سیاست

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سیاست (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی

واژه‌شناسی لغوی

معنای اصطلاحی

سیاست در اصطلاح با تعابیر گوناگونی از سوی اندیشمندان سیاسی به کار رفته است: ۱. علم کسب و حفظ قدرت؛ ۲. هنر حکومت بر نوع بشر؛ ۳. علم فرمانروایی دولت‌ها؛ ۴. فن حکومت کردن دولت و رهبری روابط آن با سایر دولت‌ها؛ ۵. خط مشی، تعیین شکل، وظیفه و مضمون فعالیت دولت؛ ۶. کاربرد قدرت به اشکال مختلف و در ابعاد گوناگون جامعه بشری؛ ۷. علم قدرت که توسط دولت برای برقراری نظم اجتماعی و تأمین مصالح جمعی یا گروهی به کار می‌رود؛ ۸ علمی که می‌آموزد چه کسی می‌برد، چه چیزی را می‌برد، کجا می‌برد، چگونه می‌برد و چرا می‌برد؟؛ ۹. تدابیری که حکومت‌ها به منظور اداره امور کشور اتخاذ می‌کنند و...[۱]..[۲].

مقدمه

اصول سیاسی امام علی (ع)

تبیین ویژگی‌های فرد در آستانه پذیرش مسئولیت

تبیین ویژگی‌های فرد کارگزار

  1. تقواپیشگی و خودسازی؛
  2. یاری و اطاعت از اوامر الهی؛
  3. پرهیز از تزویر، فریب و دروغ؛
  4. پندپذیری؛
  5. رأفت نسبت به مردم؛
  6. دوری از استکبار؛
  7. انصاف در امور؛
  8. بهره‌مندی از عقلا و دانشمندان؛
  9. پرهیز از خودپسندی؛
  10. ساده‌زیستی و پرهیز از رفاه‌طلبی[۱۵][۱۶].

تبیین ویژگی‌های سیاسی

  1. عفو و اغماض از خطای مردم.
  2. ملاک، برتری امور، چنان‌که فرمود: باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فروماند و عدالت را فراگیرتر بود و رعیت را دل‌پذیرتر.
  3. اولویت با حق‌مداران باشد.
  4. کینه مردم را برنینگیزد.
  5. گمان نیکو را در مردم به‌وجود آورد.
  6. دوری از عیب‌جویان.
  7. بلندهمتی، مدد از خدا و صبر در راه موفقیت.
  8. در رفتارهای اجتماعی افراد، بین نیکوکار و بدکار فرق گذارد.
  9. نظارت مستقیم بر برخی وظایف محوله.
  10. زمام‌دار باید در میان مردم باشد.
  11. زمام‌دار از بذل و عنایت ویژه به نزدیکان و خویشان ممانعت ورزد.
  12. حاکم برتر از قانون نیست، چنان‌که می‌فرماید: اگر مردم بر تو گمان ستم بردند، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار از بدگمانی‌شان در آر؛ که بدین رفتار خود را با عدالت، خوی داده باشی و با رعیت مدارا کرده و با عذری که می‌آوری به آنچه می‌خواهی رسیده و آنان را به راه حق درآورده‌ای.
  13. پرهیز زمام‌دار از ریختن خون افراد بدون مجوز شرعی.
  14. پرهیز از منّت‌گذاری بر جامعه، بزرگ‌نمایی اعمال و وعده دروغ.
  15. تلاش برای کشف حقیقت و عدم لجاجت.
  16. حاکم خود را به بی‌خبری نزند.
  17. از غرور بپرهیزد و زبان را مهار کند.
  • پاسخ‌گویی حاکم در برابر مردم نتایج ارزشمند دارد:
  1. اگر بدگمانی و اتهام خلاف بود، واقعیت احراز و از بروز پدیده بدگمانی و اتهام جلوگیری می‌شود.
  2. کوشش حاکم برای رفع اتهام، خود، نوعی خودسازی و مقدمه قرار گرفتن در جذبه کمال است.
  3. این تلاش به مردم آرامش می‌بخشد و آنان را از اضطراب می‌رهاند و باعث وجود مهر و محبت مردم نسبت به حاکم می‌شود.
  4. بیان دلیل و رفع اتهام، خود، بهترین دلیل برائت حاکم از خطا و انحراف است و به حاکم این امکان را می‌دهد که با قدرت بیشتر به اداره جامعه بپردازد[۱۷].

فلسفه سیاسی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. دانشنامه نهج البلاغه ج۱
  2. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: علی آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی.
  2. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۹.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۷۳.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۳: «"وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ"»
  5. نهج البلاغه، حکمت ۲۳۶: «"وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عِرَاقِ [عُرَاقِ] خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ"»
  6. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴: «"وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا"»
  7. نهج البلاغه، خطبه ۳۳: «"قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِي مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِيمَةَ لَهَا فَقَالَ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا"»
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۷۳-۴۷۴.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۳: «"أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ"»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۷۳-۴۷۴.
  11. نهج البلاغه، نامه ۲۷؛ نیز نک: نامه ۵۹
  12. نهج البلاغه، نامه ۵۳: «"وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ؛ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِي رَعِيَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِيقَةٍ؛ وَ فِي يَدَيْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَيَّ؛ وَ لَعَلِّي أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ؛ وَ السَّلَام"»
  13. نهج البلاغه، نامه ۵
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۷۶.
  15. نهج البلاغه، نامه ۴۵
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 476.
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۷۷.