ فقه الرضا، ص۱۱۳. عبارت فقه الرضا چنین است: «فَإِذَا سَجَدْتَ فَلْيَكُنْ سُجُودُكَ عَلَى الْأَرْضِ أَوْ عَلَى شَيْءٍ يَنْبُتُ مِنَ الْأَرْضِ مِمَّا لَا يُلْبَسُ ٍ وَ لَا تَسْجُدْ عَلَى الْحُصُرِ الْمَدَنِيَّةِ لِأَنَ سُيُورَهَا مِنْ جُلُودٍ». این عبارت و مشابه آن نشان میدهد که این کتاب رساله علی بن بابویه است.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۳۲.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۱۴؛ همو، الإستبصار، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۲۴.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۷۷
- ↑ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۳۶؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۲۰۷؛ ابوعبدالرحمان احمد بن شعیب نسائی، السنن (المجتبی)، ج۲، ص۲۲۷؛ سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر، ج۲، ص۲۴۵؛ ج۵، ص۵۶-۵۷.
- ↑ أحمد بن حنبل، مسند احمد حنبل، ج۴، ص۵۹.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۶۴؛ میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۷۲.
- ↑ قطبالدین راوندی، الدعوات (سلوة الحزین)، ص۳۹؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۲، ص۸۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹.
- ↑ قطبالدین راوندی، الدعوات (سلوة الحزین)، ص۲۹۷.
- ↑ محمد بن اسماعیل کحلانی، سبل السلام، ج۲، ص۳.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۸۱
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۶۴ و ج۲، ص۷۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۱۰ (با تفاوتهایی).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۲۳۳: «إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع) مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَدَ وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِكَ».
- ↑ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۶۵: وَ سُمِّيَ عَلِيُّ بن الحسين(ع) السَّجَّادَ لما كانَ على مساجِدِهِ من آثارِ السُجودِ.
- ↑ شیخ طوسی، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، مشیخه، ص۳۱۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۴۶.
- ↑ «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۰۲.
- ↑ ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۹۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۸: «إِنَّنِي ذَكَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيَ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْكُرَ رَبِّي».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۸۲
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۲؛ محمدتقی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۴، ص۱۹۰؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۵۶.
- ↑ برابر قاعدهای که میگوید «مرسلات ابنابیعمیر مانند مسند و صحیح است»، میتوان خبر را صحیحالسند دانست. (محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۲، ص۵۵۶؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۸، ص۱۷۴).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۳؛ علی بن حسین مسعودی، إثبات الوصیه، ص۵۵: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى(ع)أَنْ يَا مُوسَى أَ تَدْرِي لِمَ اصْطَفَيْتُكَ بِكَلَامِي دُونَ خَلْقِي قَالَ يَا رَبِّ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي قَلَّبْتُ عِبَادِي ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِمْ أَحَداً أَذَلَ لِي نَفْساً مِنْكَ يَا مُوسَى إِنَّكَ إِذَا صَلَّيْتَ وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَى التُّرَابِ أَوْ قَالَ عَلَى الْأَرْضِ».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۸۵