اعلام برائت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث برائت است. "اعلام برائت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اعلام برائت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

برائت در لغت به معنای رهایی، وارستگی[۱] و سلامت از گناه و عیب، تخلص از شبهه، بیزاری از چیزی، دور شدن[۲] و... است. اعلام برائت، اعلام بیزاری از مشرکان است. هشداری است به آنها که باید با اسلام و آموزه‌های اسلامی کنار بیایند. پس از فتح مکه در سال هشتم هجری[۳] فضای مساعدی برای گسترش اسلام و ریشه‌کن کردن بت‌پرستی در شبه جزیره عربستان فراهم شد.

قبایل بسیاری خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و اظهار اسلام کردند[۴]؛ اما هنوز عده‌ای متعصب و نادان وجود داشتند که حاضر نبودند از فرهنگ غلط جاهلی خویش دست بردارند. پذیرش آیین اسلام برای آنها دشوار بود. پس از غزوه تبوک در سال نهم هجری[۵] آیات سوره برائت نازل شد[۶] و بدین وسیله پیامبر اکرم(ص) مأمور شد از مشرکان، اعلام بیزاری کند[۷].

آیات برائت

بخشی از آیات آغاز سوره برائت که نیاز بود در جمع مشرکان قرائت شود به این شرح است:  بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ [۸][۹].

اعزام ابوبکر به مکه و نزول وحی

پیامبر به امر الهی مأمور شده بود شرک را از جزیرة العرب محو کند. بنابراین باید این آیات در مکه و زمان حج:  وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ [۱۰] که محل و موقعیت مناسبی بود در جمع حاجیان قرائت می‌شد. شکی نیست که پیامبر اکرم(ص) ابوبکر را همراه حاجیان به مکه فرستاد. اختلاف اهل سنت و شیعیان، این است که برخی از اهل سنت معتقدند رسول الله(ص) او را سرپرست حاجیان (امیر الحاج) قرار داده بود[۱۱]، و برخی نیز معتقدند که ابوبکر وظیفه دیگری هم داشت و آن این بود که آیات آغاز سوره برائت را نیز در جمع مشرکان قرائت کند[۱۲]؛ اما پس از دستور رسول خدا(ص) (که به آن شاره می‌شود) قرار شد علی(ع) مسئله برائت را اعلام کند، و مسئولیت حج بر عهده ابوبکر باقی بماند[۱۳].

طبری می‌نویسد: "علی به دستور پیامبر(ص) در پی ابوبکر آمد و آیات را ازاو گرفت. ابوبکر نزد پیامبر بازگشت و گفت: ای پیامبر خدا، پدر و مادرم فدای تو. آیا چیزی درباره من نازل شده است؟ پیامبر فرمود: نه؛ ولی هیچ‌کس جز من یا کسی از من عهده‌دار ابلاغ (برائت) نشود؛ مگر خشنود نیستی که با من در غار بودی و بر لب حوض رفیق من خواهی بود؟ ابوبکر گفت: آری، ای رسول خدا و سپس رفت. کارحج با او، و علی عهده‌دار اعلام برائت بود"[۱۴]؛ اما عموم شیعیان معتقدند که مأموریت ابوبکر تنها این بود که آیات سوره برائت را در جمع مشرکان بخواند. ابوبکر در راه بود که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «لَا يُؤَدِّيهَا عَنْكَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ‌»[۱۵][۱۶].

شیخ مفید می‌نویسد: "رسول خدا(ص) سوره برائت را به دست ابوبکر داد که به مکه برود و با خواندن آن بر مشرکان پیمان با آنان را بشکند (ابوبکر سوره را گرفت و به سوی مکه به راه افتاد). همین که قدری از مسیر را پیمود، جبرئیل بر پیغمبر(ص) نازل شد و این دستور الهی را گوشزد کرد که این‌گونه ابلاغ‌ها را کسی جز شخص تو یا مردی که از تو باشد نرساند. پیامبر، علی(ع) را خواست و به او فرمود: حرکت کن و خود را به ابوبکر برسان؛سوره برائت را از دستش بگیر و به مکه بیر و با آن، پیمان مشرکان را بشکن؛ ابوبکر را نیز به میل خود واگذار کن که اگر خواست با تو به مکه بیاید یا به سوی من بازگردد. امیر مؤمنان(ع) در پی ابوبکر به راه افتاد.

وقتی ابوبکر علی(ع) را دید پریشان شد؛ جلو آمد و گفت: ای ابوالحسن! برای چه کاری آمده‌ای؟ امیر مؤمنان(ع) دستور رسول خدا(ص) را به ابوبکر اعلام کرد. ابوبکر خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! شما مرا برای کاری انتخاب فرمودی که همگان حسد می‌بردند و چنین افتخاری را نصیب من کردی؛ اما چون در پی آن کار رفتم (در نیمه راه) مرا باز خواندی. آیا در نکوهش من آیه‌ای نازل شده است؟ پیغمبر(ص) به او فرمود: نه؛ ولی جبرئیل امین از جانب خدای عزوجل نزد من آمد و گفت: این آیات را کسی جز خودت یا آنکه از تو باشد، ابلاغ نکند، و علی از من است و از جانب من. جز علی کسی نمی‌تواند (چنین دستورهایی را) ابلاغ کند"[۱۷].

یعقوبی می‌نویسد: "علی سوره برائت را از ابوبکر گرفت. ابوبکر گفت: ای رسول خدا! آیا درباره‌ام چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: نه؛ ولی جبرئیل به من فرمود: «لا يبلغ هذا الا انت او رجل من أهلك»[۱۸]؛ این آیات را جز خودت یا کسی که از تو باشد نرساند".

محقق تاریخ اسلام، رسول جعفریان معتقد است: "در آن سال‌ها هنوز چیزی به نام مسئولیت حج در کار نبوده است. این امر مربوط به پس از درگذشت رسول خداست. درباره ابوبکر نیز گویا برای اینکه صورت مسئله چندان نامطلوب نباشد، امیری حاج، مطرح شده است.... مناسک حج، برگرفته از حج رسول خدا(ص) در سال دهم هجری (یک سال بعد از اعلام برائت) است"[۱۹][۲۰].

فضیلتی مهم برای علی(ع)

به هر حال، چه به سخن اهل سنت معتقد باشیم که می‌گویند: ابوبکر، هم "امیر الحاج" بود و هم "مأمور اعلام برائت" و چه گفته شیعیان را بپذیریم که معتقدند: ابوبکر تنها "مأمور ابلاغ آیات برائت" بود، باید اعتراف کنیم که اخذ این آیات از ابوبکر و سپردن آن به علی(ع)، برای او فضیلتی مهم شمرده می‌شود. شخصیتی که بنابر این نقل‌ها «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِكَ»؛ "مردی از اهل بیت پیامبر" شمرده شده است، و ابوبکر این مقام و موقعیت را ندارد.

از خود علی(ع) نقل شده است که فرمود: "زمانی که ده آیه اول سوره برائت نازل شد، رسول خدا(ص) ابوبکر را برای خواندن آن در مکه مأمور کرد. سپس مرا فرستاد و من در جحفه نامه را از او گرفتم. ابوبکر از آنجا بازگشت و خدمت رسول خدا(ص) رسید و گفت: آیا آیه‌ای درباره من نازل شده است؟ حضرت فرمود: نه؛ اما جبرئیل نزد من آمد و گفت: این ابلاغ ادا نمی‌شود؛ مگر آنکه خودت یا کسی که از خودت باشد آن را ابلاغ کند[۲۱].

طبرسی در مجمع البیان ادعای اجماع کرده است که وقتی سوره برائت نازل شد پیامبر(ص) آن را به ابوبکر داد. سپس آن را گرفت و به علی(ع) سپرد [۲۲].

علامه در یک مورد به استاد خویش از حرث بن مالک نقل می‌کند که به مکه آمدم و سعد بن ابی‌وقاص را ملاقات کردم و به او گفتم: "آیا منقبتی از علی(ع) شنیده‌ای؟" گفت: "چهار منقبت درباره او مشاهده کرده‌ام که اگر یکی از آنها برای من بود نزد من محبوب‌تر از این بود که مانند نوح(ع) در دنیا زندگی کنم. همانا رسول خدا(ص) ابابکر را با عنوان ابلاغ سوره برائت به سوی مشرکان قریش فرستاد، و او یک شبانه‌روز از مسافت را طی کرد". در این هنگام آن حضرت به علی(ع) فرمود: "در پی ابی‌بکر برو و سوره برائت را از او بگیر و آن را ابلاغ کن". پس علی(ع) مأموریت را انجام داد، و ابوبکر در حالی که گریه می‌کرد برگشت و عرض کرد: "ای رسول خدا! آیا درباره من آیه‌ای نازل شده است؟" آن حضرت فرمود: "جز خیر چیزی نیست. همانا از طرف من کسی امری را جز من و آن کس که از من باشد تبلیغ نمی‌کند..."[۲۳][۲۴].

موارد ابلاغی

در منابع آمده است: علی(ع) وارد مکه شد؛ به عرفات رفت؛ آن‌گاه به مزدلفه و از آنجا به منا رفت. سپس از کوهی که به شعب معروف بود بالا رفت و سه مرتبه با صدای بلند اعلام کرد: "ای مردم! آیا نمی‌شنوید که من فرستاده رسول خدا(ص) به سوی شما هستم؟ گوش فرادهید". سپس آیات را قرائت کرد تا پایان آیه نهم؛ آن‌گاه بر شمشیرش تکیه زد و این آیات را چندین بار تکرار کرد تا همه مردم بشنوند[۲۵].

آن حضرت در روزهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم (ایام تشریق) در میان مردم اعلام می‌کرد: "کسی حق ندارد به صورت برهنه طواف کند. پس از امسال هیچ مشرکی حق ندارد به مسجدالحرام نزدیک شود"[۲۶].

طبری می‌نویسد: "علی روز عید قربان برخاست و اعلام کرد که پس از این هیچ مشرکی نباید به مسجدالحرام نزدیک شود. هیچ کس نباید برهنه طواف کند[۲۷]. هرکه با پیامبر پیمانی دارد، پیمانش تا آخر تداوم خواهد داشت"[۲۸]. همان‌گونه که مشاهده شد یکی از مواد اعلام برائت درباره پیمان‌هایی بود که پیامبر با مشرکان بسته بود. از آیه  إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ [۲۹] برمی‌آید و مفسران و مورخان نیز تأیید کرده‌اند مشرکانی که با پیامبر پیمان‌هایی داشتند لازم بود که مدت آنها سرآید، و کسی حق نداشت پیش از پایان مهلتِ پیمان‌ها متعرض آنان شود[۳۰]؛ اما مشرکانی که با رسول خدا(ص) پیمانی نداشتند به آنها چهار ماه فرصت داده شد:  فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ [۳۱]. طبری به نقل از محمد بن کعب قرظی می‌نویسد: "به مشرکان چهار ماه مهلت داد که در زمین بگردند"[۳۲][۳۳].

ثمرات اعلام برائت

یکی از ثمرات اعلام برائت، این بود که مشرکان قدرت روزافزون اسلام را بهتر درک کردند و این امر، خود زمینه‌ای برای اسلام آنها شد.

ابن‌هشام می‌نویسد: "در پی این اخطار و اعلام برائت، وقتی مشرکان به موطن خود بازگشتند، یکدیگر را ملامت کردند و گفتند: اکنون قریش مسلمان شده است. چه می‌کنید؟ و آنگاه مسلمان شدند..."[۳۴].

شیخ مفید می‌نویسد: "پس از اعلام برائت، اسلام، قوت گرفت و به سرحد کمال رسید، و کار مسلمانان سر و سامانی یافت و کارها به خیر و خوبی برگزار شد"[۳۵][۳۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لویس معلوف، المنجد فی اللغه، ص۳۱.
  2. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج۳، ص۳۸۹۳؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۲۸۹.
  3. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۳.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۵۹، شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۰.
  5. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۰۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۵.
  6. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۳.
  7. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۴.
  8. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۱-۷.
  9. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۵.
  10. «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند» سوره توبه، آیه ۳.
  11. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۷۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۶۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳.
  12. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲۳.
  13. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۷۷.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳.
  15. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۶.
  16. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۶.
  17. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۶۵.
  18. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۶.
  19. رسول جعفریان، سیره رسول خدا، ص۶۵۸.
  20. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۷.
  21. «أُمِرْتُ أَنْ أُبَلِّغَهَا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي»ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۳۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳.
  22. أنه لما نزلت براءة دفعها رسول الله(ص) إلى أبي‌بکر ثم أخذها منه و دفعها إلى علي بن ابي طالب(ع) واختلفوا في تفصيل ذلك...شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۶.
  23. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۳۲.
  24. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۹.
  25. سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص۳۲۰.
  26. محمد بن مسعود بن عیاش عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۷۵-۷۴.
  27. تا قبل از اعلام برائت، عده‌ای از مشرکان بدون لباس (برهنه) خانه خدا را طواف می‌کردند. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۸.
  28. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۵.
  29. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید» سوره توبه، آیه ۴.
  30. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳.
  31. «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید» سوره توبه، آیه ۲.
  32. ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۵، ص۲۹۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲۳.
  33. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۰.
  34. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴ ص۱۹۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۳۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲۳.
  35. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۶۶.
  36. حاجی‌زاده، یدالله، اعلام برائت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۴۰.