دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیا بواسطه عقل میتوان بهرهمندی پیامبران از غیب را اثبات کرد؟
پاسخ نخست
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
- «مخاطب دلایل، دو گروه میتوانند باشند: دستهای که شریعت خاتم را نپذیرفتهاند، و یا بهطور کلی تسلیم آیین الهی نشدهاند، و دسته دوم کسانی که شریعت پیامبر(ص) را پذیرفتهاند. اینان نیز دو گروهاند: گروهی که بهطور کلی مسئله امامت و وصایت بلافصل بعد از پیامبر(ص) را نمیپذیرند، و گروهی که همآیین با شیعیاناند، لکن اختصاصات ویژه امامان، نظیر نص، عصمت و علم غیب را برنمیتابند. پیداست که دسته نخست اگر به عنوان موردی از نقد مکتب تشیع بر علم امام(ع) اشکال کنند، پاسخ آنان فارغ از پذیرفتن آیین، این است که دانش تجربی جدید و استدلال عقلی به روشنی توانایی آگاهی بر امور پنهان را برای افراد عالی تأیید میکند و اگر کس یا کسانی ادعایی غیر از این دارند، آنان باید ناکارآمدی تجربههای علمی و استدلالهای عقلی را بیان کنند. درباره دسته دوم، دو دلیل عقلی (...) میتوان ارائه نمود:
- بعثت پیامبر خاتم(ص) و شریعت او اختصاص به زمانی خاص ندارد؛ شریعت او کاملترین شریعت و در هر عصر و زمانی دارای اعتبار است. پیداست که آورنده این چنین شریعتی باید آگاه بر امور گذشته و آینده باشد. در غیر این صورت رسالت او کامل، و شریعت او فراگیر نخواهد بود. بنابراین، پیامبر(ص) نه تنها باید به احکام و موضوعات احاطه غیبی داشته باشد؛ بلکه از موضوعات خارجی آنها نیز باید مطلع باشد؛ چه اینکه مورد نزاع در علم غیب موضوعات خارجی است، نه احکام کلی؛ به اتفاق همه مسلمانان، حتی وهابیون جهل به آنها سبب کاستی در رتبه آنان و موجب نقض غرض میشود [۱] استدلال یادشده با این افزوده که پیش از این در دلایل عقلی نص آمد، که وصایت و جانشینی بلافصل امامان(ع) همان استمرار رسالت در شکل امامت است، علم غیب امام(ع) را نیز اثبات میکند.
- شیعیان بر این باورند که همه موقعیتها بهطور کامل برای پیامبر(ص) فراهم نشد تا شریعت اسلامی را بهطور کامل تبیین کند، و عمر پیامبر(ص) نیز همانند دیگر افراد بشر محدود است، بنابراین، باید بعد از پیامبر(ص) خلیفه و جانشینی باشد تا راه او را ادامه دهد و وظایف و مسئولیتهای او را در امر هدایت بشر دنبال کند. بر این اساس، استدلالی که علم غیب پیامبر(ص) را اثبات میکند، علم غیب جانشینان بلافصل وی را نیز اثبات میکند»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «معارف قرآن» در اینباره گفته است:
|
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله شریعتمدار جزایری؛ | تصویر = 76355353737.jpg | پاسخدهنده = ]] آیتالله سید نورالدین شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:
- «باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده فرابشری امام(ع) وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد.
- دلیل اول: نبوت و امامت رهبری الهی است: نبوت و امامت، منصب الهی است و مردم هیچ گونه مداخلهای در آن نمیکنند. امام(ع) باید از دیگران در کمالات افضل باشد. در حقیقت ملاک گزینش امام(ع)، برتر بودن او از دیگران در تمام صفات است. و اگر در افراد جامعهای که امام(ع) در آن زندگی میکند، کسییافت شود که از امام(ع) فضیلت بیشتری دارد، او سزاوار امامت است. افضل بودن امام(ع) در یک چیز و در یک مورد نیست، بلکه در تمام صفات و جهات است؛ یکی از فضیلتها که امام باید رتبة بالای آن را داشته باشد، دانش و آگاهی است. امام باید از تمام افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان که همانند او در افراد جامعه یافت نشود. اگر کسی در میان مردم همسان در دانش با امام(ع) پیدا شود، رسیدن منصب امامت به هر کدام از آنان مساوی است و محروم شدن یکی از آنان از این منصب ستم در حق اوست. در هیچ زمانی برای امام(ع) همتایی نخواهد بود که دانش گسترده و فراگیری چون او داشته باشد. آن دانش نه با وسایل عادی، بلکه از راه غیرعادی و الهی یافت میشود، و چون از دانش بی انتهای خدا سرچشمه میگیرد و فیضی از دریای ژرف فیض بخش او است، گسترده است و به هر چیزی تعلق میگیرد، زیرا خداوند فیاض مطلق است و بخشش او پایان ندارد. پس دانش را که خداوند به پیامبر(ص) و امام(ع) میبخشد، به زمان و یا حالتی اختصاص ندارد.
- دلیل دوم: رهبری پیامبر(ص) و امام(ع) برای تمام افراد بشر: پیامبر(ص) و امام(ع) برای راهنمایی تمام افراد بشر با وجود اختلاف زبان، طبیعت، رنگ، گسترش زمین، پراکنده بودن مردم از یکدیگر و بسیاری از جهتهای مختلف که مردم را از هم دور میکند، باید سخن تمامی آنان را بشنود و با آنان سخن بگوید، آن گاه تمامی افراد را در اجرای عدالت و احکام خدا برابر بداند و از حال آنان با خبر باشد؛ این گونه اطلاع و خبر داشتن از مردم را، انسان عادی نمیتواند و فقط انسانی این ویژگی را دار است که از دانش گستردة خدادادی بهره میبرد. امام(ع) باید از دورترین جاهای زمین که مردم در آن زندگانی میکنند باخبر باشد تا درد و رنج آنان را دریابد و اگر نمایندهای را به آن جاها گسیل کرد، در هر زمان از او باخبر باشد تا مبادا او در مقام خود بر مردم ستم کند. اگر امام(ع) مانند دیگر افراد عادی در زمان قدیم، پس از گذشت ماهها و سالها از اخبار دور دست خبرگیری کند و یا با وسایل متعارف آن زمان با فاصلههای زمانی بسیار از حال دیگران با خبر گردد، ستم زمین را فرا میگیرد و فساد بر جامعه استیلا مییابد و هدف و غرضی که در فرستادن پیامبر(ص) و انتخاب امام(ع) از راهنمایی و هدایت مردم است، به دست نخواهد آمد و نیکبختی دنیا و آخرت مردم بر رغم وجود امام(ع) تأمین نخواهد شد.
- دلیل سوم : خلافت امام(ع): پیامبر(ص) و امام(ع) ، خلیفه و جانشین خدا در زمین هستند: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾[۴] و جانشین او حضرت آدم(ع) بود که پیامبر خدا است و تمام پیامبران جانشینان خدا اند. جانشینی [[پیامبر](ص) واسطه بودن او است میان مردم و خدا و فیض رسانی از طرف خدا او است. چون پس از آفرینش جهان ، خداوند خواست جهانیان او را بشناسند تا با او ارتباط برقرار کنند ـ و با چشم دیدن او ممکن نبود ـ و نمیشد که ذات خود را آشکار کند تا او را ببینند، افرادی از بشر را برگزید و آنان را مظهر صفات خویش قرار داد تا صفات او را بنمایانند و نقش واسطه را ایفا کنند. یکی از صفات خدا علم او به هر چیز و در هر حال است، و چون پیامبر(ص) مظهر صفات خدا است باید در دانش و آگاهی وسیع نیز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن پیامبر(ص) در علم دلیلی وجود ندارد، بلکه همان دلیل بر خلافت و جانشینی که مظهر بودن پیامبر(ص) در تمام صفات است، علم خدایی را نیز برای او ثابت میکند. روشن است که مقصود از مظهر صفات بودن، همانندی پیامبر(ص) و خدا در تمام صفات از جهت چگونگی و مقدار نیست؛ زیرا این باور شرک است، بلکه مقصود این استکه خداوند بهره سرشاری از علم و دانش خود را به پیامبران داده، که دیگر مردم از آن بیبهره هستند و علمی را که خداوند به پیامبران داده، افراد عادی بشر به آن دسترسی ندارند. پس از ثبوت این دانش خدایی برای پیامبران ، همین علم برای امام(ع) نیز ثابت میشود؛ زیرا امامت، خلافت نبوت و امام(ع) جانشین پیامبر(ص) است و تمام ویژگیهای رهبری پیامبر(ص) را امام(ع) نیز دارد به جز صفات ویژه پیامبر، مانند؛ وحی.
- دلیل چهارم: لازمه عصمت پیامبر(ص) و امام(ع): از باورهای شیعیان درباره پیامبر(ص) و امام(ع)، عصمت و محفوظ بودن از گناه، اشتباه، سهو، نسیان و غفلت است که در تمام مدت عمر خود در یک لحظه و در یک بار نیز خطا، اشتباه و گناه از او سر نمیزند. معصوم بودن از گناه و خطا، در تمام لحظههای عمر و برخوردهای زندگانی ، زمانی تحقق مییابد که دانش و آگاهی فراگیر شود و به هر چیزی در هر حال علم داشته باشد و اگر یک مورد را نداند، مقام عصمت را نمییابد، زیرا آن چه با عصمت سازگار نیست گناه و اشتباه و... از نادانی و جهل است و کسی که از مصالح و مفاسد واقعی باخبر است ، گناه و اشتباه نمیکند. پس معصوم بودن پیامبر(ص) و امام(ع)، دانش و آگاهی او را به تمام مصالح و مفاسد و حقایق اشیاء در هر حالی نیاز دارد.
- دلیل پنجم: ضرورت علم یک سفیر و شهید از احوال مردم: در بسیاری از آیات قرآن آمده است که پیامبر(ص) شاهد و گواه بر امت است و چون شاهد بودن و گواهی دادن، دانش و آگاهی را در هر حالی لازم دارد، پس پیامبر(ص) باید به تمام احوال امت از ظاهر و باطن و افعال آنان آگاه باشد تا بتواند در روز قیامت شاهد و گواهیشان باشد، زیرا اگر چنین دانشی را نداشت ، نمیتواند شهادت و گواهی را درباره آنان ادا کند. نمونهای از آیات قرآن که شاهد و گواه بودن پیامبر(ص) را بر امت بیان کرده، چنیناست: ﴿وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا﴾؛[۵]، ﴿وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا﴾[۶]؛﴿وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ﴾[۷]، ﴿لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ﴾ [۸] بزرگی و عظمت این دانش سبب نپذیرفتن آن نمیشود و چنین باوری غلو و زیاده روی نیست ، زیرا اگر امام(ع) دارای این ویژگی نباشد و گستره دانش او همانند دیگر افراد عادی باشد، سزاوار امامت و رهبری نخواهد بود و گزینش وی برای امامت و بی بهره کردن دیگران از آن ، ستم در حق دیگران خواهد بود. اگر امامت را منصب خدایی بدانیم و آن را خلافت و جانشینی از طرف خدا بپنداریم و امام(ع) را بیان کننده و مظهر صفات الهی بدانیم، باور دانش وسیع او را زیاده روی و غلوّ نمیپنداریم و آن را از لوازم مقام امامت میشمریم»[۹].
}}
۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی دیاری بیدگلی، آقای حسین قاسمی و خانم عصمت نیری در مقاله «بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی» در اینباره گفتهاند:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین احسائی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی جزیری احسائی در کتاب «دفع الریب عن علم الغیب» در اینباره گفته است:
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا بهدار در مقاله «گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه» در اینباره گفته است:
|
۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛ |
---|
آقای دکتر معارف و دیگر نویسندگان مقاله «نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن» در اینباره گفتهاند:
|
۹. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم). |
---|
آقای رضوانی، در کتاب «علم و سلطه غیبی اولیا» در اینباره گفته است:
|
پرسشهای مصداقی
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امام وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ جعفر سبحانی، علم غیب پیامبر.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ۶۳ ص ۱۶ و ۱۷.
- ↑ وبگاه کتابخانه مدرسه فقاهت
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم؛ سوره بقره، آیه:۳۰.
- ↑ و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟؛ سوره نساء، آیه:۴۱.
- ↑ و در روز رستخیز بر آنان گواه است؛ سوره نساء، آیه:۱۵۹.
- ↑ و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۷.
- ↑ تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. چنان که عقل نه فقط مانعی در امکان این علم ندارد بلکه وجود آن را در پیامبر و امام لازم میداند؛ سوره حج، آیه:۷۸.
- ↑ مقاله امام حسین و علم شهادت
- ↑ سوره نساء، آیه: ۵۹.
- ↑ در محضر علامه طباطبائی ،ص۱۳۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱،ص۲۱۹.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶ ص ۱۳۷.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲-۸۷.
- ↑ غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ص۵۶۶.
- ↑ الفیه علی هامش علم الائمه، محمد محمدی گیلانی، ص۱۵۶، دارالنشر اسلامی/ قم، بیتا/ اول.
- ↑ الفیه علی هامش علم الائمه، ص۱۶۱.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی ص ۲۷۸
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».
- ↑ بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی
- ↑ دفع الریب عن علم الغیب، ص۶۵.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ج۶، ص۲۷۵ - ۲۸۵.
- ↑ محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص۵۰.
- ↑ گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰
- ↑ نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن؛ ص:۴۱.
- ↑ علم و سلطه غیبی اولیا، ص۶۷تا۷۲.