خوشخلقی
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خوشخلقی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
خوشخلقی یا حُسن خلق به معنای برخورد پسندیده با دیگران است که در آیات و روایات فراوانی به آن توصیه شده است و سنت معصومین(ع) هم گویای حسن خلق ایشان در زندگی است. باتوجه به اینکه خوشخلقی از علایم ایمان است لذا نشانههای حسن خلق همان نشانههای ایمان است. آثار و فواید دنیوی و اخروی زیادی برای خوشخلقی بیان شده است مانند نزول رحمت الهی و افزوده شدن رزق.
چیستی خوشخلقی
خوشخلقی یا حُسن خلق به معنای برخورد پسندیده با دیگران است[۱]. در روایات اهل بیت(ع)، حُسن خُلق، گاهی به معنای خوش برخوردی به کار میرود، مانند سخن پیامبر(ص): «بهترین شما، خوشاخلاق ترین شماست؛ آنان که اُنس میگیرند و با آنها اُنس گرفته میشود»[۲].[۳] خوش رفتاری با مردم دلیل بر بزرگواری، شخصیت ذاتی، تواضع، روح فداکاری، گذشت و حاکی از فضیلت و سلامت روح شخص است[۴]. در فرهنگ دینی، افراد با خوشخلقی و رفتار پسندیده با یکدیگر برخورد میکنند[۵].
خوشخلقی در قرآن
خداوند متعال در آیات متعدد و از جمله آیات زیر پیامبر اکرم(ص) را به حسن خلق در برابر همۀ افراد جامعه سفارش کرده است:
- ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۶]؛
- ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾[۷]؛
- ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۸] و....
در این آیات اشاره به حسن خلق پیامبر اکرم(ص) شده و خداوند پیامبر را توصیه و سفارش به حسن خلق کرده است، چه در برابر مؤمنان و چه در برابر اهل کتاب و در مجموع در برابر تمام افراد جامعه[۹].
خوشخلقی در روایات
روایات فراوانی درباره اخلاق نیکو وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
- رسول خدا(ص) فرمود: «کسانی از برترین ایمان برخوردارند که بهترین اخلاق را دارند»[۱۰].
- همچنین فرمودند: «دینتان را به حسن خلق بیارایید»[۱۱].
- حسن خلق بهترین و برترین عمل و اولین و سنگینترین کرداری است که در ترازوی اعمال کسی قرار داده میشود، رسول خدا(ص) فرمود: «روز قیامت در میزان کسی برتر از حسن خلق نهاده نمیشود»[۱۲].
- از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: یا رسول الله! حسن خلق چیست؟ فرمود: «با کسی که از تو قطع رحم کرده، صله رحم کنی و از کسی که به تو ستم کرده است، درگذری و به کسی که تو را محروم کرده است عطا کنی»[۱۳].
- امام صادق(ع) فرمود: «مردمی که اخلاقشان بهتر است کاملترین عقل را دارند»[۱۴]
- امام سجاد(ع) درباره خوش خلقی با والدین میفرمایند: «بارخدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته؛ سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما؛ و دلم را بر آنها مهربان کن؛ و مرا به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان»[۱۵].[۱۶] و...[۱۷].
خوشخلقی در سیره پیامبر
قرآن کریم در مورد خوشخویی پیامبر(ص) بیان میکند: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۱۸]، اخلاق پیامبر حاصل تربیت و ادب قرآنی و الهی است و لذا تمام صفات نیکوی سفارش شده در قرآن و اخلاق ویژه مؤمنان، همه و همه به صورت کامل در پیامبر اکرم(ص) وجود داشته است[۱۹]. امام صادق(ع) در حالات پیامبر(ص) فرمود: «وارستهای بیمانند بود و هاشمی تباری بیهمتا و مکّی زادهای که همتراز نداشت. خصلتش حیا بود و سرشتش سخا. بر ارزشها و خویهای پیامبری، سرشته و اوصاف و خردمندیهای رسالت در وجودش نهاده شده بود»[۲۰].[۲۱] امام علی(ع) درباره همنشینی پیامبر خدا(ص) میفرماید: «مردم از اخلاق او در آسانی و گشایش بودند و او برایشان پدر بود و با همه مردم یکسان و با خوشخویی رفتار مینمود»[۲۲] حتی پیامبر برای حسن خلق خویش به درگاه خداوند دعا میکرد: «خدایا! خِلقَتم را نیکو کردی، خُلقم را نیز نیکو کن»[۲۳].[۲۴]
نشانههای خوشخلقی
آشنایی با علائم و نشانههای حسن خلق بدان جهت اهمیت دارد که انسان بداند آیا واقعا در راه به دست آوردن آن موفق بوده است یا نه؟ باتوجه به اینکه حسن خلق از نشانههای ایمان است، بنابراین هر چیز که در قرآن کریم نشانه ایمان است، نشان حسن خلق نیز به شمار میرود مانند:
- شرک نورزیدن به خداوند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ﴾[۲۵]؛
- عبادت خداوند: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ ...﴾[۲۶]؛
- اهل پرداخت زکات هستند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ﴾[۲۷]؛
- اهل تواضع هستند: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾[۲۸] و...[۲۹].
آثار خوشخلقی
در روایات برای اخلاق نیکو آثار دنیوی و اخروی بیان شده است، برخی از آنها عبارتاند از:
- آثار دنیوی:
- آسان شدن کارها به واسطۀ حسن خلق[۳۰]، چرا که با وجود داشتن اخلاق نیکو دیگران به کمک انسان میآیند؛
- اخلاق نیکو موجب دوستی دیگران شده و روزی را افزایش میدهد[۳۱]؛
- حسن خلق به همراه حسن نیت موجب رحمت الهی در دنیا و آخرت است[۳۲]؛
- انس و الفت نتیجه حسن خلق و جدایی و تفرقه نتیجه بداخلاقی است[۳۳].[۳۴]
- آثار اخروی
- انسان به واسطۀ اخلاق نیکو به درجات عالی اخروی میرسد؛
- خوشخلقی موجب تخفیف در حسابرسی میشود؛ امام صادق(ع) میفرماید: «اخلاق نیکو لغزشها را ذوب میکند همانگونه که آفتاب، یخ را»[۳۵].[۳۶]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۸؛ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۴۸-۴۹.
- ↑ «خِیَارُکُمْ أَحَاسِنُکُمْ أَخْلَاقاً الَّذِینَ یَأْلِفُونَ وَ یُؤْلَفُونَ»؛ تحف العقول، ص۴۵.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۶۸-۲۷۷؛ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۲۸.
- ↑ ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۲۸.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ «و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ ر.ک: سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۵۳.
- ↑ «أَفْضَلُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»؛ علی بن حسین صدوق، امالی، ص۷۳؛ علی بن حسین صدوق، معانی الاخبار، ص۱۹۶.
- ↑ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۵۹؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الاوسط، ج۸، ص۱۶۵؛ علی بن ابیبکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۳، ص۱۲۷.
- ↑ «مَا یُوضَعُ فِی مِیزَانِ اِمْرِئٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۹۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۵.
- ↑ «هو ان تصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو عن ظلمک»؛ محسن فیض کاشانی، محجة البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۳۴۷.
- ↑ «أَکْمَلُ اَلنَّاسِ عَقْلاً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۳.
- ↑ «اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی، وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِی، وَ صَیِّرْنِی بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقاً»؛ صحیفه سجادیه، دعای ۲۴.
- ↑ ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۳۲.
- ↑ ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۴۹-۵۱؛ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۲۹.
- ↑ سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ «الْإِمَامُ الصَّادِقُ(ع) فِی خُطْبَةٍ لَهُ خَاصَّةً یَذْکُرُ فِیهَا حَالَ النَّبِیِّ: مُهَذَّبٌ لَا یُدَانَی هَاشِمِیٌّ لَا یُوَازَی أَبْطَحِیٌّ لَا یُسَامَی شِیمَتُهُ الْحَیَاءُ وَ طَبِیعَتُهُ السَّخَاءُ مَجْبُولٌ عَلَی أَوْقَارِ النُّبُوَّةِ وَ أَخْلَاقِهَا مَطْبُوعٌ عَلَی أَوْصَافِ الرِّسَالَةِ وَ أَحْلَامِهَا»؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۴، ح۱۷، عن اسحاق بن غالب؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۶۹، ح۸۰.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۶۴-۲۶۸.
- ↑ «الْإِمَامُ عَلِیّ(ع) فِی مَجْلِسِ رَسُولِ اللهِ(ص): قَدْ وَسِعَ النَّاسَ مِنْهُ خُلُقُهُ وَ صَارَ لَهُمْ أَباً وَ صَارُوا عِنْدَهُ فِی الْخُلْقِ سَوَاءً»؛ معانی الأخبار، ص۸۲، ح۱.
- ↑ «عن ابن مسعود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص): کَانَ یَقُولُ: اللَّهُمَّ أَحْسَنْتَ خَلْقِی فَأَحْسِنْ خُلُقِی»؛ مسند ابن حنبل، ج۲، ص۶۶، ح۳۸۲۳؛ صحیح ابن حبّان، ج۳، ص۲۳۹، ح۹۵۹؛ الدعاء للطبرانی، ص۱۴۵، ح۴۰۴؛ المسند أبی یعلی، ج۵، ص۵۰، ح۵۰۵۳؛ کنزالعمّال، ج۳، ص۱۲، ح۵۱۹۷.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم، ج۱، ص ۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمیخوانند» سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، ...» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و آنان که دهنده زکاتند» سوره مؤمنون، آیه ۴.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۵۱-۵۳.
- ↑ «لَمْ یَضِقْ شَیْءٌ عَنْ حُسْنِ اَلْخُلْقِ»؛ غررالحکم، ۱.
- ↑ «حُسنُ ألأَخْلاقِ یُدِرُّ الاَرزاقَ وَ یُونِسُ الرِّفاقَ»؛ غررالحکم، ۱.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ محسن فیض کاشانی، محجه البیضاء، ترجمه محمد صادق عارف، ج۳، ص۳۸۴.
- ↑ ر.ک: احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۲۷.
- ↑ «إِنَّ اَلْخُلُقَ اَلْحَسَنَ یَمِیثُ اَلْخَطِیئَةَ کَمَا تَمِیثُ اَلشَّمْسُ اَلْجَلِیدَ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۰۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۴.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۹۰.