علت غیبت امام مهدی
- این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
علت غیبت امام مهدی در درسنامه و فرهنگنامه
- پیش از آنکه به برخی حکمتها و علتهای ظاهری غیبت آن حضرت اشاره شود، لازم یادآوری است در بررسیهایی که در روایات انجام شده است، نخستین نکتهای که در اینباره به چشم میخورد، این است که پنهانزیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار خداوند سبحانه و تعالی است. حقیقت سرّ بودن این امر را رسول گرامی اسلام(ص) چنین بیان فرموده است: "ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند سبحانه و تعالی و سرّی است از سرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است؛ پس برحذر باش که دچار تردید نشوی. همانا شک درباره خدا کفر است"[۱].
- بیگمان این حکمت، اساسیترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ امّا از آنجا که برخی شیعیان، همواره این پرسش را مطرح میکردند، در سخنان پیشوایان معصوم(ع) به برخی حکمتهای ظاهری غیبت آن حضرت نیز اشاره شده است؛ از این رو بدانها نیز اشارهای گذرا میکنیم.
- برای حفظ جان آن حضرت: در بررسی روایات مربوط به غیبت حضرت مهدی(ع) مییابیم یکی از حکمتهای ظاهری پنهانزیستی حضرت مهدی(ع)، امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و ستمگران است[۲]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز بیم حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر اینگونه نباشد، نهان بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دلها، دشواریها و آزار و اذیت را تحمل میکند؛ زیرا مقام و جایگاه والای امامان و پیامبران(ع) به سبب تحمل رنج و دشواریهای بزرگ آنان در راه خدا بوده است. البته این نه بدان معنا است که آن حضرت، از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمام ادیان وعده داده شده است، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر خداوند سبحانه و تعالی است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهانزیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهانزیستی با ویژگیهای خاص خود درباره برخی از پیامبران- هنگامی که بر جان خویش بیم داشتند- اتفاق افتاده بود که میتوان به پنهان شدن پیامبر اکرم(ص) در شعب ابی طالب و نیز در غار حرا در برخی زمانها اشاره کرد. میدانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان شدنی نبود، مگر ترس از ضررهایی که آن حضرت را تهدید میکرد.
- آزمایش انسانها: یکی دیگر از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(ع) آزمایش مردم است. از آنجا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت فرسا است، در تکامل روحی انسانها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار میشود چه کسی ثابت قدم و استوار، و چه کسی در ایمان و اعتقاد سست و مردد است. جابر جعفی گوید: "به امام باقر(ع) عرض کردم فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمیرسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا خداوند سبحانه و تعالی ناخالصیها را محو و نابود کند و آنچه خالص و زلال است، باقی نهد"[۳]. روشن است در این امتحان بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و عمل شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار لغزش و سقوط خواهند شد.امام صادق(ع) تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا اینکه حق محض آشکار شود و ایمان، از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت میپذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از پیروان ظاهری اهل بیت(ع)؛ یعنی همانها که ترس نفاق بر آنها میرود[۴]. از مجموع سخنان معصومان(ع) به دست میآید که مهمترین ویژگی مرتبط با امتحان و آزمایش انسانها در این دوران، گریز آنها از دین و آموزههای آن و به اوج رسیدن دنیا پرستی است[۵] ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۵۳</ref> که آن را از دورههای دیگر متمایز کرده است. معصومان(ع) برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگیها، هشدارهایی نیز دادهاند که با توجه به آنها، آزمایشهای بزرگ از مهمترین ویژگی این دوران است[۶]. افرادی که با ویژگیهای این دوران، ایمان خود را به خوبی حفظ کرده، پروای الهی داشته باشند، ارزش والایی دارند. در این باره وقتی پیامبر اکرم(ص) از چهرههای پیروز این دوران یاد میکند، با شگفتی به حضرت علی(ع) چنین میفرماید: "ای علی! بدان شگفتآورترین مردم در ایمان و بزرگترین آنان در یقین، کسانی هستند که در پایان دوران- با آنکه پیامبر خود را درک نکردهاند و از امام خود در پردهاند- به نوشتهای سیاه بر صفحهای سپید، ایمان میآورند"[۷]. افسوس بر آنان که در این دوران، اسیر وسوسههای بیپایان شیطان و هواهای نفسانی شده، در دام تاریک نادانی و عصیان زندگی میکنند.
- آزادگی از بیعت دیگران: دیدگاه برخی روایات، این است که آن حضرت، با غیبت خود، از بیعت با طاغوتهای زمان در امان خواهد بود. امام مجتبی(ع)- آن هنگام که برای حفظ مصالح اسلام و مسلمین به سازش با معاویه تن داد و مردم، زبان به سرزنش حضرتش گشودند- چنین فرمود: "آیا ندانستید که هیچ یک از ما امامان نیست، مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار میگیرد؛ جز قائم که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز میگزارد. به درستی که خداوند سبحانه و تعالی ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی میسازد، تا آنگاه که قیام میکند، بیعت هیچکس بر گردنش نباشد[۸].حضرت مهدی(ع) در توقیعی در پاسخ به برخی پرسشها فرمود: "درباره علت غیبت پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم میفرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام میکنم، بیعت هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"[۹].
- تأدیب انسانها: ادب کردن انسانها- به ویژه مسلمانها- یکی دیگر از فلسفههای غیبت است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان زندگی و حضور امامان پیشین، آنگونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب محروم شدن جامعه بشری از فیض آنها شدند. امام باقر(ع) در این باره فرمود: " شما مردمی هستید که با دل، ما را دوست میدارید؛ ولی عمل شما با این محبت، ناسازگار است. به خدا سوگند! اختلاف اصحاب پایان نمییابد و به همین دلیل، صاحب شما از دست شما گرفته میشود ...."[۱۰]
- بدین سان غیبت آخرین حجّت خداوند سبحانه و تعالی نماد خشم خداوند بر زمینیان است که با چراغهای هدایت به گونهای ناشایست برخورد کردند.
- افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: تربیت انسانهای مناسب برای قیام و حکومت جهانی و ایجاد اشتیاق جهانی برای حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) نیز اشاره شده است.
- با توجه به آنکه روایات یاد شده فقط به برخی از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(ع) اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس حکمت غیبت آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه عصر ظهور حضرت مهدی(ع) عصر آشکار شدن حقایق است، از روایات استفاده میشود حکمتهای اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی(ع) آشکار خواهد شد.
- امام صادق(ع) در این باره فرمود: "... حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجتهای الهی پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر موسی(ع) روشن نبود، تا آنکه هنگام جدایی آنها فرا رسید"[۱۱][۱۲][۱۳].
علت غیبت امام مهدی در موعودنامه
- در نامه مبارک حضرت ولی عصر (ع) به شیخ مفید، علت غیبت و طولانی شدن آن چنین آمده است: "فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"[۱۴]؛ باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده شیعیان نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد. حقیقت این است که انبوهی از روایات به صراحت، بیانگر این است که تمام اعمال ما، در عصر هر امام و پیشوایی از پیشوایان معصوم در هفته دوبار، در روزهای دوشنبه و پنجشنبه به امام راستین جامعه ارائه میشود. از اینرو طبیعی است که امام نمیپسندد که شیعه او به راه انحراف و اشتباه و گناهآلود شود و همین آلودگی به گناه است که توفیق تشرف را از آنان سلب و آنان را از افتخار دیدار محروم میسازد. در همان نامه حضرت به شیخ مفید آمده است که: "اگر پیروان و شیعیان ما -که خدا آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانیشان دارد- به راستی در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد". به راستی او غیبت نکرده است، ما غفلت کردهایم. هرچه هست از ماست و باید علت غیبت را در خویش و رفتارمان جستوجو کنیم[۱۵].
- امام صادق (ع) فرمود: "موضوع غیبت سری است از اسرار خداوند و غیبی است از غیوب الهی، چون خدا را حکیم میدانیم باید اعتراف کنم که کارهایش از روی حکمت صادر میشود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"[۱۶]. از این حدیث به خوبی آشکار میشود که علت و فلسفه اصلی غیبت، جزء اسرار الهی است و جز ائمه اطهار (ع) کسی نمیداند؛ آنها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پارهای روایات[۱۷]، بعضی از حکمتهای آن بیان شده که به آنها اشاره میکنیم:
- آزمایش و امتحان: امام موسی بن جعفر (ع) میفرماید: "برای صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از مؤمنین از عقیده برمیگردند. خدا به وسیله غیبت، بندگانش را امتحان میکند"[۱۸].
- بیعت نکردن با ستمکاران: علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: "گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسکری (ع)) در جست و جوی امام خود همهجا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای اینکه امامشان غایب میشود. عرض کردم چرا غایب میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام کرد، بیعت احدی در گردنش نباشد"[۱۹].
- نجات از قتل: زراره از امام باقر (ع) نقل میکند که آن حضرت فرمود: قائم باید غایب شود، عرض کردم چرا؟ فرمود: از کشته شدن میترسد..."[۲۰].
- آمادگی پذیرش[۲۱]: برای تحقق یک انقلاب همهجانبه در سطح جهان، علاوه بر وجود رهبری شایسته، آمادگی عمومی نیز لازم است[۲۲].
پرسشهای وابسته
- علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- علت طولانی شدن غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- اگر امام مهدی بین مردم بود و مردم را به راه راست راهنمایی میکرد بهتر نبود؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ " يَا جَابِرُ إِنَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلْمُهُ مَطْوِيٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ إِيَّاكَ وَ الشَّكَ فِيهِ فَإِنَ الشَّكَ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ كُفْرٌ "، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۷
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۴۲
- ↑ " هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا ثُمَ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ "؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۵۵
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر
- ↑ میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص ۱۳۱
- ↑ " يَا عَلِيُ أَعْجَبُ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض "، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴
- ↑ " وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ وَ يُخَالِفُ ذَلِكَ فِعْلُكُمْ وَ اللَّهِ مَا يَسْتَوِي اخْتِلَافُ أَصْحَابِكَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى صَاحِبِكُم "، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت ج۲، ص؟.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۰۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، باب علة الغیبة.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
- ↑ مهدی انقلابی بزرگ، آیت الله مکارم شیرازی، ص ۲۴۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.
[رده:مدخل فرهنگنامه]]