شورای خلافت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

شورای خلافت شیوۀ انتخاب خلیفه پس از عمر به صورت "شورای شش نفره" بود که از سوی عمر تعیین شد.

مقدمه

عمر پس از ضربت ابو لؤلؤ و قبل از مرگ خویش شش نفر را به عنوان اعضای شورا تعیین کرد: علی (ع)، عثمان، عبدالرحمان بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابی وقّاص و دستور داد این گروه ظرف سه روز یکی را از میان خود به خلافت برگزینند. گفتگوهای زیادی میان آنان گذشت و عمر نظر خود را دربارۀ روحیات و اخلاق و ویژگی تک‌تک آنان گفت و برای هریک عیوبی برشمرد و عیب علی (ع) را هم شوخ‌طبع بودن دانست، اعتراف کرد که اگر علی (ع) خلیفه شود، همه را بر راه روشن و نورانی خواهد کشاند.[۱] و در نهایت عبد الرحمان بن عوف در جمع مردم انحصار خلافت را میان علی (ع) و عثمان اعلام کرد و از علی (ع) خواست که بپذیرد تا براساس کتاب خدا و سنت پیامبر و عمل ابوبکر و عمل عمر کند و با او بیعت کنند. امام، کتاب خدا و سنت پیامبر را قبول داشت ولی رویّۀ شیخین را نه. امّا عثمان پذیرفت و نتیجۀ آن شورای شوم، خلافت عثمان شد، شورایی که نتیجۀ آن از قبل معلوم بود. علی (ع) در خطبۀ شقشقیّه (خطبه ۳ نهج البلاغه) از شورا گله‌مندانه یاد می‌کند فیا للّه و للشّوری و از قرار گرفتن خود در کنار دیگرانی که لیاقت نداشتند، ابراز ناراحتی می‌کند. حضرت از آغاز نیز شورا و نتیجۀ آن را قبول نداشت، لکن آنگونه که در زمان ابوبکر و عمر صبری تلخ را پیش گرفت، اینجا هم برای حفظ وحدت و نداشتن یاور و قوی بودن توطئه، کوتاه آمد. اصل ماجرای شورا از خلافهای آشکار است. اگر خلافت تعیینی و انتصابی است، چرا تعیین پیامبر (ص) را قبول نکردند و چرا ابوبکر برای خود خلیفه تعیین کرد؟ و اگر به رأی آزاد عموم است، چرا آن را در شش نفر منحصر ساختند و تهدید کردند که یکی را از میان خود انتخاب کنند؟ ترکیب شورا نیز بگونه‌ای بود که اکثریت با مخالفان علی (ع) بود و روشن بود که کسی جز علی (ع) رأی خواهد آورد. شورا، نمونۀ دیگری از مظلومیت امیر المؤمنین (ع) بود و اعتراض برخی از اصحاب هم سودی نبخشید.[۲].[۳]

ایرادات شورا

نظام شورایی که عمر آن را بنیان نهاد، عاری از صحت بود و در روند حرکت آن تناقض دیده می‌شد و در آن اموری را ملاحظه می‌کنیم که این نظام را از دقت و واقع‌گرایی دور می‌سازد، به عنوان مثال:

  1. نامزدهای شورا طبق موازین انتخابات، به امتیاز برتر، دست نیافتند زیرا مردم در امر کاندیدا کردن و انتخابات، شرکت نداشتند، به همین دلیل اطلاق شورا بر این نظام سخنی گزاف است، چون در این (به اصطلاح) شورا تنها یک تن برای جمعی کاندیدا شده بود تا وی را بر امت تحمیل کنند، از این جا بود که عمر با تهدید به قتل و زور اسلحه، آنان را به گردهمایی و تعیین یک تن از میان خود فرا خواند.
  2. ترکیب شخصیت‌ها و طرز تفکرات اعضای شورا با یکدیگر متفاوت بود و هریک نظر شخصی خود را اعلان می‌کرد. بنابراین، چگونه ممکن بود رأی آنان بیانگر رأی امت باشد؟ از طرفی پس از شورا، اختلافاتی میان آنان بروز کرد که تفرقه و پراکندگی مسلمانان را به دنبال داشت[۴].
  3. عمر در گزینش اعضای شورا، خود به تناقض‌گویی گرفتار شد زیرا او در سقیفه مدعی شده بود که خلافت مربوط به قریش است و بر آن پافشاری کرده بود، در صورتی که ملاحظه می‌کنیم وی در اینجا در آرزوی حیات و زندگی «سالم» غلام آزاد شده ابو حذیفه است تا او را به جانشینی خویش برگزیند. از سویی او اعضای شورا را با این ادعا که رسول خدا (ص) از آنان خرسند بوده و یا اهل بهشت‌اند، از میان دیگر صحابه گزینش کرد ولی ناسزاهایی را به آنان نسبت داد که با رضایت پیامبر از آنها و با کسانی که اهل بهشت‌اند همخوانی نداشت. پس از آن عمر به صهیب فرمان داد سه روز با مردم نماز بگزارد، چون به نظر وی نماز گزاردن با مردم ارتباطی به خلافت نداشت و از لوازم آن به شمار نمی‌آمد، ولی همین شخص که روز سقیفه جهت به خلافت رسیدن ابوبکر به مبارزه پرداخت، نماز مورد ادعایش نخستین دلیل او در شایستگی ابوبکر به خلافت، تلقی می‌شد.
  4. عمر خواست علی (ع) را به جانشینی برگزیند زیرا وی مردم را به راه صحیح و روشن رهنمون می‌شد ولی به سبب رؤیایی که دید از جانشینی امام (ع) منصرف شد گویی وی با این کار خواست در مقام و منزلت و شایستگی امام (ع) خدشه وارد سازد.
  5. عمر گفت: دوست ندارم مسئولیت خلافت را در زندگی و پس از مرگ بر عهده گیرم، ولی خود از این امت بزرگ، تنها شش تن را معین و با این عمل، خود را مسلط بر امت و مقدرات آنها نشان داد.
  6. به نظر می‌رسید گزینش اعضای شورا از قبل به گونه‌ای طراحی شده بود تا به احتمال قوی، خلافت به عثمان برسد نه به امام علی (ع) که از ناحیه خدا و رسول او شایستگی پیشوایی مردم را دارا بود، کاندیدا کردن طلحه برای شوراندن کینه‌توزی‌های قبیله تیم، انجام پذیرفت؛ زیرا امام (ع) در دوران خلافت ابوبکر، رقیب و مخالف او به شمار می‌آمد و اکنون نیز با طلحه کاندیدای جدید خلافت در رقابت بود و نامزدی عثمان به جهت تثبیت کینه‌توزی‌های بنی امیه و برانگیختن احساس قدرت‌خواهی و جاه‌طلبی آنان صورت پذیرفت و کاندیدا ساختن عبد الرحمان و سعد به جهت گشودن جبهه سیاسی جدیدی برای رقابت با امام (ع) عملی گشت زیرا این افراد از تیره بنی زهره بوده و با بنی امیه خویشی داشتند و بدیهی بود که اگر عثمان با امام (ع) به رقابت می‌پرداخت، این افراد به عثمان تمایل نشان می‌دادند.
  7. عمر فرمان داد در صورتی که اعضای شورا به توافقی دست نیافته و یا مخالفتی سر زد و بر آن پافشاری کردند، آنها را از دم تیغ بگذرانند چگونه می‌توان بین سخن عمرو بین این گفته‌اش که: رسول خدا (ص) در حال خشنودی از این صحابه رحلت فرمود، جمع کرد؟ آیا مخالفت با نظریه عمر، موجب کشتن صحابه می‌شود؟[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۸۵
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹ ص ۵۵. دربارۀ شورای خلافت از جمله ر. ک: «حیاة الامام الحسین بن علی»، ج ۱ ص ۳۱۱ و ۳۱۸
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۵.
  4. انساب الاشراف، ج۵، ص۵۷؛ تذکرة الخواص، ص۵۷؛ النص و الاجتهاد، ص۱۶۸.
  5. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۹۳ چاپ مؤسسه اعلمی
  6. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۲۱۷.