زهد در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث زهد است. "زهد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل زهد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

زهد: بی‌رغبتی به دنیا برای رسیدن به آخرت و خدا

واژه‌شناسی لغوی

حقیقت و مراتب زهد از دیدگاه قرآن، زهد به معنای بی‌بهره بودن از مال و ثروت و امکانات دنیوی نیست و برخلاف تصور برخی، نیازی نیست که زهد حتما با فقر و تهیدستی توأم باشد، بلکه حقیقت زهد آن است که انسان به دنیا به گونه‌ای دلبسته نشود که از یاد خدا و قیامت غافل گردد[۲۵]، چنان‌که سلیمان(ع) با اینکه مال و ثروت فراوانی داشت، به آنها دلبسته نبود و با ردّ هدایای گرانبهای ملکه سبا این معنا را نشان داد: ﴿فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ[۲۶][۲۷] و نیز پیامبر(ص)، فدک و عوالی را به فاطمه (س) بخشید که درآمد سالانه بسیار زیادی داشت، با این حال فاطمه (س) از بزرگ‌ترین زاهدان بود و با کمترین امکانات زندگی می‌کرد[۲۸]، از این‌رو امیرمؤمنان(ع)، برخوردار بودن یا نبودن از دنیا را جزو حقیقت زهد به شمار نیاورده و تمام زهد را خلاصه شده در دو عبارت از قرآن دانسته که انسان بر آنچه از دست داده غمگین و از آنچه خدا به او داده شادمان نشود: ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[۲۹][۳۰] با این حال برخی لذت بردن از تمتعات دنیا را مانع زهد دانسته‌اند[۳۱]. در تحقق فضیلت زهد، اختیاری بودن و نیت درست نیز شرط است، بنابراین کسی که تارک دنیا باشد ولی این کار وی به جهت دسترسی نداشتن به دنیا یا برای غرضی غیر از خدا و آخرت مانند دستیابی به نام نیک، به دست آوردن دل‌ها یا سنگینی کار و سختی حفظ اموال باشد، زاهد به شمار نمی‌آید[۳۲]. در آیات و روایات، برای جلوگیری از افراط و تفریطی که موجب دور شدن از حقیقت زهد می‌شود، از یک سو گروهی از مردم که با حرص و ولع به دنبال دنیا و زرق و برق‌های جهان ماده می‌روند، به ناپایداری دنیا و بی‌ارزش بودن مال و جاه توجه داده شده‌اند و از سوی دیگر اهمیت کار و کوشش به گروهی که به بهانه زهد از کار و تلاش دست می‌کشند، گوشزد شده و آیات و روایاتی که روزی‌رسان را تنها خدا معرفی کرده، در پی پایان دادن به حرص و دنیادوستی و نیز فعالیت بی‌قید و شرط برای کسب درآمد بیشترند؛ نه اینکه به دنبال از بین بردن نشاط کار و کوشش برای زندگی آبرومندانه و خودکفا باشند[۳۳]، بنابراین حرام شمردن چیزهای پاکیزه‌ای که خدا آنها را حلال کرده از نظر قرآن ممنوع است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ[۳۴][۳۵] و زهد برخی از صوفیه با التزام به اموری چون مصرف نکردن گوشت، پوشیدن لباس‌های خشن، شب‌زنده‌داری‌های طولانی و ترک معاشرت با زنان، زهدی منفی است که مورد تأیید اسلام نیست[۳۶]، چنان‌که مسیحیان نیز نوعی رهبانیت ابداع کردند (حدید / ۵۷، ۲۷) که در ابتدا مصداقی از زهد و بی‌اعتنایی به دنیا بود؛ ولی به تدریج به انحراف کشیده شد تا آنجا که ازدواج بر مردان و زنان راهب، حرام و هرگونه حضور در اجتماع نیز نکوهش شد، از این‌رو صومعه‌ها و دیرها را در مکان‌هایی دورافتاده برای عبادت برمی‌گزیدند و در محیطی دور از اجتماع زندگی می‌کردند[۳۷]. (رهبانیت) ستایش ثواب دنیا در کنار ثواب آخرت: ﴿فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ[۳۸] از دیگر ادله مخالفت قرآن با زیاده‌روی در ترک دنیا و زهدورزی است[۳۹]. برخی با استفاده از آیه ۴۰ سوره نازعات: ﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى[۴۰] زهد در دنیا و رغبت به آخرت را تمسک به اطاعت خدا و اجتناب از هواهای نفسانی دانسته‌اند[۴۱] و به باور بعضی، زهد تنها در حرام است، زیرا حلال از جانب خدا بر بندگان مباح شده و نعمتی را که خدا بر بنده‌اش ارزانی داشته و او شکر آن را به جا آورده، امساک و زهد از آن خلاف ادب است؛ اما در برابر، برخی زهد در حرام را واجب و زهد در حلال را فضیلت دانسته‌اند[۴۲]، چنان‌که کافران، به این جهت که در دنیا از امور پاکیزه بهره‌مند شدند و آن را بر بهره‌های بهشتی برگزیدند، در قیامت توبیخ خواهند شد: ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا...[۴۳] و از همین‌رو پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) زهد در دنیا را بر بهره‌مندی از آن ترجیح دادند[۴۴]. برای زهد به اعتبارهای گوناگون، درجات متعددی ذکر شده است؛ برای نمونه از دیدگاه اخلاق‌پژوهان زهد به اعتبار نَفس ترک دنیا سه درجه دارد: ۱. ترک دنیا با تلاش و سختی، در حالی که آن را دوست دارد؛ ۲. کوچک شمردن دنیا و ترک آن به آسانی؛ ۳. ترک آن با اشتیاق و به اعتبار آنچه ترک می‌کند ۵ درجه دارد: ۱. ترک محرمات؛ ۲. ترک مشتبهات؛ ۳. ترک حلال مازاد بر نیاز؛ ۴. ترک هرگونه لذت مادی؛ ۵. ترک غیر خدا. به اعتبار هدف نیز سه درجه دارد: ۱. نجات از آتش و دیگر عذاب‌های دوزخ؛ ۲. رسیدن به ثواب و بهشت؛ ۳. رسیدن به خدا و مقام لقاءاللّه[۴۵]. در حدیثی، امام سجاد(ع) زهد را ۱۰ درجه دانسته که برترین درجه آن پایین‌ترین درجه ورع است[۴۶].

حقیقت و مراتب زهد

  • از دیدگاه قرآن، زهد به معنای بی‌بهره بودن از مال و ثروت و امکانات دنیوی نیست و برخلاف تصور برخی، نیازی نیست که زهد حتما با فقر و تهیدستی توأم باشد، بلکه حقیقت زهد آن است که انسان به دنیا به گونه‌ای دلبسته نشود که از یاد خدا و قیامت غافل گردد[۵۰]، چنان‌که سلیمان(ع) با اینکه مال و ثروت فراوانی داشت، به آنها دلبسته نبود و با ردّ هدایای گرانبهای ملکه سبا این معنا را نشان داد: ﴿فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ[۵۱][۵۲] و نیز پیامبر(ص)، فدک و عوالی را به فاطمه (س) بخشید که درآمد سالانه بسیار زیادی داشت، با این حال فاطمه (س) از بزرگ‌ترین زاهدان بود و با کمترین امکانات زندگی می‌کرد[۵۳]، از این‌رو امیرمؤمنان(ع)، برخوردار بودن یا نبودن از دنیا را جزو حقیقت زهد به شمار نیاورده و تمام زهد را خلاصه شده در دو عبارت از قرآن دانسته که انسان بر آنچه از دست داده غمگین و از آنچه خدا به او داده شادمان نشود: ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ[۵۴][۵۵] با این حال برخی لذت بردن از تمتعات دنیا را مانع زهد دانسته‌اند[۵۶][۵۷].
  • در تحقق فضیلت زهد، اختیاری بودن و نیت درست نیز شرط است، بنابراین کسی که تارک دنیا باشد ولی این کار وی به جهت دسترسی نداشتن به دنیا یا برای غرضی غیر از خدا و آخرت مانند دستیابی به نام نیک، به دست آوردن دل‌ها یا سنگینی کار و سختی حفظ اموال باشد، زاهد به شمار نمی‌آید[۵۸].
  • در آیات و روایات، برای جلوگیری از افراط و تفریطی که موجب دور شدن از حقیقت زهد می‌شود، از یک سو گروهی از مردم که با حرص و ولع به دنبال دنیا و زرق و برق‌های جهان ماده می‌روند، به ناپایداری دنیا و بی‌ارزش بودن مال و جاه توجه داده شده‌اند و از سوی دیگر اهمیت کار و کوشش به گروهی که به بهانه زهد از کار و تلاش دست می‌کشند، گوشزد شده و آیات و روایاتی که روزی‌رسان را تنها خدا معرفی کرده، در پی پایان دادن به حرص و دنیادوستی و نیز فعالیت بی‌قید و شرط برای کسب درآمد بیشترند؛ نه اینکه به دنبال از بین بردن نشاط کار و کوشش برای زندگی آبرومندانه و خودکفا باشند[۵۹]، بنابراین حرام شمردن چیزهای پاکیزه‌ای که خدا آنها را حلال کرده از نظر قرآن ممنوع است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ[۶۰][۶۱] و زهد برخی از صوفیه با التزام به اموری چون مصرف نکردن گوشت، پوشیدن لباس‌های خشن، شب‌زنده‌داری‌های طولانی و ترک معاشرت با زنان، زهدی منفی است که مورد تأیید اسلام نیست[۶۲]، چنان‌که مسیحیان نیز نوعی رهبانیت ابداع کردند﴿ ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ[۶۳] که در ابتدا مصداقی از زهد و بی‌اعتنایی به دنیا بود؛ ولی به تدریج به انحراف کشیده شد تا آنجا که ازدواج بر مردان و زنان راهب، حرام و هرگونه حضور در اجتماع نیز نکوهش شد، از این‌رو صومعه‌ها و دیرها را در مکان‌هایی دورافتاده برای عبادت برمی‌گزیدند و در محیطی دور از اجتماع زندگی می‌کردند[۶۴]. (رهبانیت) ستایش ثواب دنیا در کنار ثواب آخرت: ﴿فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ[۶۵] از دیگر ادله مخالفت قرآن با زیاده‌روی در ترک دنیا و زهدورزی است[۶۶].
  • برخی با استفاده از آیه ۴۰ سوره نازعات: ﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى[۶۷] زهد در دنیا و رغبت به آخرت را تمسک به اطاعت خدا و اجتناب از هواهای نفسانی دانسته‌اند[۶۸] و به باور بعضی، زهد تنها در حرام است، زیرا حلال از جانب خدا بر بندگان مباح شده و نعمتی را که خدا بر بنده‌اش ارزانی داشته و او شکر آن را به جا آورده، امساک و زهد از آن خلاف ادب است؛ اما در برابر، برخی زهد در حرام را واجب و زهد در حلال را فضیلت دانسته‌اند[۶۹]، چنان‌که کافران، به این جهت که در دنیا از امور پاکیزه بهره‌مند شدند و آن را بر بهره‌های بهشتی برگزیدند، در قیامت توبیخ خواهند شد: ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا...[۷۰] و از همین‌رو پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) زهد در دنیا را بر بهره‌مندی از آن ترجیح دادند[۷۱][۷۲].
  • برای زهد به اعتبارهای گوناگون، درجات متعددی ذکر شده است؛ برای نمونه از دیدگاه اخلاق‌پژوهان زهد به اعتبار نَفس ترک دنیا سه درجه دارد:
  1. ترک دنیا با تلاش و سختی، در حالی که آن را دوست دارد؛
  2. کوچک شمردن دنیا و ترک آن به آسانی؛
  3. ترک آن با اشتیاق
  • و به اعتبار آنچه ترک می‌کند ۵ درجه دارد:
  1. ترک محرمات؛
  2. ترک مشتبهات؛
  3. ترک حلال مازاد بر نیاز؛
  4. ترک هرگونه لذت مادی؛
  5. ترک غیر خدا.
  • به اعتبار هدف نیز سه درجه دارد:
  1. نجات از آتش و دیگر عذاب‌های دوزخ؛
  2. رسیدن به ثواب و بهشت؛
  3. رسیدن به خدا و مقام لقاءاللّه[۷۳]. در حدیثی، امام سجاد(ع) زهد را ۱۰ درجه دانسته که برترین درجه آن پایین‌ترین درجه ورع است[۷۴][۷۵].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الصحاح، ج۲، ص۴۸۱؛ لسان العرب، ج۳، ص۱۹۶؛ جمهرة اللغه، ج۲، ص۱۴۶، «زهد».
  2. الصحاح، ج۲، ص۴۸۱؛ المصباح، ج۲، ص۲۵۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۲۹۶، «زهد».
  3. معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۰؛ اساس البلاغه، ج۱، ص۱۹۷، «زهد».
  4. التحقیق، ج۴، ص۳۵۵-۳۵۶، «زهد».
  5. جامع السعادات، ج۲، ص۴۳؛ الاخلاق، ص۲۵۷.
  6. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۵۹.
  7. منازل السائرین، ص۳۰-۳۱.
  8. الرسالة القشیریه، ص۱۵۲-۱۵۴.
  9. التعریفات، ص۱۵۳؛ التعاریف، ص۳۹۰، «زهد».
  10. مصباح الشریعه، ص۲۱۶.
  11. الکافی، ج۵، ص۷۰-۷۱.
  12. البحر المدید، ج۱، ص۵۷۲.
  13. کشف المحجوب، ص۲۷۱-۲۷۲.
  14. المیزان، ج۶، ص۱۸۱-۱۸۷.
  15. جامع السعادات، ج۲، ص۵۶-۵۷.
  16. الذریعه، ج۱۲، ص۶۵.
  17. الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۰-۷۳، ۱۴۱؛ ج۳، ص۲۸؛ ج۴، ص۷-۸، ۳۸، ۱۰۲.
  18. الفهرست، ص۲۸۴؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۴۲۲-۱۴۲۳؛ الذریعه، ج۱۲، ص۶۴-۶۶.
  19. الرسالة القشیریه، ص۱۵۱-۱۵۵.
  20. نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۴۳-۲۴۸۸.
  21. المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۴۵-۳۷۶.
  22. جامع‌السعادات، ج۲، ص۴۳-۵۸.
  23. صحیح مسلم، ج۸، ص۲۱۰؛ نک: الکافی، ج۲، ص۱۲۸-۱۳۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۰-۱۹.
  24. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶۰.
  25. الاخلاق، ص۲۵۷؛ حجه‌التفاسیر، ج۷، ص۲۸۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.
  26. «پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد می‌رسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی می‌ورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.
  27. نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.
  28. حجه‌التفاسیر، ج۷، ص۲۸۷-۲۸۸.
  29. «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.
  30. شرح نهج‌البلاغه، ج۴، ص۱۰۲.
  31. البحر المدید، ج۵، ص۱۳۵.
  32. جامع السعادات، ج۲، ص۵۸.
  33. نمونه، ج۱۱، ص۳۱۹.
  34. «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷؛ نیز: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام می‌داری؟» سوره تحریم، آیه ۱.
  35. التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۸۹.
  36. اطیب البیان، ج۴، ص۴۵۳.
  37. التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۵۸؛ من وحی القرآن، ج۲، ص۴۹-۵۰؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲-۳۸۵.
  38. «پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
  39. المنار، ج۴، ص۱۷۳.
  40. «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد...» سوره نازعات، آیه ۴۰.
  41. التبیان، ج۱۰، ص۲۶۴.
  42. الرسالة القشیریه، ص۱۷۴.
  43. «و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید...» سوره احقاف، آیه ۲۰.
  44. مجمع‌البیان، ج۹، ص۱۳۳.
  45. جامع‌السعادات، ج۲، ص۵۰-۵۷؛ نیز نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۵۸-۲۴۶۱؛ الاخلاق، ص۲۵۸-۲۵۹.
  46. الخصال، ص۴۳۷.
  47. ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ «و او را به بهایی ناچیز -درهمی چند- فروختند و به او رغبتی نداشتند» سوره یوسف، آیه ۲۰.
  48. التبیان، ج۶، ص۱۱۵؛ جوامع الجامع، ج۲، ص۱۸۲؛ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۳۴.
  49. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶۱.
  50. الاخلاق، ص۲۵۷؛ حجه‌التفاسیر، ج۷، ص۲۸۷؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.
  51. «پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد می‌رسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی می‌ورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.
  52. نمونه، ج۱۵، ص۴۶۴.
  53. حجه‌التفاسیر، ج۷، ص۲۸۷-۲۸۸.
  54. «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید» سوره حدید، آیه ۲۳.
  55. شرح نهج‌البلاغه، ج۴، ص۱۰۲.
  56. البحر المدید، ج۵، ص۱۳۵.
  57. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶۱.
  58. جامع السعادات، ج۲، ص۵۸.
  59. نمونه، ج۱۱، ص۳۱۹.
  60. «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید» سوره مائده، آیه ۸۷؛ نیز: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام می‌داری؟» سوره تحریم، آیه ۱.
  61. التحریر و التنویر، ج۵، ص۱۸۹.
  62. اطیب البیان، ج۴، ص۴۵۳.
  63. سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه: ۲۷.
  64. التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۵۸؛ من وحی القرآن، ج۲، ص۴۹-۵۰؛ نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲-۳۸۵.
  65. «پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
  66. المنار، ج۴، ص۱۷۳.
  67. «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد...» سوره نازعات، آیه ۴۰.
  68. التبیان، ج۱۰، ص۲۶۴.
  69. الرسالة القشیریه، ص۱۷۴.
  70. «و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید...» سوره احقاف، آیه ۲۰.
  71. مجمع‌البیان، ج۹، ص۱۳۳.
  72. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶۲.
  73. جامع‌السعادات، ج۲، ص۵۰-۵۷؛ نیز نک: احیاء علوم الدین، ج۱۳، ص۲۴۵۸-۲۴۶۱؛ الاخلاق، ص۲۵۸-۲۵۹.
  74. الخصال، ص۴۳۷.
  75. گرامی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۵۶۳.