سنت الهی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث سنت الهی است. "سنت الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سنت الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

سنت الله عبارت است از قانون و معامله‌ای که خداوند در عالم هستی دارد. این واژه در آیات مختلفی آمده است مانند: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا. جریان امور هستی بر اسباب و مسببات و درگیری حق و باطل و نابودی باطل از جمله سنن الهی محسوب می‌شود.

معناشناسی سنت و سنت الله

اصل آن "سنَّ" به معنای جریان چیزی و فراگیری آن در محیط اطراف[۱] و جاری ‌شدن امری سامان‌مند (اعم از وصف، عمل یا قول) است[۲]. سنت یعنی سیره و روش[۳]، قانون و قاعده. سنت رسول خدا(ص) یعنی سیره ایشان[۴]. گفتار و رفتار پیغمبر را با قرآن قرین نموده و «کتاب و سنت» می‌گویند. سنی منسوب به سنت است و بر چهار فرقه‌ای که اکثریت مسلمین را تشکیل می‌دهند، گفته می‌شود؛ چون خود را پیرو و مطیع اقوال و اعمال پیغمبر می‌دانند[۵].

آنچه در اصطلاح فلسفه به نام «نظام جهان» و «قانون اسباب» خوانده می‌شود در زبان دین «سنت الهی» نامیده می‌شود و مراد از سنت الله عبارت است از قانون و طریقه و معامله‌ای که خداوند با اقوام گذشته نموده است، مانند: اهلاک، تعذیب کفار، ایجاد طوفان و عذاب قوم نوح. سنت الهی این است، مادامی که مردم وضع و حالت خود را در آنچه به خودشان مربوط است تغییر ندهند، خداوند سرنوشت آنها را تغییر نمی‌دهد[۶].[۷].

سنت الله در قرآن

در قرآن کریم حدود بیست بار لفظ سنت به صورت مفرد و جمع و با اضافه به خدا و خلق آمده، ولی هیچ گاه در نظام خلقت و قوانین و قواعد حاکم بر جهان آفرینش و خلاصه در امور تکوینی به کار نرفته است. هر چند چنین استعمالی معمول و متداول و صحیح است. همچنین در قرآن در چند جا این کلمه به کار گرفته شده است:

  1. فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۸].
  2. فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ[۹].
  3. فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۱۰].
  4. وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا[۱۱].
  5. سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ[۱۲].

قرآن کریم در چند جا گفته است هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت، تعبیر به سنة الله اشاره به آن است، سرنوشتی که برای امت‌های قبل آمده، براساس یک قانون و سنت و دارای شرایط ثابتی است[۱۳]:

  1. قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۱۴].
  2. وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا[۱۵].
  3. وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۱۶].

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. مأموریت پیامبر، ابلاغ سنت الهی هلاکت کافران حق ستیز، به کفار عصر بعثت: قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۱۷].
  2. تذکر خداوند به هلاکت مشرکان در صورت اخراج پیامبر از مکه بر اساس سنت الهی: وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا[۱۸].
  3. رویگردانی ستمگران و گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت: وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۱۹].

نتیجه اینکه اهمیت شناخت سنت در رابطه با پیامبر اسلام (ص) این است که بفهمیم، قانونی برای دعوت حاکم است، یا نمی‌توان نظامی برای آن ترسیم کرد.

از آیات قرآن استفاده می‌شود رسالت پیامبر نیز در مجموعه نظام و مشیت الهی است. علاوه براینکه در این کتاب حتی یک بار نگفته سنت خدا در امور تکوینی غیرقابل تغییر است، بلکه همواره در این امور می‌فرماید: خداوند هر چه بخواهد می‌کند و هرگونه مشیت بالغه‌اش اقتضا کند، انجام می‌دهد. از نظر عقل هم هیچ دلیل و برهانی وجود ندارد که خداوند از قوانین طبیعی نظامات تکوینی تخلف نکند. البته معنای آن هرج و مرج نیست. عقل حکم می‌کند قادر مطلق، طبق حکمت و به مقتضای مصلحت بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده ـ که از آن قرآن بارها به عنوان مشیت یاد می‌کند ـ تصرف کند. بر این اساس پروردگار حکیم، نباید در دستگاه خلقت، نظم جهان را بر هم زند و هر روز وضعی جدید پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش می‌گردد.

اما سنت تغییرناپذیر خداوند، تنها مربوط به راه و روش خداوند در جوامع انسانی است و در قرآن فقط و فقط سنت در همین معنی به کار رفته است. مثلا در سوره فتح، می‌فرماید: وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۲۰] و در سوره احزاب آمده است: لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۲۱].[۲۲]

مصادیق سنن الهی در قرآن کریم

از دیدگاه قرآن کریم، عامل اصلی تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی مهم در تاریخ بشر سنن الهی بوده‌اند، مانند سنت الهی ظهور انبیا و ارسال رُسل که در تاریخ بشر، نقطه عطف عمده و سوق‌دهنده بشر به سوی هدایت و تکامل بوده است؛ مانند ظهور ابراهیم و دین حنیف، ظهور موسی و نابودی قبطیان و فرعون و حاکمیت بنی‌اسرائیل، ظهور عیسی مسیح و همچنین ظهور اسلام و دین خاتم که تحولات اساسی در جهان ایجاد کرد و بر اثر آن، دو امپراتوری عظیم آن دوره متحوّل شدند و جهان دستخوش تغییرات و تحولات عظیمی گردید و تمدن اسلامی قرن‌ها درخشید.

برخی از سنن الهی در قرآن کریم عبارت‌اند از:

  1. جریان امور هستی بر اسباب و مسببات: وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا[۲۳].
  2. هدایت الهی: قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى[۲۴].
  3. درگیری حق و باطل و نابودی باطل: وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ[۲۵].
  4. نصرت مؤمنان: وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ[۲۶].
  5. امتحان و ابتلاء: وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً[۲۷].
  6. هلاکت ظالمان، گردنکشان، کفار و مترفین: وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً[۲۸].
  7. تغییر إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۲۹].[۳۰].[۳۱]

ویژگی سنت الهی

سنت‌های الهی دو ویژگی بسیار مهم دارند:

  1. فراگیر و همگانی‌اند: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[۳۲].
  2. ثابت و تغییر ناپذیرند: سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۳۳].[۳۴]

سنت تاریخ درباره آینده جهان

آیاتی وجود دارند که در آنها آینده جهان به طور کلی به عنوان سنت‌های الهی و فلسفه تاریخ بیان شده است. این بیان در آیاتی خطاب به پیامبر درباره توجه به سنت خودشان در چند آیه مطرح شده که از جمله آنها آیات زیر است:

  1. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ[۳۵]،
  2. وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ[۳۶]،
  3. وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا[۳۷]
  4. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۳۸]. جمله وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ به صورت مضارع می‌خواهد بیان کند این اراده خدا سنتی ابدی و قانونی اجتماعی و تاریخی است که در برابر هر ستمگری، اگر مردم آن بایستند و قیام کنند و با ظالم همراهی نکنند، خداوند آنانرا پیروز می‌کند. توضیح اینکه آیه هر چند در سیاق آیات سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی و مبارزه با فرعون آمده، اما شیوه بیان آن کلی و در مقام بیان یکی از سنت‌های الهی در تاریخ است و اگر این آیه به امام زمان (ع) تطبیق داده شده، به این جهت است که ایشان یکی از مصادیق مستخلفین زمین و وارثان خواهند بود و خطاب آیه هرچند به حضرت موسی (ع) است، اما به بنی اسرائیل نوید می‌دهد اراده و سنت الهی بر این تعلق گرفته پیروان حق را که در زمین، فرو دست شده‌اند، کمک کند و آنان را پیشوایان مردم و وارث زمین گرداند.
  5. كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۳۹].
  6. إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ[۴۰].
  7. قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۴۱].
  8. مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۴۲]
  9. كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۴۳]

برخی از نکاتی که از این آیات استفاده می‌شود عبارت‌اند از:

  1. سنت خداوند پیروزی خدا و پیامبرانش است، البته این نافی توجه به قوانین و سنت حاکم بر هستی و جامعه نیست: كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي.
  2. سنت الهی یاری رساندن به پیامران و پیامبر خاتم (ص) در دنیا و آخرت است: إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ[۴۴]. این پیروزی اعم است از پیروزی در منطق و بیان، یا پیروزی در جنگ‌ها، یا فرستادن عذاب الهی بر مخالفان و نابود کردن آنان و یا امدادهای غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند و قوی می‌سازد[۴۵].
  3. خداوند به پیامبر می‌فرماید که بگو جز آنچه خدا مقرر کرده و سنت اوست چیزی به ما نمی‌رسد: قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۴۶].
  4. قانون و سنت نوشته شده خداوند این است، کسی که ولایت شیطان بپذیرد او را گمراه و به جهنم هدایت می‌کند: كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۴۷].[۴۸].

رابطه سنن الهی با یکدیگر در تکوین و تشریع

  1. مطلب اوّل: خداوند در آیات فراوانی از قرآن، سخن از سنن و قوانین خود در عالم تکوین نموده است، این آیات در حقیقت بیانگر سنن الهی در نظام تکوین هستند؛ چنان‌که در سوره مبارکه یس، هنگامی که سخن از گردش خورشید در مدار خود است، می‌فرماید: وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۴۹]. سپس حرکت ماه به دور زمین و ملاک قرار گرفتن آن برای سال و ماه قمری را آیه و سنّت الهی دیگری برمی‌شمارد و می‌فرماید: وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ[۵۰]. نظر به اینکه همه سنّت‌های تکوینی خداوند، تحت ولایت الهی، در جهان مادّی جاری است و ولایت الهی نیز از طریق ولایت اولیاء خداوند(ع) در پهنه گیتی اجرا می‌شود، بنابراین، ولایت اولیاء الهی(ع) حاکم بر سنن الهی در نظام تکوین و آفرینش است.
  2. مطلب دوم: میان قوانین و اعتبارات دینی و احکام و سنن الهی در نظام تکوین، رابطه‌ای حقیقی برقرار است. بنابراین، حقیقت دین و سنّت‌های الهی در کتاب مکنون، دو جلوه یک حقیقت هستند. اوّلاً، سنن الهی اموری حقیقی هستند و مانند قوانین اجتماعی، صرفاً پدیده‌هایی اعتباری نیستند و ثانیاً، تنزّل حقیقت دین و سنّت‌های الهی در تکوین، هنگام تعیّن در عالم دنیا، به صورت احکام شریعت و ظاهر قرآن است؛ رابطه آن حقیقت با این تعیّن، رابطه ظاهر با باطن و جسم با روح و رقیقت با حقیقت است. بنابراین، اگر سنن الهی در نظام تکوین، تحت ولایت و مجرای اولیاء الهی(ع) عمل می‌کنند، ولایت آنان فوق همه ولایت‌ها است. با این توضیح می‌توان گفت در نظام تشریع نیز، ولایت آنان ـ به اذن الهی ـ فراتر از همه ولایت‌ها است.
  3. مطلب سوم: سنن الهی در تکوین و تشریع، اموری درهم تنیده‌اند. لذا تولّی به امور شرعی، به منزله هماهنگ ساختن خود با سنن تکوینی الهی و درنتیجه، بهره‌مندی از برکات آن در نظام تکوین است. مثلاً خداوند درباره رابطه تقوا و نزول برکات آسمانی می‌فرماید: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۵۱].[۵۲].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۴۰.
  3. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵: الأَصل فيه الطريقة و السِّيرَة.
  4. ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۶۱: السُّنَّة، و هى السِّيرة. و سُنَّة رسول اللَّه(ص): سِيرته.
  5. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹؛ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
  6. بیست گفتار، ص۳۵۲.
  7. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۷۶.
  8. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  9. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  10. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  11. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  12. «اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.
  13. ر.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۶ - جهان و انسان از دیدگاه قرآن، ش ۵۸، ص ۵۴.
  14. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  15. «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
  16. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
  17. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  18. «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
  19. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
  20. «و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند * بنابر سنّت خداوند که پیش‌تر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.
  21. «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.
  22. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹.
  23. «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.
  24. «بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است » سوره بقره، آیه ۱۲۰.
  25. «خداوند باطل را از میان برمی‌دارد و حقّ را با کلمات خویش استوار می‌دارد» سوره شوری، آیه ۲۴.
  26. «و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.
  27. «هر کسی (مزه) مرگ را می‌چشد و شما را با بد و نیک می‌آزماییم و به سوی ما بازگردانده می‌شوید» سوره انبیاء، آیه ۳۵.
  28. «و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.
  29. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  30. مسعود انصاری، «سنت‌های الهی در قرآن کریم»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۲۲۱-۱۲۳۱.
  31. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
  32. «پیش از شما سنّت‌هایی (بوده و) از میان رفته‌اند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
  33. «بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.
  34. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۵۰-۳۵۲.
  35. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند ـ چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید ـ و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
  36. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید» سوره نور، آیه ۵۵.
  37. «خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند وعده داده است كه آنان را به يقين در زمين جانشين مى‏گرداند ـ چنان كه كسانى پيش از آنها را جانشين گردانيد ـ و بى‏گمان دينى را كه براى آنان پسنديده است براى آنها استوار مى‏دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر مى‏گرداند (آنان) مرا مى‏پرستند و چيزى را شريك من نمى‏گردانند» سوره نور، آیه ۵۵.
  38. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  39. «خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بی‌گمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.
  40. «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
  41. «بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
  42. «مردم مدينه و تازيان بيابان‏نشين پيرامون آنان حق ندارند از (همراهى) پيامبر بازمانند و نه جان‏هاى خودشان را از جان او دوست‏تر بدارند از اين رو كه هيچ تشنگى و سختى و گرسنگى در راه خداوند به آنان نمى‏رسد و بر هيچ جايگاهى كه كافران را به خشم آورد گام نمى‏نهند و هيچ زيانى به دشمنى نمى‏زنند مگر كه در برابر آن، كارى شايسته براى آنان نوشته مى‏شود بى‏گمان خداوند پاداش نكوكاران را تباه نمى‏سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  43. «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۴.
  44. «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
  45. گزیده تفسیر نمونهُ ج ۴، ص ۲۷۷.
  46. «بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
  47. «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۴.
  48. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹.
  49. «و خورشید به قرارگاهی که او راست روان است؛ این اندازه‌گیری (خداوند) پیروزمند داناست» سوره یس، آیه ۳۸.
  50. «و برای ماه منزلگاه‌هایی برآورد کردیم (که در آنها سیر می‌کند) تا مانند شاخه کهنه خوشه خرما (به هلال‌وارگی) بازگردد نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد و هر یک در سپهری شناورند» سوره یس، آیه ۳۹-۴۰.
  51. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  52. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۴۶۸-۴۷۱.