نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۶ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شفاعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای یاری رساندن به وی و درخواست "کمک" از او است. کاربرد آن بیشتر در مورد قرار گرفتن مقامی برتر و گرامی تر در کنار شخصی پایین تر است و که شفاعت در قیامت از همین قبیل است[۱]. شفاعت گاهی تکوینی است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف قیامت است، در این جا است که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را می کند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد دوزخ شده اند خارج شوند[۲][۳].
شفاعت به معنای واسطه شدن برای انجام کاری است. طبق اعتقاداتاسلامی، خداوند برای پیامبران، اوصیا، امامان و اولیای الهی، شهدا و مقرّبان درگاهش این حق را قرار داده که در پیشگاه الهی وساطت و شفاعت کنند، برای آمرزش گناهان یا برآمدن حاجات، در دنیا یا آخرت. اصل شفاعت در قرآن بارها مطرح شده و آن را منوط به اذن الهی دانسته است و هرکه را خداونداذن دهد یا بپسندد، میتواند دربارۀ دیگران شفاعت کند [۴] در بعضی آیات هم این مطرح شده که برای منکران قیامت و بتپرستان و. . . شفاعتی پذیرفته نمیشود[۵].
مقدمه
شفاعت و دستگیری از گنهکاران در قیامت به وسیله انسانهای برگزیدهخدا از جمله آموزههایی است که مورد پذیرش فِرق مسلمانان بوده، و قرآن کریم نیز از آن خبر داده است؛ چنانکه درباره شفاعت فرشتگان میفرماید: ﴿وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾.[۶] درباره دیگر شفیعان نیز میفرماید: ﴿وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾.[۷] در روایاتی نیز آمده که یکی از شئونامامان(ع) در قیامت، شفاعتگری آنهاست؛[۸] چنانکه امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره بر وجود این شأن برای امامان(ع) تأکید کردهاند[۹] فراوانیِ روایات مربوط به شفاعت بهگونهای است که انسان را از بررسی سندی تکتک روایات بینیاز میسازد. برای نمونه به سه روایت اشاره میکنیم:
امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: "شفاعت ما موجب نابودی گناهان شما میشود"؛[۱۰]
ایشان در روایتی دیگر فرمودند: "همانا خداوند متعال ما را برای خودش برگزید... سپس به ما حقِ شفاعت را ارزانی فرمود"؛[۱۱]
مفسران و روایات نیز مقام محمود را که خداوند به پیامبرش وعده داده است ﴿عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا﴾[۱۵] به مقام شفاعتتفسیر کردهاند. اصل شفاعت امری مسلّم و قرآنی است و احادیث بسیاری از رسول خدا(ص) و امامان نیز دربارۀ آن نقل شده است. پیروانابن تیمیه و وهابیان در این مسأله نیز دچار کجروی شده و اعتقاد به شفاعت را با توحید ناسازگار میدانند و شیعه را که به این مقام برای اولیای الهیعقیده دارند و آنان را وسیله و شفیع در آستان خدا قرار میدهند، به شرک نسبت میدهند و درخواست شفاعت از شافعان را شرک میدانند. درصورتیکه اگر قرآن میگوید: جز خدای یگانه کسی را نخوانید، یا از مشرکانانتقاد میکند که بتها را شفیع درگاه خدا میدانند، با شفاعتی که خود قرآن مطرح میکند جداست.
در شفاعت، حق کسی تضییع نمیشود، شفیعان مقرّبان درگاه الهیاند، با اذن او شفاعت میکنند، دایرۀ شفاعتشان محدود است، خودشان صالح و مأذون در شفاعتند، دربارۀ آنان که شفاعت در حقشان پذیرفته نیست شفاعت نمیکنند. اعتقاد به شفاعت زمینهسازاصلاح و امید به بخشایش است، نه مشوّق گناه.
اعطای مقام و حق شفاعت از سوی خدا به بندگانشایسته، مقام آنان را نشان میدهد و پذیرش شفاعتشان تکریم ایشان است. درواقع، در شفاعت هم دعا و خواستن از آستان پروردگار انجام میگیرد، چون بندۀ گنهکار به خاطر معصیت، خود را لایق درخواست مستقیم نمیبیند، واسطههایی را که نزد خداوند آبرو و تقرّب دارند شفیع قرار میدهد، تا خداوند به حرمت آنان حاجتش را برآورد و از گناهش درگذرد.
بحث شفاعت با بحث توسّل همریشه است و هیچ کدام با توحید در عبادت ناسازگار نیست. پیامبر خدا(ص) فرمود: "شفاعتم در قیامت حق است، هرکه به آن ایمان نداشته باشد، از اهل شفاعت نخواهد بود"[۱۶]، امام صادق(ع) نیز فرمود: "هیچکس از اولین و آخرین نیست مگر اینکه در قیامت به شفاعت پیامبر نیازمند است"[۱۷].
↑و آنها جز برای کسی که خداوند از او راضی باشد، شفاعت نمیکنند و از ترس او بیمناکاند؛سوره انبياء، آیه:۲۸.
↑و کسانی که جز خدا پرستش میشوند، هرگز مالک شفاعت نمیشوند؛ مگر کسانی که گواهی به حق داده و به خوبی آگاهاند؛ سوره زخرف، آیه:۸۶.
↑روایات یادشده در متون روایی پرشماری نقل شدهاند. در برخی روایات، از اصل شفاعت سخن به میان آمده است (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴. وی چهار روایت ذکر کرده است). در برخی روایات نیز برخی موانع شفاعت، مانند استخفاف نماز و... بیان شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۷۰). در برخی روایات، تأکید شده که شفاعت برای گناهکاران امت است (ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴). برخی روایات نیز بیانگر آن است که شفاعت امامان(ع) ویژه شیعیان است (رک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴).
↑« وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ ... وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ » (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۶).
↑محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۰ و ۲۶۱. برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۵۸. گفتنی است در برخی روایات نیز شافعان به سه گروهِ پیامبران، عالمان و شهدا تقسیم شدهاند (رک: عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۶۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۵۶). براساس این گروه از روایات امامان(ع) نیز از شفیعان روز قیامت هستند؛ چه، به اذعان موافقان و مخالفان، ایشان سرآمد عالمان روزگار خود بودهاند.
↑ برای تفصیل بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.
↑از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب» ، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۱۰ ص ۶