امامت امام کاظم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت امام کاظم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

نصوص فراوانی بر امامت امام هفتم دلالت دارد. امام صادق (ع) مکرر و در مناسبت‌های متعدد امام بعد از خود را معرفی نمودند و کثرت ادله به حدی است که جائی برای شبهه باقی نمی‌گذارد و حجت را بر جویندگان حق تمام می‌کند. در اینجا از میان نصوص فراوان بر امامت حضرت موسی بن جعفر برای رعایت اختصار به چند مورد بسنده می‌شود:

از ابن عباس روایت شده پیامبر (ص) در جواب مردی یهودی به نام نعثل که درباره امامان بعد از پیامبر (ص) سؤال کرد در بیان اسامی ائمه (ع) فرموده‌اند: بعد از من، علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن برادرش حسین به امامت می‌رسند و بعد از حسین علی و لقبش زین العابدین و بعد از او محمد لقب او باقر و پس از او جعفر و لقبش صادق و بعد از او پسرش موسی که کاظم خوانده می‌شود به امامت می‌رسند و بعد از کاظم فرزندش علی ملقب به رضا و بعد از او فرزندش محمدتقی و بعد از فرزندش علی النقی الهادی و بعد از فرزندش حسن عسکری و بعد از او فرزندش محمد ملقب به مهدی، و حجت امامان مسلمین هستند[۱].

صفوان جمال نقل می‌کند که منصور بن حازم خدمت امام صادق (ع) عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت باد مرگ در هر صبح و شام به سراغ جان‌ها می‌آید، اگر چنین شد، امام بعد از شما کیست؟ حضرت صادق (ع) فرمود: "إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَهُوَ صَاحِبُكُمْ"؛ اگر چنین شد این است امام شما. و با دست به شانه ابوالحسن (ع) زد –که فکر می‌کنم شانه راست بود- و او در آن وقت پنج ساله بود و عبدالله بن جعفر أفطح- امام طایفه فطحیه- در آن مجلس با ما نشسته بود[۲].

مفضل بن عمر گوید: امام صادق (ع) از ابوالحسن موسی (ع) یاد کرد –و او در آن روز کودکی بود- و فرمود: «هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ ثُمَّ قَالَ لِي لَا تَجْفُوا إِسْمَاعِيلَ»[۳].

یونس بن ظبیان می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: امامان را برایم نام ببر فرمود: «أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَ بَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ‏ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ طَهَّرَنَا وَ أُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ»[۴]. ابراهیم کرخی گوید: خدمت امام صادق (ع) شرفیاب بودم که ابوالحسن موسی بن جعفر که در سن کودکی بود وارد شد از جا برخاسته و او را بوسیدم. امام صادق (ع) خطاب به من فرمود: «يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ لَصَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ فِيهِ آخَرُونَ فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ فَضَائِلِهِ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ»[۵].

افضلیت

نصوص زیادی بر برتری و افضلیت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) دلالت دارد که به چند مورد بسنده می‌شود: محمد بن ولید از علی بن جعفر حدیث کند که گفت: از پدرم جعفر بن محمد (ع) شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود می‌فرمود: «اسْتَوْصُوا بِابْنِي مُوسَى خَيْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِي وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِي»[۶].

ابن سلیط زیدی گوید: امام صادق (ع) فرمود: «هَؤُلَاءِ وُلْدِي وَ هَذَا سَيِّدُهُمْ وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى (ع) وَ فِيهِ الْعِلْمُ وَ الْحُكْمُ وَ الْفَهْمُ وَ السَّخَاءُ وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ فِيهِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِيهِ أُخْرَى هِيَ خَيْرٌ مِنْ هَذَا كُلِّهِ»[۷].

امام کاظم در نگاه دیگران

عظمت و تفوق امام موسی بن جعفر (ع) هر ناظری را مبهوت نموده و وادار به مدح و ستایش کرده است حتی دشمنان و مخالفان اهل بیت (ع) که شواهد بسیاری بر این مطلب نقل شده است[۸].

محمد بن طلحه شافعی درباره امام موسی بن جعفر (ع) می‌گوید: "هُوَ الْإِمَامُ الْكَبِيرُ الْقَدِرِ الْعَظِيمُ الشَّأْنِ الْمُجْتَهِدُ الْجَادِّ فِي الِاجْتِهَادِ الْمَشْهُورِ بِالْعِبَادَةِ الْمُوَاظِبُ عَلَى الطَّاعَاتِ الْمَشْهُورِ بِالْكَرَامَاتِ يَبِيتُ اللَّيْلَ ساجِداً وَ قَائِماً وَ يَقْطَعُ النَّهارَ مُتَصَدِّقاً وَ صَائِماً وَ لِفَرْطِ حِلْمِهِ وَ تَجَاوُزِهِ عَنِ الْمُعْتَدِينَ عَلَيْهِ دُعِيَ كَاظِماً كَانَ يُجَازِي الْمُسِيءَ بِإِحْسَانِهِ وَ يُقابِل الجاني بِعَفْوِهِ عَنْهُ وَ لِكَثْرَةِ عِبادَتِهِ كانَ يُسَمَّى بِالْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ يُعْرَفُ فِي الْعِرَاقِ بِبَابِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ لِنُجْحِ مَطَالِبِ الْمُتَوَسِّلِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِهِ كَراماتِهِ تَحارُ مِنْهَا العُقُولُ وَ تَقضي بِأَنَّ لَهُ عِندَ اللَّهِ قَدَمَ صِدقٍ لاَ تَزِلُّ وَ لاَ تَزُولُ"[۹]. ابن حجر هیتمی مکی در کتاب الصواعق می‌نویسد: "وَ هُوَ وَارِثُهُ عِلْماً و مَعرِفَةً وَ كَمالاً وَ فَضْلاً سُمِّيَ الْكاظِمُ لِكَثْرَةِ تَجاوُزِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَانَ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ عِنْدَاللَّهِ وَ كَانَ أَعْبَدَ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ أَعْلَمَهُمْ و أَسْخَاهُمْ"[۱۰][۱۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. هدایت
  2. ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
  3. خلافت
  4. شهادت
  5. ملک
  6. حکم
  7. وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
  8. حجت
  9. تمکین فی الارض
  10. امت وسط
  11. اصطفا
  12. اجتبا
  13. امامت در قرآن
  14. آیات امامت
  15. امامت در حدیث
  16. امامت در کلام اسلامی
  17. امامت در فلسفه اسلامی
  18. امامت در عرفان اسلامی
  19. امامت از دیدگاه برون‌دینی
  20. امامت امامان دوازده‌گانه
  21. شؤون امام
  22. صفات امام
  23. راه تعیین امام
  24. امامان دوازده‌گانه
  25. آیات امامت
  26. اثبات امامت
  27. احکام امامت
  28. اختلاف در امامت
  29. اطاعت اولوالامر
  30. اعلان امامت علی
  31. امامت ائمه ضلال
  32. امامت بعد از نبی اکرم
  33. امامت به بیعت
  34. امامت به شوکت
  35. امامت به نص
  36. امامت تشریعی
  37. امامت تکوینی
  38. امامت جاهل
  39. امامت خاصه
  40. امامت خلفا
  41. امامت دو برادر
  42. امامت ذریه ابراهیم
  43. امامت رسول الله
  44. امامت زنان
  45. امامت صغری
  46. امامت صغیر
  47. امامت ظالم
  48. امامت عالم
  49. امامت عامه
  50. امامت غیر قرشی
  51. امامت غیر معصوم
  52. امامت فاضل
  53. امامت قرشی
  54. امامت مطلقه
  55. امامت مفضول
  56. امامت واحد
  57. امامت کبری
  58. انحلال امامت
  59. انقطاع امامت
  60. اولوا الامر
  61. اولی به امامت
  62. ایمان به امامت
  63. تعلیم غیبی به غیر نبی
  64. ختم رهبری
  65. خروج امام از امامت
  66. دعای ابراهیم
  67. دعوی امامت
  68. دفاع از امامت
  69. دلایل امامت
  70. روح قدسی
  71. علم امامت
  72. علم به آغاز امامت
  73. عهد الهی
  74. قبح امامت
  75. لطف امامت
  76. مدعی امامت
  77. مقام امامت
  78. ملاک امامت
  79. موروثی بودن امامت
  80. نشانه امامت
  81. نص بر امامت
  82. نص نبی بر خلافت
  83. نفی امامت
  84. نور امامت
  85. ودائع امامت
  86. وصیت به امامت

منبع‌شناسی جامع امامت

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ینابیع المودة، القندوزی، ج ۳، ص ۲۸۱، الباب السادس و السبعون فی بیان الأئمة الاثنی عشر بأسمائهم.
  2. الکافی، ج ۱، ص ۳۰۹.
  3. همان. اینست همان مولودی که در خاندان ما، مولودی پر برکت‌تر از او برای شیعیان ما بدنیا نیامده است، سپس بمن فرمود: باسماعیل جفا مکن زیرا اگر چه او امام نیست، اما برادر بزرگتر امامست و یا مقصود اینست که: مبادا او را به دعای امامت وادار کنی.
  4. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۵.
  5. الغیبة للنعمانی، ص ۹۰ و شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۳۴. آیا می‌دانی که پس از او امام توست، بدان که اقوامی در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد و همنام جدش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است.
  6. وصیت مرا در باره فرزندم موسی بپذیرید زیرا او برترین فرزندان و یادگاران من است، و او جانشین من و حجت خدای تعالی بر همه مردم پس از من می‌باشد. شیخ مفید بعد از نقل روایت می‌گوید: و علی بن جعفر همواره ملازم خدمت موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسش‌های بسیاری از برادرش موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری از احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسش‌های بسیاری از آن جناب نقل کرده که خود از آن بزرگوار شنیده است و روایات درباره نصوص بر آن حضرت (ع) زیاده از آن است که بشماره درآید و بیش از آن است که ما در اینجا نقل کنیم. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۲۲۰.
  7. الکافی، ج ۱، ص ۳۱۳. عیون أخبار الرضا (ع)، ص ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷. اینان پسران منند و این سرور آنهاست –و به موسی بن جعفر اشاره کرد- اوست که حکم (قضاوت یا حکمت) و فهم و سخاوت و شناسائی احتجاجات و اختلافات مردم را در امر دین و دنیاشان دارد و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست، و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است در ادامه روایت می‌فرماید مهدی موعود از نسل اوست.
  8. برای آگاهی بیشتر ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۸، ص ۵۶۵ ذکر جماعة من أعیان العامة فی علو شأنه و عظمة مقامه (ع) فی کتبهم. و شرح منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ج ۱، ص ۲۴۸.
  9. موسی بن جعفر امام حق است. به خدا سوگند –ای پسرم- او از من و از همه مردم به جانشینی رسول خدا سزاوارتر است، و قسم به خدا که اگر تو نیز بخواهی حکومت را از من بگیری، گردنت را می‌زنم، زیرا حکومت و پادشاهی عقیم است و فرزند و غیر فرزند نمی‌شناسد.
  10. الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الزندقه، ج ۲، ص ۵۱۰.
  11. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۶۰.