ولایت خدا
مقدمه
معنای ولایت خداوند عبارت است از اینکه: خداوند حق سرپرستی بر تمام موجودات و مخلوقات "مدبر علیه و مربوب" خود را داراست و به انحای گوناگون، ربوبیت خود را اعمال میکند. ولایت به این معنا از شؤون توحید در ربوبیت است؛ چون رب که همان صاحب و مالک مربوب و نیز خالق مربوب، از عدم به وجود است، حق تصرف و تسلط در تمام شؤون آن را داراست و میتواند ربوبیت خود را به اشکال گوناگون اعمال کند. در نتیجه ولایت حقیقی از آن خداست که مالک و خالق حقیقی عالم است. یکی از محققان در این باره مینویسد: "ان التوحيد في الحاكمية من شؤون التوحيد في الربوبية فان الرب بما انه صاحب المربوب و مالكه و بعبارة ثانية خالقه و موجده من العدم له حق التصرف و التسليط على النفوس و الاموال و ايجاد الحدود تصرفاته..." [۱].[۲]
اقسام ولایت خداوند
ولایت به معنای حق سرپرستی و اعمال ربوبیت توسط خداوند به دو شکل تحقق مییابد:
ولایت تکوینی
ولایت تکوینی یعنی تصرف در همه اشیا و تدبیر امر خَلق به هر صورتی که اراده کند؛ و به آن ولایت حقیقی نیز میگویند. چون خداوند خالق هستی است، شایسته است که هر نوع تصرفی و به هر اندازه و هرگونه که بخواهد، در عالم هستی انجام دهد. آیات فراوانی بیانگر این نوع از ولایت است:
- أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۳].
- اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ [۴].[۵]
- أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ [۶].
- و نیز آیهای به معنای ولایت تکوینی بدون لفظ "ولیّ": وَاعْلَمُوا أَنَّ الله يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ [۷].[۸]
ولایت تشریعی
ولایت تشریعی عبارت است از تصرف در نفوس و اموال و افعال انسانها توسط کسی که حق این تصرف را دارد. همچنین عبارت از هدایت، توفیق، تشریع و جعل قوانین دینی است[۹]، اگر چه هدایت و ارشاد دینی بر همه افراد عرضه میشود، تنها گروهی از آنان، این ولایت تشریعی را میپذیرند و زیر پرچم ولایت الهی قرار میگیرند. به آن ولایت اعتباری نیز میگویند[۱۰].
خداوند در اموری که به دین مؤمنان برمی گردد، اعم از اصل دین، هدایت مردم، توفیق دادن و مانند اینها نیز برای خود ولایت قائل است. آیات ذیل نمونهای از بیان این ولایت است:
- اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ [۱۱].
- وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ [۱۲].
- وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ [۱۳].
خداوند در آیات قرآن، این ولایت تشریعی را برای پیامبر نیز قائل است، چنان که در آیات زیادی به این مهم پرداخته است:
- إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ [۱۴].
- النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ [۱۵].
- وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ [۱۶].
مفاد این آیات این است که رسول خداa در هدایت امت به سوی خدا و اجرای حدود و قضاوت میان مؤمنان و آنچه به ولایت تشریعی خداوند برمی گردد، ولایت دارد و بر امت است که از او اطاعت کنند؛ زیرا اطاعت از او اطاعت از خداوند است. در این زمینه آخرین آیهای که آوردیم، بسیار گویاست.
در آیه إِنَّمَا همین ولایت تشریعی را - که برای خدا و رسول ثابت است - برای الَّذِينَ آمَنُوا ، یعنی امام علیS، نیز اثبات میکند؛ زیرا ولایت را به خدا و رسول و الَّذِينَ آمَنُوا یکسان نسبت داده و این دلیلِ بر این است که ولایت در هر سه مورد به یک معنی است و چنان که مفسران گفتهاند؛ تفاوت در این است که این ولایت در خداوند بالاصاله است و در دیگر بالتبّع.
باید توجه داشت که اگر ولایت در رسول و امام به گونهای دیگر بود، خداوند میبایست عبارت را به شکلی بیاورد که اشتباه رخ ندهد، همان طور که در موارد مشابه این گونه است؛ به آیه توجه کنید قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ [۱۷]. در این آیه، لفظ ایمان تکرار شده است، چون معنای آن درباره خداوند با معنای آن درباره مؤمنان یکسان نیست[۱۸].
علت نامگذاری آن به ولایت تشریعی، این است که ناشی از دین و دینمداری است، وگرنَه ولایت خداوند متعال بر مؤمنین و متقین به معنای واقعی کلمه "مطلقه" است و همه شؤون آنان را شامل میشود و اعم از ولایت تکوینی و تشریعی است. آیه به معنای ولایت تشریعی بدون لفظ ولیّ: وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى الله وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ [۱۹].[۲۰]
تحقق ولایت تشریعی خدا و کسی که حق ولایت تشریعی را دارا است، مشروط به پذیرش ولایت و حق سرپرستی آنان توسط مردم است؛ چون ولایت تشریعی، با طبیعت یا اشیای خارجی سر و کار ندارد بلکه مربوط به افعال و رفتار انسانها است، انسانی که دارای آزادی و اختیار است؛ یعنی ولایت تشریعی در ظرف اختیار مکلف اعمال میشود و قبول و پذیرش اختیاری مولی علیه شرط تحقق این ولایت است.
البته این بدان معنا نیست که خداوند سرپرست مردمی که او را نپذیرفتند نیست؛ چون او اصالتا حق سرپرستی بر همه مردم را دارد و همه را ملزم به پذیرش ولایت خود کرده است اما این سرپرستی را در ظرف اختیار انسان اعمال میکند نه تکوین؛ از این رو، حق حاکمیت خدا با آزادی انسانها منافات ندارد؛ زیرا انسانها در پذیرش ولایت خداوند مختارند؛ همچنانکه راه گمراهی نیز به روی آنان گشوده است[۲۱].
عوامل بهرهمندی از ولایت الهی
انسان برای رستگاری و هدایت تحت ولایت الهی، نیاز به راهنمایی اولیای الهی دارد. برخی از اعمال موجب بهرهمندی از این ولایت است مانند: تفکر صحیح؛ تعقل؛ ایمان؛ تسلیم؛ تبعیت و اطاعت؛ داشتن خوف و خشیت الهی؛ علم؛ تقوا؛ صدق؛ اخلاص[۲۲].
موانع بهرهمندی از ولایت الهی
انسان برای رستگاری و هدایت تحت ولایت الهی، نیاز به راهنمایی اولیای الهی دارد. همچنین برخی افعال و اعمال مانعی برای بهرهمندی از ولایت الهی است؛ عصیان، شرک، عقوق والدین، رباخواری، زنا، شرب خمر، استهزا، غرور، اصرار بر گناه و غیره از مهمترین این عوامل هستند[۲۳].
آثار بهرهمندی از ولایت الهی
تبعیت از خلیفه الهی و پذیرش خلافت او در دنیا و آخرت دارای آثار زیادی است؛ گرچه آثار اخروی مهمتر خواهد بود. رضوان الهی و جلب محبت او، شفای جسمی و روحی، آرامش، رحمت ویژه الهی، بخشش گناهان، نصرت الهی و... برخی از این آثار است[۲۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الالهیات، ج۲، ص۷۳.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ «آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده میگرداند و او بر هر کاری تواناست» سوره شوری، آیه ۹.
- ↑ «خداوند همان است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجییی جز او نیست؛ آیا پند نمیگیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.
- ↑ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ «تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی» سوره یوسف، آیه ۱۰۱
- ↑ «و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده میشوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۳۸-۳۹؛ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ درباره ولایت تشریعی صاحب تفسیر المیزان مینویسد: و ذكر تعالى أيضاً لنفسه الولاية على المؤمنين فيما يرجع إلى أمر دينهم من تشريع الشريعة و الهداية و الإرشاد و التوفيق و نحو ذلك كقوله تعالى: الله وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ («خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷)؛ المیزان، ج۶، ص۱۳.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۳۸-۳۹.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ «و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.
- ↑ «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۳۸-۳۹.
- ↑ شاهدی، غفار، توحید و حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۶۸-۱۹۰.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۲۱۵-۲۵۹.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۲۶۳-۲۹۲.